نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: امر به معروف و نهي از منكر را به عنوان وظيفه ديني خود ان
- رأی دهندگان
- 22. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
-
هميشه و هرجا كه لازم باشه انحام ميدهم
4 18.18% -
اگر بدانم موثر است انجام ميدهم
16 72.73% -
چون فكر مي كنم اثري ندارد اقدامي نمي كنم
0 0% -
كمتر خودم را درگير اين مسائل مي كنم
2 9.09% -
اينكار مربوط به روحانيان و علماء دين هست نه من
0 0%
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: امربه معروف و نهي ازمنكر( وجوب - فضيلت ؛آداب ؛اركان ؛شرايط وظرافت ها)
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۱۴:۳۷ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
امربه معروف و نهي ازمنكر( وجوب - فضيلت ؛آداب ؛اركان ؛شرايط وظرافت ها)
بنام تو اي قرار هستي
قسمت اول :
انسان در هر شرايطى بايد به تكاليف اخلاقى در همه روابط خود عمل كند و بكوشد افعال خود را با ضوابط اخلاقى هماهنگ سازد و ملكات نفسانى خويش را نيكو نمايد. بدون شك گرايش و عمل به تكاليف اخلاقى در جامعه سالم و ايمانى اسانتر و بيشتر است. در جامعه متخلق به اخلاق اسلامى افراد بيشترى امكان تحقق غايت وجودى خود را مىيابند. بنابراين تلاش براى اصلاح جامعه، به منزله فراهم آوردن مقدمات لازم براى رشد و كمال انسانهاست و از همين رو وظيفه شرعى و اخلاقى هر مسلمانى تلاش براى اصلاح جامعه است. امر به معروف و نهى از منكر تكليفى است كه اقدام براى اصلاح جامعه را بر عهده همه اعضاى جامعه مىگذارد. در مورد امر به معروف و نهى از منكر، در قرآن و روايات سخنان بسيارى وجود دارد كه اهميت و آثار عمل به آن را آموزش مىدهند:
و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون؛ (1)
و بايد از ميان شما گروهى مردم را به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وا دارند و از زشتى باز دارند و آنان همان رستگارانند.
در اين آيه، رستگارى نتيجه امر به معروف و نهى از منكر معرفى شده است و در آيه ديگرى، ايمان و امر به معروف و نهى از منكر به عنوان معيار برترى امت اسلامى ذكر شده است:
كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون باللَّه؛ (2)
شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پايدار شدهايد به كار پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند باز مىداريد و به خدا ايمان داريد.
همچنين قرآن كريم امر به معروف و نهى از منكر را از ويژگىهاى مؤمنان معرفى كرده است:
والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر؛ (3)
و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند.
اميرالمؤمنين(ع) محتوا و مقصد امر به معروف و نهى از منكر را در عبارتى كوتاه بيان فرمودهاند:
ايها المؤمنون انه من رأى عدوانا يعمل به و منكرا يدعى اليه فانكره بقلبه فقد سلم و برىء و من انكر بلسانه فقد اجر و هو افضل من صاحبه و من انكره بالسيف لتكون كلمة اللَّه هى العليا و كلمة الظالمين هى السفلى فذلك الذى اصاب سبيل الهدى و قام على الطريق و نور فى قلبه اليقين؛ (4)
اى مؤمنان! آن كه ببيند ستمى مىرانند يا مردم را به منكرى مىخوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزيده و آن كه آن را به زبان انكار كرد، مزد يافت و از آن كه به دل انكار كرد برتر است و آن كه با شمشير به انكار برخاست تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد او كسى است كه راه رستگارى را يافت و بر آن ايستاد و نور يقين در دلش تافت.
در اين عبارت سه نوع برخورد با منكر بيان شده است. بهترين و برترين نوع برخورد تلاش عملى براى از ميان بردن منكر است. از اين برترى مىتوان فهميد كه مقصد نهايى نهى از منكر، پاكسازى محيط از منكرات است. ولى اگر اين هدف دست يافتنى نباشد آيا مىتوان آسوده نشست؟ در همين عبارت برخورد كسى كه با زبانش به مقابله منكر مىرود ستوده شده است پس مىتوان دريافت كه علنى شدن انكار و مخالفت با منكر نيز مطلوب است زيرا اولا در نابودى منكر مؤثر است و ثانيا مخالفان منكر يكديگر را مىيابند و احساس غربت نخواهند كرد. عبارت ديگر اظهار منكر، در آلودن چهره اجتماع و نامناسب ساختن محيط مؤثر است، براى جبران اين اثر سوء بايد مخالفت با آن نيز اظهار شود.
نوع ديگرى كه از برخورد با منكر بيان شده است انكار قلبى است اين نوع برخورد به منزله عكس العمل پيشگيرانهاى است كه از انحراف باطنى مؤمن جلوگيرى مىكند. هر مؤمنى كه در برابر منكرات بىتفاوتى نشان دهد رفته رفته زشتى آنها در دلش مىريزد و در خطر ارتكاب منكر واقع مىشود. پس پاسدارى از ايمان شخصى هم به انكار و مخالفت با منكر وابسته است، حتى اگر اين انكار، عملى قلبى باشد و كمال مطلوب از نهى از منكر را برآورده نسازد.
اميرالمؤمنين(ع) در عبارتى ديگر علاوه بر اين سه نوع برخورد با منكر، نوع چهارمى را هم بيان فرمودهاند:
و منهم تارك لانكار المنكر بلسانه و قلبه و يده فذلك ميت بين الاحياء؛ (5)
و از آنان كسى است كه منكر را به زبان و دل و دست باز ندارد، چنين كسى مردهاى است ميان زندگان.
كسى كه ايمان قلبى خود را از دست دهد در واقع حيات خود را از دست داده و همچون مردهاى بيش نيست. پس امر به معروف و نهى از منكر، پاسدار حيات انسان است؛ زيرا ايمان درونى او را نگاه مىدارد.
اميرالمؤمنين(ع) در ادامه همين سخن فرمودهاند:
و ما اعمال البر كلها و الجهاد فى سبيل اللَّه عند الامر بالمعروف و النهى عن المنكر الا كنفثة فى بحر لجى و ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر لايقربان من اجل و لا ينقصان من رزق. و افضل من ذلك كله كلمة حق عند امام جائر؛ (6)
و همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون دميدنى است به درياى پرموج پهناور. و همانا امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك كنند و نه از مقدار روزى بكاهند و فاضلتر از همه اينها سخن عدالت است كه پيش روى حاكمى ستمكار گويند.
اين اهميت فراوان براى امر به معروف و نهى از منكر به سبب تأثير شگرف آن در حفظ ايمان شخصى و پاسدارى از سلامت محيط و تأمين اهداف اصيل دين مىباشد.
آثار امر به معروف و نهى از منكر
در روايات مختلفى اين آثار براى امر به معروف و نهى از منكر ذكر شده است:
قبلا تأثير ترك امر به معروف و نهى از منكر را در مردن قلب و ايمان؛ ذكر كرديم. در عبارتى ديگر اميرمؤمنان على(ع) مىفرمايند:
فمن لم يعرف بقلبه معروفا و لم ينكر منكراً قلب فجعل اعلاه اسفله و اسفله اعلاه؛ (7)
و آن كه به دل كار نيكى را نستايد و كار زشت او را ناخوش نيايد طبيعتش دگرگون شود چنان كه پستى بلند شود و بلنديش سرنگون.
با مردن دل و دگرگون شدن طبيعت، راه رستگارى و رسيدن به قرب خداوند و برخوردارى از نعمتهاى اخروى بسته مىشود:
ظهر الفساد فلا منكر مغير، و لا زاجر مزدجر، افبهذا تريدون ان تجاوروا اللَّه فى دار قدسه و تكونوا اعز اوليائه عنده؟ هيهات لا يخدع اللَّه عن جنته، و لا تنال مرضاته الا بطاعته؛ (8)
فساد آشكار گشت نه كار زشت را دگرگون كنندهاى مانده است و نه نافرمانى و معصيت را بازدارندهاى. آيا با اين دستاويز مىخواهيد در دارقدس خدا مجاور شويد؟ و نزد وى از گرامىترين دوستانش گرديد؟ هرگز! با خدا و بهشت او خدعه نتوان كرد و خشنودى او را جز به طاعت به دست نتوان آورد.
چنان كه قبلا گفتيم امر به معروف و نهى از منكر موجب مىشود كه مؤمنان يكديگر را بيابند و در برابر گناهكاران ايستادگى كنند.
اميرالمؤمنين(ع) مىفرمايند:
فمن امر بالمعروف شد ظهور المؤمنين و من نهى عن المنكر ارغم انوف المنافقين؛ (9)
كسى كه امر به معروف كند پشتوانه مؤمنان را محكم كرده و كسى كه نهى از منكر نمايد بينى منافقان را به خاك ماليده است.
ايشان در عبارت ديگرى به اثار عميق سياسى و اجتماعى ترك اين وظيفه اشاره فرمودهاند:
لا تتركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم؛ (10)
امر به معروف و نهى از منكر را وامگذاريد كه بدترين شما حكمرانى شما را بر دست گيرنده آن گاه دعا كنيد و مستجاب نشود.
پيامبر بزرگوار اسلام در عبارتى آثار مثبت عمل به اين وظيفه بزرگ و آثار منفى ترك آن را بيان فرمودند:
لا يزال الناس بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و تعاونوا على البر و التقوى، فاذا لم يفعلوا ذلك، فزعت عنهم البركات و سلط بعضهم على بعض و لم يكن لهم ناصر فى الارض و لا فى السماء؛ (11)
مردم هماره بر نيكى هستند تا زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و يكديگر را در نيكى و پرهيزكارى يارى مىدهند. پس چون اين كار را نكنند بركات از آنها گرفته مىشود و برخى بر برخى ديگر چيره مىشوند و هيچ ياورى در زمين و آسمان بر ايشان نباشد.
امر به معروف و نهى از منكر در صورتى كه از روى آگاهى به معروف و منكر صورت گيرد و آمران به معروف و ناهيان از منكر، خود به آن چه مىگويند عمل كنند تأثير بسيارى خواهد داشت و روابط اجتماعى را صالح و استوار خواهد خواهد گردانيد و اگر جز اين باشد تأثير آن وارونه خواهد بود. از همين روست كه اميرالمؤمنين(ع) زبان نفرين بر كسانى گشود كه برخلاف گفته خويش عمل مىكنند:
لعن اللَّه الامرين بالمعروف التاركين له و الناهين عن المنكر العاملين به؛ (12)
لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند و خود آن را واگذارند واز منكر باز دارند و خود آن را به جا آرند.
والحمداللَّه رب العالمين
پي نوشت ها :
(1) - آل عمران، 104.
(2) - آل عمران، 110.
(3) - توبه، 71.
(4) - نهجالبلاغه، قصارالحكم 373.
(5) - همان، قصارالحكم 374.
(6) - همان.
(7) - همان، قصار الحكم 375.
(8) - همان، الخطبه 129.
(9) - همان، قصارالحكم، 31.
(10) - همان، الكتاب، 47.
(11) - بحارالانوار، ج 100، ص 94.
(12) - نهجالبلاغه، الخطبه، 129.
ویرایش توسط ║★║فاطمی║★║ : ۱۳۸۷/۰۷/۲۳ در ساعت ۱۵:۱۳
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۱۴:۵۰ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي قرار هستي
قسمت دوم : احاديثي كه تاكيد برلزوم امر به معروف ونهي ازمنكر دارند
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
«و اذا لم يامروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنكر و لم يتبعواالاخيار من اهل بيتي، سلط الله عليهم اشرارهم فيدعو عند ذلك خيارهم فلا يستجاب لهم».
هرگاه مردم امربه معروف و نهى از منكر را ترك نمايند و ازنيكان خاندان من پيروى نكنند خداوند بدانشان را بر آنان مسلط گرداند، در اين هنگام خوبان ايشان دعا كنند ولى دعايشان مستجاب نشود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله :
«لا يزال الناس بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر وتعاونوا على البر فاذا لم يفعلوا ذلك نزعت عنهم البركات و سلطبعضهم على بعض، و لم يكن لهم ناصر في الارض و لا في السماء.»
مردم همواره در خير و بركتاند تا هر زمان كه امر به معروف ونهى از منكر كنند و يكديگر را بر كار خير كمك رسانند پس هرگاه آن را به جا نياورند بركات از آنان سلب گردد و گروهى برگروه ديگر مسلط شود به طورى كه براى آنان ياورى نه در زمينباشد و نه در آسمان.
امام على عليه السلام :
«و امر بالمعروف تكن من اهله و انكر المنكر بيدك و لسانك وباين من فعله بجهدك و جاهد في الله حق جهاده و لا تاخذك فيالله لومة لائم و خض الغمرات للحق حيث كان.»
[فرزندم حسن] به كار نيك امر كن تا در شمار نيكوكاران درآيى وبه دست و زبان كار ناپسند را زشتشمار و از آن كه كار ناپسندكند با كوشش خود را دور بدار. در راه خدا بكوش، چنان كه شايد،و از سرزنش ملامتگرانتبيمى نداشته باش براى حق به هر دشوارىهرجا بود وارد شو.
امام على عليه السلام:
«ان الله تبارك و تعالى لم يرض من اوليائه ان يعصى في الارض وهم سكوت مذعنون لا يامرون بالمعروف و لا ينهون عن المنكر، فوجدتالقتال اهون علي من معالجة الاغلال في جهنم».
همانا خداوند از اولياء خود نپسنديده كه معصيت او در زمين بشود و آنها ساكت و آرام باشند و امر به معروف و نهى از منكرنكنند، پس پيكار را از تحمل غلهاى جهنم آسان تر يافتم.
امام على عليه السلام :
«قوام الشريعة الامر بالمعروف و النهي عن المنكر و اقامةالحدود.»
شالوده دين بر امر به معروف و نهى از منكر و برپا داشتن حدودالهى استوار است.
امام على عليه السلام :
«ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر لا يقربان من اجل ولا ينقصان من رزق و افضل ذلك كلمة عدل عند امام جائر» امر به معروف و نهى از منكر مرگ را نزديك نمىسازند و از رزق وروزى نمىكاهند و برتر از همه اينها سخنى عادلانه است نزدپيشوايى ستمپيشه.
امام على عليه السلام:
«فان الله سبحانه لم يلعن القرن الماضي بين ايديكم الا لتركهمالامر بالمعروف و النهي عن المنكر فلعن الله السفهاء لركوبالمعاصي و الحلماء لترك التناهي.»
همانا خداوند سبحان مردم دوران گذشته را كه پيش از شماينداز رحمتخود دور نفرمود، جز براى آن كه امر به معروف و نهى ازمنكر را ترك كردند. پس خداوند بىخردان آنان را لعنت كردبه خاطر نافرمانى كردن و خردمندان را به (گناه) ترك نهىيكديگر.
امام باقر عليه السلام:
«ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة عظيمة تقام بهاالفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمرالارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر.»
امر به معروف و نهى از منكر دو فريضه بزرگ الهى است كه ديگرفرائض با آنها بر پا مىشوند و به وسيله آنها راهها امن مىگرددو كسب و كار مردم حلال مىشود و حقوق افراد بديشان بازگرداندهمىشود و در سايه آن زمينها آباد و از دشمنان انتقام گرفتهمىشود و در پرتو آنها همه كارها رو به راه مىگردد.
امام صادق عليه السلام:
«قال رسول الله صلى الله عليه و آله: ان الله عز و جل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لا دين له، فقيل له: و ما المؤمن الذي لا دين له؟ قال: الذي لا ينهى عن المنكر».
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خداى عز وجل نسبتبه مؤمن ضعيف و سستى كه دين ندارد خشمناكاست. پرسيدند: مؤمنى كه دين ندارد كدام است؟ فرمود آن كه نهىاز منكر نمىكند.
امام صادق عليه السلام:
«اذا راى المنكر فلم ينكره و هو يقدر عليه فقد احب ان يعصىالله و من احب ان يعصى الله فقد بارز الله بالعداوة.»
اگر كسى كار ناپسندى را ببيند و با داشتن توانايى، آن را زشتنشمارد، دوست داشته باشد كه خداوند عصيان شود و هر كه دوست باشد كه خداوند عصيان شود، به دشمنى با خدا پرداخته است.
پي نوشت ها :
- نهجالبلاغه، قصارالحكم 373.
- همان، قصارالحكم 374.
- همان، قصار الحكم 375.
- همان، الخطبه 129.
- همان، قصارالحكم، 31.
- بحارالانوار، ج 100، ص 94.
ویرایش توسط ║★║فاطمی║★║ : ۱۳۸۷/۰۷/۱۲ در ساعت ۱۴:۵۴
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۱۵:۳۵ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي قرار هستي
قسمت سوم : در وجوب و فضيلت امر به معروف و نهى از منكر و نكوهش ترك آنها
بعد از اجماع امت اسلامى و عنايت عقلهاى سالم بر آن ، آيات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما آيات ، قول خداى تعالى :
(( و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون . )) (1)
در آيه فوق به طور وضوح ، وجوب آمده است ، زيرا كلمه (( ((والتكن )) )) امر است و ظاهر امر ايجاب است و در اين آيه توضيحى است مبنى بر اين كه رستگارى منوط بر آن است ، زيرا به طور حصر بيان كرده و فرموده است : (( و اولئك هم المفلحون . )) و نيز در آيه آمده است كه اين عمل واجب كفايى است نه واجب عينى ، زيرا وقتى كه گروهى اقدام كردند، از ديگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است كه همگى امر به معروف كنيد، بلكه فرموده است : ((بايد جمعى از ميان شما دعوت به نيكى كنند.))
بنابراين هرگاه يك فرد و يا جمعى اقدام كنند، تكليف از ديگران برداشته شده و رستگارى از آن كسانى خواهد بود كه امر به معروف كرده اند ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى كنند ناگزير گناه متوجه تمام كسانى است كه توانايى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است :
(( ليسوا سواء من اهل الكتاب امة قائمة يتلون آيات اللّه آباء الليل و هم يسجدون ، يؤ منون باللّه و اليوم الا خر و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فى الخيرات و اولئك من الصالحين . )) (2)
در اين آيه خداى متعال صالح بودن آنان را به صرف داشتن ايمان به خدا و روز واپسين گواهى نكرده است ، بلكه امر به معروف و نهى از منكر را نيز بر آن افزوده است .
خداى تعالى فرموده است :
(( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولياء بعض ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة . )) (3)
مؤ منان را به انجام امر به معروف وصف كرده است . پس كسى كه امر به معروف را ترك كند از جمع مؤ منان توصيف شده در اين آيه خارج است .
خداى تعالى فرموده است :
(( لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داوود و عيسى بن مريم ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون ، كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون . )) (4)
اين نهايت سرزنش است ، زيرا آنان را به علت ترك ((نهى از منكر)) سزاوار لعن و نفرين دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است :
(( كنتم خير امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر. )) (5)
اين سخن دليل بر فضيلت امر به معروف است ، زيرا بيانگر آن است كه ايشان بدان وسيله بهترين امت بودند.
و خداى تعالى فرمايد:
فلما نسوا ما ذكروا انجينا الذين ينهون عن السوء و اخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون . )) (6)
به اين ترتيب بيان كرده است كه ايشان به دليل نهى از بدى نجات يافتند. و اين خود نيز دليل بر وجوب (نهى از منكر) است .
خداى تعالى فرموده است :
(( الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر. )) (7)
در اين آيه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منكر را در شمار صفات نيكان و مؤ منان ، با نماز و زكات برابر كرده است .
خداى تعالى فرمايد:
(( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .)) (8)
اين دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن ديگران به يارى رساندن به امر خير و هموار كردن راه خير و مسدود كردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امكان است .
خداى تعالى فرموده است :
(( لولا ينهيهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يصنعون . ))
284)
خداوند در اين آيه بيان كرده است كه آنان به دليل ترك نهى از منكر، گناه كرده اند.
خداى تعالى فرموده :
(( فلو كان من القرون من قبلكم اولوا بقية ينهون عن الفساد فى الارض الا قليلا ممن انجينا... )) (9)
در اين آيه خداوند بيان داشته است كه همه آنان را، به جز اندكى كه از فساد در روى زمين جلوگيرى مى كردند، هلاك كرده است .
و خداى تعالى فرموده است :
(( يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء للّه و لو على انفسكم اوالوالدين و الاقربين . )) (10)
اين مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خويشاوندان است .
خداى تعالى فرمايد:
(( لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تيه اجرا عظيما. )) (11)
و خداى تعالى فرموده است :
(( و ان طائفتان من المؤ منين اقتتلوا فاصلحوا بينهما...)) (12)
اصلاح همان جلوگيرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى تبغى حتى تفيى ء الى امر اللّه . )) (13)
و اين همان نهى از منكر است .
اما اخبار: از پيامبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه فرمود:
((هيچ گروهى نيستند كه مرتكب گناهى شوند و در ميان ايشان كسى باشد كه بتواند آنها را نهى از منكر كند و نكند، مگر اين كه بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از جانب خود گرفتار مى سازد.)) (14)
از ابوثعلبه خشنى نقل كرده اند كه وى از رسول خدا صلى اللّه عليه و اله درباره تفسير اين آيه مباركه پرسيد: ((لا يضركم من ضل اذا اهتديتم .)) (15)
پيامبر صلى اللّه عليه و اله مى فرمايد:
((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منكر كن و هرگاه ديدى كه مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس پيروى مى كنند و دنيا را برگزيده اند و هر صاحب نظرى ، فريفته نظر خويش است ، مواظب خودت باش و توده مردم را رها كن ، زيرا در پى شما آشوبهايى مانند پاره هاى تيره شب است ، كسى كه در آن اوقات به دست آويزى همچون دست آويز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: يا رسول اللّه ، آيا اجر پنجاه تن از آن مردم را؟ فرمود: بلكه از شما را كه نيكوكارى را يارى مى كند در حالى كه آنها نمى كنند.)) (16)
از ابن مسعود درباره تفسير اين آيه پرسيدند، او گفت : اينك زمان تفسير آن نيست ، امروز متن آيه قابل قبول است و ليكن نزديك است كه زمان تفسير آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف مى كنيد، با شما چنين و چنان عمل مى كنند و سخن مى گوييد، كسى از شما نمى پذيرد، در آن زمان است كه ((بايد به خود بپردازيد و هنگامى كه شما هدايت يافتيد، گمراهى كسانى كه گمراه شده اند به شما زيانى نمى رساند.)) (17)
رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد اگر نه خداوند بدكاران شما را به شما مسلط مى كند و از آن پس نيكان شما هر چه دعا مى كنند، مستجاب نمى شود.)) (18)
مقصود اين است كه هيبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بين مى رود در نتيجه اهميتى به آنها نمى دهند و از آنها نمى ترسند.
پيامبر صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((اى مردم ! خداى تعالى مى فرمايد: اى مردم ! بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد، پيش از آن كه دعا كنيد و مستجاب نشود.)) (19)
آن حضرت مى فرمايد:
((كارهاى نيك در برابر جهاد در راه خدا به قدر آب دهان انداختن در دريايى ژرف است ، و تمام اعمال نيكو و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر بيش از آب دهان در برابر اقيانوسى ژرف نمى باشد.)) (20)
پيامبر صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((همانا خداى تعالى از بنده مى پرسد: چه باعث شد كه منكر را ديدى و نهى از منكر نكردى ؟ هرگاه خداوند دليلى را به بنده اش تلقين كند، مى گويد: پروردگارا! به تو اعتماد ورزيدم و از مردم فاصله گرفتم .))(21)
آن حضرت فرمود:
((مبادا ميان معابر و بر رهگذرها بنشينيد، گفتند: ما ناگزير از نشستنيم ، زيرا رهگذرها انجمن ماست و در آنجاها گفتگو مى كنيم . فرمود: اگر نمى خواهيد اين مكانها را ترك كنيد پس حق آن را ادا كنيد، عرض كردند: حق راه چيست ؟ فرمود:
چشم پوشيدن (از نامحرم ) و آزار نرساندن (به مردم ) و جواب سلام (ديگران ) را دادن و امر به معروف و نهى از منكر.))(22)
پيامبر صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((تمام سخنان فرزند آدم به زيان اوست نه به سود او، جز امر به معروف يا نهى از منكر و ذكر خدا.))(23)
آن حضرت فرمود:
((همانا خداوند خواص را به واسطه گناهان عامه مردم عذاب نمى كند مگر اين كه منكرى بين آنها ظاهر شود در حالى كه خواص مى توانند نهى از منكر بكنند ولى نكنند.))(24)
پاورقى:
1- آل عمران / 104
2- آل عمران / 113 و 114
3- توبه / 71
4- مائده / 78 و 79
5- آل عمران / 110:
6- اعراف / 165
7- حج / 41
8- مائده / 2
9- مائده / 63
10- هود / 116.
11- نساء / 135
12- نساء / 114.
13- حجرات / 9
14- حجرات / 9
15- اين حديث را ابوداوود، در ج 2، ص 436
16- مائده / 105:
17- اين حديث را ابن ماجه به شماره 4014، (( كتاب الفتن )) نقل كرده است .
18- اين حديث را عبد بن حميد و سعيد بن منصور - به طورى كه در (( درالمنثور، ج 2، ص 339 آمده - از وى نقل كرده است .
19- اين حديث را طبرانى در (( الاوسط )) و بزاز از ابوهريره - به طورى كه در (( مجمع الزوائد، )) ج 7، ص 266 آمده است - نقل كرده اند.
20- اين حديث را اصفهانى در حديثى از ابن عمر - به طورى كه در (( الترغيب )) ، ج 3، ص 231 آمده - نقل كرده است .
21- عراقى گويد: اين حديث را ابومنصور ديلمى در مسند (( الفردوس )) با اكتفاى به سطر اول از حديث جابر با اسناد ضعيف نقل كرده ولى سطر ديگر را على بن معبد در كتاب (( الطاعة و المعصية )) از روايت يحيى بن عطا به طور مرسل نقل كرده است كه من اين شخص را نمى شناسم . مى گويم : در كافى ، ج 5، ص 59 نظير همين آمده است .
22- اين حديث را ابن ماجه در سنن به شماره 4017، از قول ابوسعيد خدرى نقل كرده است .
23- اين حديث را مسلم در ج 7، ص 3 از قول ابوسعيد خدرى نقل كرده است .
24- اين حديث را ابن سنى در كتاب (( عمل اليوم و الليله ، )) ص 3 نقل كرده و ابوداوود و ابن ماجه از قول عدى بن عدى نظير آن را نقل كرده است
-
تشکرها 7
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۱۵:۴۹ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي قرار هستي
قسمت چهارم : ادامه آيات و روايات در وجوب و فضيلت امر به معروف و نهى از منكر و نكوهش ترك آنها:
ابوامامه باهلى از پيامبر صلى اللّه عليه و اله نقل كرده است كه فرمود:
((چگونه خواهيد بود وقتى كه زنان شما سركشى كنند و جوانانتان فاسق شوند و شما جهاد را ترك كنيد؟
عرض كردند: يا رسول اللّه ، آيا چنين چيزى شدنى است ؟ فرمود:
آرى ، به خدايى كه جان من در اختيار اوست بدتر از آن خواهد شد، پرسيدند:
يا رسول اللّه ، بدتر از آن چيست ؟ فرمود:
چگونه خواهيد بود وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر نكنيد؟ عرض كردند: يا رسول اللّه ، مگر چنان چيزى مى شود؟ فرمود: آرى ، قسم به آن جان من در دست اوست ، بدتر از آن خواهد شد، عرض كردند: بدتر از آن چيست ؟ فرمود: چگونه خواهيد بود وقتى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببينيد؟ گفتند: يا رسول اللّه آيا چنين چيزى ممكن است ؟ فرمود: آرى سوگند به آن كه جان من در اختيار اوست بدتر از آن خواهد شد، گفتند: بدتر از آن چيست ؟ فرمود: چگونه خواهد بود وقتى كه امر به منكر و نهى از معروف كنيد، گفتند: يا رسول اللّه ، آيا چنين چيزى مى شود؟ فرمود: آرى قسم به خدايى كه جان من در دست اوست ، بدتر از آن هم خواهد شد،
خداى تعالى مى فرمايد:
به ذات مقدسم سوگند خورده ام آنان را به آشوبى گرفتار سازم كه شخص بردبار هم سرگردان بماند.))(25)
عكرمه از ابن عباس نقل كرده كه گفت : ((رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرموده :
مبادا نزد مردى بايستيد كه مظلومى را مى كشد، زيرا لعنت خدا بر كسى نازل مى شود كه در آن وقت حاضر باشد و از او دفاع نكند.))(26)
رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((سزاوار نيست براى كسى كه در جايى شاهد حقى باشد مگر اين كه آن حق را بازگو كند زيرا گفتن حق نه باعث جلو آمدن اجل او مى شود و نه هرگز او را از روزى حتمى خود محروم مى سازد.))(27)
اين دو حديث دليل آن است كه ورود به خانه هاى ظالمان و فاسقان جايز نيست و حضور در جاهايى كه منكر را در آنها مى بيند و توان از بين بردن آن را ندارد روا نمى باشد، زيرا فرموده است بر كسى كه در اين قبيل جاها حاضر باشد لعنت خدا نازل مى شود، و مشاهده منكر در جايى كه نيازى به رفتن وى نبوده ، با اين بهانه كه قدرت جلوگيرى نداشته جايز نيست ، از اين رو جمعى از گذشتگان گوشه گيرى را برگزيدند به آن دليل كه منكر را در بازارها و جشنها و انجمن ها مى ديدند در حالى كه نمى توانستند جلوگيرى كنند و اين امر خود دورى از مردم را مى طلبيد.
ابن مسعود مى گويد: رسول خدا صلى اللّه عليه و اله فرمود:
((خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرده مگر آن كه يارانى داشته است ، آن پيامبر تا وقتى كه خدا مى خواست بين ايشان مى ماند و در ميان آنها به كتاب خدا و فرمان او عمل مى كرد، تا خداوند پيامبرش را از دنيا مى برد، آن ياران به كتاب خدا و فرمان او و سنت پيامبرش عمل مى كردند و چون آنان منقرض مى شدند، پس از آنها گروهى بالاى منبرها مى رفتند آنچه مى دانستند مى گفتند و آنچه را بد مى دانستند خود عمل مى كردند، پس هرگاه چنان زمانى را درك كرديد، بر هر مؤ منى لازم است كه با دستش جهاد و مبارزه كند، اگر نتوانست با زبانش و اگر با زبان هم نتوانست پس به قلبش (ناراحت شود)؛ اسلام چيزى جز اين نيست .))(28)
ابن مسعود مى گويد: مردم روستايى مرتكب گناه مى شدند و چهار نفر بودند كه نهى از منكر مى كردند يكى از آنها به پا خاست و گفت : شما چنين و چنان مى كنيد و شروع كرد به نهى از منكر و بازگو كردن عمل زشتى كه مرتكب مى شدند و آنها جواد رد مى دادند و از كارهاى خود دست بر نمى داشتند، در نتيجه يكديگر را دشنام مى دادند، و او به مبارزه با آنها برخاست و آنها بر او غالب شدند.
پس كناره گيرى كرد و گفت : خدايا! من آنها را نهى از منكر كردم اطاعت نكردند، دشنام دادم ، آنها هم مرا دشنام دادند با آنها جنگيدم بر من غالب شدند، آنگاه به راه خود رفت ، سپس ديگرى قيام كرد و آنها را نهى از منكر نمود، اطاعت نكردند، پس به آنها دشنام داد، آنها نيز او را دشنام دادند، در نتيجه گوشه گيرى كرد و گفت : خدايا! من آنها را نهى از منكر كردم ، اطاعت نكردند و دشنام دادم ، آنها نيز مرا دشنام دادند و اگر با ايشان مى جنگيدم بر من غالب مى شدند، آنگاه سومين نفر قيام كرد و آنها را نهى از منكر نمود و آنها اطاعت نكردند و او از ايشان كناره گرفت و گفت :
پروردگارا! من آنها را نهى از منكر كردم ولى آنها از من اطاعت نكردند و اگر دشنام مى دادم ، آنها نيز به من دشنام مى دادند و اگر مبارزه مى كردم بر من غالب مى شدند و بعد به راه خود رفت ، سپس چهارمى قيام كرد و گفت : خداوندا! اگر من آنها را نهى از منكر مى كردم نافرمانى مى كردند و اگر دشنام مى دادم ، دشنام مى دادند و اگر با آنها مى جنگيدم بر من غالب بودند و بعد رفت . ابن مسعود مى گويد: از ميان شما نظير اين چهارمين نفر، با وجود اين كه مقام او پست تر از همه بود، نيز كم است !
ابن عباس مى گويد: ((به رسول خدا عرض شد:
آيا مردم قريه اى كه در ميان آنها افراد صالح وجود دارند، هلاك مى شوند؟ فرمود: آرى ، گفتند: چرا يا رسول اللّه ؟ فرمود: به دليل اين كه گنهكاران را مى بينند و در برابر نافرمانيهاى خداى عزوجل ساكت مى مانند.))(29)
از طريق خاصه (شيعه ) روايتى از امام باقر عليه السلام در كافى آمده است كه مى فرمايد:
((در آخر الزمان گروهى مورد اطاعت ديگرانند كه در ميان آنها عده اى نوخاستگان نادان ريا مى ورزند و به زهد و عبادت خودنمايى مى كنند. امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى دانند مگر وقتى كه ايمن از ضرر باشند و براى يافتن راه هاى جواز و بهانه در پى لغزشها و عمل نادرست دانشمندان هستند.
تا وقتى كه به نماز و روزه رو مى آورند كه به جان و مالشان صدمه اى نزند و اگر نماز به فعاليتهاى مالى و بدنى آنها ضرر داشته باشد به يقين آن را ترك مى گويند همان طور كه بالاترين و ارزنده ترين واجبات را ترك كرده اند، زيرا امر به معروف و نهى از منكر واجب بزرگى است كه بدان وسيله تمام واجبات انجام مى گيرد، آن وقت است كه خشم خداى تعالى بر ايشان كامل مى شود و عذابش همه را فرا مى گيرد و در نتيجه نيكان ، در سراى تبهكاران و خردسالان ، در خانه بزرگسالان از بين مى روند.
براستى كه امر به معروف و نهى از منكر راه پيامبران و روش صالحان است واجبى است بزرگ كه بدان وسيله تمام واجبات به پا داشته مى شود و راه هاى دين از بدعتها و انحرافها ايمن مى گردد و كسبها حلال مى شود و حقوق مردم بازگردانده مى شود و زمين آباد مى گردد و از ستمگران انتقام گرفته مى شود و امور دين و دنيا راست مى گردد. بنابراين با دلهايتان نهى از منكر كنيد و با زبانتان بگوييد و به پيشانى (بدكاران ) بزنيد و در راه خدا از ملامت ملامتگران نترسيد. اگر پند گرفتند و به راه حق بازگشتند،
ايرادى بر ايشان نيست ، ((بلكه ايراد و مجازات بر كسانى است كه به مردم ستم مى كنند و در زمين به ناحق ظلم روا مى دارند، براى آنها عذاب دردناكى است .))(30) و اگر پند نگرفتند و به راه حق بازنگشتند به تن خود با ايشان مبارزه كنيد و با قلبتان از آنها خشمگين باشيد. (اما) در پى قدرت و جستجوى ثروت و براى پيروزى بر ايشان ، بر آنان ستم روا مداريد تا تسليم فرمان خدا شوند و در خط طاعت در آيند.
خداى تعالى به حضرت شعيب پيامبر صلى اللّه عليه و اله وحى كرد كه صد هزار از قوم تو را هلاك مى كنم ؛ چهل هزار از بدكاران و شصت هزار از نيكان ايشان را، شعيب عليه السلام عرض كرد:
پروردگارا! اين گروه بدكاران به جاى خود، اما نيكان را چرا؟
خداى تعالى خطاب فرمود:
چون ايشان گنهكاران را به حال خود گذاشتند و آنان را از كار زشتشان باز نداشتند و به سبب خشم من خشمگين نشدند.))(31)
از امام صادق عليه السلام است كه فرمود:
((قداست ندارد آن امتى كه در ميان آنها حق ضعيف از قوى بدون نگرانى و رنج باز ستانده نشود.))(32)
از ابوالحسن عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
((يا بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و يا آن كه بدهاى شما بر شما گمارده مى شوند، پس نيكان شما دعا مى كنند و دعايشان مستجاب نمى گردد.))(33)
از امام باقر و امام صادق عليهم السلام نقل شده است :
((واى بر گروهى كه اطاعت خدا را در امر به معروف و نهى از منكر نمى كنند.))(34)
از امام باقر عليه السلام است كه فرمود:
((بد مردمانى هستند آن مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را عيب مى دانند.))(35)
از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه حمد و ثناى خدا را به جا آورد و گفت :
((بارى كسانى كه پيش از شما بودند، به سبب گناهانى كه مرتكب مى شدند و عالمان دينى و دانشمندان مسيحى آنان را نهى از منكر نكردند، هلاك شدند و چون در گناهان خود پايدار ماندند و علماى دينى و دانشمندان آنان را از آن رفتار منع نكردند، عذابها بر ايشان فرو ريخت . بنابراين شما امر به معروف و نهى از منكر كنيد و بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز اجل را نزديك و روزى را قطع نمى كند، زيرا آنچه خداوند مقرر فرموده همچون قطره اى باران از آسمان به زمين فرود مى آيد و به هر كسى به مقدار زياد يا كم كه خدا مقدر كرده است ، مى رسد، پس اگر به كسى از شما مصيبتى در خانواده يا مال و يا جانتان رسيد يا آن كه از برادر مسلمانى درباره خانواده يا مال و يا جانتان خشونتى (36) ديديد، نبايد نسبت به او برآشفته شويد، زيرا كه فرد مسلمان تا وقتى كه مرتكب عمل پستى نشده از خيانت دور است ؛ عملى كه هرگاه بين مردم فاش شود شرم مى كند و فرومايگان اصرار به نشر آنها دارند مانند قمارباز برنده اى كه در نخستين موفقيت از تير بازيش انتظار جلب منفعت و دفع ضرر دارد، همچنين شخص مسلمانى كه از خيانت دور است ، از خداى تعالى يكى از دو نيكى را انتظار دارد؛ يا دعوت حق را لبيك مى گويد كه آنچه نزد خداست براى او بهتر است و يا روزى خدا را مى خواهيد براى اين كه داراى خانواده و ثروت شود و ديانت و شخصيت داشته باشد، زيرا مال و اولاد زراعت دنيا و عمل صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دوى آنها را براى مردمانى فراهم مى آورد.))(37)
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
((خداوند دو فرشته به سوى مردم شهرى ، فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب كنند، وقتى كه فرشتگان به آن شهر رسيدند، مردى را در حال دعا و تضرع ديدند، يكى از فرشتگان به رفيقش گفت : آيا اين شخص را نمى بينى كه دعا مى كند؟ او گفت : مى بينم ، اما دستور پروردگارم اجرا مى كنم . آن فرشته گفت : اما من دست به كارى نمى زنم بلكه نزد پروردگارم بر مى گردم . و به درگاه خداوند بازگشت و عرض كرد: پروردگارا! من به آن شهر رسيدم و فلان بنده تو را ديدم كه به درگاه تو دعا مى كند و مى نالد. خداوند فرمود: برو و دستورى را كه داده بودم اجرا كن ، زيرا او مردى است كه هرگز چهره اش را به سبب معصيت من درهم نكشيده است .))(38)
از آن حضرت نقل شده است كه:
((مردى از قبيله خثعم نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و اله آمد و عرض كرد:
يا رسول اللّه ، بالاترين چيز در اسلام چيست ؟ فرمود:
ايمان به خدا عرض كرد: پس از ايمان چيست ؟ فرمود: صله رحم ، گفت : بعد از آن چيست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر، آن مرد پرسيد: حال كدام عمل نزد مبغوض تر است ؟ فرمود: شرك به خدا، عرض كرد: بعد از آن چيست ؟ فرمود: قطع رحم ، عرض كرد: بعد از قطع رحم ، چيست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منكر.))(39)
((اميرالمؤ منين عليه السلام فرموده است :
رسول خدا صلى اللّه عليه و اله به ما امر فرمود تا با گنهكاران با چهره درهم كشيده برخورد كنيم .))(40)
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
((امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق از آفريده هاى خدايند؛ هر كس آنها را يارى كند، خداوند او را عزيز گرداند و هر كه آنها را خوار كند، خداوند او را خوار سازد.))(41)
از آن حضرت نقل شده است :
((كه هرگاه بر جمعى مى گذشت كه با هم در ستيز بودند، از آنها نمى گذشت مگر آن كه سه مرتبه با صداى بلند مى فرمود: از خدا بترسيد.))(42)
از ابوالحسن الرضا عليه السلام است كه فرمود:
((رسول خدا صلى اللّه عليه و اله مى فرمود: هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منكر را به يكديگر واگذارند بايد به خداوند اعلام جنگ كنند.))(43)
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه مى گويد:
پيامبر صلى اللّه عليه و اله فرمود:
چگونه خواهيد بود زمانى كه زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منكر نكنيد؟ عرض شد: يا رسول اللّه ، آيا چنين زمانى خواهد بود؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهيد بود وقتى كه امر به منكر كند و نهى از معروف ؟ گفتند: يا رسول اللّه ، آيا چنين چيزى خواهد شد؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهيد بود وقتى كه منكر را معروف و معروف را منكر ببينيد.))(44)
از پيامبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده است :
((همانا خداوند مؤ من ضعيف بى دين را دشمن مى دارد، عرض شد: مؤ منى كه بى دين باشد، چگونه مؤ من است ؟ فرمود: آن كه نهى از منكر نمى كند.))(45)
در كتاب تهذيب از امام صادق عليه السلام نقل شده است ، به گروهى از يارانش فرمود:
((بر من لازم است كه بى گناهان شما را به جرم مبتلايانتان مؤ اخذه كنم ، چگونه بر من لازم نباشد در حالى كه شما از زشتكارى كسى مطلع مى شويد و بر او اعتراض نمى كنيد، از او فاصله ، نمى گيريد و او را نمى آزاريد تا آن عمل را ترك كند.))(46)
اميرالمؤ منين عليه السلام در پايان گفتارى فرمود:
((هر كس نهى از منكر را با قلب ، دست و زبانش ترك كند، مرده اى در بين زنده هاست .))(47)
غزالى اين سخن اميرالمؤ منين عليه السلام را در بخش آثار به حذيفه نسبت داده و در همانجا از على عليه السلام نقل شده است (48) كه فرمود:
((نخستين چيزى كه باعث غلبه و پيروزى شما مى شود؛ جهاد با دست ، سپس جهاد با زبان و پس از آن جهاد با دلهايتان است كه اگر به دل هم امر به معروف و نهى از منكر نشود، آن دل واژگونه و زير و رو خواهد شد.)) (49)
پي نوشت ها :
25- اين حديث را احمد در مسند خود، ج 3، ص 192 از قول عدى بن عميره نقل كرده و ابوداوود در سنن ، ج 2، ص 438 از حديث عدى بن عدى نظير آن را آورده است .
26- عراقى گويد: اين حديث را ابن ابى الدنيا با اسناد ضعيف ، بدين عبارت : (( چگونه خواهيد بود آن وقتى كه امر به منكر و نهى از معروف )) و ابويعلى از قول ابوهريره در حالى كه به سه سؤ ال و جواب اول اكتفا كرده بدون دو سؤ ال بعدى نقل كرده اند و اسناد آن ضعيف است و از كتاب كافى نيز نظير آن خواهد آمد.
27- اين حديث را طبرانى و بيهقى با سندى حسن - به طورى كه در (( الترغيب ، ج 3، ص 304 آمده - نقل كرده اند.
28- اين حديث را بيهقى در (( الشعب )) از قول ابن عباس با همان سند حديث قبلى نقل كرده است . (( (المغنى ) )) .
29- نظير اين حديث را مسلم در صحيح ، ج 1، ص 51 نقل كرده است .
30- اين حديث را طبرانى در (( الكبير و الاوسط )) نقل كرده است ، در سلسله سند آن يحيى بن يعلى اسلمى وجود دارد و او ضعيف است ، همچنين - به طورى كه در (( مجمع الزوائد، )) ج 7، ص 268 آمده است - بزاز نيز آن را روايت كرده است .
30- شورا / 42.
31- كافى ، ج 5، ص 56.
32- كافى ، ج 5، ص 56.
33- كافى ، ج 5، ص 56.
34- كافى ، ج 5، ص 56.
35- همان ماءخذ، ص 57، به شماره 5.
36- در متن كلمه (( (( جفوة )) )) به معناى خشونت و تندى آمده است اما در ماءخذ اصلى (ج 5 كافى ) (( (( غفيرة )) )) آمده است كه صحيح تر است و معناى جمله چنين مى شود: در برادر مسلمانى مال و اولاد فراوانى ديديد، باعث حسد شما نسبت به او نشود.
37- كافى ، ج 5، ص 57، شماره 6.
38- همان ماءخذ، ص 58، شماره 8.
39- همان ماءخذ، همان ص ، شماره 9.
40- همان ماءخذ، همان ص .
41- همان ماءخذ، ص 59.
42- همان ماءخذ، ص 59.
43- همان ماءخذ، ص 59.
44- همان ماءخذ، ص 59.
45- همان ماءخذ، همان ص .
46- (( التهذيب ، )) ج 2، ص 56.
47- (( التهذيب ، )) ج 2، ص 56.
48- بخش آثار از همين كتاب ؛ (( احياء العلوم . ))
49- اين حديث را آمدى در (( غررالحكم )) نقل كرد، همان طورى كه در مستدرك ، ج 2، ص 361 آمده است .
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۱۶:۳۶ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
من در نظر سنجیتون شرک کردم و به گزینه 2 رای دادم.
به نظرم وقتی امر به معروف باید کرد که بدونم تاثیر داره در غیر اینصورت نه...
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۰۱:۳۰ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي آرام جان
اي كاش دوستان در اين زمينه بيشتر همراهي ميكردند
با توجه به مطالب فوق امر به معروف و نهي از منكر يك
واجب ديني غير قابل انكار هست . پس لازمه همه در
ارائه نظراتشون بيشتر مشاركت كنند
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۵, ۰۷:۱۵ #7
روش امر به معروف ونهي از منكر
توجه به روش امر به معروف ونهي از منكر بسيار حائز اهميت است چه اگر اين فريضه به روش صحيحي انجام نگيرد نتيجه ي معكوس داشته ؛ موجب تنفر وانزجار وقطع رابطه ي برادري خواهد گشت واز اينرو امام خميني (ره) توصيه مي كنند كه:
كسي كه امر به معروف ونهي از منكر مي كند بايد مواظب باشد كه :
1) در راه آن مرتكب گناهي مانند دروغ وتوهين وتحقير نشود .
2) مانند طبيبي مهربان وپدري رئوف باشد .
3)مصلحت طرف را رعايت كند .
4) از خودخواهي وخودستايي بپرهيزد .
5) قصدش تنها براي رضاي خدا باشد .
6) خود را منزه از گناه وبرتر از گناهكار نبيند .
7) چه بسا كه گنهكار داراي صفات واعمال نيكي بوده ونزد خدا محبوبتر باشد .
8) چنانچه بداند ويا احتمال دهد كه امر به معروف ونهي از منكر با تكرار مؤثر است تكرار واجب مي شود .
تحرير الوسيله چاپ نجف ؛1390 ج1 ص 484 - 468
-----------------------------------------http://masnadekhorshid.blogfa.com/
http://naslesorkh.blogfa.com/
http://skarf.blogfa.com/
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۷/۲۳, ۰۵:۲۳ #8
گزینه شش صحیح است .
سلام به خانم هدیه فاطمی عزیز و همه کاربران سایت .
بزرگی میگفتند هیچ گاه قصد تربیت کردن کسی رو نداشته باشید . سعی کنید خودتون رو بسازید . شماها که نورانی بشید اطرافیان از شما تاثیر میپذیرن . از راه رفتنتون و صحبت کردنتون. این نکته اول بود.
نکته دوم اینکه بنده در نظر سنجی شر کت نکردم چون گزینه شش صحیح است . حالا گزینه شش چیه؟؟؟
من نیاز دارم امر به معروف و نهی از منکر بشم . اما اونجاهایی هم که ببینم عملی انجام میشه در ملاء عام که بر خلاف شئونات اسلامی است در جاهای مختلف به شیوه های مختلف تذکر میدهم و ساکت نمیشینم .
در مورد امر به معروف هم ندرتا اگه طرف تاثیر بپذیره و خودم هم اون معروف رو انجام بدم باز هم با شیوه ای خاص اقدام میکنم .
*** مولا دلم هواییه ***
میخوام بیام بین الحرمیناونجا که عشاق میموننبگن" عباس" یا "حسین"
-
۱۳۸۷/۰۷/۲۳, ۱۱:۵۵ #9
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۶
- نوشته
- 2,483
- مورد تشکر
- 6,391 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
51
امام خميني (ره) توصيه مي كنند كه:
1) در راه آن مرتكب گناهي مانند دروغ وتوهين وتحقير نشود.
2) مانند طبيبي مهربان وپدري رئوف باشد.
3)مصلحت طرف را رعايت كند.
4) از خودخواهي وخودستايي بپرهيزد.
5) قصدش تنها براي رضاي خدا باشد.
6) خود را منزه از گناه وبرتر از گناهكار نبيند.
7) چه بسا كه گنهكار داراي صفات واعمال نيكي بوده ونزد خدا محبوبتر باشد.
8) چنانچه بداند ويا احتمال دهد كه امر به معروف ونهي از منكر با تكرار مؤثر است تكرار واجب مي شود.
اما.. من گزینه اول را انتخاب کردم چون گزینه های دوم و سوم نیز در کلمه لازم نهفته است، چون یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر تأثیر داشتن در طرف مقابل هست.. در صورت مؤثر بودن لازم است امر به معروف و نهی از منکر، و در صورت تأثیر نداشتن لازم نیست.. بهرحال یکی از فروع دین ما امر به معروف و نهی از منکر می باشد..!
ویرایش توسط Amoo Mehraboon : ۱۳۸۷/۰۷/۲۳ در ساعت ۱۲:۱۴
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۲۳, ۱۴:۲۷ #10
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي آرام جان
با عرض سلام و ادب و احترام
دوست بزرگوارم من مفهوم حرف شما رو درك نكردم . يعني چي اگر براي خودم مفسده اي نداشته باشد انجام ميدهم؟؟؟
آيا با اين استدلال مي شود امر واجب را انجام نداد ؟؟؟؟؟
البته اگر منظورتون رو از مفسده مشخص كنيد شايد مطلب بيشتر جا بيافته
در مثالي كه فرموديد براي تذكر دهنده چه مفسده اي د اشت ؟؟؟؟؟
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری