جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: چرا در آیات قرآن همیشه آقایان مورد خطاب واقع مىشوند؟
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۰:۲۰ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 73
- مورد تشکر
- 195 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
چرا در آیات قرآن همیشه آقایان مورد خطاب واقع مىشوند؟
به نام خدا
چرا در آیات قرآن همیشه آقایان مورد خطاب واقع مىشوند، مثلاً در مورد آخرت نعمتهاى بهشتى و حورالعین و در این آیات به خانمها توجهى نمىشود؟
پاسخ :
در مورد گفتمان مردانه قرآن مىگوییم:
زبان قرآن عربى است و زبان عربى برخلاف زبان فارسى از دو نوع ضمایر مذکر و مؤنت برخوردار است. عربها در امورى که مخصوص زنان باشد، با واژگان مؤنت و در امور مخصوص مردان با واژگان مذکر بیان مىدارند. به جز این دو مورد، در دو مورد دیگر، یکى در امورى که بین زنان و مردان مشترک باشد و دیگرى در امورى که جنسیت در مورد آنها اصلاً مطرح نیست، مانند خدا و فرشتگان، از ضمایر و واژگان مذکر بهره مىگیرند؛ یعنى در چهار حالت مذکور از الفاظ مذکر و تنها در یک حالت لفظ مؤنت بهره مى گیرند. در عین حال در بعضى از موارد به لفظ نظر کرده و با توجه به لفظ، مؤنث یا مذکر آورده مىشود، در حالى که از نظر جنس متفاوت با لفظ مىباشند.
طبیعى است که هر کتابى بخواهد با این زبان نوشته شود، اگر چه کتاب الهى باشد، باید از قواعد آن زبان پیروى کرده و بر آن ساختار باشد.
بنابراین، قرآن به مقتضاى این که به زبان عربى نازل شده است، با همین گفتمان سخن مىگوید. همگام با قواعد عربى در سه حالت از ضمایر و واژگان مذکر و در یک حالت از واژگان مؤنث بهره مىگیرد.
با این توضیح روشن مىگردد که قرآن براى خویش گفتمان ویژه مردانه یا زنانه ابداع نکرده است تا در پى پاسخ به چرایى آن باشیم، بلکه زبان قرآن، زبان محاوره عربى است و قواعد و ادبیات و دستور زبان عربى در آن به کار رفته است.
جالب است بدانید در همین مورد قرآن به جهت خاصى که اشاره مىشود، برخلاف سیره متداول و محاورات عربى که در امور مشترک بین زنان و مردان تنها به آوردن ضمیر و واژگان مذکر بسنده مىشود، در سوره احزاب، آیه 35، از هر دو واژگان مؤنث و مذکر، آن هم به طور مکرر بهره گرفته است. مفسران در توضیح آن نوشتهاند:
«اسماء بنت عمیس» به پیامبر اسلام(ص) عرض کرد: چرا فضایلى که در قرآن به صورت جمع مذکر بیان شده است، در مورد زنان مطرح نیست، که به دنبال آن آیه مذکور نازل شد و در مورد یکایک صفات و فضایل اخلاقى با تعهد و تأکید به صورت دو جمع مذکر و مؤنث بیان گردید،(1) تا بدین طریق شبهه مذکور مرتفع گردد و کسى گمان نکند اگر به مقتضاى ادبیات عرب در امور مشترک، از گفتمان مردانه بهره گرفته مىشود، آن را از امور اختصاصى به مردان برداشت نکنند.
در این باره برخى از مفسران نوشتهاند: این آیه به یک حقیقت مهمى اشاره مىکند و آن این است که آن چه در قرآن به صیغه مذکر آمده است، به مردان اختصاص ندارد، بلکه شامل هر دو جنس مرد و زن مىشود. (2)
اما در مورد توصیف نعمتهاى بهشتى و ازدواجهاى بهشتى و حورالعین: همین سخن که در سطور فوق بیان شد، در توصیفات نعمتهاى بهشتى و حورالعین جارى است؛ یعنى آنها شامل مردان و زنان مىگردد، نه این که به مردان اختصاص داشته باشد.
توضیح: در قرآن از دو نوع نعمتهاى بهشتى یاد شده است: یکى نعمتهاى جسمانى مانند باغهاى بهشتى، سایههاى بهشتى، خادمان بهشتى، غذاها و نوشیدنىهاى بهشتى، قصرها، فرشها، ظرفها، لباسها و زینتهاى بهشتى، که همه شامل مردان و زنان مىگردد. در این نوع نعمتها از حورالعین و همسران بهشتى یاد شده است که این هم شامل مردان مىشود و هم شامل زنان. حورالعین مختص زنان و تنها لذتى براى مردان نیست.(3)
دیگرى نعمتها و لذتهاى معنوى و روحانى است، مانند خشنودى خدا، احترام ویژه، محیط صلح و صفا، امنیت و زوال خوف، دوستان همراه و رفیقان با وفا، نشاط فوق العاده درونى و نعمت هایى که در تصور نمىگنجد. همه این نعمتها بین زنان و مردان مشترک است.
در قرآن برخى از توصیفات بهشتى با خواستههاى مردانه سازگار است، مانند «فجعلناهن ابکاراً» (4) اما متناسب با خواستههاى زنانه بیان نشده است. علت این امر شاید این باشد که خداوند حکیم امور جنسى مربوط به زنان را در پرده عفاف و ادب زایدالوصفى قرار داده است. لفظ حورالعین که ظاهر آن اختصاص به مردان دارد، مىتواند از این موارد باشد.
علاوه بر قرآن، در روایات پیامبر(ص) و امامان(ع) درباره خواستههاى زنانه توصیفى نرسیده است که مىتواند به علت رعایت عفت و حیا براى زنان باشد.(5) یا شاید این امور و چیزها آن گونه که براى مردان جذاب بوده و داراى اهمیت است، براى زنان نبوده و مسئله جنسى و زیبایى مردان براى زنان کم اهمیت تر از مسئله جاذبه زیبایى زنان براى مردان باشد؛ اما امور دیگرى از مردان یا اوصاف دیگر بهشت براى زنان جذابتر باشد.
-------------------------------------
1 - تفسیر نمونه، ج 17، ص 308.
2 - سید محمد تقى مدرسى، تفسیر هدایت، ج 10، ص 267.
3 - ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 6، ص 261.
4 - واقعه (56) آیه 37.
5 - براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، شماره 25 - 26، ص 112 تا 131، نیز شماره 27 - 28، ص 394 تا 399
سایت فطرت
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۱:۱۴ #2
اگر لینک منبع را بگذارید بهتر است.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۳:۴۱ #3
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,875
- مورد تشکر
- 9,359 پست
- حضور
- 16 روز 14 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 34
- آپلود
- 4
- گالری
-
118
ممنون از توضیحتون.
توضیح کامل و جامعی بود.
کاش قسمت های مهمترش را با پررنگ کردن و رنگ های متفاوت نمایان می کردید.
موفق باشید.
" خدا را در لحظه لحظه ی زندگی خود یاد کنید. "
هر وقت نا امید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه.
حدیث داریم به عزت و جلال خودم قسم که قطع میکنم امید بنده ای که به غیر من امید داره. امیدمون اگه گوشه دلمون به کسی باشه که کارمون را اون درست کنه خدا حاجت ما رو نمیده.
( برگرفته از سخنان حاج آقا مجتهدی )
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۴:۴۳ #4
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اتفاقا درماه رمضان يكي از روحانيون در اين خصوص صحبت مي كرد دقيقا در همين مورد بود مي گفت منظور قرآن از بيان مذكر لغات و جملات اشاره به مردان وجنس مذكر نيست .خدا در قرآن بشر را مود سخن قرار داده بنابراين بشر در عربي مذكر است بنابراين كلمه رجل يا رجلان در مورد آن به كار رفته و همچنين حورالعين در بهشت هم مونث است هم مذكر
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۹:۳۹ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 540
- مورد تشکر
- 1,103 پست
- حضور
- 1 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در زبان عربي اگر منظورشون نه زن باشه نه مرد از ضمير مذكر استفاده مي كنند
مثل خداوند كه با ضمير مذكر نام برده مي شود.همين
يا الله
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری