-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۰:۴۴ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
برگزاری جشنهای ایرانی
برگزاری جشنهای ایرانیبهرهها و کمبودهارضا مرادی غیاث آبادیاز گفتگوی خانم لیـدا آیـلار، روزنامهنگار و پژوهشگر جشنهای ایرانیعلاقه به برگزاری جشنهای ایرانی در سالهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما چه نقاط قوت و ضعفی در این مراسم وجود دارد؟
بیگمان گرایش و توجه عمومی و روزافزون به جشنها و آیینهای ایرانی- به هر شکلی که باشد- شایسته درود و آفرین است. چنین مراسمی میتواند نقشی ارزنده در گسترش خودآگاهی و غرور ملی داشته باشد و موجب گرایش به فرهنگ کهنسال و پرباری شود که همچنان پیامی برای نسل امروز و جهان معاصر دارد. اما اصرار در بیتوجهی به بنمایههای جشنهای ایرانی و برگزاری مراسمی که تنها شادیآفرین باشد، شاید برای کسانی که صرفاً تمایل به گذراندن ساعات خوشی را دارند، کافی باشد؛ اما برای کسانی که برگزاری آیینهای ایرانی را وظیفه ملی خود برای پاسداشت میراث و یادمانهای باستانی میدانند، نه تنها کافی نیست که میتواند مضر هم باشد.
امروزه چنین مراسمی معمولاً بدون شناخت از بنیادهای آیینی جشنها و بدون توجه به لازمهها و شرایط برگزاری آن انجام میشود. برگزارکننده آگاهی کافی و کاملی از چون و چرایی جشنها، زمان آنها و اجزای تشکیلدهنده آن ندارد و در نتیجه این مراسم را به یک مهمانی شاد با چند سخنرانی تکراری و فرمایشی که هر ساله تکرار میشوند، تبدیل میکنند.
به گمان من این نقض غرض است. شایسته است که برگزارکنندگان و دوستداران این آیینها بکوشند تا آگاهیهای مفیدی در زمینه چرایی و چگونگی برگزاری آیینها بدست آورند و بتوانند علاوه بر اجرای دقیق مراسم، در آرمانهای انسانی نهفته در نهاد جشنها بکوشند. در غیر اینصورت است که میبینیم جشن تیرگان به یک آببازی تبدیل میشود و جشن چارشنبهسوری به یک آتشافروزی لجام گسیخته به همراه تباهی محیط زیست، نظم و امنیت اجتماعی.
شاید اینها برای کسانی که فقط به دنبال شادی هستند، کافی و رضایتبخش باشد؛ اما مشکل اینجاست که عدهای تصور میکنند با چند سطل آب و جیغ و ساز و رقصی غیر بومی، در حال پاسداری از فرهنگ ملی هستند.
اما تعدادی از جشنها هستند که هیچ اطلاعاتی در باره آنها در دست نیست. چگونه ممکن است که همه منابع در باره آنها از بین رفته باشد؟
در کتاب «راهنمای زمانجشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان» به حدود یکصد جشن باستانی به اختصار اشاره کردهام. بسیاری از این جشنها یا از بین رفتهاند و یا در نواحی کوچکی از سرزمینهای ایرانی برگزار میشوند. برای نمونه جشن «تیرمه سیزه شو» در مازندران، جشن «برفی» در تاجیکستان، و جشنهای «انار» و «فندق» در رودبار قزوین. برای چنین نمونههایی، اطلاعات فراوانی وجود دارد، اما چندان کسی به دنبال آن نمیرود. وظیفه کسانی که گرایش به برگزاری جشنهای ملی را دارند، کوشش برای شناخت کافی و درست از این آیینهای رو به فراموشی، و تلاش برای گسترش آن است.
اما نبود اطلاعات در باره برخی از جشنهای دوازدهگانه سالیانه، دلیل دیگری دارد. تصور عوامانه بر این است که جشنهای ایرانی عبارت بوده از همان دوازده جشن سالیانه که اتفاقاً برخی از آنها هرگز یک جشن عمومی و همگانی نبودهاند و به همین دلیل نیز هیچگونه منابع و مدارکی در باره آنها در دست نیست. اینکه در متون کهن و میانه، اشاره چندانی به چون و چرا و چگونگی برگزاری برخی جشنها نشده، از این رو است که این جشنها هیچگاه سنت عمومی و پذیرفته شده مردمی نبودهاند و تنها روحانیان و دستگاه رسمی حکومتی ساسانی آنها را تبلیغ و توصیه میکردهاند. این جشنها عبارتند از: فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، مردادگان، شهریورگان و دیگان. همچنین انتساب پارهای گلها و گیاهان به این جشنها و ایزدان و امشاسپندان منسوب بدانها، محصول تفکر دینی ساسانی بوده و ارتباطی با باورهای مردمی ندارد. از همین روی است که در اسناد و تاریخنامههای سدههای گوناگون اشارهای به برگزاری آنها نشده و اکنون تصور میشود که منابع آنها از میان رفته است.
شما مهمترین مشخصه عناصر فرهنگی در جشنهای ایرانی را چه میدانید؟
به گمان من مشخصه مهم جشنهای ایرانی و وجه تمایز آن با جشنهای بسیاری از ملل، غیر دینی بودن و پیوند ناگسستنی آنها با پاسداشت محیط زیست و کشاورزی است. نمونههایی مانند: «جشن نوروز انهار» در لایروبی و پاکیزگی نهرها و کاریزها، «جشن گلدان» در کاشت و پرورش گلها و درختکاری، و جشنهای دیگری همچون: گیاهخواری، خامخواری، پیکرتراشی، آبسالان، وخشنکام، بادروزی، نیلوفر و بسیاری دیگر که بخاطر بیتوجهی ما به جشنهای اصیل و مردمی و توجه بیشتر به چند جشن معروفتر، روز به روز بیشتر به فراموشی سپرده میشوند.
آیا برگزاری گسترده جشنهای خیلی معروف مانند نوروز، میتواند عاملی برای گسترش عناصر فرهنگی آیینهای ایرانی باشد؟
میتواند باشد، اما عملاً اینگونه نیست. امروزه از نوروز و آیینهای آن جز یک نام و بسیج همگانی برای تخریب طبیعت باقی نمانده است. نوروز ایرانی با چندین پیشدرآمدها و دنبالههای آن که از ابتدای اسفندماه آغاز و در سیزدهم فروردینماه به پایان میرسیده است، همبستگی بزرگ و شگفت ایرانیان برای پاسبانی و پرورش زیستبومی زیبا و آباد بوده است. آیینهای فراوانی که در گفتارهای دیگرم به آنها اشاره کردهام. اما امروزه جز نامی مشهور، هیچ چیز دیگری از نوروز باقی نمانده است جز تخریب گسترده و آلودگی حیرتانگیز طبیعت در روز سیزدهبدر و عادت نوظهور و بدون پیشینه تاریخی قتلعام میلیونها ماهی قرمز بیگناه بدست کسانی که میخواهند نوروز باستانیاشان را پاس بدارند و آنرا به یکدیگر شادباش بگویند. حتی از همین شادباش نوروزی نیز دیگر کمتر اثری برجای مانده است و بیشتر مردم تحت تأثیر رسانههای گروهی اغواگر، معمولاً «سال نو» را به یکدیگر تبریک میگویند. رسانههای گروهیای که تنها در عید نوروز (و نه در عیدهای دیگر) یادشان میافتد که «عید هنگامی است که معصیت خداوند نشود.»
علیرغم اینکه شمار بسیاری از متخصصان از جمله شما و آقای دکتر دوستخواه معتقد به برگزاری جشنها در جای اصیل و اولیه خودشان هستند، ما گاه شاهد برگزاری جشنها در تاریخهای جابجا شده هستیم و این موضوع بر وحدت ملی آسیب میرساند. نظر شما در این مورد چیست؟
در این زمینه بسیار گفته و نوشتهام و حتی بارها شماری از رسانههای گروهی پیشنهاد مناظره مرا با تهیهکنندگان تقویم نوساخته موسوم به «سالنمای دینی زرتشتیان» را منتشر کردهاند. این نمونهای از دستکاری در نظام گاهشماری دقیق و باستانی ایرانیان بوده و تهیهکنندگان ناشناس آن چنین وانمود میکنند که دوستداران آیینهای ایرانی تصور کنند با پدیدهای کهنسال روبرو هستند. دستکاری و تخریب میراث علمی و معنوی، چیزی کمتر از تخریب بناهای باستانی نیست.
به نظر شما آیا وجه تأکید بر جادو و خرافه که گاهی در آیینها و باورها دیده میشود، تأثیر بدی بر مردم نمیگذارد و آیا صحبت در این بارهها، ترویج خرافه نیست؟
پژوهش بر باورهای مردمی، چه به گمان ما خرافه باشد یا نباشد، امری علمی است. مجموعه باورهای مردمی در دورههای گوناگون میتواند پژوهنده را با جزئیات بسیاری از ویژگیهای اقلیمی و اجتماعی مردم آشنا کند و همچنین با ناگواریهای زندگانی آنان آشنا کند. به گمان من در داستانها و ادبیات و ترانههای مردمی، رگههای بیشتری از واقعیت نهفته است تا در آثار تاریخنویسان وابسته به حکومت و دربار. از سوی دیگر تصور میکنم که مردمان امروز بسیار بیشتر از پیشینیانی که به زعم ما دسترسی کمتری به علم و فنآوری داشتهاند، خرافاتی و خرافهپرست هستند. سخن و تحقیق در باره خرافه نه تنها ناشایست نیست، بلکه لازمه هر پژوهشی در دامنه علوم انسانی است. سخن از خرافه آنجایی مذموم و ناپسند است که به قصد عوامفریبی و سودجویی انجام شود. مانند کتابها و نشریههایی که به ترویج فالگیری و فالبینی و سرنوشت مردم بر اساس ماه تولد آنان میپردازند. اینها نمونهای آشکار از تخطئه افکار عمومی است که حتی در نشریات رسمی نیز دیده میشوند.
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۱:۱۳ #2
درود به شما
سپاس از شما
سخنان نیکویی گفتید.
در مورد سالنمای زرتشتیان که به تازگی به راه افتاده ، باید بررسی شود. مشکل سر پنج روز آخر سال است.
من هم هنگامه درست جشن مهرگان را 16 مهر می دانم ، نه 10 مهر!
آری این جشن ها اگر با رسم های درست به گونه همگانی برگزار شود ، هم شونده همگرایی بیشتر ایرانیان می شود و هم افتخار آن ها به فرهنگ خویش و از بیگانه گرایی می کاهد.
با این کار فرهنگ کهن خود را به رخ جهانیان می کشیم ، جهانگردی را گسترش می دهیم.
و از سوی دیگر هازمان (جامعه) شادتری خواهیم داشت.
خوبی جشن های ایرانی این است ، که چون بیشترشان دینی نیست ، همه ایرانیان با هر اندیشه را گرد هم می آورد.
به زودی جستاری در مورد اثر جشن های ایرانی بر کریسمس خواهم زد ، مانند رسم آذین بستن کاج ها که یک رسم ایرانی است ، که در هنگامه شب یلدا انجام می شده است!
در پناه یزدان
سپاس
_________________
اي كه داري سينه چون آيينه پاك / گنجها داري تو در اين آب و خاك
تا جهاني خيره بر فرهنگ توست / گر به پاسَش دل نبندي ننگ توست
ویرایش توسط shapour : ۱۳۸۷/۰۷/۱۳ در ساعت ۱۲:۱۹
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۱:۱۹ #3
جشن های کهن خیلی برام جالبه درسته بعضی مثل مطهری این رسوم را شرک امیز یا کفر امیز میدانند ولی من فکر نکنم اینگونه باشد بالاخره هر ملتی سنتی دارد که باید انها را پاس بدارد.
محمد رسول الله
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۲:۳۵ #4
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چرا بايد شرك آميز دانست اينها همه تمدن ما هستند اصالت ما و نشاني از آئيني كهن و تمدني قوي دارند
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۵:۱۹ #5
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
بزودی خواهیم گفت که عجب رسم هایی داشته اند که ببینید چقدر این جشنها متمدن مابانه بوده است برای ایزد مهر هزار و یک چشم و گوش نذری میکردند و دعایی به این مضمون داشته اند سگتم عوعو خرتم عرعر
__-
شرکت در جشن هم اجباری!!
انجام فرایض و عمل به اوامر و ترک نواهی در دین مزد یسنی(ایین مغان ستمگر) ، نشانه دیانت و پاکی است ، ترک اوامر و انجام نواهی گناهی بزرگ بوده و کیفر دنیوی و اخروی دارد . برخی گناهان توبه پذیرند و با دادن کفاره قابل گذشت می باشند اما برخی دیگر غیر قابل گذشت بوده و کیفر دارند . موضوع کیفر تا آنجا مهم و جدی است که مقام روحانی هماره دو تازیانه در دست دارد ، تازیانۀ چریمین و تازیانه دوال که هردو ویژۀ اجرای حد شرعی است و در دست داشتن دو تازیانه از شرایط پیشوایی است. ان نشان میدهد که در دوران دینی و تاریخی باستانی که دین زرتشتی حاکمیت مطلق داشته و حکومت دینی زرتشتی (بخوانید دین مغان) برقرار بوده ، رعایای ایرانی چگونه و تا چه اندازه مرعوب دین زرتشتی و مقهور مقامات روحانی بوده اند و در انجام فرایض زیر نظر قرار داشته اند این وضعیت تنها شامل وظایف فردی نمی شده بلکه شرکت در مراسم دینی اجتماعی واجب بوده است .
سزای شرکت نکردن در گاهنبار (مرگ) :
گفتنی است که برجسته ترین و مهم ترین مراسم عمومی دینی ، جشنهای شش گانۀ سال بود که گاهنبار نام داشت و نماز و نیایش یا آفرینگان خاص ِ خود را داشته است . در احکام آفرینگان گهنبار آمده است که :« اگر بهدینی در نخستین گهنبار شرکت نکرد و میزد (= نذری غیر مایع خوردنی) را نداد، در میان مزدیسنان در خور بندگی نباشد. اگر در دومین گهنبار شرکت نکرد و میزد را نداد ، در میان مزدیسنان پیمان شناس نباشد و با او دادوستد نباید کرد. اگر در سومین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، در محاکم قضایی ، ادعای او پذیرفته نیست . اگر در چهارمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد به اتلاف ستور برگزیده محکوم است یعنی گاو و اسب و استر و شتر او باید کشته شود . اگر در پنجمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، به اتلاف بهرۀ جهانی محکوم است یعنی همۀ اموال او هدر است. اگر در ششمین گهنبار شرکت نکرد و میزد نداد ، از دین بیرون است و بدون اینکه گناهی باشد باید بر او خروشید و او را راند بدون اینکه گناهی باشد محکوم به اعدام است و باید او را کشت» ر.ک: خرده اوستا 230 ، 242 - 242/ 7، 8، 9 ، 10 ، 11، 12.+ ویسپرد 152
فلسفه بسیار عمیق افلاطونی و ارسطویی در نزد مغان ستمگر ایران باستان نشان از علم بی حد و حساب و خرد گرایی ایشان دارد :
خورشید چشم مزدا اهورا است . یسنا 1/1/11+2/36 / 6.
اهورا مزدا را سری است مانند سر شاهین.. یشتها 1/ 39 و 40 یا چنانکه قبلا به تفصیل گفتیم اهورا مزدا درجایی دیگر با مادر و خواهرش همبستر میشود و ماه و خورشید پدیدار میگردد...
شیادان از حس میهن دوستی جوانان سواستفاده میکنند با اطلاعات غلط
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۷/۱۳ در ساعت ۱۵:۲۹
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۵:۴۰ #6
درود mmj
سپاس از کپی پیست دوباره شما !
اما ربطی به جستار مورد نظر نداشت.
شونده کفر آمیز دانستن این جشن ها ، هم نادانی است!
این جشن ها ، همان گونه از نامشان پیدا است ، از گذشته دورتر می آید.
و اینکه برخی آخوندهای زرتشتی چه می اندیشیدند ، به ما ربطی نداره!
چون مال دین اونها نیست ، که مهم باشه ، چی می گویند.
سخن شما مانند ، این است که چون تازیان به ایران لشکر کشیدند و کارهای زشت فراوانی مرتکب شده اند. جشن های و عزاهای اسلامی هیچ ربطی به ما نداره!
تازه اینجا ، که این جشن ها ربطی به دین زرتشت ندارد!
ریشه این جشن ها در گذشته نه چندان دور ما که روشن است ، که تا صفویه بسیار پررنگ بوده است!
چکامه های سراینده ها (شاعران) که در جستار جشن مهرگان آن را می توانید ببینید. و گزارش های تاریخ هایی مانند تاریخ بیهقی که به زودی در پست های دیگر من خواهید دید.
به نام مهر در مهرگان دقت فرمایید!
جشن مهرگان دومین جشن ایرانی پس از نوروز است ، که در فرهنگ همه کشورهای جهان بویژه کشورهای غیر سامی گذاشته است.
و بر طبق گفته فردوسی روز پیروزی فریدون بر ضحاک و به زنجیر کشیدن ضحاک تازی بود پس جشن مهرگان به نوعی نخستین روز استقلال ایرانی هست
داستان فریدون و ضحاک افسانه نیست ، و ریشه های تاریخی دارد.
سپاس
در پناه یزدان سپهر
____________
جشن مهرگان گرامی باد
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۵:۵۲ #7
ریشه های ایزد مهر کهن تر از این سخن ها است. می دانید که در مسیحیت ، حضرت عیسی به جای ایزد مهر نشست.
و بسیاری از رسم های مسیحی ، همان مهر خودماست!
ببخشید پس شاعران و بزرگانی مانند فردوسی ، عنصری ، منوچهر دامغانی ، دقیقی ؛ ناصر خسرو ، مسعود سعد سلمان ، ابوریحان بیرونی ، ابومسلم خراسانی ، تبریزی و اردشیر بابکان و ........ شیاد بوده اند!
داستان رودکی و امیرسامانی و جشن مهرگان و ..........
این همه ریشه داره!
سپاس
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۶:۴۰ #8
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
برادر ارجمندم شاهپور عزیز من نیز از کپی پیست های شما ممنونم جواب این مطالبتان را هم داده بودم
اری ریشه های مهر وووو خیلی خنده دار و شرک امیز است من که جواب شما را داده بودم عزیزکم
این جشنها قبل از زرتشت به مراتب وحشیانه تر و اجباری تر بوده چنانکه صدای حضرت زرتشت را هم دراورد پس نسرایید که ما کاری به مغان نداریم
مسلما تمام جشنها و ادابها و رسوم و اساطیر فراوان از دینهای قبل از زرتشت وارد دین زرتشت شده است.. از امشاسپندان تا مهر هزارگوش و هزار چشم گرفته (که دعایی بدین مضمون دارد سگتم عوعو خرتم عرعر) همه اداب و همه احکام ، مربوط به دوران پیش از زرتشت است . روحانیون و کاهنان مهر و میترا و غیره پیش از زرتشت در پی غلبه نهضت زرتشت بر انها چون دیگر در خود توان مقاومت نمی دیدند به نهضت زرتشت پیوستند زرتشت در جنگ شهید شد اندکی پس از مرگ زرتشت روحانیون و کاهنان رسوم و ایین های دوره جاهلیت اریایی را بادین جدید ادغام کردند .. حتی مواردی رو که زرتشت منع کرده بود....دو نمونه کوچک... زرتشت در گاتها شراب هوم را منع میکند... در یشتها مغان تاکید مکنند که این کار ثواب هم دارد و خود زرتشت نیز هوم نوشید... زرتشت جمشید را نکوهش و از او به بدی یاد میکند چون گوشتخواری را به مردم یاد داد ... در قسمتهای دیگر اوستا چون جمشید و بهرام و غیره از پهلوانان اریایی در سرکوب و قتل عام ساکنان بومی فلات ایران بوده اند (طبق اوستا - یشتها) به بزرگی یاد میکنند و به انها تقدس می بخشند و حتی تا مرتبه خدایی بالا میبرند .. نذری و غیره همه و همه از جمله رسوم دوران جاهلیت است که روحانیون قبل از زرتشت پس از مرگ زرتشت وارد دین جدید کرده و با ان ادغام میکنند..3- روحانیون قبل از زرتشت چگونه با مردم رفتار می کردند مطمئنا خیلی خیلی دیکتاتور بودن که زرتشت بارها و بارها انها رو در گاتها نفرین کرده با نامهای مختلف کرپن ها و کوی ها اینها سران جهل و جورند از مردم قربانی میگیرند
ن.ک : گاثه 1/87 یسنا 46. + 1/91/46/11. +1/109/48/10.+1/133/51/14. +2/70/29/1، 2 ،3: فریاد و ناله انسان و حیوان و گیاه به آسمان بلند است ، همه پدیده های طبیعت از این خشونت و بیرحمی مینالد و فریاد رسی میخواهد .+2/70/29/1 ،2، 3،. مهر بیش از دیگر خدایان قربانی میطلبد ، چون همه کاره است ، ده هزار گوش و ده هزار چشم دارد ، دارنده دشتهای پهن است، بر همه چیز و همه کس مسلط است ، رضایت او بسیار ودشوار است ، چون زود خشمگین میشود هراس انگیز است. ن.ک: یشتها 1/423-503 .
خدایان قربانی طلبیدند و اگر کسی قربانی نمیکرد ، مورد خشم قرار میگرفت و هستی خویش را از دست میداد و کشته میشد . این فرهنگ قربانی از سوی زرتشت محکوم و نفی شد و حمایت حیوانات در تعالیم وی جای گسترده ای یافت . پس از زرتشت و غلبه میراث جاهلیت آریایی ، فرهنگ قربانی در آیین زرتشت جاسازی شد .ن.ک : گاثه2/106 ، هات 32/12 ،13 ،14 ،15،16 : کرپن ها و کوی ها شعار میدادند که حیوانات برای کشتن آفریده شده اند . برای خشنودی خدایان باید آنها را کشت . +2/142/44/11 در اینجا سخن از جامعه استثمار گر آریایی است که دهقانان ، کشاورزان ، کارگزان و پیشه وران در خدمت ارباب و اشراف آریایی هستند . هیبت هولناک مهر در پی غلبه روحانیون آریایی بر آیین زرتشت ، لطافت اساطیری و اهورایی گرفته و آنقدر قداست و عظمت دارد که برتر و قوی تر از اهورا مزدا شده است . ن.ک: یشتها 1/مهریشت 423-503 .
اری زرتشتیان این جشنها را برگزار میکردند چنانکه تا دوره صفویه ختودت نیز مینمودند دانشمندان اسلامی به نوروز هم احترام میگذاشتند به مهرگان نیز هم اما این سخنی دگر است ... مسلما در دوره اسلامی این جشنها بوده اما نه بصورت دوره باستانی ... این جشنها در دوره اسلامی بکلی استحاله و تطهیر شده اند و ایرانیان مسلمان این جشنها را تطهیر کرده اند و گرنه اصل ان بسیار خرافی و سراسر نمایانگر جاهلی بودن بوده است
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۷/۱۳ در ساعت ۱۶:۴۴
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۷:۰۲ #9
درود دوست گرامی
من شاپورم نه شاهپور!
من خلاصه آن واژه را دارم!
فرهنگ قربانی را در اسلام هم داریم! اما در خود فرهنگ زرتشت نداریم !
می دانیم که فرهنگ قربانی کردن ، یک رسم سامی است که وارد آیین میترا شده است.
کی گفته تنها زرتشتی ها این جشن ها را برگزار می کردند ، هم تاریخ بیهقی و ......... چیز دیگری می گویند.
از هنگام صفویه تاکنون بیشتر این جشن ها را زرتشتیان انجام می دادند
اما در بیرون از ایران ، در تاجیکستان و ........ فارسی زبانان این جشن ها را برگزار کرده و می کنند
ایزد هزار چشم نشان از توانایی مهر در دیدن همه چیز انسان دارد ، گناهان او را ببیند و چیزی نمادین است
مانند ید الله فوق ایدیهم ، خدا که دست ندارد
یا قرار گرفتن خدا در عرش ،
اما گفتم به ویژه جشن مهرگان ، جلوه دیگری هم دارد ، آن هم جای گزین شدن فصل پاییز که معنای ویژه ای در کشاورزی دارد و حتا پیروزی فریدون و آزادی ایرانیان
اگر فر ایزدی از جمشید دور نمی شد ، که از ضحاک شکست نمی خورد!دوست گرامی سامانه فئودالسیم ، که محمدرضا شاه پهلوی آن را انداخت ، که ضررهای فراوانی به کشاورزی ایران زد ، که شوربختانه پس از انقلاب هم قانون های پهلوی اجرا می شود (امام خمینی که اعتراض کرده بود ، پس چرا همان قانون ها ماند!)
اما خود زرتشت هم گفته باید دو جشن نوروز و مهرگان را گرامی بداریم!
من بخش جشن مهرگان را کپی پیست کردم ، البته ویرایش هم داشت. اما برای پاسخ شما کپی پیست نکردم!
در مورد هوم که یک داروی گیاهی است ، هم همه هم نظر نیستند ، که نام شراب سزاوار آن باشد ، من یک مقاله در این مورد خوانده ام.
می دانم ، خود زرتشت با شراب مخالف بود.
اینجا سخن یک چیز دیگر بود ، در مورد جشن های ایرانی بود. نه نحوه برگزاری آن ها در تاریخ!
مگر ما رسم نوروز را با دگرگونی انجام نمی دهیم!
اما یک پرسش ، پس شما می فرمایید ما همه رسمهایمان چه خوب ، چه بد را دور بریزیم؟
سپاس
در پناه یزدان
_________________
جشن مهرگان گرامی باد
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۳, ۱۷:۱۳ #10
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
در مورد ریشه مهرگان هم چنانکه قبلا گفتم ریشه های متفاوتی ذکر کرده اند
در تاریخ بغداد امده که نعمان بن مرزبان جد ابو حنیفه در روز عید مهرجان ظرفی از فالوده به امیرالمومنین علی هدیه داد ـــکه نعمان ایرانی تبار بودـ علی از او از مناسبت ان هدیه سئوال کرد ؟گفتند عید مهرجان است ، فرمود: "مهرجونا کل یوم" هر روز را مهرگان کنید ربیع الابرار ج1ص56/
درمورد رسم عذا داری که فرمودید از تازیان رسیده .. اشتباه است چه اینکه اهل تسنن گریه کردن را حرام میدانند و رسم عزاداری هم از دوره صفویه "" بطور فراگیر""" در ایران رسم شده است و اینکه این ایرانیان هم در باستان عزا داری داشته اند مثل عزاداری مادر اسفندیار برای پسرش مثل گریه و شیون فرنگیس به هنگام توطئه قتل سیاوش و فردوسی دراینباره اشعار بسیاری سروده است . از طرفی اگر گزارش فردوسی را حتی اندکی معتبر و مستند بدانیم درخواهیم یافت که سوگواری و شیون و گریه و خاک بر سر ریختن و رخ خراشیدن و گیس کندن و عزای سراسری در فرهنگ اشرافیت و حاکمیت سیاسی ایران دوران تاریخی نیز به ویژه در میان یاران و حامیان زرتشت ، یک سنت ارایایی ایرانی بوده است ..
« انجا که اسفندیار پسر گشتاسب در نبرد با دمنان زرتشت ، سوار بر اسب سیاه کشته میشود و برادرش پشوتن و خوود و خفتان و اسب سیاه اسفندیار را نزد گشتاسب میبرد و کتایون مادر اسفندیار گریه های فراوان میکند .
در میان تراژدی شاهنامه ترازدی سیاوش انسانی ترین انهاست . سیاوش مظهر ایده ال ایرانی و مظهر فضیلت و اخلاق و مظلومیت قربانی توطئه قدرت میشود گریه و شیون فرنگیس به هنگام این توطئه در شاهنامه شرح داده شده است و شرح سوگواری سراسری مردم ایران بروشنی امده و سروده شده است.
و چنانکه از اوستا بر می اید سوگواری برای سیاوش از مدتها پیش در قوم ایرانی مرسوم بوده و سنتی کهن و پایدار محسوب میشده که حتی تا روزگار بعد از باستان هم در بین زرتشتیان رواج داشته ر.ک وندیداد 3/16 و55
چنانکه در تاریخ بخارا می خوانیم 33-32 « افراسیاب سیاوش را کشت ، جسد سیاوش در حصارک ارگ بخارا دفن کردند . مغان بخارا بدین سبب ان جای را عزیز دارند و هر سالی هر مردی انجا یکی خروس برد و بکشد.. مردم بخارا در کشتن سیاوش نوحه ها ست چنانکه در همه ولایت ها معروف است و مطربان ان را سرود ساخته اند و میگویند قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیاد از سه هزار سال است»
سوگ سیاوش نمونۀ ازلی (=Archetype) روح سوگواری ایرانی است که در ایین نویین(اسلام) جایش را به شهات تاریخی امام حسین داد و روایت اسطوره ای ایرانی یافت و غمبارترین تراژدی انسانی در طول تاریخ گشت.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری