نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: نظر شما در باره ی این موضوع چیست؟
- رأی دهندگان
- 6. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۸:۵۶ #1
دکتر مریم عبدالباقی (حافظ کل قرآن )
دکتر مریم عبدالباقی ؛ حافظ کل قرآن
نقش مادري زن در تمام تاريخ مورد احترام بوده است. اما با وجود مقدس بودن اين نقش، زن عنصري جدايي ناپذير از اجتماع بشري است گر چه در نگاه خالق حكيم، زن و مرد در گوهر انساني و روح آسماني همتا و همسانند و سهم هر يك از حقيقت آدميت، به يك اندازه است. ولي حكمت الهي اين گوهر ملكوتي را در دو صدف زميني با پيكره هاي متفاوت و البته نيازمند به يكديگر جاي داده است. اما آنچه كه اسلا م از زن معرفي مي كند چيست؟ زنان جايگاه هاي مختلف مادر، دختر و همسر بودن را چگونه مي توانند حفظ كنند. مسئله حقوق زن و نقش زن در طول تاريخ يك مسئله علمي و فكري است اما اينكه تا چه حد اين حقوق انساني اسلا مي به زنان اعطا شده، بحث ديگري است.
مريم حاج عبدالباقي از جمله بانواني است كه توانسته است در مسير رشد و تعالي گام بردارد و براساس نگاه اسلا م به زن و نقش و جايگاه او، بين مسئوليت هاي مختلف خانوادگي و اجتماعي، توازن برقرار كند.
عبدالباقي چهره ناآشنايي براي شما نيست، چرا كه او پس از سال ها تحصيل در دانشگاه و اخذ مدرك دكتراي علوم قرآني از دانشگاه تهران، همراه حفظ قرآن، با اطلا عاتي كه داشت در رسانه ملي به آموزش و بازخواني همه آنچه كه آموخته بود پرداخت و به همين دليل اغلب خانواده ها، او را مي شناسند.
در يك بعدازظهر سرد زمستاني در دانشگاه الهيات با وي درباره آثار حفظ قرآن و رفتار فردي و زندگي اجتماعي به گفت و گو نشستيم:
چه انگيزه اي باعث گرايش شما به سمت حفظ قرآن شد.
در سال 71 آقاي ري شهري اعلا م كردند افرادي كه طي دو سال حافظ كل قرآن شوند، به سفر حج مشرف خواهند شد. من و دوستم خانم بشيري، شروع به حفظ قرآن كرديم.
از چند سالگي كار حفظ قرآن را آغاز كرديد. آيا با برنامه هاي كاري خانواده تداخلي ايجاد نشد؟
۲۹ ساله بودم و براي كارشناسي ارشد هم يك ماه بيشتر درس نخواندم. اما در طول دوره كارشناسي ارشد حفظ قرآن را ترك نكردم. يادم است كه يكي از دوستانم فال حافظ برايم گرفت كه اين بيت آمده بود.
مانعش قلقل چنگ است و شكر خواب صبوح.
بنابراين من حفظ قرآن را در ساعات صبحگاهي و يا آخر شب كه فرزندانم خواب بودند انجام مي دادم. به جرئت مي گويم كه خوش ترين ايام دوران زندگي من، همان چهار سال و نيم بود كه مشغول حفظ قرآن بودم. در آغاز دعا مي كرديم كه بتوانيم زودتر قرآن را حفظ كنيم تا به حج برويم اما پس از مدتي اين جايزه با همه عزيز بودنش در درجه دوم اهميت قرار گرفت و الا ن حسرت آن روزها را مي برم.
حفظ قرآن براي شما چه دستاوردهاي فردي و اجتماعي داشت؟
بهترين ثمره آن اين بود كه من به موضوعات قرآني تسلط يافتم. معمولا ً از زمان نوجواني قرآن زياد مي خواندم و با معاني آن بيگانه نبودم، و با وجود آنكه تسلط كافي به معاني آيات نداشتم اما كرامات پي در پي براي من به ارمغان آورد.
بالا خره به حج مشرف شديد؟
زمان مسابقه فرا رسيده بود اما هشت جزء آخر قرآن مانده بود. من با ترديد در مسابقه شركت كردم و واقعاً انتظار برنده شدن سفر حج را نداشتم. اما حج عمره قسمت من شد كه خاطرات بسيار لذتبخشي از آن دوره دارم. كاش تكرار شود!
خانواده شما چه نقشي در موفقيت شما داشته اند؟
مادرم خيلي مشوق من است. او زني بسيار بااستعداد است كه به علت شرايط زمانه نتوانسته تحصيلا ت خود را ادامه دهد و به گونه اي استعداد خودش را در آموزش و پرورش بچه هايش دنبال مي كند و زماني كه من پايان نامه دكتري را مي نوشتم خيلي كمك حال من شد در كنار او همسري داشتم كه هيچ گاه سد راه من قرار نگرفت.
چرا با وجود اينكه عضو هيئت علمي دانشگاه هستيد هنوز هم در مدارس راهنمايي و دبيرستان تدريس مي كنيد؟
چون با بچه هاي راهنمايي اصولي تر مي شود كار كرد و اينكه هميشه يادم باشد كه از كجا شروع كردم. البته فعاليت در اين مدارس انرژي زيادي از من نمي گيرد.
چگونه توانستيد با بچه هاي نسل سومي ارتباط برقرار كنيد؟
اول از همه بايد فضاي ذهني بچه ها را زير نظر بگيريم. بعضي از معلم ها يك هاله اي از قداست دور خودشان مي پيچند. نمي خواهند بگويند ما مقدس هستيم. بلكه فكر مي كنند كه بايد اين گونه باشند! در نتيجه دانش آموز راهي براي دستيابي پيدا نمي كند. من هماهنگ با بچه ها هستم. مقدس نيستم. هم با آنها گريه مي كنم، هم مي خندم.
فكر مي كنيد فرزندانتان در مورد شما چه قضاوتي مي كنند؟
شايد به نظر فرزندانم، من شخص خيلي مذهبي اي باشم. اما فكر مي كنم كه مثل بقيه، آدم هاي معمولي ام.
با توجه به اينكه شما در برخي از نشست هاي رسانه عمومي نيز شركت مي كنيد آيا راهكارهاي شما براي خانواده ها مناسب بوده است؟
من نمي دانم چرا همه از من توقع مسائل تربيتي دارند. در صورتي كه من هيچ ادعايي در اين زمينه ها ندارم. تخصص من علوم قرآني است.
ما معتقديم كه قرآن بهترين راهكار براي خانواده مي تواند باشد فكر نمي كنيد اين توقع بي جايي نيست!
من قرآن را بارها خوانده ام. حافظ آن نيز هستم. اما اينكه بتوانيم به آن عمل كنيم بسيار سخت است. به هر حال آن بخش از زندگي كه بايد اعتدال را رعايت بكنيم، ناديده گرفتيم و زماني كه فرزندانمان به سني مي رسند كه بايد مسائل ديني را دريافت كنند، پسزدگي ايجاد مي كنيم چون پايه اي و ريشه اي عمل نكرديم. من خودم يادم هست كه هروقت به كلا س هاي تربيتي در آن زمان مي رفتم. مدت ها مشكلا ت من بيشتر مي شد چون نمي توانستم به آن عمل كنم.
به نظر شما، روند حفظ قرآن در جامعه ما، چگونه مورد آسيب قرار مي گيرد.
در حال حاضر در بعضي از كلا س ها با استعدادترين بچه ها در مدت كوتاهي حافظ مي شوند بدون اينكه تثبيت شود و بعد از مدتي براي آنها دلزدگي ايجاد مي شود. من خودم در حفظ قرآن هيچ گاه تا جزئي را كاملا ًيادآوري نمي كردم، سراغ آيه ديگري نمي رفتم.
شما نسبت به فرزندانتان نيز توقع داشتيد كه مسير شما را طي كنند؟
اصولا ً انسان ها نسبت به فرزندان خود هم بسيار ايده ال گرا و هم سخت گير ترند. بنابراين توقع خيلي بيشتري از آنها دارند. من فضاي خانه را بسيار باز گذاشتم دختر بزرگ من دانشجوي هنر در رشته نقاشي است و دختر دوم من دانشجوي زيست شناسي است. آنچه براي من مهم بود اين است كه آنها گرايشات مذهبي داشته باشند. فرزند من روحيه هنري داشت و من فكر مي كردم او نيز مثل خود من است.
روحيه هنري به چه معناست؟
هنر با حس و خيال سر و كار دارد. خيال حد وسط نفس و عقل است به همين دليل خطرات زيادي هنرمندان را دنبال مي كند. ولي اگر تخيل هنرمند با عقل گره بخورد ارتقا مي يابد. من، خيلي روحيه هنري نداشتم در عين اينكه رابطه گرم و صميمي با اعضاي خانواده دارم.
عده اي معتقدند شما در بعضي سخنراني هايتان، گرايشات فمينيستي داريد! اين گونه است؟
هر كسي از ظن خود شد يار من! اما با توجه به چارچوب كه از دين فهميديم بازگو مي كنيم. من اصلا ً فمينيست نيستم. من معتقدم كه بايد براي آدم ها كار كرد.
نظر شما درباره فعاليت هاي اجتماعي - اقتصادي زنان در جامعه چيست؟
معتقدم كه در جامعه اسلا مي اگر شعار اسلا مي دهيم، بايد اسلا مي نيز عمل كنيم. خانم ها بايد تقليل كار داشته باشند. حقوقشان متناسب با تقليل كارشان كم باشد. به يك دليل كه هميشه به كار اصلي كه حفظ چارچوب خانواده است، بپردازند.
آسيب رساندن به حقوق خانم ها به حقوق خانواده و در نهايت، به جامعه آسيب مي رساند. متاسفانه گاهي كوركورانه راهي كه غرب رفته است، ادامه مي دهيم آنها سرشان به سنگ خورده و برگشته اند ولي ما ناآگاهانه در حركت هستيم. همين كه 69 درصد دانشجويان دخترند، فاجعه است. ما بايد هدف هاي جامعه را مشخص كنيم كه چه رشته هايي مناسب خانم ها است. اينكه يك كنكور 90 درصد حفظي است و با روحيه دختر خانم ها سازگار، غلط است.
در نهايت اينكه اگر خانمي درآمد بالا داشت بايد به آن درجه از آگاهي برسد كه اختيارات خود را اضافه نكند و درآمد بالا ي خود را به عنوان برگ برنده در دست نداشته باشد. درواقع بايد بپذيرد كه مرد سرپرست حقوقي خانواده است. زن مثل قلب خانواده و مرد به عنوان مغز خانواده عمل مي كند و وجود قلب مهم تر است از اين جهت كه خانه بدون مادر، ساختارش به هم مي ريزد.
*منبع
همشهری
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۸:۵۸ #2
استاد شهريار پرهيزگار
مصاحبه با استاد شهريار پرهيزگار
منبع : حافظان نور
با قرار دادن نوار ترتيل قرآن كريم در ضبط صوت و به كار افتادن آن، نواي دلانگيز تلاوت آواي وحي، انسان را ناخودآگاه به ياد ماه مبارك و پرفيض و بركت رمضان مياندازد و او را در حال و هواي معنوي آن ماه عزيز قرار ميدهد، ماه نزول كتاب آسماني قرآن، ماه نزول بركات خاص درگاه ربوبي.
اين يادآوري، نشأتگرفته از انس بيشتر ما مسلمانان با قرآن و صوت دلنشين آن در ماه مبارك رمضان بوده و پخش همين دوره ترتيل در روزهاي ماه مبارك رمضان از راديو نيز مزيد بر علت است. آري دوره ترتيل قرآني با صداي يكي از قاريان و حافظان برتر ايرانزمين كه هماكنون در تمام مناطق مختلف سرزمين ايران اسلامي، حتي در دورترين نقاط و نيز در خارج از كشور مورد استفاده مأنوسان با كلام وحي قرار گرفته است. صداي او، و علاوه بر نوارهاي كاست بر روي ديسكهاي كامپيوتري ضبط شده و استقبال گستردهاي را از سوي عموم مردم در پي داشته است. چه بسيار افرادي كه زيربناي فراگيري و حفظ قرآن خود را با گوش فرا دادن به نوارهاي همين دوره ترتيل بنا نهادهاند.
اين دوره ترتيل، با صداي قاري و حافظ برجسته و مشهور كشورمان، آقاي شهريار پرهيزكار، تلاوت شده، كه نام او آشناي هر ايراني بوده و اغلب با صوت گيرا، جذاب و باطمأنينه او آشنا هستند.
وي، كه در سال 1371 با توسل به اهلبيت كرامت عليهمالسلام، به عنوان سفير جهان تشيع، افتخاري را براي شيعيان در كشور عربستان سعودي، رقم زد كه تا كنون نصيب كسي غير از ايشان در ميان قراء و حفاظ ايراني نشده است، در عين تلاش هيأت داوران سعودي، جهت برتر نمودن حافظ كشور متبوعشان، شهريار پرهيزكار به قدري به سؤالات هيأت داوران در نهايت اتقان و قدرت جواب داد، كه آنان چارهاي جز اعلام رتبه اول براي او در رشته حفظ كل قرآن نداشتند و كوششي را كه هر ساله در اجحاف حق ساير متسابقين خصوصاً ايرانيان مبذول ميكردند، عقيم ماند. استاد پرهيزكار كه در خانوادهاي مذهبي و مشتاق به قرآن و اهلبيت عليهمالسلام رشد و نمو كرده بود، در سن نوجواني به جرگه قراء و حفاظ كشورمان پيوست و بارها در صحنههاي مختلف بنابر عنايت خداوند و همت والاي خود، توانست رتبههاي مختلفي را كسب نمايد. او چه قبل از ظهور انقلاب اسلامي و چه بعد از آن، حضور نماياني در برنامهها، محافل و مسابقات قرآني داشته و سعي بليغي در رساندن رسالت قرآني خود به همگان نموده است. ايشان، قبل از انقلاب، در بحبوحه نوجواني با نظرات و ديدگاههاي حضرت امام (ره) آشنا شد و به خيل عظيم مردم انقلابي پيوست و بعد از پيروزي نظام اسلامي، وارد سپاه شد و در طول سالهاي دفاع مقدس با حضور در صحنههاي حماسه و خون، علاوه بر دفاع از كيان انقلاب به اجراي برنامههاي قرآني در جبهه و آشنا نمودن رزمندگان پرتوان جبهه حق با كلام وحي، همت گمارد. وي، كتابي را به نام «چگونه قرآن را حفظ كنيم»، به خواست رزمندگان نوشت كه مقام معظم رهبري نيز تقريظي بدين مضمون بر آن مرقوم فرمودند: «يكي از تفضلات الهي بر اين ملت خداجوي و رشيد، آن است كه زمرهاي از بهترين جوانانش ار مجذوب قرآن كرده است، اين، اگر قدر دانسته شود، كليد بسي درهاي بسته و راههاي ناگشوده است، آشنايي و انس و تدبر و حفظ و راهجويي از كتاب خدا، منازل پيدرپي تمسك به كتابالله است و اكنون كه يكي از اين جوانان موفق، پس از ورود در اين راه، بحمدالله، نوشتهاي در كمك به ديگران فراهم آورده اينجانب خداي بزرگ را سپاس گفته، از اين جوان عزيز نيز صميمانه تشكر ميكنم. خداوند به وي و همه جوانان عزيز فضل و هدايت خود را نصيب فرمايد.»
براي او همين افتخار كافي است كه به بركت قرآن بارها مورد تفقد امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب قرار گرفته و از محضر آنها به طور مستقيم كسب فيض نموده است. چرا اين گونه باشد، او كه خلوص و صفاي قلب خود را بارها در ميادين مختلف انقلاب نشان داده و به حق، خود را وقف قرآن مجيد نموده، در راه نشر مذهب مظلوم شيعه تلاش مستمري داشته است، سزاوار بهترين تشويقها و تقديرها ميباشد: إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ . استاد شهريار پرهيزكار و ساير حفاظ برجسته و بزرگواري كه در اين كتاب از آنان ياد شده و كليه چهرههاي شاخص جامعه قرآني جهان تشيع، به حق وظيفه خود را انجام داده و در اين راه هر مشقتي را به جان خريدهاند: وَلا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ . پس بر امت قدردان ماست كه وجود اين مناديان وحي و تفضلات الهي را مغتنم شمرده، مقام و ارجي كه شايسته آن هستند، در جامعه به آنان عطا نمايد تا خداي ناكرده اين بزرگان و بهترينهاي امت اسلام در اطراف و اكناف كشور ايران به وادي نسيان و فراموشي سپرده نشوند و حق حقيقي و جايگاه رفيع آنها مورد بيتوجهي قرار نگيرد .
در اينجا ضمن تشكر از مسئولين دلسوز نشريه قرآني بشارت كه در تدوين اين مصاحبه تلاش نمودند، به متن مصاحبه استاد شهريار پرهيزكار ميپردازيم:
س1. لطفاً خودتان را معرفي نموده، شرحي از دوران زندگي خود، بيان بفرماييد.
ج: شهريار پرهيزكار هستم و برخي از دوستان به نام علي نيز بنده را ميشناسند. در سال 1343 در تهران متولد شدم. از دوران كودكي خاطره بخصوصي ندارم، مادرم نقل ميكند، در دوران طفوليت، قرآني پيدا كردم و در حين ورق زدن آن، صفحهاي از آن را پاره نمودم! برخلاف مادرم كه از اين مسأله ناراحت شده بود، مرحوم پدربزرگم (رحمه الله عليه) اين را به فال نيك گرفت و اظهار داشته بود اين بچه قرآن كريم را خواهد آموخت و الحمدلله به فضل الهي اين پيشبيني محقق شد. بنده بعد از اينكه ديپلم گرفتم، وارد سپاه شدم و تا سال 1366 در سپاه بودم و همان سال وارد دانشگاه شهيد بهشتي تهران شدم، در رشته مهندسي كامپيوتر درس خواندم و فارغالتحصيل شدم. الان با بعضي از دوستان جسته و گريخته كارهاي كامپيوتري انجام ميدهيم ولي عمده كارهاي ما قرآني است. در شوراهاي قرآني و جلسات طرح و برنامههاي قرآني كه در سطح كشور فعاليت ميكنند، همكاريهايي داريم و بعضي مواقع مشورتهايي ميشود، كه ما هم نظر ميدهيم.
س2. از چه هنگام با كلام الهي آشنا شديد و از چه زمان شروع به حفظ آن نموديد؟
ج: از همان دوران طفوليت، چون مادرم قرآن و دعا را با صوت حزين در منزل قرائت ميفرمود و من پيش ايشان مينشستم، علاقه خاصي به قرآن پيدا نموده بودم. همچنين گاهي كه نواي تلاوت قرآن به گوشم ميخورد، احساس خوبي پيدا ميكردم البته از همان زمان من از تلاوتهايي كه در بيشتر مساجد و مراسم ختم، توسط قارينماهاي آوازهخوان و ناوارد، خوانده ميشد، خوشم نميآمد، با اينكه آن زمان بنده با مباني قرائت قرآن آشنا نبودم. يكي از تفريحات من در اوقات بيكاري اين بود كه گوشهاي مينشستم و فرض ميكردم، در صحنه يك مسابقه بزرگ بينالمللي دارم تلاوت ميكنم، سپس با وسع خودم و درست و غلط، مثلاً تلاوت قرآن ميكردم! در اين وقت نه سالم بود و تقريباً چيزي از قرآن بلد نبودم. والدين من با ديدن چنين صحنههايي و دقت در احوالات من پي بردند كه علاقه و شايد استعداد خوبي براي يادگيري قرآن در من وجود دارد، لذا تصميم گرفتند من را به جلسه قرآن در من وجود دارد، لذا تصميم گرفتند من را به جلسه قرآن هدايت كنند. اتفاقاً در آستانه ماه مبارك رمضان بوديم و يك جلسه قرآن در مسجد محلمان، مسجد توحيد در خيابان جمهوري، نزديك ميدان بهارستان، هرشب تا پايان ماه مبارك رمضان داير شد. پدرم مرا تشويق به شركت در اين جلسه نمود و بدين ترتيب وارد جرگه متعلمين و شاگردان محضر قرآن شريف شدم، در حالي كه هنوز دهسالگي را پشتسر نگذاشته بودم. به تدريج علاقهام به شركت در جلسات قرآن فزوني يافت و من شبها را به اميد فرارسيدن روزي ديگر و حضور در جلسه قرآن ميگذراندم. به لطف خدا پيشرفت خوبي داشتم و من كه در جلسه اول هنوز طرز استفاده از رحل چوبي قرآن و نحوه قرار دادن رحل روي زمين و قرار دادن قرآن روي رحل را بلد نبودم در اين يك ماه روخواني و نيز تا حدي تجويد مقدماتي و اندكي الحان قرآني را ياد گرفتم و در مسابقه آن مسجد كه در پايان ماه مبارك رمضان برگزار شد، توانستم مقام اول را به دست بياورم و يك ساعت مچي به عنوان جايزه بگيرم. من آن شب از مسجد تا منزل را تماماً دويدم تا اين موفقيت بزرگ را به همه اطلاع دهم، البته حتي همان موقع نيز، اينكه توانستهام اين توفيق بزرگ را به دست آورم از كسب جايزه برايم زيباتر بود. استاد من در طول اين دوره جوان بزرگواري به نام آقاي اديب بود كه اكنون پزشكي متعهد ميباشند و من هيچگاه آن مسجد و خدمتگزارانش را از ياد نخواهم برد. البته هدف من از بيان اين خاطرات، رساندن پيامهايي براي پدران، مادران، نوجوانان، مربيان، حتي خدمتگزاران به مساجد و هيأتهاست، بدون شك پدر و مادرم نقش اساسي را در تربيت قرآني من به عهده داشتهاند و من هميشه مرهون زحمات ايشان ميباشم. پدر كه آدم خوشسليقهاي است، بعد از آن دوره يك ماهه، رفت و بهترين جلسات قرآني را در سطح شهر شناسايي كرد و بنده را از محضر اساتيدي ارزشمند مانند استاد مروت و استاد پورفرزيب، بهرهمند نمود. فن شريف تلاوت را در جلسه اساتيد مذكور با علاقه و اشتياق وافر دنبال نمودم و به فرموده پدرم در تمام جلسات اين اساتيد در طول هفته كه 4 شب در هفته ميشد، شركت مينمودم و هميشه به همراه پدرم، جزء اولين نفرات، وارد جلسه قرآني ميشديم و هميشه آخرين افرادي بوديم كه جلسه را ترك مينموديم. يازده ساله بودم كه به پيشنهاد پدرم و تشويق استاد مروت به جمع حفاظ قرآن نيز پيوستم. در ابتدا علاقه زيادي به حفظ نداشتم و آن را يك كار سخت ميدانستم و سعي ميكردم پدرم را راضي كنم كه از مسأله حفظ بگذرد و به اصطلاح دست از سر من بردارد! مخصوصاً وقتي وارد سوره بقره شديم و يك جزء آن را پشت سر گذاشتيم، ديدم كار مشكل شده و علاوه بر حفظ آيات جديد بايد آيات قبلي را نيز نگهداري كنم و اين برايم سخت بود، ولي پدرم هنوز اصرار بر ادامه حفظ قرآن داشتند و من نيز با هر سختي كه بود سوره بقره را حفظ كردم و وقتي وارد سوره آلعمران شديم به تدريج حس كردم كه به حفظ قرآن علاقه و انس پيدا كردهام و هرچه جلوتر ميرفتيم، اين علاقه بيشتر ميشد، به نحوي كه ديگر نميتوانستم حفظ را رها كنم و از اين كار لذت ميبردم. در ابتدا جلسه حفظي داشتيم كه از جزء سي شروع به حفظ كرديم و من با ساير حفاظ آغاز به حفظ نمودم. اين حفاظ را كه ميديدم الهام ميگرفتم. وقتي جزء سيام تمام شد، جزء اول را شروع كرديم. آن موقع، 40 نفر بوديم ولي كمكم تحليل رفتند. به آيه 50 سوره بقره كه رسيديم 4 نفر رفتند، به آيه 100 كه رسيديم باز 4 نفر رفتند و وقتي سوره بقره تمام شد ما 5 نفر مانديم و مسابقه داديم. بعدها نيز با همين تعداد به حفظ قرآن ادامه داديم. بعد از پايان هر جزء، مسئولين جلسه مسابقه ميگذاشتند و جوايز بزرگي هديه ميكردند كه در تشويق ما خيلي مؤثر بود. من از سال 54 حفظ را شروع نمودم. حافظ 10 جزء بودم كه انقلاب شد و به خاطر ايام پرشور انقلاب جلسات ما نيز تعطيل شد ولي بعد دوباره شروع كرديم. اگر بخواهيم فاصلههايي كه در حفظ براي ما پيش آمد، حذف كنيم كل دوره حفظ ما 3 سال طول كشيد.
-
تشکر
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۸:۵۹ #3
س3. اگر تاكنون در مسابقات قرآني شركت نمودهايد، لطفاً راجع به رتبه با رتبههايي كه به دست آوردهايد، توضيح بفرماييد.
ج: اولين مسابقات رسمي كه بنده در آن شركت كردم، سال 56 در مسابقات مسجد لالهزار تهران بود كه، در مقابل مسابقاتي كه رژيم طاغوت برگزار نموده بود و مورد استقبال مجامع قرآني كشور قرار نگرفته بود، برگزار شد. مسابقات مسجد لالهزار با شركت قراء ممتاز، در دو مقطع زير هجده سال مقام اول را به دست آوردم و هداياي ارزندهاي از جمله تعداد زيادي كتابهاي انقلابي و روشنگر مثل كتاب «ولايت فقيه» اثر حضرت امام (ره) كه در آن زمان ممنوع بود، به من اهدا شد. مسابقه ديگري در پايان همان سال برگزار شد كه تعداد بيست تا سي نفر از برترينهاي مسابقه، توسط بانيان خير براي يك سفر تبليغي به عربستان اعزام شدند و من نيز كه 12 سال داشتم با كسب رتبه بالا از جمله آنها بودم و نوروز سال 57 به همراه پدرم با كارواني از قراء و برخي از علماي بزرگوار عازم عربستان شديم. بعد از انقلاب نيز در مسابقات زير شركت نمودم: سال 1361 در اولين دوره مسابقات قرآن جهت انتخاب نفرات برتر و اعزام به حج تمتع، انتخاب شدم؛ سال 1362 در مسابقات جهاني حفظ و قرائت قرآن در تهران رتبه اول حفظ 15 جزء را كسب كردم؛ سال 1364 در مسابقات جهاني حفظ و قرائت قرآن عربستان مقام دوم حفظ 20 جزء را كسب نمودم؛ سال 1366 در مسابقات جهاني حفظ و قرائت قرآن تهران مقام اول حفظ كل را به دست آوردم كه همه اينها از تفضلات الهي به اين بنده بود. آخرين مسابقهاي كه در آن شركت نمودم، مسابقات بينالمللي حفظ و قرائت قرآن كشور عربستان بود. در سال 71، در مكه، كه با توكل بر خداوند و استمداد از عنايات اهلبيت عليهمالسلام عليرغم فشاري كه از سوي داوران سعودي براي اول كردن حافظ عربستاني وجود داشت مقام اول رشته حفظ كل اين مسابقات را به دست آوردم، الحمد لله 6 سفر تبليغي به مكه و مدينه داشتم و توفيق زيارت حرمين شريفين، شامل حال من شد و همچنين جهت تبليغ قرآن به كشورهاي سوريه، تانزانيا و اتريش در ماههاي رمضان، مسافرت نمودهام. در سال 1372 براي داوري در مسابقات بينالمللي مالزي به اين كشور سفر كردم و هماكنون چند دوره مسابقات كشوري و بينالمللي جمهوري اسلامي در خدمت هيأت داوران هستم.
س4. لطفاً به صورت كامل، روشي را كه براي حفظ قرآن به كار بردهايد ـ شامل روش حفظ، مقدمات آن، نحوه مرور آيات، طريقه حفظ آيات مشابه و ... ـ بيان فرماييد.
ج: براي شروع به حفظ قرآن نكاتي وجود دارد كه جنبه مقدمات معنوي و روحي دارد و توجه به آنها اهميت زيادي دارد.
نيت: ارزش هر عمل صالحي را چگونگي نيت در آن عمل تعيين ميكند: «انما الأعمال بالنيات »، پس اهميتِ داشتن نيتي خالص و پاك، بدون هيچگونه شرك و ريا كاملاً روشن و واضح است. البته بايد دقت نمود كه در اين رابطه، كار به وسواس نكشد و توجه به شبهات، انسان را از حفظ آيات نوراني كلام وحي بازندارد و همين كه توجه داشته باشد قرآن را جز براي تقرب به درگاه الهي حفظ نميكند، كافي است.
انگيزه: آنچه آدمي را برميانيگزد تا به سوي كاري رود و آن را به طور كامل انجام دهد، انگيزه است. وجود انگيزه در به سامان رسيدن تمام امور روزانه انسانها لازم و ضروري است. در حفظ قرآن انگيزههاي مادي، ناتواناند كه انسان را به سرمنزل مقصود برسانند، بلكه فرد با توجه به فضيلت حفظ و حافظ قرآن كه در روايات مكرراً بيان گرديده و طلب رسيدن به گنجينهاي از نور و دريايي بيكرن از حقايق و لطايف و استلذاذ از انس و الفت هميشگي با كلام خدا استدراك مقامات عاليه اخروي كه در احاديث ائمه اطهار عليهمالسلام براي حافظ واقعي قرآن پيشبيني گرديده ميتواند در ايجاد نيتي الهي و انگيزهاي پاك در اين مورد مؤثر باشد.
عزم و اراده: عزم به معني بسيج همه نيروها و تواناييهاي انساني در تحقق بخشيدن به امري است، لذا داشتن عزمي راسخ و ارادهاي محكم در رسيدن به مقصود در وادي حفظ قرآن ضروري است.
توكل و دعا: موفقيت در هر امري منوط به لطف و تفضل الهي است پس بعد از آنكه فرد عزم خود را جزم نمود بايد بر خداوند متعال توكل نمايد: فاذا عزمت فتوكل عليالله . هرچند انجام امور انسان همه مشروط به عنايات خداوندي است اما او نصرت و فضل خود را مشروط به داشتن عزم و تصميم از سوي انسان فرموده است. در راه كسب عنايات ربوبي دعا بسيار مؤثر است. قرآن كريم ميفرمايد: قل ما يعبؤا بكم ربي لولا دعاؤكم . پس شايسته است هر روز قبل از شروع به امر مقدس حفظ قرآن دعاهاي مربوطه را بخواند، كه در اين زمينه يك باب در جلد چهارم كتاب اصول كافي به نام باب الدعاء في حفظ القرآن موجود است و علاقهمندان ميتوانند به آن مراجعه نمايند.
تمركز حواس: تمركز حواس يعني ثابت نگاه داشتن توجه و دقت روي يك موضوع بخصوص (مثلاً حفظ آيات قرآن) و مانع شدن از اينكه اين دقت و توجه به سوي موضوعات ديگر منحرف شود. به عبارت ديگر جلوگيري از نفوذ افكار خارجي كه ميخواهد ذهن ما را اشغال كند: فرد در موقع حفظ قرآن بايد تمام هم و غمش حفظ آيات باشد نه چيز ديگر؛ يعني به هيچ چيز جز آياتي كه دارد حفظ ميكند، نينديشد. اين امر ممكن است در ابتدا كمي سخت باشد، اما با تمرين و ممارست و دقت و توجه، به دست خواهد آمد. طبيعي است كه عواملي در تشتت افكار مؤثر است كه بايد آنها را از بين برد مثل سرما، گرما، گرسنگي، خستگي، عصبانيت و ... در اين حالات فكر انسان به خوبي نميتواند بر روي يك مسأله، حفظ قرآن، متمركز شود، مخصوصاً بعد از فعاليت سنگين ذهن كه ناشي از اشتغالات تحصيلي يا علمي است، نبايد سريعاً به حفظ پرداخت، بلكه ايجاد فرصتي براي سلولهاي مغز جهت بازيابي قدرت خود لازم است. محيطي كه فرد در آن به حفظ ميپردازد نيز بايد ساكت و ساكن باشد و داراي زرق وبرق، سر و صدا و آلودگي هوا و دودآلود نباشد، چراكه اكسيژن، نقش مهمي در فعاليت بهتر مغز دارد. براي زمان حفظ بهتر است ساعتي انتخاب شود كه ذهن آمادگي كامل براي جذب محفوظات را داشته باشد، فرد قبل از آغاز به امر حفظ، استراحت كافي نموده باشد، مثلاً صبح و سحرگاهان وقت بسيار مناسبي جهت حفظ است، هرچند نبايد شخص فقط ملزم به صبحگاه براي حفظ قرآن شود، بلكه از ساير اوقات شبانهروز نيز استفاده نمايد. مهم آن است كه در ساعات مشخص و معيني به حفظ بپردازد و اين ساعات نيز در شبانهروز تقسيم شود. مثلاً اگر قرار است دو ساعت براي حفظ وقت بگذارد بهتر است آن را به 3 وقت 40 دقيقهاي با فاصله مناسب بين آنها تقسيم كند، در اين صورت از نظر علميـتجربي نتيجه بهتري عايد او خواهد شد. البته آنچه راجع به شرايط زمان و مكان گفتم حالت ايدهآل است، بدين معنا كه اگر اينگونه باشد كيفيت و كميت حفظ بسيار بالا خواهد رفت، نه اينكه اگر چنين شرايطي نبود كار حفظ تعطيل شود.
وضو: قرآن كريم نور است: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً » و وضو نيز داراي نور است: «الوضوء نور » و اين دو نور با هم تجانس بسيار دارند. پس همانگونه كه داشتن وضو در تمامي اوقات مستحب و پسنديده است، رعايت آن در هنگام قرائت و حفظ قرآن از اهميت ويژهاي برخوردار است و خود يكي از عوامل تمركز حواس ميباشد، كه باطن انسان را نوراني كرده و دل و جان را آماده پذيرش نور قرآن ميكند. رو به سوي قبله نشستن در هنگام حفظ، علاوه بر فضيلتي كه دارد، باعث ثابت بودن جهت نشستن ميگردد، كه اگر مكان حفظ نيز معين باشد، نقش مؤثري در آمادگي ذهن براي جذب محفوظات جديد و ارايه محفوظات قبلي دارد.
برنامهريزي: يكي از مهمترين و ضروريترين وظايف براي حافظ قرآن، تنظيم يك برنامه روزمره دقيق و حسابشده است، بدين معنا كه بايد با در نظر گرفتن ميزان توانايي و آمادگي و با توجه به مقدار وقتي كه براي اين كار در اختيار دارد، حد معيني از آيات را مشخص نموده و همه روزه آنها را حفظ كند. بايد به خاطر داشت كه وقت را انسان به وجود ميآورد، و نبايد در انتظار به وجود آمدن فرصت و وقت نشست، چنانكه اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودهاند: الفرصه تمر مر السحاب فاتنهزوا فرص الخير . اما با توجه به مشاغل روزمره و آن كه شخص روزي فرصت بسياري در اختيار دارد و روز ديگر وقت كمتري را ميتواند به حفظ اختصاص دهد، بايد برنامهاش را طوري تنظيم نمايد كه حداقل داشته و حداكثر نداشته باشد، بدين صورت نه اوقات ارزشمندي را از دست خواهد داد و نه عدم التزام به وقت خاصي كه از نداشتن حداقل وقت به وجود ميآيد موجب بينظمي او خواهد بود. مقدار حفظ را نيز، بايد بر طبق صفحات مشخص كرد، مثلاً روزي يك يا نيم صفحه را به طور مرتب حفظ نمود كه به تدريج منجر به حفظ تمامي قرآن خواهد شد، البته مهم، استمرار برنامه روزانه است كه در بين برنامه خللي ايجاد نگردد، زيرا بينظمي باعث از هم گسستن اساس موضوع خواهد شد. بايد به اين نكته هم توجه داشت، فردي كه تازه پا به وادي پر فيض حفظ قرآن مينهد، حافظهاش توان كمتري در حفظ آيات كريمه قرآن دارد، لذا نبايد از اول مقدار زيادي براي حفظ روزانه در نظر گرفت، بلكه از مقدار كم مثلاً روزي يكسوم صفحه يا نيم صفحه شروع كند و به مرور آن مقدار را افزايش دهد، زيرا با انس بيشتر با قرآن توان ذهن جهت جذب معلومات و محفوظات جديد بالا ميرود. شخص بايد در برنامهريزي روزانه حفظ، ساعاتي را انتخاب كند كه روح او نشاط و اقبال داشته باشد، و با علاقه و شادابي قرآن را باز نموده، به حفظ آن بپردازد.
رسمالخط قرآن: بايد يك نوع قرآن معين با چاپ مرغوب، خط زيبا، كاملاً خوانا، كم زرق و برق، همراه با اعرابگذاري دقيق كه كلمات و حروفش درهم و برهم نگاشته نشده باشد، و همراه با ترجمه زيرنويس كلمه به كلمه سليس و روان انتخاب كرد. اين قرآن نبايد داراي زمينه سفيد كه باعث خستگي چشم ميگردد باشد، و شماره صفحات و آياتش معتبر باشند، دقت در انتخاب اين نوع از قرآن، عامل مؤثري در سهولت و افزايش سرعت حفظ كردن است. قطع و اندازه قرآن ميتواند متنوع باشد، يك قرآن قطع وزيري در منزل و يك قرآن قطع جيبي به همراه كه بتوان از حداكثر اوقات فراغت استفاده نمود، ولي حتماً ميبايد نوع خط هر دو قرآن يكي باشد (مثلاً هر دو خط عثمان طه باشد). زيرا اگر از چند نوع خط قرآن استفاده كنيد، باعث اختلاط آيات و صفحات در ذهن شده و ممكن است بعضي آيات جاي خود را در صفحه ذهن نيابند.
همراه حفظ (هممباحثه): معمولاً اقدام به حفظ قرآن به تنهايي و بدون همراهي حداقل يك نفر يار مصمم و جدي، مشكل بوده و در اين صورت التزام محكمي براي ادامه مسير وجود نخواهد داشت. در حالي كه همراه بودن دست كم 2 نفر با يكديگر در حفظ قرآن باعث ايجاد ثبات و نظم در برنامه شده و خود يك تضمين مناسب براي استمرار و تداوم حفظ قرآن است. بدين منظور دو نفر ميتوانند يك برنامه دقيق و منظم در طول هفته داشته باشند و آياتي را كه براي حفظ تعيين شده از يكديگر تحويل بگيرند.
جلسات حفظ قرآن: تشكيل يك مجمع چند نفري از كساني كه علاقهمند به حفظ قرآن هستند و داشتن يك محفل روزانه و يا حداكثر هفتگي بدين منظور و ارايه حفظ به استاد جلسه و استفاده از ارشادات و راهنماييهاي استاد، براي تسريع و تسهيل حفظ قرآن بسيار مناسب و پرفايده است.
آشنايي با روخواني و روانخواني: آشنايي كامل با روخواني و روانخواني قرآن كريم، ابتداييترين شرط حفظ قرآن است. در صورت عدم آشنايي كافي با روخواني به صورت سليس و روان، زحمت حفظ آيات دوچندان خواهد شد و به علاوه برخي كلمات به صورت اشتباه به صورت اشتباه و غلط به حافظه سپرده ميشوند كه اين كار نامطلوب است و ضمناً در آينده باعث مشكلات زيادي در تصحيح آنها خواهد شد.
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۸:۵۹ #4
شروع به حفظ: براي آغاز حفظ قرآن ميتوان سورههاي كوچك جزء سيام را كه عموماً مردم با آن آشنا هستند، انتخاب نمود، كه علاوه بر سهولت در حفظ، انسان ميتواند آنها را در نمازهاي واجب و مستحب بخواند و لذت حفظ قرآن را بدين طريق تا حدي احساس نمايد و يا از آنجا كه معاني آيات نقش مؤثري در حفظ سريع و آسانتر قرآن دارند، لذا پيشنهاد ميشود براي شروع، حفظ قصص قرآن انتخاب گردد، زيرا آيات قصص همواره يك موضوع معين و در عين حال مطبوع و شيرين را تعقيب ميكند و بالاخره به نتيجه داستان منتهي ميشود، لذا حافظ ترغيب ميشود كه حفظ آيات را دنبال كند تا داستان به اتمام برسد و اين پيگيري خود عامل مهمي در حفظ قرآن ميباشد. البته بايد توجه داشت كه پراكنده حفظ نمودن اصولاً مطلوب نيست، بلكه اين فقط مقدمهاي براي حفظ منظم و حسابشده از اول قرآن است، چراكه هنگامي ميتوان يك برنامه منظم براي حفظ قرآن در نظر گرفت كه از اول قرآن شروع شده و به آخر آن منتهي گردد. بعد از ذكر مقدمات لازم جهت حفظ قرآن به اصل روش حفظ ميپردازيم.
روش حفظ قرآن كريم: فرض ميكنيم برادر يا خواهري طبق يك برنامه تنظيمي و دقيق، مقرر كرده كه هر روز نيم صفحه از قرآن را حفظ نمايد. وي ابتدا بايد آيات مقرره (نيم صفحه) را چندين بار با دقت تمام و همراه با تأني تلاوت كند، خصوصاً آن افرادي كه با فن قرائت قرآن به روش تحقيق، با تجويد و لحن زيبا آشنايي دارند، ميتوانند كل آيات نيمصفحه را چند بار با دقت و تعمق بر روي تك تك كلمات تلاوت نمايند، چرا كه اين كار علاوه بر آن كه مانع حفظ كردن كلمات و حركات به صورت غلط ميشود، باعث آشنايي اجمالي با آيات مورد نظر نيز خواهد شد. از آنجا كه حفظ كردن چيزي نيست جز دقت و تأمل قابل توجه بر روي تك تك كلمات و حروف و استقرار آنها در ذهن، پس براي حفظ هر آيه بايد آن را چندين و هر بار با توجه تمام به هر حرف و كلمه موجود در آن تلاوت كرد. تعداد تكرار هر آيه نيز بستگي به قدرت حافظه فرد و نيز سخت يا آسان بودن آيه دارد. بعضي با سه بار خواندن يك آيه متوسط آن را حفظ ميكنند و بعضي نياز به تكرار و تمرين بيشتر دارند. پس با چند بار خواندن آيه ـ به قصد حفظ كردن و همراه با توجه و تأمل كافي، نه فقط خواندن معمولي ـ مقدار زيادي از كلمات آن در ذهن جاي ميگيرد، اما هنوز آيه مزبور كاملاً در ذهن جاي نگرفته است. حال بايد آيه را بدون استفاده از قرآن و با كمك گرفتن از حافظه بخوانيد. احتمالاً در هنگام تلاوت از حفظ، به اشكالاتي بر خواهيد خورد كه ميتوانيد براي رفع آنها به قرآن مراجعه نماييد و رفع اشكال كنيد. بعد از اين مرحله و پس از آنكه آيه به خوبي در حافظه شما جايگزين شد، حداقل پنج بار آيه را از حفظ تلاوت كنيد تا مطمئن شويد كه آن را خوب به خاطر سپردهايد. ملاك نيز، تلاوت روان و راحت آيه محفوظه است بدون آن كه با اشكال يا دشواري مواجه باشيد. توجه داشته باشيد كه تا آيهاي را به صورت كامل و متقن حفظ نكردهايد، هيچگاه به سراغ آيه بعد برويد و آن را هم مثل آيه اول حفظ كنيد و آنگاه كه از حفظ مستحكم و متقن آيه دوم مطمئن شديد، يك بار آيه قبل را از حفظ بخوانيد تا ببينيد آيا همچنان ميتوانيد آن را راحت و خوب تلاوت كنيد، اگر به اشكالي برخورديد آن را رفع نموده سپس آيه اول و دوم را با هم از حفظ تلاوت كنيد. آيه سوم را نيز طبق همين روش حفظ نموده سپس آيه اول، دوم و سوم را با هم از حفظ بخوانيد. همين طريقه را براي حفظ آيات بعدي به كار بريد تا تمام آيات مقرره روزانه شما حفظ گردد. توجه داشته باشيد كه پس از حفظ هر آيه، بازگشتن به آيات قبلي و با هم خواندن آن آيات از حفظ اثر مهمي در ارتباط و تسلسل بين آيات دارد و باعث ميشود بتوانيد آيات را به ترتيب، پشت سر هم بخوانيد. پس از اتمام برنامه حفظ، يك بار كليه آياتي را كه تازه حفظ نمودهايد از اول تا انتها بخوانيد و اگر به اشكالي برخورديد آن را رفع نماييد. شما ميتوانيد آيات حفظ شده را به ترتيب عكس از حفظ بخوانيد (از آخر رو به اول). اگر توانستيد آيات را بدين ترتيب بخوانيد، اين نشانه دقت شما در حفظ و نمايانگر استواري محفوظات شماست. توضيح اينكه در مورد حفظ نمودن آيات متوسط و يا طولاني بايد هر چند كلمه از آيه، مثلاً هر سه يا چهار كلمه، را جدا از قسمتهاي ديگر حفظ كرد، سپس هر قسمت را به قسمتهاي قبل از آن وصل كرد تا آيه تمام شود. البته ميتوانيد بعد از حفظ هر قسمت آن را فقط با يك قسمت ماقبل خود از حفظ بخوانيد، سپس با تمام قسمتهاي قبل از آن متصل نموده و تكرار نماييد. نكتهاي كه در حفظ كل سوره بهتر است مراعات شود، تقسيم آن سوره به چند دسته آيات و حفظ جداگانه هر دسته، سپس اتصال همه آنها با هم است. البته لازم نيست آيات مربوط به يك دسته را در يك جلسه حفظ كنيد،مهم آن است كه در ذهن خودتان آن را يك دسته و مجموعه به حساب آوريد. با اين عمل، حافظ، تسلط و احاطه بيشتري بر آن سوره خواهد داشت و حجم سوره به نظر كمتر خواهد آمد.
اگر بتوان تقسيم دستههاي آيات هر سوره را بر حسب معني قرار داد و از اين لحاظ آنها را به هم مرتبط كرد، بسيار خوب است. مثلاً سوره مباركه "نبأ" را ميتوان به سه دسته كه هر دسته آياتش به هم مرتبط است، تقسيم نمود.
الف) از آيه اول تا شانزدهم كه غالباً به بيان پديدههاي طبيعي ميپردازد.
ب) آيات هفدهم تا سيام كه در وصف قيامت و وضعيت اهل عذاب است.
ج) آيات سي و يكم تا آخر كه خود دسته سوم را تشكيل ميدهند .
روشي كه بيان شد، يك روش كلي در حفظ قرآن ميباشد كه مورد استفاده و تجربه من قرار گرفته است، البته به موازات پيشرفت در كار حفظ، خودبهخود شيوههاي بخصوصي نيز كه در رابطه با هر شخص مختص به خود اوست به وجود ميآيد كه در حقيقت تجربههاي شخصي و اختصاصي هر فرد بوده و ممكن است براي ديگران قابل استفاده نباشد.
روش مرور آيات: حفظ كردن آيات، مرحله اول كار است و سختي چنداني ندارد، ليكن مهمتر از آن نگه داشتن آيات محفوظه در خزينه ذهن و دور داشتن آنها از دسترس نسيان و فراموشي در طول زمان است كه اين امر مسئله مرور و تكرار آيات را ايجاب ميكند. حافظ قرآن علاوه بر اينكه هر روز ميزان محفوظات خود را از لحاظ كميت افزايش ميدهد، بايد سعي كند در كيفيت محفوظات قبلي نيز خللي و ضعفي راه پيدا نكند. در ابتداي شروع به حفظ مقدار محفوظات كم بوده و هر روز ميتوان تمام محفوظات را مرور كرد اما با زياد شدن محفوظات مرور هر روز تمام محفوظات ممكن نيست، پس بايد برنامهريزي منظمي داشت كه هر چند وقت يك بار ـ مثلاً هر هفته يك بار ـ تمام محفوظات دوره شود. برنامهريزي جهت دوره محفوظات نيز بسته به قدرت حافظه، حجم حفظيات و مقدار اشكالات بايد تنظيم شود، بنابراين برخي احتياج به تمرين و ممارست بسيار دارند و بعضي با اندك ممارست و استمراري موارد اشكال را برطرف نموده و هميشه آمادگي جوابگويي به محفوظاتشان را دارند. در ضمن هر روز قبل از شروع به حفظ ميبايد محفوظات روز قبل را مرور نمود.
بهترين روش مرور آيات: خواندن محفوظات، از حفظ و بدون استفاده از قرآن است. در صورت مواجهه با اشكال پس از كمي تأمل اگر اشكال مرتفع نشد، ميتوانيد به قرآن مراجعه كرده، رفع اشكال نمايد. سپس قسمت داراي اشكال را چند مرتبه تكرار كنيد تا خوب در ذهن جاي بگيرد. مسأله مهمي كه وجود دارد، تلاوت آيات در موقع مرور است، زيرا از ذهن گذراندن آيات و عدم تلفظ كلمات و حروف باعث خستگي و ملامت زودرس ذهن ميگردد. لذا ميتوانيد، در هنگام مرور آيات را با ترتيل بخوانيد تا از مرور ديرتر خسته شويد. در هنگام مرور ميتوانيد از "همراه حفظ" ـ كه در قسمت مقدمات ذكر شد ـ استفاده كنيد، شما محفوظاتتان را براي او بخوانيد تا در صورت بروز اشكال او به شما تذكر دهد و شما نيز متقابلاً شنونده محفوظات او بوده، رفع اشكالاتشان را بنماييد و يا اينكه ميتوانيد از كسي كه روخواني قرآن را مسلط است، درخواست كنيد تا آيات مورد نظر را از شما بپرسد و در صورت وجود اشكال، رفع اشكال نمايد. سؤال كردن شخص ديگر از محفوظات انسان، بهترين روش مرور بوده و فشار كمتري را بر ذهن انسان وارد ميسازد. اما براي بهره بردن چشم و نيز استقرار محل دقيق كلمات در ذهن، خوب است گاهي مروري دقيق هم از روي قرآن داشته باشيد. اگر زماني حس كرديد كه ذهن شما خسته بوده و توان بهرهگيري مناسب و مستقيم از حافظه را نداريد، براي مرور ميتوانيد از نوار ترتيل استفاده كنيد، بدين صورت كه نوار ترتيل آيات مورد نظر را به دقت استماع كنيد و همزمان با قاري، آيات را از ذهن بگذرانيد. بديهي است كه موارد اشتباه توسط نوار در همان لحظه برطرف ميگردد. به طور تجربي ميتوان گفت اين كار فشار كمتري را بر حافظه وارد ميسازد، با اين تفاوت كه مرور كردن آيات مستقيماً با استفاده از قوه حافظه، به روشي كه قبلاً ذكر شد، به مراتب از كارايي بيشتر و اثر بهتري برخوردار است. لذا شيوه مرور با استفاده از نوار را به عنوان يك روش فرعي و كمكي نه يك شيوه هميشگي توصيه ميكنم. حال اگر كسي علاوه بر مرور آيات با تكيه بر نوار، روش حفظ خود را نيز با شنيدن زياد نوار ترتيل انجام دهد، كار صحيحي انجام نداده زيرا: اولاً با اين كار قوه حافظه تنبل و ضعيف ميشود؛ ثانياً خيلي ديرتر به نتيجه مطلوب ميرسد، يعني وقت زيادي صرف ميكند؛ و ثالثاً محفوظاتش از استحكام چنداني برخوردار نخواهد بود. روش اصولي، كار كشيدن از نيروي حافظه است زيرا حافظه هر قدر فعالتر شود، قدرت بيشتر و بهتري خواهد يافت، در حالي كه در روش استماع محض نوار، ذهن فعاليت چنداني ندارد و فقط در اثر زياد شنيدن، آيات به طور سطحي حفظ ميشود. هر چند به فعاليت واداشتن ذهن و فكر در ابتدا كمي دشوار است ليكن با كمي صبر و پشتكار روزبهروز بر توانايي و قدرت حافظه افزوده شده و پيمودن بقيه راه آسان و ميسر ميشود. ضمناً در صورت استفاده از نوار ترتيل سعي كنيد نوارهاي ترتيل كند را كه سرعت كمتري نسبت به ترتيل معمولي دارند مورد استفاده قرار دهيد.
اما چگونگي حفظ آيات مشابه: به تدريج كه بر حجم محفوظات افزوده ميگردد، هنگام حفظ نمودن برخي قسمتها به علت تشابه زياد با قسمتهاي ديگر، اشكالاتي پديد خواهد آمد. در اينجاست كه حافظ قرآن بايد با ابتكاري از جانب خود و با در نظر گرفتن يك سري رموز و علامتهاي قراردادي در بين قسمتهاي مشابه، حفظ نمودن آنها را براي خود آسان گرداند. البته اين رموز ممكن است بيمعني باشند، اما كمك بسياري در تلاوت صحيح آيات مشابه دارند. مثلاً در آخر سه آيه متوالي از سوره "آلعمران"، يعني آيات 176 تا 178، سه جمله شبيه به هم وجود دارد كه فقط در يك كلمه به ترتيب زير اختلاف دارند: آيه 176 و لهم عذاب عظيم، آيه 177 ولهم عذاب أليم، آيه 178 ولهم عذاب مهين. حفظ كردن اين سه جمله و توجه به ترتيب اختلافي آنها، قدري وقتگير است، اما با استخراج كلمه «عام» از سه حرف اول، سه كلمه فوق ميتوانيم هنگام خواندن آن آيات با به ياد آوردن كلمه رمز، ترتيب آنها را متوجه شويم. اين دسته از آيات توجه بيشتري را ميطلبند، لذا شما ميتوانيد با استفاده از كتاب «معجمالمفهرس» كه غالباً آيات مشابه را تحت يك لغت مشترك ميان آنها گردآوري نموده، اين گونه آيات را يافته و با هم مقايسه كنيد، سپس وجوه افتراق آنان را كه در ارائه حفظ بهتر كمك مؤثري ميباشند، بيابيد.
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۸:۵۹ #5
س5. به نظر شما چگونه ميتوان قرآن را با شماره آيات و صفحات آن حفظ نمود؟
ج: براي حفظ قرآن با شماره آيات، ميتوان همراه حفظ هر آيه، شماره آن را نيز به خاطر سپرد، به اين ترتيب كه وقتي آيه را به منظور حفظ كردن خوانده و تكرار مينماييد، شماره آن را نيز ذكر كنيد. البته ميدانيد كه شماره هر آيه را در انتهاي آن قرار ميدهند نه در اول آن، حفظ نمودن شماره آيات گرچه اندك زحمت بيشتري دارد، لكن فوايدي را نيز داراست. مثلاً اگر حافظ در حين تلاوت، آيهاي را فراموش كند، معمولاً با به ياد آوردن شماره آن، آيه را نيز به خاطر خواهد آورد.
اما شماره صفحات اصلاً لازم نيست و اهميتي هم ندارد، حتي اگر كسي تسلط خوبي بر روي آيات داشته باشد، نيازي به حفظ شماره آيات هم ندارد.
س6. لطفاً چند خاطره زيباي قرآني خود را بيان بفرماييد.
ج: از ميان خاطرات مختلف، به گرانبهاترين و افتخارآميزترين قسمت از خاطرههايم كه هميشه در ذهن من ميدرخشد، اشاره ميكنم و آن چند ديدار از نزديك با روح خدا، خميني عزيز است كه پس از موفقيت در مسابقات بينالمللي در چند نوبت، به بركت قرآن، افتخار شرفيابي به محضر آن بزرگمرد، بوسيدن دستان مباركش و ديدن تبسم شيرينش و استدعاي دعاي خير او نصيبم شد. اينها جايزهاي بس گرانقدر و ماندني براي من بود و نيز از لحظات به يادماندني من ديدارهاي مكرر با رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيتالله العظمي خامنهاي ميباشد كه بيترديد حمايتها و تشويقات ايشان يكي از عمدهترين عوامل رشد و پويايي حركت قرآني كشور بوده است.
س7. به نظر جنابعالي رمز موفقيت در كار حفظ چيست و براي اينكه قرآنپژوه پس از مدتي حفظ را رها نكند چه بايد كرد؟
ج: به نظر من، نظم و برنامهريزي در كار حفظ خيلي مهم است، اينكه انسان بداند در روز چه مقدار بايد حفظ كند، در چه مواقعي به حفظ بپردازد و استمرار اين برنامه به نحوي كه فاصلهاي بين آن نيفتد، سهم بسزايي در موفقيت حافظ دارد. من مشاهده كردهام كه كلاسهاي حفظ قرآن ريزش دارد و عدهاي كه قصد نموده و به كلاس حفظ آمدهاند، پس از مدتي كار حفظ قرآن را رها ميكنند. بنده براي اين عزيزان دو پيشنهاد دارم و گمان ميكنم، اگر عمل كنند نتيجه بهتري بگيرند. اول: عجلهاي براي حفظ قرآن نداشته باشند. حتماً لازم نيست انسان طي يك يا دو يا سه سال حافظ قرآن شود. همين انس با قرآن براي حفظ آن ارزش است هر چند زياد طول بكشد. بعضي يك مرتبه به حفظ علاقهمند ميشوند و ميخواهند ظرف مدت كوتاهي حافظ قرآن شوند. اين تصور صحيح نيست. من هميشه توصيه ميكنم براي حفظ، برنامههاي سنگين نگذاريم. دو، سه ماه اول، هر چند حافظه شخص قوي و وقت زياد داشته باشد، روزانه بيش از نيم يا يك ساعت كار نكند، يك آيه در هر روز حفظ كند. چه كسي گفته است روزي بايد يك صفحه حفظ كرد؟ كساني حفظ را رها ميكنند كه اول برنامههاي سنگين ميگذارند، كمي كه پيش ميروند، ميبينند كه به زودي به پايان قرآن نميرسند و تازه آنچه را حفظ كردهاند نيز از ياد بردهاند. بعد به اين نتيجه ميرسند كه حفظ قرآن كار آنها نيست، پس آن را كنار ميگذارند. اگر انسان برنامه ملايمي بگذارد، مثلاً روزي يك آيه حفظ كند ولي به طور دقيق و اصولي كه به زودي فراموش نكند، بعد هم برنامهاي براي مرور آيات قبلي داشته باشد، بعد از دو يا سه ماه علاقه او به قرآن دو برابر شده و آمادگي حفظ بيشتر را به صورت صحيح خواهد داشت. دوم: نبايد احساس كند حفظ يك چيز تحميلي است. سخت كار كردن شوق را از بين ميبرد. اگر انسان كم كار كند و در حالي كه هنوز مشتاق حفظ كردن است، بگويد براي امروز كافي است، آن وقت هر روز مشتاق حفظ كردن است، بگويد براي امروز كافي است، آن وقت هر روز مشتاق است كه روز بعد فرا برسد و مشغول حفظ شود. البته درك مفاهيم قرآن نيز، لذتي براي حافظ ايجاد ميكند كه كمتر از حفظ زده ميشود و هر گاه حافظ بتواند از اوقاتي كه به حفظ اختصاص ميدهد لذت ببرد، همين لذت بردن رمز موفقيت اوست.
س8. جنابعالي آموختن معاني و تفاسير آيات قرآن را تا چه اندازه در كار حفظ مؤثر ميدانيد؟
ج: توجه به مفاد و ترجمه هر آيه، علاوه بر اينكه به خاطر سپردن آن را براي ذهن آسان ميكند، توالي و ترتيب آيات را نيز در ذهن جاي ميدهد. اصولاً براي ذهن انسان، حفظ مطالبي كه داراي مفهوم باشد، بسيار راحتتر صورت ميگيرد تا الفاظ مبهم و نامفهوم و بيمعني (البته بيمعني براي فردي كه توجه به ترجمه ندارد). در قرآن كريم معمولاً هر آيه با آيه بعدش از نظر معني ارتباط دارد و راه به دست آوردن اين ارتباط درك مفهوم آيه است و توجه و فهم اين ارتباط خود تأثير مثبتي بر حفظ قرآن ميگذارد. براي دستيابي به ترجمه و درك معاني آيات دو راه وجود دارد:
استفاده از قرآنهايي كه داراي يك ترجمه روان و حتيالامكان تحتاللفظي (ترجمه لغت به لغت نه ترجمه آزاد يا تفسيري) باشد كه با بهرهوري از اين ترجمه بتوان با در نظر گرفتن مقصود هر آيه و پي بردن به چگونگي ارتباط آن با آيه بعد، آنها را آسانتر به ذهن سپرد.
اين روش كه اصوليتر ميباشد، عبارت است از يادگيري مختصر و مفيد قواعد دستور زبان عربي (صرف و نحو) و نيز آشنايي با لغات قرآن تا بتوان مستقيماً به مفهوم ظاهر آيه پي برد. در اين صورت معناي آيات همواره در نزد شخص حاضر است و هر گاه مفهوم آيه را در نظر آورد يا شخصي از او بپرسد، الفاظ آيه در ذهن او تداعي ميشود. به علاوه آشنايي مختصر با قواعد زبان عربي باعث ميشود حافظ با مواردي چون اعراب در مثل حرف راء در كلمه امرَكم ـ امرُكم ـ امرِكم يا تفاوت در ساختار كلمات مثل «لَنيتمنوهُ» با «لايتمنونه» آشنا شده و از خطا در اين موارد مصون بماند، زيرا با دانستن قواعد صرف و نحو، لازم نيست بسياري از موارد اعراب و حركات حروف را به خاطر بسپاريم و اين خود باعث كاهش فشار بر حافظه ميشود، خصوصاً در آخر كلماتي كه در آخر آيات بوده يا در محل وقف قرار دارند و معمولاً توجهي به اعراب آنها نميشود. قواعد ادبيات عرب به حافظه در احاطه پيدا كردن به اين گونه موارد كمك شايان توجهي ميكند. به دليل اهميت اين مسأله زماني كه بنده مشغول حفظ قرآن بودم، پدرم از من خواستند كه يك دوره دستور زبان عربي را آموزش ببينم و خودشان من را در كلاس آموزش زبان عربي مسجد المصطفي ثبتنام كردند و با جديت تمام مرا همراهي ميكردند. استاد ما در اين دوره جناب آقاي محمد رضايي مولف كتاب «گامي به سوي قرآن» بودند كه با شيوهاي جذاب و جالب تدريس مينمودند. اين دوره در سال 1356 وقتي كه 12 سال داشتم برگزار شد و آموزشهاي آن در حفظ كردن من بسيار مؤثر و مفيد بود و كار حفظ را خيلي آسانتر نمود.
اما در مورد تفسير: به نظر من اگر شخص همت نموده تا تمام قرآن را حفظ كند، بايد فقط به معاني آيات توجه نمايد. البته معاني را نيز نبايد حفظ كند، بلكه بايد درك نموده و توجه نمايد و حداكثر شأن نزول آيات را بداند، اما اينكه وقتي را به خواندن و مطالعه تفسير اختصاص دهد، يا اينكه تا تفسير آيهاي را نفهميده به حفظ آيه بعد نپردازد، به هيچ عنوان لازم نيست، و نه تنها تأثيري در كيفيت حفظ او ندارد بلكه حركت او را كند نموده و بعضاً به همين خاطر باعث دلسردي او ميگردد، لذا شخص بايد پس از حفظ كامل قرآن لازم ميدانم، زيرا بر تمام آيات قرآن احاطه دارد و به خوبي، تفاسير آيات را درك ميكند، اما در هنگامي كه به حفظ مشغول است، نبايد به سراغ تفسير برود. حال اگر شخصي قصد دارد فقط قسمتي از قرآن حفظ كند يا به صورت موضوعي به حفظ قرآن بپردازد، نهتنها مطالعه تفاسير سبك يا حتي سنگين براي او اشكالي ندارد بلكه شخصي كه به حفظ موضوعي ميپردازد حتماً بايد تفسير آيات را هم بداند.
س9. براي تشويق اقشار مختلف جامعه به آموزش و حفظ قرآن، همچنين ساير علوم قرآني چه را مؤثر ميدانيد؟
ج: البته تشويق كودكان با بزرگسالان متفاوت است. براي خردسالان و كودكان ميتوان با اعطاي جوايز و هداياي دلخواهشان آنان را نسبت به حفظ تشويق و ترغيب كرد. اما اگر بخواهيم كل اقشار جامعه به سوي قرآن متمايل شوند، بايد مسئولين، فضايي بر جامعه حاكم كنند كه آن فضا قرآني باشد، بايد اهتمام اصلي رسانهها مخصوصاً صدا و سيما بر مسأله ترويج قرآن در جامعه قرار گيرد. اگر زماني تبليغات لازم بر روي قرآن در جامعه انجام گيرد و فضاسازي مناسب ايجاد شود و به اهل قرآن عنايت ويژهاي از طرف مسئولين باشد، حتماً جامعهاي با فرهنگ قرآني خواهيم داشت. شما ببينيد وقتي رسانهها مسألهاي را علم ميكنند و اوج تبليغات خود را روي آن ميگذارند، همه جا از همان مسأله صحبت ميشود و معمولاً اكثريت جامعه تحتالشعاع آن قرار ميگيرند. مثلاً همين فوتبال كه در سالهال اخير همّ و غمّ متوليان امور بر ترويج آن بوده است، به حدي اين تبليغات در اجتماع تأثير نموده بود كه سال گذشته مسابقات استاني حفظ و قرائت قرآن را با تأخير برگزار نمودند، زيرا همزمان با مسابقات جام جهاني فوتبال بود و مسئولين برگزاري مسابقات قرآن، بيم آن داشتند كه به همين خاطر از مسابقات قرآن چندان استقبالي نشود. مشاهده كنيد، چه عاملي باعث شده كه تمام مسائل اجتماع حتي مسابقات قرآني، متأثر از فوتبال و مسابقات آن شده است، به جز تبليغات سنگين رسانهها بر روي فوتبال؟ اگر كسي بگويد كه فوتبال براي مردم جذاب است اما قرآن خير، به او ميگوييم نگاهي به كشورهايي كه در زمينه ترويج قرآن در جامعه تا حدي موفق بودهاند بيندازد: در كشور پاكستان مردم اهتمام فراواني به قرآن ـ حداقل در ظواهر آن ـ دارند، ما شنيديم كه اين كشور صدها هزار حافظ كل دارد كه ما بسيار از آنها را نيز ديديم. عربستان و سودان نيز نمونههاي ديگر هستند. چگونه است كه در اين كشورها قرآن تا اين حد جاي خود را باز نموده. در اين كشورها اصل فعاليت مسئولين بر مدار ترويج قرآن است. مثلاً در سودان محور كار تلويزيون قرآن است و ساير مسايل در حول و حوش مثلاً در سودان محور كار تلويزيون قرآن است و ساير مسايل در حول و حوش آن دور ميزند. در اين كشورها مدارسي تحت عنوان «دار التحفيظ» وجود دارد و حفاظ قرآن رسماً حقوق و مقرري دريافت ميكنند. اما در كشور ما فعاليت عمده و برنامهريزي شدهاي در رابطه با قرآن صورت نميگيرد. گاهي خداوند متعال عنايت ميكند و يك پديده قرآني مثل سيدمحمدحسين طباطبايي يا جواد فروغي به وجود ميآورد و تا مدتي يك تأثيري در جامع دارد، ولي مقطعي است. حتي روي همين پديدهها نيز كار تبليغي مستمر و نتيجهبخشي صورت نميگيرد. عدهاي نيز تلاش و كوشش ميكنند ولي تمام اينها چون برنامهريزي شده و مستمر نيست، آن اثري كه بايد داشته باشد، ندارد. بنده مشاهده كردهام عدهاي از مسئولين حتي روخواني قرآن را هم به طور صحيح نميدانند. در اينجا بايد علاوه بر آنكه روخواني با قرآن را به آنها ياد داد، بايد آنها باور كنند كه قرآن از همه چيز براي مردم بهتر است، آنگاه به ترويج قرآن در بين مردم بپردازند. بنده به يكي از مسئولين كه قسمتي از كارهاي عمده قرآني كشور در دست او بود درددل اهل قرآن و معضلات آن را گفتم و همين مسأله فوتبال را مطرح كردم. ايشان جواب داد: شما چرا انتظار داريد قرآن مثل فوتبال مطرح شود، مردم فوتبال را بيشتر دوست دارند. ايشان حتي به ذهن خود اين مطلب را راه نداد كه پس مردم صدر اسلام كه انس با قرآن را حتي بر خوردن و خوابيدن خود ترجيح ميدادند چگونه بودند؟ به جز اينكه به اهميت قرآن پي برده بودند؟ الان حدود 80% مردم ما حتي به روخواني قرآن آشنا نيستند و به جز رهبر بزرگوار انقلاب كه مشوق حقيقي ترويج قرآن ميباشند و گفتار و رفتار ايشان حقيقتاً مؤثر هست، ساير مسئولين حتي 10% از راه ايشان در اين رابطه پيروي نميكنند.
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۹:۰۰ #6
س10. چه توصيهاي به آنان كه ميخواهند قرآن را حفظ كنند داريد؟
ج: توصيهام اين است كه بدانند حفظ قرآن اختصاص به سن خاصي ندارد، بلكه در كشور اسلاميمان حفاظي داريم كه در كهولت سن با همتي پولادين به حفظ پرداخته و حافظ كلام نوراني وحي گشتهاند، هر چند حفظ در دوران نوجواني و جواني از استحكام بيشتري برخوردار است و نيز كليه اشخاصي كه در شرايط معمولي و عادي از نظر حافظه و استعداد قرار دارند، خواهند توانست حافظ قرآن شوند، پس امكان حفظ براي هر فرد معمولي وجود دارد. روايتي نيز از امام صادق عليهالسلام به اين مضمون وارد گرديده است كه: إنّ الّذي يَعالج القرآن و يحفظه بمشقة منه و قلة حفظٍ له اجران : كسي كه براي حفظ كردن قرآن خود را در زحمت مياندازد و حافظهاش ضعيف است و با مشقت قرآن را حفظ ميكند، اجرش مضاعف است. اين حديث نشان ميدهد همه افراد عليرغم تفاوت آنها از لحاظ ميزان قدرت حافظه قادر به حفظ قرآن هستند و آنكه حافظهاش ضعيفتر است با زحمت بيشتر ميتواند به اين فيض مهم نائل آيد و اجري 2 برابر بگيرد.
مسأله حفظ قرآن را صرفاً يك فعاليت سنگين و شاق ذهني تصور نكنيد. هنر حفظ قرآن، هنري است به معني واقعي. به عنوان مثال: كسي كه بخواهد قرآن را طوري حفظ كند كه هم راحتتر اين كار را انجام دهد و هم محفوظاتش ماندگارتر و مستحكمتر باشد، بايد اين هنر را داشته باشد كه حتيالامكان بين آيات متوالي يك ارتباط برقرار نمايد، يا ارتباط حقيقي، در آياتي كه رابطهشان در معنا واضح است، و يا ارتباط قراردادي، در آياتي كه ظاهراً ارتباطي با هم ندارند. با اين عمل يك اتصال قوي بين محفوظاتش به وجود ميآيد، لذا كمتر نگران فراموش شدن محفوظاتش است، پس از هنر صحيح حفظ كردن، لذت خواهد برد و با كسب اين لذت به حفظ كردن قرآن ادامه ميدهد و استمرار در كار شرط نيل به هدف است. هنر ديگر، توانايي تمركز حواس است كه با همت درخور توجه ميتوان به آن دست يافت و حافظ با متمركز كردن قواي فكري و ذهني حفظ سختترين آيات و سور مباركه را (كه با عدم تمركز وقت بسياري را بايد براي حفظ آنها اختصاص داد) با صرف وقتي نه چندان زياد و به راحتي در حافظه خود جاي ميدهد و رد واقع از اين هنر خود احساس لذت و خرسندي ميكند و ديگر براي او حفظ قرآن كاري شاق و دشوار نخواهد بود.
س11. به نظر شما زيباترين آيه قرآن يا حديث يا مطلبي كه در مورد قرآن شنيدهايد كدام است؟
ج: براي بنده آيه «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » خيلي اميدوار كننده و جالب است.
منبع :http://forum.jameatulquran.com/postt40.html
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۹:۰۳ #7
فضه خادم حضرت زهرا عليها سلام
فضه ، خادمه ي حضرت زهرا (سلام الله عليها ) هم حافظ قرآن بود و به مدت بيست سال تمام جز آيات قرآن حرف ديگري بر زبانش جاري نشد و با مردم نيز به وسيله آيات قرآن سخن مي گفت .
امام صادق(ع) به نقل از اميرمؤمنان در باره ي فضه فرمود: رسول خدا براى دخترش فاطمه خادمى استخدام كرد كه اسمش فضه نوبيه بود و فاطمه(س) كارهاى خانه را بين خود و او تقسيم مىكرد
يكى از نويسندگان كه به معرفى فضه و كمالات وى مىپردازد ، مىنويسد: «آن چه كه باعث شد فضه با آيات قرآن با مردم صحبت كند اين بود كه وقتى ديد مردم روايات وارده در باب سفارش اهل بيت و ساير حقايق دين پشتسر انداختهاند، تصميم گرفت جز به آيات قرآن استشهاد نكند».
به اين ترتيب با استشهاد به قرآن جلوى هر گونه اعتراض حاكمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بيت(ع) همت گمارد.
حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از ديدگاه ديگر مبين آگاهى فضه به معارف قرآن و طبيعتا آراء و افكار اهل بيت و خصوصا اميرمؤمنان مراجع به تفسير و تاويل آيات قرآنى نيز هست چه وى پرورشيافته در خاندان پاكان بود و تمام اعمالش حكايت از تاثيرپذيرى علمى و عملى از آنان داشت.
ابوالقاسم قشيرى خبرى مربوط به حفظ قرآن و تسلط وى به معارف قرآنى از فضه نقل مىكند. اين مطلب كه در منابع گوناگون شيعى و سنى از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به اين صورت است.
در راه مكه از قافله بازمانده بودم زنى را ديدم كه تنها و سرگردان مىرود. پرسيدم كيستى؟
اين آيه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون»
سلام كردم و سؤال خود را تكرار نمودم
خواند «من يهدى الله فلا مضل له» - آنكه را خدا هدايت كند گمراهكنندهاى نخواهد داشت.
- از كجا مىآيى؟
- «ينادون من مكان بعيد» - از مكان دورى ندا مىشوند.
- قصد كجا دارى؟
- «ولله على الناس حج البيت»
- چند روز استسرگردانى؟
- «و لقد خلقنا السموات و الارض فى ستة ايام»
آيا گرسنه هستى؟
- «و ما جعلناهم جسدا لاياكلون الطعام»
به او طعام دادم و به راه افتاديم و چون آهسته مىآمد تقاضا كردم كه شتاب كند زودتر برسيم.
گفت : - «لا يكلف الله نفسا الا وسعها».
دانستم قدرت شتاب ندارد.
درخواست كردم بر تك مركب من سوار شود.
گفت: «لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا»
پياده شدم و او را سوار كردم.
گفت: «سبحان الذى سخر لنا هذا»شكر خدايى را كه اين مركب را مسخر ما كرد.
به قافله رسيديم
- آيا ميان اين كاروان كسى را دارى؟
- يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض - يا يحيى خذا الكتاب بقوه - يا موسى انى «انا الله - و ما محمد الا رسول».
- اينها چه نسبتى با تو دارند؟
-«المال و البنون زينة الحيوة الدنيا»
اين چهار نفر را صدا زدم ، چهار تن رسيدند ، از من اظهار تشكر كردند.
اين آيه را خواند «يا ابت استاجره ان خير من استاجرت القوى الامين»
به من احسان كردند.
-و الله يضاعف لمن يشاء.
عطا را زيادتر كردند.
گفتم : اين زن كيست؟
- فضه خادمه دختر پيغمبر است كه امسال بيستمين سال است او لب به سخنى جز به آيات قرآن باز نكرده است.
*منبع
ماهنامه ي كوثر ، شماره ي 12
به نقل از سايت جامعه القرآن الكريم
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۹:۰۴ #8
ابو علي سينا
ابو علي حسين بن عبدالله معروف به ( ابوعلي سينا )
ابن سينا دانشمند نامى قرن پنجم هجرى ( كه در پزشكى ,فلسفه و... سرآمد عصر خود بود ) پيش از ده سالگى قرآن مجيد راحفظ كرد.
زندگینامه :
ابوعلي حسين بن عبدالله معروف به ابوعلي سينا در سال 370 هجري قمري درخرميشن ازتوابع بخارا متولد شد. او پزشك ، رياضيدان ، فيلسوف ومنجم بزرگ خراسان بود . پدرش عبدالله نام داشت كه در دستگاه سامانيان محصلي ماليات را عهده داربود و مادرش ستاره نام داشت . وي در بلخ پرورش يافت و قرآن وساير علوم را آموخت .استاد وي عبدالله ناتلي بود كه از رجال مشهور قرن چهارم هجري به شمار مي رفت. او در هجده سالگي، چنانچه خود نوشته است ، از تعلم همه علوم فارغ شد . دربيست ويك سالگي دست به تاليف وتصنيف زد .وي در بيست و دو سالگي پدرش را ازدست داد و او خود متصدي شغل پدر گرديد . اما به علت نابساماني اوضاع سياسي ، بخارا را ترك گفت و به گرگانج پايتخت امراي مامونيه خوارزم رفت و در نزد خوارزمشاه علي ابن مامون و وزيرش ابوالحسين احمدبن محمد سهيلي تقرب پيدا كرد . در اين هنگام سايه نفوذ محمود غزنوي بر خوارزم نيز فرو افتاد واز دانشمندان دربارخواسته شد كه به غزنين به خدمت سلطان محمود بروند . ابوعلي سينا كه از تعصب آن پادشاه خبردار بود ، به همراهي ابوسهيل مسيحي از خوارزم گريخت و از راه ابيورد و طوس به قصد گرگان حركت كرد تا به قابوس بن وشمگيركه به عنوان ياريگر وحامي دانشمندان شهرت يافته بود بپيوندد . اما وقتي كه پس از مشقات بسيار بدان شهر رسيد قابوس مرده بود .
ابوعلي سينا ناچار به قريه أي در خوارزم بازگشت . اما پس از اندك مدتي دوباره به گرگان رفت و اين بار ابو عبيد جوزجاني , يكي از با وفاترين شاگردانش به خدمت اوپيوست و در اين سفر بود كه كتاب " المختصرالاوسط" و كتاب "المبدا, و المعاد" و مقداري از كتاب معروف " قانون " و "نجات " را تاليف كرد .
ابوعلي سينا در حدود سال 405 هجري قمري به ري رفت. فخرالدوله ديلمي را كه بيماربود معالجه كرد ولي مدت زيادي در آن شهرباقي نماند و در اوايل سال بعد به قزوين و از آنجا به همدان رفت و در آن شهر نه سال به سر برد , در اين جا مورد توجه شمس - الدوله ديلمي قرار گرفت ، و در 406 هجري قمري به وزارت رسيد و تا سال 411هجري قمري در اين مقام باقي ماند .
در سال 412 هجري قمري شمس الدوله در گذشت و پسرش سماالدوله به جاي او نشست . سماالدوله مانند پدر ميخواست كه ابوعلي سينا وزارت را قبول كند ، اما شيخ نپذيرفت . در نتيجه بر اثر معاندان به زندان افتاد و چهار ماه در حبس به سر برد و در اين مدت تعدادي از كتب و رسالات مهم خود را تاليف نمود . شيخ الرئيس بعد از رهايي از حبس باز مدتي در همدان بود و آنگاه ناشناخته با شاگردش ابو عبيد ?جوزجاني به اصفهان نزد علا الدوله كاكويه رفت . آن پادشاه او را به گرمي و احترام بسيار پذيرفت . ابوعلي سينا از اين زمان تا آخر عمر در خدمت علا الدوله كاكويه بود، در نخستين جمعه ماه مبارك رمضان بود شيخ الرئيس را روي تخت رواني كه بادو اسب كرند حمل مي شد ، نهاده بودند . رفته رفته غروب افق را مي پوشاند . عصر بود و بانگ موذن مومنان را به نماز دعوت مي كرد.
همچنانكه ابوعلي سينا دست لرزانش را به سمت شاگردش دراز ميكرد سرفه هاي شديدو پي در پي , پيكرش را مي لرزاند و چند قطره خون در كنار لبايش پديدار شد .فقط قدرت يافت اين چند كلمه را ادا كند :
فرمانروايي كه طي اين سالها جسم مرا به اين خوبي اداره مي كرد , متاسفانه در وضعي نيست كه به كارش ادامه دهد .گمان كنم كه وقت آن رسيده است كه خيمه ام را بر چينم.
ابو عبيد با چهره خيس از اشك سعي كردچيزي بگويد ، ولي كلمه أي از دهانش خارج نشد . نمي فهميد و نمي خواست بفهمد . مگر از ديروز كه حال استادش بهبود يافته بود چه اتفاقي روي داده بود كه او پيش او هر وقت ضعيف و رنجور شده بود .
هر چه به دردت مي خورد بردار و بقيه اموالم را ميان فقرا تقسيم كن . صندوقچه محتوي سكه هاي طلا را خالي كن و چيزي در آن باقي نگذار .
شيخ الرئيس نفس نفس مي زد و بعد از مدتي مكث ، فرمود :
سعي كن نوشته هايم را جمع آوري كني . آنها را به تو مي سپارم . خداوند هر سرنوشتي را كه استحقاق دارد برايش تعيين مي كند .
ساكت شد . پلكهايش را بر هم گذاشت و در همان حال گفت :
ابو عبيد ، دوست من ، اكنون برايم قرآن بخوان . چند آيه از قرآن تلاوت كن .
آن روز اول ماه رمضان سال 428 هجري قمري بود . شيخ الرئيس ابو علي سينا در حالت بيماري در حاليكه تنها پنجاه و هفت سال از عمرش مي گذشت درهمدان دار فاني را وداع گفت و در همانجا مدفون شد . آرامگاه او اكنون در آن شهر است .
در مشرق زمين فلسفه يوناني هيچگاه مفسري با عمق و دقت ابوعلي سينا نداشته است .ابوعلي سينا فلسفه ارسطو را با آراي مفسران اسكندراني و فلسفه نو افلاطوني تلفيق كردو با نبوغ خاص خود آنها را با نظر يكتا پرستي اسلام آموخت و به اين طريق ، در فلسفه مشايي مباحث آورد كه در اصل يوناني آن سابقه نداشت .
منبع : سايت جامعه القرآن الكريم
-
۱۳۸۵/۰۸/۳۰, ۱۹:۱۱ #9
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۵
- نوشته
- 742
- مورد تشکر
- 1,780 پست
- حضور
- 8 روز 6 ساعت 51 دقیقه
- دریافت
- 21
- آپلود
- 0
- گالری
-
119
معرفي قرآن پژوهان
دوستان !
از روز چهارشنبه به مدت سه روز در دانشگاه اصفهان همايشي براي يكي از قرآن پژوهان بزرگ به نام راغب اصفهاني برگزار مي شود آيا شما اطلاعاتي از راغب اصفهاني داريد؟
ویرایش توسط saeed623 : ۱۳۸۶/۱۰/۱۳ در ساعت ۱۶:۰۱
-
۱۳۸۵/۱۱/۱۳, ۲۲:۵۵ #10
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,445 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
معرفي قرآن پژوهان پرسمان قرآني
براي آشنايي با قرآن پژوهان پرسمان قرآني روي لينك زير كليك كنيد.
http://www.porsemanequran.com/fa/node/16943
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری