صفحه 1 از 3 123 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: آيا مخلوق ازلي و قديم است يا حادث؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    6
    مورد تشکر
    2 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مطلب آيا مخلوق ازلي و قديم است يا حادث؟




    به نام خدا
    سلام
    سوال داشتم كه آيا صرف مخلوق و نوع مخلوق ازلي و قديم است يا حادث و باز اشاره كنم كه منظورم مصاديق مخلوقات نيست نوع مخلوق؟
    يعني تا خدا بوده مخلوقي هم از او بوده يا نه در مرتبه اي خدا بوده و هيچ مخلوقي نبوده و بعد از آ» مخلوقات به وجود آمدند و حادث اند؟
    به بيان ديگر آيا صفت خالقيت خدا هميشه بالفعل بوده يا نه مرتبه اي بوده كه بالقوه بوده و بعد از آن بالفعل شده و مخلوق به وجود آمده است؟
    ممنون

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18



    نقل قول نوشته اصلی توسط فقير نمایش پست
    به نام خدا
    سلام
    سوال داشتم كه آيا صرف مخلوق و نوع مخلوق ازلي و قديم است يا حادث و باز اشاره كنم كه منظورم مصاديق مخلوقات نيست نوع مخلوق؟
    يعني تا خدا بوده مخلوقي هم از او بوده يا نه در مرتبه اي خدا بوده و هيچ مخلوقي نبوده و بعد از آ» مخلوقات به وجود آمدند و حادث اند؟
    به بيان ديگر آيا صفت خالقيت خدا هميشه بالفعل بوده يا نه مرتبه اي بوده كه بالقوه بوده و بعد از آن بالفعل شده و مخلوق به وجود آمده است؟
    ممنون
    بنام خدا
    مراد از حادث وقديم چيست؟
    اگر مراد شما از حادث وقديم بودن،حدوث و قدم ذاتي است .كه قديم بودن مخلوق خلف است. واگر مراد حدوث وقدم زماني است .در اينصورت مجردات تامه قديم زماني اند و حداث ذاتي.

  4. تشکرها 2


  5. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    6
    مورد تشکر
    2 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    بنام خدا
    سلام
    ممنون
    لطفا كمي دقيق تر توضيح دهيد يعني انواع حدوث و قدم بفرماييد؟
    مجردات تامه و غير تامه؟
    قديم بودن ذاتي با شرط وابستگي به خدا براي مخلوق چه ايرادي دارد؟
    و در ضمن منبع تعاريف و فرمايشاتتون رو هم بفرماييد كه مثلا از كدام كتاب است براي مطالعه ي بنده.
    ممنون

  6. تشکر


  7. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    2,087
    مورد تشکر
    2,686 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    چقدر سخته فهميدن بعضي از لغات

    حدوث و قديم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بهترين كارها سه كار است:
    تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
    پيامبر اكرم (ص)
    http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg


  8. تشکر


  9. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۶
    نوشته
    259
    مورد تشکر
    337 پست
    حضور
    23 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0




    سوال داشتم كه آيا صرف مخلوق و نوع مخلوق ازلي و قديم است يا حادث و باز اشاره كنم كه منظورم مصاديق مخلوقات نيست نوع مخلوق؟
    این سخن همیشه مورد اختلاف فلاسفه و متکلمین بوده..
    فلاسفه می گویند خداوند تا بوده مخلوق هم بوده همانطوری که تا خورشید هست نور هم هست و امکان ندارد از هم مفارق شوند
    اما متکلمین می گویند خلق به معنی حدوث است و حادث یعنی مسبوق به عدم و سبق به عدم با قدیم و ازلی در تناقضی آشکار است

    در اینجا نظر متکلمین منطقی تر به نظر می رسد ضمن اینکه شریعت و روایات هم بر حادث بودن غیر خداوند اشاره دارند

  10. تشکرها 2


  11. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,183
    مورد تشکر
    1,666 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط rana_ نمایش پست
    چقدر سخته فهميدن بعضي از لغات

    حدوث و قديم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    حادث و قدیم از اصطلاحات فلسفی است .
    قدیم به موجودی گفته می شه که همیشه بوده و هیچ وقت نبوده که نباشه مثل خدا.
    حادث به موجودی گفته می شه که زمانی نبوده و بعد بوجود می آد مثل من ، مثل شما و مثل جهان
    مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب

  12. تشکرها 2


  13. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    6
    مورد تشکر
    2 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خدا
    سلام

    1. جناب مدبر لطف بفرماييد نظر فلاسفه را هم كامل تر و دقيق تر بفرماييد و به يك تمثيل اكتفا نكنيد.
    در ضمن نظر متكلمين هم بايد كامل تر طرح شود يعني بحث از بحث لغوي فراتر است و آيات و روايات هم بايد طرح و بررسي شود. تا معلوم گردد.

    2.جناب سارا اينطور كه جناب مشكاة گفته اند قديم و حادث انواعي دارند مثل زماني و ذاتي و .... كه اينطور تعاريف پيچيده تر شده و هم نظرات در اين باب عوض ميشه.

    ممنون

  14. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    19
    مورد تشکر
    38 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط فقير نمایش پست
    به نام خدا
    سلام

    1. جناب مدبر لطف بفرماييد نظر فلاسفه را هم كامل تر و دقيق تر بفرماييد و به يك تمثيل اكتفا نكنيد.
    در ضمن نظر متكلمين هم بايد كامل تر طرح شود يعني بحث از بحث لغوي فراتر است و آيات و روايات هم بايد طرح و بررسي شود. تا معلوم گردد.

    2.جناب سارا اينطور كه جناب مشكاة گفته اند قديم و حادث انواعي دارند مثل زماني و ذاتي و .... كه اينطور تعاريف پيچيده تر شده و هم نظرات در اين باب عوض ميشه.

    ممنون
    واژه (حـادث ) بـه مـعـنـاى (نـو)، و (قديم ) به معناى (كهنه ) است ، ولى اين دو واژه در اصطلاح فـلسـفـه و كـلام بـه مـعنايى ديگرند. در نظر متكلمان حادث موجودى است كه نخست نبوده و سپس پـديـد آمده است ، و قديم آن است كه همواره بوده و خواهد بود و نيستى برايش فرض ‍ ناشدنى اسـت . بـه عـنـوان مـثـال ، اگـر درخـتـى را در نـظـر بـگـيـريـم كـه مـيـليـون هـا سال عمر كرده ، اين درخت در نظر مردم كهن و قديمى است ، ولى از منظر كلامى و فلسفى ، حادث است .
    مـرحـوم سـبزوارى از حدوث و قدم لغوى ، به حدوث و قدم (اضافى ) و از حدوث و قدم كلامى و فـلسـفى ، به حدوث و قدم (حقيقى ) تعبير كرده است . همچنين ، فلاسفه گاهى حدوث را (مسبوق بـودن هـسـتـى شـى ء بـر عـدم ) و قـدم را (مسبوق نبودن وجود شى ء بر عدم ) دانسته اند و نيز گـاهى حدوث را به (مسبوق بودن وجود شى ء بر غير خود) و قدم را (مسبوق نبودن وجود شى ء بر غير خود) تعريف كرده اند.
    حـدوث و قـدم از مسائل فلسفه اولى و از عوارض موجود بما هو موجود و از تقسيمات اوّليّه هستى اسـت . از مسائل اصلى فلسفى درباره حديث و قديم اين است كه آيا همه چيز در جهان هستى حادث اسـت ، يا برخى اشيا حادثند و برخى قديم ، اگر برخى حادث و برخى قديمند. چه چيزهايى حادثند و چه چيزهايى قديم و سرانجام آن كه ملاك و مناط حدوث و قدم چيست .
    فـيـلسـوفـان و مـتـكـلمـان مـسـلمان برآنند كه برخى موجودات حادثند و برخى قديم ، ولى ميان فيلسوفان و متكلمان در انواع حدوث و قدم اختلاف است . متكلمان حدوث و قدم را (زمانى ) مى دانند و مـعـتـقـدند كه تمام موجودات ، جز ذات حق تعالى ، حادث به (حدوث زمانى ) اند و تنها وجودى كـه (قـديـم )، (لايـزال ) و (سـرمـدى ) اسـت ، خـداونـد متعال است .
    از سـويـى ديـگـر، فـيـلسـوفان حدوث را اعمّ از حدوث زمانى دانسته و آن را به انواعى تقسيم كـرده انـد و بـرآنـنـد كـه ، جـز خداوند متعال ، موجوداتى ديگر نيز هستند كه از مادّه مجرّدند و از لحاظ زمانى ، قديم . حدوث زمانى از ويژگى هاى عالم طبيعت است .
    1 ـ 2 دلايل عقلى و نقلى متكلمان
    1 دليـل عـقـلى : در نـظـرگاه متكلـمان ، حـدوث ، مـرادف حدوث زمانى است و آنان معتقدند كه جز خداوند، وجود تمام موجودات داراى آغاز زمانى است . هر چند اين زمان بسيار طولانى و محاسبه اش از توان انسان بيرون است ، ولى بى گمان ، هنگامى بوده است كه عالم نبوده و سپس پديد آمده اسـت . اگـر مـوجـودى قـديم زمانى باشد از علّت بى نياز و واجب الوجود خواهد بود؛ زيرا ملاك حـدوث ، زمـان اسـت . كـوتـاه سـخـن آن كـه هـر مـخـلوق و مـعلول و پديده اى با حدوث زمانى همراه است و اگر موجودى از نظر زمانى حادث نباشد، مجرّد، قـديـم و واجـب الوجـود خـواهـد بـود. از سـويـى ديگر اگر به وجود موجودات قديم زمانى معتقد شـويـم ، بـه تـعـدد واجـب الوجود قائل شده ايم و از آن جا كه ثابت شده است واجب الوجود يكى بيش نيست ، ديگر نمى توان جز خداوند متعال را قديم زمانى دانست .
    2 ـ دليـل نـقـلى : مـتـكـلمـان افـزون بـر دليـل عـقـلى ، بـه دليـل نـقـلى نـيـز دسـت آويخته و مدّعى شده اند كه حدوث زمانى ماسوى اللّه ، اجماع تمام اديان توحيدى است .
    2 ـ 2 ـ پاسخ فلاسفه اسلامى
    در بـرابـر، فـيـلسـوفـان بـه هـر دو دليـل ـ عـقلى و نقلى ـ پاسخ داده اند. آنان در پاسخ به دليـل عـقـلى گـفـتـه اند: حدوث ذاتى عبارت از (امكان خاص ) است . فيلسوفان در تعريف حدوث ذاتـى گـفته اند: (تقدّم نيستى ذات ممكن بر وجود آن .) و به بيانى ديگر: (تقدّم عدم مجامع بر هستى شى ء.) ابن سينا در تعريف و توصيف امكان ذاتى مى گويد:
    فـيـلسـوفـان ثـابـت كـرده انـد كـه هـر حـادثـى مـسـبـوق بـه مادّه و زمان است . بـنـابـرايـن اصـل فـلسـفـى ، هر چه به پيش بازگرديم ، به زمان آفرينش موجودات نخواهيم رسـيد و تسلسل موجودات از لحاظ زمانى بى نهايت ادامه مى يابد و فرض آغازى زمانى براى عـالم و مـخـلوقـات ناممكن است . از سويى ديگر، اثبات آغاز زمانى براى وجود عالم ، با علّيّت تـامـّه و فـيـّاض عـلى الاطـلاق و قـديـم الاحـسـان بـودن خـداونـد مـتـعـال نـيـز نـاسـازگـار اسـت . بـنـابـر اصـل عـلّيـّت تـامـّه و فـيـض عـلى الاطـلاق خـداونـد متعال ، انقطاع معلول از علّت و فيض از مفيض و مخلوق از خالق ناممكن است .
    هـمـچـنـين ، فيلسوفان در پاسخ به دليل نقلى گفته اند: آنچه مورد اجماع و اتفاق اديان است ، حدوث عالم است ، نه حدوث زمانى اش و چنان كه گفته شد، حدوث اعمّ از حدوث زمانى است .
    بارى ، موضوع حادث و قديم و ملاك حدوث و قدم ، جدالى سخت ميان متكلمان و فيلسوفان مسلمان بـرانگيخته است . برخى متكلمان پا از اين فراتر نهاده و فيلسوفان را در ملاك حدوث و قدم و بـرخـى مـسـائل اعـتـقـادى تـكـفـير كرده اند. صوفى و متكلّم مشهور، محمّد غزّالى در كتاب تهافة الفـلاسـفـه در بـيست مساءله بر فلاسفه تاخته و آنان را به تناقض گويى متهم كرده است و ابن سينا را به دليل چند موضوع ، از جمله اعتقاد به قدم عالم كافر دانسته است . غزّالى حدوث زمـانـى عـالم را اجـمـاع هـمـه اديـان الهـى مـى دانـد و مـعـتـقـد اسـت كـه جـز خـداونـد متعال ، همه چيز داراى حدوث زمانى است


  15. تشکرها 4


  16. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    19
    مورد تشکر
    38 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    بحث‏حادث و قدیم این است که آیا همه چیز در عالم حادث است و هیچ چیز قدیم نیست. یعنی هر چه را در نظر بگیریم قبلا نبوده و بعد هست‏شده است، یا همه چیز قدیم است و هیچ چیز حادث نیست، یعنی همه چیز همیشه بوده است، یا برخی چیزها حادثند و برخی چیزها قدیم، یعنی مثلا شکلها، صورتها، ظاهرها حادثند، اما ماده‏ها، موضوعها، ناپیداها قدیمند؟ و یا اینکه افراد و اجزاء حادثند اما انواع و کل‏ها قدیمند. یا اینکه امور طبیعی و مادی حادثند ولی امور مجرد و ما فوق مادی قدیمند، و یا اینکه فقط خدا یعنی خالق کل و علة العلل قدیم است و هر چه غیر او است‏حادث است. بالاخره جهان حادث است‏یا قدیم؟
    متکلمین اسلامی، معتقدند که فقط خداوند قدیم است و هر چه غیر از خدا است که به عنوان «جهان‏» یا «ماسوی‏» نامیده می‏شود، اعم از ماده و صورت، و اعم از افراد و انواع، و اعم از اجزاء و کل‏ها، و اعم از مجرد و مادی همه حادثند، ولی فلاسفه اسلامی معتقدند که حدوث از مختصات عالم طبیعت است، عوالم ما فوق طبیعت، مجرد، و قدیمند. در عالم طبیعت نیز اصول و کلیات قدیمند، فروع و جزئیات حادثند. علیهذا جهان از نظر فروع و جزئیات حادث است اما از نظر اصول و کلیات، قدیم است.
    بحث در حدوث و قدم جهان تشاجر سختی میان فلاسفه و متکلمین بر انگیخته است. غزالی که در بیشتر مباحث مذاق عرفان و تصوف دارد و در کمترین آنها مذاق کلامی دارد، بو علی سینا را به سبب چند مساله که یکی از آنها قدم عالم است تکفیر می‏کند. غزالی کتاب معروفی دارد به نام «تهافت الفلاسفه‏» در این کتاب بیست مساله را بر فلاسفه مورد ایراد قرار داده است و به عقیده خود تناقض گوئیهای فلاسفه را آشکار کرده است. ابن رشد اندلسی به غزالی پاسخ گفته است و نام کتاب خویش را «تهافت التهافت‏» گذاشته است.
    متکلمین می‏گویند اگر چیزی حادث نباشد و قدیم باشد، یعنی همیشه بوده و هیچگاه نبوده که نبوده است، آن چیز به هیچوجه نیازمند به خالق و علت نیست. پس اگر فرض کنیم که غیر از ذات حق اشیاء دیگر هم وجود دارند که قدیمند طبعا آنها بی نیاز از خالق می‏باشند پس در حقیقت آنها هم مانند خداوند واجب الوجود بالذاتند، ولی براهینی که حکم می‏کند که واجب الوجود بالذات واحد است اجازه نمی‏دهد که ما به بیش از یک واجب الوجود قائل شویم، پس بیش از یک قدیم وجود ندارد و هر چه غیر از او است‏حادث است.
    پس جهان، اعم از مجرد و مادی و اعم از اصول و فروع، و اعم از انواع و افراد، و اعم از کل و اجزاء و اعم از ماده و صورت، و اعم از پیدا و نا پیدا حادث است.
    فلاسفه به متکلمین پاسخ محکم داده‏اند، گفته‏اند که همه اشتباه شما در یک مطلب است و آن این است که پنداشته‏اید اگر چیزی وجود ازلی و دائم و مستمر داشته باشد حتما بی نیاز از علت است، و حال آنکه مطلب این چنین نیست. نیازمندی و بی نیازی یک شی‏ء نسبت به علت به ذات شی‏ء مربوط است که واجب الوجود باشد یا ممکن الوجود، (1) و ربطی به حدوث و قدم او ندارد. مثلا شعاع خورشید از خورشید است، این شعاع نمی‏تواند مستقل از خورشید وجود داشته باشد، وجودش وابسته به وجود خورشید و فائض از او و ناشی از او است، خواه آنکه فرض کنیم زمانی بوده که این شعاع نبوده است و خواه آنکه فرض کنیم که همیشه خورشید بوده و همیشه هم تشعشع داشته است. اگر فرض کنیم که شعاع خورشید ازلا و ابدا با خورشید بوده است لازم نمی‏آید که شعاع بی نیاز از خورشید باشد.
    فلاسفه مدعی هستند که نسبت جهان به خداوند نسبت‏شعاع به خورشید است، با این تفاوت که خورشید به خود و کار خود آگاه نیست و کار خود را از روی اراده انجام نمی‏دهد ولی خداوند به ذات خود و به کار خود آگاه است.
    در متون اصلی اسلامی گاهی به چنین تعبیراتی بر می‏خوریم که جهان نسبت به خداوند به شعاع خورشید تشبیه شده است، آیه کریمه قرآن می‏فرماید:
    الله نور السموات و الارض (2) مفسران در تفسیر آن گفته‏اند یعنی خداوند نور دهنده آسمان‏ها و زمین است، به عبارت دیگر وجود آسمان و زمین شعاعی است الهی.
    فلاسفه، هیچ دلیلی از خود عالم بر قدیم بودن عالم ندارند، اینها از آن جهت این مدعا را دنبال می‏کنند که می‏گویند خداوند فیاض علی الاطلاق است و قدیم الاحسان است، امکان ندارد که فیض و احسان او را محدود و منطقع فرض نمائیم. به عبارت دیگر: فلاسفه الهی با نوعی «برهان لمی‏» یعنی با مقدمه قرار دادن وجود و صفات خدا به قدم عالم رسیده‏اند. معمولا منکران خدا قدم عالم را عنوان می‏کنند، فلاسفه الهی می‏گویند همان چیزی که شما آن را دلیل نفی خدا می‏گیرید، از نظر ما لازمه وجود خداوند است، به علاوه از نظر شما قدم عالم یک فرضیه است و از نظر ما یک مطلب مبرهن.
    1- حکماء این مطلب را با این تعبیر بیان می‏کنند: «مناط احتیاج شی‏ء به علت، امکان است نه حدوث‏» برای تفصیل این مطلب رجوع شود به کتاب «علل گرایش به مادیگری‏» از مرتضی مطهری.
    2- سوره نور، آیه 35


  17. #10
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    6
    مورد تشکر
    2 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خدا
    سلام
    ممنون از اين پاسخ كامل و مفيد
    به نظر من نظر فلاسفه دقيق تر و صحيح تر است چرا كه اصلا معني نداره كه خالقي در برهه اي و در مرحله اي باشد كه مخلوقي نداشته باشد ، در واقع بايد مخلوقي باشد كه صفت خالقيت خدا كه عين ذات اوست معني داشته باشد و اگر بگوييم مرحله اي بوده كه مخلوق نبوده پس در آن مرحله خالقيت خدا تعارفي بوده چون مخلوقي نبوده كه خداوند خالق آن باشد و اين بي معني است و نظر فلاسفه صحيح است.

    ممنون
    ویرایش توسط فقير : ۱۳۸۷/۰۷/۱۵ در ساعت ۲۲:۱۱ دلیل: اصلاح

صفحه 1 از 3 123 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود