-
۱۳۸۷/۰۷/۱۶, ۲۲:۴۴ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
سفردرزمان
سفردرزمان
يكي از جالبترين افكار بشر، ايده جابجايي در بعد زمان است.
البته اگر از يك بعد ديگر به قضيه نگاه كنيم همه ما مسافر زمان هستيم. همين الان كه شما اين را ميخوانيد، زمان در حول و حوش و به پيش ميرود و آينده به حال و حال به گذشته تبديل ميشود. نشانه اش هم رشد موجودات است. ما بزرگ ميشويم و ميميريم. پس زمان در جريان است.
آلبرت اينشتين با ارائه نظريه نسبيت خاص نشان داد كه اين كار از نظر تئوري شدني است. بر طبق اين نظريه اگه شيئي به سرعت نور نزديك شود گذشت زمان برايش آهسته تر صورت ميگيرد. بنابراين اگر بشود با سرعت بيش از سرعت نور حركت كرد، زمان به عقب برگردد. مانع اصلي اين است كه اگر جسمي به سرعت نور نزديك بشود جرم نسبي ان به بينهايت ميل ميكند لذا نميشود شتابي بيش از سرعت نور پيدا كرد. اما شايد يه روز اين مشكل هم حل شود. بر خلاف نويسنده ها و خيالپردازها كه فكر ميكنند سفر در زمان بايد با يك ماشين انجام شور، دانشمندان بر اين عقيده هستند كه اينكار به كمك يك پديده طبيعي صورت ميگيرد. در اين خصوص سه پديده مد نظر است: سياهچاله هاي دوار، كرم چاله ها و ريسمانهاي كيهاني.
ادامه دارد...
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۶, ۲۲:۵۵ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
سياهچاله ها:
اگر يه ستاره چند برابر خورشيد باشد و همه سوختش را بسوزاند، از انجا كه يك نيروي جاذبه قوي دارد لذا جرم خودش در خودش فشرده ميشود و يك حفره سياه رنگ مثل يه قيف درست ميكند كه نيروي جاذبه فوق العاده زيادي دارد طوري كه حتي نور هم نميتواند از ان فرار كند. اما اين حفره ها بر دو نوع هستد. يه نوعشان نمي چرخند لذا انتهاي قيف يك نقطه است. در انجا هر جسمي كه به حفره مكش شده باشه نابود ميشود. اما يه نوع ديگر سياهچاله نوعي است كه در حال دوران است و برا همين ته قيف يه قاعده داره كه به شكل حلقه اس. مثل يك قيف واقعي است كه تهش باز است. همين نوع سياهچاله است كه ميتواند سكوي پرتاب به آينده يا گذشته باشد. انتهاي قيف به يك قيف ديگر به اسم سفيدچاله ميرسد كه درست عكس ان عمل ميكند. يعني هر جسمي را به شدت به بيرون پرتاب ميكند. از همين جاست كه ميتوانيم پا به زمانها و جهان هاي ديگر بگذاريم.
ادامه دارد...
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۷, ۰۶:۵۱ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دوست عزيز!
ضمن تشكر از مطالب قابل استفاده تان، لطفا ابتدا زمان(Time) را تعريف كنيد. توسط فلاسفه، فيزيكدان ها، روان شناسان ،مورخين و حتي در اسطوره ها تعاريف متفاوتي از زمان ارائه شده است. حتي در بينحكما و فلاسفه در تعريف ماهيت و حقيقت زمان اختلاف نظر وجود دارد، بطوري كه برخي بر اين عقيده اند كه زمان امري است غير موجود بالذات. بعضي گفته اند زمان امري است موهوم يعني موجود به وجود وهمي است و جزء ذهن انسان است و از خود وجودي ندارد. ارسطو مي گويد: زمان مقدار حركت فلك و افلاك(Trepidation of sphere) است و اگر حركتي نمي بود، زماني نبود.
در اين رابطه هانري برگسون(Henri Bergson) فيلسوف فرانسوي مي گويد: به زمان از دو منظر مي توان نظر كرد، يكي كمي و ديگر كيفي. برخي بر اين عقيده اند كه زمان نوعي كميت است كه به گمان خود آن را درك مي كنيم، ولي به قول اگوستين، اگر از ما بخواهند آن را توضيح دهيم از بيان آن درمانده ايم و فقط ما از روي مظاهر طبيعت - مانند آمدن شب و روز - گذر زمان را احساس مي كنيم.
حال سؤال اساسي اين است كه حقيقت زمان و منظور دانشمندان از سفر در آن چيست؟
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری