-
۱۳۸۷/۰۷/۱۷, ۱۹:۵۲ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 125
- مورد تشکر
- 251 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
ای انوار خفته در خاک ...
ای انوار خفته در خاک
غریبی تان هماره از گوشه گوشه خاکتان نمایان است . ستارگان بی هیچ ضریحی دخیل بسته اند و آسمان در حسرت نداشتنتان ضجه می زند کجا زمین این چنین خشک ، سرو هایی سبز و مقاوم در خود دارد؟ کجای هفت آسمان و کهکشان ، کبوتران به خاک بی آب و علف دل می بندند ؟
هیهات که عظمت و فروتنی را به اوج رسانده اید . گنبد تان آسمان و ستارگان چهل چراغ مزار بی ضریحتان
دردا که شناسنامه تان مهر غربت دارد و خاکتان ضمیمه کربلا ست و بهشت را به گونه ای زیبا تر در خود پنهان دارید.
امان از سنگ دلانی که خاکتان را یه اسارت کشیده اند و وای بر مشتاقانی که دستشان از دنیای کرامتتان کوتاست .
ذره ذره خاک مزارتان زمزمه از ایثارتان دارد می دان که حتی آفتاب از تایبدن بر آفتاب تر از خود شرم دارد و کبوتران تنها همدم سنگ های کهنسال مزارتان هستند
اندوه که حسرت بوئیدن وبوسیدن خاکتان آرزوی دیرین ماست ...
ویرایش توسط bahrani : ۱۳۸۷/۰۷/۱۷ در ساعت ۱۹:۵۳
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۱۳:۳۲ #2
سلام
متن زیبایی بود .
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۱۴:۵۲ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
سبک بالان سفر کردند و رفتند ............
چه عشق بازی سوزانی
همراه شمع مي سوزم و به دنبال او اشك مي ريزم و با امواج دريا به بي نهايت مي روم و تا ستارگان دور آسمان صعود مي كنم و در كهكشان محو و نابود مي گردم...
چه احساس عجيبي! چه تجربه زيبايي! چه نماز مقدسي! چه عبادت عميقي! چه عشق بازي سوزاني! چه شب قدري! چه معراج و صعودي و وحدتي!
خدايا! تو را شكر مي كنم كه از قفس جسم آزادم كردي. از زير فشار كوههاي غم نجاتم دادي. از ميان طوفانهاي ظلمت و جهل و كفر بيرونم كشيدي. از گردابهاي خطرناك سقوط و ياس و پژمردگي نجاتم دادي.
خدايا! تو را شكر مي كنم كه قلبم را با سوزش شمع هماهنگ كردي. ديدگانم را به قدرت اشك، حيات دادي. روحم را با وسعت آسمان بي پايانت به بي نهايت، اتصال دادي
مرگ به سراغم مي آيد؛ آن قدر آرام و مطمئن به او نگاه مي كنم كه گويي خضر پيغمبرم...
خدايا از من سندي اگر بطلبي قلبم را ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم را بطلبي، اشك را تقديمت خواهم كرد.
* از مناجاتهای شهید چمران
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۱۴:۵۳ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
جنون عشق
مجنون را با عقل میانه ای نیست...
عشق همواره فراتر از عدل و عقل می نشیند، و اصلا عشاق می گویند که این جنون، عین عدل و عقل است.
عاقلان می گویند: خداوند عادل است.
عاشقان می گویند : عدل آن است که معشوق می کند.
عاقلان چون گرفتار بلا شوند، گویند شکیبایی ورزیم که این نیز بگذرد...
اما عاشقان، عاشق بلایند.
درٌ حیات، در احتجاج « صدف عشق » است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت،
در ژرفنای اقیانوس بلا، عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند چگونه به دریا زنند؟
* سید شهیدان اهل قلم
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۱۴:۵۵ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
دوست قدیمی من
خدايا خسته و وامانده ام ديگر رمقي ندارم صبر و حوصله ام پايان يافته، زندگي در نظرم سخت و ملامت بار است مي خواهم از همه فرار کنم مي خواهم به کنج عزلت بگريزم. آه دلم گرفته! در زير بار فشار خرد شده ام.
خدايا به سوي تو مي آيم و از تو کمک ميخواهم جز تو دادرسي و پناه گاهي ندارم. بگذار فقط تو بداني، فقط تو از ضمير من آگاه باشي اشک ديدگان خود را به تو تسليم مي کنم.
خدايا کمکم کن! ماه هاست که کم تر به سوي تو آمده ام بيشتر اوقاتم صرف ديگران شده.
خدايا عفوم کن! از علم و دانش کار و کوشش از دنيا و ما في ها، از همه دوستان از معلم و مدرسه از زمين و آسمان خسته و سير شده ام.
خدايا خوش دارم مدتي در گوشه خلوتي فقط با تو بگذرانم فقط اشک بريزم فقط ناله کنم و فشارها و عقده هاي دروني ام را خالي کنم.
اي غم اي دوست قديمي من سلام بر تو، بيا که دلم به خاطرت مي تپد.
اي خداي بزرگ معني زندگي را نمي فهمم. چيزهاي که براي ديگران لذت بخش است مرا خسته مي کند اصلا دلم از همه چيز سير شده است حتي از خوشي و لذت متنفرم چيزهايي که ديگران به دنبالش مي دوند من از آن مي گريزم فقط يک فرشته ي آسماني است که هميشه بر قلب و جان من سايه مي افکند هيچ گاه مرا خسته نمي کند فقط يک دوست قديمي است که از اول عمر با او آشنا شده ام و هنوز از مجالست با او لذت مي برم.
فقط يک شربت شيرين يک نور و يک نغمه دلنواز وجود دارد که براي هميشه مفرح است و آن دوست قديمي من غم است.
* از مناجات هاي شهيد چمران
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۲۰:۰۸ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
عشق یعنی مستی دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۰۰:۴۳ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سالها تنهای تنها زیر خاک...
عشقی که توش سوختن و فنا شدن نباشه عشق نسیت، بازیچه است...
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۰۹:۵۰ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اينطرف وآن طرف ميكشاند، مايوس و دردمند، فقط بر حسب وظيفه به مبارزه ادامه ميدهم، و گاهگاهي آنقدر زيرفشار روحي كوفته ميشوم كه براي فرار از درد وغم دست بدامان شهادت ميزنم تا ازميان اين گرداب وحشتناكي كه همه را وانقلاب را فروگرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون واين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين بلقاء پروردگار نائل آيم ...
اي حسين مقدس، روزگار درازي بود كه هر انقلابي را مقدس ميشمردم و نام او را با ياد تو توام ميكردم و قلب خود را ميگشودم و انقلابيون را و او را در قلب خود جاي ميدادم و به عشق تو او را دوست ميداشتم و بقداست تو او را مقدس ميشمردم و در راه كمك به او از هيچ فداكاري حتي بذل حيات و هستي خود دريغ نميكردم...
اما تجربه، درس بزرگ و تلخي به من داد كه اسلحه و كشتار و انقلاب و حتي شهادت بخودي خود نبايد مورد احترام و تقديس قرار گيرد. بلكه آنچه مهم است انسانيت، فداكاري در راه آرمان انسانها، غلبه بر خودخواهي و غرور و مصالح پست مادي و ايمان به ارزشهاي الهي است. مقاومت فلسطين براي ما به صورت بت درآمده بود و بيچون و چرا آنرا ميپذيرفتيم و ميپرستيديم و راهش را كارش را و توجيهاتش را قبول ميكرديم. اما دريافتم كه بيش از هر چيز انسانيت و ارزشهاي انساني و خدائي ارزش دارد ـ و هيچ چيز نميتواند جاي آنرا بگيرد بايد انسان ساخت، بايد هدف را بر اساس سلسله ارزشها معين نمود و معيار سنجش را فقط و فقط بر مبناي انسانيت و ارزشهاي خدايي قرار داد.
اي حسين، امروز نيز ترا تقديس ميكنم، اما تقديسي عميقتر و پرشورتر كه تا ا عماق وجودم و تا آسمان روحم به تو عشق ميورزد و ترا ميخواهد و ترا ميجويد.
اي حسين، دردمندم، دلشكستهام، و احساس ميكنم كه جز تو و را ه تو داروئي ديگر تسكين بخش قلب سوزانم نيست ... اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش ميكشيد، ميبوسيدي وداع ميكردي، آيا ممكن است، هنگاميكه من نيز به خاك و خون خود مي غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا بتو و به خداي تو سيراب كني؟
*ازمناجات های شهیدچمران
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۹:۴۵ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
خوش به سعادتشان که یه همچین عشقی داشتند و اینگونه پروانه وار به آتش زدند
یادشان گرامی
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۲۴, ۲۱:۳۹ #10
عشق یعنی معامله میان عاشق و معشوقعشق یعنی جنگ تن به تن با نفسعشق یعنی وداع شب عملیات ، وصیت نامه نوشتن ، دنیا را سه طلاقه کردنعشق یعنی تشنگی به هنگام نبردعشق یعنی تشنگی و خستگی بسیجیها در خیبرعشق یعنی کانال کمیلعشق یعنی آرام گرفتن بر روی سیم خاردارهاعشق یعنی بدنهای پاره پاره شهداعشق یعنی تکه دستهای لهیده از تن جداعشق یعنی ذکرحسین به هنگام جان دادنعشق یعنی دانسته روی مین رفتن ، یعنی سبقت برای شهادتعشق یعنی پاوه ، طلائیه ، شلمچه ، فکه ، مجنون ،اروند، دجله ، چزابه و ...عشق یعنی غروب مناطق جنگیعشق یعنی شهادت
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری