-
۱۳۸۷/۰۷/۲۱, ۰۵:۵۱ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دعوت عملي
بسم الله الرحمن الرحیم
يك روزامام حسن مجتبي(ع)
سواره از راهي مي گذشت. مردي شامي سر راه آن حضرت را گرفت و فحش و ناسزاي زيادي به امام داد!وقتي كه حرف هايش تمام شد، امام حسن(ع) رو به او كرده و به وي سلام داد! آنگاه لبخندي بر چهره اش نقش بست و افزود: گمان مي كنم در اينجا غريبي، مرد! اين طور نيست؟
به هر حال اگر از ما چيزي بخواهي به تو خواهيم داد. اگر گرسنه اي سيرت مي كنيم. اگر برهنه اي مي پوشانيمت. اگر نيازي داري، بي نيازت مي كنيم. اگر از جايي رانده شده اي پناهت مي دهيم و اگر حاجتي داشته باشي، آن را برآورده مي كنيم. هم اكنون بيا و مهمان ما باش. تو تا هنگامي كه در اينجا هستي، مهمان مايي...
مرد شامي با ديدن اين همه دلجويي و محبت و نوازش از سوي امام حسن(ع) در مقابل آن همه ناسزاگويي او، به گريه افتاد وگفت: شهادت مي دهم كه تو خليفه خدا در زمين هستي. و خداوند بهتر مي داند كه مقام خلافت و رسالت را در كجا قرار بدهد. و به چه كساني عطا كند. من پيش از اين دشمني تو و پدرت را به سختي در دل داشتم. اما اكنون تو را محبوبترين خلق خدا مي دانم... مرد شامي، از آن پس از دوستان و معتقدين به امام حسن(ع) به شمار آمد و تا زماني كه در مدينه به سر مي برد، همچنان مهمان آن بزرگوار بود.(1)
1- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 42
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۲۱, ۰۶:۰۳ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
در روایت داریم «كونوا دعاة الناس بغیر السنتكم.» یعنی :مردم را با غیر زبانهایتان (وبا عملتان)به اسلام دعوت کنید.چرا که این تبلیغ با عمل است که اثرپذیر است.
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری