-
۱۳۸۷/۰۷/۲۳, ۰۱:۳۵ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اهميت و آثار عدالت
بسم الله الرحمن الرحیم
تاكنون مطالب ومقالات بسياري درباره عدالت و دادگري و نقش مهم و حياتي آن در زندگي انسان بلكه در نظام آفرينش نوشته شده است. هرچند كه عدالت در زبان و گفتار، افق گسترده اي را دربر مي گيرد ولي در مقام عمل ازهمه سخت تر و دشوارتر است.
بازخواني عدالت از منظر قرآن و تحليل خداوند از اهميت، نقش و آثار عدالت در زندگي بشر از آن جا مهم و اساسي است كه شرايط و بستري را براي مطالبات حقوقي بشر فراهم مي آورد و فرصت هاي جديدي براي اعمال وتوجه به اين اصل اساسي به همگان مي بخشد. نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا ضمن بيان اهميت، ارزش، آثار و كاركردها، به علل وعوامل و موانع اجراي آن از منظر قرآن توجه دهد. باهم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
عدالت، بنياد نظام هستي
عدل كه در لغت نقيض جور و ستم دانسته شده (ترتيب العين ج 2 ص 1154) به معناي حد وسط و ميانه افراط و تفريط است به گونه اي كه در آن هيچ نقصان و زياده اي نباشد. (التحقيق، ج 8 ص 55) راغب اصفهاني در مفردات الفاظ قرآن خود بر اين باور است كه لفظ عدالت اقتضاي برابري دارد؛ ازاين رو مي توان گفت كه دادگري در ذات خود برابري را نيز دربرمي گيرد و هر جايي كه دادگري باشد برابري نيز تحقق مي يابد. اما به نظر مي رسد كه نمي توان اين مطلب را پذيرفت؛ زيرا گاهي اوقات برابري و تساوي عين بي عدالتي و بيداد است.از اين رو، مي بايست در تعريف عدالت به همان معناي وسطيت و ميانه روي تاكيد كرد.
در فرهنگ قرآني عدالت چيزي است كه بنياد و اساس نظام هستي و آفرينش بر آن نهاده شده است و در حوزه تشريع نيز معيار مفاهيم اساسي وارزشي اسلام مي باشد، به گونه اي كه نمي توان در آموزه هاي اسلام و قوانين آن چيزي را يافت كه بيرون از دايره عدالت و دادگري باشد و از حد ميانه به سوي نقص و يا زياده متمايل و گرايش داشته باشد. (انعام، آيه 115)
در اهميت و ارزش آن همين بس كه بنيان وضع قوانين تشريعي در اسلام بر پايه عدالت است و هيچ قانوني را نمي توان يافت كه در آن كوچك ترين ظلم و ستم و يا تمايلي به بيداد داشته باشد. (بقره، آيه 279 و نيز حشر، آيه 7)
اگر به مهم ترين و اساسي ترين بخش هاي زندگي بشر و قوانين مربوط يا مرتبط با آن توجه كنيد در همه جا نقش و كاركرد اساسي عدالت به خوبي و روشني مشهود است. ازاين روست كه عدالت از مهم ترين شرايط احراز مقام امامت و رهبري جامعه شمرده شده است و كسي كه از صفت و خوي عدالت بهره مند نيست و منش و خوي وي بر ظلم و بيداد است از دايره رهبري جامعه به خودي خود بيرون است. (بقره آيه 124)
مسئله عدالت دربسياري از امور ريزو درشت زندگي بشر به عنوان شرط مطرح شده است. از اين رو است كه مومنان در انتخاب امام جماعت و هم چنين در تنظيم سند دين و مطالبات (بقره آيه 282)، اقامه شهادت و گواهي نسبت به خودو ديگري (نساء آيه 35) و اموري از اين دست موظف به رعايت شرط عدالت مي باشند.
به سخن ديگر، مؤمنان موظف هستند در مسير زندگي خويش در همه امور خرد و كلان، شخصي و اجتماعي، دنيوي و اخروي عدالت را مراعات كنند و از ظلم و جور و بيداد پرهيز كنند. (شوري آيه 40)
خداوند در آيه 135 سوره نساء رعايت عدالت را مهم تر از رعايت حال خود، والدين و خويشاوندان فقير و غني مي شمارد و در آيات 9 و 10 سوره حجر بر لزوم مراعات عدالت در رفع اختلاف هاي ميان مؤمنان تأكيد مي كند.
به نظر قرآن براي دست يابي به هرگونه عدالت مشهود و تحكيم و اقامه قسط و داد در جامعه، نمي توان جز از راه برنامه هاي خاص چون سخت گيري و شدت عمل و جهاد دست يافت. اين بدان معنا خواهد بود كه قسط و عدالت مشهود مركز و محور همه تحولات و برنامه ريزي ها و اهداف دولت و ملت است. (حديد آيه 25)
لزوم رعايت عدالت
به هرحال انسان ازنظر قرآن به دور از هرگونه گرايش و تمايلات ديني و مذهبي براي دست يابي به هرنوع كمال و رشد وبالندگي و نظم اجتماعي و ده ها هدف و مقصد ديگري لازم بلكه موظف است كه عدالت را در زندگي مراعات كند. (بقره آيه 282 و نيز نساء آيات 2 و 9 و 55 و 135 و مائده آيه 8 و انعام آيه 152 و نحل آيه 90 و آيات ديگر)
خداوند براي اهميت بخشي به مفهوم عدالت و تأثيرگذاري در رفتار مسلمانان و بهادهي به جايگاه و ارزش عدالت در زندگي مسلمانان از آنان مي خواهد كه عدالت را در همه حوزه هاي زندگي و نسبت به همگان حتي دشمنان در بحبوحه جنگ و خونريزي مراعات كنند. به اين معنا كه مسلمانان مجاهد موظف به رعايت اصول عدالت حتي در جنگ و نسبت به دشمنان خود هستند. (بقره آيه 190 و 194 و مائده آيه 2و 8)
در ارزش و اهميت عدالت همين بس كه رعايت آن از سوي مردم شايسته تر از احسان و نيكي و بخشش به خويشاوندان دانسته شده (نحل آيه 90) و برپايي آن از اهداف اصلي دعوت پيامبر (شورا آيه 15) قرار داده شده و هدف بعثت و فرستادن پيامبران از سوي خداوند آشنايي مردم با اصول عدالت و حقوق مبتني بر آن و آموزش و مديريت عملي براي ايجاد جنبش هاي مردمي براي اجراي آن دانسته شده است.(سوره حديد آيه 25)
خداوند در آيه 3 سوره نساء رعايت عدالت را در روابط خانوادگي تأكيد مي كند و جواز هرگونه تعدد زوجات را مشروط به رعايت آن در نفقه قرار مي دهد و در آيه 42 سوره مائده و 90 سوره نحل و 3 و 4 سوره الرحمن، رعايت عدالت را موعظه مي كند و مردمان را براي اجراي آن پند مي دهد.
در آيات 48 و 50 سوره نور خداوند خود را به عدالت مي ستايد و اين كه هرگز كسي نمي بايست ترسي از بي عدالتي از سوي خدا و رسولش(ص) داشته باشد.
ازنظر قرآن بنيان جامعه و همگرايي و نظم و ثبات اجتماعي بر عدالت است و حاكمان و دولتمردان موظف هستند كه عدالت را در جامعه نهادينه و اجرا كنند و از هرگونه ظلم و ستم و بيداد پرهيز نمايند. (نساء آيه 58)
خداوند در آيات بسياري چون نساء 3 و 58 و 127 مردمان را به سوي برپايي و رعايت عدالت دعوت مي كند و در آيه 76 سوره نحل دعوت به عدل از سوي مردمان را مهم ترين نشان انسان هاي ارزشمندي شمارد.
حوزه هاي عدالت
عدالت اختصاص به حوزه اي از حوزه هاي زندگي ندارد و چنان كه بيان شده است بنيان نظام آفرينش و هم چنين قوانين و تشريعات الهي بر پايه آن نهاده شده است. بر اين اساس در همه حوزه هاي زندگي مي بايست اصل عدالت مورد توجه و رعايت قرار گيرد.
از اين روست كه عدالت در حوزه هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي، خانوادگي، شخصي، و نسبت به خرد و كلان و دارا و ندار و معتبر و غيرمعتبر مورد تأكيد قرار گرفته و از هرگونه بيدادي هشدار و پرهيز داده شده است.
خداوند در آيات 13 و 15 سوره شوري رسالت پيامبر(ص) را در راستاي رفع تبعيض ها و ايجاد عدالت در جامعه بشري برمي شمارد و توضيح مي دهد كه رفتار عادلانه ميان طبقات و اقشار مختلف اجتماعي در مقام تبليغ، هدايت و اجراي شريعت از وظايف وي شمرده شده است.
در آيه 135 سوره نساء زمينه و بستر دست يابي به عدالت اجتماعي را گواهي به حق و براي خدا مي شمارد تا مردمان را به سوي اجراي عدالت اجتماعي به شكل كامل و درست ترغيب و تشويق نمايد.
در حوزه عدالت اقتصادي نيز با تعيين مصارف ششگانه براي في به منظور تعديل ثروت عدالت اقتصادي و گردش درست سرمايه و توزيع عادلانه ثروت و درآمدها مي كوشد تا اين مسأله را اجرا نمايد و عدالت را به همه مراكز و اقشار تعميم و گسترش دهد و طعم شيرين و گواراي عدالت توزيعي را بچشاند. (حشر آيه7)
از نظر قرآن، عدالت، اصلي مهم در نظام اقتصادي و مالي اسلام و تشريعات آن است (بقره آيه 278 و 279 و بقره آيه 282 و انعام آيه 152 و حديد آيه 25 و الرحمن آيات 8 و 9) و ايجاد عدالت اقتصادي نيز از راه برنامه هاي بيان شده پيامبران شدني است.
خداوند در آيه 25 سوره حديد چنان كه گذشت ايجاد عدالت اقتصادي و عدالت مشهود يعني قسط را از برنامه اصلي آموزشي و مديريتي پيامبران مي شمارد تا با جنبش توده اي و قيام مردمي عدالت مشهود در جامعه تحقق يابد و جامعه طعم عدالت توزيعي را به خوبي بچشند؛ زيرا اصلاح جوامع بشري در گرو رعايت عدالت و انصاف در امور اقتصادي و تجاري (هود آيات 84تا 88) است و هر جامعه اي در كنف رعايت عدالت و انصاف اقتصادي است كه به اهداف بلند خويش جامه عمل مي پوشاند و به فرجامي نيك و عاقبت نيكو دست مي يابد. (اعراف آيه85 و اسراء آيه35)
خداوند براي ايجاد و تحقق عدالت اقتصادي هر گونه نظام اقتصاد ربوي را نفي مي كند و به بسط و گسترش نظام اقتصادي عادلانه و سالم توجه مي دهد و آن را از اهداف اصلي برنامه هاي پيامبران برمي شمارد. (بقره آيات 278و 279) زيرا رعايت نكردن عدالت در امور اقتصادي و مبادلات تجاري موجب فساد و تباهي جامعه مي شود (هود آيه85) و از آن جايي كه يكي از مهم ترين لغزشگاه هاي مهم و زمينه ساز ابتلاي انسان در بي عدالتي حوزه مبادلات اقتصادي و تجاري است مردم را به رعايت آن دعوت مي كند.
ازنظر قرآن رعايت عدالت در حوزه روابط اقتصادي و تجاري از آثار توحيد و باور به خداي يكتا و يگانه است و فقط باورمندان به توحيد است كه در همه حوزه ها به ويژه حوزه اقتصادي مراعات عدالت را مي كنند و اين گونه توحيد و باور خويش را به نمايش مي گذارند. (هود آيه84 و اعراف آيه85)
عدالت در خانواده
در حوزه خانوادگي خداوند دستور مي دهد تا نسبت به حقوق زنان عدالت را مراعات نمايند (نساء آيه127) و همه حقوق ايشان را براساس آن پرداخت نمايند؛ زيرا عدالت در خانه به ويژه در مسايل مالي و نفقه موجب مي شود تا عنصر گرايشي در ميان اعضاي خانواده تقويت شود و مهر و محبت و در نتيجه آن احسان و ايثارگري در ميان آنان رشد يابد. در حقيقت گام نخست دست يابي به مقام احسان آن است كه انسان در خانه و خانواده مراعات عدالت را بكند تا زمينه درستكاري و راست آزمايي فراهم آيد و مهر و محبت در خانه رشد و يا تداوم يابد و بستري براي احسان و ايثار زن و شوهر نسبت به يك ديگر فراهم شود.
لزوم رعايت عدالت در ميان زنان متعدد از سوي شوهر (نساء آيه3) و پرداخت مهريه به همسر هنگام مطالبه آن (نساء آيه4) و اكتفا و بسندگي به يك همسر يا بهره گيري از كنيزان براي جلوگيري از ظلم و ستم و انحراف از عدالت (نساء آيه3) از جمله آموزه هاي قرآني در حوزه عدالت در خانواده است. خداوند در آيه 129 سوره نساء به اين نكته توجه مي دهد كه انسان ها نمي توانند در حوزه مهر و محبت قلبي نسبت به همسران متعدد خويش مراعات عدالت كنند و اين امري است قلبي و بيرون از اراده بشر از اين روست كه از آنان خواسته شده تا دست كم در حوزه امور اقتصادي و اموري ديگر مراعات عدالت نمايند و از آن دور و منحرف نشوند.
عدالت در اجتماع
عدالت در حوزه اجتماع و عدم تفاوت ميان اقشار مختلف جامعه به ويژه اهل كتاب و اقليت هاي مذهبي و شريعتي امري است كه مورد تأكيد خداوند در آيات 14 و 15 شورا قرار گرفته است.
اين عدالت نسبت به رعايت حقوق ضعيفان و كساني كه اهل پارتي و قدرت و زر و زور نيستند بيش تر تأكيد مي شود؛ زيرا افراد ضعيف همواره حقوقشان پايمال مي شود و اين درحالي است كه صاحبان زر و زور و اشراف و قدرتمند حتي فراتر از حقوق خويش دريافت مي كنند و به جاي مجازات و تنبيه حتي با عدم اجراي قوانين و حدود تشويق مي شوند. از اين روست كه مراعات حقوق ضعيفان افزون بر دولت بر عموم مردم فرض و واجب شده است.(نساء آيه127)
همين مسأله نسبت به فقيران و بينوايان نيز كه از ضعف و سستي اقتصادي رنج مي برند مورد تأكيد قرار گرفته است و خداوند در آيه 135 سوره نساء توجه به حقوق بينوايان و فقيران را خواستار مي شود.
عدالت در حوزه نظامي
عدالت در حوزه نظامي در آياتي چون 190و 194 سوره بقره و آيه 2 و 8 و 42 سوره مائده و 126 سوره نحل و 60سوره حج و 8سوره ممتحنه مورد تأكيد قرآن قرار گرفته است و از مسلمانان و دولت مردان و نظاميان خواسته شده است كه در جنگ عدالت و قسط را رعايت كنند و دست به تجاوزگري نزنند و ظلم و تعدي نورزند.
آثار عدالت
اگر عدالت رعايت شود و به طور دقيق به اجرا درآيد آثار و كاركردهاي متعدد و متنوعي در پي خواهد داشت كه برخي از آن ها گفته شد. اما به طور خاص در اين جا به برخي ديگر از آثار و كاركردهاي عدالت به طور كلي بي هيچ گونه طول و تفصيلي اشاره مي شود تا دانسته شود كه عدالت چه فوايد و آثاري در زندگي دنيوي و اخروي بشر دارد.
خداوند با اشاره به نقش عدالت در نظام هستي و تشريع مي فرمايد كه اجراي عدالت در تشريع و تكوين خود بهترين نشانه براي آن است كه توحيد و يگانگي بر هستي حكم فرماست و حاكميت قسط و عدل بر نظام عالم بهترين دليل بر توحيد مي باشد، (آل عمران آيه 18)
بنابراين براي اين كه اهل توحيد، توحيد خويش را آشكار سازند مي بايست آنان نيز در عمل اهل عدالت و قسط باشند و اين گونه خودباوري خويش را به توحيد نشان دهند. (هود آيه 84 و اعراف آيه 85)
اهل توحيد و باورهاي توحيدي، اهل عدالت هستند و از فوايد اين باور سود و بهره مي برند. خداوند در آيه 42 سوره مائده داوري براساس عدالت و داد را موجب جلب محبت خداوند مي شمارد و در آيات 9 سوره حجرات و نيز 8 سوره ممتحنه بر آن مهر تاكيد مي زند.
عدالت در مقابله به مثل در جنگ نيز يكي از موجبات جلب حمايت و نيز امدادهاي الهي شمرده شده است (بقره آيه 194) تا اين گونه جنگجويان و نظاميان در كارزار به جاي تعدي و ظلم اصل عدالت را مراعات كنند و در هنگامه خشم و خون خود را مهار و كنترل كنند.
از نظر خداوند اگر كس و يا جامعه اي بخواهد در مسير كمالي و هدايتي خداوند قرار گيرد مي بايست عدالت را پيشه خويش كند. در حقيقت عدالت و پاي بندي به آن موجب مي شود تا در عمل به حق گواهي دهد و حقيقت را در عمل بپذيرد و در نتيجه از نتايج حق پذيري نيز بهره مند شود. (نساء آيه 135)
به سخن ديگر عدالت و پاي بندي آن در همه امور به ويژه امور اقتصادي موجب مي شود تا افراد بلكه جوامع بشري به فرجام نيك دست يابند و آرامش و آسايش را در دنيا تجربه كنند. (اسراء آيه 35) جامعه اي كه خواهان دست يابي به سعادت و خوشبختي دنيوي و اخروي است بايد عدالت را بنياد و اساس رفتاري خويش قرار دهد و به ويژه در عدالت قسطي و مشهود بكوشد.
براي دست يابي به اين آثار مي بايست در اجراي عدالت به اين نكته توجه داشته باشد كه همواره عدالت مقدم بر احساسات باشد (مائده آيات 2 و 8) و آن را بر روابط خانوادگي و خويشاوندي و عاطفي (نساء آيه 135) مقدم دارد و در كيل و وزن و پيمانه از كم فروشي اجتناب نمايد (انعام آيه 152 و شعراء آيه 182) و در صورت ناتواني از اجراي قسط و عدالت در نفقه و امور ديگر از تعدد زوجات پرهيز كند (نساء آيه 3) و به سخن ديگر در همه زندگي خويش عدالت را مبناي عمل خود قرار دهد.
از نظر قرآن برپايي عدالت هدف بعثت پيامبران و نزول كتب آسماني و قدرت و آهن (حديد آيه 25) و فلسفه تشريع دين و قوانين (همان) و وظيفه عمومي مردمان (همان و نيز آيه 29 و 181 سوره اعراف) دانسته شده است.
گاه براي اجراي عدالت افزون بر قانون و مجريان قوي و قدرت به زور و سلاح نيز نياز است تا منحرفان سركش را با جنبش مردمي و قيام عمومي بر جاي خود نشاند. (حديد آيه 25)
از نظر قرآن اجراي عدالت از مصاديق بارز خيرات ونيكي هاست (نساء آيه 127 و اعراف آيه 85 و اسراء آيه 35) و كساني كه از اجراي آن سر باز مي زنند و يا كوتاهي مي كنند مستحق مجازات مي باشند. (نساء آيه 135)
اجراي عدالت و تحقق آن در پرتو اطاعت از خدا و رسول و رهبران سياسي ديني جامعه است (نساء آيه 59) و شانه خالي كردن از عدالت و اجراي آن نشأت گرفته از هواهاي نفساني است، (نساء آيه 135) چنان كه اجراي آن در جامعه نشانه اي بر حركت درست اجتماع در مسير كمالي و راست تلقي مي شود. (نحل آيه 76)
عوامل و موانع اجراي عدالت
خداوند ايمان به خدا وتوحيد و ربوبيت وي (نساء آيه 135 و مائده آيه 8) و تقواي الهي (بقره آيه 194 و 282 و نساء آيه 129) و توجه به علم الهي و اعتقاد به آگاهي و دانايي وي (نساء آيه 127 و 135) و قدرت و توانايي عملي مردم براي اجراي آن (حديد آيه 35) در كنار توجه به كيفر شديد خداوند (مائده آيه 2) يعني توجه به معاد و بازخواست (اعراف آيه 29) را از مهم ترين علل و عوامل اجرايي عدالت از سوي مردم و جامعه بر مي شمارد.
چنان كه دشمني و كينه با يك گروه (مائده آيه 2) و سودجويي (انعام آيه 152 و هود آيه 84 الرحمن آيات 7 و 9) و ناتواني در هزينه زندگي و فقر (نساء آيه 3) و هواي نفس و پيروي از آن (نساء آيه 135 و مائده آيه 48 و شورا آيه 15) را در كنار عدم باور به توحيد و علم و قدرت خداوندي و معاد را عامل بازدارنده اجراي عدالت و مانع اصلي آن مي شمارد.
-
۱۳۹۱/۰۶/۱۲, ۱۸:۴۴ #2
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۰
- نوشته
- 593
- مورد تشکر
- 733 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 33 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اهمیت عدالت ومشکلات آن درکلام قرآن وعلی(ع)كلمه عدالت درفرهنگ مسلمان شيعه جايگاه ويژه دارد.درقران آمده است
يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى اَنْفُسِكُمْ اَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْاَقْرَبِينَ اِنْ يَكُنْ غَنِيّاً اَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ اَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى اَنْ تَعْدِلُوا
اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، قيام كنندگان دائمى به عدالت باشيد و شهادتهاى شما براى خدا ادا شود ، اگر چه به ضرر خويشتن يا پدر و مادر و خويشاوندان تمام شود ، بدون تفاوت ميان بى نياز و نيازمند ، خداوند به نيازمندى و بى نيازى آن دو داناتر و شايسته تر است . از هوى پيروى نكنيد تا عدالت بورزيد.
علي (ع)پيشواي اعظم شيعيان وخليفه چهارم اهل سنت درباب عدالت فرمود
"العدل افضل سجيه؛: عدالت برترين خصلتهاست."
اهميت همين مساله است كه مارا مجبورمي كندآن رافريادبزنيم.البته حتمااين سوال خواهدبود كه شما كه جمهوري اسلامي براي اجراي عدالت ايجاد كرديد براي چه فرياد عدالت سرمي دهيداين وظيفه حكومت است.
حقيقت ماجرااينه كه براي اجراي عدالت زمينه هايي لازم است .خلفاي دوم وسوم داراي خصوصيات ويژه اي بودند عمردراجراي تصميمات وحدود بسيارسختگيروعثمان نيزبسيارساده زيست بوده اما دردوران آن هابزرگترين مشكل نبود عالم به معارف اسلامي درصدرحكومت بود نتيجه آن شد كه بزرگترين ظلمهابه مردم بلادغيرعرب درزمان عمرصورت مي گرفت و درزمان عثمان خاندان فاسد ابوسفيان به امورمسلمين مسلط شدند.با تكيه حضرت علي به جايگاه اصلیشان ايشان دراولين روزخلافت بابيان اين نكته كه بيت المال را ولوكابين زنانتان باشد ازشما بازخواهم ستاند شمشيرعدالت را از رو كشيدند،علي امام معصوم ومسلط به قرآن وسنت رسول ا...بود.علي درعصري بود كه عمروعاص با قول حاكميت مصر براي علي جان مي داد ولي اوحاضربه اين امرنبود. "گروهي ازياران به امام علي(ع) مراجعه كرده؛ و عرض كردند كه مردم، دل به دنيا بستهاند. معاويه با هدايا و پول هاي فراوان، آنان را جذب كرده است. شما نيز از اموال بيتالمال، به اشراف و بزرگان عرب ببخش تا دور تو جمع شده و به تو گرايش پيدا كنند. به عبارت ديگر، شما امام بر حق هستيد پس به منظور تقويت جبهه حق از بيتالمال خرج كن. در اينجا هدف، ظاهراً تقويت جبهه حق و وسيله، تصرف در بيتالمال است. حضرت فرمود: "آيا از من ميخواهيد كه براي دست يافتن به پيروزي، از ستم بر مردم استفاده كنم؟ به خدا سوگند، تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پي هم طلوع و غروب ميكنند، هرگز چنين نخواهم كرد. اگر اين اموال از خودم بود، آن را مساوي بين مردم تقسيم ميكردم، چه رسد كه مال خداست".
انقلاب اسلامي درعصري كه امام معصوم ازنظرها پنهان است اولين حركت جهاني براي برقراري عدالت بوداما ازآن جا كه هواي نفس ممكن است بسياري را ازراه به در كند بايد هميشه فريادها بلند باشد تا كساني دركشمكش بين نفس خود و اجراي عدالت تنها نمانند.بزرگترين مشكل درراه اجراي عدالت جماعت قدرت طلب وازآن ها بدترمنافقينند.آن ها همان طلحه ها وزبيرها وعمروعاص ها وابن ملجم ها هستند.منافقين درعصرما به خلقي هانسبت داده مي شد زيرا آن ها درلباس انقلاب فرزندان انقلاب رابه خاك وخون كشيدند و گريختند،آن ها اكنون دشمن ما هستند چون شمشيررا ازرو بسته اند.اكنون منافق به كساني اطلاق مي شود كه آگاهانه و يا مصلحت طلبانه درجهت خلاف اجراي عدالت هستند و مانع تراشي هم مي كنند.آن ها بر اين عقيده اند كه عدالت را بايد برمبناي مصلحت اجرا كرد واين دقيقا ظلم به خداست آن جايي كه درقرآن فرمود:
وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى اَلاَّ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ .
عداوت گروهى شما را وادار نكند كه عدالت ننماييد . عدالت بورزيد ، كه نزديكتر به تقوى است و براى خداوند تقوى بورزيد ، قطعا خداوند بكردار شما دانا است
امام علي باآشنايي بااين عداوت ها بود كه راه حكومت داري رابه حاكمان آموزش ميداد ايشان مي فرمودند:
باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانهروی سازگارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودی رعیت را در پی داشته باشد زیرا خشم توده های مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزدیکان اگر توده های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد.
درراه عدالت البته توده هايي ازمردم هم درمقابل اجراي آن سنگ اندازي مي كنند آنان ناآگاه ازحقوق خويش چشم وگوش بسته پشت سركساني شعار مي دهند كه عدالت را كلمه اي زيبا براي قاب كردن آن وگذاشتن دركاخهاي مجللشان مي دانند. اينان مردماني سطحي نگر وكم مطالعه اند.درعصركنوني اگربه حالات آنان بنگري بسياري ازآن ها كمترين مطالعه تاريخي ندارند، متكي به چند روزنامه وچند نفرو چندرسانه اند.دربرابربسياري ازسوالات تاريخي جوابي ندارندوپرخاش مي كنند. خيلي ازآن ها مقيدبه فرايض مذهبي اند ولي درعمل بااحكام قطعي قران مخالفت مي كنند اينان همان مردماني بودند كه باعلي به جمل رفتند ووقتي قران به نيزه ها شدبرعلي شمشير كشيدند وچه زيبابودآن صحنه اي كه درسريال امام علي بعد از مكرعاص آنان رادرحال توبه وخواندن قرآن نشان مي داد و سردارسپاه علي كه صداي توبه آنان رابه عرعرالاغی تشبيه مي كرد.
حاكمان نيزبايد دراجراي عدالت ذره اي شك وترديد نداشته باشند و در مقابل مشكلات صبورباشند تخريب شخصيت آنان را خسته ودلزده نكند درجايي كه تنهاترين مرد خدا فرمود:
جمال و آبروي حاكمان به ارائه سخنان زيبا و شعارهاي فريبنده و ژستهاي تبليغاتي نيست بلكه خدمتگزاري مبتني بر اصل عدالت، همه عزت و آبرو و جمال ولايت را تعيين مي كند.
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۵, ۱۴:۳۵ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
باسمه تعالی
با سلام:
عدالت چه به عنوان یک صفت نفسانی و چه به عنوان یک رفتار اجتماعی در قرآن و روایات ستایش شده است. عدالت اجتماعی از نظر اسلام چنان ارزشمند است که قرآن کریم به عنوان هدف بعثت انبیا و انزال کتب و شرایع آسمانی از آن یاد میکند.«لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط»[1]؛ همانا ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیمو همراه ایشان کتاب و قانون فرود آوردیم تا مردم عدالت را مراعات کنند.
به همین دلیل خداوند متعال خود به عدالت فرمان داده، میفرماید: «انّ الله یَامُرُبالعدل و الاحسان»[2]؛همانا خداوند به عدالت و نیکوکاری فرمان میدهد.
و به انسانها یادآوری میکند که منافع شخصی و روابط خانوادگی و خویشاوندی نباید مانع رفتار عادلانه شود.«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ»[3]؛ ای مومنان پیوسته به عدالت رفتار کنید و برای خدا گواهی دهید حتی اگر به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشانتان باشد.
امام علی علیه السلام عدالت را ستون جامعه انسانی و مایه پیشرفت و سرافرازی اسلام شمرده میفرمایند: خداوند پاک عدالت را مایه استواری مردمان، پاکی از ستمها و گناهانو سرافرازی اسلام قرار داده است.[4]
عدالت جاذبه فطری دارد و در پیشگاه وجدان عمومی بشر ارزشمند و گرانقدر است. در سایه عدالت است که هر کسی به حق خویش میرسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمیبنددو امنیت و آرامش حاکم میشود، به همین دلیل با سرشت اولیه انسانی سازگار است.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:عدالت از عسل شیرینتر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است.(5)
پی نوشت:
[1].حدید، 25
[2].نحل، 90
[3].نساء، 135
[4].عیون الحکمو المواعظ، ص323
[5].کافی، ج2، ص147
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۵, ۲۱:۳۶ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
گریز از عدالت، گریز از از سرشت پاک انسانی و برای انسان عیب است وحتی آنان که خود از عدالت سرباز میزنند به این نقصان واقفند.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «از خدا پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، زیرا شما خود به کسانی که عدالت نکنند خرده میگیرید.»[1]
امام سجاد علیهالسلام عدالت را یکی از سه رکن اصلی قوانین دین شمرده،[2]؛ و امام علی علیهالسلام ثواب عدالت را غیر قابل سنجش معرفی کرده، میفرماید: «دو چیز است که پاداششان به سنجش نمیآید: گذشت و عدالت.»[3]
امام علی علیهالسلام فرمودند: «عدل اصل ایمان و مجمع همه خوبیهاست.»[4]؛ و نیز فرمودند: «عدالت زینت ایمان است.»[5]
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص147
[2].صدوق، خصال، ص113
[3].عیون الحکم و المواعظ، ص297
[4].مستدرک الوسائل، ج11، ص319
[5].بحارالانوار، ج74، ص131
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۵, ۲۱:۵۸ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
علایم و نشانههای عدالت:
عدالت یا صفت نفس انسان است،(عدالت نفسانی)، یا صفت فعل انسان، (عدالت رفتاری)، عدالت نفسانی وصفی است درونی، که قابل رویت و اشاره نیست. عدالت رفتاری نیز عنوانی است کلی که تا در جامه فرد و مصداق جلوه نکند، بازشناخته نمیشود،بنابراین عدالت را تنها از راه آثار و نشانهها میتوان شناخت.
1- رفتار منصفانه: آشکارترین نشانه عدالت رفتار منصفانه با مردم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «عادلترین مردمان کسی است که برای مردم همان را بپسندد که برای خویش میپسنددو آنچه را برای خود نمیپسنددبرای ایشان هم نپسندد.»[1]
امام علی علیهالسلام میفرمایند: «عدل آن است که چون بر تو ستم رود،انصاف کنی.»[2]
2- خودداری از گناه: یکی از نشانههای عدالت آن است که انسان از هر گناهی خودداری کند. امام صادق علیهالسلام در توصیف عادل میفرماید: «عادل کسی است که چشم از حرام خدا ببندد، زبان از گناهان بدارد و دست از ستم بردارد.»[3]
3- یکرنگی: از نشانههای عدالت، یکرنگی در گفتار و کردار است. امام علی علیهالسلام میفرماید: «هر کس نهانش با آشکارش مطابق و کردارش با گفتارش موافق باشد، امانت را ادا کرده و عدالتش آشکار است.»[4]
4- پرهیز از تبعیض با زیردستان: از نشانههای عدالت، خودداری از تبعیض با زیردستان است. امام علی علیهالسلام در نامهای به یکی از کارگزاران خود مینویسد: «با رعیت، فروتن، گشاده رو، و ملایم باش. گردش چشم، نگاه، اشاره و سلامت را بین آنها به مساوات تقسیم کن تا فرادستان به ظلمت طمع نبندند و فرودستان از عدالتت ناامید نشوند.»[5]
پینوشت:
[1].روضة الواعظین، ص465
[2].غررالحکم، ص 446، ح10207
[3].مستدرک الوسائل، ج11، ص317
[4].غررالحکم، ص221، ح4069
[5].شریف رضی، نهج البلاغه، نامه46
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۵, ۲۲:۰۶ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آثار و نتایج عدالت:
عدالت در زندگی دنیوی و اخروی و فردی و اجتماعی انسان آثار و نتایج فراوانی دارد.
آثار فردی عدالت:
1- بالا رفتن منزلت اجتماعی: امام علی علیهالسلام میفرماید: «هر کس عدالت کند ارزش و منزلتش بالا میرود.»[1]
2- رسیدن به حکومت: امام علی علیهالسلام میفرماید: «عدالت پیشه کن تا به حکومت برسی.»[2]؛ و نیز میفرمایند: «عدالت ورزی کن تا به سلطنت برسی.»[3]
3-برخورداری از رحمت خدا: امام علی علیهالسلام میفرماید: «کسی که در شهرها (بین مردمان) به عدالت رفتار کند مشمول رحمت خدا میشود.»[4]
پینوشت:
[1].غررالحکم، ص193
[2].مستدرک الوسائل، ج11، ص19
[3].همان
[4].شرح غررالحکم، ج5، ص337
ویرایش توسط سمیع : ۱۳۹۲/۰۷/۰۵ در ساعت ۲۲:۰۷
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۰۵, ۲۲:۲۷ #7
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آثار اجتماعی عدالت:
بیشتر آثار عدالت، آثاری است که در جامعه انسانی ظهور میکند و همه آحاد جامعه از آن بهره مند میشوند.
1- اصلاح جامعه: یکی از ثمرات عدالت در جامعه این است که مفاسد فردی و اجتماعی درمان میشوند. با اجرای عدالت، هرکس به حق خود نائل و راه پیشرفت و ترقی بهطور یکسان بهروی همه باز میشودو زندگی مردم سامان مییابدو زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم میآید.امام علی علیهالسلام میفرماید: «اصلاح انسانها در اجرای عدالت است.»[1]
2-پایداری اجتماع: یک جامعه تا زمانی دوام میآوردکه در آن منافع متقابل آحاد انسانها تامین و شرایط زندگی سالم انسانی فراهم شود و این مهم تنها در سایه عدالت صورت میگیرد. بنابراین بقا و دوام جامعه بشری به اجرای عدالت منوط است.و اجتماعی که روابط عادلانه بر آن حاکم نباشد، متلاشی و از صفحه روزگار محو میشود.
امام علی علیهالسلام فرمودند: «عدالت مایه پایداری و انتظام مردمان است.»[2]
3- آبادی و برکت: خداوند به عنوان یک سنت مقرر فرموده است که اگر در دیاری عدالت جاری شود برکات زمین و آسمان را به مردم آن دیار ارزانی کند.«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ»[3]؛ «اگر مردم شهرها ایمان آوردند و تقوا پیشه کنندبرکاتی از زمین و آسمانهابر آنها میگشاییم.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «به وسیله عدالت، برکات فزونی مییابد.»[4]
4-پایداری حکومت: دانستیم که رسیدن به قدرت و دولت یکی از آثار عدالت است. امام علی علیه السلام می فرمایند: باید بر مرکب عدل سوار شوی که هر کس بر آن سوار شد سلطنت یافت.[5]
براین مطلب اضافه می کنیم که بقای قدرت و حکوکت نیز به اجرای عدالت منوط است امام علی علیه السلام می فرمایند: پایداری و ثبات دولت به اقامه روش های عادلانه بستگی دارد.[6]
امام رضا علیه السلام فرمودند: هنگامی که سلطان ظلم کند حکومتش سست می شود.[7]
پینوشت:
[1].مستدرک الوسائل، ج11، ص318
[2].همان
[3].اعراف، 96
[4].شرح غررالحکم، ج2، ص205
[5].مستدرک الوسائل، ج11، ص320
[6].شرح غررالحکم، ج3ف ص353
[7].مفید، امالی، ص310
ر. ک.اخلاق الاهی، ج14، ص59
ویرایش توسط سمیع : ۱۳۹۲/۱۲/۱۸ در ساعت ۱۷:۵۵
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۱۲/۱۸, ۱۸:۰۱ #8
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
یکی ازآثار عدالت نشاط و جریان قانون است در جوامعی که عدالت حاکم نیست قانون اسمی بی مسمی و عنوانی بی معنون و در حقیقت بازیچه ای است که حاکمان ظالم برای توجیه مظالم و تامین منافع خود به آن استناد می کنند ولی در جوامع عدالت مدار همان طور که برای تامین منافع قدرتمندان به قانون استناد می شود برای گرفتن حق مظلومان و توده های مردم از ایشان نیز قانون حکومت می کند.
امام علی علیه السلام می فرماید: عدالت موجب زندگی احکام است.[1]
پی نوشت:
[1].مستدرک الوسائل، ج11، ص 318
-
تشکر
-
۱۳۹۲/۱۲/۱۸, ۱۹:۱۸ #9
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
راههای دستیابی به عدالت:
برای دستیابی به عدالت همانند سایر فضایل از دو راه می توان رفت: راه علمی و عملی
راه علمی دستیابی به عدالت:
برای دستیابی به عدالت از این راه انسان باید در دو حوزه بیندیشد ، نخست ارزش ذاتی عدالت از یک سو و زشتی و ناپسندی ظلم از سوی دیگر، نتایج و ثمرات عدالت و عواقب و پیامدهای ظلم
ارزش و جایگاه عدل و ظلم
یکی از راههای رسیدن به عدالت این است که انسان درباره ارزش ذاتی و جایگاه علم و ظلم فکر کند با تفکر است که انسان پی می برد عدالت در بین رفتارهای انسان چه ارزش و چه جایگاهی دارد و ستم تا چه مایه زشت و ناپسند است. پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که ظلم ناشی از ضعف و ناتوانی است و درست به همین دلیل ذات اقدس الهی از ظلم منزه و بی نیاز است [1]؛ ظلم در مقابل یک صفت پست ترین رذیلت ، بزرگ ترین گناه و زشت ترین راه و رسم است.
امام علی علیه السلام فرمودند: ظلم پست ترین رذایل است.[2]
و می فرماید: زشت ترین راه و روش ظلم است.[3]
و می فرماید: از ستم دوری کنید که ستم بزرگ ترین جرم و زشت ترین گناه است.[4]
به دلیل این همه زشتی است که در سیره رهبران الهی اثری از ظلم به چشم نمی خورد و اهل ستم را با ایشان نسبتی نیست. امام علی علیه السلام می فرماید: از شیعیان ما نیست کسی که بستاند آنچه را حقش نیست و کسی که به مردم ستم کند و کسی که دست بگیرد چیزی را که حق ندارد.[5]
پی نوشت:
[1].صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمد باقر موحد ابطحی، ص 107 و 352
[2].هیون الحکم و المواعظ، ص51
[3].همان، ص118
[4]. همان، ص90
[5].قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص56
-
۱۳۹۲/۱۲/۱۸, ۱۹:۳۰ #10
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نتایج و عواقب عدل و ظلم:
در بحث آثار عدالت میوه های شیرین عدالت را شناختیم در این بحث تعدادی از عواقب ظلم را که از سخنان امام علی علیه السلام جمع آوری شده نام می بریم این عواقب برخی دامنگیر شخص ظالم می شود و برخی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. از جمله آثار فردی ستم آن است که نعمت های الهی را فراری[1] و عذاب و خشم خدا را جلب می کند.[2]، صاحبش را به هلاکت می رساند[3] و مستحق لعنت الهی می کند.[4] کسی که ظلم می کند دشمنی خدا را در دنیا و آخرت می پذیرد. [5]
در سطح اجتماع ظلم موجب هلاک و نابودی ملت[6] و ویرانی خانه است.[7] از ویژگی های ظلم است که آثارش زود آشکار می شود.[8] امام علی علیه السلام می فرماید: ستم عاقبت بسیار بدی دارد.[9]
کسی که عدالت می ورزد با پیامبران و سایر پیشوایان الهی مشابهت پیدا می کند و کسی که راه ظلم می رود با ستمگران و سرکشان هم رنگ می شود. ملاحظه این ویژگی ها و عواقب موجب می شود انسان به راه عدالت رفته و از رفتارهای ستمگرانه دست بردارد.
پی نوشت:
[1].عیون الحکم و المواعظ، ص18
[2].همان، ص19
[3].همان، ص44 و 270
[4].قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج2، ص74 از رسول خدا (ص)
[5].شرح اصول کافی، ج9، ص380
[6].عیون الحکم و المواعظ، ص42-43 و 353
[7].همان، ص43
[8].همان، ص149
[9].همان
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری