از "جن"چه مي دانيد؟

[سپیدارسبز]

جن موجودي است كه آز آتش آفريده شده واز نظر پنهان است وداراي ويژگيها وتوانايي هاي خاصي مي باشد .جن در لغت به معناي پوشيده ونامرئي است ودر مجمع اللغةالعربية چنين تعريف شده است :

اَصلُ الجن؛ سَترَالشيء من اان يُقالُ جِن الشيء ُ يَجنــه جنا مثل سَترُه .كل شي مستر عنك فقد جن عنكَ.

اصل لغوي ؛ در سه حرف ج ن ن پوشيدگي از نظر را مي رساند .اين اصل در تمــــام مشتقات اين كلمه جاري است ؛ مثل جنين كه از چشم پوشيده است ؛ چون داخل رحم مادر است ؟ جنة به جايي پوشيـــده از درخت را مي گويند ؛ مجنون به كسي مي گويند كه عقلش پوشيده است وامكان استفاده از عقل را ندارد ؛ جنان به قلب مي گويند كه داخل قفسه هاي سينه پوشيده شده است و در همه ي مشتقات آن اصل رعايت شده است .لازم به ذكر است كه جن اسم جنس است .(ادامه دارد)

[سپیدارسبز]

تعريف فلسفي ؛جن؛
فلاسفه ي مادي ؛ وجود جن را بكلي انكار مي كنند ؛ ولي فلاسفه ي اسلامي قائل به وجود جن هستند .
فارابي ؛ به وجود جن اعتقاد دارد؛ ول وجود جن را از راهها ي عجيب وغريب اثبات مي كند وي در رسائل فارابي مي نويسد :
"الجن حس غير ناطق غير مائت"

جن به نظر فارابي حيواني است كه نمي ميرد وناطق نيست واين با ظاهر آيات قابل جمع نيست .

<قُل اوُحيَ اِليَ اَنَهُ استَمَعَ نَفَرُ مِن الجِنِ فَقالوا اِنا سَمِعنــا قُرآناً عَجَــبا>.سوره ي جن /آ‘يه 1

اي رسول ما بگو مرا وحي رسيده كه گروهي از جنيان آ‘ات قرآن را هنگام قرائت من استماع كرده اند وپس از شنيدن گفته اند كه ما از قرآن آيات عجيبي مي شنويم .

غزالي ؛ جن را جور ديگري تعريف مي كند : جن حيوانٌ هواييٌ ناطق مشف الجِرم من شأنهُ اَن يَتَشَكلُ بِاَشكالٍ مُختَلِفَة
اين كه جن هستي هايي موازي در عرض هستي انسان است مشكلي بين فلاسفه اسلامي نيست.

[سپیدارسبز]

معناي لغوي جن از پنج منظر

فرهنگ فارسي عميد(1):موجودي خيالي وغير مرئي بين انسان وارواح كه واحدش جٍني ومؤنث آم چٍنيِة .
برهان قاطع(2):پري وديو – دل – قلب – اول ونخست را هم مي گويند كه درمقابل كهنگي است .
فرهنگ عربي المنجد(3): جٍن الليل ؛تاريكي شب وپوشانندگي آن است و جٍن الناس به معناي بزرگان آدميان است .به معناي موجودي خيالي بين انسان وارواح آمده است وبه اين سبب به اين اسم ناميده مي شود كه از ديد ما مخفي وپوشيده است .
فرهنگ لاروس(4):موجود نامرئي بين انسان وارواح – پري –واحد آن جٍني ومؤنث آن جنيه است .
در مفردات راغب اصفهاني (5) آمده است : در اصل كلمه ي جن پنهان وپوشيده بودن شئ از حواس است .
---------------------------------------------------------------
1-فرهنگ فارسي عميد؛چاپ يازدهم ؛ص381؛انتشارات اميركبير
2-فرهنگ فارسي برهان قاطع ؛انتشارات خرد؛نيما ؛ص370
3-المنجد؛چاپ بيستم ؛بيروت –لبنان ؛ص102
4-فرهنگ عربي-فارسي لاروس –ج اول-ص772
5-المفردات في غريب القرآن؛چاپ دوم ؛ ص 98

[سپیدارسبز]

"شرح مختصري از زندگاني جنيان"

دراخبار وروايات آمده است كه پيش ازينكه حضرت آدم (ع) خلق شود جنيان در زمين زندگي مي كردند .شياطين كه خود از جنيان هستند مرگ ومير دارند وتا انقراض دنيا زنده اند .اما اگر شياطين بخواهند به سوي آسمانها بالا بروند واستراق سمع(دزديده گوش كردن)كنند خداوند آنها را با شهاب دفع مي كند ودر نتيجه بعضي از آنان سوخته وهلاك مي شوند .طبق روايات؛تاقبل از تولد پيامبر اكرم (ص) جنيان تلاش مي كردند تا از اين راهها مطالب واخبار غيبي بدست آورده وبه وسيله ي آنها نردم را گمراه نمايند اما از آن پس به نص قرآن كريم ؛ ديگر جنيان نمي توانند به آسمانها صعود كنند وبراي هميشه از اين كار محروم شده اند .
فَمَن يَستَمِعِ النَ يَجِدُ لَهُ شِهاباً رَصَداً جن/9
اما اينك هر كس بخواهد كه از اسرار وحي الهي سخني بشنود تير شهاب در كمينگاه اوست .
از حضرت صادق روايت شده است كه : ابليس به سوي هفت آسمان بالا مي رفت وبه سخنان فرشتگان گوش مي داد وخبرهاي آسماني را مي شنيد اما هنگامي كه حضرت عيسي (ع) متولد شد ؛ ازبالا رفتن به سه آسمان منع ومحروم گرديد واز آن پس تنها تا چهار آسمان بالا مي رفت .وقتي كه حضرت رسول اكرم (ص) بدنيا آمد ؛ ابليس را از صعود به همه ي آسمانها منع نمودند واز آن پس شياطين جن را با تيرهاي شهاب از درهاي آسمان ها راندند وبراي هميشه از صعود به آسمانها محروم شدند .گفته مي شود كه جايگاهي كه ابليش وشياطين دارو دسته ي او در آنجا دزيده به سخنان فرشتگان گوش فرا مي دادند؛ آسمان سوم بوده است كه تا قبل از ولادت رسول اكرم (ص) برقرار بود .(1)
از پيامبر اكرم روايت شده است كه فرمود :خداوند تعالي جنيان را پنج نوع آفريده است : گروهي از آنان مانند باد در هوا در حركت هستند وگروهي مارها هستند وگروهي عقربها وگروهي حشرات زميني وگروهي ديگر نيز همچون آدميان هستند كه ثواب وعِقاب دارند .(2)
در بين جن ها مانند انسانها ؛ نيك وبد و؛ ومؤمن وكافر وجود دارد .همه ي جن ها زير دست ودر اطاعت رؤ ساي خود هستند چنانكه هرگز نافرماني نمي كنند(3)
در هريك روزهاي هفته يكي از جن ها بر تمامي جنيان ديگر حكومت وپادشاهي مي كند وحكومت وزمامداري اين هفت تن بر سايرين ثابت است .
حاكمان ايام هفته براي جنيان عبارتند از :
1-ميمون ابانوخ ؛ جاكم روز شنبه؛
2-ابوعبدالله ؛ سعيد المذهب ؛ حاكم روز يكشنبه ؛
3- ابي الحارث؛حاكم روز دوشنبه ؛
4- ابي محرز اجمر؛ حاكم روز سه شنبه؛
5-برقان با كنيه ي ابي العجايب ؛حاكم روز چهارشنبه؛
6- شهمورش كه در ضمن قاضي جنيان هم محسوب مي شود ؛ حاكم روز پنجشنبه ؛
7-ابيض با كنيه ي ابوالحسنروبعة؛ حاكم روز جمعه .(4)

------------------------------------------------------
1-(ر.ك:ج1منتهي الامال ص44و46وامالي شيخ صدوق ص 285)
2-جن وشيطان؛ ص23 .او به نقل از :سفينةالبحار؛ج1؛ص186
3-عجايب المخلوقات ؛ ص 23-22مير داماد كبير
4-همان منبع ص 18تا 21

[mmj]

تفاسیری که شده متفاوت است :

اصابت شهابها به شياطين بلفضول>. <اصابت> درست نيست. اصل قرآني‌اش <فاتبعه شهاب ثاقب> است و ترجمه‌ آيه‌ كامل: <مگر كسي ربايشي بربايد كه شهابي درخشان درپي‌‌اش افتد>. مقدمتاً دو قول لازم است: 1) عبدالقاهر جرجاني (قرن پنجم هجري) با تأليف دو كتاب دلايل الاعجاز و اسرار البلاغه دو علم معاني و بيان را پيشرفت بسياري داد. به ويژه آنكه اغلب شواهد او قرآني و كوشش او معطوف به حل معضلات لفظي و مجازهاي قرآني است.و اغلب آيات و عبارات قرآني كه در بادي نظر چنين مي‌نمايد كه معضل عقلي يا تعارض با علم دارد، با علوم بلاغي قابل حل است.


2) ويتگنشتاين و ديگر فيلسوفان تحليل زباني هم بر آن بودند كه اغلب معضلات فلسفي، دشواريهاي زباني دارد، كه با گره‌گشايي از آنها معضل ناپديد مي‌شود. حال بايد گفت در اين آيه تشبيه معقول به محسوس به كار رفته است. نمونه و نظير آن در فارسي في‌المثل اين شعر حافظ است: [اگر غم لشكر انگيزد كه خون عاشقان ريزد]من و ساقي به هم تازيم و بنيادش براندازيم.

رابعا ایا در قران در هیچ مورد تشبیه بکار نرفته ایا در قران هیچ استعاری نیست ایا این قران نیست که بحث ایات متشابه را مطرح میکند از اینروست که همه مفسران ا قدیمیها تا معاصرین میگویند این بیانات(شهاب و شیطان) حقایق نامحسوسی است که به امور محسوسه تشبیه شده است و جهت تقریب ذهن بیانش شده است .

آنچه به عنوان يك احتمال مى توان در اينجا گفت اين است اين گونه بيانات در كلام الهى از قبيل امثالى است كه براى روشن شدن حقايق غير حسى در لباس حسى ذكر مى شود، همانگونه كه خداوند مى فرمايد و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون : ((اينها مثلهائى است كه براى مردم مى زنيم و جز عالمان آنها را درك نمى كنند)) (عنكبوت - 43) و امثال اين تعبيرات در قرآن فراوان است ، مانند عرش ، كرسى ، لوح ، كتاب .
بنابراين منظور از آسمان كه جايگاه فرشتگان است ، يك عالم ملكوتى و ماوراء طبيعى است ، كه از اين جهان محسوس ، برتر و بالاتر است ، و منظور از نزديك شدن شياطين به اين آسمان براى استراق سمع و پرتاب كردن شهب به آنها آنست كه آنها مى خواهند به جهان فرشتگان نزديك شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده آگاهى يابند، ولى آنها شياطين را با انوار معنوى ملكوتى كه تاب تحمل آن را ندارند مى رانند.
طنطاوى )) در تفسير معروف خود، گاه مى گويدمى گويد: ((چه مانعى دارد اين تعبيرات كنايه باشد؟ منع حسى اشاره به منع عقلى گردد، در حالى كه كنايات از زيباترين انواع بلاغت است ، آيا نمى بينيم بسيارى از مردم كه در اطراف شما زندگى مى كنند در محدوده همين زمين محبوس و زندانيند و هيچگاه چشمشان به جهان بالا دوخته نمى شود، و به آواى آن گوش فرا نمى دهند، و از امور اين جهان و شگفتيهايش خبرى ندارند، آنها بوسيله (شهاب ) خودخواهى و شهوت و كينه توزى و طمع و حرص و جنگهاى خانمانسوز از درك آن معانى والا مطرودند)) (و اگر روزى هم چنين هوسى كنند به خاطر آن همه آلودگى كه بر دل و جان دارند رانده مى شوند).


بعضى ديگر از مفسرین گفته اند كه اكتشافات اخير نشان داده كه يك سلسله امواج نيرومند راديوئى از فضاهاى دور دست ، مرتبا پخش مى شود كه مى توان آنها را در كره زمين با دستگاههاى گيرنده مخصوص به خوبى گرفت ، هيچكس بدرستى نمى داند سرچشمه اين امواج فوق العاده نيرومند كجاست ؟ ولى دانشمندان مى گويند احتمال قوى دارد كه در كرات دور دست آسمانى موجودات زنده فراوانى هستند كه از نظر تمدن از ما بسيار پيشرفته ترند و به همين دليل مى خواهند اخبارشان را در جهان پخش كنند و در آن اخبار مسائلى است كه براى ما تازگى دارد، موجوداتى كه آنها را پرى مى ناميم مى كوشند، از اين امواج استفاده كنند، ولى اشعه نيرومندى آنها را بدور مى راند.
کارل جانسکی صاحب این نظریه است که در اینباره تحقیاتی انجام داده است و به شواهد و قرائنی هم دست یافته



عده ای از دانشمندان مسلم گرفته اند که پیامهای مرموزی بطور مرتب و موجهای منظم از آسمان به زمین ارسال میگردد وآنرا (بی سیم کیهانی) نام گذاشته اند. کارل جانسکی بسال 1932 میلادی 8 ماه مراقب گرفتن این پیامها با بیسیم خود شد و دید هر شب چهار دقیقه از شب قبلی زودتر ارسال میگردد و آن بواسطه این بود که گردش زمین بدور خورشید موجب میشود غروب و طلوع ستارگان هرروز چهار دقیقه زودتر از روز قبل باشد .

در پایان سال1933 میلادی سمیناری از متخصصین این علم منعقد شد . جانسکی در این سمینار طی بیانیه ای از مشاهدات خود پرده برداشت و متذکر که در ستارگان موجوداتی میباشند که قادر بتکلم هستند و این پیامهای آسمانی که با تلسکوب های بیسیم قابل دربافت هستند انسانرا در شناخت هرچه بیشتر جهان کمک میکند ...درفوریه سال 1942 دلایلی بر صحت نظر جانسکی اضافه شد.
زیرا دیده شد که یکی سلسله پیامهای فضایی کار جهت یابی راداری را که در انگلستان بکار گذاته شده بود متوقف کرد دانشمندان پس از کوشش فراوان بالاخره دربافتند که این وقفه در اثر یک سری پیامهای تلگرافی است که از یک سوی ناشناخته از ماورای افق بوده است .

نقل شده از عبدالرزاق نوفل ترجمه بهرامپور و شکیب +تفسیر نمونه

[زینب_الگوی صبر]

من در کتاب داستانهای شگفت انگیزی از جن نوشته حیدر قنبری ناشر فاتح خیبر خوانده ام
رانده شدن انان با شهاب ثاقب
از زمان حضرت ادم تا زمان حضرت عیسی جنیان به اسمان میرفتند واخبار اسمانرا از فرشتگان میدزدیدند وبا خود میاوردند یعنی به اسمان فرشتگان راه پیدا میکردند و استراق سمع میکردندو حرفهای فرشتگان را میشنیدند ان گاه میامدند پایین وان اخبار رادر اختیار کاهنان میگذاشتند کاهنان هم این اخبار را گاهی با پول وگاهی بدون پول در اختیار مردم میگذاشتند وچون این اخبار خبر از اینده بودو درست هم در میامد مردم شیفته کاهنان میشدند و احیانا کاهنان هم از خودشان چیزهایی اضافه میکردند در نتیجه انچه گفته فرشتگان بود صحیح در میامد وانچه جنیان یا کاهنان از خود اضافه کرده بودند دروغ در میامد
بنابراین بعضی از جنیان خبیث و شیاطین با قاطی کردن راست دروغ با همدیگر قصد نابودی دین مردم را داشتندو کاهنان هم با انان همکاری میکردندو دروغهایی هم انان اضافه میکردند و این حالت از زمان حضرت ادم تا زمان حضرت عیسی ادامه داشت و جنیان بدون مزاحمت مشغول استراق سمع بودندبا تولد حضرت عیسی جنیان از سه اسمان منع شدند وبا بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله اینان از همه اسمانها منع شدند وهر گاه جنی میخواست به اسمان رود فرشتگان او را با شهاب ثاقب میزدند (شهاب ثاقب) یعنی :شعله هایی از اتش که نفوذ کننده و سوراخ کننده بود حتی در روایت است که جبرائیل(ع) در هنگام اوردن وحی وایات قران بر پیامبر اکرم (ص) با هفتاد هزار فرشته میامد تا از دستبردانان به دور باشد .........