-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۰۹:۲۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
()*() عاشق دروغگو ()*()
دختري مي رفت ، پسري او را ديد و دنبال او روان شد .
دختر پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ پسر گفت : برتو عاشق شده ام
دختر گفت : برمن چه عاشق شده اي
خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد
برو و بر او عاشق شو . پسر از آنجا برگشت و دختري بدصورت ديد
بسيار ناخوش گرديد و باز نزد دختر رفت و گفت : چرا دروغ گفتي ؟
دختر گفت : تو راست نگفتي . اگر عاشق من بودي ، پيش ديگري چرا مي رفتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۵, ۱۸:۲۶ #2
عاشق دروغ نمي گه،خيانت نمي كنه،دو دو تا چهار تا نمي كنه
به نظر من بزرگترين گناه اينه كه عشق و هوس رو يه چيز بدونيم...
تا شقايق هست زندگي بايد....
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۵, ۲۱:۲۹ #3
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 375
- مورد تشکر
- 587 پست
- حضور
- 6 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 218
- آپلود
- 7
- گالری
-
259
عاشق دروغگو
زنی مي رفت ، پسري او را ديد و دنبال او روان شد . زن پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ پسر گفت : برتو عاشق شده ام . زن گفت : برمن چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد ، برو و بر او عاشق شو . پسر از آنجا برگشت و دختري بدصورت ديد ، بسيار ناخوش گرديد و باز نزد زن رفت و گفت : چرا دروغ گفتي ؟ زن گفت : تو راست نگفتي . اگر عاشق من بودي ، پيش ديگري چرا مي رفتي ؟ مرد شرمنده شد و رفت
یک پاسخ برای “عاشق دروغگو”
- هانی افسری گفت
جولای 10, 2008 در 9:56 ق.ظتو به سیمای شخص می نگری،ما در آثار صنع حیرانیم.
درود بر تو گمنام دریادل!!!
مـــــا از قدیــــم طــــایفه ای سینــه خستــه ایــممـــــا بچـــه هــــای مــادر پهلــــو شکســــته ایــمامــــــروز اگـــــر سیـــنـــه و زنـــجـــیــــر می زنیمفردا به عــشــــق فــاطـــمه شمــشیر می زنیممـــا را پیــــامـبــر ، قبیـله سـلـمــان خطـاب کردروی غــرور و غـــیـرت مــا هـــــم حــســــاب کردازمـــا بــتـــــرس! طــایــفـــه ای پــــر اراده ایـــــمما مثل کوه پشت سر سید علـــی ایستاده ایم
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۵, ۲۱:۴۷ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,016
- مورد تشکر
- 2,020 پست
- حضور
- 27 دقیقه
- دریافت
- 19
- آپلود
- 28
- گالری
-
42
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازان چنین ، مستحق هجرانند
آن روزها دروازه شهادت داشتیم و حالا معبری تنگ ، برای شهید شدن هنوز هم فرصت هست ، دل را باید صاف کرد.
حضرت امام خامنه ای
اینجا "فضای مجازی" نیست، فضای بازی گلوله هاست و باز هم وبلاگ حاجی بخشی دارد در سه راهی شهادت آتش می گیرد. دیروز عده ای اجازه دادند "علــی(ع)" در "فضای کوفه" تنها بماند اما ما نمی گذاریم "سید عــــلی" حتی در "فضای سایبر" تنها بماند...
هر عمامه به سری که از رهبر مکرم فاصله بگیرد لعنت خدا برش باد.
آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۷, ۱۹:۱۷ #5
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۸, ۰۹:۰۱ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام بر عزیزان قرانی
همه ی این مطالبی که گفتید بستگی دارد به دیدگاه هر کس به چند موضوع :
1- تعریف ذهنی هر کس از زیبایی ؛ که به سلیقه تعبیر میشود.
2-نیاز معنوی هرکس به نوعی وابستگی ؛که به محبت تعبیر میشود.
3-نیاز مادی ودنیایی اشخاص ؛ که به شهوت تعبیر میشود.
4- نیاز فطری و وجودی انسان؛ که به عشق تعبیر میشود.
حالا برای اینکه تکلیف خودمان را با این مقولات روشن کنیم باید ببینیم ان چه دل ما را اشغال کرده در کدام موضوع تعریف میشود؟
........................................ حق یارتان.........................................
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۸, ۱۲:۰۹ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام بر دوستان
اما قسم اول که به زیبایی و سلیقه ربط دارد:
خداوند مخلوقات خود را متنوع وبسیار گوناگون افریده و همچنین پسندها و طبایع افراد(سلیقه ها)را نیز گوناگون وبسیار متنوع افریده که این پسندها به دو شکل اکتسابی وذاتی تقسیم میشوند. اکتسابی وذاتی بودن هم در مورد سلیقه ها وهم در مورد مخلوقات صادق است.یعنی هم مخلوق ذاتا" زیبایا ( زشت) داریم وهم مخلوق اکتسابا" زیبا یا (زشت)داریم.
از طرف دیگر هم سلیقه ی زیبا شناس ذاتی داریم و هم سلیقه ی زیبا شناس مکتسب داریم.
زیبایی ذاتی زیبایی است که دلها را به تسخیر خود وادار میکند وزیبایی اکتسابی
احساس را به تسخیر وادار میکندو از انجا ییکه دل خانه ی خداست هر انچه وارد ان شود به اسانی از ان بیرون نمیرود.زیبایی ذاتی هم عمر بیشتری در نزد شخص خواهد داشت
اما زیبایی اکتسابی با تغییر احساس و پسند دچار تغییر شده ومعنای خود را از دست میدهد.
اما سلیقه ی زیبا شناس ذاتی زیباییها را با قلب خود میبیند و زیبا شناس مکتسب
زیبا ییها را با چشم خود میبیند . و طبعا" ان زیبایی که در قلب تجزیه وتحلیل شود با حقیقت وجود عجین تر است وان زیبایی که با چشم تجزیه وتحلیل شود با واقعیت عجین است و واقعیت هم در معرض تغییر است.
............................................... حق یارتان......................................
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۸, ۱۴:۵۹ #8
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
باسلام به دوستان گرامی
وتشکر : لطف نموده تا پایان این بحت وارد مطالب فرعی نشوید
واما نیاز معنوی : همه ی انسانها بر طبق سرشت وفطرتشان دارای نوعی احساس عالی ؛ به نام محبت هستند که این احساس گاها" به صورت رها وازاد در وجود شخص قرار دارد وفرد در کنترل و جهت دهی به این احساس دچار سر در گمی وبی هویتی میشود. به این معنا که نمی داند با این احساس چگونه بایدبرخورد کند و این سرمایه را کجا باید خرج کند؟
اما به خوبی این را درک میکند که این سرمایه (محبت)به نوعی وابستگی و تعلق؛
ارتباطی مستقیم را دارد .
این احساس را در مقابل مادر - خواهر - برادر - اقوام -فرزند - همسر - و دوستان
درک میکند. اما اکثر اوقات قادر به تعریف حقیقی ان نیست. وان را با لفظ عشق
به طور ناقص عنوان میکند .
در حالیکه واقعیت محبت ؛ امیخته ای از وجود مخلوقی با زیبایی ذاتی و زیباشناسی ذاتی میباشد.
مادر یا فرزند یا همسر و...... در ضمیر نا خود اگاه شخص از زیبایی ذاتی حکایت دارد
زیرا نیازی مادی ومعنوی توام را در شخص مرتفع میکنند.
به همین دلیل فرد در مقابل این اشخاص واکنشی شدید تر از حس زیبایی و ابراز سلیقه نشان میدهند.
اما هدایت و تعیین جهت برای این احساس وسرمایه ی خدا دادی خود بحث مفصلی را نیاز دارد که قطعا" با استعانت از کارشناسان اخلاق وروانشناسان قابل دست یابی
خواهد بود.
............................................ حق یارتان........................................
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۸, ۱۸:۴۹ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام بر بزرگواران
در مورد این قسم داد سخن زیاد است وهر کس به دلخواه تعبیری از ان دارد. اما معنای اصطلاحی ( دینی) این نوع از علاقه مندی انسان(شهوات) عبارت است از:
هر گونه تمایل و گرایش به امور دنیوی و نفسانی که البته مقوله ای است داتی نه فطری .
البته این گرایش نفسانی اگر در محدوده ی شرعی تعریف شود و در کنترل انسان قرار گیردنتایج سودمندی برای حفظ تعادل روحی -اخلاقی - اجتماعی و مذهبی را به دنبال خواهد داشت.
اما اینکه تفاوت را با دیگر موضوعات چگونه تعریف کنیم بسیار حائز اهمیت است.
تفاوت شهوت با سلیقه وزیبایی: اولا"؛شهوت ازمقوله ی تمایلات نفسانی صرف و مطلق است در حالی که زیبایی شناسی و همچنین مخلوق زیبا (چه ذاتا" وچه اکتسابا")دارای دو بعد معنوی ومادی هستند . ثانیا" سلیقه و زیبایی شناسی در مغز تجزیه وتحلیل میشود بعد تحویل ذهن میگردد و در اخر سطحی از دل را تحت تاثیر خود قرار میدهد که با تجزیه و تحلیل مجدد و تغییر دیدگاه فرد ان هم تغییر میکند.
اما شهوت از قید وبند فکر و صبر در حال گریز و فرار است. واین انسان است که برای مصون ماندن از افات این سرکشی باید خود را مجهز واماده نگاه دارد.وهمیشه هوشیارانه و صبورانه به دنبال مهار این موجود سرکش در نفس باشد.
تفاوت شهوت با محبت: محبت یک نیاز معنوی صرف است اما شهوت یک نیاز مادی صرف است که البته این نوع نیاز تمایل شدید به انحراف از چارچوب انسانیت را با خود یدک میکشد.
برای مهار وتعدیل این قسم از موضوع هم باید به متخصص امور معنوی وشرعی مراجعه نمود.
.............................................. حق یارتان......................................
ویرایش توسط ••ostad•• : ۱۳۸۸/۱۰/۲۸ در ساعت ۱۹:۰۱
-
-
۱۳۸۸/۱۰/۲۹, ۰۷:۴۹ #10
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام خدمت دوستان گرامی
و اما قسمت چهارم بحث: (عشق) که خود از جنبه ها وابعاد مختلف ومتعدد قابل تامل میباشدودلیل این گونا گونی جهات هم این است که این مقوله مستقیما" با موجودیت و هویت انسانی در ارتباط است (امری فطری است) و وجود انسان دارای ابعاد وپیچیدگی های بسیار می باشد .تا حدی که میتوان با اطمینان گفت که هیچ دو نفری را در جهان نمیتوان یافت که شخصیت و ویزگیهای فردی کاملا" یکسان دارند.
بنابر این برای ورود به این موضوع باید محمول ان - جهت ان وکیفیت وکمیت ان هم مورد بررسی قرار بگیرد.
به زبان ساده تر فاعل ومفعول وفعل ومصدر و نوسانات ؛ تواما" بایدنقد شود.
ابتدا به سراغ مصدر ان ؛یا به زبان عامیانه به سراغ اسم ان میرویم
عشق در تعریف ابتدایی خود به محبت بسیار زیاد به شکل موجودی که قلب و مغز یعنی احساس وتفکر را باهم در سلطه ی خود در اورد و همه ی ابعاد وجودی فرد رادر اختیارخود گرفته (البته غالبا"به صورت بیان افراطی) میان عامه ی انسانها خلاصه شده.
در حالی که این تعریف از نظر علمی برای مجنون مجاز میباشد.یعنی کسی که عنان اختیار را به هر شکلی از دست داده باشد و افعالش تحت کنترل خودش نباشد.
پس این بیان و گاهی هم( عمل افراطی) وبه دورازعقل وتحت اختیارمطلق احساس
در هر شکل خود وبرای هر مفعول یا محمولی عشق تصور نمیشود زیرا تعریف عشق خارج ازاین مقولات است. یغنی حتی اگر کسی ادعا کند که عشقی متعالی را (با این تعریف)به خدا دارد . این گونه رفتار او جنون نامیده میشود ونه تنها متعالی نیست بلکه باید منتظر عواقب سوء هم بود.
قضیه ی دوستی وعشق خاله خرسه که دوست بیچاره را به نام عشق وباعمل جاهلانه ی تحت فرمان احساس به کشتن داد.
گاهی این ابراز علاقه های >>متعالی مآبانه<<به عوض نثار عشق به پای معشوق
به بستن زنجیر به پای معشوق میانجامد که سبب پیامد های ناگوار برای هر دو طرف قضیه میشود.
درطول تاریخ بارهاشاهدبوده ایم که مدعی؛ دیوانه وارخودرا مجذوب وشیدای محبوب اعلام میکند وداد سخن از بی وفایی محبوب دارد. حال انکه بیوفایی از جانب خود فرد است نسبت به کل قضیه.
یعنی جنون وبی بند وباری احساس و عمل را با عشق اشتباها" در خود تفسیر کرده این اعمال بیشتر جنبه ی شهوانی انسان را معنا میکنند تا اصالت معنایی عشق را.
یعنی عشق را اینگونه معنی میکند : هر چیزی که در خدمت نفس من باشد صرفا" به دلیل احساس علاقه ی من نسبت به او ! که این یک خود خواهی محض است.
بارها دیده ایم که اشخاصی به صرف این ادعا دین و ایمان به فنا سپرده اند.زیرا این ادعای نفس است که خیلی زود با ارضا یا عدم ارضا به بن بست محدودیت ختم میشود.
باتوجه به این مطلب که قصد بنده تجزیه و برداشت دقیق ومو شکافانه از بحث میباشد سعی در اختصار مطالب وتعدد پستها دارم تا باعث خستگی وبیحوصلگی دوستان به واسطه ی طولانی شدن مطلب نشوم وبا توجه به ضیغ وقت بنده در این چند روز مطالب را به صورت مباحث کوتاه خدمتتان عرضه میدارم اگر عمری باقی بود مطلب را پیگیری خواهیم نمود.
.......................................... حق یارتان.........................................
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری