-
۱۳۸۷/۰۸/۰۸, ۲۲:۵۵ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 793
- مورد تشکر
- 2,216 پست
- حضور
- 2 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
13
رهاکنید قطعه شهدارا...
قسمتی از کتاب «بیوتن» رضا امیرخانی شلاق برمیدارد و به تن مخاطب مینوازد، آنجا که دختر مهندسی از ینگهی دنیا با طرحی کامل از یک موسسه مطالعات دینی میآید و طرح یکسان سازی قبور شهدا را در قطعه 48 بهشتزهرا به اجرا درمیآورد. همانند همان چیزی که در آمریکا برای کهنه سربازان تلف شده در جنگهای تجاوزکارانهشان ساختهاند. و در میانهی میدان نشانی و تمثیلی بزرگ،مثل اسبهایی که با سوارشان روی دوپا ایستادهاند، نصب کنند.
لودر که میزنند، پیکر شهیدی را، سالم از قبر بیرون میآورند. دختر مهندس و مامور دولتی -که سخت بستن دکمهی بالای پیراهنش اذیتش میکند- تعجب میکنند. میمانند چه کنند؟ از آمریکا کسب تکلیف میکنند، دستور میآید که جنازهی سالم مانده را در بشکهِی اسید بسوزانید تا اثری از آن نماند. این کار عملی میشود...
این قسمت از کتاب آزارم داد. بماند که هفتهی بعدش تمام قطعهی 48 بهشت زهرا را قبر به قبر گشتیم تا نشانی از سهراب تهرانچی قهرمان نامرئی داستان پیدا کنیم. هرچند به آن شماره و ردیف اصلا قبری نبود....
سال 1383 -که همه مشکلات حل شده بود- طرحی در شهرداری و شورای شهر مطرح شد که قبور شهدای بهشتزهرا را مانند آنچه که در مشهد و بقیهی جاها انجام دادهاند، یکسان سازی کنند. یعنی همهی سنگها و تابلوها را جمع کنند و همهشان یک شکل و یک قیافه کنند.
سال 1387 از قطعه شهدای گمنام شروع کردند. چرا که کسی برای این بیادعایان، مدعی نمیشود. لودر انداختند و صاف کردند به بهانهی بهسازی جزیی. در برنامه ظاهرا همهِی قطعههای شهدا هستند.
از استدلال نداشتهشان چیزی نمیفهمم. اما گریه مادر و پدر شهید را هر هفته کنار قبر فرزندشان، خوب میفهمم. قبری که تنها قبر نیست. جایگاهی است برای آرام شدن. برای درددل کردن. برای گریه کردن. هر پدری و مادری و همسری و فرزندی به سلیقه خود آذین بسته است قبر شهیدش را. مادری آیینه و شمعدان گذاشته است برای تازهداماد شهیدش. پدری بالای قبر فرزندش درخت کاشته است که قبر پسر از تابش آفتاب شدید محفوظ بماند. همسر شهیدی در تابلو به جای یک عکس آلبوم عکس گذاشته است.
سنگ قبرها که سنگ معمولی نیستند. هرکدام عالمی دارند و نشانهای... معدود هستند سنگ قبرهایی با شعرهای همیشگی....خوش آمدی به مزارم نمودهای شادم...
مادری که پادرد امانش را بریده پایین قبر فرزند صندلیای سیمانی مهیا کرده است تا کمی بیشتر کنار قبر شهیدش بماند و دلی سبک کند...
قطعه شهدا همین جوری ساخته نشده است. پدر شهید موحد دانش میگفت: «من قبر علیرضا را طوری درست کردهام که هروقت میآیم دلم آرام شود. بعد برگردم. من با این سنگ خو کردهام.»
من هم به سنگ قبری در قطعه 24 عادت کردهام و خو گرفتهام. تنها سنگ و مزاری نیست که. عمویی که 20 سالش بود و رفت. هنگام نماز شهید شد. کنار مزارش محلی شده است که هروقت کم میآورم و صدای گریهام تحمل سکوت خانه را ندارد به آنجا پناه میبرم. جایی که رازدار تمام رازهایم است. رازهای مگوی دورهی بلوغ و نوجوانیم، خواستههایم، عاشقیم! هرچند زمانی مادربزرگ زودتر از من میرسد و گریهها و دردلهایش مجال نزدیک شدنم را نمیدهد. خودم را نشان نمیدهم که راحت باشد. بروم معذب میشود.
حالا نمی دانم به خاطر چه مصلحتی و منفعت چه کسانی باید تن دهیم به یکسان سازی. چه تیغی دارد آدم پیمانکار این طرح و چه جیبی؛ که باید تا تهش پر شود...
اصلا مگر مشکل دیگری باقیمانده است که باید حل شود. الحمدالله که هیچ معضلی و مشکلی باقی نمانده و تنها مانده است اجرای طرح یکسان سازی قبور شهدا که هم خوشگل شود و هم قشنگ تا وقتی مهمان خارجی میآید، آبروریزی نشود....
رها کنید قطعهی شهدا را! طرحهایتان را برای ما زندهها بگذارید. مگر گلوی ما چه اشکالی دارد که بیشتر فشار نمیدهید. بگذارید این چند پدر و مادر و فزرند شاهد هم همین چند صبا با همان چیزی که خود ساخته خوش باشند.
نمیدانم چه کسی سود میبرد که علیرغم همهی اعتراضها این طرح باید اجرا شود. جیب را از جای دیگر پر کنید...!
رها کنید قطعه شهدا را به حال خود...! بگذارید شهردار قطعه شهدا؛ آنهایی باشند که لااقل هفتهای یکبار به آنجا میروند.
ویرایش توسط مرصاد : ۱۳۸۷/۰۸/۰۸ در ساعت ۲۳:۰۲
[SIGPIC][/SIGPIC]
اللهم انی اسئلک بحق روح ولیک
علی بن ابی طالب
الذی مااشرک بالله طرفه عین ابدا
ان تعجل فرج ولیک القائم المهدی
--------------------------------------
همه نام بسیج در گمنامی است و عزت او در مظلومیت او و افتخار او حضور در صحنه های حساس در روز های حادثه.... بسیجی دلگیر نباش ،تو خار چشم دشمنی....
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۰۰:۵۰ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
مرصاد جان!
دست روی بد موضوعی گذاشتی...من دیگه تو این تاپیک نمی آم چون اگه بیام وجه مدیریتم خراب می شه و اخطار می گیرم....
اما شما و همه دوستان ادامه بدیدش!
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۰۵:۱۱ #3
آخ...
جناب مرصاد داغم رو تازه کردید!!!
دو هفته پیش میخواستم همچین تاپیکی رو بزنم اما...
اما میترسم یه چیزی بگم که...
بدتر از همه اینه که نمیتونم برم گلزار شهدا تا ببینم اوضاع چقدر تغییر کرده!؟
کسی هم که ما رو خبردار نمیکنه!
اونایی که قتلگاه شهدا رو ازمون گرفتند به بهانه فرهنگسرا ساختن(!؟) حالا اودند سراغ مزار شهدا!!!
اون موقع ما صدامون در نیمد و قتلگاه ( قتلگاه شهید بهشتی و ۷۲ تن ) رو از دست دادیم و حالا ...
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۰۵:۳۸ #4
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 813
- مورد تشکر
- 2,274 پست
- حضور
- 1 روز 37 دقیقه
- دریافت
- 165
- آپلود
- 14
- گالری
-
6
بسم رب الشهدا
سلام
ايكاش هيچوقت به اين صفحه نمي اومدم و نمي فهميدم چه خبر شده .
مگه شهدا چكار كردن ؟
كجا سد راهتون بودن ؟
چرا با احساسات مردم بازي مي كنين؟
مي خواهيد چهار تا عكس شهيد رو هم نبينيم ؟
از چي مي ترسين ؟
داداشي ها ، شهدا پاشين . كاري كنين، نذارين اين طرح اجرا بشه ،
به خدا دق مي كنيم . ما همه دلخوشيمون به شماست .
سيد مرتضي ، آقا سعيد ، شهيد چمران ، دستواره ، صياد ،
شهيد بهشتي ، رجايي ، باهنر ، همه شهدا پاشين ، كاري كنين ،
سپهر خوش به حالت رفتي و نمي بيني ،
خدايا ما رو هم ببر تا نباشيم و نبينيم !
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۰۶:۱۶ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 937
- مورد تشکر
- 1,691 پست
- حضور
- 1 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رجوع بفرمایید به وصیت نامه ی شهید باکری .... هر که نمی خواست این روزها را ببیند باید می رفت !
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۱۲:۵۰ #6
دو هفته پیش که بعد از مدت ها رفته بودم گلزار شهدا سر مزار سرداران بی پلاک ( شهدای گمنام ) با صدای آه مادر شهیدی متوجه جریان شدم!!!
به دنبالش رفتم گوشه ای از میدان خانواده های شهدا ( عکس سوم ) جمع شده بودند ناراحت ، غمیگین ، اشک در چشم ، بغض در گلو با آه و حسرت حرف میزدند...
باورم نمیشد !!! آخه چطوری؟؟؟
۴ تا عکس اول رو می ببینید !
ماشین ها رو میبینید!؟
عکس پنجم همون قطعه چهل است که میخوان ...
حالا عکس آخر رو ببینید... چی نوشته؟!
هدف رو اینگونه نوشتند: حفظ اثار انقلاب ! رفاه حال زائران!
پایین عکس رو ببینید... همون قبرهایی است که قراره خراب بشه!!!
آخه با چه رویی این نوشته رو جلوی قطعه ۴۰ نصب کردند!!؟؟!؟!؟؟!!؟؟
ویرایش توسط سفیر : ۱۳۸۷/۰۸/۰۹ در ساعت ۱۷:۰۵
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۱۵:۵۴ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 540
- مورد تشکر
- 1,103 پست
- حضور
- 1 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
برای شادی روح شهدایی چون سرداران شهید مهدی باکری،حمید باکری،اسماعیل قهرمانی،مصطفی ردانی پور و شهید مهدی خندان که جسم پاکشان هنوز مهمان ملائک خدا در خاکهای تفتیده جبهه هاست
صلوات
تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله
اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۱۵:۵۷ #8
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 540
- مورد تشکر
- 1,103 پست
- حضور
- 1 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
یرای شادری روح شهدای گردانهای الحدید و ذوالفقار که رفتند و هیچوقت بر نگشتند......
صلوات
تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله
اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۱۶:۰۰ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 540
- مورد تشکر
- 1,103 پست
- حضور
- 1 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
غرض از دو پست فوق این بود که عزیزان، شهدایی که از آنها نام بردید ناراحت نیسند!!!!!!
چون به دست ما به یاران و دوستان خود پیوستند....!!!!
چه راحت حرمت ها را شکستیم....
تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله
اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۱۷:۲۸ #10
ببخشید جناب مرتضی کمیل
پس اون خواهر شهیدی که میگفت از هفت سالگیم حدود بیست سال هست که دارم میام سر مزار برادرم .. اون دل نداره!! اون دختر با اون سنگ قبر ، با نوشته های اون با عکس برادر بالای مزار با ... بزرگ شده!!!
اون مادر شهیدی که با اون سن بالا داشت سعی میکرد جای شمع های سوخته رو از روی قبر پسرش پاک کنه ... اون دل نداره!؟!؟!!
در مورد اون مادر شهیدی که با اشک در چشم و بغض در گلو میگفت بذارن ما ۵ سال دیگه بمیریم اون دل نداره ! اون حق نداره ناراحت باشه!!!
اون رزمنده ای که قبر دوست شهیدش رو خودش درست کرده... اون حق نداره نارحت بشه!؟!؟!
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری