-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۲۳:۲۳ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چراغ سبز به شیطان
چرا بعضا فريب شيطان را مي خورم؟
«اتخذوا الشیطان لامرهم ملاکا و اتخذهم له اشراکا»؛ مردمی هستند که شیطان را تکیهگاه شئون حیاتی خود قرار دادند و شیطان هم آنان را در پلیدی و فریبکاریها شرکای خود نموده است.»
مسئله قابل توجه در این فراز این است که حضرت علی علیه السلام در پاسخ به کسانی که در گناهان مرتکب شده خود؛ تقصیر را به گردن شیطان میاندازند میفرماید که انسان نخست به شیطان چراغ سبز نشان میدهد و دست بردگی به سوی او دراز میکند، سپس شیطان بردگی آنان را میپذیرد. شیطان زمینه را برای اهداف پلید خود مساعد میبیند که شروع به فریب دادن مینماید .
البته کار شیطان اغوا و فریب دادن انسان است ولی فعالیت او از آراستن خطاها و گناهان تجاوز نمیکند. او از طریق وسوسه، انسان را گمراه میکند. این موجود پلید هرگز مانند یک عامل جبری مردم را به گناه و سقوط نمیکشاند و چنانچه در قرآن کریم آمده است کار او وعدههای دروغین و آراستن بیاساس میباشد.
"خداوند انسان را به وسیله عقل و وجدان و پیامبران؛ از گمراهیهای شیطان برحذر داشته است. سه وسیله - عقل، وجدان و پیامبر - قدرتی بیش از تحریکات و وسوسههای شیطان را دارا میباشند که به خوبی میتوانند دغلکاریهای شیطان را خنثی نمایند."(1) بنابراین، این شیطان نیست که انسان را با اجبار ، برده خود میسازد بلکه این خود انسان است که همه وسایل سهگانه را از کار میاندازد و دست بردگی به سوی شیطان دراز میکند و سپس آن موجود پلید را شریک زندگی خود مینماید.
در قرآن مجید آمده است که شیطان در روز قیامت به انسانهای فریب خورده میگوید: «و قال الشیطان ... تلومونی و لوموا انفسکم ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخی؛ من سلطهای بر شما نداشتم جز این که من شما را خواندم و شما دعوت مرا پذیرفتید. مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت نمایید.» (ابراهیم/22)
مسئله قابل توجه در این فراز این است که حضرت علی علیه السلام در پاسخ به کسانی که در گناهان مرتکب شده خود؛ تقصیر را به گردن شیطان میاندازند میفرماید که انسان نخست به شیطان چراغ سبز نشان میدهد و دست بردگی به سوی او دراز میکند، سپس شیطان بردگی آنان را میپذیرد. شیطان زمینه را برای اهداف پلید خود مساعد میبیند که شروع به فریب دادن مینماید .
سینههایی که لانه شیطان میگردد
«فباض و فرّخ فی صدورهم. و دبّ و درج فی حجورهم؛ این موجود پلید در درون سینههای آنان تخم گذارد و جوجه درآورد و حرکت کرد و تدریجاً در آغوش آنان نشست.»
دلی که جایگاه تجلی انوار الهی است با پیروی از شیطان سیاه و تجلیگاه وساوس و خیالات و توهمات شیطانی میشود.
شیطان، آنانی را که دنبالهرو او شدهاند را مرکبی برای راندن در لغزشگاهها قرار داد و خطا و انحراف را در دیدگان آنان بیاراست، پس در زندگی رفتار کسی را پیش گرفتند که شیطان او را شریک خود نموده؛ و باطل را از زبانشان بیرون میآورد.
آنان دیروز انسان بودند و امروز شیطان گشتهاند. دیروز انسانهایی بودند که راه و رسم انسانیت را داشتند و امروز رو به قهقرا گذاردهاند و سد راه رهگذران کمال شدهاند.
در قرآن مجید آمده است که شیطان در روز قیامت به انسانهای فریب خورده میگوید: من سلطهای بر شما نداشتم جز این که من شما را خواندم و شما دعوت مرا پذیرفتید. مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت نمایید.» (ابراهیم/22)
«فَنَظَرَ بِاعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِالْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ ؛ از راه چشمانشان مىنگریست و از زبانشان سخن مىگفت، به راه خطایشان افكند و هر نكوهیدگى و زشتى را در دیدهشان بیاراست و در اعمالشان شریك شد، و سخن باطل خود بر زبان ایشان نهاد.»
نفوذ شیطان در وجود این انسانها به حدی میرسد که به وسیله چشمانشان مینگرد و از طریق زبانشان سخن میگوید. همانطور که در روایات آمده است گوش، چشم، زبان و ... مومن، همگی خدایی میشود؛ در این فراز نیز گویا امیرالمومنین اشاره به این نکته دارند که گوش، چشم و زبان فرد گمراه و دور شده از خداوند، ابزار شیطان میشوند .
------------ --------- --------- --
پینوشت:
شرح نهج البلاغه علامه محمدتقی جعفری
-
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۰۸:۱۴ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
شيطان دشمن قسم خورده انسان است تا او را به گمراهى بكشاند: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لاَُغويَنَّهُم اَجمَعين اِلاّ عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصين *(ص، 82ـ83); گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، از ميان آن ها.»1: ترجمه الميزان، موسوى همدانى، ج 18، ص 612 ـ 6141
شيطان از گمراه كردن انسان نفعى نمى برد، بلكه از انسان كينه به دل دارد، دشمنى او از روز اول با آدم شروع شد، آن هنگامى كه به خاطر تسليم نشدن در برابر فرمان خدا در مورد سجده بر آدم، از درگاه خداوند رانده شد، سوگند ياد كرد كه براى هميشه كمر دشمنى نسبت به آدم و فرزندانش خواهد بست، او بر گفته خود ايستاده و خواهد ايستاد و از كوچك ترين فرصت براى وارد كردن ضربه و گمراه نمودن انسان استفاده مى كند: «اِنَّ الشَّيطـنَ لَكُم عَدُوٌّ فَاتَّخِذوهُ عَدُوًّا (فاطر، 6); البته شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد.»(1)
**********
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۱, ۱۰:۲۷ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
خداوند متعال مى فرمايد: «قل أعوذُ بِربّ النّاس * ملك النّاس * الـهِ النّاس * مِن شرّ الوسوس الخنّاس * الّذى يوسوس فى صدور النّاس * من الجِنّة و النّاس ; (ناس ،1ـ6) بگو: «پناه مى برم به پرودرگار مردم پادشاه مردم ، معبود مردم ، از شر وسوسه گر نهانى; آن كس كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند; چه از جن وچه ازانس .» و در جايى ديگر مى فرمايد: «اى فرزند آدم ! زنهار كه شيطان شما را به فتنه نيندازد; چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند .. . ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى آورند» . (اعراف ، 27)1: تفسير نمونه،ج 1 ،ص 568ـ574 ، دارالكتب الاسلامية .
از اين آيات مبارك بر مى آيد كه بهترين راه براى حفظ ايمان از شر شيطان ، پيروى نكردن از وسوسه ها هوشيارى كامل در مقابل دشمنى هاى او است كه خداوند در جاهاى مختلف از او به عنوان دشمنى آشكار براى انسان نام برده است .(1)
**********
-
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۱, ۱۱:۳۰ #4
سلام و درود
فريب شيطان را خوردن به جهت آنست كه اموري كه شيطان به انسان مي نماياند در زيباترين شكل و وجهش ظاهر مي شوند.عليرغم اينكه ما در توصيف شيطان همواره به چهره كريه امورش اشاره داريم حقيقت آنست كه شيطان پست ترين امور را براي ما چنان زيبا و فريبنده و موجه و حتي مشروع جلوه مي دهد كه تمييز دادن آن بسيار دشوار است.
مورد دوم كه بسيار مهم است عدم دخالت شيطان در انجام نيت و فعل قبيح است.شيطان قوه فاعلي در انجام امور در درون ما را ندارد.تنها وسوسه انگيز است.
عامل و فاعل خود انسان است و قوه محرك آن نفس شيطاني.
پس درجه اول هوشياري آنست كه شيطان را در زيباترين چهره هايش بشناسيم .شيطان در چهره دروغ و فريب و ريا وارد نمي شود.
صورت ظاهري امور شيطاني حقيقت و مشروع و راستي است منتهي فقط در صورت .
چه بسا ما مدتها پايبند به اموري باشيم و حتي براي خودمان تفسير پذيرفتني از آنچه مي كنيم و بدان اعتقاد داريم ارائه دهيم اما با عيان شدن حقيقت امر متوجه شويم اين القاء شيطاني بوده و ما خواسته و ناخواسته در جهت نيات شيطاني گام برداشته ايم.
درست جائي كه تصور مي كنيم خيلي به خودمان مطمئن هستيم.مخصوصا غرور و تكبر علي الخصوص در نوع ديني.
گذشتن از دام صورتهاي شيطاني و متظاهرات و جلوه هاي زيباي آن كار بزرگي است.
اينجا هم مشابه اين مطلب را ديدم
ویرایش توسط moridenur : ۱۳۸۷/۱۰/۰۱ در ساعت ۱۱:۳۸ دلیل: اصلاح متن و رنگ بندي
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۱, ۱۴:۳۸ #5
سلام
شيطان بزرگترين برانگيزاننده بيروني انسان به سوي کار هاي زشت و ناپسند است که به روش هاي گوناگون براي گمراه ساختن انسان ها توسل مي جويد. در قرآن کريم حادثه سجده نکردن شيطان مکرراً در آيات گوناگون مانند آيه 24 بقره، آيه 50 کهف و آيه 116 سوره طه و ... آمده است. و اين حادثه آزمون بزرگي بود که شيطان از آن سر افکنده و مردود بيرون آمد و بر اثر اين تمرد از فرمان الهي بر سجده بر انسان از جايگاه خويش سقوط کرد و از درگاه الهي رانده شد و پس از رانده شدن از درگاه الهي بود که عزم خويش را جزم نمود بر فريب فرزندان آدم و قسم ياد کرد که همه افراد بشر را گمراه کند و از مسير هدايت دور کند: "من نعمت هاي مادي روي زمين را در نظر آن ها زينت مي دهم و انسان ها را به آن مشغول مي کنم و سرانجام همه آن ها را گمراه مي کنم مگر بندگان خالص شده تو را "1 بنابر اين اصل عزم شيطان بر فريب دادن انسان ها امري مسلم است اما در نحوه فريب شيطان مطلب اول اين است که چنين نيست که تصور شود شيطان حتماً بايد به صورت انسان درآيد تا بخواهد اقدام به فريب کند يعني چنين نيست که ارتباط شيطان با انسان فقط از طريق ديدن و رو به رو شدن باشد بلکه از جمله طرق شيطان اين است که با ايجاد وسوسه در نفس انسان باعث انحراف انسان مي شود مثلاً با ايجاد محبت به دنيا و مال و فرزندان يا به مقام و قدرت و... گام به گام بني آدم را به مسير هولناک کشانده و آن ها را از فضيلت دور مي کند تا جايي که هر فرد منحرف و فريب خورده خودش يکي از عوامل شيطان شده به انحراف افراد همنوع خود مي پردازد. که براي اقدام شيطان به اين طريق به سوره ابراهيم آيه 22 و سوره بقره آيه 268 مي توانيد مراجعه کنيد.
اما راه ديگر شيطان در انحراف انسان ها اين است که شيطان از راه تمثل وارد مي شود يعني خود را به صورت موجوداتي در مي آورد و از جمله اين است که شيطان خود را به صورت و شکل انسان در مي آورد و رو به روي انسان ظاهر گشته اقدام به گمراهي و انحراف انسان مي کند که در اين باره روايتي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده است که: شيطان ممکن است با هر شکلي در آيه و به هر صورتي ظاهر شود مگر صورت پيامبر و وصي پيامبر.2
ابليس از طايفه جنيان است و جن مانند انسان موجودي است مادي که داراي روح مي باشد علامه مجلسي درباره حقيقت جن و شيطان مي فرمايد که: اختلافي بين مسلمانان نيست که شيطان و جن از اجسام لطيفي هستند که در برخي جاها ديده مي شوند و داراي حرکات سريعي هستند.3
بنابر اين جن و شيطان مي توانند به صورت هاي مختلفي در آيند به اين معنا که شيطان در قوه حس و ادراک آدمي بصورت هاي گوناگون تمثل يافته و ظاهر مي شود و اقدام به گمراهي و انحراف انسان مي کند. بطورمثال زماني به صورت پيرمردي که ابروانش بر چشمانش افتاده بود، نزد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ظاهر شد.4 و يا در منا به صورت يک مرد که رکوع و سجده مي کرد ديده شد.5
پس شيطان مي تواند بصورت انساني و يا به صورت هاي ديگري در آيد و اقدام به انحراف و فريب انسان کند.
جريان سجده شيطان را نيز مي توانيم به اين گونه توضيح و بيان کنيم که پس از فرمان خداوند بر سجده بر انسان، شيطان به نحوي براي انسان متمثل يافته و با شنيدن فرمان خداوند به جهت تکبر و نخوتي که داشت اطاعت فرمان الهي نکرد و از جايگاه خويش سقوط کرد.
بنابر اين لزومي ندارد که محقق شدن سجده مبني بر اين باشد که شيطان همانند انسان مادي شود. صورت وشکلي دنيوي و مادي انسان بخود بگيرد بلکه طبق روايت مذکور شيطان خود را به صورت و شکل ظاهري انسان متمثل مي کند يعني به گونه اي مي گردد که گويي انسان است لذا جريان سجده مي تواند به اين طريق محقق شود اما شيطان از اين امر إبا کرد و نافرماني خداوند نمود و دليل سجده نکردن شيطان نخوت و تکبر بود و خود را به دليل باطل اين که از آتش به وجود آمده از حضرت آدم ـ عليه السلام ـ که خاکي است برتر مي دانست.6
جريان تمثيل شيطان را مي توانيم از حادثه فريب شيطان، انسان و حوّا را از بهشت توضيح دهيم به اين بيان که از آيات قرآني مانند آيه 117 سوره طه استفاده مي شود که حضرت آدم و حوا شيطان را کاملاً مي شناختند و خداوند او را به آنان معرفي کرده بود و آنان او را ديده اند نه اين که هم چون ما با وصف و صفات شيطان را مي شناسيم از طرفي از آيه 120 سوره طه استفاده مي شود که شيطان در برابر حضرت آدم و حوا ايستاده و با آنان صحبت کرده است، .
1ـ تفسير نمونه، ج17.
2ـ معارف قرآن، ج3ـ1، آيت الله مصباح يزدي.
امام رضا ـ عليه السلام ـ :
"سجده فرشتگان (انسان را) پرستش خداوند از يک سو و اکرام و احترام آدم از سويي ديگر بود، زيرا ما در صلب آدم ـ عليه السلام ـ بوديم".8
پي نوشت ها:
1 . حجر / 40 ـ 39.
2 . رجالي، علي رضا، سفينة البحار، ماده شطن به نقل از جن و شيطان، انتشارات نبوغ، ص 50.
3 . بحار الانوار، ج60، ص 283.
4 . محدث قمي، سفينه البحار، واژه بَلَسَ، ص 102 و مفاتيح الغيب ملاصدرا، ترجمه خواجوي، ص 431.
5 . همان.
6 . اعراف / 12 و حجر / 33.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری