جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: &&&&&&&&&&&& هشت راز بزرگ &&&&&&&&&&&&
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۰, ۱۰:۳۸ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
&&&&&&&&&&&& هشت راز بزرگ &&&&&&&&&&&&
هشت راز بزرگ
اکتشافات غير منتظره قرن گذشته ؛ اسرار بسياري را در مورد مبدا کيهان آشکار کرده است ، اما هنوز هم رازهاي بزرگي ناگشوده مانده که گشودن آنها براي اخترشناسان ، سالها طول خواهد کشيد.
شايد گاهي فراموش کنيم که تنها همين يک قرن پيش بود که اخترشناسان ، کهکشان راه شيري را تمامي جهان مي پنداشتند. اما اينک در آغاز قرن بيست و يکم ، تصوير ما از جهان بسيار پيچيده تر شده است.
نظريه نسيت عام اينشتين که چگونگي انحناي فضا ـ زمان را تعيين مي کند ، توضيح مي دهد که همانگونه که يک توپ سنگين باعث فرو رفتگي سطح تشک مي شود ، هر جرمي نيز سبب فرو رفتگي اندکي در تار و پود فضا ـ زمان مي گردد. اما اينشتين بر اين باور بود که کل جهان در وضعيتي ايستا است. بدين منظور ، او ساختاري رياضي را به نام ثابت کيهان شناختي به معادلات خود افزود تا با ايجاد يک نيروي دافعه کيهاني ، از فروپاشي جهان به واسطه نيروي گرانشي خود ، جلوگيري کند.
در آن زمان ، يک رياضيدان نا شناس روسي به نام الکساندر فريدمن به اين نکته پي برد که ايده اينشتين در مورد گرانش مي تواند منجر به ديدگاه کاملا ً جديدي نسبت به جهان شود که در آن جهان بجاي ايستا بودن ، در حال انبساط است. اين فرضيه ، يعني جهان در حال انبساط ، توسط يک کيهان شناس و راهب کاتوليک بلژيکي به نام جورج لومتر مورد تاييد واقع شد. او در سال 1927 ، وجود پديده جابجايي دوپلري مشاهده شده در نور کهکشانها را که حاکي از دور شدن آنها از زمين بود ، بعنوان نشانه اي از انبساط جهان معرفي کرد. بر طبق نظريه لومتر ، انبساط جهان از ابعاد کوچک آغاز شده تا به ابعاد بسيار عظيم کنوني رسيده است.
در دهه 1920 بود که ادوين هابل ، اختر شناس مشهور آمريکايي از روشنايي ستارگان متغير براي ايجاد مقياسي جهت اندازه گيري فاصله کهکشانها از زمين استفاده نمود. هابل در تحقيقات خود در يافت که هر چه فاصله کهکشاني از زمين دورتر باشد ، با سرعت بيشتري از ما دور مي شود. اينک مي دانيم که دور شدن کهکشانها از زمين نه به واسطه حرکت خود کهکشانها ، بلکه بر اثر انبساط کل جهان صورت مي گيرد.
در سال 1948 ، دو فيزيکدان به نامهاي رالف الفر و جورج گاموف بر مبناي مشاهدات هابل و ايده لومتر ، نظريه مشهور « مهبانگ » را ارائه کردند. بنابر نظريه آنها ، انفجار کيهاني تولد جهان در لحظات آغازين خود و در دمايي بسيار بالا ، منجر به ايجاد ذرات ماده شده است. اين ايده عجيب و غريب ، يک پيش بيني قابل آزمودن نيز به همراه داشت اما اين پيش بيني ، به مدت چندين سال ناديده گرفته شد. بنابر پيش بيني مزبور ، يادگار به جا مانده از مهبانگ ، به شکل تابش ميکروموج از زمين قابل آشکار سازي است.
بالاخره در سالهاي 1964 و 1965 ، دو دانشمند از آزمايشگاه هاي بل ، به نامهاي آرنو پنزياس و رابرت ويلسون هنگام استفاده از راديوتلسکوپي که به منظور برقراري ارتباط با اولين ماهواره مخابراتي جهان طراحي شده بود ، متوجه وجود امواج ميکروموجي شدند که گويي در تمامي جهان پراکنده شده اند. شدت اين امواج ، مستقل از جهتي بود که راديو تلسکوپ به سوي آن نشانه مي رفت. آنها در ابتدا تصور کردند اين مسئله مربوط به وجود مشکل در گيرنده راديوتلسکوپ است و بنابر اين آنرا از ابتدا تنظيم کرده و اجزا مختلف آنرا تميز کردند اما با اين حال ، سيگنال مربوطه هنوز هم دريافت مي شد. اين دو دانشمند ، راديوتلسکوپ را هم به سوي خورشيد و هم به سوي صفحه کهکشان راه شيري نشانه گرفتند اما در هر حال در شدت امواج دريافتي ، هيچ تغييري ايجاد نمي شد و اين حاکي از آن بود که اين تابش نه از خورشيد گسيل مي شود و نه از منبعي در داخل کهکشان.
پنزياس و ويلسون خيلي زود متوجه شدند که اين امواج ، همان تابش ميکروموجي است که وجود آن جند سال پيش توسط آلفر و گاموف پيش بيني شده بود. بنابراين ، ديگر نظريه مهبانگ ، نظريه اي غير قابل باور نبود چرا که نشانه هاي فيزيکي آن پيدا شده بود. اما اين نظريه نيز مانند تمامي نظريات بزرگ قرون گذشته و احتمالا ً همانند تمامي نظريات بزرگي که بعد از اين مطرح خواهند شد ، بيش از آنکه سئوالات ما را در مورد جهان پاسخ گويد ، سئوالات جديدي در پيش روي ما قرار داد!
حدود 7 سال پيش يعني در سال 1998 ، دو تيم مستقل از اخترشناسان ، يکي از رصدخانه هاي سايدينگ اسپرينگ در استراليا به رهبري برايان اشميت و ديگري از آزمايشگاه ملي لاورنس برکلي در کاليفرنيا به رهبري سائول پرلماتر مشغول ثبت ميزان درخشندگي ابرنواخترهاي دور دست بودند تا به کمک آن ، نرخ کند شدن انبساط جهان را اندازه گيري کنند. اما هر دو تيم به نتايجي شگفت انگيز رسيدند. داستان اين بود که سرعت دور شدن کهکشانهاي دور دست با گذشت زمان ، بجاي کاهش ، افزايش يافته است. بعبارتي ، نرخ انبساط جهان نه تنها در حال کاهش نيست ، بلکه رو به افزايش است !
اين کشف همانند ساير اکتشافات بزرگ گذشته ، سوالاتي را مطرح کرد. اينک مي خواهيم ببينيم مهمترين اسرار ناگشوده کيهان که پيش روي انسان امروز قرار دارند ، کدامند رازهايي که حاصل يک قرن چالش فکري بشر بوده و هنوز راهي طولاني براي گشودن آنها در پيش است ...
1: جهان ؛ چند بعدي است ؟
شايد تصور کنيد که بيرون آوردن يک خرگوش از داخل يک کلاه خالي ؛ فقط کار شعبده بازان است ، اما شايد چنين نباشد. به عنوان مثال ، تصور ما بر اين است که در جهاني سه بعدي زندگي مي کنيم ولي شايد اين پنداري نادرست باشد.فيزيکدانان تا کنون رفتار جهان را با کمک چهار بعد تبيين مي کردند : سه بعد مکاني و يک بعد زماني. اين مدل ، آنها را در نبيين بسياري از پديده هاي جهان از انحناي نور درنزديکي خورشيد گرفته تا چگونگي پيدايش سياهچاله ها ، ياري مي بخشيد. اما اينک فيزيکدانان بر اين باورند که ابعاد مکاني جهان بيش از سه بعد است.
اين ايده براي اولين بار از شدت نسبي نيروهاي بنيادين جهان سرچشمه گرفت. مسئله اين بود که هيچ کس نمي دانست که چرا نيروي گرانش تا اين حد از سه نيروي ديگر طبيعت يعني نيروهاي الکترومغناطيسي ، قوي و هسته اي ضعيف ؛ ضعيف تر است. اما اخيرا ً دو فيزيکدان به نام هاي ليزا راندل از موسسه فناوري ماساچوست و رامان ساندروم از دانشگاه جانز هاپکينز در مريلند آمريکا توضيحي را براي اين مسئله ارائه کرده اند. بر اساس اين توضيح ، ما در يک جهان چهار بعدي زندگي مي کنيم اما ذرات گراويتون که حامل نيروي گرانشي هستند در جهان چهار بعدي ديگري متفاوت از جهان ما بسر مي برند. اين دو جهان د رفاصله اندکي نسبت به همديگر در بعد پنجم هستي واقع اند و وجود همين فاصله است که سبب آفت شدت نيروي گرانشي مي شود.
متخصصان نظريه ريسمان ها از اين هم فراتر مي روند. آنها تمامي نيروهاي بنيادين فيزيک را در قالب يک مدل يازده بعدي از جهان وحدت مي بخشند. در اين مدل ، ذرات بنيادين در واقع ريسمانهايي بسيار کوچک هستند که نوسان مي کنند. اما حتي خوشبينانه ترين متخصصان نظريه ريسمان هم کشف اين ريسمانها را در آينده اي نزديک ، تقريبا ً غير ممکن مي دانند. بنابر نظريه مزبور ، اين ريسمانها يکصد ميليون ميليارد مرتبه کوچکتر از کوچکترين ذرات زير اتمي ايجاد شده توسط قدرتمندترين شتابدهنده هاي موجود هستند.
اما احتمالا ً آزمايشاتي که در آينده اي نزديک صورت خواهد گرفت ، از نشانه هاي بعد پنجم ، پرده برداري خواهد کرد. بنابر پيش بيني راندال و ساندروم ، با راه اندازي شتابدهنده عظيمي که اينک در سويس ساخته شده و راه اندازي خواهد شد ، انرژي لازم براي نفوذ گراويتون به جهان ما فراهم خواهد گرديد.
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۵, ۱۷:۴۵ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
2:جهان چگونه پديد آمد ؟
کيهان شناسان همگي بر اين مسئله توافق دارند که جهان ، در رويدادي منحصر به فرد ما بين 13 تا 14 ميليارد سال پيش بوجود آمد. در طول يک ميکرو ثانيه اول پس از پيدايش ، جهان ، مخلوطي از کوارک ها و ساير ذرات عجيب با دمايي فراتر از حد تصور بود. با پايين تر آمدن اين دما ، کوارک ها گرد هم آمده و ذراتي نظير پروتون ، نوترون و ساير ذرات ديگر را تشکيل دادند. وقتي فقط يک ثانيه از پيدايش جهان گذشته بود ، تنها ذرات بجا مانده در جهان ، نوترون ها ، پروتون ها ، فوتون ها و نوترينو ها بودند. در مدت 200 ثانيه بعدي ، وقوع يک سري از واکنش هاي هسته اي منجر به ايجاد سبکترين سه عنصر موجود در جهان شد.
امواج صوتي حاصل از پژواک مهبانگ ، همانند امواج سطح يک درياچه در ميان ماده فوق العاده گرم و چگال جهان اوليه منتشر شد. انبوهي از الکترون ها که توسط پروتون هاي با بار مثبت جذب مي شدند ، در اين ارتعاشات کيهاني سهيم شده و نقش ايفا کردند. بدين ترتيب ، 380 هزار سال از عمر جهان گذشت. در اين زمان ، دما آنقدر پايين آمده بود که اتم ها بتوانند شکل بگيرند. بنابر اين جهان ، ناگهان شفاف شد و فوتون ها آزاد شدند. فوتون هاي آزاد شده ،آثار افت و خيزهاي دما وچگالي جهان اوليه را به شکل الگويي از تغيير شدت ، با خود حمل کردند. اخترشناسان اين تابش را که براي نخستين بار توسط پنزياس و ويلسون مشاهده شد ، « تابش زمينه ميکرو موج کيهاني » مي نامند. هنگامي که اخترشناسان ، تلسکوپهاي ميکروموجي خود را به هر سو از آسمان نشانه مي روند با تابشي با شدت تقريبا ً يکسان مواجه مي شوند. اما چگونه ممکن است انفجار اوليه پيدايش جهان ، چنين آثار يکنواختي بوجود آورده باشد ؟ گويي تمامي بخش هاي جهان اوليه با همديگر در ارتباط بوده اند. اما اين چگونه ممکن است ؟ آلن ات که سرگرم انديشيدن به اين مسئله بود به پاسخي شگفت انگيز دست يافت ؛ آيا ممکن است تمامي جهان از حبابي بسيار گرم و فوق العاده همگن ايجاد شده و با چنان سرعتي منبسط شده باشد که فرصتي براي تغيير نداشته باشد ؟ اين نظريه که به « نظريه تورمي » شهرت يافت ، نه تنها يکنواختي بسيار بالاي تابش زمينه کيهاني را توضيح مي دهد بلکه علت همان عدم يکنواختي بسيار اندک را نيز تبيين مي کند. بنابر نظريه تورمي گات ، اين عدم يکنواختي ها ناشي از افت و خيزهاي کوانتومي در حين تورم جهان بوده است.
اينک کيهان شناسان در کليت اين مسئله توافق دارند که افت و خيزهاي کوچک در جهان اوليه ، توسط نيروي گرانش تقويت شده و نهايتا ً منجر به پيدايش ساختارهاي بزرگ مقياس جهان که امروزه مي بينيم ( نظير کهکشانها و خوشه هاي کهکشاني ) شده است. اما جزئيات مسئله ، هنوز روشن نيست. نظريه تورمي گات حتي يک پيش بيني قابل آزمودن نيز دارد. مطابق اين نظريه ، يک جهان حبابي که دچار تورم شده ، بايد در مقياس هاي کيهان شناختي ، تخت به نظر برسد. تخت بودن جهان به اين معني است که دو خط موازي حتي اگر در تمامي جهان امتداد داشته باشند ، هيچگاه همديگر را قطع نخواهند کرد.
در سالهاي اخير ، اخترشناسان ، بارها با اندازه گيري ابعاد زاويه اي افت و خيزهاي تابش ميکروموج کيهاني ، نظريه آلن گات را در معرض آزمون گذاشته اند و هر بار به اين نتيجه رسيده اند که جهان تخت است.
اما با اين حال هنوز هيچ کس نمي داند چه عاملي منجر به تورم جهان شد. فيزيکدانان مدل هاي تورمي پيشنهاد کرده اند اما اغلب راه حل هاي پيشنهادي ، تنها راه حل هايي رياضي بوده که هيچ مبناي فيزيکي ندارد. ادوارد کلب ، اخترفيزيکداني از آزمايشگاه ملي شتابدهنده فرمي در اين باره مي گويد : «در واقع ، تمامي نظريات تورمي موجود ، به نوعي اثبات مي کنند که ما هنوز نظريه مناسبي در اين زمينه نداريم. »
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۴, ۲۱:۵۷ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
3:چرا جهان از ماده ساخته شده است ؟
اگر جهان کاملا ً متقارن بود ، نه سياره اي در آن بوجود مي آمد و نه انساني ؛ چرا که در آن صورت در لحظات آغازين آفرينش ، تعدادي مساوي از ذرات و پادذرات بوجود مي آمد و اين ذرات و پادذرات ، به سرعت با همديگر برخورد کرده و تبديل به فوتون هاي نور مي شدند. چنين جهاني ، مملو از تابش بود اما هيچ اتمي در آن وجود نداشت. اما نکته عجيب در آن است که جهان ما عملا ً هيچ پادذره اي وجود ندارد. توضيح چرايي اين امر براي نظريه پردازان ، کاري دشوار است. بنابر نظريه آلن گات ، فرآيند تورم جهان بايد منجر به ايجاد مقاديري مساوي از ماده و پادماده در جهان شده باشد. بنابراين سوال اين است که ذرات پادماده کجا غيب شده اند؟
يک احتمال آن است که پادماده از بين نرفته باشد و هنوز هم در بخش بسيار دوري از جهان که قابل مشاهده نيست ، وجود داشته باشد. در اين صورت ممکن است در بخش هاي دوردست جهان ، پاد کهکشانهايي وجود داشته باشند و پاد انسانهايي در اين پاد کهکشانها زندگي کنند. اما اين مسئله ، خود منجر به نتايج عجيب و غريب ديگري مي شود که هيچ کدام تا کنون مشاهده نشده است.
احتمال ديگر آن است که قوانين فيزيک به گونه اي به نفع ماده باشد که در آغاز ، ذرات بيشتري نسبت به پاد ذرات در جهان ايجاد شده باشد. در اين صورت ، آنچه امروزه در جهان مي بينيم ، چيزي نيست جز همان ذرات اضافي (مابقي ذرات و پادذرات ، همديگر را نابود کرده اند.)
در اواسط دهه 1960 ، دو فيزيکدان به نام هاي جيمز کرونين و وال فيچ ، توسط آزمايشي نشان دادند که حدود 2/0% از واپاشي نوعي از ذرات بنيادي ، تقارن را نقض مي کند. همه از نتايج اين آزمايش شگفت زده شدند. کيهان شناسان در همان زمان اعلام کردند نتايج مزبور ممکن است علت باقي ماندن ماده در جهان را توضيح دهند. اما هنوز سوالات بسياري در مورد اين مسئله ، بي پاسخ مانده است.
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۴, ۲۳:۱۸ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
4:کهکشانها چگونه شکل گرفتند؟
پروتون ها و نوترون ها در جهان اوليه ، تحت تاثير گرانش خود به شکل گروه گروه گرد هم آمدند و همين امر ، منجر به افزايش دماي آنها شد. در اينحال ، باريونهاي پر انرژي ديگري که در زمينه آنها در حال حرکت بودند ، با برخورد به اين توده ها ، انرژي از دست داده و گرفتار نيروي جاذبه آنها شدند. بدين ترتيب خوشه هاي کهکشاني به آرامي و به شکل تارهاي عنکبوتي در سرتاسر کيهان شکل گرفته و بافته شدند.
هر چند نقشه هاي سه بعدي تهيه شده از کهکشانها ، مدل مزبور را تاييد مي کنند اما درک جزئيات اين مدل ، فوق العاده دشوار است. آيا فرآيند برخورد کهکشانهاي مارپيچي با همديگر منجر به شکل گيري کهکشانهاي بيضوي مي شود ؟ اگر چنين است پس چرا زنجيره کهکشانهاي مارپيچي و بيضوي هر يک از الگوي متفاوتي در ساختار حبابي جهان تبعيت مي کنند ؟ پاسخ به اين پرسشها نيازمند زماني طولاني است چرا که اندازه گيري فاصله کهکشانها کاري بسيار زمانبر است. اکنون گروهي از اخترشناسان مشغول ترسيم نقشه اي سه بعدي از چگونگي توزيع يک ميليون کهکشان در جهان هستند. نتايج اين تحقيق ، ما را در گشودن راز چگونگي شکل گيري کهکشانها ياري خواهد بخشيد.
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۴, ۲۳:۱۸ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
5:ماده تاریک چیست ؟
تمامی ستاره ها و کهکشانهای جهان ، مجموعا ً تنها 5/0% جرم کل جهان را تشکیل می دهند. حتی اگر جرم توده ابرهای نامریی را که به شکل اتمی در بخشهای دور دست جهان شناورند به این عدد اضافه کنیم ، به چیزی در حدود 4 % کل جرم جهان می رسیم. مابقی جرم جهان از ماده ای ناپیدا که اصطلاحا ً « ماده تاریک » نامیده می شود و همینطور نوعی انرژی اسرار آمیز به نام « انرژی تاریک » تشکیل شده است. اگر چه ماده تاریک از دید مستقیم اخترشناسان پوشیده است اما تاثیرات و نشانه های آن قابل آشکار سازی است. اینک اخترشناسان به کمک تاثیرات گرانشی این ماده ناپیدا بر روی نور ستارگان دوردست (خم کردن پرتوهای نور) تخمین می زنند که ماده تاریک ، چیزی در حدود 23 % جرم کل جهان را تشکیل می دهند. این ماده به شکل رشته هایی کیهانی بر روی سطوح حبابهایی با ابعادی در حدود صدها میلیون سال نوری منجمد شده است. شکل توزیع ماده تاریک در جهان ، نشان دهنده سرد بودن آن است و به همین علت نیز اغلب « ماده تاریک سرد » نامیده می شود. ماده تاریک به شکل هاله ای کهکشان ما و سایر کهکشانها را در برگرفته است و همین امر نشان می دهد که ذرات تشکیل دهنده آن یا اصلا ً بر هم کنشی با ذرات ماده معمولی ندارند و یا برهم کنش بسیار بسیار ضعیفی دارند (در غیر این صورت باید در صفحه کهکشان جمع می شدند و نه در اطراف آن). برای اغلب ذرات این ماده عجیب و غریب ، زمانی بیش از عمر کل جهان طول می کشد تا با یکی از ذرات ماده معمولی برخورد کنند.
فیزیکدانان برای آشکار سازی این ذرات پنهان از نظر ، دو راهکار عمده را در پیش گرفته اند. در سناریوی اول ؛ فرض بر آن است که ذرات و پادذرات ماده تاریک در مرکز خورشید و یا مرکز کهکشان با همدیگر (و نه با ذرات ماده معمولی) برخورد می کنند. چنین برخورد منجر به ایجاد ذرات جالب دیگری به نام نوترینو خواهد شد. بنابراین آشکارسازی نوترینوهای یش بینی شده ، دلیلی مبنی بر وجود ذرات ماده تاریک خواهد بود (نوترینوها توسط منابع دیگری نیز در جهان تولید می شوند که باید توسط روش های تجربی ، آنها را از یکدیگر تفکیک نمود.) ؛ بئین منظور ، فیزیکدانان دستگاه های بسیار بزرگ آشکار سازی نوترینوها را در اعماق آبهای دریای مدیترانه و آدریاتیک و همینطور در زیر یخهای ضخیم قطب جنوب ، نصب کرده اند. این آشکار سازها قادر خواهند بود نور ضعیف حاصل از بر هم کنش نوترینو ها با مولکول های آب را ثبت نمایند.
سناریوی دوم ؛ مبتنی بر آشکارسازی مستقیم ذرات ماده تاریک توسط بلور ژرمانیم است. نمونه پیشرفته ای از این آزمایش در 740 متری زیر زمین در یک معدن آهن در مینه سوتای آمریکا در حال انجام است. هیچ کدام از این آزمایشات تاکنون موفق به آشکارسازی مستقیم ماده تاریک نشده اند.
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۴, ۲۳:۱۸ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
6:آیا تمامی ماده شناخته شده جهان ، در کهکشانها جمع شده اند ؟
تنها 10 % از ماده معمولی جهان (که اصطلاحا ً ماد باریونی نامیده می شود) در ستاره ها جمع شده اند. اینک اخترشناسان با استفاده از نور اختروش ها (که در فاصله هایی بسیار دور از زمین واقعند و از سیاهچاله ها نیرو می گیرند) درصدد یافتن ماده باریونی ِ بیشتری در جهان هستند. چنانچه نور اختروش ها در مسیر طولانی خود تا رسیدن به زمین از میان ماده باریونی گازی شکل عبور کند ، اتم های گاز ، تاثیر خود را به شکل خطوط جذبی بر روی طیف نوری اختروش ، نقش می زنند. اما اختر فیزیکدانان تا کنون از این طریق ، ماده باریونی اندکی را نسبت به آنچه تصور می کردند،یافته اند.پس تمام باریون ها کجا رفته اند؟
اغلب اختر فیزیکدانان بر این باورند که آنها جایی نرفته اند بلکه هنوز هم در اعماق فضا شناورند. اما در طی میلیاردها سالی که از تشکیل این ابرهای باریونی می گذرد ، برخورد اتم های تشکیل دهنده آنها با همدیگر دمای گاز را تا حدود یک میلیون درجه سانتی گراد افزایش داده است. از آنجاییکه گاز در چنین دمایی نور چندانی را نه جذب می کند و نه تابش می نماید ، آشکارسازی آن به این روش برای اخترشناسان ، بسیار دشوار خواهد بود.
دیوید واینبرگ و همکارانش با بکارگیری تلسکوپ فضایی تابش x چاندار سعی در یافتن شواهدی مبنی بر وجود گاز باریونی در هاله ماده تاریک (که کهکشانها را در بر گرفته است) نموده است. او اینک تا 90 % از یافتن نشانه های گاز باریونی ، در طیف جذبی تابش x مطمئن است اما حصول اطمینان بیشتر ، نیازمند زمان رصدی طولانی تری خواهد بود.
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۵/۲۹, ۱۴:۲۱ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
7:انرژی تاریک چیست ؟
انرژی تاریک ، پدیده اسرار آمیز و ناشناخته ای است که انبساط جهان را شتاب می بخشد. برای آنکه این انرژی ، شتاب فعلی انبساط جهان را تامین کند باید در حدود 73 % کل چگالی جهان را تشکیل دهد. اساسی ترین مسئله در این مورد آن است که هیچ کس از ماهیت انرژی که چنین نقش شگفت انگیزی ایفا کند اطلاعی ندارد. مایکل ترنر از دانشگاه شیکاگو می گوید : « تنها کاری که تا کنون توانسته ایم در ارتباط با این پدیده انجام دهیم ، صرفا ً نام گذاری آن بوده است. این انرژی ممکن است از هیچ (خلا) حاصل شده و یا تاثیری از سایر ابعاد مکانی پنهان در هستی باشد.» هر چند انرژی تاریک ، نقش یک نیروی دافعه کیهانی نظیر ضد گرانش را ایفا می کند اما نمی توان آنرا صرفا ً یک نیرو به حساب آورد چرا که این نیروی دافعه ، تابع ویژگی های ذرات مادی نبوده و مستقیما ً بر روی فضا عمل می کند !
-
-
۱۳۸۸/۰۵/۲۹, ۱۴:۳۲ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
8:چگالی جهان چقدر است ؟
ماده موجود در جهان در برابر انبساط آن مقاومت می کند. بنابراین اگر چنانچه ماده تاریک وجود نداشت ، انبساط جهان به تدریج متوقف شده و به انقباض تبدیل می شد و نهایتا ً جهان در هم فرو می پاشید. اما انرژی تاریک با نیروی دافعه خود از این کار جلوگیری می کند. انرژی تاریک ، مسبب شتاب گرفتن انبساط جهان است. بنابراین اگر چگالی انرژی تاریک ثابت بوده و یا حداقل مقدار مثبتی باقی بماند ، در این صورت ، انبساط جهان با سرعتی فزآینده ادامه خواهد یافت. اما این احتمال نیز وجود دارد که چگالی انرژی تاریک ، ثابت نبوده و متغیر باشد و حتی ممکن است مقداری منفی پیدا کند که در آن صورت ، جهان را به سوی فروپاشی خواهد برد. مارتین ریس ، اخترفیزیکدان دانشگاه کمبریج می گوید : «اگر چنانچه چگالی انرژی تاریک حتی به میزان اندکی منفی باشد می تواند منجر به فروپاشی تمامی جهان گردد.»
اکنون ماهیت انرژی تاریک بر ما پوشیده است . بنابر این از سرنوشت جهان هم بی خبریم چرا که سرنوشت جهان ، وابسته به انرژی تاریک است ......
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری