جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: دیدار با نوههای عموی بابام در دهکده جهانی
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۰, ۲۱:۳۹ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 10
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- 15 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 4
- گالری
- 0
دیدار با نوههای عموی بابام در دهکده جهانی
اینقدر این موضوع نزدیکه و شاید تکراری باشه که یه کم خجالت میکشم در موردش بنویسم، ولی چند روزه که تو گلوم گیر کرده و نمیتونم ازش بگذرم.
پاور کامپیوتر رو میزنی. ویندوز که بالا اومد، رو کانکشن کلیک میکنی و بعدشم دایال. وقتی هم که کانکت شدی، یاهو مسنجر رو باز میکنی و با یه کسی اونور دنیا میچتی! عصر ارتباطاته و دهکده جهانی حد و مرزی هم نداره. یه اینوایت از اورکات یا قزاق مرحوم یا کلوپ خودمون برات میاد. عضو میشی و پروفایلی و شروع میکنی به دوست پیدا کردن. به قول قدیمیها هم که هزار دوست کم است و یه دشمن زیاد. کاری به بعضیها ندارم که از این امکانات مانند چت و اورکات و قزاق و... سوءاستفاده میکنن که آخرشم دودش به چشم همه میره و اورکات بدبخت فیلتر میشه، اما خیلی راحت میشه از این امکانات استفاده درست کرد. دوستان مختلفی در اقصا نقاط دنیا پیدا کرد و باهاشون دربارة موضوعات گوناگون مانند ورزش، سیاست، فرهنگ و هنر، ادبیات، علم، مذهب و... به بحث و تبادل نظر پرداخت. چه اشکالی داره؟ خیلی هم عالیه!
اما، ولی... ولی چقدر مسخره است وقتی در خونه رو میزنن، بری در رو باز کنی و بینی یه خانم یه آقا و دو تا بچه پشت درند. عین حیوون دراز گوش بر و بر نگاشون میکنی و باباتو صدا میزنی. بابات که اومد دم در، میزنه پس سرتو و میگه: بچه همه چیز فهم! اینا پسر عموم اینان! مگه نمیشناسیشون؟!
حالا محبت کرده، پیدا کنید پرتقال فروش را!
چند روز پیش میزبان پسر عموهای پدرم و خانوادههاشون بودیم که تعداد دیدارهای ما در کل دوران حیات پر برکت اینجانب؟! بعید میدانم از تعداد انگشتان دست فراتر رود.
خدا رو شکر برخورد من به افتضاح دیدار قبلی نبود، ولی خوب...
چه ساعتهای خوبی بود. با اینکه خیلی کم همدیگرو میبینیم، ولی چقدر با هم احساس نزدیکی میکنیم. مخصوصاً وقتی رو معیارهای غلط امروزی پا میذاریم و از کلاس گذاشتنهای واهی فاصله میگیریم و خیلی راحت و در نقش خودمون با همدیگه ارتباط برقرار میکنیم، چه صفایی میبریم.
به خودم گفتم چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه. گفتم من که این همه دوست خوب تو اینترنت دارم و باهاشون تبادل اطلاعات خوبی دارم، چرا باید از فامیلهای همخون و نزدیک و خوبم این قدر فاصله داشته باشم؟ به خدا صلهرحم فقط یه شعار نیست. نمود عملی هم میخواهد که خیلی هم زیباست. پس پا شدم و ایمیل و وبلاگ و... خودم رو براشون نوشتم و بهشون دادم. منتظرشونم تا...
آخه چرا امروزه روز اگه با یه نفر وارد جمعی بشی و بگی این فامیلمونه و وقتی ازت میپرسن نسبتش چیه؟ بگی پسر عموی بابام، همه بهت میخندن و میگن آخه بیکلاس! پسر عموی بابا که فامیل نمیشه! (بعضیها حتی عمشون رو هم فامیل نمیدونن!)
و چرا همین امروز روز تو همین دهکده جهانی و عصر ارتباطات خیلیها با افتخار سرشون رو بالا میگیرن و میگن (ما که باخونواده عموم اینا رفت و آمد نداریم. ایش! امّلهای شهرستانی...!)
بگذریم از بعضیها که دلایل قانعکننده ارائه میدن، ولی چرا.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری