-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۰۹:۰۷ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 2
- مورد تشکر
- 0 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جهان بینی
جهانبینی از هر دیدگاه
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۵, ۱۷:۵۳ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
آدمی به طور فطری دانش دوست و جستجوگر و پرستشگر است و این یکی از محرک های والایی است که در نهاد وی قرار دارد و به همین جهت به سوی علم و مکتب و فلسفه می رود تا به پرسش های خود دربارهء وجود خود و خدا و جهان پاسخ گوید; پرسش هایی از قبیل : از کجا آمده ام , آمدنم بهر چه بود, به کجا می روم , حاصل آمدن و رفتن من چیست , این جهان پهناور و این آسمان زیبا و ستارگان پرفروغ و دریاهای مواج و زمین برای چه منظور به وجود آمده اند, آیا اساساً جهان هستی آفریدگاری دارد که بر اساس نقشه وهدف خاصی آن را طراحی نموده باشد و...
علم و مکتب و فلسفه سعی می کنند به این سؤال ها و پرسش ها پاسخ دهند. به نوع برداشت و طرز تفکری که یک انسان دربارهء جهان و هستی دارد, جهان بینی مي گویند که بر سه قسم است : جهان بینی علمی و تجربی ;جهان بینی مکتبی و دینی و جهان بینی فلسفی .
جهان بینی تجربی و علمی : به موازات این که دقیق و مشخص و جزیی است , محدود است و تنها تا حدحس و آزمون حس پیش می رود. جهان بینی دینی و مکتبی , با استفاده از تعالیم کتاب و سنت و با تکیه بر عقل و شرع سعی می کند به پرسش ها پاسخ دهد و جهان بینی فلسفی , متکی به یک سلسله اصول بدیهی و غیر قابل انکار است و با روش برهان و استدلال پیش می رود.(1)
جهان بینی تجربی (علمی ) فلسفی , هر دو مقدمهء عملند, اما به دو صورت گوناگون ; جهان بینی علمی (تجربی ) از آن جهت مقدمه و زیر بنای اعمال و رفتار آدمی است که به انسان قدرت و توانایی تحوّل و تغییر وتصرف در طبیعت و نظام هستی را می دهد و او را تا مرز تسلط و تسخیر طبیعت پیش می برد, تا طبیعت را درجهت میل خویش به کار گیرد. اما جهان بینی فلسفی در طرز برخورد و عکس العمل انسان در برابر جهان اثرمی گذارد و به انسان امید می دهد و مواضع انسان را در برابر جهان و انسان و خدا مشخص می کند و نگرش او رابه هستی در ساختار معیّن قرار می دهد.
مرز جدایی علم و فلسفه همین است ; یعنی علوم تجربی قادر نیست به انسان نوعی جهان بینی بدهد که پایه و زیربنای یک ایدئولوژی (نظام فکری بایدها و نبایدها) باشد, ولی فلسفه می تواند. فلسفه از احکام موجودـ از آن رو که موجود است ـ بحث می کند و طبعاً از نوعی جزم و حقیقت برخوردار است و آن تزلزل ثباتی که در جهان بینی علمی و تجربی دیده می شود, در جهان بینی فلسفی نیست . علم پاسخگوی بسیاری ازپرسش های آدمی که مربوط به ماوراء طبیعت و متافیزیک است نیست , ولی فلسفه پاسخگوی تمام مسایل بنیادی که تکیه گاه ایدئولوژی است , می باشد.
اما مکتب و جهان بینی دینی و توحیدی علاوه بر امتیازات جهان بینی فلسفی , به انسان تعهد و مسئولیت وعشق و شور و امید می دهد و انسان را از سقوط در درهء هولناک پوچ گرایی و هیچ انگاری و یا نیست انگاری وبی مبالاتی نجات می دهد.(2)
*********
(پـاورقی 1.مرتضی مطهری , مجموعه آثار, ج 1 ص 20ـ 60
(پـاورقی 2.مرتضی مطهری , مقدمه ای بر جهان بینی , ص 10ـ 50
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۶, ۰۶:۴۸ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
به ديگر سخن
بنام خدا
جهانبینی به معنای نگرش کلی به هستی و انسان است، که پاسخگوی سؤالات اساسی انسان میباشد؛ از قبیل اینکه:
1- آیا جهان آفریدگاری حکیم و توانا دارد، یا خود به خود به وجود آمده است؟
2- آیا جهان غایتی دارد و به سوی هدفی تعیین شده در حرکت است؟
3- آیا انسان در اعمال و رفتار خود مختار و مسؤول است یا مجبور و فاقد مسؤولیت؟
4- آیا انسان پس از مرگ نابود میشود و مرگ به معنای فنای حیات آدمی و یا تغییر شکل حیات انسان است و آدمی حیاتی جاوداندارد؟
5- اگر حیات آدمی جاودان است، نیکبختی و شوربختی در حیات پس از مرگ چگونه است و به چه عواملی بستگی دارد؟
جهانبینیها به اعتبارات گوناگونی قابل تقسیماند که مهمترین آنها عبارت است از:
الف) از جهت روش و متد: از نگاه روش شناختی (Methodologic) جهانبینی به چهار دسته تقسیم میشود:جهان بینی علمی، جهان بینی فلسفی، جهان بینی عرفانی و جهان بینی دینی (وحیانی).
ب ) از نظر محتوا: از دیدگاه محتوایی جهانبینی به دو دسته تقسیم میشود: الهی و مادی.
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۶, ۰۶:۵۱ #4
تفاوت جهان بینی و ایدئولوژی
جهان بینی عبارت است از بررسی کلی در زمینه هستی و به طور کلی هستی شناسی جهان بینی گویند و مسائل عمده جهان بینی عبارتست از هستی شناسی، خداشناسی، انسان شناسی، راه شناسی و ... پس در جهان بینی همواره به بررسی و شناخت هستی، میپردازیم، یا هستی مطلق(خدا) و یا هستی محدود(انسان و...) ولی ایدئولوژی عبارتست از بایدها و نبایدها، این که انسان چه کند و چه نکند و به طور کلی خطوط اساسی زندگی انسان، روشها، خوبها، بدها، هدفها و وسیلهها نیازها و دردها و درمانها مسئولیتها و تکلیفها و... و همه همه ایدئولوژی را تشکیل میدهند.
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۶, ۰۶:۵۲ #5
اصول جهان بینی مادی و الهی
مسلک و فلسفه زندگی بر نوعی اعتقاد و بینش و ارزیابی درباره هستی و بر یک نوع تفسیر و تحلیل از جهان مبتنی است. نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی دارد، جهان بینی نامیده میشود.(1)
میان انسانها انواعی از جهان بنیی وجود دارد، ولی همگی آنها را میتوان براساس پذیرفتن ماوراء طبیعت و انکار آن، به دو بخش کلی تقسیم کرد: جهان بینی الهی، و جهان بینی مادی. (2)
جهان بینی الهی: که مبتی بر سه اصل میباشد:
1 - اعتقاد به خدای یگانه
2 - اعتقاد به معاد و زندگی ابدی برای هر فردی از انسان در عالم آخرت.
3 - اعتقاد به بعثت پیامبران توسط خدا برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت.
این اصول سه گانه در واقع پاسخ هایی است به اساسیترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح میشود: مبدأ هستی کیست؟ پایان زندگی چیست؟ از چه راهی میتوان بهترین برنامه زیستن را شناخت؟(3)،
جهانبینی مادی:
جهان بینی مادی براساس نگرش نفی خدا و قیامت از جهان هستی شکل گرفته است. در این جهان بینی، تمام هستی در جهان مادی و طبیعی خلاصه شده که هیچ آفریننده دارای شعور و ادراک، خارج از عالم ماده ندارد و هر چه هست، در همین عالم ماده است و چیزی به نام ماوراء طبیعت و خداوند و عالم دیگر (قیامت و رستاخیز) وجود ندارد و وجود انسان در وجود مادی او خلاصه میشود که با مرگ از بین میرود یا تغییر به اجزای دیگر مادی میشود.
پاورقي::
1 - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 75.
2 - محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج (2-1)، ص 30.
3 - محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 30 و 31.
-
۱۳۸۹/۰۸/۰۵, ۰۸:۰۶ #6
به طور خلاصه می توانیم بگوییم جهان بینی یعنی آنچه هست و ایدئولوژی یعنی آنچه باید باشد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خيرايا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری