جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: حضرت ایت الله روح الله الموسوی الخمینی
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۱:۰۸ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
حضرت ایت الله روح الله الموسوی الخمینی
امام خمینی (ره)، زندگینامه و خانواده
امام خمینی ره در بیستم جمادی الثانی سال 1320 ه. ق در شهر خمین از بلاد ایران و در خاندانی علمی، انقلابی و مبارز به دنیا آمد و در چنین خانواده ای نشو و نما یافت، پدرش شهید مصطفی موسوی در نجف اشرف و سپس در سامرا تحصیل علم نمود و در آن دو شهر مقدس که مرکز حوزه علوم دینی بوده مدارج عالیه را طی کرد؛ پس از گذشت چهار ماه و 22روز از ولادت آخرین فرزندش سید روح الله، به روز 12 ذیقعده سال 1320 ه. ق در راه خمین به اراک ترور و به شهادت رسید
سید روح الله دوران کودکی و نوجوانی را در دامن مادري نمونه بنام «هاجر» و نزد عمه مکرمهاش سپري کرد و در مکتب برادر بزرگوارش و ديگر اساتيد به تعلم پرداخت. از کودکي با نبوغي سرشار به فراگيري علم دين همت ورزيد و درسن 18 سالگي براي کسب معارف الهي از مکتب آيةالله العظمي حائري يزدي به حوزهعلميه اراک هجرت کرد و با فراگيري علم دين و تهذيب و تهجد در پي يافتن حقيقت ناب سر از پا نميشناخت و از همان آغاز جواني دل در گرو حق تعالي نهاد و از هرچه رنگ تعلق داشت فاصله گرفت به گونهاي که مورد تحسين و شگفتي استادان خويشواقع شد.
امام خميني(ره) در سال 1301 هجري شمسي همزمان با هجرت استاد عاليقدرش به قم و تاسيس حوزه علميه به اين شهر هجرت کرد. او در 25 سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد و در 28 تا 30 سالگي آثار بزرگ و عرفاني خويش (مصباح الهدايه، سرالصلوه، شرح دعاي سحر و ...) را تاليف نمود.
در سن 28 سالگي ازدواج نمود و حاصل آن ازدواج مبارك هشت فرزند (3 پسر و 5 دختر) بود كه از آن ميان سيد مصطفي و سيد احمد خميني از ويژگي خاصي برخوردار بودند.
رفتار مهربانانه ي امام با اعضاي خانواده، تجسم عيني رفتار و برخورد پيامبر عظيم الشان اسلام و ائمه ي معصومين با اعضاي خانواده بود.
حضور متواضعانه اما حکيمانه و مدبرانهاش در دوران زعامت آيتالله بروجردي و مسائل سياسي جاري آن زمان، نويد آيندهاي روشن در دل عالمان دورانديش و فهيمحوزه ايجاد کرده بود... .
بعدها آن جناب موفق گرديد انقلابي بي نظير و اسلامي را در ايران پايه ريزي كند و حكومتي بر مبناي مكتب اهل بيت در ايران تاسيس نمايد.
ایشان در 14 خرداد ماه سال 1368 ه.ش در شهر تهران رحلت کرد و در میان گریه و اندوه میلیون ها عاشق در مزارش در همین شهر به خاک سپرده شد.
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۸/۱۴ در ساعت ۰۶:۴۶ دلیل: فونت ریز
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۲:۴۸ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
ویژگی های فردی و رفتاری امام خمینی (ره)(
شخصیت عظیم رهبر کبیر انقلاب حقا و انصافا پس از پیغمبران خدا و اولیاء معصومین، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود، ودیعه خدا در دست ما و حجت خدا بر ما و نشانه عظمت الهی بود، وقتی انسان او را می دید، عظمت بزرگان دین را باور می کرد، عظمت پیغمبر (ص) و عظمت امیرالمؤمنین و عظمت سیدالشهداء و عظمت امام صادق علیهم السلام و بقیه اولیاء را انسان نمی تواند درست تصور کند، ذهن ما کوچکتر از آن است که بتوانیم عظمت شخصیت آن بزرگ مردان را حتی در ذهن مان بگنجانیم، اما انسان وقتی شخصیتی با عظمت امام عزیزمان را با حکمت، آن هوشمندی، آن صبر، حلم و متانت، آن صدق و صفا، آن زهد و بی اعتنایی به زخارف دنیا، آن تقوا و ورع و خداترسی و عبودیت مخلصانه برای خدا و بالآخره شخصیتی با این همه عظمت و ابعاد گوناگون دست نیافتنی که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهای فروزان آسمان ولایت، کوچکی می کند، تواضع می کند، خاکساری می کند، خودش را در مقابل آنها ذرهای به حساب می آورد، آنوقت انسان می فهمد آنها چقدر عظیم و بزرگ بودند.
رهبر کبیر عزیز ما و امام فقید بزرگوار ما که در عالم چهره درخشان بود و حقیقتاً مثل او نه در این زمان و نه در زمانهای گذشته نداشتیم، نداریم، لااقل در چهرههای معروف عالم سراغ نداریم بعد از انبیاء و اولیاء علیهم السلام، به این عظمت، به این جامع الابعاد و جامع الاطراف بودن و با این خصوصیات مثبت.
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۸/۱۴ در ساعت ۰۶:۴۸ دلیل: فونت ریز
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۲:۵۱ #3
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
حالات معنوی امام خمینی (ره)(
امام [خمینی ره] خیلی خصوصیات ممتاز فردی داشت، اما توفیقات او بالاتر از آن بود که او به خصوصیات فردی یک انسان متکی باشد. شجاعت، آگاهی، عقل، تدبیر، دور اندیشی امام از چیزهای ممتازی بو د که در وجود امام جمع بود و در اینها هیچ شکی نیست، اما توفیقاتی را که آن بزرگوار بدست آورده بمراتب بالاتر از این است که به شجاعت زیاد، تدبیر و آینده نگری زیاد یک انسان متکی باشد، بلکه آن توفیقات ملهم از عوامل دیگری بود.
آن توفیقات امام در درجه اول از اخلاصش ایشان ناشی می شد، یعنی در واقع مخلص خدا بود و کار را صرفا برای خداوند انجام می داد و لاغیر.[1]
آن آراسته به خصلت های والا و مکارم اخلاقی جام جهان نمای معنویت را می نمایاند، به گفتار و رفتارش نور حقیقت پرتو افکنده بود، با اصول و ارزشها می زیست، هیچ چیز و هیچ عاملی موفق نگردید به موازینی که امام خمینی مزین به آنها بود، غلبه کند، هویت و شخصیت آن فرزانه را ارزش های دینی شکل می داد و در واقع شجره طیبه¬ای بود که اصلها ثابت و فرعها فی السماء.
...او [امام خمینی ره] امیر و حاکم هواها و خواهشهای نفسانی خود بود، و نه خواهش ها بر او، در عین حال در نهایت تواضع و فروتنی، در عین حال در نهایت صبر و بردباری...[2]
[1]بیانات مقام معظم رهبری، روزنامه جمهوری اسلامی – 24/4/1364.
[2]بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت مردم با ایشان- 20/3/136
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۲:۵۵ #4
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
سیره امام خمینی (ره)
هزار نقد به بازار کائنات آرند یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
حضرت امام خمینی ره با پیروی از اجداد طاهرینش نخست سجایای اخلاقی و کرامت¬های انسانی را در وجود خود متحقق و متجلی ساخت آنگاه هادی و دلیل راه گشت و با فیض انفاس قدسی و مدد دم مسیحایی خود بر قلبها و جانهای مرده حیات و پویایی بخشید و آنان را که مستعد هدایت و رهایی بودند از گرداب هلاکت و غرقاب فنا خلاصی داده و به ساحل آرامش و نجات رهنمون ساخت.
معظم له در سجایای اخلاقی، ویژگی های رفتاری و ابعاد شخصیتی عمیق و گسترده ي خود، عناصر به ظاهر متضادی را با هم الفت داده بود، آن عابد وارسته در برابر ناملایمات و مشکلات که برای مردم و محرومان پدید می آمد سخت متأثر می گردید ولی در برابر ارباب ستم و عوامل استکبار، قهرمان قاطعیت و مقاومت بودند. آن عارف معروف که مناجات عارفانه خویش را در قالب سرودهای عرفانی تنظیم نمود، به عنوان فیلسوفی باریک بین که معارف قرآنی و الهی را در سطح عالی بیان می کرد تند بادهای افکار انحرافی و التقاطی را خنثی کرده و در همین زمان آن سیاست مدار عادل، مدبر و ژرف نگر با اراده¬ای آهنین و عزمی استوار، سکان کشتی امت اسلامی را به ساحل نجات مي رسانید. او حكومت را فلسفه ي عملي فقه مي دانست. اين اقیانوس خروشان در مقابل ابر قدرت ها، چون با یکی از افراد عادی مواجه می گشت چشمه های عطوفت از قلب رئوفش جاری می گشت، این قلب مرکز نور الهی بود و امام با اتکا به این منبع منور و با دقت در سیما و لحن سخن اهداف و مقاصد افراد و گروهها را تشخیص می داد و چون احساس می نمود که اشخاص یا احزابی تیشه به دست گرفته اند تا ریشه درخت ارزش ها را خدشه دار کنند تمامی وجودش خشم می گشت و در دل و ذهن آنان رعب و هراس می افکند و مطرود خاص و عامشان می ساخت.
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۳:۰۵ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
شمهای از سیره عملی امام خمینی(ره) شماره صفحه در مجله: 12پدیدآورنده:حجة الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی ،
خلاصه:
کلمات کلیدی:،قسمت اول : پیش سخن
حضرت امام خمینی قدس سره حقیقت جاودانهای است که بر تارکجهان انسانیت میدرخشد، چرا که او مظهر کامل انسانیت و مصلحیبزرگ است. سیره عملی او گنجینه پرمحتوا و عظیمی در همه ابعادانسانی است، و در یک جمله او شخص نبود، بلکه مجموعهای ازفرهنگ ناب انسان ساز بود، اسلام محمد(ص) و علی (ع) در چهره اومیدرخشید، بر همین اساس بر انسانهای حقیقت جو لازم استبرایارتقا به سوی کمالات، این انسان والامقام را بشناسند، و باپیروی از آن اسوه ارجمند، بر شخصیت و شکوه انسانی خودبیفزایند، من خود را در برابر این راد مرد الهی، چون قطرهایدر مقابل دریا میبینم، پس بهتر است عنان قلم را به فرزانگانیکه روزگارانی با او بودند و افتخار مصاحبتبا او را داشتندبسپاریم، و به بیان امین و راست گوی آنها گوش جان فرا دهیم ;
1 مرجع والامقام، عالم ربانی حضرت آیت الله العظمی حاج شیخمحمد علی اراکی که به حق سلمان عصر بود، چنین میگوید:«ایشان (امام خمینی) مردی با تقوا به تمام معنی، و برای اسلامفداکار به تمام معنی است. این مرد قد مردانگی علم کرد، و درمقابل کفر ایستادگی نمود و دست غیبی هم با او همراهی کرد، بهطوری که محیر العقول بود، و در هیچ خانهای و هیچ زاویهای اززوایای این مملکت نبود که مرگ بر شاه گفته نشود. او جان برکفدست گذاشته، و برای تبلیغ قرآن و دین حنیف اسلام جانبازیمیکند. جان برکف گرفته و برای شهادت حاضر شده است...
خداوند قوه غریبی در این مرد خلق فرموده، و مانند قوهای که بهایشان داده به هیچ احدی نداده است، و نیز جرئت و شجاعت و دیدیکه به او داده به احدی نظیر آن را نداده است. کار او فقط وفقط برای خدا است، این مرد از آن مردهایی است که اگر در روزعاشورا بود هفتاد و دو تن، هفتاد و سه تن میشدند، آن وقتسینهاش را جلو شمشیر و نیزه سپر میکرد، و برای همه چیز حاضراست، و از هیچ باک ندارد، نه از آمریکا میترسد، نه از شوروی،تمام آنها یک طرف، او هم یک طرف، خدا چنین قلبی به او دادهاست... او مانند جدش علی بن ابی طالب (ع) است، داستان عمرو بنعبدود (در جنگ خندق) را شنیدهاید که آن همه نعرهها از حلقوماو بیرون آمد و مبارز میطلبید، حضرت علی (ع) به جنگ او رفت واو را به خاک هلاکت افکند...
فرزندش (آقای خمینی) نیز این طور است، این همه عمرو بن عبدودهادر دنیا نعره میزنند، و فریاد میکشند، ولی او ابدا ترسی ندارداین چه شجاعتی است که خداوند به او داده است؟... حمایت از اینمرد، حمایت از سید المرسلین (ص) و ائمه طاهرین (ع) و حمایت ازحجه ابن الحسن (عج) است، و کوتاهی کردن نسبتبه این مرد،کوتاهی کردن در مورد آنها است.»
2 استاد بزرگ آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر قدس سره(1353-1400ه.ق) از مراجع شجاع و کم نظیر، که در راه اعتلایکلمه حق، به فرمان صدام ناپاک، به شهادت رسید، از انقلاب اسلامیایران و رهبر عالیقدر آن کمال پشتیبانی را نمود، از شجاعت اوهمین بس که در باره رژیم بعثی عراق، به استان دار کربلا و نجففرمود: « با صراحت میگویم که حکام بعث عراق مانند یزید بنمعاویه هستند.» این بزرگمرد در شان حضرت امام خمینی چنینفرمود: «ذوبوا فی الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام ; در وجود امام خمینیذوب شوید (در دریای وجود او غرق گردید) همان گونه که او دراسلام ذوب شده است.»
3 استاد گران قدر حضرت آیت الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی(دام ظله) میفرمود: حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) درابتدای ورود به قم دستور داده بودند که یک نفر خوش خط پیداکنند تا بعضی از نوشتههای ایشان را پاکنویس کند،مرحوم حجهالاسلام میرزا محمود (داماد مرحوم آیت الله فاضللنکرانی) میگفت: جستجو کردیم تا فردی را پیدا کرده و به خدمتآقا معرفی کنیم، بعد معلوم شد که آقا آن فرد را نپسندیدهاند.
با تعجب علت را از حاج احمد (معروف به حاج احمد خادم) جویاشدیم،ایشان گفت: تنها به این خاطر بود که این شخص وقتی خدمت آقارسید، حاج آقا روح الله خمینی در جلسه حضور داشتند، وی بههنگام نشستن، بالاتر از حاج آقا روح الله نشست،
آیت الله بروجردی ناراحتشدند و فرمودند: «من چنین خطاطی رانمیخواهم.» این نشان میدهد که آیت الله بروجردی (ره) آن قدربه امام احترام میگذاشتند که سزاوار نمیدانستند کسی بالاتر ازایشان بنشیند.» نیز طبق نقل آیت الله سید جلال الدین آشتیانی،آیت الله بروجردی فرمودند: «حاج آقا روح الله چشم و چراغحوزهاند.»
4 نادره زمان مرحوم حضرت آیت الله العظمی سید رضا بهاء الدینیقدس سره در ضمن گفتاری در شان امام خمینی قدس سره میفرماید: «امام خمینی (ره) با احیای دین و سنت الهی احیاگر شریعت اسلامو تجدید کننده حیات روحانی مسلمانان در تمام ابعاد آن است...در اخلاق و فضل نظیر امام را در حوزه نجف و قم ندیدهام، جهاتمعنوی و اخلاقی امام متکی به تبلیغات نبود، بلکه به واقعیتاتکا داشت، درست مثل اجدادش.»
5 رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای (دام ظله)در ضمن گفتاری از اتکاء به نفس امام و پیروزی از نظر او، چنینفرمود: «در یک جا در محضر امام سخن از اداره کشور بود (خطاببه سران) فرمود: «اگر همه شما بروید، من خودم کشور را ادارهمیکنم.» و این یک واقعیتی است که اگر همه ما نمیبودیم اماممیتوانستند کشور را اداره کنند، زیرا امام با نیروی مردم و بابازوی نیرومند عناصر مردمی در اداره کشور درنمیماندند...
پیروزی امام این بود که بتوانند وظیفهشان را انجام دهند، و درنظر ایشان پیروزی این نبود که انسان بتواند آن کاری را کهمیخواهد انجام دهد، بلکه انسان باید بر طبق تکلیف خود عملکند. او با این احساس و با این انگیزه مبارزه را ادامه دادندو پیش بردند، در کنار این دو خصوصیت معنوی (اتکای به نفس واحساس وظیفه) دارای دو خصلت دیگر هم بود، که وجود آنها جز باروحانیت الهی ممکن نیست و آنها عبارت بودند از: 1 دشمنشناسی ; 2 دوستشناسی.حضرت امام هرگز در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نکردند. ازاول دشمنها را شناختند و اعلام کردند و تا آخر هم در برابر شانایستادند.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای دام ظلهپیرامون شخصیت ممتاز و بی نظیر حضرت امام قدس سره گفتارفراوانی دارند تا آن جا که میفرمایند: «در باره شخصیتحضرتامام (ره) واقعا نمیشود حرف زد. وقتی بخواهیم راجع به ابعادشخصیت این عزیز دوران و یادگار پیامبران، حرف بزنیم ; میدانیمکه ناقص خواهد ماند. زمان زیادی لازم است تا زبانهای گویابتوانند عظمت این شخصیت را حیطه بندی کنند; لذا من نمیخواهمدر آن باره واقعا صحبت کنم، زیرا ما کوچکتر از آن هستیم کهبتوانیم در این زمینه به بررسی ابعاد شخصیت آن بزرگواربپردازیم. » نیز میفرماید: «او کلید بود، او ریشه این درخت(انقلاب) محسوب میشد، این ریشه باید محفوظ بماند. اگر این نظاماز ریشه خود; یعنی امام عزیز جدا شود مثل درختی است که«اجتثت من فوق الارض» (ابراهیم 26)یعنی از روی زمین آن را اره کرده باشند، و بین تنه و ریشه آنفاصله انداخته باشند. ممکن است چهار روزی هم نمود و هیکلیداشته باشد، اما سرنوشتش معلوم است، دیگر رابطه حیاتی وتغذیهای بین این دو نیست.» مقام معظم رهبری، شناخت مشخصاتراه امام، و عناصر اصلی حرکت امام را نخستین تکلیف ما دانستهو ویژگیهای این خط را در ده عنوان تبیین میکند که خلاصه آنعبارت است از: 1 احیای اسلام و ارزشهای دینی 2 اعاده روح عزت به مسلمین 3 ایجاد درک امت اسلامی در مسلمانها 4 فرو ریختن دژ استکبار در ایران 5 ایجاد حکومت اسلامی 6 ایجاد حرکت اسلامی در جهان 7 نگرش جدید در فقه شیعه، و دمیدن روح در حوزههای علمیه 8 ابطال باورهای غلط در خصوص اخلاق زمامداری 9 تحول ملت ایران از ضعف به قدرت 10 اثبات عملی بودن اصل «نه شرقی نه غربی»
امام فقط یک رهبر سیاسی نبود، او پشتوانهای معنوی و روحی ومایه امید ما بود، وزنه بزرگ و قله عظیمی بود که دایممیجوشید، و هر کس را به قدر ظرفیتش سیراب و بهرهمند میکرد. بااین اشاره نظر شما را به شمهای از عطر گلستان پرطراوت زندگیامام جلب میکنم:
عبودیت و بندگی امام خمینی
مظاهر بندگی در همه ابعاد زندگی امام آشکار بود. او آن چناندر سطح بالایی از پاکی و قداست و پرهیزکاری بودند که همسرایشان میگوید: «من شصتسال با امام زندگی کردم، ندیدم کهایشان یک معصیتبکند.» «من درستشصتسال با ایشان زندگیکردم، در طول این مدت، هیچ وقت ندیدهام آقا از من توقعی داشتهباشند. توقع ایشان از ما این بود که گناه نکنیم امام تذکرمیدادند که مواظب اخلاق و سیرت خود باشید، خودتان را نگیرید وتکبر نکنید... یک شب بعد از نماز آقا نشسته بودند و من هم درخدمتشان بودم، فاطمه خانم (خدمتکار منزل) چای آورد و جلو ماگذاشت، خدمتکار دیگر منزل هم در گوشه اطاق مشغول کار بود. بهآقا عرض کردم این فاطمه خانم خیلی خدمتکار خوبی است.
آقا فرمودند: غیبت نکنید. عرض کردم آقا! من که غیبت نکردم،گفتم ایشان خوب هستند. آقا فرمودند: « همین که شما میگوییداین خوب است، او (خدمتکار دیگر) میشنود، به نظر میآید که شمامیخواهی بگویی این خوب نیست، و این غیبت است.» نیز خانم اماممیگفتند:«بنده تا یاد دارم و با امام زندگی میکنم هر شب(همیشه) به نماز شب میایستادند، و سعی داشتند که مزاحم من یابچهها نباشند، حتی یک شب هم نشد که ما به خاطر نماز شب آقابیدار شویم، مگر این که مثلا خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم کهمیرفتیم آقا برای نماز شب که بیدار میشدند، طوری حرکت میکردندو آهسته راه میرفتند و وضو میگرفتند که مزاحم دیگراننبودند.» آقای محمود بروجردی، داماد امام در این بارهمیگوید: « در دل شب هنگامی که امام برای نماز شب برمیخاستند،لامپ را روشن نمیکردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچکاستفاده میکردند که تنها جلو پای ایشان را روشن میکرد.امام به آرامی راه میرفتند، تا دیگران بیدار نشوند.» امام درراستای توحید و عبودیتبه حدی رسیده بود که دل به خدا بسته واز خلق بریده بود که از آن به «انقطاع الی الله» تعبیرمیشود، او دیگران را نیز به این ویژگی توحیدی فرا میخواند، بهفرزندش حاج احمد آقا فرمودند: «پسرم! مجاهده کن تا دل به خدابسپاری، و بدانی که جز او موثری نیست.» او هنگامی که در حوزهعلمیه قم تدریس میکرد، همواره در آغاز درسش این فراز ازمناجات شعبانیه را که از امامان (ع) نقل شده میخواند «الهیهب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرهاالیک... ; خدایا! کمال بریدن از خلق و پیوستن به ذات پاک خودترا به من ببخش، و دیدههای دلهای ما را به آن روشنایی که نگاهشبه سوی تو باشد روشن کن، به گونهای که دیدههای دلها حجابهاینور را بدرند، تا آن روشنایی به معدن عظمتبرسد، و روانهای مابه مقام بلند قدس ارجمندت درآویزد.
سردار سرافراز، سپهبد شهید صیاد شیرازی میگفت: در دوران جنگ،با سران جمهوری اسلامی که حضرت آیت الله خامنهای و آقای هاشمیرفسنجانی نیز حضور داشتند، در محضر امام بودیم، و گزارش جنگرا میدادیم، ناگهان دیدیم امام برخاست و به اطاق دیگر رفت،نگران شدیم، چرا چنین شد، سپس امام برگشت، آقای رفسنجانیپرسید: «آقا کسالتی ایجاد شده است؟» امام با قاطعیت فرمود: «خیر، وقت نماز است.» ساعتم را نگاه کردم دیدم درست مطابقافق تهران، وقت نماز است، همه حاضران برخاستند و با امام نمازجماعتخواندند، این حالت عبادی امام، و مراقبت او به اول وقتنماز، مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد، به طوری که آن را شیوهخود قرار دادم و بحمد لله در جبهه و محیط خانه و همه جا، آنرا رعایت نمودم، آن گونه که جلسات عملیاتی خود را با نمازشروع میکردیم و با نماز پایان میدادیم.
یکی از خدمتکاران میگوید: سال 65 یک شب در کنار اتاق امامخوابیده بودم، و در ایامی بود که امام تازه از بیمارستان مرخصشده بودند، امام هنوز حال نقاهت داشتند، با این همه برای نمازشب برخاستند، ایشان وقتی خواستند وضو بگیرند، موقع مسح کشیدنپا چون نمیتوانستند و برایشان مشکل بود، دستشان را بر شانهبنده تکیه داده و فرمودند: «تا جوان هستید عبادت خدا رابکنید، اگر پیر شوید مثل من دیگر نمیتوانید.» یکی از نزدیکانامام میفرمود: قبل از اذان صبح در بیمارستان به اطاق اماموارد شدم، دیدم امام در مناجات و راز و نیاز خود آنقدر گریهکرده که همه چهره منورش خیس شده بود، و هنوز اشکهایش جاریبود، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم، وقتی که متوجه من شدند، باحولهای که همراهشان بود صورتش را خشک کردند. دکتر احمدی، یکیاز اعضای ستاد انقلاب فرهنگی میگوید: روزی با اعضای ستاد درمحضر امام بودیم، در ضمن گفت و گو فرمودند: «ما باید ببینیمتکلیف الهیمان چیست، همان را انجام دهیم، و فکر هیچ چیز دیگرنباشیم، وگرنه ممکن است همین مردمی که امروز میگویند زنده بادفلانی، یک روز بگویند مرگ بر کی... ما نباید از آن پروا داشتهباشیم، مهم عمل به تکلیف است.
آیت الله توسلی، میفرمود: یک وقتی امام از مرحوم شاه آبادیعارف بزرگ نقل میکردند، در موقع مرگ، شیطان کوشش میکند انسانرا به گونهای از یاد خدا غافل کند، آن چیزهایی را که موردعلاقهاش است، جلو چشمش میآورد.
شاید به همین خاطر بود که امام با این که به علی پسر حاج احمدآقا خیلی علاقه داشتند، ولی سه روز مانده به فوتش گفته بودند: «علی این جا نیاید.» امام دائما در حال ذکر بودند، حتی درساعات آخر عمر در یکی از موارد وقتی به هوش آمده بودند، لبهایمبارکشان تکان میخورده است، وقتی دکتر گوشش را جلو میبردمیشنود که امام «الله اکبر» میگوید، با همان حال ذکر گفتننیز از دنیا رفتند.
شیفته و شیدای ولایت
حضرت امام قدس سره نه تنها رابطه کامل و تنگاتنگ با ولایتخاندان رسالت (ع) داشتند بلکه شیفته و شیدای ولایت، و به عبارتدیگر مظهر و تندیس ولایتبودند، با توجه به این که مساله ولایتاز نظر او بسیار عمیقتر و وسیعتر مطرح میشد، و تنها به یکدوستی ساده و خشک اکتفا نمیکرد، ایشان امامان(ع) را مظهر جمالو جلال خداوند بزرگ و صاحب ولایت مطلقه میدانستند، و همان گونهکه در کلمات زیارت جامعه آمده، به امامان (ع) اعتقاد داشتند،چنان که همواره این زیارت را میخواندند و توجه عمیق به آنداشتند، در این راستا به نمونههای زیر توجه کنید:
حضرت امام در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامتداشتند، هر شب دو ساعت و سی دقیقه بعد از غروب آفتاب درتمام فصول سال به حرم حضرت امیر مومنان علی (ع) مشرف میشدندپایین پا زیارت مختصری میخواندند، و سپس به طرف ضلع جنوبیضریح میایستادند و زیارت امین الله میخواندند، سپس برخلافمعمول دیگران از پایین پا به پشتسر میرفتند، نماز زیارت ومعمولا زیارت جامعه را به طور نشسته میخواندند.
نکته جالب توجه این که هیچ گاه دیده نشد که حضرت امام از بالایسر حضرت امیر (ع) بگذرند، چه رسد که توقف کنند.
رعایت همیشگی این روش ضمن این که نمودار کمال ایمان و احترامآن حضرت به حریم ولایتبود، اهل نظر و معنی را متوجه نکتهایظریف میکرد، چرا که طبق یکی از احتمالات و نقلهای چهارگانه،بالای سر امیر مومنان(ع) محل سر بریده امام حسین(ع) است، همیناحتمال کافی است که عارفان پاکباخته حقیقت پای خود را رویچنین مکانی نگذارند.
عجیب این که یک شب امام به حرم نرفتند، افراد حاضر در بیتایشان شگفت زده شدند که چرا امام با این که بیمار نیستبه حرمنرفته است، بعدا راز موضوع کشف شد و آن این بود که: سفیرایران در بغداد به حرم آمده بود، و به ظاهر به عنوان اهدایفرش به حرم از سوی شاه، مراسمی را برگزار کرده بود، با توجهبه اطلاع دقیق آنها از زمان تشرف امام به حرم و انتخاب همینوقتبرای مراسم مذکور، و فیلم برداری از آن، معلوم شد کهتوطئهای در سر داشتند، به این ترتیب معما حل شد که چرا امامآن شب به حرم مشرف نشدند.
چهل و هشتساعت، قبل از رحلت، امام در بیمارستان در بستر رحلتقرار گرفته بود و هر لحظه درد شدیدتر میشد، پزشکان و متخصصان،حال امام را بسیار وخیم اعلام کردند، آنها گفتند: امام هنگامدرد شدید به ذکر خدا اشتغال داشت و با گفتن «مولا علی (ع)»از آن حضرت استمداد مینمود.
در این جا در رابطه با ولایت، گفتنیها و ناگفتنیها بسیار است،سخن را کوتاه کرده و نظر شما را به ذکر یک رویای صادقه و چندنکته جلب میکنم: همسر امام میفرمود: حدود یک ماه و نیم، قبلاز رحلت امام خمینی قدس سره امام به من فرمود: خواب خوشیدیدهام و برای تو نقل میکنم، ولی تا زندهام راضی نیستم که آنرا برای احدی نقل کنی، در خواب دیدم که فوت کردهام، حضرت علی(ع) تشریف آوردند و مرا غسل دادند و کفن کردند و بر جنازهامنماز خواندند، سپس پیکرم را در میان قبر نهادند، آن گاهفرمود: «اکنون راحت هستی؟» عرض کردم: راحت هستم، ولی درجانب راستم کلوخی وجود دارد که مرا ناراحت میکند. حضرت علی(ع) آن کلوخ را برداشته و دست مرحمتبر همان قسمت از بدن منکه ناراحتبود کشید، و آن گاه به طور کلی ناراحتی برطرف گردیدو راحتشدم.
یکی از وابستگان به گروهکها که خطی جداگانه از خط امامداشتند، در مدرسه رفاه به امام عرض میکند: شما چرا درصحبتهایتان از امام زمان (عج) کمتر اسم میبرید؟
امام به محض شنیدن این سخن در جا ایستاد و فرمود: «چهمیگویی؟ مگر شما نمیدانی که ما آن چه داریم از امام زمان (عج)است، و آن چه من دارم از امام زمان (عج) است و آن چه از انقلابداریم از امام زمان است.» از اموری که بیانگر شیفتگی عمیقامام به مساله ولایت دارد این که امام هنگام ذکر مصائب امامان(ع) فوق العاده متاثر و منقلب میشدند، مرحوم حجة الاسلام سید محمدکوثری ذاکر معروف قم، روضهخوان خاص بیت امام نقل کرد: پس ازشهادت آیت الله حاج آقا مصطفی فرزند امام، به نجف اشرف مشرفشدم، رفقا گفتند خوب موقعی آمدهای، امام را دریاب که هرچه ماتلاش نمودهایم تا در مصیبت رحلتحاج آقا مصطفی گریه کند ازعهده آن برنیامدهایم، مگر تو کاری کنی (با توجه به این کهگریه امام در آن وقت موجب آرامش میشد و به حال مزاجی اماممفید بود) من خدمت امام رسیدم و عرض کردم: اجازه میدهید ذکرمصیبتی کنم، امام اجازه دادند، هر چه نام حاج آقا مصطفی رابردم، امام ساکت و آرام بودند، ولی همین که نام حضرت علیاکبر(ع) را بردم، هنگامه شد، امام چندان گریست که قابل وصفنیست.
موضوع دیگر این که امام در حسینیه جماران همیشه روی صندلی کهدر آن جا آماده بود، مینشستند، ولی در دو مورد اتفاق افتاد کهدر روی زمین نشستند، یکی هنگامی که برندگان مسابقه قرآن آمدهبودند، امام به احترام قرآن روی زمین نشستند، دوم روز عاشورابه احترام عزاداری امام حسین(ع). این نمونهها در عین آن کهبیانگر شیدایی امام نسبتبه قرآن و عترت است و حاکی از پیوندمحکم او با مقام شامخ ولایت میباشد، درس تواضع و شیفتگی دربرابر خاندان رسالت را به ما میآموزد، تا همواره حریم قداستآنها را حفظ کنیم و سر به آستان ملکوتی آنها بساییم.
نظم عجیب و دقیق در سیره امام
به طور قطع یکی از ارکان رشد و ارتقا در همه ابعاد زندگی،وقتشناسی، برنامه ریزی و ایجاد نظم و حساب در زندگی است، کهدر پرتو آن میتوان اکثر استفاده را از وقت کرد، و زندگی را پرمحتوا و سازنده نمود، حضرت امام خمینی قدس سره در اینراستا نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده، و با نظم دقیق وبرنامهریزی خاصی هرگز نگذاشتند که وقت عزیزش با بیهودگی وبطالتبگذرد.
در این راستا استادش عارف بزرگ مرحوم آیت الله شاه آبادی درباره نظم امام هنگام شرکت در جلسه درس فرمود: «روح الله واقعا روح الله است، نشد یکروز ببینم که ایشان بعداز بسم الله درس حاضر باشند، همیشه قبل از آن که بسم اللهبگویم حاضر است.» نظم ایشان به قدری دقیق بود که بعضی ساعتخود را با حرکت او به سوی حرم، یا به سوی جلسه درس تنظیممیکردند، او برای کارهای روزانهشان جدولی داشتند که خودشتهیه کرده بود، در آن جدول، کارهای همه ساعات شبانه روز امامدرج شده بود، لحظه لحظه ساعات زندگیشان حتی هنگام بیماری،حساب داشت، به گونهای که وقتبیداریشان برای نماز شب، آن چنانبرای او ملکه شده بود که سر ساعتبیدار میشدند.
یکی از نزدیکان میگوید: هنگامی که امام در روزهای آخر عمر دربیمارستان بستری بود یک بار نماز اول وقت ایشان به تاخیرافتاد، زیرا دکترها گفته بودند باید امام استراحت کند، مننگران حال امام بودم، از این رو فرا رسیدن اول وقت را بهایشان خبر ندادم، بعد که متوجه شد از من گلایه کرد و فرمود: «من از شما گله دارم، چرا شما اجازه میدهید برنامههای من بههم بخورد؟» یکی از شاگردان میگوید: امام در نجف اشرف در مسجد شیخ تدریس میکرد، یک روز بعضی ازشاگردان دیر آمدند، ایشان آن روز درس فقه را به درس اخلاقتبدیل کرد، در آن درس فرمود: «من این مطلب را از استادم مرحوم شاه آبادی (ره) نقل میکنم،و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان صاحب جواهر بودند نقلکرد که او میفرمود: مرحوم شیخ محمد حسن صاحب جواهر الکلام پسریداشت که از فضلای نامی حوزه بود، در حال حیات پدر از دنیا رفت،در روز تشییع با این که هالهای از غم سراسر نجف را فرا گرفتهبود، صاحب جواهر از فرصت کوتاه استفاده کرده، تا جمع شدن علماو طلاب حوزه و مردم، نصف صفحه از کتاب جواهر را نوشت، آن گاهامام به ما فرمود: «من که به شما نمیگویم درسم بیایید، حالکه شما بنا دارید تا در درس شرکت کنید، لااقل به بنای خود عملنمایید.»
آن گاه توصیه فرمود که حداکثر استفاده را از درس بنمایید. درپاریس گروهی از خبرگزاریهای خارجی برای مصاحبه خدمت امامرسیدند، امام حاضر شد، آنها به آماده سازی دستگاههای فیلمبرداری پرداختند، امام از همین فرصت استفاده کرده و به قرائتقرآن پرداخت، و از وقت استفاده کرد.
زهد و وارستگی امام
زهد و عدم وابستگی به دنیا و امور مادی، پایه و اساس تکاملمعنوی و سیر در فضاهای ملکوتی است، حضرت امام در این راستا ازتوفیقات سرشاری برخوردار بود، دنیا را وسیله و مزرعه آخرت، ونردبان ترقی میدانست، هرگز آن را هدف قرار نداد، از این روتوانستبا پیمودن وادی سیر و سلوک، به درجه عالی کمال دستیابد، وضع ساده منزل ایشان در قم در طول زندگی دلیل زهد اوبود، آجرهای پلههای حیاط او ساییده شده بود، بنا میگویدتعدادی آجر تهیه شود، تا آن آجرهای ساییده عوض گردد،امام میفرماید: «همان آجرهای ساییده شده را پشت رو کنید وکار بگذارید.» تابستان طاقت فرسای قم بود، جمعی از مومنان ودوستان از امام تقاضا کردند که اجازه دهند تا برای منزلشانکولر تهیه کنند، امام اجازه نداد، فرمود: «منزل ما سرداب دارد، هر وقتبرای همه طلبهها در قم کولرفراهم شد، آن وقت مانعی ندارد.» در نجف اشرف نیز همین ماجراپیش آمد، گرمای تابستان نجف گاهی تا به پنجاه درجه میرسید،دوستان هرچه کردند که امام حاضر شود تا در خانهاش کولر نصبکنند، حاضر نشد،
آیت الله حاج شیخ نصر الله (پیرمرد معروف، و نماینده بعضی ازمراجع که شخص پرهیزکار و ارجمندی بود) به امام عرض کرد: «آقا! کولر که چیزی نیست، این را فقرای نجف نیز دارند، کولردر نجف با گرمای 48درجه مثل لباس میماند.»
امام میفرمود: «این صحیح نیست که من این جا خوش بگذرانم، ومسلمانان (در ایران) در زندانها و در زیر شکنجه باشند.» بعضیاز تجار در نجف به منزل امام میآمدند و میگفتند: نه ازوجوهات، بلکه همین طوری میخواهیم برای شما و حاج آقا مصطفیمنزل بخریم،
امام جواب میدادند: «هر وقتبه همه طلبهها خانه دادند، یکمنزل به مصطفی میدهند و یک منزل هم به من خواهند داد.»
منزل امام در نجف خیلی گرم بود، مکرر اتفاق میافتاد که بعضیاز علمایی که به امام ارادت داشتند به امام عرض میکردند مانندسایر مراجع شبها به کوفه (که در یک فرسخی نجف قرار داشت و بهدلیل وجود رودخانه فرات در آن، آب و هوای خوب داشت)به آن جا روند، امام قبول نمیکرد، و میفرمود: مردم ایران درزندان تحتشکنجهاند. امام در طول چهارده سال که در نجف اشرفبودند تنها دوبار به کوفه رفتند، یک بار برای زیارت مرقد منورحضرت مسلم (ع) و انجام اعمال مسجد کوفه، و یک بار برای عیادتحضرت آیت الله العظمی خویی (ره) که پس از بازگشت ازبیمارستان، در کوفه در خانهاش بستری بود.
حضرت امام، بااین که مرجع تقلید بزرگ بودند از نظر لباس وعمامه و محاسن، مانند یک طلبه معمولی بودند، بعضی از طلبههابه ایشان عرض کردند: «آقایی میگوید: عمامه و محاسن شما کوچک است و در شان یک مرجعنیست.» امام فرمود: «بگویید من هنوز مشرک نشدهام.» کنایهاز این که بزرگ کردن عمامه و ریش برای خودنمایی یک نوع شرکاست.
از وارستگی او از امور دنیا و دلبستگی او به خداوند این که:در ساعات آخر عمر، یکی از بستگان به امام عرض کرد: «چیزی نیستحال شما خوب خواهد شد.» امام فرمود:«نه آمدنشچیزی هست، و نه رفتنش چیزی هست، و نه مرگش چیزی هست، هیچ کداماز اینها چیزی نیست.»
احترام امام به قانون و مقررات
حضرت امام قدس سره به اجرای قانون و مقررات جمهوری اسلامیتاکید میورزید، و به طور جدی مردم را از هرج و مرج و بی نظمیبرحذر میداشت، در استفتائات جدید که به صورت چند جلد کتابمنتشر شده، سوالهای فراوانی در مورد درخواست اجازه تصرف درزمینها و... وجود دارد، امام در همه جا پاسخ میدهند: «طبقمقررات جمهوری اسلامی.» رفتار شود. یکی از علما میگفت: ازامام اجازه خصوصی خواستم تا گاهی از ماشینهای دولتی استفادهمیکنم جایز باشد، امام فرمود: «باید طبق مقررات رفتار شود.»
آن گاه که امام در پاریس بودند، بعضی از دوستان گوسفندی تهیهکرده به حیاط خانه استیجاری امام آوردند تا هم گوشتحلال بهذبح اسلامی فراهم شود و هم به خاطر سلامتی امام به اصطلاح خونیریخته گردد، پس از آن که گوسفند ذبح شد با گوشت آن غذا تهیهشد، امام از آن غذا نخوردند، از علت آن سوال شد. فرمود: «شما بر خلاف قانون فرانسه رفتار کردید، طبق قانون فرانسهبرای حفظ بهداشت محیط زیست، نباید گوسفند را در این جا ذبحنمود، چرا خلاف قانون رفتار نمودید؟» رعایت مقررات امام درحدی بود که حتی در خانه مثل سایر مردم برای فراهم کردن کالاهایاساسی از کوپن استفاده میکردند، مثلا گاهی پنیر در خانه نبود،اهل خانه میگفتند کوپن ما تمام شده است. یکی از خدمتکارانمنزل امام به نام سید مرتضی میگوید: «من طبق معمول از نانواییجماران برای خانه امام نان میخریدم، نانوا که متوجه شد نان رابرای امام میخواهم نان سفارشی کنجد درست کرد و به من داد بهخانه آوردم، امام به آن نان نگاه کرد و فرمود: آیا نانوا برایهمه مردم چنین نانی تهیه میکند؟ عرض کردم نه، فرمود: «آن رابرگردانید و از همان نانهایی که به همه مردم میفروشدبخرید.» و نیز به او فرمود: «شنیدهام که وقتی در صف نان میایستی میگویند این خدمتکارآقاست و تو را جلو میبرند و بی نوبت نان میدهند، این کار رانکن، تو هم مانند سایر مردم در صف بایست، خوب نیست که از اینخانه کسی برای خرید بیرون رود و بی وبتخرید کند.»
یکی از اعضای دفتر امام مینویسد: «این جانب به عنوان یکی از خدمتگزارانی که سالها در دفترامام بودم، به جرئت میتوانم بگویم که حتی در محدوده زندگیشخصی حضرت امام نیز هیچ گونه تخطی از مقررات دولت اسلامیندیدم، از باب مثال; فیشها و صورت حسابهای مربوط به آب، برق،تلفن و مالیات نوسازی و... به مجرد وصول در اولین فرصت پرداختمیشد. هرگز اجازه نمیدادند که منسوبان به بیت و دفترشان نیزقدمی خارج از حیطه مقررات و ضوابط دولت اسلامی بردارند، ایشانهمواره در پاسخها مینوشتند: «رعایت مقررات دولت اسلامی واجباست و تخلف از آن جایز نیست.»
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۳:۰۸ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
شمهای از سیره عملی امام خمینی (ره) نویسنده: حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی ،
،آخرین قسمت
عزت نفس و بلند همتی امام
حضرت امام قدس سره در عین آن که بسیار متواضع بودند، عزت نفس والایی داشتند، و از هرگونه ذلتبرای خود و مسلمین متنفر بودند، و از این که مسلمانی تحقیر شود، غیرت و حساسیت ویژهای داشتند، بارها فرمود: «وقتی عکس شاه معدوم را در برابر فلان رییس جمهور امریکا دیدم که آن طور ذلیلانه در مقابل او ایستاده بود، بسیار ناراحتشدم، و تلخی این منظره هنوز برای من باقی است که شاه مملکت اسلامی در برابر کافر خدانشناس این طور اظهار کوچکی کند .» (1)
شدیدترین سخنرانی امام در قم که به دستگیری و تبعید او منجر شد، برضد قانون ذلتبار «کاپیتولاسیون» بود، او هرچه فریاد داشت در برابر این لایحهای که عزت مسلمین و ایرانیان را بر باد میداد، بلند کرد و سرانجام نگذاشت و چنین لایحه را به زباله دان تاریخ افکند .
امام هرگز در برابر زورمندان کرنش نکرد، بلکه با کمال شکوه، آنها را از خود طرد کرد .
حضرت امام (ره) در مدت پانزده سال که در عراق و نجف اشرف بودند، هرگز به دولت عراق و دولتمردان بعثی روی خوش نشان ندادند، و با کمال عزت، در بعضی از موارد به شدت به آنها اعتراض کرده و یا بیاعتنایی میکردند .
ظاهرا ساواک، متولی مسجد اعظم قم را از تدریس امام در آن مسجد ترسانده بود، متولی دستور داد تا درهای مسجد را اول صبح بستند، امام در برابر این حادثه فرمود: «هر کجا مناسب باشد درس میدهم، آن روز آمدند و در صحن ایوان طلا با کمال عزت و سرافرازی، درس فرمودند، بی آن که از کسی خواهشی کنند، روز بعد، به خواهش تولیت مسجد، دوباره به مسجد اعظم بازگشتند .
یکی از علمای برجسته که بیش از نودسال از عمرش گذشته و از شاگردان آیة الله العظمی آقا ضیاء عراقی (ره) بود میگفت: «عزت و اعتباری که امام خمینی به اسلام وقرآن و تشیع داده، هیچ عالمی از علمای اسلام بعد از غیبت صغری تا به حال نداده است .»
نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی که با عنوان «قائدی» خوانده میشد مینویسد: «باید بگویم تصوری که من از امام همیشه در قلبم محفوظ دارم این است که او مردی است که به یک ملتشخصیت و عزت بخشید، و بر قلوب ملتی که او را برگزیدند حکومت میکرد .» (2)
کوتاه سخن آن که امام مصداق شاخص و کامل این دو آیه شریفه بود: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا; (3) و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است .»
«و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین ; (4) عزت مخصوص خدا و رسول خدا (ص) و مؤمنان است .»
و همواره ندای امام حسین (ع) به «هیهات مناالذلة; حاشا که ما زیر بار ذلتبرویم» در همه ابعاد زندگی اش به ویژه در سرلوحه زندگی سیاسیاش دیده میشد .
شجاعت، صلابت و هوشیاری امام
حضرت امام - قدس سره - همچون جدش حضرت علی (ع) که در برابر منافقین، قاسطین، مارقین و ناکثین قرار گرفت، و قاطعانه در برابر آنها ایستاده در برابر همه گروهها که در خط اسلام نبودند، قاطعانه با شجاعت و صلابتبی نظیر ایستاد، به طور کلی ترس در قاموس وجود او راه نداشت، تا آخر عمر بر ضد امریکا سخن گفت و عمل کرد و او را شیطان بزرگ خواند، در نجف اشرف شنید که حزب بعث عراق فرزند مرحوم آیت الله بجنوردی، صاحب القواعد الفقهیه را دستگیر کرده است، برای احوال پرسی شبانه به منزل آقای بجنوردی رفت، در ضمن صحبتبه آقای بجنوردی گفتند: «من وقتی که در ترکیه بودم، به من گفتند مصطفی (فرزندم) رفت زندان، من گفتم: «خوب است زندان رفته است، ورزیده میشود .» آقای بجنوردی فرمود: آقا! ما که دل و قلب شما را نداریم . آن شب امام مزاح هایی لطیف کرد که با شنیدن آن، اندوه انسان برطرف میشد . (5)
حضرت امام، از همان دوران کودکی و جوانی و در همه سالهای عمر بابرکتش شخصی شجاع و قاطع بود، کتاب کشف الاسرار را در سال 1323 ش . نوشت، با این که این کتاب یک کتاب کلامی و توحید و بر ضد وهابی گری است و در پاسخ به کتاب انحرافی اسرار هزار ساله نوشته شده است، در عین حال امام در همان کتاب رضا شاه پهلوی را مورد حمله قرار داده و با تعبیراتی بسیار کوبنده او را منکوب نموده است، از فرازهای آن کتاب این است: «رضا خان سواد کوهی که نمیفهمد سیاستبا سین استیا صاد . . . »
حضرت امام - قدس سره - در روز عاشورا (13خرداد 1342 ش) در آن هنگام که شاه در اوج قدرت بود، سخن رانی بسیار کوبندهای در مدرسه فیضیه بر ضد شاه نمود، فرازهایی از این خطبه خطاب به شاه چنین بود «. . . بدبخت! بیچاره! چهل و نجسال از عمرت میره . . . کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت . . . خدا میداند مردم خوشحال بودند که پهلوی (پدرت) رفت (چنین نباش) که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند .»
امام در سال 43 در قضیه کاپیتولاسیون، در سخن رانی اخیر خود که پس از آن تبعید شد فرمود: «امروز رییس جمهور امریکا منفورترین افراد پیش ملت ماست .»
آن هنگام که حضرت امام را پس از زندان، به قیطریه آورده و در آن جا تحت نظر قرار دادند، سرهنگ مولوی رییس سازمان امنیت وقت، نزد امام آمد و با اصرار به امام گفت: «اگر شما پنج دقیقه فقط با شاه در قیطریه ملاقات کنید، همه چیز درست میشود، انقلاب سفید همهاش حرف است، فقط شما یک ملاقاتی بکنید، سر و صداها میخوابد .» امام با کمال قاطعیت و هوشیاری، این ملاقات را رد کرد . (6)
مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سیدعباس مهری، نماینده امام در کویت میگفت: هنگامی که امام را از عراق بیرون کردند، ایشان با همراهان به مرز کویت آمدند، تا وارد کویتشوند، ولی در کویت اجازه ورود داده نشد، من به محضر امام رسیدم، به ایشان عرض کردم اجازه بدهید بروم با این مامور حرف بزنم، امام با کمال صلابت فرمودند: «ابدا! حیف نیست که وجه خود را پیش این ناکس بفروشی؟ ما برمی گردیم خدا با ماست .» (7)
دکتر حسن حبیبی، در مورد آمدن امام از نوفل لوشاتو به ایران، در مصاحبهای
میگوید: شب آخر، امام به حاضران رو کرد و فرمود: «باید متوجه باشید در این سفر یکی از چند مورد ممکن است پیش آید: 1 - هواپیما را به محض ورود به آسمان ایران هدف تیر قرار داده و ساقط کنند، یا منفجر نمایند; 2 - هنگامی که به زمین نشست، آن را به گلوله ببندند; 3 - وقتی پیاده شدیم همه را به گلوله ببندند; 4 - به شما کاری نداشته باشند، بلکه مرا به گلوله ببندند، یا توقیف کنند ویا در میان جمعیت ترور نمایند، این خطرها اصولا متوجه من است، شما نباید خود را به خاطر من به خطر اندازید، باید همه شما در این باره فکر کنید و آگاه باشید، و این موضوع را به همه اعلام کنید .» (8)
حضرت امام در این شرایط سوار بر آن هواپیما شدند، و تا آخر با کمال طمانینه وارد ایران شده و تا به بهشت زهرا در میان جمعیت میلیونی رفتند و آن سخنرانی پر صلابت را نمودند، که هر لحظه فراز آن حوادث خطیر، بیانگر اوج شجاعت و اقتدار امام بود . وقتی که امام در چند روز اول در مدرسه رفاه زندگی میکرد، آقای رفسنجانی میگفت: شب 21 و 22 بهمن شبهای بسیار خطرناکی بود، یک انفجار بمب کافی بود همه مدرسه را با خاک یک سان کند، هر لحظه احتمال بمب باران میرفت، به امام گفتند: «شمااین جا (مدرسه) نباشید، زیرا ممکن استیک خمپاره همه آن خانه را ویران کند .» امام فرمود: همین جا میمانم .
آن شبها به ویژه شب 21و 22 بهمن را همه دوستان با دلهره و اضطراب گذراندند، از وحشت نخوابیدند، ولی صبح آن روز به حاج احمد آقا فرزند امام گفتم: آیا امام خوابید؟ گفت: «بله، امام مثل سایر شبها راحتخوابید .» این فراز نیز حاکی از عظمتشجاعت امام و عمق قوت قلب او است .
ماجرای هشتسال جنگ تحمیلی، و بروز حوادث تلخ به وسیله منافقان، لیبرالها و ستون پنجم، و واقعه هفتم تیر و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از برترین شخصیتها، هر کدام کافی بود که امام را از پای درآورد، ولی امام تا آخر محکم، استوار و سرو قامتباقی ماند، در این راستا سخن بسیار است، برای تکمیل، نظر شما را به گفت و گوی امام با فرزندش و گفتار شهید صیاد شیرازی جلب میکنم:
حضرت حجةالاسلام والمسلمین احمد آقا (فرزند امام) میگوید: در ماجرای جنگ، یک روز بعداز ظهر حدود ساعت هفت تا هشت، موشک به اطراف جماران اصابت کرد، خدمت امام رفتم عرض کردم اگر یک مرتبه یکی از این موشکهای ما به کاخ صدام بخورد و صدام طوری بشود، ما چقدر خوشحال میشویم، اگر موشکی به نزدیکیهای این جا بخورد و سقف این جا پایین آید و شما یک طوری بشوید چه؟ امام در پاسخ فرمود: «والله قسم بین خودم و آن پاسداری که در سه راه بیت است، هیچ امتیازی و فرقی قایل نیستم، والله قسم اگر من کشته شوم یا او کشته شود، برای من فرقی نمیکند .» گفتم: میدانیم شما این گونه هستید، اما برای مردم فرق میکند . امام فرمودند: «نه، مردم باید بدانند که اگر من در یک جایی بروم که بمب پاسداران اطراف منزل مرا بکشد و مرا نکشد، من دیگر به درد رهبری این مردم نخواهم خورد، من زمانی میتوانم به مردم خدمت کنم که زندگی ام مثل زندگی مردم باشد . . .» گفتم: پس تا کی میخواهید این جا بنشینید؟ به پیشانی مبارکشان اشاره کردند و فرمودند: «تا زمانی که ترکش موشک به این جا بخورد .» (9)
نیز از مرحوم حجةالاسلام احمد آقا (فرزند امام) در مصاحبهای شنیدم فرمود: از طرف آقای ری شهری (که آن وقت مسؤول اطلاعات بود) نامهای به ما رسید که نوشته بود: «مطابق اسناد و قراین، امشب جماران از طرف دشمن (صدامیان) بمباران میشود، جای امام را عوض کنید . . .» هر چه به امام اصرار کردیم که به پناه گاه برود، نپذیرفت، و فرمود: اگر همه مردم دارای پناه گاه شدند، آن وقت من هم به پناه گاه میروم . آن گاه امام در ذیل نامه آقای ری شهری این اشعار را نوشت:
بر در میکدهام دست فشان خواهی دید
پای کوبان چو قلندر صفتان خواهی دید
از اقامت گه هستی به سفر خواهم رفت
به سوی نیستیم رقص کنان خواهی دید
سپهبد شهید، امیر سرافراز اسلام علی صیاد شیرازی، در مصاحبه تلویزیونی میگفت: «در یکی از درگیریها و عملیات مهم جنگ (که ظاهرا عملیات فتح المبین بود) در جبهه در مورد حمله بین سران رزمنده اختلاف نظر بود، و ما از نظر فنی نسبتبه دشمن ضعیف بودیم، بنا شد به محضر امام برسیم و نظر او را بخواهیم، من بی درنگ با هواپیما از جبهه به جماران آمده و خدمت امام رسیدم و ماجرا را عرض کردم، فرمود: «فورا حمله را آغاز کنید .» هنگام خداحافظی به امام عرض کردم شرایط چنین و چنان است، با قرآن استخاره کنید، اگر خوب آمد حمله میکنیم . فرمود: شما به جبهه بروید، در آن جا در کنار سرداران، قرآن را باز کنید، قوت قلب پیدا کرده و عملیات را شروع خواهید کرد، به جبهه بازگشتم، و گفتار امام را به سرداران گفتم، همه آماده شدیم، قرآن را گشودیم، ناگاه سوره فتح آمد، قوت قلب فوق العاده یافتیم و حمله وعملیات را شروع کردیم، و در آن عملیات به پیروزیهای عجیب نایل شدیم و فتح بزرگی نصیبمان شد .
تواضع و حسن خلق امام
مردان خدا یک بعدی نیستند، بلکه جامع اضداد بوده، و در همه ابعاد زندگی نمونهاند، در عین آن که در برابر دشمنان زورگو، چون کوه استوار و خشن هستند، نسبتبه ضعیف و یتیم، سرپرستی مهربان و دلسوز میباشند، آنها بنده مطیع خدا هستند، هر آن چه را که او پسندد میپسندند، امیر مؤمنان علی (ع) چنین بود، در میدانهای جنگ آن چنان خشن و باصلابتبود که دشمن قهرمان را زهره ترک مینمود، ولی همین راد مرد، هنگام دیدن یتیم، منقلب میشد و اشک میریخت .
با توجه به نمودهای شجاعت و صلابتحضرت امام خمینی - قدس سره - بعضی خیال میکنند که او تنها در این جهت، ممتاز است، ولی حقیقت این است که او در همه ابعاد ممتاز بود، مهر و محبت او به اعضای خانواده و بستگان و مؤمنان، فوق العاده بوده، در تواضع و فروتنی در جای خود، هیچ گونه فرو گذار نمیکرد، اخلاق نیک و پر مهر او اعجابانگیز بود، برای دریافت این امور به چند فراز زیر توجه کنید:
نوه امام، نعیمه اشراقی میگوید: «هر کس از خانواده امام که به دیدارشان میرفت، احساس میکرد که آقا خیلی دوستش دارد، همه ما این احساس را داشتیم که امام بیشتر از همه به ما علاقه دارد، من هنوز یادم نمیآید که به اتاق امام وارد شده باشم و ایشان لبخند نزده باشند .»
دختر امام، فریده مصطفوی میگوید: «اگر وقتی وارد اتاق میشدیم و ایشان مشغول خواندن قرآن بودند، از ما اجازه میگرفتند که خواندن این صفحه را تمام کنند، و بلافاصله آن صفحه را تمام میکردند، و بعد به ما اظهار محبت میفرمودند . . . امام با افراد خانواده، بسیار گرم و مهربان بودند، و در عین این که ما به خاطر جذبهای که داشتند حساب میبردیم، ولی در همان حال خیلی با پدر، گرم و مهربان و صمیمی بودیم، امام همه فرزندانشان را به یک نظر مینگرند، و به همه یک اندازه محبت میکنند، به طوری که بعد از این همه سال ما هنوز متوجه نشدیم، امام کدام فرزندشان را بیشتر دوست دارند .» (10)
آیت الله موسوی اردبیلی میگوید: «یک شب خدمت امام بودیم، پیرمردی آمده بود پیش من و باکمال اعتماد میگفت من دو تا فرزندم را در راه اسلام دادهام، امروز هم جنازه پسر سومم که آخرین پسرم هم بود (18ساله بود و در عملیات والفجر 8 به شهادت رسید) را آوردم و دفن کردم، چون خودم عازم میدان هستم آمدم از شما خداحافظی کنم .»
امام فرمود: «از شهامت و شجاعت این مرد حالی به من دست داد، من اراده کردم که دستش را ببوسم، اما چون او در کف حیاط ایستاده بود و من بالا بودم، دهانم به دست او نرسید .» (11)
میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت میگوید: شبی در منزل حاج احمدآقا با تنی چند از دوستان در خدمت امام بودیم، بحث فداکاریهای مردم پیش آمد، امام فرمود: «مردم خیلی جلو هستند، ما در عقب آنها حرکت میکنیم .» یکی از دوستان گفت: «خوب حالا اگر بگوییم ما دنباله رو مردم هستیم، این برای ما مصداق دارد، ولی در مورد شما نمیتوانیم این حرف را برنیم، شما جلودار مردم هستید .» امام از این حرف ایشان عصبانی شده و فرمود: «خیر مردم جلو هستند .»
امام در سخنی دیگر در تاریخ 4/3/58 در مورد مستضعفان از مردم، خطاب به شخصیتها فرمودند: «اگر شما کسانی را که زیردستشان هستند، ضعیف شمردید، و به آنها خدای ناخواسته تعدی کردید، شما هم مستکبر میشوید، و زیردستها مستضعف .» (12)
امام، در عین قاطعیت در امور، بسیار متواضع بودند، هیچ گاه در منزل به اهل خانه امر و نهی نمیکردند، کارهای شخصی خود را شخصا انجام میدادند، ایشان برای یک لیوان آب به کسی فرمان نمیدادند، و همواره احترام خاصی برای همسرشان قائل بودند، ایشان وقتی به مجلسی وارد میشدند، به همگان سلام میکردند، و حتی اهل منزل ایشان نیز کمتر توانستند در این کار از امام پیشی بگیرند .
خانم امام میگوید: «امام هیچ وقتبه ما دستور ندادهاند . . . بارها میشد که مشغول نوشتن بودند و تشنه شان میشد، عینکشان را زمین میگذاشت و به سراغ یخچال کوچک میرفت و آب میخوردند، و بی درنگ برمیگشتند و مشغول مطالعه و نوشتن میشدند .»
در پاریس امام همه کارهای شخصی خود، از قبیل منظم کردن اطاق کار، و تنظیم نامهها و اخبار، و حتی کار مشکل بایگانی را خودشان انجام میدادند .
زهرا مصطفوی، دختر امام در این راستا میگوید: «امام خودشان چایی شان را درست میکنند، و خودشان قوری و استکان خود را میشویند، حتی برای ما اگر دیدنشان برویم، چای میریزند و میآورند، هنوز ایشان با این سن و با این مقام به من که فرزند کوچکشان هستم، نمیگویند: پاشو یا مثلا این کار را بکن و یا آن چیز را بیاور .»
سال 61 بود، سران ارگانها به خانه امام آمده بودند تا با ایشان ملاقات کنند، پیرمردی کمرخمیده نیز آمده بود و مشتاق زیارت بود، امام آن روز خسته بودند، ملاقات آقایان را نپذیرفتند و به بعد موکول نمودند، آقای صانعی به عرض امام رسانید که پیرمردی مشتاق دیدار است، امام بیدرنگ فرمود: «بگویید بیایند» وقتی که به او اجازه داده شد و او به محضر امام رسید، امام تا کمر خم شدند و با او احوال پرسی گرمی کردند . (13)
امام، نسبتبه نوهها بسیار صمیمی و خودمانی بودند و به آنها بها میدادند، گاهی با آنها شوخی بامزه میکردند، حجةالاسلام سیدحسن خمینی میگوید: آقامسیح نوه امام، فرزند خانم مصطفوی به جبهه رفته بود، پس از مدتی بازگشت، خدمت امام رسید، امام به او فرمود: «تو شهید نشدی که بنیاد شهید ما را یک سفر به سوریه بفرستد!» علاقه امام به دختر خیلی زیاد بود; یعنی به کسانی که فرزند دختر داشتند میگفتند: «آن چیزی که مهم است دختر است .» شاید به همین خاطر بود که عقیده داشتند از دامن زن، مرد به معراج میرود .
یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت میبری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم .»
تواضع و اخلاص امام به خانوادههای شهدا و فرزندان آنها بسیار چشم گیر و تکان دهنده بود، با علاقه و مهربانی مخصوصی از آنها تفقد میکرد، وقتی فرزندان آنها را در تلویزیون میدیدند میگفتند: «خوشا به حال پدرانشان که ره صد ساله را یک شبه طی کردند، معلوم نیست ما چطور خواهیم مرد .» (14)
آقای هاشمی رفسنجانی میگوید: روزی خدمت امام بودیم، ایشان گفتند: «نمیدانم چگونه ارزش این ملت را بشناسیم و بیان کنیم، من وقتی این جوانان را میبینم در مقابل آنها احساس حقارت میکنم .»
همه میدانند هنگامی که امام از پاریس به ایران میآمدند، یکی از خبرنگارها در داخل هواپیما از ایشان پرسید حال که به خاک ایران قدم میگذارید چه احساسی دارید؟ امام در پاسخ فرمود: «هیچ» .
بهانه جویان و مغرضین به طور مکرر با تلفن میپرسیدند: چرا امام آن همه عواطف و احساسات مردم را نادیده گرفتند و فرمودند: هیچ احساسی ندارم . یک روز در محضر امام همین اعتراض را به عرض رساندیم، با تعجب فرمود: «چقدر بی انصافند، من نسبتبه عواطف و احساسات و فداکاریهای مردم، در فرودگاه گفتم که این همه عواطف و احساسات بر دوش من سنگینی میکند، و من نمیتوانم پاسخ آن را بدهم، ولی راجع به خاک ایران هیچ گونه احساسی ندارم، زیرا برای من خاک ایران و عراق و کویت، یکسان است .» (15)
از تواضع امام به شاگردان این که: گاهی در درس که به صورت مباحثه و بحث آزاد بود، سخنی به قول خود نامناسب میفرمودند، ولی بعد عذرخواهی میکردند و میفرمودند: من تصمیم دارم به هیچ موجودی از موجودات خداوند متعال جسارت نکنم . . . من از جملاتی که در حال عصبانیتبه آقایان گفتهام عذر میخواهم، شما مرا دعا کنید که بر نفس مسلط باشم . . . روزی به یکی از مستشکلین بحثبه عنوان تعرض فرمودند: «آقا مثل این که فهمشان را در منزلشان جا گذاشتهاند، من که نمیتوانم فهم را به ذهن آنها وارد کنم .» وقتی ملاحظه فرمودند تعرض تندی بود، بی درنگ فرمودند: «من که به این آقای میرزا این طور عرض میکنم، برای این است که از ایشان انتظار ندارم، چون من بارها از نظرات ایشان استفاده میکنم .» (16)
احترام شایان به مراجع تقلید
از ویژگیهای حضرت امام - قدس سره - احترام شایان به مقام علم و دانش و اولیاء خدا بود . ایشان به مراجع جامع شرایط تقلید، احترام فوق العاده مینمودند، غیبت آنها را بسیار زشت دانسته، و در این خصوص حساسیتخاصی داشتند، در سالهای 42 و 43 در نطق تاریخی خود طلاب را نصیحت کرده و به احترام و حفظ قداست مراجع فرا خواند و هشدار داد که مبادا با بی احترامی نسبتبه مراجع تقلید، ولایتشما قطع گردد، و تا آن جا که در نطق دوم ذی حجه 1383 ه . ق فرمود:
«من امروز دست مراجع را میبوسم» (17)
مرحوم حجةالاسلام والمسلمین سیدعباس مهری میگوید: پس از رحلت آیت الله العظمی حکیم، از کویتبه نجف اشرف رفتم، شب عید غدیر به خانه امام وارد شدم دیدم تنها چراغهای معمولی بعضی اطاقها روشن است و اصلا نشانهای از جشن نیست، به امام عرض کردم، آقا مگر امشب شب عید غدیر نیست، آخر شما چراغ حجره تان را هم روشن نکردهاید . امام در پاسخ فرمود: «میدانید ما چه کسی را از دست دادهایم؟ ما (آیتالله) حکیم را از دست دادهایم؟ اقلا تا یک سال نباید احترام این شخصیت را حفظ کرد؟ آیا ما فرح و سرور داریم؟ بعد از رفتن آقای حکیم ما میتوانیم خوشحالی داشته باشیم؟» (18)
پس از پیروزی انقلاب، نام بعضی از شهرها که نامناسب بود عوض شد . مثلا نام شاهی در مازندران به نام قائم شهر تبدیل گردید . مردم شاهرود پیش خود نام این شهر را به «امام شهر» عوض نمودند، روزی چند نفر از علمای شاهرود به محضر امام امت (ره) رسیدند و در ضمن گفت و گو گفتند نام شهر ما نیز عوض شده است . حضرت امام فرمود: «به احترام آیت الله شاهرودی (آیت الله العظمی سیدمحمود شاهرودی) که به این شهر منسوب است، بگذارید همین نام برقرار باشد .» (19)
در سال 1341 ش به امام خبر رسیده بود که در بازار تهران به حضرت آیت الله العظمی سید احمد خوانساری، از طرف وابستگان به دولت توهین شده است، بسیار ناراحتشده بود، برای چند نفر از علما پیام داده بود که ماجرا چنین است، و باید بر ضد دولت قیام کرد . آقای توسلی میگوید: شاه میخواستبه قم بیاید، چند نفر روحانی نما را به حضور مراجع قم فرستاده بود تا آنها را راضی کنند که در حرم حضرت معصومه (س) با شاه ملاقات کنند، یکی از مراجع گفته بود ما تابع آیت الله خمینی هستیم، دیگری گفته بود باید آقای خمینی تصمیم بگیرد و . . . آن چند نفر روحانی به ناچار به محضر امام رسیدند تااز او تقاضای ملاقات باشاه را کنند، قبل از گفت و گو امام به آنها فرموده بود: از تهران چه خبر؟ آنها پاسخ دادند: خبری نیست . امام با تندی فرموده بود; «چطور خبری نیست که دیروز به حضرت آیت الله خوانساری توهین شده است .» وقتی که آنها در برابر تندی مقتدرانه امام قرار گرفته بودند، جا خوردند و بی آن که تقاضای خود را مطرح کنند، برخاستند و رفتند .
پیش بینی از قیام امام خمینی (ره)
از گفتنیهای جالب این که: مرحوم آیت الحق اسوه عارفان سید علی آقا قاضی (ره) استاد علامه طباطبایی صاحب المیزان که میفرمود : «ما هر چه در این مورد داریم از مرحوم قاضی داریم» (20) در عصر خود یگانه استاد اخلاق و سیر و سلوک بود و شاگردان برجستهای تربیت کرد، و سرانجام در سال 1366 ه . ق در نجف اشرف رحلت کرد، و مرقدش در وادی السلام نجف اشرف است .
آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی وصی رسمی مرحوم آیتالحق سید علی آقا قاضی، در اخلاق و سیر وسلوک میفرمود: در نجف اشرف با مرحوم قاضی (ره) جلساتی داشتیم و غالبا افراد با هماهنگی به خدمت آقای قاضی میرسیدند، در یک جلسه ناگهانی سید جوانی وارد شد، مرحوم قاضی بحث را قطع کرد، و به آن سید جوان احترام شایان نمود، و آنگاه به آن سید فرمود: «آقا سید روح الله! در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد .» این در حالی بود که هنوز زمزمهای از انقلاب امام نبود، ما آن روز خیلی تعجب کردیم، ولی بعد از انقلاب فهمیدیم که مرحوم قاضی از چه جهت آن حرفها را زد و به امام آن همه احترام شایان کرد . (21)
× × ×
سخن درباره فضایل حضرت امام خمینی - قدس سره - بسیار است، به همین چند نمونه بسنده میشود، به امید آن که از فرهنگ انسان ساز زندگی امام، درسهای سازنده بیاموزیم، و با قدر دانی از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه که از یادگارهای آن بزرگمرد تکرارناپذیر تاریخ است، روح بلند او را شاد کنیم . نظر به اینکه این مقاله در مهر ماه (9مهر مطابق 20جمادی الثانی سالروز ولادت امام خمینی، صدمین سالگرد تولد این بزرگمرد) چاپ میشود، و روز ولادتش مصادف با ولادت حضرت زهرا (س) است، به عنوان حسن ختام، این اشعار را اهدا میکنم :
با هم مصادف است دو میلاد با شکوه
زاین افتخار غرق نشاط است روزگار
میلاد عصمتحق و میلاد روح حق
یعنی خمینی آیت محبوب کردگار
باشد چو مادر، این پسر آزاده و دلیر
با دستگاه ظلم و ستم نیستسازگار
جاوید باد نام خمینی به لوح دهر
همواره باد جلوه این مهر برقرار
پینوشتها:
1) پا به پای آفتاب، ج 2، ص 231 .
2) صحیفه دل، ص 27و169 .
3) نساء (4) آیه 141 .
4) منافقین (62) آیه 8 .
5) سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 153 .
6 و7) پا به پای آفتاب، ج4، ص42 و ص 206، حمید روحانی، بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی، ج 1، ص 458 و460 .
8) روزنامه اطلاعات، 19/7/60 .
9) غلامعلی رجایی، برداشت هایی از سیره امام خمینی، ص 112 .
10) همان، ص 18 و19و21 .
11) روزنامه اطلاعات - 16/1/65 .
12) مجله حضور، خرداد 70، شماره 1، ص 37 .
13) برداشت هایی از سیره امام ، ص 65، 69، 161 .
14) همان، ص 34 و 35و 201 .
15) روزنامه کیهان 1/9/66 .
16) صحیفه دل، ص 139 .
17) پا به پای آفتاب، ج 4، ص 12 و13 .
18) پا به پای آفتاب، ج 4، ص 244 .
19) نقل از یکی از علمای شاهرود .
20) یادنامه علامه طباطبایی، چاپ شفق، ص62 .
21) کرامات معنوی، ص9، اسوه عارفان، تالیف محمود طیار مراغی و صادق حسن زاده، ص92 .
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۳:۴۰ #7
با سلام
ببینید دوستان این نمونه ای از خروار هست
لطفا این پست و تاپیک رو بدقت مطالعه بفرمائید و قضاوت کنید
هنوز حدود 20 سال از رحلت ایشون نگذشته که عشق و ارادت دوستداران ایشون باعث شده کم کم و نم نم برای ایشون مقام امامت هم قایل بشندو چشم خودشون رو روی حقایق خود شنیده و دیده ببندند
حالا فکر کنید حدود دویست سال بگذره و این نظام هم به امید خدا همین طور باقی بمونه
اون موقع اگه یکی بیاد بگه رهبر کبیر انقلاب یک فرد معمولی بوده دیگه وامصیبتا
همین وضعی که الان بعد از 1400 سال برای بزرگان صدر اسلام و امامان بعضی از دوستان قائل هستند
اگه الان یکی بگه ( زبونم لال زبونم لال ) حضرت امیر یک حرف سطح پائین زده و در این حد که شما می فرمائید دارای درجات نیست
عاشقان در جا اونو منکر میشن و طردش می کنند و حتی ممکنه بلائی سرش بیارند و
واقعا هم اعتقاد دارند که کار درستی دارند می کنن
چون شخصیت حضرت بری از همه این حرفهاست و با ادله محکم و دندان شکن ثابت می کنن که هر حرفی بر ضد ایشان ساختگی و جعلیست
برای افراد این طور ساخته اند و پرداخته اند که رهبران ما بهترین تو دنیا هستند ( البته تو هر دینی معمولا این طور هست که حقایق و به نفع خودشون جلوه می دهند )
همین مساله رو هم حدود 100 یا دویست سال دیگه در مورد رهبر انقلاب باید ببینیم و هر چی کسی داد بزنه بابا ایشون فلان حرفهای سطح پائین رو هم گفته ولی دیگه اون موقع بر چسب احادیث غیر واقعی و ساختگی بهش می زنند و همه رو رد می کنند و چه بسا در اون سالها به راحتی بتونن ثابت کنند که رهبر انقلاب هم معصوم بوده ( حالا با کم و زیادش )
ولی من و شما چی ؟
ما که ایشون رو دیدیم و حرفهاشون رو خودمون شنیدیم و عملکرد مغایرشون رو هم دیدیم
تفاوت حرفها و عمل ها زمین تا اسمون
دوستان لطفا متعصبانه برخورد نکنید
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۱, ۲۳:۴۸ #8
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
انتخاب با دقت بوده است
شما در بدست آوردن حقایق از راه علمی کوشش بیشتری کنید
بگو نظرت در باره اسرائیل چیه تا بگویم فکرت چیه
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۲, ۰۰:۲۶ #9
با سلام
جناب کیانوش اگه این پست را در جواب من دادیداولا ممنون و بعد
چشم
همیشه سعی کردم بی غرض و درست فکر کنم عمل کنم بررسی کنم از این به بعد هم به توصیه شما چشم بیشتر می کنم
ولی منم به شما توصیه می کنم زیاد نه
فقط ذره ای درست و بی تعصب بررسی و برخورد کنید در مورد حقایق هم اگه خواستی بگو تا بصورت خصوصی براتون چند نمونه ارسال کنم چون مدیران سایت بهشدت مانع از ارایه این جور مسایل واقعی و حقایق میشند
نمی دونم چرا ؟
در مورد اسرائیل فقط بگم اون قدر که شما متعصبانه از اونها متنفرید من بیشتر و بدتراز هسته صهیونیست بدم می اید ولی نه از روی تعصب
واقعا میشه گفت پست ترین گروه هستند اجازه بدید بیشتر در موردشون چیزی نگم
ممنون
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۲, ۰۷:۰۹ #10
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,708
- مورد تشکر
- 5,614 پست
- حضور
- 15 روز 12 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
سلام ضمن تشکر بواسطه فرستادن لعن و مرگ بر شیطان (اسرائیل)
پناه بردن بر خدا از شر شیطان سنتی است حسنه
که هر روز نیاز بر تکرار دارد
که هر روز نیاز بر تکرار دارد
که هر روز نیاز بر تکرار دارد
که هر روز نیاز بر تکرار دارد
حالا مشخص است شما از دوستان بوده و در جبهه خودی قرار دارید0عظمت و شخصیت ایشان را در آِنه دیگران انشاءالله بحث خواهیم نمود
در هر صورت این حقیر نیاز بهموعظه دارم
ولی یادمان باشد در صف ترور کنندکان شخصیت ها قرار نگیریم که این انقلای به این واسطه بسیار خسارت دیده است
ویرایش توسط شهید علی اصغر پازوکی : ۱۳۸۷/۰۸/۱۲ در ساعت ۰۷:۱۰
ما آمریکا را زیر پا له میکنیم
» مدافعان حرم ،حضرت زینب سلام الله علیها
◕غریبه شام◕✿◕ دل نوشته های شما با حضرت زینب(س)◕
قرآن در یک دقیقه ▐★♥★▐
قرائتی اینگونه حقانیت شیعه را ثابت کرد
آمریکا حامی دیکتاتور هاست
من یک ضد امریکایی هستم
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری