-
۱۳۸۹/۰۲/۱۷, ۰۰:۴۶ #251
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,764
- مورد تشکر
- 6,862 پست
- حضور
- 15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
راه خدا، راه شیطان
قسمت دوم
اینکه اشاره فرمودید بعضی نماز می خوانند و روزه می گیرند اما اعمال خلاف شرع هم انجام می دهند، برای توضیح مطلب توجه شما را به چند روایات از باب نمونه جلب می نمایم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ 1
امام صادق (ع) از پيامبر اکرم (ص) این روایت را نقل فرمودند:
ثلاث من كن فيه كان منافقا و ان صام و صلى و زعم انه مسلم: من اذا ائتمن خان، و اذا حدث كذب، و اذا وعد اخلف:
سه چيز است که در هر كس باشد منافق است، هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند، و خود را مسلمان بداند: كسى كه در امانت خيانت كند، و در سخن دروغ گويد، و به هنگام وعده تخلف نماید.
البته ممكن است به ندرت گناهان فوق از افراد با ايمان صادر شود ولی سپس توبه می كنند اما استمرار در انجام آن نشانه روح نفاق و منافق گرى است.
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ
(ص) يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ بَخِيلًا قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ كَذَّاباً قَالَ لَا 2
از پيامبر اکرم پرسيدند: آيا انسان با ايمان ممكن است (گاهى) ترسو باشد؟ فرمود: آرى، باز پرسيدند آيا ممكن است (احياناً) بخيل باشد؟ فرمود: آرى، پرسيدند آيا ممكن است كذاب (بسیار دروغگو) باشد؟ فرمود نه.
[چرا كه دروغ از نشانههاى نفاق است و نفاق با ايمان سازگار نيست.]
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن کسی است که همسایه اش از ستم و خشم او در امن باشد.
(عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَ جَارَهُ بَوَائِقَهُ قُلْتُ وَ مَا بَوَائِقُهُ قَالَ ظُلْمُهُ وَ غَشْمُهُ) 3
پیامبر اکرم (ص) فرمود: چنین کسی داخل بهشت نمی شود 4
و امام رضا (ع) فرمود: چنین کسی از ما نیست. 5
در بعضى از روايات نيز وارد شده كه شخص زناكار در آن لحظهاى كه مرتكب اين عمل مى شود از ايمان تهی می گردد:
قال رسول اللَّه (ص) ... لا يزن الزانى حين يزنى و هو مؤمن و لا يسرق السارق حين يسرق و هو مؤمن فانه اذا فعل ذلك خلع عنه الايمان كخلع القميص 6
شخص زناكار به هنگامى كه مرتكب اين عمل مى شود، مؤمن نيست و همچنين سارق به هنگامى كه مشغول دزدى است ايمان ندارد، چرا كه به هنگام ارتكاب اين عمل، ايمان از وجود او بيرون مى آید همانند بیرون آوردن لباس از تن.
گناه آثار وضعی دیگری هم دارد؛ به عنوان نمونه:
مردى نزد على امير مؤمنان ع آمد و عرض كرد، من از نماز شب محروم شدم، على (ع) فرمود:
انت رجل قد قيدتك ذنوبك:
تو كسى هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده است. 7
در حديث ديگرى امام صادق (ع) فرمود:
ان الرجل ليكذب الكذبة و يحرم بها صلاة الليل فاذا حرم بها صلاة الليل حرم بها الرزق:
انسان گاهى دروغ مى گويد و سبب محروميتش از نماز شب مى شود، هنگامى كه از نماز شب محروم شد از روزى (و مواهب مادى و معنوى) نيز محروم مىشود. 8
نتیجه اینکه نماز خواندن و روزه گرفتن و ادعای مسلمانی و شیعه اهل بیت بودن، کاری ساده و آسان است اما عیار مسلمانی و ایمان در انجام این اعمال نیست بلکه در اموری است که نشان عملی از هویت ایمانی و اعتقادی افراد دارد:
امام صادق (ع) فرمود: فریب نماز و روزه مردم را نخورید (مبادا به خیال اینکه فلانی نماز می خواند و روزه می گیرد، به او کاملا اعتماد کنید) چون چه بسا کسی به نماز و روزه عادت کرده (و از سر عادت آنها را بجا می آورد) و اگر آنها را ترک کند دچار وحشت می شود. اگر می خواهید مردم را بسنجید، آنها را با عیار راستگویی و امانتداری بسنجید (اگر امانتدار و راستگو هستند، آنگاه اهل ایمان و اعتقادند و قابل اطمینان).
(عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ).9
در احادیث اهل بیت (ع) صداقت و امانت از پایه های دین و کمترین بهره های ایمان عنوان شده و کسی که امانتدار نباشد، بی دین و بی ایمان معرفی شده است. 10
پاورقی
----------------------------
1-الكافي،ج2/ص290
2-وسائلالشيعة، ج12/ ص245
3-(الكافي، ج 2/ ص 668)
4-(مستدرك الوسائل،ج8/ص421)
5-(وسائل الشيعة، ج12/ص128)
6-کافی، ج 2/ ص31
7-(کافی، ج 3/ ص450)
8-(تهذيب الأحكام، ج2/ ص122)
9-(الكافي، ج2/ ص104)
10-(غررالحكم/ص218 و ص251)
ویرایش توسط صدیقین : ۱۳۸۹/۰۳/۱۷ در ساعت ۰۰:۲۶
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند
-
تشکرها 8
iranproud, Moamma, فاطمه ایمانی, قانع, ميثم89, مجیب, مریم, درگاه محبوب
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۷, ۰۱:۳۴ #252
[idea]-نفع گناه در چیست؟[/idea]
سلام
از منظر روانشناسی نگاه می کنم.
کسی که به دنیا می آید و در دنیاست از خدا دور است زیرا هبوط کرده است و لذا هیچ کس در دنیا با خدا نیست و در حقیقت خدا غایب است و تنها به یاد خدا هستیم و با مرگ ، مومن خدا را ملاقات می کند و از ذکر به مذکور می رسد.
گناه در این نگاه از منظر شرعی و اخلاقی نیست بلکه از یک منظر کلی است و هرگاه انسان به یاد خدا نباشد در دنیاست و حتی یاد خدا هم ما را از دنیا خارج نمی کند مگر این که بمیریم.
لذا پیامبران هرگاه به دنیا مشغول می شدند طلب استغفار و توبه می کردند و در این مسیر عده ای به رهبانیت رسیدند و ترک دنیا کردند و گمراه شدند و در زمان پیامبر هم این اتفاق می خواست بیافتد که پیامبر جلوگیری کردند.
برگترین توبه ، مرگ است و با مرگ مومن بسوی رحمت خدا می رود و او را ملاقات می کند. یعنی تا زنده ای توبه ی صددرصدی ممکن نیست و لذا درجاتی از گناه وجود دارد.
از یک نگاه دیگر مانند شب و روز دنیوی ، در دل انسان هم شب و روز وجود دارد و مومن دائما در دنیاست و تاریک و باز استغفار و یاد خدا .
از این نگاه مومن و کافر هر دو در دنیا هستند و از خدا دور اما مومن با نماز و یاد خدا سعی می کند توبه کند و میل به مرگ دارد زیرا توبه ی واقعی یعنی بازگشت بسوی خدا با مرگ میسر می شود.
لذا نماز بازگشت بسوی خدا از کار روزانه است و نوعی توبه است.
________________________________
مشکل بزرگ ما این است که هر وقت واژه ی گناه را می شنویم فورا گناه شرعی متصور می شود و این خطایی بس بزرگ است و در قرآن به نظر من گناه شرعی بخشی کوچک از است.
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ
ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى
تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد.
(فتح 1و2)
مثلا گناه پیامبر در دنیا بودن و مشغول زنان و عیش های دنیوی بودن است نه از منظر شرعی بلکه از نگاه روان شناسی زیرا دنیا انسان را از خدا غافل و دور می کند و نماز و عبادت نوعی دوری از دنیا و بازگشت به یاد خدا است.
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۷, ۰۱:۵۰ #253
گناه بزرگ و اصلی گناه قلبی است و اگر حب خدا و آخرت در دل کمتر از حب دنیا باشد قلبا مشرک و کافر است و عذاب ما را فرا می گیرد.
و ویل للکافرین
الذين يستحبون الحياه الدنيا علي الآخره (ابراهیم 2و3)
شروع گناه از قلب است و کافرین دنیا را بیشتر دوست دارند و این دوستی بیشتر آغاز گناهان عینی است و در حدیث هم آمده حب الدنیا راس کل خطیئه
و مومن هم دنیا را دوست دارد اما خدا و ملاقات او را بیشتر
والذين آمنوا اشد حبا لله(بقره165)
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۷, ۰۱:۵۲ #254
حال به نظر شما
آیا ممکن است کسی احکام شرعی را انجام دهد و گناه شرعی نداشته باشد ولی حب دنیا در او بیشتر از خدا باشد و کافر محسوب شود و در آخرت این راز آشکار شود؟؟؟؟
-
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۷, ۱۹:۴۷ #255
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,875
- مورد تشکر
- 9,359 پست
- حضور
- 16 روز 14 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 34
- آپلود
- 4
- گالری
-
118
در تفسیر المیزان علامه طباطبایی درباره ی عمل انسان اشاره شده به اینکه انسان از عمل خود یکی از حالات زیر را در نظر دارد:
1 . کسی که از عمل خود اراده ی آخرت میکند که در این صورت عملش مورد قبول است.
2 . کسی که از عمل خود فقط دنیا را اراده میکند و آخرت را قبول ندارد. که عمل چنین انسانی باطل است.
3 . کسی که از عمل خود نه دنیا را میخواهد، نه آخرت را. که چنین امری محال است.
2 . کسی که از عمل خود هم دنیا را میخواهد ، هم آخرت را. که در این حالت یا اراده ی دنیا و آخرت با هم برابر است یا اینکه یکی بر دیگری ارجح است. درباره ی برتری آخرت بر دنیا در عمل انسان گفتیم که عملش مورد قبول است. ولی اگر اراده ی دنیا و آخرت در نظرش مساوی باشد یا اینکه دنیا بر آخرت ارجح باشد ، علماء متفقا گفته اند که عملش مورد قبول نیست.
" خدا را در لحظه لحظه ی زندگی خود یاد کنید. "
هر وقت نا امید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه.
حدیث داریم به عزت و جلال خودم قسم که قطع میکنم امید بنده ای که به غیر من امید داره. امیدمون اگه گوشه دلمون به کسی باشه که کارمون را اون درست کنه خدا حاجت ما رو نمیده.
( برگرفته از سخنان حاج آقا مجتهدی )
-
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۸, ۰۹:۵۵ #256
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
پيام ها
1- خداوند بارها وعده جهنّم داد، ولى كافران باور نكردند. «توعدون - تكفرون»
2- خداوند بر دوزخيان اتمام حجت نموده و پيوسته خطر دوزخ را به آنان ابلاغ كرده است. «كنتم توعدون»
3- ورود كفّار به دوزخ با تحقير همراه است. (فرمان «اِصلوها» براى تحقير و اهانت است.)
4- كفّار و دوزخيان هرگز از آتش جدا نخواهند شد. «اصلوها اليوم»
یارب
يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من
اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۰۲/۱۹, ۰۹:۱۹ #257
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
بسم الله الرحمن الرحیم::
السلام علیک یا امیر المومنین(ع)
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(65)
امروز بر دهانشان مُهر مىنهيم و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان به آن چه كسب كردهاند گواهى مىدهند.
نکته ها
ذكر نام دست و پا از باب نمونه است، زيرا در آيات ديگر مىخوانيم كه گوش و چشم و دل نيز مورد سؤال قرار مىگيرند(618) و حتّى پوست گواهى مىدهد.(619) به هر حال هر عضوى به آن چه عمل كرده گواهى مىدهد.
618) اسراء، 36.
619) سجده، 20.
یارب
يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من
اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۰۲/۲۰, ۱۰:۰۴ #258
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
پيام ها
1- خداوند، سبب سوز و سبب ساز است. دهانى را كه وسيله سخن گفتن است مىبندد و دست و پا را وسيلهى سخن گفتن قرار مىدهد. «نختم على افواههم و تكلّمنا ايديهم و... ارجلهم»
2- معاد، جسمانى است. «تكلّمنا ايديهم»
3- در قيامت اعضاى بدن، تابع اراده انسان نيست. «تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم»
4- قوىترين گواه در دادگاه، اقرار و اعتراف عامل جرم است. «تشهد ارجلهم»
5 - اعضاى بدن داراى نوعى درك و شعورند كه مىتوانند در قيامت شهادت دهند. «تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم»
یارب
يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من
اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۰۲/۲۰, ۱۹:۱۴ #259
[idea]معاد، جسمانى است. «تكلّمنا ايديهم»[/idea]
قرآن از مثل سخن می گوید و نه از حقیقت
مثل الجنه التي وعد...
لقد ضربنا للناس في هذا القرءان من كل مثل...
زیرا ما هنوز کودک هستیم و تنها با مثال و مثل می توانیم بفهمیم و مثل هم از همه ی جهات واقعیت را نمی گوید . مثلا وقتی می گوئیم فلانی مثل شیر است معنای آن این نیست که مانند شیر دم هم دارد و هر کس چنین نتیجه ای بگیرد خطا رفته است.
و همچنین خداوند قدرت خود را در مثال دست بیان می کند و معنای آن این نیست که خدا دست دارد و یا پا دارد.
از این آیه معاد جسمانی ثابت نمی شود بلکه می توان نتیجه گرفت که اندام های بدن هر کدام زبان دارد مثلا چشم زبان دارد و اگر انسان ها هوش قوی داشته باشند از چشم ها می فهمند که منظور طرف چیست و دروغ می گوید یا راست و همچنین صورت انسان ها با زبان بی زبانی حالات درونی را نشان می دهد و یا طرز راه رفتن و یا حرکات دست و یا وضعیت سینه و یا شکم و ..... دارای پیام است و اگر کسی دانشمند و عالم باشد قیامت را می بیند و سر درون ، آشکار می شود و می فهمد که فلانی در چه حال درونی است.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۰۲/۲۰, ۲۰:۴۱ #260
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,954
- مورد تشکر
- 6,046 پست
- حضور
- 16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
611
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری