تروریسم

[شهید علی اصغر پازوکی]

اینجا به بحث ترور می پردازیم

[شهید علی اصغر پازوکی]

مقاله
ماهيت تروريسم درايران /
تروريسم در ايران به دو دليل در ميان افكار عمومي جهان مغفول وناشناخته مانده است .اول به دليل رويكرد تبيعض آميز دولتهاي آنان نسبت به تروريسم ودوم به دليل تبليغات عوامفريبانه تروريستها كه حتي سياستمداران را نيز هدف قرارداده است.

در ايران نگاه به پديده تروريسم از يك اجماع واحد پيروي مي كند . در ميان مردم و نخبگان شناخت اين پديده شوم ازيك تجربه تلخ سر چشمه مي گيرد.چرا كه تروريسم چهره خشن وبدون ترحم خود را آشكارا به آنها نمايانده است.

تروريسم در ايران به دو دليل در ميان افكار عمومي جهان مغفول وناشناخته مانده است .اول به دليل رويكرد تبيعض آميز دولتهاي آنان نسبت به تروريسم ودوم به دليل تبليغات عوامفريبانه تروريستها كه حتي سياستمداران را نيز هدف قرارداده است.

به طور كلي ميتوان گفت محيط زيست تروريستهاي ايراني بعد از رژيم ديكتاتور صدام نگاه تبيعض آميز نسبت به پديده تروريسم مي باشد.
بازگشايي پرونده دو دهه خشونت و افراطي گري برجسته ترين خصيصه هاي تروريسم در ايران را مشخص مي كند ." تماميت خواهي و فريب افكار عمومي ، دروغ سازي و بزرگ نمايي ، زد و بندهاي پشت پرده با دشمنان ايران ."

راه وروش مسلحانه ، منطق حاكم بر جريان تروريسم و محوريت سازمان مجاهدين در طول حياتش بوده است .آنان پاي بندي به عمل مسلحانه را تا آنجا بالا برده اندكه هر گونه فعاليت و تحرك اجتماعي و صنفي را مردود شمرده و مطلقاْ با اهرم هاي سياسي و اجتماعي غير خشونت آميز بيگانه بوده و به گفته رهبران اين جريان جز از زبان اسلحه سخن نمي گويند .

در زمان حكومت سلطنتي در ايران تنها مرز مقدس را اعتماد عميق و بي چون و چرا به فعاليت خشونت آميز مسلحانه مي دانستند و به همين دليل مستمراْ با نگاهي ترديدآميز از انقلاب 57 بعنوان قيام ضد سلطنتي ياد مي نمايند.
آنان درابتدا آيت الله خميني و رهبران ايران را متهم به سازش كاري با آمريكا نمودندو از آنان در خواست خشونت بيشتر و راه اندازي يك جنبش راديكال چپ براي آزاد سازي ايران از چنگال آمريكاي جهانخوار را نمودند .

جريان تروريستي با استفاده از فضاي پس از انقلاب توانست كميت تشكيلاتي خود را بالا ببرد به نحوي كه به جز ميليتاريسم و تهديد و خط و نشان كشيدن براي حاكميت ايران گوشش را بر روي تمام خيرخواهي ها و اندرزهاي سياسيون ايران بست تا جائيكه مرحوم مهندس بازرگان دبير كل نهضت آزادي ايران را به عنوان دشمن خود قلمداد نمود.

علاوه بر اين گروه مجاهدين از ابتدا عمل مسلحانه را با رويكردي كودتايي آغاز كرد.

شبه كودتاي خونين سال 1360 كه با چشم انداز كسب قدرت آغاز شد به دليل مخالفت آشكار اجتماعي با آن شكست سختي خورد. اين شكست سخت آنان را به خونريزي هر چه بيشتر كشاند و رويكرد خشونت بي حد ومرزآنان را به دامن صدام انداخت و در جنگ عليه ميهن فعال نمود .

هدف اين نوشتار بررسي علل آغاز تروريسم در ايران وماهيت قدرت طلبانه آن مي باشد.
امروز تروريستها بخاطر عدم دستيابي به قدرت عوام فريبي را پيشه خود ساخته اندوتلاش گسترده اي براي معکوس واقعيت به كار مي برند.

تروريستها در پيروزي خونريزمی باشند ودر شكست قديساني كه مدعي اند فقط براي مردم وآزادي سلاح به دست گرفتند.

كالبد شكافي عوامل كلاسيك بروز بحرانها و تلاطم هاي سياسي و اجتماعي كمك بسيار بزرگي در شناخت پديده تروريسم در ايران خواهد كرد سه عاملي است كه جامعه شناسان بطور پيش فرض آنها را باعث بروز خشونت و يا مجوزي براي برداشتن سلاح مي دانند عبارتند از:

1) دخالت بيگانگان در امور داخلي كشور

2) وجود استبداد و ظلم .

3) اختلافات طبقاتي فاحش و فقر توده ها

بنابراين پاسخ به سه سؤال اساسي مي تواند ماهيت تروريسم در ايران را براي ما مشخص سازد .

آيا ايران بعد از انقلاب 1357 ، يك حكومت دست نشانده داشت و يا تحت اشغال يك كشور خارجي قرار داشت ؟

آيا اختلافات فاحش طبقاتي راه گريزي جز انتخاب اسلحه باقي نگذاشته بود ؟

آيا وجود ديكتاتوري و استبداد ، فضاي سياسي را چنان تحت تأثير قرار داده بود كه تنها فعاليت خشونت آميز زير زميني ممكن بود ؟

پاسخ به سئوال اول

---------------------

مجاهدین در پاسخ به انتقادهای فدائیان در رابطه با شرکت سازمان در انتخابات ریاست جمهوری دور اول پس از انقلاب می گویند:

"آيا وضعيت موجود دقيقاْ همان وضعيت گذشته است و فقط جاي عكس ها عوض شده است ؟

مطلق كردن تضاد با سيستم حاكم ، چنانچه گويي اوضاع هيچ تغييري نكرده و فقط جاي عكس ها عوض شده ، نه تنها مبين يك تجزيه و تحليل اشتباه،بلكه حاكي ازرهنمودهاي بس خطرناكي است كه راه را براي سلطه مجدد امپرياليسم عملاْ بسيار هموارتر خواهد نمود ….

اين واقعیت است كه سلطه ي سياسي سرمايه داري وابسته ، و رژيم دست نشانده ي آن سرنگون شده و طبقات جديدي قدرت سياسي را تصدي مي كنند .

اگر تغييرات سياسي انجام شده را ناديده بگيريم و بخواهيم عمداْ با سيستم موجود نيز چنان برخورد كنيم كه گويا فقط جاي عكس ها عوض شده ، طبعاْ پشتوانه عظيم توده اي ، مشروعيت و حقانيت سيستم را ناديده انگاشته و به مواضع انحرافي در خواهيم غلطيد .

هيچكس نيست كه با حوادث انقلاب ايران و پس از آن آشنائي داشته باشد و معتقد باشد كه حكومتي كه در ايران پس از سقوط نظام سلطنتي روي كار آمد ، وابسته به قدرتي خارج از مرزها و يا وابسته به يكي از قطب هاي قدرت باشد.

بلكه آنچه بيشتر حكومت ايران را متمايز مي كند از قضا همين موضوع است كه با خود خط و ايده جديدي را آورده است . ايده اي كه از آن به بنيادگرايي تعبير مي شود .

كشف چنين واقعيتي تنها نياز به حافظه تاريخي دارد و هيچ چيز بيشتر از اين نمي خواهد ، ظاهراْ امروز نيز در دنيا وضعيت ايران بسيار مشخص تر از گذشته است .

آنچه در اين بخش مي گنجد و بايد به آن اشاره شود اين است كه مجاهدين هيچگاه وابستگي يا دخالت بيگانگان در امور داخلي كشور را بهانه تعارضات خود با نظام حاكم قرار ندادند .بلكه بطور افراطي مبارزه قهر آميز عليه امپرياليسم آمريكا را از حاكمان جمهوري اسلامي طلب مي كردند .

لغو تمام قراردادهاي ننگين با امپرياليسم كه در زمان حكومت سلطنتي بسته شده بود كه آنها بر آن به سختي پاي مي فشردند ، امري كه مي توان گفت كه پس از انقلاب خود بنحوي روي داده بود و با قطع ارتباط از سوي آمريكا بطور يقين ديگر هيچ موضوعيتي نداشت .

هشدار در مورد فعاليت مجدد عوامل سيا در ايران بخصوص پس از تسخير سفارت آمريكا در ايران و درخواست براي محاكمه ايادي و جاسوسان آمريكا ( مثلاْ امير انتظام ) از جمله سر فصل هاي تعارضات يكجانبه مجاهدين با جمهوري اسلامي بود .اموري كه در ايران اتفاق افتاد وايران هم اكنون نيز تاوان آن را مي دهد ليكن مجاهدين از يادآوري آن به شدت پرهيز مي كنند تا مبادا آمريكا ئي ها آزرده شوند.

اما قطعاْ مي توان گفت كه ايران پس از انقلاب شرايط اشغال توسط نيروي خارجي و تحت قيموميت دولتي بيگانه را دارا نبود . و با همين قاطعيت مي توان گفت كه تروريسم در ايران نمي تواند به مستمسكي با عنوان اعتراض به حضور بيگانه توسل جويد.

پاسخ به سئوال دوم
----------------
هر اندازه در يك جامعه اختناق کمترباشد محيط براي رشد تروريسم مساعدتر است ، زيرا برطبق يك قانون ، محدوديت هاي كمتري دامنگير شهروندان مي شود و نه فقط شهروندان عادي بلكه گروههاي مخرب نيز مي توانند از آزادي و امكاناتي كه در اختيار همه قرار دارد در راه رسيدن به اهداف خود استفاده نمايند .و نيز آسيب پذيري حكومت در مقابل تروريسم بيشتر است .

و دقيقاْ به همين دليل است كه در هيچكدام از نظامهاي توتاليتر جهان از اتحاد جماهير شوروي و چين و ويتنام گرفته تا عراق و ليبي هيچگاه يك سازمان چريكي نتوانسته در درون كشور شكل بگيرد ، زيرا كنترل مطلق بر تمام شئون اجتماعي و فردي از طرف دولت حاكم بوده و كوچكترين حركتي در نطفه خفه شده است .

دير زماني از انقلاب ايران و دوران پس از آن نمي گذرد ، براي آنها كه حافظه خوبي دارند نياز به يادآوري نيست كه در ايران پس از انقلاب حدود 150 گروه سياسي و شايد 250 نشريه و روزنامه وابسته به گروهها فعاليت مي كردند .اتفاقي كه شايد در هيچ كجاي دنيا نيفتاده باشد .

فعاليت اين گروهها طيف بسيار گسترده اي را در بر مي گرفت از استالينيستها تا مدعیان اسلام انقلابي و گروههاي متحجر مذهبي كه حكومت جديد را متهم به زير پا گذاشتن احكام شرع و همدستي با كمونيستها مي كردند ،در اين طيف قرارداشتند .

مجاهدين به انتقادهاي فدائيان ( گروه كوچك كمونيستي ) به برنامه مجاهدين مبني بر ملي كردن سرمايه هاي …….چنين پاسخ مي دهند :

"اگر نويسندگان كار (نشريه فدائيان ) مجاهدين را نمي شناختند و يا از اعلاميه ها و نشريات و موضعگيري هاي سياسي مجاهدين ( كه به طور مرتب در مطبوعات كثيرالانتشار نيز منعكس مي شد ) بي خبر بودند ، ممكن بود اين ايراد را به حساب سوء تفاهم يا بي اطلاعي بگذاريم ………

چگونه بايد پذيرفت كه اعلاميه ها و نشريات مجاهدين كه در مطبوعات ديگر هم منعكس مي شد حاكي از اختناق باشد !

در ادامه همين پاسخ اضافه مي كند : "اين كدام نيرو بود كه بلافاصله بعد از تسخير لانه جاسوسي ( سفارت آمريكا ) افشاگري تمام عيار ، لغو كليه قراردادها و مصادره كليه سرمايه ها را نصب العين تمامي حركت قرار داد و تا به آخر بر آن پاي فشرد و اين شعارها را در ابعاد ميليوني تا اعماق توده مردم پيش برد ؟

آيا ممكن است كه نويسندگان كار حتي يكي از ميليونها پوستر و اعلاميه و پلاكاردي را كه در همين رابطه فقط مجاهدين در تهران پخش كردند نديده باشند ؟

آيا ممكن است كه آنها هيچيك از اعلاميه هاي مكرري را كه دقيقاْ با تأكيد بر كلمه مصادره هر روز يا روز در ميان از جانب ما صادر مي شود ملاحظه نكرده باشند ؟

توجه كنيد كه در اينجا تأكيد بر پخش ميليوني پوستر و اعلاميه و پلاكارد فقط در تهران است و اين نه تنها يك اتفاق فوق العاده بلكه هر روز يا روز در ميان مي باشد كه طبيعتاْ نتيجه قهري آن وجود آزادي بيان است .

در جائي ديگر در پاسخ به گروههاي چپ كه فعاليت مجاهدين در عرصه انتخابات را نوعي سازشكاري مي دانند چنين مي گويند :

"ممكن است عده اي براي توجيه مطلق كردن تضادشان با سيستم معتقد باشند كه حالا ما در اتمسفر دقيقاْ فاشيستي به سر مي بريم . حال آنكه فاشيسم به معني علمي و فني آن ( و نه به معنا و اصطلاح رايج ) حاكي از ديكتاتوري عريان تروريستي سرمايه داري ، و به ويژه سرمايه داران فوق ارتجاعي جناح مالي است كه طبعاْ به اين معني در ايران كنوني موردي ندارد …….."

از اين دقيقتر و علمي تر نمي توان فضاي سياسي و اجتماعي پس از انقلاب را تصوير نمود .مگر همانطور كه مجاهدين يادآوري نمودند :" گرفتار يك چپ روي نامعقول و بيمارگونه و مذموم و ناپسند شده باشيم ."

بيان اين واقعيتها از زبان خود مجاهدين ناشي از همان منطق توتاليتر و براي بر سر جاي خود نشاندن گروههاي رقيب ومنتقد بود .

در انديشه و منطق توتاليتر مجاهدين جامعه و تمام آثار گذشته آن بايد از بين برود و جامعه نويني پديد آيد . و فقط به اين ترتيب است كه انسان طراز نويني پديد خواهد آمد.

براي آفرينش جامعه ايده ال بايد از صفر شروع كرد .بايد ناپاكان را از ميان برد و انسان (نوين ) و عاري از ناخالصي هاي گذشته را از نو خلق كرد .

اما روش اين منطق نابالغ و كوته فكر چنين است كه با خراب كردن آغاز مي كند تا تمدن نوين و دلخواه خود را بر آن خرابه بنا كند ، اما آنچه با موفقيت به پايان مي رسد تنها خراب كردن است و تمدني كه به دست توتاليتاريسم ساخته مي شود انتظاري بيهوده است .

از جائي كه در انقلاب ايران ويراني و نابود سازي تمام مظاهر يك حاكميت ، آنگونه كه مورد نظر مجاهدين بود اتفاق نيفتاد و نهادهاي اجتماعي نظير ، بازار ، دانشگاه ، ارتش ، و غيره بطور كامل نابود نگرديد و يا اقتصاد ، بازرگاني ، سياست خارجي و نظاير آن كاركرد ايدئولوژيك نيافت مي توانست زمينه ساز سلطه مجدد امپرياليسم ( نه در واقعيت ، بلكه آنگونه كه آنها در متون ماركسيستي مطالعه نموده بودند ، چرا كه اگر جز اين بود اكنون ايران ديگر با آمريكا مشكلي نداشت ) باشد و بالطبع آن حكومت نيز مي توانست به جاي تكيه زدن بر مردم يك ديكتاتوري باشد.

بدينگونه مجاهدين حكومت ايران را در دادگاهي محكوم نمودند كه خود دادستان و قاضي و شاهد بودند و حكم صادره نابودي بوسيله عمليات گسترده تروريستي شهري بود .

مجاهدين از ابتداي جابجايي قدرت در ايران آنچه را پيش روي خود مي ديدند درگيري خشونت بار با حاكميت بود و تنها مشکل تصميم بر سر زمان وبهانه آغاز بود .

پاسخ سئوال سوم

فاصله عميق طبقاتي بجامانده از حكومت خودكامه شاه در ايران از جمله موارد مهمي بود كه مورد اعتراض مردم در طي انقلاب ايران بود و محو و برداشتن اين فاصله طبقاتي از جمله آرمانهاي مهم انقلاب بشمار مي رفت .

مهمترين علت پيدايش طبقات در جامعه ايران حاكميت عده اي معدود بودكه از طبقه ممتاز و اشراف تشكيل شده بودند .

انقلاب در گام اول باعث برهم زدن روابط طبقاتي در ايران گرديد گرچه جلوه هاي فقر و پريشاني و ستم اقتصادي هنوز در اجتماع به چشم مي خورد.بديهي است كه حل معضل فقر و ستم اقتصادي در هيچ جامعه اي يك روزه ميسر نيست ، بلكه برنامه و زمان براي اجراي آن لازم است .

مهمترين عامل براي امحاي فقر كه همان برهم خوردن نظم طبقاتي و بركناري طبقه استثمارگر بود همزمان با انقلاب روي داد .

از قضا درك همين موضوع كه مردم در طول تاریخ مورد ستم و استثمار واقع شده اند مي توانست به اين موضوع كمك كند كه گزوههاجهت گيري هاي سياسي و اجتماعي خود را در راستاي تحقق رفاه و توسعه براي مردم و اجتماع تنظيم كنند .

جهت گيري كه متأسفانه پس از انقلاب ايران توسط گروههاي سياسي بدست فراموشي سپرده شد . قشري كه عنوان روشنفكر مترقي و را يدك مي كشيدوآرمان خود را برقراري جامعه بي طبقه عنوان مي نمود با دردهاي مردم بيگانه تر بود .
مجاهدين خود در تحليل هاي دروني " خاستگاه" خود را بورژوازي ملي ( سرمايه داري كوچك )و " خواستگاه "خود را طبقه كارگر ( پرولتاريا ) معرفي مي نمودند .

چنين دسته بندي هايي گرچه برگرفته از تئوريهاي ماركسيستي بود و در انطباقي با واقعيات جامعه ايران نداشت ، اما مبين اين واقعيت بود كه آنها خود نيز پس از ورود به اجتماع با اين خقيقت مواجه شدند كه قشري جدا از توده مردم هستند .

در تمامي مواضع سياسي مجاهدين پس از انقلاب ، آنجا كه از آلام و رنجهاي توده هاي مستضعف سخن گفته مي شد يك تراژدي تبليغاتي بود كه آنان رادر اردوي خلق وسايرين را ضد خلق نمايش مي داد. آنچه به عنوان محو استثمار به آن اشاره مي شد بيانيه اي سياسي عليه حاكميت بود و آنجا كه شعار حاكميت خلق ها بر سرنوشت خود را مي داد صراحتاْ اشاره اي بود به برداشت فلسفي آنان از سوسياليسم واينكه قدرت ارث محتوم وتاريخي گروه آنان است.

درست هنگاميكه زمان آن فرا رسيده بود تا گروههايي كه خود را خلقي قلمداد مي نمودند در جبهه سازندگي براي نابودي فقر و سعادت مردم تلاش كنند در يك امتحان تاريخي شكست خوردند . اسلحه را انتخاب نمودند و آتش سلاح را بر روي مردم گشودند. هنگامي كه در اكتبر 2002 در برزيل ( لولاداسيلوا ) در انتخابات رياست جمهوري به پيروزي رسيد جهان از اين كه يك كارگر فني توانسته بود به رياست جمهوري برسد شگفت زده گرديد .در ايران اين پديده دو دهه قبل از آن روي داده بود .

آقاي محمد علي رجائي از مبارزين زمان ديكتاتوري فردي بود كه در جواني با تحمل رنجها و دست فروشي توانسته بود امرار معاش كند و به تحصيل بپردازد ، او كه از شخصيت هاي برجسته ملي بود پس از انقلاب آرمان خود را خدمت به محرومين جامعه قرار داد و هنوز هم در دوردست ترين روستاهاي ايران سخن از مردي گفته مي شود كه براي پيرمردان و پيرزنان بي سرپرست حقوق و مستمري تعيين كرد و تا كنون در ايران به ياد او اين روش برقرار است .

آتش سلاح تروريسم شخصيتي همچون رجائي را جزو اولين ا هداف خود قرار داد ؛

بسياري از شخصيتهايي كه پس از انقلاب در رأس حاكميت قرار گرفتند چنين سرنوشتي داشتند و درد مردم را با وجود خويش لمس كرده بودند افرادي كه يكايك در كين توزی تروريستها از ايران گرفته شده اند .

درمورد جهت گيريها مردم گرايانه وطبقاتي جريانهاي سياسي پس از انقلاب مي توان زياد سخن گفت.
اما در يك داوري بي طرفانه بايد اذعان نمود پيدايش خشونت در ايران اعتراضي به وضع نابسامان اجتماعي نبود ، بلكه مسببان تروريسم بايد پاسخگو باشند كه بااعمال خشونت تا چه اندازه مانع پيشرفت وبرقراري عدالت اجتماعي شده اند.

براي ثبت در سينه تاريخ بايد يادآور گرديد در ميان سياستمداران هوشمند وآزاديخواهان جهان هيچگاه سر چشمه تروريسم در ايران كه همانا تماميت خواهي و حمايت نيروهاي بيگانه بوده است ناشناخته نمانده است.

منبع : ايران ديدبان

[شهید علی اصغر پازوکی]

مقاله
ترور در جهان امروز /
تروريست ها به جهت اينکه در نظم موجود امکان دستيابي خود را به اهداف و منافع، در درجه پاييني مي بينند، به اقداماتي تروريستي جهت برهم زدن نظم موجود دست مي زنند.

مقدمه:
شبح و سايه ترور و تروريسم جهاني، همانند جنگ سرد، ضمن مشوش كردن اذهان نسبت به آينده بشر، نويد دادن به فردايي روشن را به آمالي دست نيافتني مبدل مي سازد و ضمن به وجود آوردن فضايي از ارعاب و وحشت در سطحي گسترده، حركت به سمت آسايش را در سايه اي از ابهام و نااميدي قرار مي دهد.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از قربانيان اصلي اين پديده شوم، بسياري از مهره هاي موثر و گرانبهاي خود را از دست داد. در اين مقال بر آنيم با نگاهي تئوريك به ترور، محورهايي را از قبيل ريشه ها، ويژگي ها، هزينه و علل و عوامل گرايش به ترور را مورد بررسي قرار دهيم.

تعريف ترور: [1]
ترور در لغت به معناي حاكم شدن فضاي ارعاب و وحشت در جامعه و در اصطلاح به «فعاليت هاي بازيگران دولتي و غير دولتي كه شيوه و تمهيدات خشن را در رسيدن به اهداف سياسي به كار مي برند، اطلاق مي گردد.»[2] «اگر رفتار تروريستي را به جاي مجموعه اي از رفتارها و كنش هاي غير عقلاني و نامرتبط، آميزه اي از الگوهاي رفتاري هماهنگ و همسو و مستمر تصور كنيم»[3]، مي توانيم در پي چرايي ظهور اين پديده در صحنه اجتماع در قالب رفتار برخي از افراد همين اجتماعات، علي رغم تمامي هزينه هايي كه براي فرد مي تواند دارد، باشيم و بر اين اساس به مديريت چنين پديده اي بپردازيم.

ويژگي هاي ترور:
ويژگي اصلي ترور در ترس و ارعابي است كه از آن ناشي مي شود. غير قابل پيش بيني بودن عمليات هاي تروريستي، شدت و وخامت پيامدهاي تروريستي، القاي اين احساس در عموم مردم که عمليات هاي تروريستي مهار نشدني هستند، عوامل فزاينده اين رعب و وحشت مي باشند.[4]
در حقيقت هر آن گاه که مردم از سوي کسي که مي شناسند، مورد تهديد واقع شوند، هراس آنها محدود خواهد بود؛ چرا که مي توانند بفهمند چه زماني ايمن هستند و چه زماني در خطر. اما مبهم بودن شخص تروريست و عمليات تروريستي همواره مردم را در نگراني از وقوع در صحنه ترور قرار مي دهد.
شدت و وخامت پيامدهاي عمليات تروريستي از ديگر عوامل فزاينده ترس مردم از اين قبيل عمليات مي باشد. عمليات هاي تروريستي غالبا موجب قتل نفس و نقص عضو کساني مي شود که تنها با عنوان قرباني، مي شود از آنها ياد کرد.
علل گرايش به ترور:
تروريستها در فرايند انجام عمليات خود با هزينه هايي گزاف روبرو هستند كه واكنش تنبيهي دولت نسبت به آنان و از دست دادن حمايتهاي مردمي نمونه هاي بارز اين قبيل هزينه ها مي باشد.[5] ترور به عنوان يك استراتژي داخلي همواره واكنش تنبيهي دولت را به همراه دارد؛ چرا كه پديده ترور براي دولت اساسا به معناي نفي خود مي باشد، بر اين اساس طبيعي است كه نسبت به آن واكنش نشان دهد. فضاي رعب و وحشت ناشي از ترور نيز اشتياق عمومي به مخالفت را ،که مطلوب تروريست ها مي باشد، كاهش مي دهد. به همين خاطر است كه اتخاذ اين استراتژي از سوي مخالفين، منجر به از دست رفتن حمايتهاي مردمي مي شود. حال مسئله اين است که فرد يا گروه سازمان يافتة تروريستي با برخورداري چه از علائق و ارزش هايي و بر اساس چه منطق رفتاري، از ميان ديگر گزينه هاي قابل تصور، ترور را با همه هزينه هايي كه به همراه دارد، به عنوان شيوه عمل انتخاب مي كنند؟ حساسيت مسئله وقتي بيشتر مي شود که به اين واقعيت اجتماعي توجه شود که هستند مردمي که در اجتماع خود، نسبت به هر گونه خشونتي به عنوان يک امر ناپسند و نکوهيده، اظهار انزجار مي کنند، اما همين افراد، ناگهان به جنگجويان کارکشته اي بدل شوند که نه تنها از پيامدهاي اعمال تروريستي خود پيشيمان نمي شوند، بلکه انجام چنين کارهايي مايه غرور و مباهات آنها مي باشد.
جوابي را كه برخي از انديشمندان در قبال اين سوال قرار دادند، كارايي و ثمر بخشي اين شيوه از الگوي رفتاري براي تروريست ها مي باشد.[6] در حقيقت ذهنيت تروريست ها بر اين است كه ديگر رفتارهاي صلح جويانه به معناي حفظ نظم موجود و پذيرش قواعد حاكم بر آن مي باشد در حالي كه در نظم موجود دستيابي به منافع خود از درصد بسيار پاييني برخوردار است به همين خاطر اساس رفتار آنان بر مبناي تغيير وضع موجود مي باشد.
توجيهات غلط اخلاقي و آموزه هاي ايدئولوژيکي ناصواب نيز در اتخاذ چنين شيوه ­اي از کردار سياسي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
«زماني که شيوه هاي خشونت آميز مورد حمايت اخلاقي قرار گيرد، مردم به جنگجويان بي رحمي بدل مي گردند که براي تسخير و تصرف دفاع از ارزش هاي مورد احترام و شيوه زندگي خود، حفاظت از صلح جهاني، رها شدن از يوغ مکاتب شيطاني، اشتهاي سيري ناپذيري از خودشان نشان مي دهند.»[7]
تروريست ها اقدامات خود را به لحاظ اخلاقي موجه مي دانند و با ناميدن خود به مبارزان آزادي و همچنين با عنوان چاقوي تيز جراحي ياد کردن از عمليات خود، در صدد مشروعيت بخشي به عمليات هاي تروريستي در اذهان مي باشند. در اين راستا نيز از غير نظامياني که در اثر اين عمليات کشته مي شوند، به عنوان خسارات جانبي ياد مي کنند.[8] آنان که با توجيهات اخلاقي به چنين اقداماتي دست مي زنند، مي پندارند که عملياتهايشان در راستاي ريشه کن کردن رسوم زيانبار اجتماعي مي باشد و اين رسوم و وضع زيانبار اجتماعي هم با روش هاي صلح آميز تغيير نمي يابد؛ چرا که صاحبان قدرت به خاطر در خطر افتادن منافع خود در مقابل آن مقاومت مي کنند.

جمع بندي:
مقال حاضر با تمرکز بر پديده ترور به عنوان يک امر برآمده از ساختار اجتماعي، پديده ترور را در راستاي اجرايي کردن يک نظم و الگوي رفتاري مي داند که با درک چنين الگويي از رفتار، مي توان کنترل و مديريت رفتارهاي تروريستي را در دست گرفت. تروريست ها به جهت اينکه در نظم موجود امکان دستيابي خود را به اهداف و منافع، در درجه پاييني مي بينند، به اقداماتي تروريستي جهت برهم زدن نظم موجود دست مي زنند. اما از آنجايي که اين اقدامات در نگاه اول هزينه زيادي را بر دوش آنان مي گذارد و باعث مي شود که افراد کمتري گرد آنها جمع آيند از توجيهات اخلاقي و کلمات تلطيف کننده اي در توضيح کارهاي خود استفاده مي کنند.
نویسنده: سيد ابوالحسن توفيقيان

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. Terror
[2]. The International Relatio Dictinary. Jack C. Plano Fourth EDITION . Wesern Michigan University. PP.201_ 202.
[3] . مارتا كرونشاو، منطق تروريسم، رفتار تروريستي، محصول انتخابي استراتژيك، دركتاب ريشه هاي تروريسم(مجموعه مقالات)، ص 41.
[4] . ر.ک: آلبرت باندورا, سازوکارهاي بي قيدي اخلاقي, پيشين, ص 277.
[5] . ر.ك: مارتا كرونشاو ; همان، صص 27_ 26.
[6] . ر.ك: همان، ص 17.
[7] . آلبرت باندورا, همان, ص 270.
[8] . S. Hilgartner. R. C. Bell and R. O,Connor. Nukespeak; nuclear language, visions, and mindset(SanFrancisco : Sierra Club Books, 1982)

[شهید علی اصغر پازوکی]

اعضای حزب دموكرات ـ مسيحی(CDA) هلند اعلام كردند كه بر اساس مطالعات صورت‌گرفته، اسلام و شريعت اسلامی می‌توانند در راستای پيشبرد جامعه به سوی دموكراسی بسيار مؤثر باشند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به نقل از Nis News، «آری اوستلندر»(Arie Oostlander) يكی از اعضای اين حزب با اشاره به نقش مهم مذهب در جامعه گفت: من با فرضيه غيرمذهبی‌سازی جامعه كه نقش مذهب را بسيار كم‌اهميت جلوه داده و آن ‌را مانع پيشرفت می‌داند كاملا ًمخالفم؛ همچنين معتقدم كه اسلام به‌طور كامل با دموكراسی متناسب است و افرادی كه اين نظر را رد می‌كنند عده‌ای افراط‌گرا هستند چرا كه در اسلام هرآنچه را كه برای پيشرفت و تبيين قوانين اساسی لازم داريم، می‌توان يافت.

[شهید علی اصغر پازوکی]

چرا راه رو گم می کنی
روزانه دهها نفر رو به اسم تروریست , دارن می کشند
این امریکا های جانی
و اسرائیلی های وحشی
کمک کن نگذاریم بکشن
و الا تو هم جانی هستی
از وجود افرادی مثل تو که به شوخی شوخی مطیب می نویسند تا جنایتکارها جدی جدی آدم بکشند خجالت می کشم

[شهید علی اصغر پازوکی]

فرمانده سابق ناتو:
حمله آمريكا به مناطق مرزی پاکستان بسیار خطرناک است /
"وسلی کلارک"، فرمانده سابق ناتو و نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2004 دخالت علنی آمریکا در امور پاکستان و حمله به مناطق مرزی در داخل خاک این کشور را بسیاری خطرناک توصیف کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور به نقل از خبرگزاري آسوشیتدپرس پاکستان، "وسلی کلارک" نسبت به حمله آمریکا به اهداف نظامی در مرزهای پاکستان با افغانستان هشدار داد و در عین حال خواستار کمک آمریکا به پاکستان برای "مبارزه با تروریسم" شد.

این ژنرال بازنشسته و فرمانده نیروهای ناتو در اروپا که در دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از "باراک اوباما" حمایت کرد، همچنین هشدار داد که اقدام علیه مناطق ناآرام در داخل مرزهای پاکستان می تواند منطقه را ناآرامتر کند.

"کلارک" که با "سی.ان.ان" صحبت می‌کرد با اشاره به اقدامات آمریکا در بمباران مناطق قبیله‌ای پاکستان گفت: در رابطه با چنین اقدامات و حرکاتی باید تمامی ابعاد و تبعات جانبی آن، ارزش واقعی اهداف و تاثیر حملات آتش بار در نظر گرفته شود.

این نامزد سابق انتخابات آمریکا افزود: فکر می‌کنم که ما می‌توانیم کمک بیشتری به پاکستان بکنیم تا این‌که این کشور خود دست به اقدام علیه ستیزه‌جویان بزند.

[Bad Boy Blue]

پسر جان
عزیزی در قران دیده بود زیاد نکشید
میگفت پس کم کشتن ایراد ندارد
تفسیر شناخت می خواهد
که مسلما تو نداری

خدا دانی مطلق است
او رسول خدا بود
و انچه می نمود را از طرف خدا وحی داشت

چرا راه رو گم می کنی
روزانه دهها نفر رو به اسم تروریست , دارن می کشند
این امریکا های جانی
و اسرائیلی های وحشی
کمک کن نگذاریم بکشن
و الا تو هم جانی هستی
از وجود افرادی مثل تو که به شوخی شوخی مطیب می نویسند تا جنایتکارها جدی جدی آدم بکشند خجالت می کشم

این چیزایی که مطرح کردم سوالای ذهنی منه و اینجا اومدم به دنبال جواب


هر کسی آزاده که در مورد من هر جوری که می خواد فکر کنه و شما مختارید که اینجوری در مورد من فکر کنید


پس شما فکر میکنید با چیزایی که تو این تاپیک کپی میکنید دارید کمک میکنید که اسراییلی ها و آمریکایی ها کسی رو نکشند و من با مطرح کردن سوالای ذهنی خودم دارم کمک میکنم که بقیه رو بکشن و سوالای من برای شما شوخیه !

پس اگر واقعا این جوریه من از شما گله ندارم شما می تونید خجالت بکشین

[شهید علی اصغر پازوکی]

ادامه حملات هوایی صهیونیستها به غزه / شهید و زخمی شدن دو مبارز فلسطینیجنگنده های رژیم صهیونیستی امروز در ادامه حملات خود شمال نوارغزه را هدف یک فروند موشک قرار دادند که در نتیجه آن یک مبارز فلسطینی شهید و یک نفر دیگر زخمی شد.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری سما (خبرگزاری مستقل فلسطین)، این حمله در منطقه حموده در شرق شهرک جبالیا رخ داد. این مبارزان وابسته به گردان های ناصر صلاح الدین شاخه نظامی کمیته های مقاومت مردمی فلسطین بودند. "عبدالله حسین المنایعه" که در این حمله به شهادت رسید، از فرماندهان این گردان به شمار می رفت.
ابومجاهد سخنگوی کمیته های مقاومت مردمی فلسطین در واکنش به این جنایت اظهار داشت که صهیونیستها باید در انتظار واکنش مقاومت فلسطین باشند.
وی افزود: آتش بس به طور عملی به پایان رسیده است و ما در برابر قربانی شدن مقاومت و ملت فلسطین سکوت اختیار نخواهیم کرد.
تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوارغزه در حالی صورت می گیرد که این رژیم و گروه های فلسطینی از ژوئن (خرداد) سال جاری تاکنون در آتش بس بسر می برند.

[شهید علی اصغر پازوکی]

اعتراض ایران به ادعاهای امریکا در شورای امنیت
زمان ارسال : شنبه 1387/8/25 ساعت 7:25:23 pm کد : 26380

[شبکه خبری ملت - گروه خارجی]
سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد روز جمعه در نامه ای به رئیس شورای امنیت درباره اظهارات بی پایه و اساس سفیر امریکا در این سازمان اعتراض کرد.

واحد مرکزی خبر : در نامه خزاعی که به عنوان سند شورای امنیت منتشر شد، با اشاره به اظهارات خلیل زاد، سفیر امریکا، که در جلسه شورای امنیت درباره عراق ادعاهائی مخدوش و واهی درباره کشورمان ایراد کرده بود، آمده است: دیگر غیر منتظره و تعجب آور نیست که امریکا برای انحراف توجه جامعه جهانی از شکست سیاست های غلط خود درعراق اتهامات بی پایه و اساس علیه سایرین مطرح می کند.

در این نامه با تاکید بر تکراری و غیر مستند بودن این ادعاها تاکید شده است آمریکا هیچگاه کمترین سندی برای اثبات ادعاهای بی اساس خود ارائه نکرده است.

خزاعی افزود : ایران به شدت هرگونه خشونت و تروریسم در عراق را محکوم کرده و کاملا از تلاشهای دولت عراق برای ایجاد ثبات و بازسازی آن کشور حمایت می کند.

در پایان این نامه آمده است: متاسفانه آمریکا در حالی این ادعای بی پایه و اساس را مطرح می کند که ایران خود قربانی اقدامات تروریستی گروهکی جنایتکار بوده است که هنوز در عراق و تحت حمایت غیر قابل قبول امریکا است.


این خبر دقایقی پیش است فکر نمی کنید بعضا عمدا با امریکا همراهی می کنید

چه سر دارید؟

[شهید علی اصغر پازوکی]

تجمع دانشجویان تهرانی در مقابل سفارت قطر

تعدادی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران از دقایقی پیش تجمعی را در مقابل سفارت قطر در تهران واقع در خیابان آفریقا، آغاز کردند.

بر اساس گزارش‌های منتشره، این تجمع که از ساعت 14:30 به صورت تدریجی آغاز شد در اعتراض به عادی‌سازی روابط قطر با رژیم صهیونیستی و به ابتکار بسیج دانشجویی برنامه‌ریزی شده است.

دانشجویان تجمع‌كننده همچنین نمایشگاه عكسی از جنایات رژیم صهیونیستی را در برابر سفارت قطر برپا می‌کنند.