جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: اوصاف امام در كلام امام سلام الله عليه
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۷, ۲۱:۰۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 23
- مورد تشکر
- 15 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اوصاف امام در كلام امام سلام الله عليه
طارقبن شهاب از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت مىكند كه آن حضرت علیهالسلام فرمود،
اى طارق: امام، كلمه خدا، حجّت خدا، وجه خدا، نور خدا،حجاب خداو آیه ونشانه خداست. خداوند او را اختیار مىفرماید و از [جانب [خودش هر چه بخواهد در او قرار مىدهد و بدین سبب، فرمانبردارى او را فرض كرده و
فرمانرواییش را بر تمام مخلوقاتش واجب فرموده است. پس او ولىّ خدا در آسمانها و زمین اوست. خداوند از تمام بندگانش براى ولایت امام، عهد و پیمان گرفته است. پس هر كس بر امام تقدم جوید، از فوق عرش به خدا كافرشده است. خداوند هر چه را بخواهد انجام مىدهد و هرگاه چیزى بخواهد، بر بازوى امام مىنویسد :« وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقا وَ عَدْلاً » كلمه پروردگارت از جهت صدق و عدل تمام و كامل شد.
پس امام همان صدق و عدل است. عمودى از نور از جانب زمین تا آسمان براى امام نصب مىشود كه اعمال بندگان را در آن مىبیند.به لباس عظمت و بزرگى و علم ضمیر پوشیده شده و از امور غیب آگاهى دارد.تصرف و تغییر مطلق به او عطا مىشود. آنچه میان شرق و غرب وجود دارد را مىبیند. لذا چیزى از عالم مُلك و ملكوت بر او پوشیده نیست و در ولایت او [علم [منطقالطیر عطا شده است. پس این است آن كسى كه خداوند او را براى وحى خود برمىگزیند براى غیب خود مىپسندد و به كلمهى خود تاییدش مىكند و حكمتش را به او تلقین مىنماید. قلب او را جایگاه اراده و خواست خود قرار مىدهد و همگان را به سلطنت و پادشاهى او دعوت مىكند و براى حكومت او اعتراف مىگیرد و به اطاعت از او [بر همه] حكم مىفرماید زیرا امامت میراث انبیا و مقام برگزیدگان و خلافت خدا و پیامبران الهى است. پس [امامت [همان عصمت و ولایت و فرمانروایى و راهنمایى است؛ زیرا امامت، متمم دین و [ولایت] برترین ترازوهاست. امام دلیل و راهنماى قاصدان و جایگاه نور و روشنایى هدایت یافتگان و راه روشن سالكان و خورشید درخشان در قلوب عارفین است. ولایت و طاعتش باعث نجات و شناخت زندگى و ذخیرهاى پُر فایده براى بعد از مرگ است، عزت مؤمنین و شفاعت گناهكاران و نجات دوستداران و رستگارى پیروان است، زیرا [ولایت] رأس اسلام، كمال ایمان، شناخت حدود و احكام و آشكار كننده حلال از حرام است. پس آن جایگاه رفیعى است كه كسى به آن نمىرسد مگر اینكه خداوند او را اختیار فرموده و مقدم داشته و ولایت داده و حكومت بخشیده است. پس ولایت حفظ مرزها(ى دین) و حُسن انجام امور است كه به تعداد روزها و ماهها (منظور همان تعداد ائمه معصومین علیهمالسلام مىباشد) است. امام آب شیرین و گوارا براى تشنگان و راهنماى هدایت [براى طالبین [است و از گناهان پاك و بر نهانها آگاه است . امام خورشید تابندهاى است كه با انوار خود بر بندگان مىتابد لذا دستان و چشمان به او نرسند؛ همچنان كه خداوند عزّوجلّ مىفرماید: «بگو پس عزت براى خدا و رسولش و مؤمنین است»و [منظور از] مؤمنون، على علیهالسلام و عترت او هستندپس عزت از آن پیامبر و خاندان اوست كه تا آخر الزمان از هم جدا نمىشوند، آنان مركز دایره ایمان و محور هستى و آسمان جود و سخا و شرافت هستى و نور درخشنده خورشید شرف و ماه تابان آن هستند.ریشه عزت و بزرگوارى و آغاز و ترجمان و پایگاه آنند.امام، چراغ نورافشان، راه روشن و فراخ [به سوى خدا] و آب [باران] سیلآسا و دریاى پُر خروش و ماه تابان و رودخانهى پُر آب و راه روشن [تمام] راهها و دلیل و راهنما به هنگام فراگیر شدن مهلكههاست و [او [ابر بارنده و باران پیوسته و مُدام است.
[امام] ماه شب چهارده، راهنماى والا مقام، آسمان پر سایه، نعمت بزرگ، دریاىخشك نشدنى، بزرگوار غیرقابل وصف، چشمه پُرفیض و جوشان، بوستان پرباران، گلستان معطر و قرص تمام و زیبا و سرورانگیز است. چراغ فروزان، پاكیزه پیروز، عمل صالح،
تجارت پرفایده، راه روشن، طبیب خوشخو، پدر مهربان و پناهگاه مردم در سختىها و بلایاست، حاكم و امر كننده [به معروف] و نهى كننده [از منكر[است. صاحب امر از جانب خدا بر آفریدگان و امین او بر حقایق و حجت خدا بربندگان و راه فراخ او در زمین و شهرها است. از گناهان پاك، از عیبها دور و آگاه بر غیبهاست. ظاهرش امرى دست نیافتنى و باطنش، غیبى غیرقابل درك است. یگانهى روزگار خود است.و خلیفه خدا در نواهى و اوامر اوست. مثل و مانندى برایش یافت نشود و هیچ بدیلى ندارد.پس كیست كه به معرفت ما دست یابد یا به مقام ما برسد و جایگاه رفیع ما را دریابد. درباره آنچه كه مىگویم؛ هوشمندان و خردمندان سرگشته و صاحبان اندیشه گم گشتهاند. بزرگان كوچك، دانشمندان عاجز، صاحبان شعور، رنجور و زبان سخنوران بسته، گویندگان از بیان خسته، شاعران درمانده و زمین و آسمان از بیان مقام بلند اولیا (امامان اهل بیت علیهمالسلام) فروماندهاند. آیا مىتوان شناخت یا وصف كرد یا دانست یا فهمید یا درك كرد یا بدست آورد شأن كسى را كه او نقطهى كائنات، قطب دایره وجود، سرّ مخلوقات، شعاع جلال كبریایى خدا و باعث شرافت زمین و آسمان است؟
مقام آل محمّد صلىاللهعلیهوآله برتر از آن است كه به وصفو بیان توصیف كنندگان درآید و عالىتر از آن است كه با آنها احدى از اهل عالم قیاس شود. در حالى كه ایشان نور اوّل و بالاترین كلمه خدا و ناموران نور و روشنى یكتا در بزرگى هستند. كه معرضان و پشت كنندگان از آن دورى نمودند. و حال آنكه [ایشان] حجاب خداوند بزرگ و بلند مرتبهاند.
پس كجایند (صاحبان) اخبار كه از این (حقایق) خبر دهند و كجایند (صاحبان) خرد كه در این موضوع اندیشه كنند؟كیست آن كه بشناسد یا صاحب بیانى كه بیان كند؟ گمان كردند كه این (صفات و فضایل) در غیر آل محمّد صلىاللهعلیهوآله هم وجود دارد! دروغ گفتند و دچار لغزش و خطا شدند. گوساله را پروردگار خودگرفته و در جرگه و گروه شیطان درآمدند، (همه این شیطنتها) به خاطر دشمنى نسبت به خاندان برگزیده و اهل سراى پاكى و نیز به خاطر بدخواهى و حسد نسبت به اصل و كانون رسالت و حكمت است. و شیطان اعمال (زشت) آنان را در نظرشان زیبا جلوه داد. پس نابودى و هلاكت و دورى (از رحمت خدا) بر آنان باد. چگونه پیشواىِ نادانِ بتپرستِ ترسو از جنگ را برگزیدند؟ و حال آنكه امام باید دانا باشد نه جاهل، دلاور باشد نه ترسو، هیچ كس از حیث شرف وبزرگى بر او برترى نداشته و نژادى از حیث والایى به او نزدیك نیست؛ پس او (امام) در بلنداى بزرگى از طایفه قریش و در اوج شرف از خاندان بنىهاشم و یادگارى از حضرت ابراهیم علیهالسلام و راه مستقیم از سرچشمه زلال كرامت خداوندى و جانى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و خشنود از خدا و (مورد) پذیرش خداوند است. پس او بزرگ بزرگان و شاخهاى از تبار عبد مناف است. عالم به سیاست و قائم به ریاست و اطاعت از او تا روز قیامت واجب است. خداوند رازش را در قلب او نهاده و زبانش را بدان روان و گویا ساخته است. پس او معصومى است موفق، ترسو و جاهل نیست. پس اى طارق او را واگذاشتند، و از هواى نفس خودشان پیروى نمودند «و كیست گمراهتر از كسى كه پیروى هواى نفس خود را نمود؛ نه هدایت از جانب خدا را» و اى طارق، امام بشرى فرشته خو، بدنى آسمانى، امرى الهى، روحى قدسى و [صاحب [مقامى عالى و نورى آشكار و سرّى پنهان است؛ لذا ذاتش مانند ذات فرشته و صفاتش چون صفات خداوند است. فزاینده نیكویىها و داناى اسرار است. این یك ویژگى از جانب خداوند متعال و امرى تغییرناپذیر از جانب راستگوى درستكار (رسول خدا صلىاللهعلیهوآله ) براى
امام علیهالسلام است و تمام این امور خاص آل محمّد صلىاللهعلیهوآله است و كسى در آن
شریك نیست؛ زیرا ایشان كانون و مركز نزول آیات حق و ترجمان آن و برگزیده پروردگار بلندمرتبه و محل فرود و رفت و آمد جبرئیل امین هستند. داراى صفات خدایى و برگزیده [از طرف [او، و سرّ و كلام او، اصل و نژاد پیامبرى، و كانون جوانمردى، سرچشمه مقاله (دین) و بالاترین راهنمایى با رسالتى استوار مىباشند. (امام علیهالسلام ) نور جلال و شكوه، حبیب خدا، امانت او، و جایگاه كلمهى خدا و كلید حكمتهاى او، چراغ فروزان رحمت خدا و سرچشمه نعمتهاى او و راهِ به سوى خدایند. چشمه زلال و گوارا، ترازو و سنجش دقیق، راه روشن استوار و ذكر خداوند حكیم و وجه گرامى (او) و نور پابرجا هستند. (امامان علیهمالسلام) اهل شایسته سالارى و پایدارى و پیشى جستن و برترى و بزرگداشت مىباشند. جانشینان پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله ، فرزندان (آن) پرمهر و عطوفت و امینان خداوند والاى بزرگ هستند. فرزندانى (پاك) كه یكى از دیگرى به وجود آمده و خداوند شنونده دانا است. آنان بالاترین مكان رفعت و بزرگى و استوارترین و مطمئنترین راه (هدایت) هستند. هركس ایشان را بشناسد و (حقایق دین و معرفت را) از ایشان به دست آورد، از ایشان خواهد بود و این اشاره به آیه شریفه دارد كه مىفرماید:هركس از من پیروى كند، از من خواهد بود. خداوند ایشان را از نور عظمت و بزرگى خود آفرید و ولایت امر آفرینش خود را به آنان سپرد؛ پس ایشان راز نهان خداوند و دوستان بسیار نزدیك او و امر اویند كه میان (دو حرف) كاف و نون است، نه، بلكه خود كاف و نون هستند.* به سوى خدا دعوت مىكنند و از جانب او سخن مىگویند و به فرمان او عمل مىكنند. علم تمام پیامبران در مقابل علم آل محمد علیهمالسلام) و سرّ اوصیا در برابر سرّ آنها و عزّت اولیاء در مقابل عزّت آنها،(مانند قطرهاى است در میان دریا و ذرهى كوچكى است در میان بیابان.
آسمانها و زمین نزد امام مانند كف دست اوست كه ظاهر و باطنش، براى او معلوم است.نیكوكارش را از بدكارش و خشكىها را ازترىهاى آن مىشناسد؛ زیرا خداوند، علم آنچه شده و مىشود را به پیامبرش آموخته و جانشینان برگزیدهى (او) نیز این راز سر به مُهر را به ارث بردهاند و هر كس این (حقیقت) را انكار كند، بدبخت، گمراه و ملعون است. و چگونه ممكن است خداوند پیروى و اطاعت كسى را بر بندگانش واجب كند كه عالم غیب و فرمانروایى آسمان و زمین را از او پوشانده است؟ و همانا هر كلمه از آل محمّد صلىاللهعلیهوآله داراى هفتاد وجه است. و هر آنچه در قرآن محكم و كلام قدیم آیهاى ذكر شده كه در آن كلمات: عین و وجه و ید و جَنْب آمده، مراد از آنها شخص ولىّ (امام علیهالسلام ) است؛ زیرا او پهلوى خدا و صورت، یعنى حق خدا و علم خدا و چشم خدا و دست خدا است؛ زیرا ظاهر ایشان، باطن صفات ظاهرى و باطنشان ظاهر صفات باطنى است؛ پس ایشان در عین آشكارا، نهان و در عین نهان، آشكار هستند و به همین اشاره دارد كه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: براستى خدا را چشم و دستهایى است و من و تو اى على، از آن جملهایم. پس ایشان جنب والا و چهره خشنود و سرچشمه گوارا و راه وسیع و مستقیم و وسیله و واسطه به سوى خدا و دستیابى به گذشت و خشنودى او هستند. سرّ خداى واحد و واَحدند؛ بنابراین اَحَدى از آفریدگان قابل مقایسه با ایشان نیست. آنان ویژه و برگزیده خدا، و پاك و خالص براى او هستند. راز نهان خدا و كلام گویاى او، باب ایمان و كعبه و حجت او، راه وسیع و روشن و نشانههاى هدایت و پرچم و فضل او و رحمت و سرچشمه یقین و حقیقى و راه حق و پناهگاه او، آغاز وجود و پایانش و قدرت پروردگار و ارادهاش و قرآن و سرانجامش و حكم قاطع و راهنمایش
بحارالأنوار 25 /169 باب 4- جامع في صفات الإمام و شرائط
ویرایش توسط صداقت : ۱۳۸۷/۰۸/۱۸ در ساعت ۱۹:۳۲
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری