-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۰۸:۱۴ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دين پيامبر قبل از بعثت
همه مسلمان جز شمار اندکی ، بر این باورند که پیامبران الهی پیش از آن که به رسالت برگزیده شوند، موحّد و خدا پرست بوده و اندیشه خود را به شرک نیالوده اند. رشد و پرورش در دامان مادرانی پاک دامن و پدرانی درستکار، یکی از زمینههای فراهم آمدن چنین ایمانی است:
«پس آنان را در بهترین ودیعت جای به امانت سپرد و در نیکوترین قرارگاه مستقر کرد، از پشتی به پشت دیگرش داد، همگی بزرگوار و زهدان هایی پاک و بی عیب و عار»
درباره دین پیامبر گرامی اسلام پیش از نبوت، دیدگاههای گوناگونی پدید آمده و گزینه هایی همچون یهودیت، مسیحیت، دین حنیف (شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام” و دین اسلام مطرح شده است؛اما آن چه تردیدی را بر نمیتابد، یکتا پرستی آن حضرت و بیزاری وی از بتها است. با این همه برخی از مسلمانان پارهای از آیات قرآن را دستاویز خویش ساخته و زندگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پیش از بعثت را آمیخته با شرک و بت پرستی دانسته اند.
- نقد و بررسی
واقعیتهای تاریخی بی پایه بودن چنین سخنانی را به خوبی مینمایانند و بر ایمان آن حضرت به خدای یگانه مهر تأیید میزنند. برای نمونه:
1- رسول خدا صلی الله علیه وآله به گواهی تاریخ و تأکید روایات دارای نیاکانی یکتاپرست بوده و اجداد ایشان پیرو دین حنیف و تابع حضرت ابراهیم علیه السلام به شمار میآمدند. این، خود از شواهدی است که عصمت آن حضرت از شرک را پذیرفتنی میسازد.
2- امیرمؤمنان بارها در برابر مردمی که با سرگذشت پیامبر خدا آشنا بودند، بر عصمت وی از خردسالی و پیراستگی او از شرک و گناه تأکید میورزد و پیشینه درخشان او و خاندانش را یادآور میشود.
در یکی از خطبههای نهج البلاغه در این باره چنین میخوانیم:
«و لقد قرن الله به من لدن ان کان فطیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره»
هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشین او فرمود، تا راههای بزرگواری را پیمود و خویهای نیکوی جهان را فراهم نمود.
3- پیامبر اکرم در سنین خردسالی در سفری به شام با راهبی به نام بحیرا برخورد نمود. وقتی بحیرای راهب نشانههای پیامبر خاتم را در سیمای محمّد نوجوان مشاهده کرد و برای آزمودنش او را به دو بت لات و عزّی سوگند داد، همگان این جمله به یاد ماندنی را از آن حضرت شنیدند:
«لا تسألنی بهما، فوالله ما اَبغضتُ شیئاً بغضهما»
مرا به این دو بت سوگند مده، به خدا قسم هیچگاه چیزی نزد من منفورتر از آن دو نبوده است.
پیامبر اسلام قبل از بعثت و در میان مردم مشرک عربستان از چه دینی پیروی میکرده است؟
4- در منابع تاریخی از اعمال عبادی رسول اکرم صلی الله علیه وآله که پیش از بعثت انجام میگرفته همچون نماز، روزه، حج و طواف خانه خدا سخن به میان آمده و عزلت گزینی در غار حرا از عادات دیرینه حضرت به شمار رفته است. البته پارهای از مشرکان نیز خانه کعبه را محترم شمرده، کارهایی را به عنوان اعمال حج انجام میدادند، اما حج پیامبر با عادات آنان ـ که با شعار شرک قرین بود ـ همخوانی نداشت و سازگاری آن با حج ابراهیمی در مناسکی چون وقوف در عرفات آشکار میگشت. پرهیز آن حضرت از گوشت مردار نیز از چشم تاریخ پوشیده نمانده و برگ دیگری بر شواهد دین باوری وی افزوده است.
5- پس از بعثت، مخالفان کینه توز پیامبر از هیچ نسبت ناروایی خودداری نورزیدند و حتی وی را دیوانه و ساحر نامیدند، اما هیچگاه افکار عمومی را برای متهم ساختن پیامبر به انحراف عقیدتی یا عملی پیش از بعثت آماده ندیدند. مشرکانی که از پذیرش دعوت پیامبر سر باز زده، میگفتند:
«آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟»
اگر میتوانستند این را نیز میافزودند که تو خود نیز پیش از این سر بر آستان بت میسایی
کارشناس بحث: پاسخگوی تاریخی 3
ویرایش توسط مدیر ارجاع سوالات : ۱۳۹۱/۱۱/۲۷ در ساعت ۱۲:۱۰ دلیل: درج نام کارشناس پاسخگو
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۰۸:۲۲ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد(1) كه مهمترین آنها عبارتند از:
1- پیامبر اسلامی به هیچ شریعتی عمل نكرده و پیرو هیچ دینی نبوده است.
2- ایشان پیرو دین مسیحیت بوده است.
3- ایشان پیرو دین حضرت ابراهیم (ع) بوده است.
4- پیروی دین خود (اسلام) بوده است.
اما نظریه نخست را نمیتوان پذیرفت، زیرا اولاً حضرت پیش از بعثت به كارهای مختلفی از قبیل عبادات، معاملات و سایر كارها میپرداخته و هرگز نمیتوان پذیرفت كه این اعمال تابع هیچ یك از شرایع و ادیان آسمانی نبوده است. علاوه بر این لازمه این قول این است كه مردم عادی متدین به دینی باشند ولی پیامبر اسلام از هیچ دینی و آیینی در كارهای روزمره خود پیروی نكند.
اما نظریه دوم نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودند مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان میكشیدند و میگفتند كه پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی میكرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری میكند و این سرزنش را آنقدر ادامه میدادند كه به گوش ما نیز میرسید كما اینكه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض میكردند و میگفتند اگر تو پیغمبری پس چرابه سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز میخوانی و آنقدر این سخن را تكرار كردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت كعبه تغییر كرد.(2)
نبودن چنین اعتراض و سرزنشی از سوی مسیحیان میتواند شاهد خوبی بر عدم تابعیت پیامبر اسلام از دین مسیحیت باشد.
*****
پی نوشت :
1- برای آشنایی با دیدگاههای دیگر در این زمینه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج 18، ص 271.
2- بقره / 144 - 143.
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۰۸:۲۴ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
ثانیاً: فرضیه مذكور فرع بر این است كه جهانی و فرا منطقهای بودن دین مسیحیت ثابت شود تا اینكه بگوییم این دین شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمین مكه و اطراف آن بوده و در نتیجه پیامبر اسلام را تابع این دین بدانیم، و اثبات چنین مطلبی كار آسانی نیست.(3)
ثالثاً: عمل به شریعت مسیح (ع) در گرو آگاهی از احكام آن است و این آگاهی یا از طریق خواندن كتاب های مسیحیت (از جمله انجیل) امكانپذیر است و یا از طریق معاشرت با مسیحیان. اما فرض اول كه با امی بودن پیامبر و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ایشان باطل است. و امّا فرض دوم نیز صحّت ندارد چون حضرت در طول زندگی خود با مسیحیان معاشرتی نداشته و در مكّه نیز اَحبار و رُهبانی وجود نداشتند كه پیامبر بطور مستمر احكام دستورات دین مسیحیت را از آنها فرا بگیرد.
رابعاً: تابع هر دینی - به حكم عقل - مقامش كمتر و پایینتر از مقام صاحب آن دین است، و اگر فرض شود پیامبر اسلام تابع دین مسیح (ع) بوده لازمهاش برتری عیسی (ع) بر پیامبر اسلام خواهد بود و حال اینكه این مطلب خلاف ضروریات اسلام و مسلمین است زیرا ما معتقدیم كه پیامبر ما از تمامی انبیاء برتر و مقامش والاتر است.
اما نظریه سوم را نیز نمیتوان پذیرفت زیرا قائلین به این نظریه به برخی از آیات قرآن تمسك كردهاند كه دلالت آنها بر مدعای مذكور ناتمام است. آیاتی مانند: «ثُمَ اُوحَینا اِلَیكَ اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهیمَ حَنِیفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكینَ»؛(4)سپس به تو وحی فرستادیم كه از آیین ابراهیم كه خالی از هرگونه انحراف بود و از مشركان نبود، پیرو كن
و آیه:«قُلْ اِنَّنی هَدانی رَبّی اِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ دیناً قیماً مِلَةَ اِبراهیمَ حنیفاً وَ ما كانَ مِن المُشرِكین»؛(5)
بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت كرده، آیین پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم، همان كسی است كه از آیین های خرافی محیط خود روی گردانید و از مشركان نبود.
روشن است كه مراد از این آیات چیزی غیر از دیدگاه سوم است؛ زیرا اولاً: این آیات شریفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دین حضرت قبل از بعثت نیست.
ثانیاً: بر اساس معارف اسلامی در روایات و غیر آنها دین حضرت ابراهیم پس از آمدن تورات موسی (ع) ترك شده كما اینكه دین یهود پس از آمدن انجیل عیسی (ع) متروك و دین مسیحیت پس از آمدن قرآن محمّد (ص) منقرض گشته است. پس حضرت نمیتواند تابع دینی باشند كه چند مرحله قبل توسط ادیان دیگر ترك شده است.(6)
ثالثاً: مفسران گفتهاند كه مراد از تبعیت حضرت از دین و ملت ابراهیم حنیف این است كه مشتركاتی در احكام میان این دو دین وجود دارد كه منشأ ظهور آن دین ابراهیم (ع) است و مراد از تبعیت پذیرفتن آن مشتركات در احكام است احكامی از قبیل: گرفتن شارب و گذاشتن ریش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و دیه مرد و...(7)
تفسیرهای دیگری در مورد آیات یاد شده وجود دارد كه مجالی برای ذكر آنها نیست.(8)
پس از ابطال سه نظریه مذكور مانعی برای پذیرفتن دیدگاه چهارم باقی نمیماند یعنی این كه بگوییم حضرت قبل از بعثت از كامل ترین دین یعنی دین اسلام پیروی میكرد اما احكام اسلام و وظایف خود را نه به صورت وحی آن چنان كه از زمان بعثت به بعد دریافت میشد بلكه به صورتهای دیگر مانند الهامهای قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت میكرد.(9)
امیرالمؤمنان (ع) در این رابطه میفرماید: از روزی كه پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگوارییها را بپیماید و به نیكوترین اخلاق، آراسته گردد.(10)
بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب به گونهای ارتباط داشته است همان طور كه حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران كودكی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشتهاند.(11) آن گاه (پیامبر اسلام) در چهل سالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته میشود.
روایات متعددی این دیدگاه را تأیید میكند: آن كه حضرت میفرماید: كنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین؛(12) من زمانی پیامبر بودم كه آدم (ع) هنوز در میان آب و گل بود.
یهودیها به رسول خدا (ص) عرض كردند: آیا شما از اول پیامبر نبودی؟ فرمود: بلی. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتی و نطق نكردی همان گونه كه عیسی (ع) چنان كرد؟ فرمود: خداوند متعال، عیسی را بدون پدر آفرید و اگر او در گهواره سخن نمیگفت، عذری برای مریم نبود تا سرزنش دیگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شدهام.(13)
عدهای از بزرگان، نسبت به دیدگاه اخیر ادعای اجماع و اتفاق نظر شیعه را نمودهاند.(14)
*************
1- برای آشنایی با دیدگاههای دیگر در این زمینه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج 18، ص 271.
2- بقره / 144 - 143.
3- برای مطالعه بیشتر پیرامون جهانی بودن رسالت عیسی(ع) مراجعه شود به: استاد جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن (قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ 4، 1413 ق)، ج 3، ص 73 به بعد.
4- نحل / 123.
5- انعام / 161.
6- محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی ، ج 2، ص 17.
7- آیت الله محمد مظفری، پرسشها و پاسخها ، ص 12.
8- ر.ک:بحارالانوار، ج 8، ص 276.
9- همان طوری كه در روایات آمده است مانند روایتی از امام باقر (ع) در بحار الانوار، ج 18، ص 266.
10- بحارالانوار، ج 18، ص 278.
11- مریم / 12 و 13.
12- بحارالانوار، ج 18، ص 278.
13- بحارالانوار، ج 18، ص 200.
14- ر.ك: محمد حسین مظفر، كتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفی ، ص 76 به بعد.
جهت مطالعه بیشترر.ک: منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج 7 ،ص 375 - 384؛ پرسشها و پاسخها، آیت الله مظفر، ص 5 به بعد؛كتاب علم امام (ع)، محمد حسین مظفر، ترجمه محمد آصفی، ص 76 به بعد.
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۰۹:۵۷ #4
درباره باور ها و دین محمد پیش از برآمدن اسلام
دیدگاه های گوناگونی وجود داشته :
برخی از روایات نشان می دهد که محمد پیش از بیان
پیامبری خود هیچ بتی را نپرستیده است ، مانند
روایتی که علی نقل می کند : از رسول الله سوال شد :
آیا بتی را عبادت کرده ؟ ، حضرت فرمود : خیر ، سوال شد :
آیا خمر نوشیده ؟ حضرت فرمود : خیر . زید بن حارثه نیز
قسم یاد می کند که محمد دست به بتی نزد تا آنکه خداوند
او را به رسالت برگزید .
از سوی دیگر روایاتی وجود داشته که نشان می دهد محمد
پیش از بیان پیامبری خود بر اساس سنت پدران خود و
بت پرست بوده است . چنانچه بنا به نقل هایی نخستین فرزند
خود را « عبد العزی » که یکی از بت های تازیان بوده
نامگذاری کرد . ابن اسحاق نیز می گوید محمد پیش از اسلام
« هو علی دین قومه – او بر دین قومش بود »
جبیر بن معطم نیز عنوان داشت رسول الله را دیدم در حالی
که « و هو علی دین قومه – بر دین قومش بود )
بر شترش در عرفات نشسته بود .
ابن کلبی از قول محمد می گوید " هنگامی که بر دین
قوم خود بودم گوسفندی را برای بت عزی قربانی کرده ام "
ولهوزن ( Wellhausen ) می نویسد " محمد اقرار داشته
که یک بار بزی را برای بت عزی قربانی کرده "
پیترز ( F. E. Peters ) اسلام شنان مشهورمی گوید
" محمد پیش از اسلام عزی را پرستش می کرده است "
مارگالیوث ( Margoliouth ) نیز با استناد به مسند احمد
می گوید " محمد و خدیجه هر شب و پیش از استراحت
چند مراسم و تشریفات مذهبی را برای یکی از الهه ها
انجام می دادند "
حدیث و روایت مشهور " بلدح " که در صحیح البخاری
و همچنین سیره ابن اسحاق آمده نیز بروشنی نشان
می دهد محمد پیش از اسلام بت ها را پرستش می کرده است .
ترجمه حدیث ( بگونه چکیده ) اینگونه است :
" محمد رسول الله هنگامیکه در مورد « زید بن عمر بن نفیل »
سخن می گفت بیان داشت « او نخستین کسی بود که مرا
بخاطر پرستش بتان ملامت و سرزنش نمود و من را از
پرستش آنها منع کرد » . زمانی که به همراه
زید بن حارث از طائف بازمی گشتم از کنار زید بن عمر
که در کوهستان های مکه بود عبور کردیم . او به علت
مخالفت عمومی قریش که او را از تبلیغ دینش منع می کردند
از میانشان بیرون رفته بود . در کنارش نشستم ، من خورجینی
از گوشتی که برای بت ها قربانی کرده بودیم همراه داشتم
زید بن حارث نیز آنرا حمل می کرد . من آنرا به زید بن عمرو
تعارف نمودم و به او گفتم : عمو جان از این تعام بخورید .
او پاسخ گفت : مسلماً این گوشت برای بت ها قربانی شده .
هنگامی که پاسخ مثبت بدان دادم او پاسخ داد : پسر برادرم
اگر تو از دختران عبد المطلب پرسش کنی ، آنها به تو
خواهند گفت که من میلی برای خوردن گوشتی که برای
بت ها ذبح شده باشد ندارم ، در آن هنگام او مرا به خاطر
پیروی از بت ها سرزنش کرد و در باره پرستش و
بی اعتباری بتان و کسانی که آنها را پرستش می کنند و
برایشان قربانی می کنند سخن گفت و ادامه داد :
آنها بی بها و بی ارزش هستند ، بتان نه می توانند به
کسی سود و نفعی برسانند و نه می توانند به کسی صدمه ای
وارد کنند . پیامبر افزود ، پس از آن من هرگز دانسته
دستی به بتی نکشیدم و آنرا نوازش نکردم و نه برای
آنها قربانی کردم تا اینکه الله افتخار پیامبری را به من داد "
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۱۰:۳۲ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دیدگاه اول
فرقهاى به استناد ظاهر آیه شریفه: «ما كنت تدری ما الكتاب و لا الایمان.» سوره شوري آيه 22 مىگویند پیامبر قبل از بعثت، ایمان به خدا نداشته و موحد نبوده است!در مقابل این فرقه، تمام مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه چنین گفتهاند:
«منظور از «كتاب» در آیه شریفه همان قرآن كریم است كه یقینا بعد از نزول وحى توسط جبرئیل پیامبر به قرآن و تفاصیل و مطالب آن آگاه گردید. و منظور از «ایمان» همان ایمان و اعتقاد به خدا نیست، چرا كه ایمان معانى متعددى دارد و آنچه در آیه شریفه مقصود است همان شریعت و معالم دین بوده كه فهم و اعتقاد و التزام به آنان در گرو وحى الهى بوده است.»
و باز به استناد آیه شریفه: «وجدك ضالا فهدى» سوره ضحي آيه 6 گفتهاند: ایشان قبل از بعثت در ضلالت و گمراهى و كفر به سر مىبرده است. كه باز در این آیه شریفه كلام مفسران چنین است:
منظور آیه، ضلالت در علم و آگاهى به احكام و شریعت اسلام است كه بعد از بعثت از طریق وحى به آن هدایت شده و آگاهى یافتهاند. هر چند نوع مفسران بعد از این بیان گفتهاند ممكن است منظور از ضلالت گم شدن متعارف است چنان كه گویند: پیامبر اكرم در بعض كوچههاى مكه گم شده بودند، ابوجهل ایشان را پیدا كرد و به نزد عبدالمطلب برگرداند. و یا این كه وقتى حضرت با عموى بزرگوارش ابوطالب به شام رفته بودند، گم شدند و سپس پیدا شدند. یا وقتى كه از قبیله بنىاسد به مكه برگشتند داخل شهر گم شدند... و این كه خداوند فرموده «فهدى؛ پس تو را هدایت كرد» بنابر معناى اول، یعنى قرآن و شریعت اسلام و احكام آن را به تو شناسانید. و بنابر معناى دوم، این كه بعد از گم شدن تو را به منزل برگرداند.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان وجه دیگرى فرمودهاند، با این بیان كه:
«خداوند تو را در میان قومى یافت كه حق تو را نمىشناختند و تو در بین آنان حیران و سرگردان بودى. سپس آنها را به شناخت تو هدایت كرد و به فضل و صداقت تو اعتراف كرده و دور تو جمع شدند ...»
زمخشرى در تفسیر آیه شریفه چنین مىگوید: «اگر نعوذ بالله پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله قبل از بعثت كافر بودند، هر آینه این امر به عنوان نقیصهاى براى ایشان مطرح مىشد.»
بیشتر مسلمین از شیعه و اهل سنت بر این نظریه اتفاق دارند كه پیامبر تابع هیچ یك از شرایع گذشته بر اسلام نبوده، بلكه او به تكلیف خود عمل مىكرده و پیوسته خط توحید را ادامه مىداده و به اصول اخلاقى و عبادت الهى مقید و پاى بند بوده است.
به علاوه با مراجعه به سیره عملى حضرت این دیدگاه از اصل مردود است چرا كه در موارد متعدد و كتابهاى مختلف مشاهده مىكنیم و مىخوانیم كه حضرت شدیدا از بتها متنفر بوده و اصلا به آنها توجهى نداشتهاند. و وقتى كه «بحیرا»ى راهب، حضرت را به لات و عزى (دو بت بزرگ مكه) سوگند داد، حضرت فرمود: «لاتسالنى باللات و العزى فوالله ما ابغضت شیئا بغضهما؛ مرا به لات و عزى سوگند مده، به خدا قسم چیزى نزد من مانند آن دو مبغوض نیست.»
و یا هر وقت كسانى از اهل قبیله پیامبرصلی الله علیه و آله از آن حضرت مىخواستند كه با آنها به بتكده برود، امتناع ورزیده و قبول نمىكردند و به آن جا نمىرفتند.
كدام دین؟
اما این كه در طریق توحید و یكتاپرستى، حضرت تابع كدامیك از ادیان و شرایع قبل از اسلام بوده است آراى علماى مسلمانان مختلف است: بعضى این امر را كه پیامبر از ادیان قبل از اسلام تبعیت مىكرده است جایز مىدانند. ولى این كه آیا واقعا این امر به وقوع هم رسیده و پیامبر تبعیت از آنها مىكرده است توقف كردهاند. از جمله كسانى كه نظر بر این قول دارند، حجةالاسلام غزالى، قاضى عبدالجبار، سیف الدین آمدى، تاج الدین عبدالوهاب سبكى و از دانشمندان شیعه نیز سید مرتضى را مىتوان نام برد.استناد این گروه شاید این باشد كه مىگویند هیچ دلیل معتبرى بر تعبد و یا عدم تعبد حضرت پیامبر اكرم نسبت به ادیان گذشته در دست نیست.
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۱۰:۳۳ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دیدگاه دوم
گروهى نیز معتقدند كه حضرت، از یكى از ادیان گذشته، تبعیت مىكردهاند. ما قبل از آن كه به طور مختصر درباره آن دینى كه حضرت از آن تبعیت كردهاند چیزى بگوییم و دلیل قائلین آن را بیان كنیم و جواب بدهیم، به بعضى از دلایل كلى معتقدین این دیدگاه اشاره كرده سپس به قول مورد نظر و صحیح پرداخته و با دلایلى آن را بیان مىكنیم و بعد از آن در بیان دفع توهم، دلایل قائلین به تبعیت را هم اشاره و جواب مىدهیم. اینك دلایل آنان:1-اگر ایشان متعبد به شریعتى از شرایع گذشته نبودند، پس با چه معیارى به حج و عمره مشرف مىشده و اعمال آنها را انجام مىدادند. با چه دستورى از گوشت مردار و یا حیوانى كه با نام خدایانى غیر از خداوند یكتا ذبح شده بود نمىخوردند و همچنین اعمال دیگرى كه انجام آنها منوط به دانستن احكام آنهاست. پس باید گفت پیامبر به تبعیت یكى از آن شرایع این گونه اعمال را انجام مىدادهاند.
2-در تاریخ برخورد مىكنیم كه پیامبر در حكم سنگسار كردن زناكار به تورات مراجعه كرده بودند.
3-آیات متعددى در قرآن داریم كه خداوند متعال پیامبر اكرم را مامور به تبعیت از شرایع گذشته مانند شریعت نوح، ابراهیم، موسى و عیسى مىنماید و این خود دلیلى است كه ایشان باید از آنها یا یكى از آنان تبعیت مىكردهاند.
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۱۰:۴۴ #7
با سلام
1- اگر ایشان بت پرستی کرده باشد که عصمت ایشان جای سوال دارد
2- اگر ایشان به دین مسیحیت ایمان نیاورده باشد که معلومه که اخرین دین خدا یعنی مسیحیت را قبول نداشته پس خدا و فرستاده او را قبول نداشته پس ایشان به خدا و و پیامبر خدا و معجزاتش کافر بوده
3- اگر به دین ابراهیم بوده پس معلوم میشود باز مسیح را قبول نداشته و حکمش مثل این است که نسخه کاملتری از سوی خدا امده باشد ولی ایشان تبعیت نکرده اند
چون می دانیم که دین واحد هست و از سوی خدای واحد و به مروز و به مقتضی درک و فهم انسان کاملتر شده پس وقتی مسیح امد دلیلی برای ماندگاری بر یهود یا دین ماقبل باقی نمی ماند
این شرط برای افراد عادی است ولی برای فردی که قرار است پیامبر شود این شرط سخت تر می گردد و ایشان باید و لزوما دین اخر یا نسخه تکمیلی را بپذیرد و اگر نپذیرد تمرد نسبت به خدا انجام داده( یعنی ایشان نظر خود را نسبت به نظر خدا بالاتر دانسته چون خدا چند دین دیگر و تازه تر فرستاده و دینش را کاملتر کرده ولی پیامبر اینرا قبول نداشته و قایل بوده دین ابراهیم بهتر است ) و باز عصمت ایشان زیر سوال می رو د
( کما اینکه حضرت مسیح شاید بخاطر همین که به دین ماقبل خود نباشد در همان گهواره اعلام می کند من رسول خدا هستم و دینی جدید اورده ام تا نیازی نباشد به دین یهود ایمان بیاورد فقط شاید هست و دلیلی ندارم )
لزوما و عقلا می بایست ایشان مسیحی می بوده
اینها به نظرم عقلی امد دوستان لطفا برای رد یا تائید ازادله عقلی استفاده کنند نه ادله روائی و احادیث و اقوال
ایا به نظر شما ادله من غیر عقلانیست و اگر بله چرا ؟
ویرایش توسط oomiidd : ۱۳۸۷/۰۸/۲۰ در ساعت ۱۰:۴۸
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۸/۲۰, ۱۰:۵۴ #8
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دیدگاه سوم
در مقابل این دیدگاهها، اكثر دانشمندان اهل سنت و شیعه نظر بر این دارند كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله قبل از بعثت تابع هیچ شریعتى از شرایع گذشته نبودهاند، بلكه به تكلیف خود عمل مىنمودهاند، چنان كه شیخ طوسى در «عدة الاصول» مرحوم میرزاى قمى در «قوانین الاصول» علامه طباطبایى در «المیزان» مرحوم طبرسى در «مجمع البیان» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» و همچنین از دانشمندان اهل سنت كسانى مانند قاضى عیاض در «الشفاء بتعریف حقوق المصطفى» ابوبكر باقلانى، ابوعلى حیائى، ابوهاشم معتزلى، جارالله زمخشرى در تفسیر «الكشاف» امام فخر رازى در «تفسیر كبیر» و ابن ابىالحدید معتزلى در «شرح نهج البلاغه» قائل به این قول شدهاند.از جمله دلایلى كه بر این قول - كه دیدگاه حق و صحیح نیز همین است - دلالت دارد عبارتند از:
1-قریب به اتفاق دانشمندان شیعه و اهل سنت از جمله تمام معتزله بر این قول نظر دارند.
2-تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند كه پیامبر اكرم بر تمام انبیا برترى داشته و افضل از آنان است، و از نظر عقل تبعیت كردن افضل از مفضول صحیح نیست.
3-اگر واقعا ایشان به یكى از شرایع گذشته متعبد بودهاند حتما در تاریخ زندگى ایشان نقل مىشده است و اهل آن شریعت این را جزو افتخارات خود مىدانسته و از این مساله به نفع خود احتجاج مىكردهاند، در حالى كه در هیچ جاى تاریخ چنین امرى ذكر نشده است.
4-حضرت امام على بن ابىطالبعلیه السلام كه از كودكى در محضر پیامبر بوده و تربیت یافته مكتب محمدىصلی الله علیه و آله است در این باره چنین نظر مىدهد: «لقد قرن الله بهصلی الله علیه و آله من لدن ان كان فطیما اعظم ملك من ملائكته یسلك به طریق المكارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره ؛ از همان زمان كه رسول خدا از شیر گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را با او قرین ساخت، تا شب و روز وى را به راههاى مكارم و طرق اخلاق نیك جهان سوق دهند.»
5-با توجه به مراجعه به منابع معتبر شیعه و اهل سنت به طریق صحیح و معتبر از پیامبر نقل شده است كه فرمودهاند: «كنت نبیا و آدم بین الروح و الجسد ؛ من به مقام نبوت رسیده بودم در حالى كه هنوز روح به جسد آدم دمیده نشده بود.»
همان طورى كه قبلا گفتیم نبى كسى است كه فرشته را در خواب مىبیند و احكام را از او مىگیرد. پس پیامبر قبل از بعثت نیز مقام نبوت را داشته و در چهل سالگى به مقام رسالت مشرف شدهاند، چنان كه روایات دیگرى نیز از پیامبر اكرم و امام باقر علیه السلام در تایید این امر بیان داشتیم.
6-با مراجعه به سیره عملى آن حضرتصلی الله علیه و آله در طول چهل سال قبل از بعثت این امر به خوبى معلوم و مشخص مىشود كه ایشان در این مدت راه و روش خاص خود را مىرفته و هیچ موردى ملاحظه نشده است كه ایشان به كتاب و یا دانشمندى از دانشمندان شرایع گذشته مراجعه نمایند و یا در معابد و كلیساهاى یهودیها و نصارى و یا مذاهب دیگر رفته و مشغول عبادت و انجام اعمال آنها باشند.
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۱/۱۲/۰۸, ۱۵:۳۷ #9
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 792
- مورد تشکر
- 1,508 پست
- حضور
- 23 روز 6 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در جمع بندی این تاپیک خدمت دوستان عرض می شود که :
اولا: بنا بر شواهد تاریخی و آموزه های عقیدتی قطعا پیامبر صلی الله علیه واله وسلم و اجدادشان بت پرست نبوده اند
ثانیا: درباره دین پیامبر صلی الله علیه واله وسلم قبل از بعثت بطور یقین نمی توان اظهار نظر کرد
نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد كه مهمترین آنها عبارتند از:
1- پیامبر اسلامی به هیچ شریعتی عمل نكرده و پیرو هیچ دینی نبوده است.
2- ایشان پیرو دین مسیحیت بوده است.
3- ایشان پیرو دین حضرت ابراهیم (ع) بوده است.
4- پیروی دین خود (اسلام) بوده است.
دو نظریه اول قطعا باطل است و شواهدی نمی توان بر آن اقامه کرد
نظریه سوم نیز در عین وجود شواهد قطعی نیست
نظریه چهارم مویدات بیشتری دارد که دوستان عزیز در پستهای قبلی بیان نموده اند اگر چه نمی توان به طور قطع چنین نظری را قبول کرد
به هر حال دو نظریه سوم و چهارم از درجه اعتبار بیشتری برخوردار هستند و به نظر می رسد نظریه چهارم به واقع نزدیکتر باشد
ویرایش توسط عماد : ۱۳۹۱/۱۲/۰۸ در ساعت ۱۵:۳۸
-
تشکرها 4
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری