-
۱۳۸۷/۰۸/۲۵, ۲۳:۱۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2
- مورد تشکر
- 5 پست
- حضور
- 8 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رابطه فلسفه و عرفان
آيا ميتوان از فلسفه به عرفان رسيد؟
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۱, ۲۳:۲۰ #2
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
عرفان در لغت به معنای شناختن است و در اصطلاح به ادراک خاصّی اطلاق میشود که از راه متمرکز کردن توجّه به باطن نفس ( نه از راه تجربه حی و نه از راه تحلل عقلی) به دست میآید و در جریان این سیر و سلوک، معمولا مکاشفاتی حاصل میشود که شبیه به رویا است و گاهی عینا از وقایع گذشته یا حال یا آینده حکایت می کند و گاهی نیازمند به تعبیر است و زمانی هم در اثر تصرفات شطنی پدید می آید.
مطالبی که عرفا به عنوان تفسیر و مکاشفات و یافته های وجدانی خویش بیان می کنند عرفان عملی نامیده می شود و گاهی با زمینه کردن استدلالات و استناجاتی به شکل بحث های فلسفی در می آید.
میان فلسفه و عرفان روابط متقابلی و جود دارد که در دو بخش مطرح می شود:
ادامه دارد ...
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۱, ۲۳:۲۱ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
کمکهای فلسفه به عرفان
الف) عرفان واقعی تنها از راه بندگی خدا و اطاعت از دستورهای او حاصل میشود و بندگی خدا بدون شناخت او امکان ندارد. شناختی که نیازمند اصول فلسفی است.
ب) تشخیص مکاشفات صحیح عرفانی با عرضه داشتن آنها بر موازین عقل و شرع انجام میگیرد و با یک یا چند واسطه به اصول فلسفی منتهی میشود.
ج) چون شهود عرفانی یک ادراک باطنی و کاملا شخصی است تفسیر ذهنی آن به وسیله مفاهیم و انتقال دادن آن به دیگران با الفاظ و اصطلاحات، انجام می گیردو با توجه به این که بسیاری از حقایق عرفانی فراتر ز سطح فهم عادی است باید مفاهیم دقیق و اصطلاحات مناسبی به کار گرفته شود که موجب سوء تفاهم و بدآموزی نشودو تعیین مفاهیم دقیق ، محتاج ذهن ورزیده ای است که جز با ممارسات در مسائل فلسفی ، حاصل نمی شود.
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۱, ۲۳:۲۲ #4
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
کمکهای عرفان به فلسفه
الف) مکاشفات و مشاهدات عرفانی، مسائل جدیدی را برای تحلیلات فلسفی فراهم میکند که به گسترش چشم انداز و رشد فلسفه کمک مینماید.
ب) در مواردی که علوم فلسفی مسائلی را از راه برهان عقلی، اثبات میکند، شهودهای عرفانی مؤیّدات نیرومندی برای صحّت آنها به شمار میرود و در واقع آنچه را فیلسوف با عقل میفهمد، عارف با شهود قلبی مییابد.
آموزش فلسفه،استاد محمدتقی مصباح یزدی،ج1،صص113-114.
ویرایش توسط پاسخگوی اعتقادی 4 : ۱۳۸۹/۰۷/۲۱ در ساعت ۲۳:۲۶
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۱, ۲۳:۳۳ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
اصولا راه فلسفه غير از راه عرفان است.
فلسفه تفكر و تعقل، و از طريق تنظيم اقيسه به هدف رسيدن است، و كوچكترين خطا در اين تنظيم موجب عقيم بودن قياس ميگردد، در حالي كه عرفان، يافتن و شهود است بي آن كه در آن مورد، به تفكر برهاني بپردازد.
فلسفه، قابل انتقال به ديگري است، ولي عرفان قابل انتقال نيست،
فلسفه را سراسر برهان و استدلال تشكيل مي دهد. در حالي كه اساس عرفان، ذوق و ادراكات شهودي عارف است. هر چند برخي از يافته هاي عرفاني در قالب استدلال نيز ريخته مي شود، مثلاً تقسيم وجود به لا بشرط و بشرط لا، و بشرط شي اساس عرفاني دارد و با برهان نيز همراه است؛ و همچنين شهود ذات بدون هر نوع تعيّن، و شهود ذات در تعيّن اسماي صفات كه اوّلي را مقام احديت و دومي را مقام واحديت مي نامند، ميتواند در عين عرفاني بودن، برهاني نيز باشد.
آري اين عرفان است كه نياز به برهان فلسفي دارد. زيرا ممكن است عارف برخي از مكاشفهها را كه از هواجس نفساني است صحيح و استوار بينگارد، اين جاست كه مي تواند فلسفه به عرفان مدد رساند در حالي كه عكس آن صحيح نيست، اگر چيزي از نظر برهان قابل اثبات نباشد، عارف با شهود خود، فقط خود را قانع مي سازد و نمي تواند آنرا به ديگري منتقل كند و در نتيجه نمي تواند به فلسفه كه يك آموزش عقلاني است كمك كند.
آية الله جعفر سبحاني،سيماي فرزانگان ج 2
تذکر : از لحاظ تقدم در فراگیری، عرفای اسلامی غالباً ابتدا فیلسوف بوده و به فلسفه رو آورده و بعد از طی مراحل عقلی، به مراحل شهودی و قلبی میپرداختند. اما در عین حال معیار دقیقی برای آن وجود ندارد.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۲, ۰۰:۴۲ #6
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,145
- مورد تشکر
- 3,152 پست
- حضور
- 4 روز 16 ساعت 15 دقیقه
- دریافت
- 32
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=20059
اللهم ارزقنا حلاوت ذکرک و لقائک و الحضور عندک
بمعرفة حججک سیما معرفة حجتک حجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه
و معرفة اولیائک سیما معرفة ولیک نجم الدّین
حسن حسن زاده آملی
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۲, ۱۶:۲۶ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
با او
عرض سلام و ادب ؛
اولا از پست های بسیار خوب و پاسخ های داده شده بسیار سپاسگزارم.اگر نکاتی تکراری بود پیشاپیش عذر خواهم ، سعی شده از زاویه ای دیگر نگاه شود.
اما بعد در مورد سوال سائل تاپیک ؛
اولا اینکه پرسیدید :
آيا ميتوان از فلسفه به عرفان رسيد؟
باید گفت که اصلا راه اصلی و متداول رسیده به عرفا ، عبور از فلسفه است و این بسیار اشاره شده است که پله ی قبل از عرفان فلسفه است ، و این بحث های تخصصی دارد که مثلا وقتی فرد در سیر عرفان به شهوداتی می رسد ، راه توجیه و تعبیر این شهودات ، همین علوم حصولی فلسفه ی الهی و عرفان نظری است که اگر کسی اینها را نداند به خطا می افتد.
اما باید دقت کرد که فلسفه شرط لازم عرفان هست ولی کافی نیست.یعنی پله ی رسیدن به عرفان است.
ثانیا ممکن است شما سوال کنید که : خب ما کسانی را می شناسیم که فلسفه نخوانده اند و عارف هم شده اند. اینجا جواب اسن است که بله ، گرچه تعداد این افراد خیلی معدود است ولی اینها هم بدون اتکا به آن دانسته ها نرفته اند ، منتها به جای اینکه خودشان مقدماتی مثل فلسفه را بیاموزند ، رفته اند از یک عالِمِ درس خوانده ی فلسفه خوانده ی کسب مقدمات کرده ، تبعیت کرده اند و او آن فرد را راهنمایی کرده است. لذا اینها هم از طریق فردی دیگر از راهنمایی های فلسفه در مسیر عرفان بهره جسته اند.
***********************
اما توضیحی در مورد رابطه ی دو دانش فلسفه و عرفان » برگرفته از جلسه ی درس حجه الاسلام والمسلمین دکتر شیخ شعاعی؛
عرفان نظری ، هم در اصل وجودش و هم در سیر مسیرش و هم در مقام بیانش ، محتاج فلسفه است. لازمه ی عرفان ، اشباع عقل است که توسط فلسفه رخ می دهد و خُطورات و و شبهات شیطانی با فلسفه دفع می شود. حتی عارف در مقام بیان هم محتاج فلسفه است ، چون عرفان و حقایق عرفانی ، قالب ندارد و فوق این قالب هاست. لذا بهترین و نزدیک ترین قالب برای عرفان ، در مقام بیان ، فلسفه است.
(علاوه بر اینکه اصول موضوعه و پیش فرض های عرفان نظری هم همان هاست که باز در فلسفه از آن سخن به میان می شود.و حقایق عرفانی چون وحدت وجود و اصالت وجود بعد از شهود توسط ابزار فلسفه ، برهانی و مستدل شده اند.)
اما نکته ی دیگر اینکه ، جهان بینی عرفانی مبتنی بر جهان بینی دینی است و جهان بینی دینی هم مبتنی بر جهان بینی فلسفی است که این مورد به مورد و مصداق به مصداق قابل بررسی است.
جهان بینی فلسفی » جهان بینی دینی » جهان بینی عرفانی
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین
زیاده عرضی نیست.
التماس دعا
طارق
ویرایش توسط طارق : ۱۳۸۹/۰۷/۲۲ در ساعت ۱۶:۴۹
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۰۷/۲۲, ۱۶:۳۷ #8
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 500
- مورد تشکر
- 944 پست
- حضور
- 4 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تفاوت های فلسفه و عرفان:
"فلسفه" حرف می آورد و "عرفان" سکوت. آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار. آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار. از آن خدا جو شوی و از این خدا خو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند. آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر. آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا!
[هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی]
فیلسوف کامل امام است.
فلسفه الهی راه است و عرفان مقصد و اکثر اساتید عرفان به شاگردان توصیه میکنند که فلسفه بخوانند و سپس به عرفان نظری مشغول گردند تا برای سیر عملی آماده شوند.
هیچ
-
۱۳۹۰/۰۱/۲۲, ۰۸:۵۱ #9
پژوهشی آزاد در فلسفه, عرفان و وحی :
www.faraerfan.com
مطالبی بسیار عالی از استاد محقق علامه حسن میلانی
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری