جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: بيست وپنجم ذي القعده - روز دحوالارض
-
۱۳۸۵/۰۹/۲۶, ۰۷:۵۶ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
بيست وپنجم ذي القعده - روز دحوالارض
" وَ الْأَرْضِ و َمَا طَحَاهَا "
قسم به زمين و كسى كه آن را گسترانيده است.
بيست و پنجم ماه ذی القعده روز دحوالارض است. دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزي كه زمين از زير کعبه كشيده و گسترانيده شد" .
گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وحله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است که گفته شود :
پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته و خداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ، اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است .
در واقع دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است كه توجه به آن در روایات و تعیین اعمال خاص همچون روزه ، عبادت ، دعا و غسل واهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است .
تعبیر به اینکه "در روز دحو الارض رحمت خدا منتشر گرديده و از براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز، اجر بسيار است" و امثال آن ، مومنین را بر انجام مستحبات مخصوص این روز ترغیب می نماید . درباره روزه این روز آمده است :
روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است .
روزه این روز کفاره گناهان هفتاد سال است .
برای روزه دار این روز هرکه و هرچه در میان آسمان و زمین است استغفار می کند و ...
از دیگر اعمال این روز شریف دو رکعت نماز است که در آن حمد و پنج مرتبه سوره "والشمس" خوانده می شود و پس از نماز نیز دعایی است که در مفاتیح آمده است . و همچنین دعای "اللهم داحی الکعبه ..." از دعاهای مخصوص این روز است .
روايت است که « امام رضا » عليه السلام فرموده اند: درشب بيست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهيم (ع) و حضرت عيسى (ع)متولد شده اند. و نیز در اين روز رسول خدا صلى الله عليه و آله ، به قصد حجة الوداع از مدينه به همراه يكصد و چهار هزار يا يكصد و بيست و چهار هزار نفر از راه شجره به مکه عزيمت نمودند که حضرت فاطمه (ع ) و تمامى زوجات آن حضرت نیز ایشان را همراهی می کردند .
و نیز در روایتی است که در این روز قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام خواهد نمود .
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۵/۱۲/۰۲, ۱۰:۱۵ #2
نقل قول : كوتاه درباره دحوالارض
و الأرض بعد ذلک دحاها
و پس از آن زمین را بگستراند
سوره ی نازعات آیه 30
-
۱۳۸۵/۱۲/۰۳, ۰۹:۵۳ #3
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۵, ۱۷:۳۹ #4
آری و این یکی از نادرستی ها قرآن است.
و الأرض بعد ذلک دحاها
و پس از آن زمین را بگستراند
سوره ی نازعات آیه 30
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد.
و این نشان دهنده بینش نادرست و نا آگاهی نگارنده قرآن درباره زمین است که می اندیشید زمین مسطح است.
نشانه های این نادرستی در جا های دیگر قرآن نیز به چشم می خورد.
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۵, ۲۱:۱۳ #5
بازگردان درست تر این است:
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد.
و این نشان دهنده بینش نادرست و نا آگاهی نگارنده قرآن درباره زمین است که می اندیشید زمین مسطح است.
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۵, ۲۱:۴۴ #6
معناي واژه دحا ها در آيه 30 سوره نازعات:
1
لسان العرب، ج14، ص: 251 :
دحا: الدَّحْوُ: البَسْطُ. دَحَا الأَرضَ يَدْحُوها دَحْواً: بَسَطَها. و قال الفراء في قوله عز و جل: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها
، قال: بَسَطَها قال شمر: و أَنشدتني أَعرابية:
الحمدُ لله الذي أَطاقَا، بَنَى السماءَ فَوْقَنا طِباقَا،
ثم دَحا الأَرضَ فما أَضاقا
قال شمر: و فسرته فقالت دَحَا الأَرضَ أَوْسَعَها و أَنشد ابن بري لزيد بن عمرو بن نُفَيْل:
دَحَاها، فلما رآها اسْتَوَتْ على الماء، أَرْسَى عليها الجِبالا
و دَحَيْتُ الشيءَ أَدْحاهُ دَحْياً: بَسَطْته، لغة في دَحَوْتُه حكاها اللحياني. و في حديث
عليّ و صلاتهِ، رضي الله عنه: اللهم دَاحِيَ المَدْحُوَّاتِ
، يعني باسِطَ الأَرَضِينَ و مُوَسِّعَها، و يروى دَاحِيَ المَدْحِيَّاتِ. و الدَّحْوُ: البَسْطُ. يقال: دَحَا يَدْحُو و يَدْحَى أَي بَسَطَ و وسع.
نتيجه : بر اساس فرهنگ لسان العرب واژه دحاها به معناي گستراندن است نه غلطاندن.
2
التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص: 180 :
دحى:
مصبا- دحا اللّه الأرض يدحوها دحوا:
بسطها. و دحاها يدحوها دحيا، لغة. و دحا المطر الحصى عن وجه الأرض دفعه. و الدحية: المرّة. و بالكسر: الهيئة.
مقا- دحو: أصل واحد يدلّ على بسط و تمهيد، يقال دحا اللّه الأرض يدحوها دحوا: إذا بسطها
نتيجه : بر اساس فرهنگ التحقيق واژه دحاها به معناي گستراندن است نه غلطاندن.
3
مجمع البحرين، ج1، ص: 134:
(دحا) قوله تعالى: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها
[79/ 30] أي بسطها، من" دحوت الشيء دحوا" بسطته.
و في الحديث" يوم دحو الأرض"
أي بسطها من تحت الكعبة، و هو اليوم الخامس و العشرون من ذي القعدة.
نتيجه : بر اساس فرهنگ مجمع البحرين واژه دحاها به معناي گستراندن است نه غلطاندن.
4
كتاب العين، ج3، ص: 280:
الدحو: البسط
نتيجه : بر اساس فرهنگ العين واژه دحاها به معناي گستراندن است نه غلطاندن.
5
فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 386:
دَحَا- - دَحْواً [دحو] اللّهُ الأرضَ: خداوند زمين را آفريد و گسترد.
6
المفردات في غريب القرآن، ص: 308:
دحا
قال تعالى: وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها
[النازعات/ 30]، أي: أزالها عن مقرّها، كقوله: يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ [المزمل/ 14]، و هو من قولهم: دحا المطر الحصى عن وجه الأرض، أي: جرفها، و مرّ الفرس يَدْحُو دَحْواً: إذا جرّ يده على وجه الأرض، فيدحو ترابها، و منه: أُدْحِيُّ النّعام، و هو أُفْعُول من دحوت،
نتيجه : بر اساس فرهنگ المفردات واژه دحاها به معناي از جاي كندن است نه غلطاندن.
7
قاموس قرآن، ج2، ص: 330 :
دحو:
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها. أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها نازعات: 30- 31.
طبرسى فرموده: دحو و دحى هر دو بمعنى بسط و گستردن است.
بنظر نگارنده (قاموس قرآن) ، گستردن بهتر ميايد رجوع شود به «سماء».
چنان كه مشاهده فرموديد لغت شناسان اين واژه را به معناي گستراندن گرفته اند نه غلطاندن. اما تعداد بسيار اندكي كه معناي غلطاندن را نيز گفته اند ، باز آن را به عنوان يك نظريه ضعيف و صرفا به عنوان يك قول دومي مطرح كرده اند كه خود نپذيرفته اند . مانند مولف قاموس قرآن و نيز صاحب صحاح اللغه كه هر دو معنا را براي دحا به عنوان احتمال هاي مختلف (اولي قوي و دومي ضعيف) ذكر كرده اند .
ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۷/۰۱/۰۵ در ساعت ۲۱:۴۹
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۵, ۲۲:۳۳ #7
فولادوند: و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد
مکارم: و زمين را بعد از آن گسترش داد.
گیریم که گستردن درست تر است:
1- فرق آن با مددنا چیست؟
چرا در جاهایی دیگر گفته مددنا و اینجا دحاها؟
الحجر
وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿19﴾
و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيدهاى در آن رويانيديم (19)
ق
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿7﴾
و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دلانگيز رويانيديم (7)
2- از کجای "گستردن" کرویت یا سه بعدی بودن برداشت می شود؟
کجا دیده اید یا شنیده اید که یک توپ یا تخم مرغ یا ... را بگسترانند؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۵, ۲۳:۴۱ #8
1-پس ادعای اول خود را پس گرفتید
2- بر اساس فرضیه بینگ بنگ که مشهورترین فرضیه کنونی در باره آفرینش زمین است زمین توده ای بوده که به تدریج گسترش یافته است.
3-با توجه به این که در ابتدا تمام زمین را آب فرا گرفته بود و خشکی ها از زیر آب ها گسترش یافته اند باز هم کلمه گسترش صحیح است
اگر توپی ابتدا مثلا سیاه باشد و نقطه سفیدی داشته باشد شما کم کم رنگ سفید آن را اضافه کنید نمی توانید بگویید رنگ سفید آن را گسترش دادم
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۶, ۰۱:۰۰ #9
فولادوند: و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد
از بين اين همه ترجمه فقط آقاي فولادوند به غلطاندن كه قبلا گفتيم يك تفسير و احتمال ضعيف در معناي دحاها است ، ترجمه كرده .
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۶, ۰۱:۱۶ #10
از کجای "گستردن" کرویت یا سه بعدی بودن برداشت می شود؟
كسي نگفت از گستردن كرويت برداشت مي شود . صحبت بر سر اين بود كه شما فرموديد
بازگردان درست تر این است:
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد.
و این نشان دهنده بینش نادرست و نا آگاهی نگارنده قرآن درباره زمین است که می اندیشید زمین مسطح است.
نشانه های این نادرستی در جا های دیگر قرآن نیز به چشم می خورد.زمين را با غلتانيدن گسترد.
در مورد قراين و دلايل كرويت زمين هم كه در جاي ديگر با هم گفتگو داريم و در آنجا من اين دلايل را به شما دوست خوبم تقديم كردم :
در آيات زير در قرآن كريم به كروي ، گرد و گوي بودن زمين اشاره كرده است :
1- «وَاَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الاَرْضِ وَمَغارِبَها; و مشرق ها و مغرب های پر برکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم!».(1)
2- «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ; پروردگار آسمانها و زمین آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرق ها!».(2)
3- «فَلا اُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغارِبِ اِنَّا لَقَادِرُونَ; سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها که ما قادریم».(3)
توضیح این که: این آیات همگی حاکی از تعدّد مشرق ها و مغرب ها و نقطه طلوع و غروب آفتاب است که لازمه آن کروی بودن زمین می باشد; زیرا بطور مسلّم اگر زمین مسطّح و هموار باشد، برای جهان جز یک مشرق و یک مغرب نخواهد بود و تنها در صورتی کروی بودن زمین، به نسبت انحنای آن، هر نقطه ای دارای مشرق و مغرب جداگانه ای خواهد بود و طلوع خورشید بر جزئی از اجزای آن، ملازم با غروب آن از جزء دیگر است و بنابراین، تعدّد مشرق و مغرب دلالت روشنی بر کروی بودن زمین دارد.
روایات و کروی بودن زمین
از روایاتی که از پیشوایان معصوم ما وارد شده است، به خوبی می توان کروی بودن زمین را استفاده کرد; از آن جمله روایتی است که از امام صادق(علیه السلام) به مضمون زیر نقل شده است:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «در مسافرتی، مردی با من همسفر گردید. او مقیّد بود که نماز مغرب را در تاریکی شب و نماز صبح را در تاریکی کامل (آخر شب) بخواند، امّا من برخلاف او بودم; هر موقع آفتاب غروب می کرد نماز مغرب را می خواندم و هر موقع فجر طلوع می نمود، نماز صبح را به جا می آوردم.
آن شخص از من خواست که من نیز مانند او رفتار کنم و عمل خود را چنین توجیه می کرد: آفتاب پیش از آن که به سرزمین ما طلوع کند، بر دیگران طلوع می نماید و هنگامی که از سرزمین ما ناپدید می شود هنوز بر گروهی دیگر طالع و نور افشان است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید من به او گفتم: وظیفه ما این است که هر موقع آفتاب از افق ما ناپدید شد، نماز مغرب را بخوانیم و نباید در انتظار غروب خورشید از نقاط دیگر باشیم و هر موقع فجر طلوع کرد، بر ماست که نماز صبح را بخوانیم اگر چه خورشید در همان موقع بر نقاط دیگر طالع باشد، چنان که بر مردم همان نقاط لازم است نمازهای خود را موقع طلوع فجر و غروب آفتاب در افق خود انجام دهند.»(4)
این حقیقت را امام(علیه السلام) در حدیث دیگر چنین فرموده است: «إنّمَا عَلَیْکَ مَشْرِقُکَ وَ مَغْرِبُک; تو باید که مشرق و مغرب منطقه خود را ملاک عمل قرار دهی!» و اینها همه به خاطر کرویّت زمین می باشد.
پی نوشت:
1. سوره اعراف، آیه 137
2. سوره صافات، آیه 5
3. سوره معارج، آیه 40
4. وسایل الشیعه، ج 1، ص 237
و قرايني ديگر علاوه بر موارد فوق :
1- دوست خوبم در فارسي واژه چند هر عددي را شامل مي شود كه حداقل آن دو است و حداكثر هم هر چه كه تصور كني. اما در عربي اين گونه نيست و الحمدلله خودتان بهتر مي دانيد. در فرض مسطح بودن بايد مشرقان و مغربان مي گفت اما گفته مشارق و مغارب . اين صيغه جمع در عربي هم بر بيش از سه عدد دلالت مي كند.
2- قرينه اي كه به كمك اين معنا مي آيد ، رواياتي بود كه آوردم . در روايت امام صادق عليه السلام فرموده بود:تو بايد مشرق و مغرب منطقه خودت را ملاك قرار بدهي. (و شما فرض كن اين همه آدم و بعد هم اين همه مشرق و مغرب را)
3- دليل ديگر اين كه در آيه زير امده است :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿لقمان: ٢٩﴾
آیا ندانسته ای که خدا شب را در روز فرو می برد و روز را در شب فرو می برد، و خورشید و ماه را مسخّر و رام کرده است که هر کدام تا مدتی معین روانند؛ و یقیناً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
فرو بردن شب در روز و بالعكس به اين معناست كه شب آهسته و به تدريج به به روز تبديل مي شود و بر عكس. اين پديده نيز صرفا زماني رخ مي دهد كه زمين كروي باشد. اگر زمين مسطح باشد اين تبديل ناگهاني صورت مي گيرد.
4- دليل ديگر آيات 27 و 28 سوره نازعات است : ءَ أَنتُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَمِ السمَاءُ بَنَاهَا(27) رَفَعَ سمْكَهَا فَسوَّاهَا(28) :
در آيه بيست و هشتم واژه سواها آمده است. در حقيقت تسويه در اين آيه اشاره اى است به فاصله مساوى اجزاى اين سقف(سمك) نسبت به مركز اصلى يعنى زمين و اين بدون كرويت ممكن نيست .
-
تشکرها 5
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری