جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: انتقادات دین مداران از ضعف های سازمان روحانیت
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۱, ۱۷:۳۸ #1
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
انتقادات دین مداران از ضعف های سازمان روحانیت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی
روحانيت شيعه که از قرن ها پيش تا هم اکنون پرچمدار نهضت شيعه بوده است ، در دهه هاي اخير براي اولين بار فرصت اظهار وجود به عنوان يک نظام حکومتي را يافته است .
فارغ از اينکه طي اين سه دهه چه وقايعي در تاريخ ايران رخ داده است، دستگاه روحانيت در بسياري موارد به عنوان موثرترين عامل در بروز این وقايع شناخته شده است.
اگر چه اين دستگاه فقاهتي ، از سده هاي پيش تا کنون همواره به خاطر ضعف ها و نیز نفوذ افراد منحرف و اشکالات دیگر، مورد انتقاداتي از سوی افراد، گروه ها و تیپ های مختلف جامعه قرار گرفته است.
اما آنچه در این میان قابل توجه است، وجود منتقدین سرسخت، نکته بین، پیگیر و موشکاف از درون خود جامعه روحانیت بوده است.
و جالبتر اينکه انتقاداتي که توسط خود روحانيون یا دین مداران دیگر، بر این دستگاه و اعضایش وارد شده ، بسيار تندتر ، اصولي تر ، منطقی تر و عميق تر از موارد مشابه ایست که توسط غير روحانيون یا افراد غیر دیندار ايراد گرديده است.
جستار حاضر به بررسي پيشينه و چگونگی انتقادات این دین مداران، از قبل از حاکم شدن روحانیت تا هم اکنون می پردازد.
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۱, ۱۷:۴۰ #2
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
این که {امام موسی ابن جعفر} می فرماید: "فقیهان مومن، دژهای اسلامند" در حقیقت فقها را موظف و مامور می کند که از عقاید و احکام و نظامات اسلام نگهبانی کنند.
بدیهی است که این فرمایش امام به هیچ وجه جنبه تشریفات ندارد.
مثل تعارفاتی نیست که ما به هم می کنیم:
من به شما شریعتمدار می گویم و شما به من شریعتمدار می گوئید!
یا مثل اینکه پشت پاکت به هم می نویسیم: "حضرت مستطاب حجه الاسلام"!
اگر فقیه کنج منزل بنشیند و در هیچ امری از امور دخالت نکند،
نه قوانین اسلام را حفظ کند،
نه احکام اسلامی را نشر دهد،
نه دخالت در امور اجتماعی مسلمانان کند،
و نه اهتمام به امور مسلمین داشته باشد،
آیا به او "حصن الاسلام" گفته می شود؟
آیا او حافظ اسلام است؟
اگر رئیس حکومتی به صاحب منصب یا سرداری بگوید :
"برو فلان ناحیه را حفظ کن و حافظ آن ناحیه باش".
وظیفه نگهبانی او اجازه می دهد که برود خانه بخوابد تا دشمن بیاید و آن ناحیه را از بین ببرد؟
یا اینکه به هر نحوی که می تواند باید در حفظ آن ناحیه کوشش کند؟
اگر بگوئید که ما بعضی احکام اسلامی را حفظ می کنیم.....
من از شما سوال می کنم:
- آیا حدود را جاری و قانون جزای اسلام را اجرا می کنید؟
- نه !
- یک شکاف در اینجا ایجاد گردید و در هنگامی که شما وظیفه نگهبانی داشتید، قسمتی از دیوار خراب شد.
- آیا مرزهای مسلمین و تمامیت ارضی وطن اسلامی را حفظ می کنید؟
- نه ! کار ما فقط دعاگوئی است!
قسمت دیگر دیوار هم فروریخت.
آیا شما از ثروتمندان حقوق فقراء را می گیرید و به آنان می رسانید؟ چون وظیفه اسلامی شما این است که بگیرید و به دیگران بدهید.
- نه ! اینها مربوط به ما نیست! انشاالله دیگران می آیند و انجام می دهند!
- آن دیوار دیگر هم خراب شد!
شما ماندید مثل شاه سلطان حسین و اصفهان!
این چه حصنی است که هر گوشه ای را به آقای "حصن الاسلام" عرضه بداریم عذرخواهی می کند؟!!
آیا معنی "حصن" و قلعه همین است؟
امام خمینی - کتاب " نامه ای از امام " ص 72
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۱, ۱۷:۵۰ #3
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
این که فرموده اند که " فقها حصون اسلامند" ،
یعنی مکلفند اسلام را حفظ کنند،
و زمینه ای را فراهم آورند که بتواند حافظ اسلام باشد.
و این از اهم واجبات است و از واجبات مطق می باشد نه مشروط.
و از جاهائی است که فقهای اسلام باید دنبالش بروند.
حوزه های دینی باید بفکر باشند و خود را مجهز به تشکیلات و لوازم قدرتی کنند که بتوانند اسلام را به تمام معنی نگهبانی کنند ،
همانگونه که خود رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) حافظ اسلام بودند،
و عقاید و احکام و نظامات اسلامی رابه تمام معنی حفظ می کردند.
ما، تمام جهات را کنار گذاشته ایم،
و مقداری از احکام را گرفته خلفا عن سلف مباحثه می کنیم.
بسیاری از احکام اسلام جزء علوم غریبه شده است.
اصلا اسلام غریب است.
از آن فقط اسمی مانده است.
تمام جزائیات اسلام- که بهترین قانون جزائی است که برای بشر آمده - الان بکلی فراموش شده ،
و " لم یبق الا اسمه"{ و جز نامی از آن نمانده است} (اشاره است به اظهارات رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) در مورد حوادث بعد از خود و آینده مسلمانان)
آیا رسول اکرم(ص) اینطور بودند؟
قرآن را فقط می خواندند و کنار می گذاشتند؟
و به حدود و اجرای قانون کاری نداشتند؟
خلفای بعد از رسول اکرم، بنایشان بر این بود که مسائل را به دست مردم بدهند و بگویند که دیگر با شما کاری نداریم؟
یا بعکس ، حدود معین کرده بودند؟
به فصل حدود و دیات اسلام رجوع کنید می بینید همه اینها از اسلام است،
و اسلام برای این امور آمده است.
اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد،
امامت اعتباری و حکومت، برای تنظیم امور جامعه است.
این همان ارزش است که اسلام دارد.
ما باید این معنی را بفهمیم و به دیگران تعلیم بدهیم.
شما در صورتی خلفای اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید.
و نگویید: بگذار تا امام زمان(ع) بیاید.
آیا شما نماز را هیچوقت می گذارید تا وقتی امام زمان(ع) آمد بخوانید؟
حفظ اسلام واجب تر از نماز است.
منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می گفت:
" باید معاصی را رواج داد تا امام زمان(ع) بیاید، اگر معصیت رواج پیدا نکند حضرت ظهور نمی کند!"
اینجا ننشینید فقط مباحثه کنید،
بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید،
حقایق را نشر دهید،
جزوه بنویسید و منتشر کنید،
و البته موثر خواهد بود.
من تجربه کرده ام که تاثیر دارد.
امام خمینی، کتاب "نامه ای از امام" صفحات 74 و 75
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۲, ۱۳:۵۱ #4
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رسول اکرم(ص) می فرماید:
فقها امین و مورد اعتماد پیامبرانند ،
اما تا هنگامی که وارد مطامع و لذائذ و ثروتهای ناروای دنیا نشده باشند.
گفته شد: ای پیغمبر خدا، وارد شدنشان به دنیا چیست؟
می فرماید: پیروی کردن از قدرت حاکمه.
بنابر این اگر چنان کردند، باید از {سرپرستی} آنان بر دینتان بترسید و پرهیز کنید.
امام خمینی، کتاب "نامه ای از امام" ص 76
ویرایش توسط یادآور : ۱۳۸۷/۰۹/۰۲ در ساعت ۱۳:۵۸
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۲, ۱۴:۱۴ #5
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
استاد مرتضی مطهری - مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت"
یا گفتار دهم از کتاب "ده گفتار" صفحه 165
کسانی که آرزوی اعتلای آئین مبین اسلام را در سر دارند ،
و در باره علل ترقی و انحطاط مسلمین در گذشته دور و نزدیک می اندیشند،
نمی توانند در باره دستگاه رهبری آن، یعنی سازمان مقدس روحانیت نیندیشند،
و آرزوی ترقی و اعتلا آنرا در سر نداشته باشند،
و از مشکلات و نابسامانی های آن رنج نبرند.
برخی از اندیشمندان اجتماعی ما، بواسطه عدم علاقه و اعتقاد،
ممکن است هیچگاه در باره سازمان روحانیت و مشکلات آن ، و راه حل آنها نیندیشیده باشند،
همانطوری که همه علاقه مندان کوتاه فکر و بی خبر نیز،
اینگونه اندیشه ها در مغز ساده شان راه نمی یابد.
اما علاقه مندان روشن اندیش اسلام، یکی از مهمترین موضوعات، که فکر آنها را به خود مشغول میدارد، همین موضوع است.
این بنده که همه افتخارش این است که در سلک این طبقه منسلک است،
و خوشه چینی از این خرمن بشمار می رود و در خانواده ای روحانی رشد و نمو یافته،
و در حوزه های علوم دینی عمر خویش را بسر برده،
تا آنجا که بیاد دارد، از وقتیکه می توانسته اندکی در مسائل اجتماعی بیندیشد،
در اطراف این موضوع {مشکلات و نابسامانی های دستگاه روحانیت} فکر می کرده است.
صفحه 167کتاب فوق
شبی در قم محفلی دوستانه از گروهی از اساتید و فضلاء تشکیل شده بود واینجانب نیز افتخار حضور در آن جلسه را داشت.
تصادفا سخن از مشکلات و نواقص سازمان روحانیت به میان آمد.
سخن در این بود که :
چرا در گذشته حوزه های علمی و روحانی ما از لحاظ رشته های مختلف علوم،
از تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و فلسفه و کلام و ادبیات،
و حتی طب و ریاضی، جامع و متنوع بود و در دوره های اخیر تدریجا به محدودیت گرائیده است،
و به اصلاح در گذشته بصورت جامع و دانشگاه بود،
و اخیرا بصورت کلیه و دانشکده فقه درآمده و سایر رشته ها از رسمیت افتاده است.
چرا افراد بیکار و مزاحم و علف هرزه در محیط مقدس روحانیت زیاد است؟
بطوریکه یک زعیم روحانی مجبور است برای آب دادن یک گل،
خارها و علف هرزه هائی را هم آب بدهد؟!
چرا اساسا در میان ما، سکوت و سکون و تماوت{خودرا به مردگی زدن} و مرده وشی،
بر حریت و تحرک و زنده صفتی ترجیح دارد؟!
و هر کس بخواهد مقام و موقعیت خود را حفظ کند،
ناچار است که زبان در کام در کشد و پای در دامن بپیچد؟!
چرا برنامه های تحصیلی ما مطابق احتیاجات{مردم و زمان} تنظیم نمی شود؟
چرا بازار القاب و عناوین و ژست و قیافه و آراستن هیکل در میان ما اینقدر رایج است؟
و روز به روز هم مع الاسف زیادتر و رایج تر می گردد.
چه رمزی در کار است که زعماء ِ صالح و روشنفکر ما ،
همینکه در راس کارها قرار می گیرند، قدرت اصلاح از آنها سلب می گردد؟!
و مثل این است که اندیشه های قبلی خود را فراموش می کنند....
و امثال این مشکلات و نواقص.
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۳, ۱۱:۲۱ #6
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
استاد مرتضی مطهری - مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت"
یا گفتار دهم از کتاب "ده گفتار" صفحه 168
علت اصلی و اساسی نواقص و مشکلات روحانیت،
نظام مالی و طرز ارتزاق روحانیین است.
علت العلل همه خرابی ها سهم امام است.
البته مقصود این نبوده و نیست که علةالعلل نواقص ما،
وضع و تشریع ماده ای در دین و مذهب بنام سهم امام است.
به نظر من، وضع و تشریع این چنین ماده ای برای چنان منظوری،
یعنی ابقاء و احیاء دین و اعلاء کلمه اسلام، یکی از حکیمانه ترین
دستورهائی است که می توان فرض کرد.و چنانچه بعدا خواهم گفت،
این ماده بهترین ضامن قدرت و استقلال سازمان روحانیت است .
و نیز مقصود این نیست که متصدیان آن در انجام وظیفه خود کوتاهی می کنند.
مقصود سنت و روشی است که تدریجا در طرز اجراء و استفاده از این ماده معمول شده،
و به دستگاه روحانیت ما سازمان مخصوصی داده ،
و در نتیجه ، این طرز سازمان، منشاء مشکلات و نواقص فراوانی شده است.
سازمان و نظام صالح
ابتداء چنین به نظر می رسد که صلاح و فساد اجتماع بزرگ یا کوچک،
منحصرا بستگی دارد به صلاح و عدم صلاح افراد آن اجتماع و بالاخص زعماء آنها،
یعنی فقط افرادند که همه مسئولیت ها متوجه آنهاست،
بسیاری از افراد اینچنین فکر می کنند و بر این پایه نظر می دهند.
این دسته هنگامی که متوجه برخی مفاسد اجتماعی می شوند،
چاره کار را زعیم صالح می دانند و به اصلاح "اصالت فردی" هستند.
اما کسانی که بیشتر و عمیق تر مطالعه کرده اند، به این نتیجه رسیده اند،
که تاثیر و اهمیت سازمان و تشکیلات و رژیم اجتماعی، از تاثیر و اهمیت زعماء بیشتر است.
در درجه اول باید در باره سازمان صالح اندیشید و در درجه دوم در باره زعماء صالح
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۵, ۲۳:۳۷ #7
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
استاد مرتضی مطهری - مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت"
یا گفتار دهم از کتاب "ده گفتار" صفحات 176 و 177
مسئله بودجۀ روحانیت
در اينكه معاش روحانيين بهتر است از چه راه تأمين شود چند نحو میتوان
نظر داد :
الف - عقيده بعضی اينست كه روحانيت بودجه مخصوص نمیخواهد ، افراد روحانی بايد مانند ساير طبقات مردم كار و شغل و منبع درآمدی از برای خود داشته باشند ، از دسترنج شخصی خود زندگی كنند ،
قسمتی از وقت خود را صرف تهيه امر معاش و قسمت ديگر را صرف شؤون روحانی از تحصيل و تحقيق و تأليف و تدريس و افتاء و ارشاد و تبليغ بنمايند .
اين عده معتقدند كه روحانيت و شؤون روحانيت در اسلام يك شغل و حرفه
مخصوص نيست كه بشود برای او بودجه مخصوصی در نظر گرفت ، هر كس كه
قادر است ضمن تأمين امر معاش خود عهدهدار شؤون روحانی بشود حق دارد
وارد بشود و اگر كسی میخواهد اين شؤون را به عهده بگيرد و آنگاه كل {باراضافی،طفیلی} بر اجتماع گردد بهتر اينست كه از اول وارد چنين مجاهدهای نشود .
استدلال اين عده اينست كه در صدر اسلام يعنی زمان رسول اكرم ( ص ) و
زمان ائمه اطهار ( ع ) اشخاصی بودند كه همين وظائف را به عهده داشتند ،
حلال و حرام تعليم میكردند ، نصيحت و موعظه میكردند ، در حوزههای درس
شركت میكردند و خودشان حوزه درس داشتند ، در عين حال هر كدام از آنها
شغل و حرفهای برای زندگی داشتند .
بسياری از آنها با عنوان شغل و حرفه خود از قبيل تمار ، عطار ، بزاز ، خزاز ، طحان ، سمان ، حذاء ، و شاء و غيره در كتب حديث و فقه و تاريخ شناخته میشوند . هيچ ديده نشده كه رسول خدا يا ائمه اطهار يك يا چند نفر را دستور داده باشند از همه كارها دست بكشند و منحصرا به مشاغلی كه امروز مشاغل روحانی ناميده میشود از قبيل افتاء و تدريس و امامت جماعت و وعظ و تبليغ و غيره بپردازند . اينست نظر عدهای .
حقيقت اينست كه اگر افرادی زندگی خود را از راه ديگر تأمين و با
اين حال متصدی شؤون روحانی بشوند بسيار خوب است ، هميشه افراد كمی از اين قبيل بوده و هستند ، اما نمیتوان گفت همه افراد بايد اينچنين باشند
و در غير اين صورت وارد نشوند ، زيرا با تغييراتی كه در وضع زندگی مردم
نسبت به صدر اسلام پيدا شده و با توسعه روزافزون علوم و احتياجات ،
ضرورت دارد گروهی همه عمر ممحض باشند برای تحصيل و اداره شؤون دينی
مردم ، و ناچار بودجه مخصوصی لازم است كه با طرز صحيحی در اين راه مصرف
شود .
در صدر اسلام احتياج اينقدر نبوده ، عقدهها و شبههها و همچنين معاندين و دشمنان اسلام اينقدر نبودهاند . ضرورت دارد هميشه گروهی ممحض برای دفاع از اسلام و جوابگوئی به احتياجات دينی مردم بوده باشند .
آری ، انصاف اينست كه برخی شؤون روحانی كه فعلا معمول است از قبيل امامت جماعت ، نه يك شأنِ مخصوص روحانی است و نه كسی حق دارد آن را بهانه قرار داده و دست از هر كار و شغل و خدمتی بكشد و در انتظار موقع نماز بماند و مسجدی برود و برگردد و زينت مجالس ختم باشد و اينها را شغل شاغل خود قرار دهد
و عمری كل بر اجتماع بوده باشد .
به هر حال اين جمود فكری است كه صرفا به حكم اينكه يك چيزی در صدر
اسلام نبوده اكنون هم كه احتياج و ضرورت ايجاب میكند نباشد
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۵, ۲۳:۴۶ #8
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ب - فرض ديگر اينست كه روحانيت بودجه مخصوص خود را از اوقاف و
صدقات جاريه استفاده كند .
شايد همه دستگاههای روحانی جهان - غير از شيعه - بودجهشان منحصرا از راه موقوفات و صدقات جاريه باشد .
در اكثر شهرستانهای ايران مدارس علوم دينی ساخته شده و املاك زياد با
عايدات سرشار وقف آن مدارس شده . در گذشته موقوفات آن مدارس در
تهران و اصفهان و مشهد و تبريز و شيراز و ساير شهرستانها كمك بزرگی به
تحصيل علوم دينيه بوده است .
اما متأسفانه فعلا به عللی كه نمیتوان شرح داد بسياری از اين موقوفات
به صورت ملك شخصی درآمده و بعضی ديگر كه به نام وقف باقی است در اختيار روحانی نمايانی است كه به نفع دستگاههائی عليه مصالح عاليه اسلام و مسلمين فعاليت میكنند ، و بعضی هم در اختيار اوقاف است و به شكل ديگری تضييع میگردد . فقط موارد كمی باقی مانده كه به مصرف حقيقی و شرعی میرسد .
موقوفاتی كه ممكن است يا لازم است در اختيار سازمان روحانيت قرار بگيرد منحصر به موقوفات مدارس نيست ، قلمها و رقمهای درشتتری هست كه شرعا جايز يا لازم است در اختيار سازمان روحانيت قرار بگيرد .
تاكنون بارها اين مسئله بين مقامات عالی روحانی و مقامات دولتی مطرح شده كه اين بودجه در اختيار سازمان روحانيت قرار بگيرد ، ولی به عللی كه بر ما
مجهول است به نتيجه نرسيده است .
اگر وضع اوقاف سر و صورتی پيدا كند و سازمان معقول و منظمی پيدا نمايد نه تنها بودجه عادی روحانيت را تأمين خواهد كرد بلكه به طور كلی كمك بزرگی به دين و فرهنگ و تربيت و اخلاق عمومی خواهد بود.
و اما اگر به شكلی باشد كه هست مايه بزرگی است برای فاسد پروری و تقويت افرادی كه عملا هميشه مانع هر اصلاح و سد راه پيشرفت جامعه اسلامی میباشند.
استاد مرتضی مطهری - مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت"
یا گفتار دهم از کتاب "ده گفتار" صفحۀ 179
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۶, ۱۲:۵۳ #9
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
استاد مرتضی مطهری - مقاله "مشکل اساسی در سازمان روحانیت"
یا گفتار دهم از کتاب "ده گفتار" صفحات 180 و 181
کیفیت به مصرف رساندن خمس و سهم امام
ج - فرض و صورت ديگر ، استفاده از سهم امام عليه السلام است . از
اديان ديگر اطلاعی ندارم كه آيا در متن آن اديان ، قانونی مالی وضع شده كه
با زندگی روحانيين و اداره سازمان رهبری دينی آنها قابل انطباق باشد يا
نه ؟ اما در اسلام طبق نظر شيعه از آيه مباركه خمس چنين قانونی استفاده
میشود :
خمس تعلق میگيرد به غنائم جنگی و معادن و عوائد خالص سالانه و بعضی
چيزهای ديگر كه يك پنجم آنها را هر كسی بايد بعد از وضع هزينه شخصی در
اختيار دستگاه امامت و رهبری دينی قرار دهد .
نيمی از خمس ، سهم امام ناميده میشود كه به حسب نظر فقهاء شيعه
مصرفش حفظ و ابقاء دين است .
در حال حاضر يگانه بودجهای كه عملا سازمان روحانيت ما را میچرخاند و
نظام روحانی ما روی آن بنا شده و روحانيت ما طرز و سبك سازمانی خود را
از آن دريافته و تأثير زيادی در همه شؤون دينی ما دارد " سهم امام "
است .
روحانيين و مجتهدين برای وصول اين بودجه كه نوعی ماليات است هيچگونه
الزام و اجباری به وجود نمیآورند ، اين خود مردم مؤمن مسلمانند كه با
كمال رضايت و طيب خاطر ، به روحانيينی كه مورد اعتماد و اطمينانشان
هست مراجعه میكنند و اين ماليات شرعی را میپردازند .
روحانيين ، سازمان مميزی برای اين ماليات ندارند ، خود مردم به حكم وجدان و ايمان ، وجوهی كه به مالشان تعلق میگيرد ، چه كم و چه زياد ، از رقمهای كوچك گرفته تا رقمهای صد هزار تومانی و چند صد هزار تومانی میپردازند .
امتياز روحی سهم امام بر بودجه اوقاف ، ضميمه شدن عواطف و تواضع و
اظهار ارادت پرداخت كنندگان است .
توجه سهم امام از طرف عامه مردم به كسی ، تابع تشخيص و حسن ظن
آنهاست .
و اما اينكه طرف واقعا صلاحيت دارد يا ندارد تابع اينست كه
عامه مردم تا چه اندازه در تشخيص خود اشتباه نكرده باشند و عواملی غير
از صلاحيت واقعی طرف دخالت نكرده باشند .
به هر حال برنده نهائی ، سهم امام است . يك سلسله علل و معلولی منظم بين معرفی شدن كسی و سپس حسن ظن مردم و بعد رسيدن سهم امام
و آنگاه در دست گرفتن زعامت و رياست برقرار است .
تمركز و قدرت
تا صد سال پيش كه تمدن جديد به ايران نيامده بود و وسائل ارتباط بين
شهرها كمتر بود مردم هر شهری معمولا وجوهات خود را به علماء همان شهر
میپرداختند و غالب آن وجوه در همانجا مصرف میشد .
ولی در يك قرن اخير در اثر پيدايش وسائل جديد ارتباطات و نزديك شدن منطقهها به يكديگر ، عادت بر اين شد كه وجوهات به همان كسی داده شود كه مرجع تقليد است .
مراجع تقليد ، از اين پس علاوه بر اينكه مركز توجه عواطف بود و امرشان مطاع بود ، در نتيجه رسيدن سهم امام امكانات جديدی در اداره حوزههای علميه يافتند و حوزهها توسعه يافت . مجموعا در اثر توسعه ارتباطات و ازدياد رفت و آمدها و ملاقات مردم با مراجع از نزديك ، و توسعه حوزهها و زيادتر شدن محصلين و فارغ التحصيلان كه تدريجا شهرها و دهات را زير پوشش خود قرار داد ، رياستها و زعامتها و قدرتهای بزرگ به وجود آمد .
شخصيتی كه برای اولين بار در قرن اخير رياست و زعامت كلی پيدا كرد و
وسائل ارتباطی جديد كمك بزرگی شد برای توسعه دامنه رياست و زعامت وی ، مجتهد بزرگ مرحوم آية الله حاج ميرزا محمد حسن شيرازی اعلی الله مقامه
بود . اولين مظهر اين قدرت و رياست ، فتوای معروف ايشان در مورد قرار
داد معروف تنباكو بود . بعد از ايشان نيز برای اخلافشان كم و بيش همچو
زعامتها و رياستها پيش آمده است .
طرز وصول سهم امام همانطوری است كه گفته شد .
كيفيت مصرف رساندن آن هم طبق سنت معمول صد در صد بستگی دارد به نظر شخصی كه به دست او رسيده است .
تاكنون معمول نبوده كه دفتر و حساب و رسيدگی و بيلانی در كار باشد (!)
. خوب به مصرف رسيدن آن بستگی داشته به ميزان زهد و تقوا و خداترسی شخص مرجع وجوهات ، و ديگر حسن تشخيص و اشتباه نكردن او ،
سوم امكانات و قدرت حسن اجراء وی
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۳, ۲۰:۲۷ #10
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 29
- مورد تشکر
- 37 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 295
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بسیار مشکور و خوشحالم که همه دوستان تا اینجا تمام این نظرات و انتقادات را کاملا قبول دارند.
ویرایش توسط یادآور : ۱۳۸۷/۰۹/۱۳ در ساعت ۲۰:۳۲
و ما هـو الا ذکر للعالمین (قلم،52) - قـرآن جز یـادآوری و مایۀ بیداری برای جهانیان، هیچ نیست.
فذکر،انما انت مذکر (غاشیه،21) - ای پیامبر، یادآوری کن، که وظیفۀ تو جز تذکر و اندرز نیست.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری