جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: توسل از دیدگاه قرآن و احادیث

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    توسل از دیدگاه قرآن و احادیث




    توسل در قرآن توسل از موضوعاتی است كه در آیات و روایات اسلامی مورد توجه و سفارش قرار گرفته است و در میان مسلمانان به ویژه شیعیان جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد، در این نوشتار توسل از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می گیرد:
    «توسل» از ماده «وسل» به معنی تقرّب جستن و یا چیزی كه باعث تقرّب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‎شود؛ می‎باشد.
    [1] و توسل شامل شفاعت نیز می‎شود. «شفاعت» از ماده «شفع» به معنی ضمیمه كردن چیزی به همانند او است[2] و در مفهوم قرآنی، شخص گناهكار به خاطر پاره‎ای از جنبه‎های مثبت (مانند: ایمان، عمل صالح و...) شباهتی با اولیاء الله پیدا می‎كند و آنها با كمك‎های خود او را به سوی كمال سوق می‎دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عفو می‎كنند (ص: 52) به عبارت دیگر می‎توان گفت: قرار گرفتن موجود قویتر و برتر در كنار موجود ضعیفتر و كمك نمودن به او در راه پیمودن مراتب كمال است.[3]
    آیه‎ای كه به مسئله «توسل» اشاره دارد؛ آیه 35 سوره مائده است كه خداوند می‎فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای كسانی كه ایمان آورده‎اید پرهیزكاری پیشه كنید و وسیله‎ای برای تقرب به خدا، انتخاب نمائید و در راه او جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید.
    وسیله در آیه فوق، معنای بسیار وسیعی دارد و هر كار و هر چیزی كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‎شود؛ شامل می‎گردد. همانطوركه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بهترین چیزی كه به وسیله آن می‎توان به خدا نزدیك شد؛ ایمان به خدا و پیامبر او و جهاد در راه او، نماز، زكات، روزه، حج، صله رحم، انفاق ... می‎باشد.
    [4]
    و از آیات دیگر نیز استفاده می‎شود كه وسیله قرار دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خداوند و درخواست حاجت از خداوند به خاطر آن وسیله، به هیچ وجه ممنوع نیست همانطور كه حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند برای عمویش، طلب استغفار كرد، قرآن می‎فرماید: و استغفار ابراهیم برای پدرش (عمویش آزر) فقط به خاطر وعده‎هایی بود كه به او داده بود (تا وی را به سوی ایمان جذب كند) امّا هنگامی كه برای او روشن شد كه وی دشمن خداست از او بیزاری جست، چرا كه ابراهیم مهربان و بردبار است».
    [5] یا در سوره یوسف آیه 97، زمانی كه گناهان برادران یوسف آشكار شد، آنها به پدرشان گفتند: ای پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بودیم.
    این آیات نشان می‎دهد كه انسان‎های صالح را می‎توان وسیله برای استغفار و طلب حاجت از خداوند قرار داد. این توسل در حقیقت توجه به خداست نه غیر خدا.
    متوسل شدن به افراد در حقیقت توسل به مقام روحانی آنهاست كه روح خود را پرورش داده و به كمالاتی رسیدند. و روح برای بقاست نه برای فنا. لذا می‌توان به افرادی كه در قید حیات نیستند؛ متوسل شد. عالم اهل تسنن در كتاب «وفاء الوفا» می‌نویسد: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش و هم در عالم برزخ و هم در روز رستاخیز. عمر بن خطاب می‌گوید: حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ به پیشگاه خداوند چنین عرض كرد: یا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لی؛ خداوندا! به حق محمد از تو تقاضا می كنم كه مرا ببخش!
    [6]
    در زمان خلیفه دوم سالی قحطی شد، بلال به همراه عده‌ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت یا رسول الله! استسق لامتك... فاعفم قد هلكوا...» ای پیامبر! از خدایت برای امتت باران بفرست كه ممكن است همه هلاك شوند.
    [7] با وجود روایات زیاد در كتابهای اهل تسنن باز هم گروهی از آنان به مسئله توسل و شفاعت خرده می‌گیرند و آن را انكار می‌كنند و آن را نوعی استقلال در مقابل خداوند تلقّی می‌كنند. در حالی كه از این جمله غافل هستند كه متوسل شدن به انبیاء و ائمه ـ علیهم السّلام ـ در حقیقت متوسل شدن به خداست. و آنها عملی را جز با رضایت و اذن خداوند انجام نمی‌دهند.
    «قل لا املك لنفسی ضرّاً و لا نفعاً الا ما شاء الله؛
    [8] بگو! من برای خودم زیان و سودی را مالك نیستم، مگر آن چه خدا بخواهد».
    علاوه بر این، توسل روح امید را افزایش روح یأس را كاهش و ایجاد رابطه معنوی با خدا و اولیاء الله و تحصیل رضایت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود می‌آورد.
    [1] . قاموس قرآن، سیدعلی اكبر قرشی، دارالكتب الاسلامیه، طهران، ذیل ماده «وسل».
    [2] . همان،‌ذیل ماده «شفع».
    [3] . تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مكارم شیرازی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ج 1، ص 223.
    [4] . نهج البلاغه، خطبه 110.
    [5] . توبه، 114.
    [6] . به نقل از تفسیر نمونه، ج 4، ص 367؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 371.
    [7] . به نقل از تفسیر نمونه، ج 4، ص 369؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 371.
    [8] . یونس، 49. حسن منتظري- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه


    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  2. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آيا زيارت قبور از نظر شرع پذيرفته شده است؟




    سؤال: آيا زيارت قبور از نظر شرع پذيرفته شده است؟

    جواب: زيارت قبور آثار تربيتى و اخلاقى مهمى دارد، چرا كه ديدار گورستان هايى كه در بردارنده شمار بسيارى از افرادى است كه در اين دنيا زيسته، سپس به سراى آخرت كوچيده اند، جلوى طمع و حرص بر دنيا را مى گيرد و چه بسا رفتار انسان را عوض مى كند، در نتيجه ظلم و زشتى را رها كرده به خدا و آخرت روى مى آورد. از اين رو پيامبر اعظم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «زُوروا القبورَ فانّها تُذَكِّركُم بالآخرة»(1)، قبرها را زيارت كنيد، چون شما را به ياد آخرت مى اندازد.
    البته از برخى روايات بر مى آيد كه روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از ديدار قبرها نهى كرد، سپس اجازه داد و شايد آن نهى، ملاك ديگرى داشته و آن اين كه بيشتر مردگان آن روز، از مشركان بودند و پيامبر خدا هم از زيارت آنان نهى كرد، و چون مسلمانان زياد شدند، به اذن خداوند آن را اجازه داد و فرمود: پيشتر شما را از زيارت قبور نهى كرده بودم، پس اينك آن ها را زيارت كنيد، چون شما را نسبت به دنيا بى رغبت مى كند و يادآور آخرت است.(2)
    عايشه گويد: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) اجازه داد كه قبرها زيارت شود. و گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: پروردگارم به من فرمان داد تا به بقيع بروم و بر مردگان آن ديار استغفار كنم. گفتم: يا رسول الله هنگام زيارت بقيع چه بگويم؟ فرمود بگو:
    «السلام على اهل الدّيار مِن المؤمنين و المؤمناتِ، يَرحم اللهُ المُستَقدمين منّا والمستأخرينَ، اِنّا انْ شاء اللهُ بِكم لاحِقون»(3)
    در كتب حديثى اهل سنّت، صورت زيارت نامه هايى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن را هنگام زيارت بقيع گفته، آمده است. مؤلف كتاب
    «الفقه على المذاهب الاربعه» گويد:
    زيارت قبور براى پندگيرى و ياد آخرت مستحب است و روز جمعه مؤكد است. سزاوار است كه زائر، به دعا و نيايش مشغول باشد، از مردگان عبرت بگيرد و براى مرده قرآن بخواند، كه طبق قول صحيح تر، اين ]خواندن قرآن[ براى مرده سودمند است و هنگام ديدن قبور بگويد:
    «السّلام عليكم دار قوم مؤمنين و انّا ان شاء الله بكم لاحقون»
    و در اين زيارت فرقى نيست كه گورستان ها نزديك باشد يا دور(4)، بلكه سفر براى ديدار قبور مردگان، به ويژه مزار صالحان مستحب است.
    اين ها سخنان فقهاى مذاهب چهارگانه پيرامون زيارت قبور است.(5)(6)


    1 . شفاء السّقام: ص107.
    2 . سنن ابن ماجه: ج1، ص117.
    3 . صحيح مسلم: ج2، ص64: سلام بر مردان وزنان مؤمن اهل اين ديار. رحمت خدا بر ما و چه آنان كه پيشتر رفتند، چه آنان كه از پى مى آيند، ما به خواست خدابه شما خواهيم پيوست.
    4 . مگر حنبلى ها كه مى گويند اگر قبور دور باشد، زيارت آن ها مباح است، نه مستحب.
    5 . الفقه على المذاهب الاربعه: ج1، ص540.
    6-سيماى عقايد شيعه، ص115.
    منبع

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  3. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    ديدگاه علماى اهل تسنّن در مورد زيارت قبور مؤمنين چيست؟




    سئوال: ديدگاه علماى اهل تسنّن در مورد زيارت قبور مؤمنين چيست؟

    جواب: درمنابع فقهى علماى اهل تسنّن، موارد بسيار زيادى وجود داردكه زيارت قبور مؤمنين را نه تنها حرام نمى دانند بلكه بعضى نيز مستحب مى دانند. در اينجا بعضى از اقوال علماى اهل تسنّن را مى آوريم:
    1ـ شافعى مى نويسد:
    «زيارت قبور اشكالى ندارد، مالك از ربيعة بن ابى عبدالرحمان از ابو سعيد خدرى خبر داده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: در گذشته شما را از زيارت قبور نهى مى كردم: ولى اكنون آنها را زيارت كنيد»(1)
    2ـ محمّد بن شبرينى مى نويسد:
    «مستحب است كه زائر به بقيّه شاهد (مكان هاى شريف) در مدينه نيز برود و آنها حدود سى موضع است كه اهل مدينه مى شناسد و زيارت بقيع و قبا نيز مستحب است»(2)
    در جاى ديگر مى گويد:
    «زيارت قبور مسلمانان براى مردان به طور اجماع مستحب است در گذشته زيارت قبور نهى شده بود. پس نسخ شد به دليل فرمايش پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه فرمود: در گذشته شما را از زيارت قبور نهى مى كردم; ولى اكنون آنها را زيارت كنيد».
    رسول خدا(صلى الله عليه وآله) همواره به سوى بقيع مى رفت و مى فرمود: سلام به شما اى سرزمين گروه مومنان! به خواست خدا به شما خواهيم پيوست، خدايا اهل بقيع غرقد را بيامرز! و روايت شده كه حضرت فرمود: «قبور را زيارت كنيد، چون شما را به مرگ ياد آور ميكنند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مردم را ابتدا به دليل نزديكى به دوران جاهليت نهى فرمود و هنگامى كه پايه هاى اسلام در جامعه استقرار و شهرت يافت آنان را به زيارت قبور امر فرمود»(3)
    3ـ بريدة بن حصيب از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه فرمود: من در گذشته شما را از زيارت قبور نهى ميكردم اكنون آنهارا زيارت كنيد(:چون آنها آخرت را ياد آورتان مى شوند و زيارت آنها خير شما را زياد مى كند پس هر كس خواست آنها را زيارت كند ولى سخن بيهوده و باطل نگوييد) اين روايت را مسلم(4)،ابوداوود(5)، بيهقى(6)، نسائى(7)، و احمد(8)، نقل كرده اند .
    4ـ سمهودى مى نويسد:
    غزالى گفته است: «هر كس كه ديدن او در حال حيات موجب تبرك شود بعداز مرگ نيز ديدن او موجب تبرّك مى شود و جايز است سفر براى زيارت او براى اين غرض(9) و نيز در جاى ديگر مى فرمايد: «علما بر استحباب زيارت قبور براى مردها اجماع كرده اند و اين اجماع را نووى نيز نقل نموده است بعضى از علماى ظاهريّه به وجوب زيارت قبور هستند»(10)
    5ـ محبّ الدين طبرى دركتاب رياض النضره (11) حديث طولانى را درباره حادثه ابواء كه در سفر حج بين عمر بن خطاب و پير مردى كه از او فرياد خواهى نمود رخ داد نقل ميكند كه در آن دارد: وقتى عمر از حج بازگشت و به اين مكان رسيد از حال آن پير مرد جويا شد ديد كه مرده است راوى گويد: عمر را ديدم كه با گام هاى بلند به سوى قبر آن پير مرد مى شتافت تا اين كه بر قبر او ايستاد و بر او درود فرستاد، سپس قبر او را به آغوش گرفت و گريه كرد» اگر براى مثل عمر ايستادن در قبر يك فرد عادى و به آغوش گرفتن آن و گريه بر آن جايز است پس چگونه امت را از وقوف بر قبر رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و در آغوش كشيدن و گريه بر آن حضرت و عترت پاكش(عليهم السلام) باز مى دارند؟ در حالى كه خداوند مى فرمايد: «آنها كسانى هستند كه خداوند آنان را هدايت كرده پس بايد به هدايتشان اقتداكرد(12)»(13)-(14)


    1.شافعى، كتاب الأم، ج 1، ص 317
    2.مغنى المحتاج، ج 1، ص 512
    3.همان ص 365
    4.صحيح مسلم ج 3، ص 1563،و ج 2 ،ص 627
    5.صحيح سنن ابى داوود ج 3، ص 218، 332
    6.سنن بيهقى ج 4 ص 77
    7.سنن نسائى ج 4 ص 89 و ج 7 ص 334
    8.مسنداحمد بن حنبل، ج 5، ص 350، 355، 356، 361
    9.وفاالوفاء ج 4ص 1363
    10.وفاالوفا ج 4 ص 1362
    11.ج 2، ص 54
    12.انعام (6)، آيه 90
    13.الغدير ،ج 5، ص 156
    14.طاهرى خرم آبادى،توحيد و زيارت ص 189، 200
    منبع


    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  4. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آيا تعظيم قبور انبياء و اوليا از مصاديق شرك است ؟




    منبع

    سوال:
    آيا تعظيم قبور انبياء و اوليا از مصاديق شرك است ؟


    جواب: اولاً: تعظيم قبور انبيا و اوليا از مصاديق وموارد بزرگداشت و تعظيم شعاير الهى است: (چنانچه خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: (وَ مَنْ يُعَظِّمُ شعائِرَ اللّهَ فَانَّها مِنْ تَقْوَى القُلوبِ)(1) و هركس شعاير الهى را بزرگ شمارد به درستى كه آن را پرهيزگارى دل هاست وهيچ دليلى بر تحريم آن وجود ندارد مگر بعضى از موارد تعظيم مانند: سجده بر قبور ونماز خواندن بر آنها و هر نوع احترامى كه به قصد عبادت نه صرف احترام و محبت انجام شود.
    ثانياً: هر تعظيم و خضوعى عبادت نيست و موجب شرك نمى شود يا حرام نيست بلكه نوع خاصى از تعظيم عبادت محسوب مى شود و آن خضوع وتعظيم در برابر فردى است كه او را خداوند مى داند و براى او الوهيت قائل است وگرنه بايد تعظيم و احترام در برابر پدر و مادر بزرگان،اساتيد، فرمانروايان، و اميران همه عبادت و موجب كفر و شرك باشد بنابراين احترام و تعظيم در برابر كسى كه خدا او را بزرگ قرار داده مانند انبياء و اوليا علما و صالحين عبادت نيست.
    بلكه چون خداوند او را عظيم شمرده ما نيز او را عظيم مى شمريم پس به نوعى تعظيم و بزرگداشت خداونداست مانند احترام به پدر و مادر و برادران دينى به جهت اين كه خداوندبه احترام آنها امر نموده و فرموده است:
    (واخْفِضْ لَهُما جناحَ الذُّلِّ منَ الرَّحمَةِ و قُل رَبِّ ارحَمهُما كما رَبَّيانى صغيراً)(2)
    هم چنين تعظيم واحترام به كعبه به اعتبار اين كه خانه خداونداست و مسجد الحرام ركن، مقام، حجرالاسود، صفا و مروه، منى و مشعر، عرفات و نظاير آن هه اينها به اعتبار انتساب و اضافه اى است كه به خداوند دارند و اگر بزرگداشت وتعظيم و احترام قبور انبيا و اوليا شرك باشد بايد تعظيم و احترام اين اماكن و يا اين افراد نيز شرك باشد.
    همان گونه كه احترام و تعظيم پيامبران و اوليا و صالحان در زمان حياتشان نه تنها شرك نيست بلكه از نظر آيات و روايات ممدوح و پسنديده است و در حال ممات و پس از مرگ هم تعظيم وتكريم آنها ممدوح و داراى فضيلت است زيرا حرمت آنها با مرگشان از بين نرفته و ساقط نمى شود مالك در مناظره اى كه با منصور دوانيقى در حرم رسول خدا(صلى الله عليه وآله) داشت گفت: «انّ حرمة النبىّ ميّتاً كحر منه حيّاً» احترام پيامبر بعد از وفات همانند احترام او در حال حيات است (3)
    چنانچه خود وهابى ها مى گويند:
    «ما اعتقاد داريم كه پيامبر در قبر از حيات برزخى بالاتر از شهدا كه قرآن بدان تصريح نموده برخوردار است زيرا آن حضرت از شهيدان افضل است »(4)
    اگر دين تعظيم وتكريم ها عبادت و موجب شرك بود هرگز خداوند به آنهاامر نهى فرمود جزء وظايف مسلمانها قرار نمى گرفت بنابراين احترام و تعظيم قبور انبيا و صالحين به سبب آن كه محل دفن آنهاست هرگز شرك و عبادت آنها نخواهد بود.(5)




    1.حج (22)آيه 32
    2.اسراء(17) آيه 24
    3.تبيين باورهاى شيعى ج 3 ص 61
    4.وسائل الهديّه ص 41 به نقل از كشف الارتياب ص 110
    5.طاهرى خرم آبادى،توحيد و زيارات ص 87،90

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  5. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    ديدگاه علماى اهل تسنّن درمورد زيارت قبور براى بانوان چيست؟




    سئوال: ديدگاه علماى اهل تسنّن درمورد زيارت قبور براى بانوان چيست؟


    جواب: سرخسى از علماى حنبلى مى گويد:
    «صحيح تر نزد ما اين است كه رخصت و اجازه زيارت قبور در حقّ همه مردان و زنان ثابت است و از عايشه روايت شده كه قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را در هر وقتى زيارت مى كرد و هرگاه حاجتى داشت قبر برادرش عبدالرحمان را زيارت مى كرد و نزد قبر اين شعر را مى خواند:
    در دورانى از روزگار، هم چون نديمانى بوديم كه گويا هرگز از هم جدا نمى شويم اما وقتى كه از همه جدا شديم، انگار من و مالك شبى را هم با يك ديگر زندگى نكرده ايم!
    ابن حجر عسقلانى(1) نيز اين اشعار را از عايشه در كنار قبر عبدالرحمان بن ابى بكر نقل نمودهاست .
    محمد بن شربينى شافعى ضمن نقل اقوال مى گويد:
    گفته شده زيارت قبور براى زنان مباح جايز است... به جهت عمل به اصل اباحه و خبر (لعن رسول الله زوّارات القبور) در موردى است كه گريه و مانند آن بر آن مترتّب شود(2).
    ابن حجر مى گويد: «فايده از جمله رواياتى كه دلالت بر جواز زيارت زنان ميكند روايت مسلم از عايشه است كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) عرض كرد: اى رسول خدا! چه بگويم؟ حضرت فرمود: منظورت در زيارت قبور است؟ بعد فرمود: بگو سلام بر اهل سرزمين مؤمنان!»(3)
    و بعد روايت حاكم در مورد زيارت فاطمه(عليهم السلام) قبر عمويش حمزه را در هر روز جمعه نقل مى كند و در مبسوط سرخسى است:
    و صحيح تر در نظر ما اين است كه رخصت و اجازه زيارت در حقّ همه مردان و زنان ثابت است.»(4)
    روايتى است كه مسلم در صحيح خود از عايشه نقل مى كند كه خداوند توسّط جبرييل به رسول خدا فرمود: به بقيع بيايد و براى اهل بقيع استغفار كند. عايشه مى پرسد: من چگونه بگويم براى آنها؟ رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در جواب نحوه و كيفيت زيارت و سلام به اهل بقيع را به او تعليم مى فرمايد.(5)
    پس از اقوال مذكور روشن شد كه جواز زيارت زن ها و رفتن آنها به قبرستان اشكال ندارد.(6)




    1.سبل السلام، ج2، ص 114
    2.مغنى المحتاج، ج 1، ص 365
    3.تلخيص الحبير، ج5، ص 248
    4.المبسوط، ج 24، ص 10
    5.صحيح مسلم بشرح النووى، ج 7،ص 44.كتاب الجنائز، ما يقال عند دخول المقابر
    6.طاهرى خرم آبادى،توحيد و زيارت ص 232، 235
    منبع

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  6. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آيا زيارت قبور از نظر شرع پذيرفته شده است؟




    سؤال: آيا زيارت قبور از نظر شرع پذيرفته شده است؟

    جواب: زيارت قبور آثار تربيتى و اخلاقى مهمى دارد، چرا كه ديدار گورستان هايى كه در بردارنده شمار بسيارى از افرادى است كه در اين دنيا زيسته، سپس به سراى آخرت كوچيده اند، جلوى طمع و حرص بر دنيا را مى گيرد و چه بسا رفتار انسان را عوض مى كند، در نتيجه ظلم و زشتى را رها كرده به خدا و آخرت روى مى آورد. از اين رو پيامبر اعظم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «زُوروا القبورَ فانّها تُذَكِّركُم بالآخرة»(1)، قبرها را زيارت كنيد، چون شما را به ياد آخرت مى اندازد.
    البته از برخى روايات بر مى آيد كه روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از ديدار قبرها نهى كرد، سپس اجازه داد و شايد آن نهى، ملاك ديگرى داشته و آن اين كه بيشتر مردگان آن روز، از مشركان بودند و پيامبر خدا هم از زيارت آنان نهى كرد، و چون مسلمانان زياد شدند، به اذن خداوند آن را اجازه داد و فرمود: پيشتر شما را از زيارت قبور نهى كرده بودم، پس اينك آن ها را زيارت كنيد، چون شما را نسبت به دنيا بى رغبت مى كند و يادآور آخرت است.(2)
    عايشه گويد: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) اجازه داد كه قبرها زيارت شود. و گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: پروردگارم به من فرمان داد تا به بقيع بروم و بر مردگان آن ديار استغفار كنم. گفتم: يا رسول الله هنگام زيارت بقيع چه بگويم؟ فرمود بگو:
    «السلام على اهل الدّيار مِن المؤمنين و المؤمناتِ، يَرحم اللهُ المُستَقدمين منّا والمستأخرينَ، اِنّا انْ شاء اللهُ بِكم لاحِقون»(3)
    در كتب حديثى اهل سنّت، صورت زيارت نامه هايى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن را هنگام زيارت بقيع گفته، آمده است. مؤلف كتاب
    «الفقه على المذاهب الاربعه» گويد:
    زيارت قبور براى پندگيرى و ياد آخرت مستحب است و روز جمعه مؤكد است. سزاوار است كه زائر، به دعا و نيايش مشغول باشد، از مردگان عبرت بگيرد و براى مرده قرآن بخواند، كه طبق قول صحيح تر، اين ]خواندن قرآن[ براى مرده سودمند است و هنگام ديدن قبور بگويد:
    «السّلام عليكم دار قوم مؤمنين و انّا ان شاء الله بكم لاحقون»
    و در اين زيارت فرقى نيست كه گورستان ها نزديك باشد يا دور(4)، بلكه سفر براى ديدار قبور مردگان، به ويژه مزار صالحان مستحب است.
    اين ها سخنان فقهاى مذاهب چهارگانه پيرامون زيارت قبور است.(5)(6)



    1 . شفاء السّقام: ص107.
    2 . سنن ابن ماجه: ج1، ص117.
    3 . صحيح مسلم: ج2، ص64: سلام بر مردان وزنان مؤمن اهل اين ديار. رحمت خدا بر ما و چه آنان كه پيشتر رفتند، چه آنان كه از پى مى آيند، ما به خواست خدابه شما خواهيم پيوست.
    4 . مگر حنبلى ها كه مى گويند اگر قبور دور باشد، زيارت آن ها مباح است، نه مستحب.
    5 . الفقه على المذاهب الاربعه: ج1، ص540.
    6-سيماى عقايد شيعه، ص115.
    منبع

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  7. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آيا در قرآن آيه اى وجود دارد كه دلالت بر جواز زيارت قبور مؤمنين كند؟




    سئوال: آيا در قرآن آيه اى وجود دارد كه دلالت بر جواز زيارت قبور مؤمنين كند؟


    جواب: از آيه اى كه از ايستادن بر قبور منافقين و درود و طلب رحمت بر آنان نهى مى فرمايد استفاده مى شود كه اين عمل براى مؤمنين جايز بلكه سيره مسلمان ها و عمل رسول خدا بر آن بوده است زيرا اگر در مورد مؤمنين هيچ نداشت و پيامبر بر سر قبور مؤمنين و مسلمان ها حضور پيدا نمى نمود. اين نهى معنا و مفهوم درست و صحيحى پيدا نمى كرد.
    آيه مزبور اين است:
    «و لا تُصَلِّ عَلى احَد مِنهُم ماتَ أبَداً و لا تَقُم على قَبْرهِ اِنَّهُم كَفَروا باللّه و رَسُولِه و ما تُوا وَ هُم فاسِقُونَ»(1)
    براى هيچ يك از منافقين اگر بميرد هيچ گاه نماز نخوان و بر قبور آنان (براى طلب رحمت و مغفرت) نايست آنها به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) كفر ورزيدند و مردند در حالى كه فاسق بودند.
    از اين كه در مورد منافق مى فرمايد: «بر قبر آنان نايست» استفاده مى شود كه در مورد غير منافق اين عمل شايسته مى باشد و واضح است كه مقصود از ايستادن بر قبر صرف ايستادن نيست كه اگر كسى مثلاً بر قبر منافق درنگ كند و بايستد براى نگاه كردن به سنگ شكل هندسى آن يا ايستاده و با رفيق خود سخن مى گويد يا به اعتراض ديگر بلكه مقصود ايستادن به جهت احترام گزاردن و طلب رحمت و مغفرت براى صاحب قبر است و اين خود دليل بر آن است كه در مورد غير منافق مانعى ندارد و بلكه طلب رحمت و مغفرت براى مؤمنين مطلوب و شايسته است.
    و مقصود از لاتَقُم عَلى قبرِه عدّه اى زيادى از مفسران اهل سنت آن را اعم دانسته و گفته اند: لا تَقُم على قبره لا دفن او للزيارة و الدعا; بر قبر منافق براى دفن يا زيارت و دعا درنگ و توفّف نكن» مانند تفسير ابن كثير كه ميگويد:
    «اين كه نايستى بر قبر منافق براى استغفار و طلب مغفرت يا دعا براى او اين حكمى است كه عموميت دارد و در مورد هر كسى كه به نفاق شناخته شود»(2)
    و همچنين صفوة التفاسير كه از متأخرين تفاسير اهل سنّت است نيز آمده است:
    «بر قبر مافق برا دفن كردن او و يا براى زيارت و دعا نايست و توقف نكن»(3)
    مهم تر از مفهومى كه از كلمه منافق فهميده مى شود تحليلى است كه در آيه مى فرمايد:
    (اِنَّهُم كَفَروا بِاللّهِ و رَسولِه و ما تُواوَهُم فاسِقونَ (4)
    زيرا آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند.
    علت منع توقف اين است كه اينها به خدا و رسول او كفر ورزيدند و فاسق مردند مقتضاى تحليلى اين است كه مؤمنين و مسلمان ها مشمول اين دو حكم و دستور نيستند. در مجمع البيان آمده است:
    «در اين آيه دلالتى است بر اين كه ايستادن و قيام بر قبر براى دعا عبادتى است مشروع اگر اين گونه نبود خداوند سبحان نهى از آن را به كافر اختصاص نمى داد»(5)
    در تفسير ابن كثير آمده است:
    «پس از آن كه خداوند نهى فرمود از نماز بر منافقين وايستادن بر قبور آنان براى استغفار وطلب مغفرت براى آنها اين عمل از بزرگترين قربت ها (اعمال مستحب و نزديك كننده به خداوند) است در حقّ مؤمنين، پس جايز و مشروع گرديده است اين عمل نسبت به مؤمنين و در انجام دادن آن پاداش ثواب و اجر زيادى هست»(6)
    لذا از اين آيه به وضوح استفاده مى شود كه زيارت قبور مؤمنين و طلب رحمت و غفرت براى آنان استحباب دارد و بدان ترغيب شده است.(7)




    1.توبه (9) آيه 84
    2.تفسير ابن كثير، ج 3، ص 435
    3.صفوة التفاسير، ج 1، ص 554
    4.توبه، آيه 84
    5.مجمع البيان، ج 5، ص 57
    6.تفسير ابن كثير، ج 3، ص 438
    7.طاهرى خرم آبادى،توحيد و زيارت ص 204،208
    منبع

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  8. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آيا حديث منقول از پيامبر(صلى الله عليه وآله) درنهى از گريه بر مردگان ص




    سؤال: آيا حديث منقول از پيامبر(صلى الله عليه وآله) درنهى از گريه بر مردگان صحيح است؟

    جواب: گاهى به حديث معروفى تمسّك مى شود كه مى گويد: مرده با گريه بستگانش بر او، مورد عذاب قرار مى گيرد و با اين دستاويز جلوى گريستن را كه خواسته فطرى انسان است مى گيرند. ولى اينان، مفهوم حديث را درست درنيافته اند كه بايد آن را بررسى كرد.
    در صحيح مسلم آمده است: نزد عايشه، اين سخن فرزند عمر نقل شد كه «مرده با گريه بستگانش عذاب مى شود». عايشه گفت: خدا او را رحمت كند، سخنى را شنيده ولى آن را به درستى درنيافته است، جنازه يك يهودى را از كنار پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) عبور دادند، در حالى كه بر او مى گريستند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: شما بر او گريه مى كنيد، در حالى كه او عذاب مى شود.(1)
    در سنن ابى داود هم از عروه، از عبدالله بن عمر نقل شده است: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
    مرده با گريه بستگانش بر او، عذاب مى شود. اين را براى عايشه نقل كردند. عايشه با اشاره به سخن فرزند عمر، گفت: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر قبر يك يهودى عبور كرد و فرمود: صاحب اين قبر عذاب مى شود، در حالى كه بستگانش بر او گريه مى كنند. سپس اين آيه را خواند:
    (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)(2) «هيچ بار بردارى، بارديگرى را به دوش نمى كشد.»
    شافعى گويد: آنچه را عايشه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت كرده است، به دلالت قرآن و سنت درست به نظر مى رسد. اگر از دليل قرآنى آن بپرسند، بايد گفت: آياتى همچون
    (وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى) و (وَ أَنْ لَيْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى)(3) و (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا يَرَهُ)(4) و آيه (لِتُجْزى كُلُّ نَفْس بِما تَسْعى)(5) بر آن دلالت مى كند. و اگر از دليل حديثى آن بپرسند، گفته مى شود: پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) به مردى فرمود: آيا اين پسر توست؟ گفت: آرى. فرمود: نه تو به جرم او مؤاخذه مى شوى و نه او به جرم تو مورد مؤاخذه قرار مى گيرد. پيامبر هم همان را اعلام كرد كه خدا فرموده است، يعنى اينكه جرم هركسى عليه خود اوست، و كار او براى خود اوست، نه به سود يا زيان ديگرى.(6)
    مسلم از ابن عباس نقل مى كند كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: مرده با گريه بستگانش بر او، عذاب مى شود، ابن عباس گفت: چون عمر درگذشت، اين حديث را بر عايشه نقل كردم. گفت: خدا عمر را رحمت كند. نه به خدا قسم پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نفرمود كه خداوند، با گريه كسى مؤمنى را عذاب مى كند، بلكه فرمود: خداوند، عذاب كافر را با گريه بستگانش بر او مى افزايد.
    گويد: عايشه افزود: از قرآن اين آيه كافى است كه:
    (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)(7).
    آنچه را كه مسلم از هشام بن عروه نقل كرده است درست است، نه آنچه از ابن عباس نقل كرده است، چون عذاب كردن كافر به سبب گريه بستگانش بر او، نيز مخالف قرآن كريم است.(8)



    1 . صحيح مسلم: ج3، ص44 (باب عذاب مرده با گريه بستگان).
    2 . سنن ابى داود: ج3، ص194 شماره 3129.
    3 . نجم: 39. «بار هركسى به دوش خود اوست و براى انسان جز آنچه تلاش مى كند نيست.»
    4 . زلزال: 7 ـ 8. «هر كس به سنگينى ذره اى كار نيك كند، آن را مى بيند و هر كس همسنگ ذره اى بدى كند، آن را مى بيند.»
    5 . طه: 15. «تا هر كس به آنچه تلاش مى كند پاداش داده مى شود.»
    6 . حاشيه كتاب «الام» شافعى: ج7، ص267.
    7 . صحيح مسلم: ج3، ص43، (باب عذاب مرده با گريه بستگان...).
    8-سيماى عقايد شيعه، ص134.
    منبع




    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  9. #9
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    540
    مورد تشکر
    1,103 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    آياگريستن بر مردگان از ديدگاه سنت نبوى(صلى الله عليه وآله) جائز است؟




    سؤال: آياگريستن بر مردگان از ديدگاه سنت نبوى(صلى الله عليه وآله) جائز است؟

    جواب: غم واندوه هنگام از دست دادن عزيزان، امرى فطرى براى انسان است. هرگاه به مصيبت يكى از عزيزان يا جگرگوشه ها و خويشاوندانش دچار شود، احساس اندوه شديد مى كند و در پى آن اشك برچهره اش جارى مى شود، بى آنكه بتواند جلوى غصّه يا گريه خود را بگيرد. هيچ كس منكر جدّى اين حقيقت نيست. اسلام نيز دين فطرت و همسوى با آن است نه مخالف فطرت.
    خداوند مى فرمايد:
    (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها)(1)
    «توجّهت را به سوى دين حنيفت بگردان، اين فطرت خدايى است كه مردم را بر آن سرشته است.»
    براى يك آيين جهانى ممكن نيست كه اندوه و گريه بر فقدان عزيزان را حرام كند، آن هم گريه و اندوهى كه همراه چيزى نيست كه خدا را خشمگين سازد. خوشبختانه مى بينيم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اصحاب بزرگوار و تابعين نيز در مسير فطرت حركت كرده اند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)براى فرزندش ابراهيم مى گريد و مى فرمايد: «چشم اشكبار مى شود و دل اندوهگين مى گردد، ولى چيزى برخلاف رضاى پروردگارمان نمى گوييم و ما اى ابراهيم، به خاطر تو اندوهگينيم.»(2)
    سيره نگاران و مورخان مى گويند: چون ابراهيم پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) جان مى داد، آن حضرت آمد و او را در دامان مادرش ديد، او را گرفت و در دامان خويش نهاد و فرمود: «اى ابراهيم! ما در مقابل خواست خدا نمى توانيم برايت كارى كنيم» سپس چشمانش اشك آلود شد و فرمود: «اى ابراهيم! ما براى تو اندوهناكيم، چشم مى گريد و دل غمگين مى شود، ولى چيزى نمى گوييم كه خدا را به خشم آورد. اگر نبود كه اين امرى حق و وعده اى راست و راهى است كه براى همه خواهد آمد، بر تو بسيار اندوهگين مى شديم، بيش از اين.»
    وچون عبدالرحمانبن عوف بهآن حضرتگفت:مگرماراازگريهنهىن رده بودى؟ فرمود: نه، از دوصداىاحمقانهودو چيزديگرنهى كرده بودم: يكى صداى هنگام مصيبت و خراشيدن صورت و چاك زدن گريبان و ناله شيطان، يكى هم صداى نغمه، نغمه لهو و بيهوده، و اين گريه ترحّم است و هركس رحم نكند، مورد ترحّم قرار نمى گيرد.(3)
    اين اولين و آخرين گريه حضرت در مصيبت عزيزانش نبود، بلكه در سوگ پسرش طاهرهم گريست و فرمود: چشم، اشك مى ريزد و اشك غالب مى گردد و دل محزون مى شود، ولى خداى متعال را نافرمانى نمى كنيم.(4)
    و همچنين هنگامى كه حضرت حمزه شهيد شد و خواهرش صفيه دختر عبدالمطلب در پى او آمد، انصار نگذاشتند وى بر سر جسد برادرش بيايد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: آزادش بگذاريد. صفيه كنار جسد نشست و همراه با گريه و ناله صفيه، پيامبر هم مى گريست و مى ناليد. فاطمه3 هم مى گريست و با گريه او پيامبر هم گريه مى كرد و مى فرمود: هرگز داغى چون داغ تو نخواهم ديد.(5)
    چون رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از احد برگشت، زنان انصار بركشته هاى خود گريستند خبر به پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد، فرمود: ولى حمزه گريه كننده ندارد. انصار برگشتند و به زنانشان گفتند، بر هركس كه خواستيد گريه كنيد، اول بر حمزه بگرييد. اين رسم تا كنون ميان آنان برقرار است و در گريه بر هر مرده اى ابتدا بر حمزه گريه مى كنند.(6)
    پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) وقتى خبر شهادت جعفر، زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه را شنيد، چشمانش پر از اشك شد.(7) حضرت وقتى قبر مادرش را زيارت كرد، بر او گريست و اطرافيان را هم به گريه واداشت.(8) هنگامى كه عثمان بن مظعون را كه در گذشته بود بوسيد، اشك هايش برگونه اش جارى بود.(9)
    آن حضرت بر پسر يكى از دخترانش مى گريست. عبدالله بن صامت گفت: اى رسول خدا اين گريه چيست؟ فرمود: عاطفه اى است كه خداوند در فرزندان آدم قرار داده است . خداوند به كسانى از بندگانش رحم مى كند كه عاطفه داشته باشند.(10)
    حضرت فاطمه زهرا بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى گريست و مى گفت: پدر! اى كه پروردگارش او را به خود نزديك ساخت. پدر! اى كه دعوت خدا را لبيك گفتى، اى پدر، به جبرئيل تسليت مى گوييم، اى پدر كه بهشت برين جايگاه توست.(11)
    و چون بر تربت پاك پدرش ايستاد و مشتى از خاك قبر برداشت و بر چشم خويش نهاد و گريست، اين اشعار را خواند:
    كسى كه تربت احمد را ببويد، باكى نيست كه تا ابد مشك و عنبر نبويد.
    بر من مصيبت هايى وارد شد كه اگر بر روزها فرود مى آمد، شب مى شدند.
    ابوبكر بر رحلت پيامبر گريست و مرثيه خواند، با اين مضمون كه اى ديده، گريه كن و خسته نشو، گريه بر سرور رواست. حسّان بن ثابت هم بر پيامبر مى گريست و مرثيه مى خواند.(12)


    1 . روم: 30.
    2 . سنن ابى داود: ج1، ص58، سنن ابن ماجه: ج1، ص482.
    3 . سيره حلبيه: ج3، ص348.
    4 . مجمع الزوايد، هيثمى: ج3، ص8.
    5 . الامتاع، مقريزى: ص154.
    6 . مجمع الزوايد: ج6، ص120.
    7 . صحيح بخارى، (كتاب المناقب...) سنن بيهقى: ج4، ص70.
    8 . سنن بيهقى: ج4، ص70، تاريخ خطيب بغدادى: ج7، ص289.
    9 . سنن ابى داود: ج2، ص63، سنن ابن ماجه: ج1، ص445.
    10 . همان، ص58، همان، ص481.
    11 . صحيح بخارى (باب بيمارى و وفات پيامبر)، مسند ابى داود: ج2، ص197، سنن نسائى: ج4، ص13، مستدرك حاكم: ج3، ص163، تاريخ خطيب بغدادى: ج6، ص262.
    .12سيماى عقايد شيعه، ص 131.
    منبع

    تزول الجبال و لا تزل عض على ناجذك اعرالله جمجمتك تد فى الارض قدمك و اعلم ان النصر من عندالله

    اگر كوه ها از جا كنده شوند تو استوار باش دندان ها را بر هم بفشار كاسه سرت را به خدا عاريت ده پاى بر زمين ميخكوب كن و بدان كه پيروزى از سوى خداست.

  10. تشکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود