-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۱۹:۲۲ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 598
- مورد تشکر
- 1,660 پست
- حضور
- 8 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
معجزه قران
بسم الله العلی العظيم
سلام ای مهربان
کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد
دنيا(يکی ازنام های زندگی): ١١۵
آخرت (نامی برای زندگی پس از اين جهان): ١١۵
ملائکه: ٨٨ شياطين: ٨٨
زندگی: ١۴۵ مرگ: ١۴۵
سود: ۵٠ زيان: ۵٠
ملت (مردم): ۵٠ پيامبران: ۵٠
ابليس(پادشاه شياطين): ١١ پناه جوئی از شرّ ابليس: ١١
مصيبت: ٧۵ شکر: ٧۵
صدقه: ٧٣ رضايت: ٧٣
فريب خوردگان (گمراه شدگان): ١٧ مردگان (مردم مرده): ١٧
مسلمين: ۴١ جهاد: ۴١
طلا: ٨ زندگی راحت: ٨
جادو: ۶٠ فتنه: ۶٠
زکات: ٣٢ برکت: ٣٢
ذهن : ۴٩ نور: ۴٩
زبان: ٢۵ موعظه (گفتار، اندرز): ٢۵
آرزو: ٨ ترس: ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی): ١٨ تبليغ کردن: ١٨
سختی: ١١۴ صبر: ١١۴
مرد: ٢۴ زن: ٢۴
ونيز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زير در قرآن ظاهر شده اند نگاهی
داشته باشيم:
نماز: ۵
ماه: ١٢
روز: ٣۶۵
دريا: ٣٢ ، زمين (خشکی): ١٣
۴۵ = ٣٢ + خشکی + دريا = ١٣
%٧١٫١١١١١١١١=٣٢/۴۵*١٠٠q = دريا
%٢۵٫٨٨٨٨٨٨٨٩=۴۵/١٣*١٠٠q = خشکی
%١٠٠=(% دريا ( ٧١٫١١١١١١١ %)+خشکی( ٢۸٫٨٨٨٨٨٨۹)دانش بشری به تازگی اثبات نموده که آب ٧١٫١١١% و خشکی ٢٨٫٨٨٩ % از
کره زمين را فراگرفته است.
آيا می توان گفت که اين ها همه بر حسب اتفاق در قرآن مجيد آمده است؟
پاسخ بی اختيار در ذهن خواهد درخشيد
خداوند قادر مطلق
اين همه را بر پيامبردر قالب قرآن، کلام وحی آموخت.
اين متن را برای دوستان خود ارسال کنيد.
آيه ٨٧ از سورهء انبياء:
لااِلهَ اِلاّ اَنت سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمين
سُبحانَ اللهِ و بِحَمدِهِ سُبحانَ اللهِ العَظيم
جناب آقاي محمد بلورچيان
و هیچ فکر نکرد مامیان پریشانی تلفظ درهابرای خوردن یک سیبچقدر تنهاماندیم...
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۲:۴۳ #2
درود بر همه .
فرض بر این است که که قاف نام کوهی است . مفسرین عباسی این تفسیر را قبول داشتند و ان را توسط ابن عباس در تفاسیر خود نقل کردند . ابن عباس می گوید قاف کوهی است که اطراف زمین را فرا گرفته است . رنگ سبز آسمان به سبب وجود این کوه است و خداوند به نام این کوه قسم یاد می کند . در عرایض المجالس پیرامون قاف توضیح بیشتری داده شده است . و آمده که خداوند کوهی از زمرد سبز خلق کرد .سبزی آسمان از ان کوه است و نام ان کوه قاف است. در قصص انبیاء روایت شده است که (( عبذالله ابن سلام روزی از محمد پرسید بلندترین کوه چه نام دارد ؟ محمد گفت کوه قاف .. پرسید آن کوه از چه ساخته شده است ؟ محمد گفت از زمرد سبز . بان سلام می پنداشت هر چه محمد میگوید صحیح استو حقیقت دارد . پرسید ارتفاع آن کوه چقدر است ؟ محمد گفت به اندازه یک سفر 500 ساله !!!!!!!!. ا. پرسید این کوه تا چقدر امتداد دارد ؟ محمد گفت به اندازۀ یک سفر 2000 ساله !!!!! نیازی نیست به جزئیات ... توجه بیشتری کنیم .
برای ریشه یابی این افسانه ...به کتاب hagiga یهودیانفصل 11 مراجعه می کنیم . در آنجا در توضیح لغت عبری thohu ن.شته شده است که thohu خط سبزی است که سراسر عالم را پوشانده است . از آنجاست که ظلمت پیشرفت می کند . ... کلمه قاف را شنیده اند اما نفهمیده اند که قاف یا قاو به معنی خط می باشد و آن را سلسله کوهی پنداشته اند که همه گیتی را فرا گرفته است !!...
در سورۀ قاف آیۀ 29 می خوانیم که " روزی که به جهنم می گوییم آیا مملو از کافران شدی ؟ و او گوید آیا دوزخیان بیش از این هم هستند ؟ " این آیه بازتاب ان چیزی است که در othioth رابی می خوانیم . در انجا گفته شده است که جهنم می گوید به من غذا بدهید تا پر شوم .
در سوره هود 42 و در سوره المومنون آیه 27 می خوانیم که در زکان نوح آب از تنوری فوران کرد . در یکی از کتابهای یهودیان نوشته شده است که مردم نسل نوح با آب جوشان تنبیه شدند .
در قرآن ذکر شده است که مردم زمان نوح او را مسخره میکردند . تمامی این قسمت از داستان نوح در کتاب sanherdin و تفاسیر یهودیان نوشته شده است .
ویرایش توسط fatememeshkat : ۱۳۸۷/۰۹/۱۰ در ساعت ۰۷:۳۹ دلیل: حذف تمسخر ها
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۰, ۱۸:۱۶ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 455
- مورد تشکر
- 1,000 پست
- حضور
- 16 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
سفسطۀ مصادره به مطلوب و سفسطۀ تفسیر ناصحیح و سفسزۀ ادعای بدون سند. از کجا فهمیدی منظور قرآن دقیقا این بوده؟ از کجا فهمیدی این تفسیری که حتی ادرسشو هم نیاوردی درسته؟ از کجتا فهمیدی این روایتی که حتی منبعشو هم نقل نکردی جعلی نیست؟
اول اینکه حضرت محمد نمیتوانسته است به تفاسیر یهودیان دست بیابد زیرا آنها نوشتجاتشان را به کسی نشان نمیدادند.
در ضمن این چیزها که میگویی شباهتی ناچیز به سخن قرآن دارند. در کجا قرآن آمده که جهنم درخواست جهنمیان بیشتری را بکند؟ تفاسیر یهودیان هم علیرغم تحریف باز منشأ الهی دارند و این شباهتها بخاطر منشأ الهی این سخنان است.
تشكر jabbarisara (Sunday 30 November 2008)
دوستان در حین تشکر کردن از کسانی که به تاپیکشان پاسخ میدهند مضمون سخن آنها را هم بخوانند!!
ویرایش توسط andishmand : ۱۳۸۷/۰۹/۱۰ در ساعت ۱۸:۱۹
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۲, ۲۱:۵۴ #4
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 598
- مورد تشکر
- 1,660 پست
- حضور
- 8 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
معجزه قران
کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد
و هیچ فکر نکرد مامیان پریشانی تلفظ درهابرای خوردن یک سیبچقدر تنهاماندیم...
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۲, ۲۲:۴۱ #5
[quote=صداي ديدار;79854]
بسم الله العلی العظيم
سلام ای مهربان
کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد
دنيا(يکی ازنام های زندگی): ١١۵
آخرت (نامی برای زندگی پس از اين جهان): ١١۵
ملائکه: ٨٨ شياطين: ٨٨
زندگی: ١۴۵ مرگ: ١۴۵
سود: ۵٠ زيان: ۵٠
ملت (مردم): ۵٠ پيامبران: ۵٠
ابليس(پادشاه شياطين): ١١ پناه جوئی از شرّ ابليس: ١١
مصيبت: ٧۵ شکر: ٧۵
صدقه: ٧٣ رضايت: ٧٣
فريب خوردگان (گمراه شدگان): ١٧ مردگان (مردم مرده): ١٧
مسلمين: ۴١ جهاد: ۴١
طلا: ٨ زندگی راحت: ٨
جادو: ۶٠ فتنه: ۶٠
زکات: ٣٢ برکت: ٣٢
ذهن : ۴٩ نور: ۴٩
زبان: ٢۵ موعظه (گفتار، اندرز): ٢۵
آرزو: ٨ ترس: ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی): ١٨ تبليغ کردن: ١٨
سختی: ١١۴ صبر: ١١۴
مرد: ٢۴ زن: ٢۴
ونيز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زير در قرآن ظاهر شده اند نگاهی
داشته باشيم:
نماز: ۵
ماه: ١٢
روز: ٣۶۵
دوست عزیز
ممنون از این پست تحقیقی شما
بسیار خوب خواهد بد که چند تا از این کلمات را که تعدادشان ذکر شده ایه هایشان هم اورده شود که سندین بیشتر داشته باشد. برای مثال نماز (صلوه) یا ماه ترس(خوف) و یا سایر.
منتظر ایه ها هستیم انشا...
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۳, ۰۱:۳۲ #6
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
[QUOTE]
درود بر همه .
فرض بر این است که که قاف نام کوهی است . مفسرین عباسی این تفسیر را قبول داشتند و ان را توسط ابن عباس در تفاسیر خود نقل کردند . ابن عباس می گوید قاف کوهی است که اطراف زمین را فرا گرفته است . رنگ سبز آسمان به سبب وجود این کوه است و خداوند به نام این کوه قسم یاد می کند . در عرایض المجالس پیرامون قاف توضیح بیشتری داده شده است . و آمده که خداوند کوهی از زمرد سبز خلق کرد .سبزی آسمان از ان کوه است و نام ان کوه قاف است. در قصص انبیاء روایت شده است که (( عبذالله ابن سلام روزی از محمد پرسید بلندترین کوه چه نام دارد ؟ محمد گفت کوه قاف .. پرسید آن کوه از چه ساخته شده است ؟ محمد گفت از زمرد سبز . بان سلام می پنداشت هر چه محمد میگوید صحیح استو حقیقت دارد . پرسید ارتفاع آن کوه چقدر است ؟ محمد گفت به اندازه یک سفر 500 ساله !!!!!!!!. ا. پرسید این کوه تا چقدر امتداد دارد ؟ محمد گفت به اندازۀ یک سفر 2000 ساله !!!!! نیازی نیست به جزئیات ... توجه بیشتری کنیم .
برای ریشه یابی این افسانه ...به کتاب hagiga یهودیانفصل 11 مراجعه می کنیم . در آنجا در توضیح لغت عبری thohu ن.شته شده است که thohu خط سبزی است که سراسر عالم را پوشانده است . از آنجاست که ظلمت پیشرفت می کند . ... کلمه قاف را شنیده اند اما نفهمیده اند که قاف یا قاو به معنی خط می باشد و آن را سلسله کوهی پنداشته اند که همه گیتی را فرا گرفته است !!...
در سورۀ قاف آیۀ 29 می خوانیم که " روزی که به جهنم می گوییم آیا مملو از کافران شدی ؟ و او گوید آیا دوزخیان بیش از این هم هستند ؟ " این آیه بازتاب ان چیزی است که در othioth رابی می خوانیم . در انجا گفته شده است که جهنم می گوید به من غذا بدهید تا پر شوم .
در سوره هود 42 و در سوره المومنون آیه 27 می خوانیم که در زکان نوح آب از تنوری فوران کرد . در یکی از کتابهای یهودیان نوشته شده است که مردم نسل نوح با آب جوشان تنبیه شدند .
در قرآن ذکر شده است که مردم زمان نوح او را مسخره میکردند . تمامی این قسمت از داستان نوح در کتاب sanherdin و تفاسیر یهودیان نوشته شده است .
[/QUOTE]
اولا اینکه در تاریخ هزاران خبر دروغ وجود دارد هزاران معجزه از پیامبر در کتب تاریخی نقل شده است که شما یکی از انها را هم باورنمیکنید
هیچ کتب تاریخی نیست که تمام روایات اون صحیح باشه و رسم مورخان قرون اولیه اسلامی این بوده که تمام روایات و نقل قولهای مردم رو در کتب خود جمع میکردند و هیچکدام را تایید نکرده اند
چنانکه یعقوبی به مانند دیگر مورخان چون طبری و ابن هشام و ابن سعد و غیره در اعاز کتابش چنین مینویسد :
« در این کتاب به گرداوری سخنان و روایات پرداخته ایم زیرا دیده ایم موخان گذشته در حدیث ها و خبرهای خود اختلاف دارند و نیز در تاریخ سالها و کارها روایات گوناگون و برخی از انان چیزی را افزوده و برخی کاسته اند . از اینرو خواستم همه انچه را که هر کدام اورده اند و به رسیده جمع کنیم. ص50»
همونطور که میبنید یعقوبی نیز مانند طبری و بلاذری وغیره به گرداوری اخبار برخاسته و تصریح میکند که برخی خبرها باهم ناسازگارند و هرگز درستی مجموعه روایات خود را ضمانت نکرده و انهارا تصدیق ننموده و این شیوه همه مورخان اسلامی در اوایل قرون اسلامی است .
لذا ممکن است کسی به روایتی استناد کند که نویسنده خود ان کتاب بدان اعتماد نداشته باشد!!!
هر روایتی که با قران تضاد داشته باشه مردوده
یامبر اسلام : بر هر حقی ، حقیقتی است و بر هر راه درستی ، نور وچراغی هست . پس آن چه از روایات مطابق قرآن باشد، آن را مورد عمل قرار بدهید و آن چه را مخالف قرآن باشد، رها کنید».کاظم مدیر شانهچی، علم الحدیث، ص 184
امام صادق (ع) فرمود:«احادیثی که موفق قرآن نباشد، باطل است ». علم الحدیث ص 122 و 123
پیامبر (ص) در سرزمین منی برای مردم خطبه خواند و فرمود: «ای مردم ! آن چه از من به شما رسید و ازمن نقل کردند، اگر موافق قرآن باشد، آن را گفته ام و قبول دارم و آن چه که مخالف قرآن باشد، آن را نگفته ام "ص122 ـ 126
ثانیا
ابن عباس امام نبوده ، فرزند عبدالله بن هاشم بوده عبدالله عموی پیامبر ، عبدالله هم کسی است که در جنگ بدر و احد همراه با لشکریان مشرکان با پیامبر و مسلمانان جنگید ؛ تازه ابن عباس در سال 12 بعثت در مکه بدنیا امد و در مکه زندگی میکرد و هنگام فتح مکه کمتر از 9 سال داشت و کودک بوده و از صحابه هم بشمار نمی رود . بنابراین نقل قولهایی که از او شده است کوچکترین ارزش تاریخی ندارد .
ثالثا
وقتی داستان تعریف میکنید منبع انرا دقیق بنویسید تا بررسی شود که در تاریخ و نیز در نزد مفسران معروفند به ساخته های اسرائیلات که حتی قوانین اهل کتاب رو میخواستن وارد اسلام کنند
بسیاری از تفاسیر و احادیث ساخته یهودیانی است که بعدها مسلمان شدند و ابن عباس از انها بسیار نقل کرده
رابعا
عبدالله بن سلام بن حارث اسرائیلی از یهود مدینه بوده که در اویل هجرت اسلام اورده . از او در صحیحین 25 حدیث نقل شده است(اعلام زرکلی)
عبدالله از علمای بزرگ یهودیان مدینه بود و چون شنید پیابمر به مدینه امده به پیش پیامبر امد و گفت سه مسئله از تو میپرسم که پاسخ انها را جز پیغمبر یا وصی نداند، سپس مسائل را پرسید و پاسخ مناسب شنید و فورا اسلام اورد و شهادیتن گفت.
از دیگر یهودیان ابو هریره میباشد که در خیبر اسلام اورد
(ابوهریره کسی است که پس از فتح خیبر اسلام اورد احادیث زیادی از پیامبر نقل کرده نزدیک محدثین شیعی و اکثر علمای اهل سنت به روایات او اعتماد نمیکنندچی وی نزدیک سه سال مصاحبت با ژیغمبر را نداشت و از مقربان و نزدیکان ان حضرت هم نبود و معهذا 503000حدیث نقل کرده است و از اثار و قرائن حیاتش حاکی از انست که وی متهم به دروغ نیز بوده از جمله انگاه که جوانی در مسجد کوفه دروغی از او فاش کرد "" او حاکم معاویه در مدینه بود... عمربن خطاب گوید : اكذب المحدثين ابوهريره (دروغگوترين محدثين، ابوهريره است = الصحيح من السيره، ج 1، ص 247و حتی عایشه و ابوبکر نیز وی را تکذیب کردند امام صادق گفت : سه تن بر پیامبر دروغ بستند :ابو هریره و انس بن مالک و زنی =فرهنگ دهخدا ) طبری از این ادم روایت کرده که اسمانها و زمین را در روز یکشنبه و دوشنبه وووو افرید درست مثل تورات که با روایات دیگر خود طبری هم متناقضه
چند حدیث
ابوهريره روز جمعه بالاي منبر رفت و گفت: «سمعت من حبيبي رسول الله من اكل بصل عكه بمكه وجبت له الجنه، يعني هر كس پياز عكه را در مكه بخورد بهشت بر او واجب ميشود! مردم هم مثل مور و ملخ ريختند و تمام پيازهايش را خريدند!»
با اندكي تأمل در محتواي احاديث بالا به راحتي ميتوان به ساختگي و دروغ بودن آنها پي برد، چنانكه بر هيچ متشرع خردورز پوشيده نيست كه خوردن نوعي از غذا در نقطهاي خاص، نميتواند شرط ورود به بهشت باشد، بنابراين، خوردن پياز «عكه» در شهر «مكه» نميتواند راه بهشت را هموار كند، از اين رو راوي حديث، دروغ آشكاري را به پيامبر ـ صلي الله ـ نسبت داده است
ابوهريره از پيامبر ـ صلي الله ـ نقل نمود كه: «شخصي سوار گاوي بود و آن گاو رويش را به طرف آن شخص برگرداند و گفت:من براي سواري دادن آفريده نشدم، بلكه براي شخم زدن خلق شدم! پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بعد از شنيدن سخن گاو فرمود: من و ابوبكر و عمر سخن گاو را تأييد ميكنيم
برا ساس این حدیث : حتماً صاحب گاو (كسي كه بر آن سوار بود، نيز حرف او را ميشنيد، چنانكه ابوبكر و عمر نيز ميشنيدند. اين حديث براي بالا بردن شأن كساني است كه نامشان را در كنار حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ ذكر كرده است و لذا به آنان قدرت شنوايي سخن حيوانات را نيز بخشيده است!
ابن كثير، البدايه و النهايه، ج 8 ص 120
بازهم شما میتوانید به کتب زیر که مفصل راجع به امثال طبری بحث کرده و حتی احادیث ضد روایات جعلی نیز اورده تهیه کنید و باید ذکر کنم که در رتبه بندی احادیث این روایات طبری جز روایات بسیار ضعیف است که حتی اکثر انها درکتب جعلی حدیث هم نیامده :
كتابهاي الغدير، ج 5 علامه اميني، اخبار الدخيل علامه شوشتري، الموضوعات ابن جوزي، الموضاعات في الآثار، معروف حسني، براي شناخت راويان جعل كننده و كذّاب و حديثهاي جعلي و دروغين بسيار مفيد ميباشند
و یک یهودی دیگر بنام ضحاک بن قیس بن خالد بن فهری یهودیی که بعدا مسلمان شد و از نزدیکان معاویه و از فرماندهان او در جنگهایی از علی بود که شهرهایی رو ویران کرد و عمرو بنقیس بن مسعود گماشته علی را بکشت ) روایت اورده مبنی بر زودتر افرده شدن روز یا شب بعد که باز تناقضات میتوان تا همینجا میگویم معاویه کی بود معاویه کسی بود که در دستگاه اون هزاران درهم در جعل و ساخت و تحریف احادیث هزینه شد
خب پر واضح است وقتی کسانی چون ابوهریره و ضحاک به پیامبر دروغ میبستند به اصحاب پیغمبر و راویان حدیث نیز دروغ میبستند ؟! و نیز بسیاری از یهودیانی که مسلمان شدند ایات قران رو طبق پندارهای شخصی توراتی تفسیر میکردند و چند تا دروغ هم لای ان میگذاشتند تا اعتبارشان بالا رود .
خامسا
اگر بحث شباهت هست محققا در مسائل اساسی تفاوتهای بنیادین وجود دارد مثل خدا وغیره و بسیار مطالب ضدو نقیض و غیر عقلانی داستان سرایی محض در تورات وجود داره که در قران نیست مثل همبستر شدن برخی پیامبران با دخترانشان در تورات ووو
اما
اشتراك و شباهت ميان ادیان توحیدی یهودی مسیحی و اسلام خود دلیل حقانیت پیامبر اسلام است! (در اینباره مفصلا انشا الله هفته اینده بحثی جداگانه خواهیم داشت)
اشتراك و همانندی میان سه کتاب توحیدی انجیل تورات و قران در برخی از قوانین اخلاقی و حقوقی دیده میشود مانند اینکه هر سه کتاب از قحشا و خیانت و سرقت و قتل و تهمت و دروغ و ... نهی مینمایند و به پاکدامنی و امانتداری و راستی و دادگری و دستگیری از نیازمندان و.. فرا میخوانند. و این از ان جهت است که این سه از جانب یک خدا نازل شده است بقول قران خدای ما و شما یکی است . ولی تورات و انجیل تحریف شده است و با پندارهای روحانیون درامیخته شده است .
خود قران میفرماید « ما این کتاب رو به سوی نو بحق فروفرستادیم در حالی که تصدیق کننده کتابهای پیش از خود و حاکم بر انهاست..» مائده 48
تو قبل از این اینها را نمی دانستی و ما این را بتو وحی کردیم
باری قران کتب انجیل و تورات را تصدیق میکند
اما همسانی قران مجید با تورات و انجیل در پاره ای از مسائل ، خود دلیل استواری بر وحیانی بودند ان به شمار می اید زیرا پیامبر اسلام هیچگاه کتابهای تورات و انجیل و زبور و جز اینها را دسترسی نداشت و با زبان انها (زبان عبری ) و اصطلاحات کتابهای مزبور اشنا نبود (چنانکه قران صریحا به ان اشاره میکند) و هرگز نزد دانشمندان اهل کتاب برای اموزش کتب انها نرفت و از این رو یهودیان و مسیحان عرب و غیر عرب رومی که در مدینه بسیار بودند هیچگاه ادعا نکردند که :؟""""
محمد ص نزد ما درس اموخته و در مدارس ما گام نهاده است بلکه علمای بی غرض و منصف یهود و نصری به حقانیت وحی محمدی در همان روزگار ایمان اوردند و اسلام را پذیرفتند چنانکه وصف پاکدلانۀ انان در ایاتی از قران کریم امده است !
البته رای واژگونه ای از سوی چند تن خاورشناسان مغرض (وچندتا ادم ساده و زودباور) ابراز شده است که محمد ص از یهودیان و مسیحیان مدینه درس اموخته!!!!!! تنها با پندار بافی ها و سو طن انها پیوند دارد و هیچکدام کمترین سندی بدست نداده اند که نشان دهد محمد ص مدتها به فرا گرفتن زبان عبری سرگرم بوده تا بتواند تورات و کتابهای تفسیری ان را بطور مستقیم مطالعه کند!! و نیز هیچ یک دلیلی ندارند که پیامبر نزد «احبار یهود» درس تلمود و مینشسته ومیدراش و جز اینها را میخوانده است !!
اگر چنین رویدادی پیش امده بود مشرکان مکه خیلی زودتر از این خاورشناسان پندارگرا از ان امر با خبر می شدند و دربرابر ادعای صریح قران که میگفت کتابی پیش از قران نخوانده و خطی بدست خود ننوشته است (عنکبوت 48) ایستادگی مینمودند و اموزگاران وی را به همه پیروان محمد می شناساندند و مسلمانان را از پیرامون محمدص پراکنده میکردند.
یهودیان مدینه نیز که حتی به پیکار با محمدص برخاستند ، هیچگاه نگفتند و ادعا نکردند که محمد شاگرد دیرینه ما بوده است !! بلکه برخی از علمای انان مسلمان شدند
معلوم نیست که این افراد مغرض قران شناس از کجا به اینهمه دانشهای ناشناخته دست یافته اند که اثری از انها در قران و اسناد تاریخی دیده نمی شود؟؟!!
خلاصه کل مطالبی که بیان میشود چنین است (که البته هفته اینده بطور مفصل به ان خواهیم پرداخت) :
اما سفر محمدص به شام یکبار پیامبر در کودکی با ابوطالب با گروهی از بازگانان مکه بسوی شام و قریه «بصری» رسید و هرگز به فلسطین و شام هم نرفت. و نرسید
همه میدانند که کودک 9 ساله چنانکه طبری میگوید اگر به مدرسه نرفته باشد باید یک سال رنج بکشد و وقت بگذارد تا بتواند خواندن و نوشتن وازه های ساده را بیاموزد پس ایا میتوان گفت این کودک 9 ساله از سفری کوتاه دستمایه ای برای رسالت بزرگ خود در 40 سالگی تهیه کرده و حکمت قرانی و فقه گسترده اسلامی رو پدید اورده؟!! مسلما پندار است
چرا هیچیک از کاروانیان درس اموزی وی را نزد راهب مسیحی گزارش نکردند فقط گفتند راهب دستی بر سر و روی محمد کشید
در دومین سفر محمدص به شما که در نوجوانی و جوانی بوده با گرفترایهایی همراه بود که فرصت پژوهش و درس خواندن به محمد ص نمیداد زیرا مسئولیت سنگین درباره اموال خدیجه و خرید و فروش کالا بر عهده گرفته بود و محمد ص را امین میخواندند و این مشغول بودن به امر تجارت محمدص را از پرداختن به امور دیگر باز می داشت به ویژه که محمدص سابقه چنین کاری نداشت و برای اول و بار با اموال خدیجه به سفر تجاری میرفت و چنان نبود که اموال گران خدیجه را بدست این و ان بسپارد و خود در پی تحصیل زبان عبری یا درس انجیل ها برود
باید از این دو سه تن خاورشناس که یکی از انها گلد زیهر یهودی ونیز جناب مهاجر پرسید :
چرا این خبر را کاروانیان همراه محمد گزارش نکردند و در تاریخ منعکس نشده است؟؟
چرا در فاصله نوجوانی تا چهل سالگی (پیش از نبوت) اهل مکه سخنی از محمد درباره تعالیم از پیامبران گذشته و ادیان پیشین و کتب وحیانی نشنیده اند.؟؟
چرا محمد پیش از پیامبریش از مسیح و اموزشهای او برای دیگران هیچ سخنی نگفت؟؟!!
ومهمتر از این که چرا در قران مجید که معولا خرده گیری و اتهامات منکران محمد ص (شاعر و جادوگر و..) نقل می شود و به انها پاسخ داده میشود و قران گفته انها را نقد میکند ، اما از این اتهام که پیامبر شاگرد علمای یهود و نصری بوده خبری نیست؟؟ بلکه قران به تحدی میخواند ! اگر شعر است شما تمام شاعران سوره ای مثل قران بیاورید!
اما ایه 103 سوره نحل ماجرای عبرت اموزی برای شما دارد و همانگونه که مورخان و مفسران اورده اند درباره مردی رومی بنام «جبر» نازل شده است که در مکه اهنگری میکرد و شمشیر میساخت و چون پیامبر بر او یک روز بگذشت چندی در پیش او درنگ نمود . برخی از مشرکان مکه این حادثه را دستاویز قرار دادند و گفتند که محمد به نزد «جبر » رفته تا از او سخن اموزد!
قران پاسخ میدهد :
« زبان انکس که این نسبت را بدو میدهند عجمی است (=غیر عربی ) است و این قران عربی فصیح و روشن است» نحل 103 مقصود از اعجمی پارسی زبان نیست بلکه مراد کسی است که از نژاد عرب نباشد و زبان فصیح تازی اشنا نباشد . و سرانجام اوردند که این مرد رومی مسلمان شد.
این ماجرا به خوبی نشان میدهد که مخالفان و مشرکان مکه اگر کمترین مدرکی برای اثبات اموزش محمد ص از دیگران داشتند ان را در میان می نهادند و در بوق خود میدمیدند و غوغا براه می انداختند تا همه مردم و همه پیروان پیامبر را از اطراف پیامبر پراکنده کنند ! اما هرگز چنین نشد
چنانکه مشرکان مکه میگویند (اگر اسلام مثل نصری بود) « ما چنین چیزی در اخرین دین نشنیده ایم» ص 7
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۹/۲۳ در ساعت ۰۱:۵۸
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۳, ۱۱:۱۹ #7
[quote=جینلی;86107][quote=صداي ديدار;79854]
بسم الله العلی العظيم
سلام ای مهربان
کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد
دنيا
(يکی ازنام های زندگی): ١١۵
آخرت (نامی برای زندگی پس از اين جهان): ١١۵
ملائکه: ٨٨ شياطين: ٨٨
زندگی: ١۴۵ مرگ: ١۴۵
سود: ۵٠ زيان: ۵٠
ملت (مردم): ۵٠ پيامبران: ۵٠
ابليس(پادشاه شياطين): ١١ پناه جوئی از شرّ ابليس: ١١
مصيبت: ٧۵ شکر: ٧۵
صدقه: ٧٣ رضايت: ٧٣
فريب خوردگان (گمراه شدگان): ١٧ مردگان (مردم مرده): ١٧
مسلمين: ۴١ جهاد: ۴١
طلا: ٨ زندگی راحت: ٨
جادو: ۶٠ فتنه: ۶٠
زکات: ٣٢ برکت: ٣٢
ذهن : ۴٩ نور: ۴٩
زبان: ٢۵ موعظه (گفتار، اندرز): ٢۵
آرزو: ٨ ترس: ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی): ١٨ تبليغ کردن: ١٨
سختی: ١١۴ صبر: ١١۴
مرد: ٢۴ زن: ٢۴
ونيز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زير در قرآن ظاهر شده اند نگاهی
داشته باشيم:
نماز
: ۵
ماه: ١٢
روز: ٣۶۵
دوست عزیز
ممنون از این پست تحقیقی شما
بسیار خوب خواهد بد که چند تا از این کلمات را که تعدادشان ذکر شده ایه هایشان
ویرایش توسط oomiidd : ۱۳۸۷/۰۹/۲۳ در ساعت ۱۴:۵۴
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۳, ۱۲:۰۱ #8
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۷
- نوشته
- 598
- مورد تشکر
- 1,660 پست
- حضور
- 8 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
منون من هم از یک منبع مهم اینو گرفتم
سایتها رو میبینم
و هیچ فکر نکرد مامیان پریشانی تلفظ درهابرای خوردن یک سیبچقدر تنهاماندیم...
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۳, ۱۶:۱۶ #9
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۳, ۱۶:۵۰ #10
با سلام
در چند پست بالاتر چند نمونه را بررسی کردم و لینکهای مربوط به هر کدام را نیز قرار دادم ولی الان که نگاه می کنم خبری از اصل پست نیست
ایا پست من ویرایش شده یا اینکه این یک اشکال فنی بوده؟
در هر صورت
چند موردی که بررسی کردم نشان می داد این اعداد که دوست عزیزمان انها را بعنوان جنبه اعجاز قران اورند اشتباه می باشد
مثلا
تعداد کلمه نماز 90 عدد می باشد نه 5
یا تعداد کلمه زن 742 و تعداد کلمه مرد 545
و تعداد کلمه روز 658 میباشد
امیدوارم دست از اعتقادات اشتباه برداریم
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری