جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: 12 40x(احادیث امامان علیهم السلام)
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۲۸ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
12 40x(احادیث امامان علیهم السلام)
درهمایش که بودیم بنابه تذکریکی ازکاربران ظاهرا خانم Moamma
بودن اشاره فرمودن به نبود جایی برای احادیث امامان معصوم که ایشالا این امرباتذکرایشون محقق گردید
12امام هرکدام40حدیث می شود؟؟؟
ویرایش توسط Moamma : ۱۳۸۹/۰۳/۱۷ در ساعت ۰۱:۳۵ دلیل: اصلاح نام کاربر
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۳۲ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
دانلود1072حدیث ازکلمات قصاررسول اعظم محمد(ص)
دسترسی به سالنامه احادیث سایت حدیث
دسترسی به احادیث سایت شهید آوینی
کتابخانه اینترانتی ائمه اطهار علیهم السلام
چهل داستان و چهل حديث از چهارده معصوم سلام الله علیهم
امام اول
امام دوم
امام سوم
امام چهارم
امام پنجم
امام ششم
امام هفتم
امام هشتم
امام نهم
امام دهم
امام یازدهم
امام دوازدهم
احادیث 14 معصوم مخصوص موبایل
ویرایش توسط valayat : ۱۳۸۷/۰۹/۱۹ در ساعت ۰۹:۴۱
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۴۶ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان حضرت على عليه السلام
1ـ خير پنهانى و كتمان گرفتارى
من كنوز الجنه البر و اخفاء العمل و الصبر على الرزيا و كتمان المصائب.(1)
از گنجهاى بهشت;نيكـى كـردن و پنهان نمـودن كـار (نيك) و صبر بر مصيبتها و نهان كـردن گـرفتـاريها ( يعنـى عدم شكايت از آنها) است.
2ـ ويژگيهاى زاهد
الزاهـد فـى الـدنيـا مـن لـم يغلب الحـرام صبره و لم يشغل الحلال شكره.(2)
زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند, و حلال از شكرش باز ندارد.
3ـ تعدل در جذب و طرد افراد
احبب حبيبك هـونـا ما عسـى ان يعصيك يـومـا مـا. وابغض بغيضك هـونا ما عسى
ان يكون حبيبك يوما ما.(3)
با دوستت آرام بيا, بسا كه روزى دشمنت شود, و با دشمنت آرام بيا , بسـا كه روزى دوستت شود.
4ـ بهاى هر كس
قيمه كل امرء ما يحسن (4)
ارزش هـر كسـى آن چيزى است كه نيكـو انجـام دهــد, (مـرد را آن بهاست كه در ديـده اش زيبـاست . نهج البلاغه شهيــدى, ص 373)
5 ـ فقيه كامل
الا اخبر كم بالفقيه حق الفقيه؟ من لم يرخص الناس فى معاصى الله و لم يقنطهم مـن رحمه الله و لم نومنهم من مكرالله و لم يدع القرآن رغبه عنه الى ما سواه, و لا خير فـى عباده ليـس فيها تفقه. و لاخيـر فى علم ليـس فيه تفكـر . و لا خيـر فى قرائه ليس فيها تدبر.(5)
آيا شما را از فقيه كامل خبر ندهم ؟ آن كه به مردم اجازه نافرمانـى خـدا را ندهد, و آنها را از رحمت خدا نـوميد نسازد, و از مكر خـدايشان آسـوده نكند, و از قرآن رو به چيز ديگر نكند, و خيرى در عبادت بدون تفقه نيست, وخيرى در علـم بـدون تفكـر نيست, و خيـرى در قـرآن خـوانـدن بـدون تـدبـر نيست .
6ـ خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
انما اخشى عليكم اثنين: طول الامل و اتباع الهوى, اما طول الامل فينسى الاخره و امـا اتبـاع الهوى فـانه يصـد عن الحق.(6)
همانا بـر شما از دو چيز مـى ترسم :درازى آرزو و پيروى هواى نفس. اما درازى آرزو سبب فرامـوشى آخرت شـود, و اما پيروى از هـواى نفـس , آدمى را از حق باز دارد.
7ـ مرز دوستى
لاتتخذن عدو صـديقك صـديقـا فتعدى صـديقك.(7)
بـا دشمـن دوستت دوست مشـو كـه ( بـاايـن كـار) بـا دوستت دشمنـى مـى كنى .
8ـ اقسام صبر
الصبـر ثلاثه : الصبـر على المصيبه , و الصبـر علـى الطـاعه, و الصبـرعلــى المعصيه.(8)
صبر بر سه گونه است:صبر بر مصيبت, و صبر بر اطاعت, و صبر بر(ترك ) معصيت.
9ـ تنگدستى مقدر
من ضيق عليه فى ذات يده, فلم يظن ان ذلك حسن نظر من الله له فقد ضيع مامولا. و من وسع عليه فى ذات يده فلم يظن ان ذلك استدراج من الله فقد امـن مخوفا.(9)
هر كه تنگدست شد و نپنداشت كه اين از لطف خدا به اوست, يك آرزو را ضايع كرده و هـر كه وسعت در مـال يافت و نپنـداشت كه ايـن يك غافلگيـرى از سـوى خـداست, در جاى ترسناكى آسوده مانده است.
10ـ عزت نه ذلت
المنيه ولاالدنيه و التجلد و لا التبلـد و الدهـر يومان: فيوم لك و يوم عليك فـاذا كـان لك فلاتبطـر, اذا كـان عليك فلا تحزن فبكليهمـا ستختبـر.(10)
مردن نه خوار شدن و بى باكى نه خود باختن روزگار دو روز است, روزى به نفع تو و روزى بـه ضرر تـو چون به سودت شد شادى مكـن, و چون به زيانت گرديد غم مخور, كه به هر دوى آن آزمايش شوى.
11ـ طلب خير
مـا حـار مـن استخـار , ولانـدم مـن استشـار.(11)
هـر كه خيـر جـويـد سـرگـردان نشـود, وكسـى كه مشـورت نمايد پشيمان نگردد.
12ـ وطن دوستى
عمرت البلاد بحب الاوطان.(12)
شهرها به حب و دوستى وطن آباداند.
13ـ سه شعبه علوم لازم
العلـم ثلاثه: الفقه للاديـان, و الطب للابـدان, و النحـو للسـان.(13)
دانـش سه قسـم است: فقه براى ديـن, و پزشكـى براى تن , و نحـو براى زبان .
14ـ سخن عالمانه
تكلموا فى العلم تبين اقداركم .(14)
عالمـانه سخـن گـوييـد تـا قـدر شمـا روشـن گـردد.
15ـ منع تلقين منفى
لا تحدث نفسك تفقر و لا طول عمر.(15)
فقـر و تنگـدستـى و طـول عمـر را به خـود تلقيـن نكـن.
16ـ حرمت مومن
سبـاب المـومـن فسق و قتـاله كفـر و حـرمه مـاله كحرمه دمه.(16)
دشنام دادن به مومن فسق است,و جنگيدن با او كفر, و احترام مالش چـون احترام
خونش است.
17ـ فقر جانكاه
الفقـر المـوت الا كبـر, و قله العيـال احـد اليسـارين و هو نصف العيش. (17)
فقر و ندارى بزرگترين مرگ است وعائله كم يكى از دو توانگرى است,كه آن نيمى از خوشى است.
18ـ دو پديده خطرناك
اهلك النـاس اثنـان : خـوف الفقـر و طلب الفخر.(18)
دو چيز مـردم را هلاك كـرده: تـرس از نـدارى و فخـر طلبى.
19ـ سه ظالم
العامل بـالظلـم و المعيـن عليه و الـراضـى به شـركـاء ثلاثه.(19)
شخص ستمكار و كمك كننـده بـر ظلـم و آن كه راضى به ظلم است, هـر سه با هم شريك اند.
20ـ صبر جميل
الصبر صبـران: صبـر عنـد المصيبـه حسـن جميل, و احسـن من ذلك الصبر عند ما حرم الله عليك .(20)
صبر بر دو قسـم است: صبر بر مصيبت كه نيكـو و زيباست, و بهتر از آن صبر بر چيزى است كه خـداونـد آن را حـرام گـردانيـده است.
21ـ اداى امانت
ادوا ابمـانه و لـو الـى قـاتل ولـد الانبيـاء.(21)
امـانت را بپردازيـد گـر چه به گشنـده فـرزنـدان پيغمبـران بـاشـد.(22)
22ـ پـرهيز از شهرت طلبـى
قـال (ع) لكميل بـن زيــاد:
رويـدك لاتشهر, و اخف شخصك لا تذكر, تعلم تعلم و اصمت تسلم, لا عليك اذا عرفك دينه, لا تعرف الناس و لا يعرفونك,(23)
آرام بـاش, خـود را شهره مسـاز , خـود را نهان دار كه شناخته نشوى, يادگير تابدانى, خموش باش تا سالـم بمانى, برتـو هيچ باكى نيست, آن گاه كه خدا دينـش را به تـو فهمـانيـد, كه نه تـو مـردم را بشناسـى و نه مـردم تـو را بشناسنـد (يعنى گمنام زندگى كنى).
23ـ عذاب شش گروه
ان الله تعذب سته بسته: العرب بـالعصبيه والـدهـاقيـن بـالكبـر والامـراء بالجور والفقهاء بالحسد و التجار بالخيانه واهل الرستاق بالجهل.(24)
خـداونـد شـش كـس رابه شـش خصلت عذاب كند: عرب را به تعصب , و خـانهاى ده را به تكبـر, و فـرمـانروايان را به جور, و فقيهان را به حسـد, و تجـار را به خيـانت , و روستـايـى را به جهالت.
24ـ اركان ايمان
الايمان علـى اربعه اركان: التـوكل علـى الله, والتفويض الى الله و التسليم لامرلله و الرضا بقضاء الله . (25)
ايمان چهار پايه دارد: تـوكل بر خدا , واگذاردن كار به خدا , تسليم به امر خدا و رضا به قضاى الهى .
25ـ تربيت اخلاقى
ذللوا اخلاقكم بالمحاسن , و قودها الى المكارم. و عودوا انفسكم الحلم .(26) اخلاق خـود را رام خـوبيها كنيـد و به بزرگواريهايشان بكشـانيد و خود را به بردبارى عادت دهيد.
26ـ آسـانگيـرى بـر مـردم ودورى از كـارهـاى پست
لاتداقوا الناس وزنا بوزن, وعظموا اقداركم بالتغافل عن ادنى من الامور,(27) نسبت به مردم , زياد خرده گيرى نكنيد, و قدر خود را با كناره گيرى از كارهاى پست بالا بريد .
27ـ نگهبانان انسان
كفـى بالمرء, حـرزا, انه ليس احد من الناس الا و معه حفظه من الله يحفظونه ان لايتـردى فـى بئر و لا يقع عليه حـائط ولايصيبه سبع, فـاذا جـاء اجله خلـوا بينه و بين اجله.(28)
آدمـى را هميـن دژ بـس كه كسـى از مـردم نيست, مگر آن كه با او از طرف خدا نگهبانهاست كه او را نگه مـى دارند كه به چاه نيفتـد, و ديـوار بر سرش نريزد , درنده اى آسيبـش نرساند, چـون مـرگ او رسـد او را در برابـر اجلـش رها سازنـد.
28ـ روزگار تباهيها
ياتى على الناس زمان لا يعرف فيه الا الماحل و لايظرف فيه الا الفاجر و لا يوتمن فيه الا الخائن و لا يخون الا الموتمن, يتخذون الفىء مغنما و الصدقه مغرما و صله الـرحـم منا, و العبـاده استطاله علـى الناس و تعديا و ذلك يكـون عنـد سلطـان النسـاء و مشـاوره الامـاء, و امـاره الصبيان.(29)
زمانـى بر مردم خـواهـد آمد كه در آن ارج نيابد, مگر فرد بى عرضه وبى حاصل , و خـوش طبع و زيرك دانسته نشـود, مگر فاجـر , و مـورد اعتماد قرار نگيرد, مگر خائن و به خيانت نسبت داده نشـود مگر فـرد درستكار و امين, در چنيـن روزگارى, بيت المال را بهره شخصى خود گيرند, و صدقه را زيان به حساب آورند, و صله رحـم را بامنت به جاى آرند, و عبادت را وسيله بزرگى فروختـن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهنـد وايـن وقتـى است كه زنان,حاكـم وكنيزان,مشاور و كـودكان,فـرمانروا باشند.
29ـ زيركى به هنگام فتنه
كـن فـى الفتنه كـابـن اللبـون; لاظهر فيـركب , و لاضـرع فيحلب(30)
هنگام فتنه چون شتر دوساله باش كه نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شيرش دوشند.
30ـ اقبال و ادبار دنيا
اذا اقبلت الـدنيا علـى احـد اعارته محاسـن غيـره و اذا ادبــرت عنه سلبته محاسن نفسه.(31)
چون دنيا به كسى روى آرد, نيكوييهاى ديگران را بدو به عاريت سپارد, و چـون بدو پشت نمايد, خوبيهايش را بربايد.
31ـ ناتوان ترين مردم
اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان, واعجز منه من ضيع من ظفر به منهم.(32) ناتوان ترين مردم كسى است كه توان به دست آوردن دوستان را ندارد, و ناتوان تر از او كسـى كه دوستـى به دست آرد و او را از دست بـدهـد.
32ـ فرياد رسى و فرح بخشى گرفتار
من كفـارات الذنـوب العظام اغاثه الملهوف و التنقيـس عن المكروب.(33)
از كفـاره گنـاهـان بزرگ, فـريـاد خـواه را به فـرياد رسيدن , و غمگيـن را آسايش بخشيدن است.
33ـ نشانه كمال عقل
اذا تم العقل نقص الكلام.(34)
چـون خـرد كمـال گيـرد, گفتـار نقصـان پذيـرد.
34ـ رابطه با خدا
مـن اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس و من اصلح امر آخـرته اصلح الله له امـر دنياه.و من كان له مـن نفسه واعظ كان عليه مـن الله حافظ.(35)
آن كــه ميان خـود و خدا را اصلاح كنـد, خـدا ميان او و مـردم را اصلاح مـى كند و آن كه كار آخرت خـود را درست كند, خدا كار دنياى او را سامان دهد. و آن كه او را از خـود بـر خـويشتـن واعظى است خـدا را بـر او حـافظى است.
35ـ افراط و تفريط
هلك فى رجلان محب غال و مبغض قال.(36)
دو تـن با خاطر من هلاك شدند: دوستى كه اندازه نگاه نداشت و دشمنى كه بغض ـ مراـ در دل كاشت.
36ـ روايت و درايت
اعقلـوا الخبـر اذا سمعتمـوه عقل رعايه لا عقل روايه, فان رواه العلم كثير, و رعاته قليل.(37)
هرگاه حـديثى را شنيديد آن را با دقت عقلى به بند كشيد, نه بشنويد و روايت كنيـد كه راويـان علـم بسيـارنـد و فهميـدگـان آن انـدك در شمــار.
37ـ پاداش تارك گناه
ما المجاهد الشهيد فـى سبيل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف , لكاد العفيف ان يكون ملكا من الملائكه.(38)
مزد جهادگـر كشته در راه خـدا بيشتـر نيست از مرد پارسا كه ـ معصيت كردن ـ تواeدـ ليكـن ـ پارسا ماند و چنان است كه گويى پارسا فرشته اى است از فرشته ها.
38ـ پايان ناگوار گناه
اذكـروا انقطـاع اللذات و بقـاء التبعاب.(39)
به ياد آريـد كه لذتها تمام شـدنـى است و پـايان ناگـوار آن برجاى ماندنى.
39ـ صفت دنيا
فى صفه الدينا: تغر و تضر و تمر.(40)
در صفت دنيـا فـرمـوده است: مـى فـريبـد و زيـان مـى رسـانـد , مـى گذرد.
40ـ دينداران آخر الزمان
ياتـى علـى الناس زمان لا يبقـى فيه من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه. مساجدهم يومئذ عامره من البناء خراب مـن الهدى. سكانهاو عمارها شر اهل الارض , منهم تخرج الفتنه و الهيم تـاوى الخطيئه يردون من شذ عنها فيها. و يسوقون مـن تاخـر اليها. يقول الله تعالى ((فى حلفت لا بعثـن على اولئك فتنه اترك الحليـم فيها حيـران)) و قـد فعل. و نحـن نستقيل الله عثره الغفله.(41)
مردم را روزگارى رسد كه در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن, در آن روزگار ساختمان مسجـدهاى آنان نـو و تازه ساز است و از رستگارى ويران .
ساكنان و سازندگان آن مسجـدها بـدترين مردم زمين اند, فتنه از آنان خيزد و خطا به آنان درآويزد. آن كه از فتنه به كنار ماند بـدان بازش گردانند, و آن كه از آن پـس افتد به سويـش برانند. خداى تعالى فرمايد: ((به خـودم سـوگند, بر آنان فتنه اى بگمارم كه بردبار در آن سرگردان ماند)) و چنيـن كرده است, و ما از خدا مى خواهيم از لغزش غفلت درگذرد.
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۴۷ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام حسن مجتبى عليه السلام
1ـ نصيحت از سر اخلاص
ايها الناس انه مـن نصح لله و اخذ قوله دليلا هدى للتى هى اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده للحسنـى فان جار الله آمـن محفـوظ و عدوه خائف مخذول فاحترسـوا من الله بكثره الذكر.(1)
هان اى مردم كسى كه براى خدا نصيحت كند و كلام خدا را راهنماى خود گيرد, به راهـى پايدار رهنمون شـود و خـداونـد او را به رشـد و هـدايت مـوفق سازد و به نيكـويى استـوار گرداند, زيرا پناهنده به خدا در امان ومحفـوظ است ودشمـن خدا تـرسـان و بـى ياور است و بـا ذكـر بسيار, خـود را از (معصيت خـداى) بپـاييـد.
2ـ شناخت هدايت
و اعلمـوا علمـا يقينـا انكـم لـن تعرفـوا التقـى حتـى تعرفــوا صفه الهدى, و لن تمسكوا بميثاق الكتاب حتى تعرفوا الذى نبذه و لـن تتلوا الكتاب حق تلاوته حتـى تعرفـوا الذى حـرفه, فـاذا عرفتـم ذلك عرفتم البدع و التكلف و رايتــم الفـريه علـى الله و التحـريف و رايتـم كيف يهوى مـن يهوى.(2)
به يقين بدانيد كه شما هرگز تقوا را نشناسيد تا آن كه صفت هدايت را بشناسيد, و هـرگز به پيمان قـرآن تمسك پيدا نمـى كنيـد تا كسانـى را كه دورش انـداختنـد بشناسيد, و هرگز قـرآن را چنان كه شايسته تلاوت است تلاوت نمـى كنيـد تا آنها را كه تحريفـش كردند بشناسيد, هرگاه ايـن را شناختيد بدعتها و برخـود بستـن ها را خواهيد شناخت و دروغ بر خـدا و تحريف را خواهيد دانست و خـواهيد ديد كه آن كه اهل هوى است چگونه سقوط خواهد كرد.
3ـ فاصله ميان حق و باطل
بيـن الحق و البـاطل اربع اصـابع, مـا رايت بعينيك فهو الحق و قــد تسمع باذنيك باطلا كثيرا,(3)
بين حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است,آنچه با چشمت بينى حق است و چه بسـا بـا گـوش خـود سخـن بـاطل بسيـارى را بشنوى .
4ـ آزادى و اختيار انسان
مـن احال المعاصى على الله فقد فجر, ان الله لم يطع مكروها و لم يعص مغلوبا و لـم يعمل العبـاد سـدى مـن المملكه, بل هـو المـالك لمـا ملكهم و القـادر علـى ما عليه اقـدرهـم, بل امـرهـم تخييـرا و نهاهـم تحذيــرا.(4)
هركه گناهان را به خداوند نسبت دهد, به تحقيق فاجر و نابكار است, خـداونـد به زور اطاعت نشـود, و در نافرمانى مغلـوب نگردد, او بندگان رامهمل و سر خـود در ممكلت وجـود رها نكـرده, بلكه او مالك هـر آنچه آنها را داده و قادر بـر آنچه آنان راتـوانا كرده است مى باشد, آنان را فرمان داده تا به اختيار خودشان آن را بپذيـرنـد و نهيشـان نمـوده تـا به اختيـار خـود بـر حذر بـاشند.
5 ـ زهد وحلم و دوستى
قيل له (ع) ما الزهد؟
قال : الـرغبه فى التقـوى و الزهاده فى الدينا. قيل : فما الحلم ؟ قال كظم الغيظ و ملك النفـس قيل ما السـداد؟ قال: دفع المنكـر بـالمعروف.(5)
از حضـرت امـام حسـن مجتبـى(ع) پـرسيده شـد كه زهـد چيست؟
فـرمـود: رغبت به تقـوا و بـى رغبتـى در دنيـا.
سوال شد حلم چيست فرمود: فرو بردن خشـم و تسلط بر نفس.
سوال شد سداد و درستى چيست؟ فرمود: بر طرف نمودن زشتى به وسيله خوبى.
6ـ تقوا
التقـوى بـاب كل تـوبه و راس كـل حكمه وشـرف كل عمل. بـالتقـوى فاز من فاز من المتقين .(6)
تقـوا و پرهيزكارى سرآغاز هر توبه اى و سر هر حكمتى, و شرف و بزرگى هر عملى است و هـر كه از بـا تقـوايان كامياب گشته به وسيله تقـوا كـاميـاب شـده است.
7ـ خليفه به حق
انما الخليفه من سار بسيره رسول الله(ص) و عمل بطاعه الله و لعمرى انا لاعلام الهدى و منار التقى .(7)
خلافت فقط از آن كسـى است كه به روش رسول خدا(ص) بـرود, و به طاعت خـدا عمل كند, و به جان خـودم سـوگنـد كه ما اهل بيت نشانه هاى هدايت و جلـوه هاى پرفروغ پرهيزگارى هستيم .
8ـ حقيقت كرم و دنائت
قيل له (ع) ما الكرم ؟
قـال : الابتـداء بـالعطيه قبل المسـاله و اطعام الطعام فى المحل. قيل فمـا الـدنيئه؟ قـال : النظر فـى اليسيـر و منع الحقيـر.(8)
از امام مجتبـى (ع) سـوال شد: كرم چيست؟ فرمود: آغاز به بخشش نمودن پيش از درخـواست نمـودن و اطعام نمـون در وقت ضـرورت و قحطى.
سـوال شـد: دنـائت و پستـى چيست؟ فـرمـود: كوچك بينى و دريغ از اندك.
9ـ مشورت مايه رشد و هدايت
ماتشاور قوم الا هدوا الى رشدهم.(9)
هيچ قومى با همديگر مشورت نكنند, مگر آن كه به رشد و كمالشان هدايت شـوند.
10ـ لئامت و پستـى
اللـوم ان لاتشكر النعمه.(10)
پستى آن است كه شكر نعمت را نكنى.
11ـ بدتر از ننگ و زبونى
العار اهون من النار(11)
ننگ و زبونى بهتر از دوزخ رفتن است.
12ـ رفيق شناسى
قال الحسن(ع)لبعض ولده: يا بنى لا تواخ احدا حتى تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبـره و رضيت العشـره فـاخه علـى اقـاله العثـره و المـواسـاه فـى العسره.(12)
امام حسـن (ع) به يكى از فرزندانـش فرمود: اى پسرم بااحدى برادرى مكـن تا بـدانـى كجـاها مى رود و كجــاها مـىآيد, و چـون از حالـش خـوب آگاه شدى و معاشرتـش را پسنـديدى با او برادرى كـن به شرط ايـن كه معاشرت , بر اساس چشـم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
13ـ كار با توكل
لاتجـاهـد الطلب جهادالغالب و لا تتكل علـى القـدر اتكـال المستسلــم . (13) چـون شخص پيـروز در طلب مكـوش, و چـون انسان تسليم شـده به قدر اعتماد مكن (بلكه بـا تلاش پيگيـر و اعتمـاد و تـوكل به خـداونـد كـار كـن).
14ـ خويشاوند و بيگانه واقعى
القـريب مـن قـربته المـوده و ان بعد نسبه و البعيـد مـن بـاعدته المــوده و ان قرب نسبه.(14)
خويشاوند كسى است كه دوستى و محبت,او رانزديك كرده باشد و اگر چه نژادش دور باشـد.وبيگانه كسـى است كه از دوستـى و محبت به دور است و گـر چه نژادش نزديك باشد.
15ـ اعتماد به مقدرات الهى
من اتكل على حسـن الاختيار من الله له لـم يتمـن انه فى غير الحال التى اختارها الله له.(15)
هر كه بر حالى كه خدا براى او پيش آورد, اعتماد كند,آرزو نمى كند كه درحالتى غير از آنچه خدا برگزيده باشد.
16ـ آثار رفت و آمد در مسجد
مـن ادام الاختلاف الـى المسجـد اصـاب احـدى ثمــان:
آيه محكمه و اخـا مستفـادا و علما مستطـرفا و رحمه منتظره و كلمه تدله على الهدى او تــرده عن درى و تـرك الذنـوب حيـاء او خشيه.(16)
هـركه پيـوسته به مسجـد رود به يكـى از ايـن هشت فـايـده مـى رســد:
1ـ نشانه اى استوار (فهم آيات الهى) ,
2ـ دوستى قابل استفاده,
3ـ دانشى تازه ,
4ـ رحمتى مورد انتظار,
5ـ سخنى كه به راه راستش كشد,
6ـ يا سخنى كه او را از پستى برهاند,
7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا,
8ـ يا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.
17ـ بهترين چشم و گوش و دل
ان ابصـر الابصـار ما نفذ فـى الخير مذهبه, واسـمع الاسماع ما وعى التذكير و انتفع به , اسلـم القلـوب مـا طهر مــن الشبهات.(17)
همانـا بيناترين ديده ها آن است كه در طريق خير نفوذ كند و شنواترين گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فراگيرد و از آن سود برد, سالمتريـن دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
18ـ تزكيه در پرتو عبادت
ان مـن طلب العباده تزكـى لها, اذا اضـرت النوافل بالفريضه فارفضـوها.(18) به راستـى هـركه عبادت را به خاطر عبادت طلب كند خـود را تزكيه نموده است, هـرگـاه مستحبـات به واجبـات زيـان رسـانـد آن را تـرك كنيد.
19ـ عاقل خيرخواه
لايغش العاقل من استنصحه.(19)
عاقل و خـردمنـد به كسـى كه از او نصيحت و انـدرز خـواهـد خيـانت نكنـد.
20ـ ارزش دادن به آثار عبادت
اذا لقـى احـدكـم اخـاه فليقبل مـوجع النـور مـن جبهته. (20)
هرگاه يكـى از شما برادر خـود را ملاقات كند, بايد كه محل نور پيشانى (يعنى محل سجده) او را ببوسد.
21ـ اميد و پشتكار
واعمل لدنياك كانك تعيش ابدا, واعمل لاخرتك كانك تموت غدا واذا اردت عزا بلا عشيره و هيبه بلا سلطان فاخرج من ذل معصيه الله الى عز طاعه الله عزوجل.(21)
براى دنيايت چنان كار كن كه گويا هميشه زندگى مى كنى, و براىآخرتت به گونه اى كاركـن كه گـويا فردا خـواهى مرد, واگر عزتى بدون بستگان و شكـوهى بدون سلطنت خـواهـى, از معصيت و نافرمانـى خدا به طاعت و فرمانبرى خـداونـد عزوجل درآى .
22ـ نشانه اى مكارم اخلاق
مكارم الاخلاق عشـره: صـدق اللسان و صدق الباس و اعطاء السائل و حسن الخلق و المكافات بالصنائع و صله الرحـم و التذمم على الجار , معرفه الحق للصاحب وقرى الضيف و راسهن الحياء(22)
مكارم و فضائل اخلاق ده چيز است:
1ـ راستگويى,
2ـ راستگويى در وقت سختى و گرفتارى,
3ـ بخشش به سائل,
4ـ خوش خلقى,
5ـ پاداش در مقابل كارهاو ابتكارات,
6ـ پيوند با خويشان,
7ـ حمايت از همسايه,
8ـ حق شناسى درباره دوست و رفيق,
9ـ ميهمان نوازى ,
10ـ و در راس همه اينها شرم و حياست.
23ـ پرهيز از تملق و بدگويى
قال (ع) لـرجل: اياك ان تمـدحنى فانا اعلم بنفسى منك او تكذبنى فانه لا راى لمكذوب او تغاتب عندى احدا.(23)
امام به شخصى فرمود:
مبادا مرا ستايـش كنى زيرا مـن خود را بهتر مى شناسم , يا مرا درغگو شمارى, زيرا دروغگو انديشه و عقيده (ثابتـى) ندارد يا كسى را نزد مـن بدگـويى نمايى.
24ـ عوامل هلاكت آدمى
هلاك الناس فـى ثلاث: الكبـر, الحـرص , الحسـد. الكبر به هلاك الدين و به لعن ابليـس. الحـرص عدو النفـس و به اخـرج آدم مـن الجنه . الحسـد زائدالسـوء و به قتل قابيل هابيل.(24)
هلاكت و نـابـودى مـردم در سه چيز است: كبـر , حـرص, حسد. تكبر كه به سبب آن دين از بيـن مى رود و به واسطه آن ابليـس , مـورد لعنت قرار گرفت.
حـرص كه دشمـن جان آدمـى است و به واسطه آن آدم از بهشت خارج شـد.
حسـد كه سر رشته بـدى است و به واسطه آن قـابيل و هـابيل را كشت.
25ـ تقوا و تفكر
اوصيكـم بتقـوى الله و ادامه التفكـر فـان التفكـر ابـو كل خيـر وامه.(25)
شمارا به پرهيزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكر و انديشه سفارش مى كنم, زيرا كه تفكـر و انـديشه پـدر و مـادرتمـام خيــرات است .
26 ـ شستشوى دستها قبل و بعد از غذا
غسل اليـديـن قبل اطعام ينفـى الفقـر و بعده ينفـى الهم .(26)
شستن دستها پيش از غذا , فقر را از بين مى برد و بعد از غذا, غم و اندوه را مى زدايد.
27ـ دنيا, سراى عمل
الناس فى دار سهو و غفله يعملون و لا يعلمون فاذا صاروا الى دار الاخره صاروا الى دار يقين يعلمون و لا يعملون.(27)
مـردم در ايـن دنيا در سراى بـى خبرى و غفلت به سـر مـى برند, كار مـى كنند و نمى دانند, وقتـى كه به سراى آخرت رفتند, به خانه يقيـن مـى رسند, آنگاه است كه مى دانند, ولى ديگر كار نمى كنند.
28ـ همراهى با مردم
صاحب الناس بمثل ماتحب ان يصاحبوك.(28)
چنان بامـردم مصاحبت داشته باش كه خود دوست دارى به همان گونه باتو مصاحبت كنند.
29ـ عقاب و ثواب مضاعف
و الله انــى لاخـاف ان يـضاعف للـعاصـى منا العذاب ضعفيـن و ارجوا ان يوتى المحسن منا اجره مرتين.(29)
به خـدا قسـم من ترس از آن دارم كه عذاب گناهكاران از ما اهل بيت دو چندان گردد, و اميد آن را دارم كه نيكوكار ازما اهل بيت نيز پاداشـش دو برابر باشد.
30ـ نقش عقل و همت و دين
لاادب لمن لاعقل له, و لامـروه لمـن لاهمه له, و لاحيـاء لمـن لاديـن له.(30)
كسى كه عقل ندارد, ادب ندارد و كسى كه همت ندارد جـوانمردى ندارد و كسى كه دين ندارد حيا ندارد.
31ـ تعليم و تعلم
علم الناس علمك و تعلم علم غيرك.(31)
مـردم را بـا دانشت, دانـش بيـامـوز وخـود نيز دانـش ديگـران را فـراگيـر.
32ـ روى آوردن به چه كسى ؟
لا تات رجلا الا ان ترجوا نواله او تخاف باسه او تستفيد من علمه او ترجو بركته و دعائه او تصل رحما بينك و بينه .(32)
نزد كسـى مرو, مگـر آن كه به بخشـش او اميدوار, يا از قدرتش بيمناك, يا از دانشـش بهره مند, يابه بركت و دعايش اميدوارباشى, يا آن كه بيـن تو و او پيوند خويشاوندىاى باشد.
33ـ عقل و جهل
لاغنـى اكبـر مـن اعقل و لا فقـر مثل الجهل و لا وحشه اشـد مــن العجب و لا عيش الذ من حسن الخلق .(33)
هيچ بى نيازىاى بزرگتر از عقل و هيچ فقرى مانند جهل وهيچ وحشتى سخت تر از خود پسنـدى و هيچ عيشـى لذت بخـش تـر از خـوش اخلاقـى نيست.
34ـ على(ع) دروازه ايمان
ان عليـا بـاب مـن دخل كـان مـومنـا ومـن خـرج منه كـان كـافـرا. (34)
علـى(ع) دروازه ايمان است, هـركه داخل آن شـد مـومن و هركه خارج از آن شـد كافراست.
35ـ حق اهل بيت
والذى بعث محمـدا بـالحق لا ينتقص احـد من حقنا الا نقصه الله من عمله.(35)
قسـم به خـدايـى كه محمـد(ص) را به حق بـرانگيخت, هيچ كـس از حق مـا اهل بيت چيزى را كـم نكنـد مگـر آن كه خـداونـد از عملـش چيزى را كـم گـردانـد.
36ـ اول سلام , آنگاه كلام
مـن بـداء بـالكلام قبل السلام فلاتجيبـوه.(36)
كسـى كه پيـش از سلام كـردن ,آغاز به سخـن گفتـن نمـايـد, جـوابش را ندهيد.
37ـ نيكى و پرسش؟
الشـروع بـالمعروف و الاعطـاء قبل السـوال مـن اكبـر السـودد.(37)
آغاز نمـودن به نيكـى و بذل و بخشـش , پيـش از درخـواست نمودن از بزرگتريـن شرافتها و بزرگيهاست.
38ـ فراگيرى و كتابت دانش
تعلمـوا العلـم فـان لـم تستطيعوا حفظه فـاكتبـوه وضعوه فـى بيـوتكم.(38)
دانـش را فـراگيـريـد و اگـر تـوان حفظ كـردنـش را نداريد آن را بنويسيد و درخانه هايتان بگذاريد.
39ـ دعاى مستجاب
انا الضامـن لمـن لـم يهجـس فى قلبه الا الرضا ان يدعو الله فيستجاب له.(39)
كسى كه در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نكند, چون خدا را بخواند, من ضامن اجابت دعاى او هستم.
40ـ عبادت و پرستش
من عبد الله عبد الله له كل شىء.(40)
كسـى كه خـدا را اطاعت و عبـادت كنـد, خـداوند همه چيز را مطيع او گرداند.
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ تحف العقول, ص 227.
2 ـ تحف العقول, ص 227.
3 ـ همان,ص 229.
4 ـ تحف العقول, ص 231.
5 ـ همان, ص 225.
6 ـ تحف العقول, ص 234.
7 ـ همان,ص 233.
8 ـ همان,ص 225.
9 ـ تحف العقول, ص 233.
10 ـ همان, ص 233.
11 ـ همان, ص 234.
12 ـ همان, ص 233.
13 ـ تحف العقول ,ص 233.
14 ـ همان, ص 234.
15 ـ تحف العقول ,ص 234.
16 ـ همان, ص 235.
17 ـ تحف العقول , ص 235.
18 ـ همان,ص 236.
19 ـ همان, ص 236.
20 ـ همان, ص 236.
21 ـ بحـارالانـوار, ج 44, ص 139 چـاپ ايــران.
22 ـ تاريخ اليعقوبى, ج 2,ص 226.
23 ـ تحف العقول, ص 239.
24 ـ نـورالابصـار شبلنجـى, ص 110
25 ـ مجمــوعه ورام, ص 37.
26 حياه الامام الحسن, ج 1, ص 359.
27- مصابيح الانوار, ج 2,ص 271.
28- ـ تحف العقول, ص 55.
29- ملحقات احقاق الحق, ج 11, ,ص 231.
30- ناسخ التواريخ, ج 2, ص 173.
31- همان.
32- همان.
33- همان, ج 2,ص 174.
34- نـاسخ التـواريخ ج 2,ص 174
35ـ همـان, ج 2,ص 175.
36- همان.
37- همان.
38- ناسخ التواريخ , ج 2, ص 176.
39- اصول كافى , ج2, ص 62.
40- بحارالانوار ج71,ص 184, چاپ ايران.
برگرفته شده از كتاب سيره وسخنان پيشوايان - تاليف محمدعلى كوشا
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۴۷ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام حسين عليه السلام
ايتها العصابه بالعلـم مشهوره و بالخير مذكـوره و بالنصيحه معروفه و بالله فى انفـس الناس مهابه, يهابكم الشريف, و يكرمكم الضعيف و يـوثركم مـن لا فضل لكـم عليه و لا يد لكم عنده, تشفعون فى الحـوائج اذا امتنعت مـن طلابها, وتمشـون فـى الطريق بهيبه الملوك و كرامه الاكابر... فامـا حق الضعفاء فضيعتـم و اما حقكـم بزعمكـم فطلبتـم انتـم تتمنـون علـى الله جنته و مجـاوره رسله و امـانـا مــن عذابه؟(1)
حضرت ابى عبدالله الحسين (ع) خطاب به عالمان بى عمل و تاركان امر به معروف و نهى از منكر فرموده اند:
اى گروه نيرومندى كه به دانـش مشهور و به نيكى مذكور وبه خيرخواهى معروف و با نام خدا و مذهب در نفـوس مردم, با مهابت جلـوه گريد, شريف از شما حساب مى برد و ضعيف شما را گرامى مى دارد, وكسانى كه بر آنها برترى و حـقـى نـداريد, شمـا را بر خود ترجيح مى دهند, شما وسيله حوائجى هستيد كه بر خـواستـارانـش ممتنع است, و به هيبت پـادشـاهـان و كـرامت بزرگان در راه گـام بـرمـى دايـد...!
و اما حق ضعيفان را ضايع كرديد و حق خود را كه به گمانتان شايسته آنيد طلب نموديد...! و با ايــن حـال آرزوى بهـشت الهى را داريد و همجوارى پيـامبران و امـان از عذابـش را در سـر مـى پـرورانيــد.
2ـ اصلاح امت, نه قدرت طلبى
اللهم انك تعلم ما كان منا تنافسا فى سلطان و لا التماسا مـن فضول الحطام و لكـن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح فى بلادك و يـامن المظلومون مـن عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك.(2)
در باره فلسفه قيامش فرمود:
بار خدايا تـو مى دانى كه آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستيابـى به كالاى دنيا نيست, بلكه هـدف ما ايـن است كه نشـانه هاى دينت را به جـاى خـود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييـم تا ستمـديگان از بندگانت امنيت يابنـد و به واجبـات و سنتها و دستـورهـاى دينت عمل شــود.
3ـ بهداشت جسم و خود سازى
اوصيكم بتقوى الله و احذركم ايامه... فبادروا بصحه الاجسام فى مده الاعمار... فاياك ان تكـون ممن يخاف على العباد من ذنوبهم و يامـن العقـوبه مـن ذنبه.(3)
اى مردم! شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم و از(گناه كردن)درايامش بر حذر مـى دارم... در مـدت عمر به سلامت و تنـدرستـى جسـم پيشـى گيريد... و از كسانـى مباشيـد كه بـر گناه بندگان بيـم دارنـد و خـود از عقـوبت گناه خـويـش آسـوده خاطراند.!
4ـ اقسام جهاد
الحهاد على اربعه اوجه: فجهادان فرض و جهاد سنه لايقام الا مع فرض و جهادسنه, فـاما احد الفرضيـن فجهاد الرجل نفسه عن معاصى الله و هـو مـن اعظم الجهاد, و مجاهـده الذيـن مـن الكفار فرض. و امـا الجهاد الذى هـو سنه لا يقام الا مع فرض فان مجاهده العدو فرض على جميع الامه لو تركـوا الجهاد لاتاهـم العذاب و هو مـن عذاب الامه و هـو سنه علـى الامـام , وحـده ان يـاتـى مع الامه فيجـاهـدهـم.
و اما الجهاد الذى هو سنه فكل سنه اقامه الرجل و جاهد فى اقامتها و بلوغها و احيائها فـالعمل و السعى فيها مـن افضل الاعمال لانها احياء سنه و قد قال رسـول الله(ص) (من سـن سنه حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها الى يوم القيامه من غير ان ينقص من اجورهم شيئا(4)
جهاد بر چهار گونه است: دوتاى آن فرض, و يكى سنت كه جز با فرض بـر پاداشته نشـود, و ديگر جهاد سنت است, اما آن دوتايى كه فرض است, يكى جهاد شخص با نفـس خـود در مقابل معصيتهاى الهى است و آن بزرگتـرين جهاد است, و جهاد با كفار كه هـم مرز با شماينـد فرض است. و اما جهادى كه سنت است جز با فرض بـرپا نشـود , جهاد با دشمـن است, و واجب است بر همه امت, و اگر جهاد را ترك كننـد عذاب بـر آنان آيد و اين عذابى است كه از خود امت است. و چنين جهادى بر امام سنت است و حـد آن ايـن است كه امام با امت به سـراغ دشمـن رونـد و بـا آنها جهاد كننـد.
واما جهادى كه سنت مطلق است عبارت از هر سنتى است كه شخص آن را بر پا مى دارد و در برپايى و اجرا و زنده كردن آن تلاش مى كند. بنابرايـن, هر نوع كار و كوشـش در اقامه آن از بهترين اعمال خـواهد بـود, زيرا كه آن زنـده نمـودن سنت است و پيامبـر اكرم (ص) فـرمـوده استهر كه سنت و روش نيكـويـى را به وجـود آورد پاداشـش براى او خواهد بود و نيز ثواب هر كه تا روز قيامت بدان عمل كند, بدون آن كه از ثواب آنها چيزى كاسته شود.
5 ـ تباهى دنيا
ان هذه الـدنيا قد تغيرت و تنكرت و ادبـر معروفها, فلـم يبق منهاالا صبابه كصبابه الاناء و خسيـس عيـش كالمرعى الـوبيل , الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لايتناهى عنه , ليرغب المومـن فى لقاء الله محقا, فانى لا ارى المـوت الا سعاده و لاالحياه مع الظالمين الا برما, ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علـى السنتهم يحـوطـونه مـادرت معائشهم فـاذا محصـوا بـالبلاء قل الـديـانــون .(5)
امـام حسيـن (ع) در هنگـام سفـر به كـربلا فـرمـود:
راستى ايـن دنيا ديگر گـونه و ناشناس شده و معروفـش پشت كرده, و از آن جز نمى كه بركاسه نشيند و زندگـى اى پست, همچـون چراگاه تباه, چيزى باقـى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟ در چنين وضعى مومـن به لقاى خدا سزاوار است.
و مـن مرگ را جز سعادت, و زندگـى باظالمان را جز هلاكت نمى بينـم. به راستـى كه مردم بنده دنيا هستنـد و ديـن بر سر زبان آنهاست و مادام كه بـراى معيشت آنها بـاشـد پيـرامـون آن انـد, و وقتـى به بلا آزمـوده شـونـد دينـداران انـدك انـد.
6ـ نعمت ناخوش انجام
الاستـدراج مـن الله سبحـانه لعبـده ان يسبغ عليه النعم و يسلبه الشكر.(6) غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فروان دهد و توفيق شكرگزارى را از او بگيرد.
7 ـ عبادت تـاجـران , عابـدان و آزادگان
ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد,وان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار وهى افضل العباده(7)
گـروهـى خـدا را از روى ميل و رغبت(به بهشت) عبادت مى كنند كه ايـن عبادت تاجـران است, و گروهـى خـدا را از روى تـرس (ازدوزخ) مـى پـرستنـد و ايـن عبادت بندگان است و گروهى خدا را از روى شكر(و شايستگى پرستـش) عبادت مـى كنند وايـن عبـادت آزادگـان است كه بهتـريـن عبـادت است.
8 ـ پرهيز از ستمكارى
ايـاك و الظلـم من لايجـد عليك نـاصــرا الا الله عزوجل.(8)
بـرحذر بـاشيـد از ستـم كـردن به كسـى كه يـاورى جز خـداوند عزوجل ندارد.
9ـ روى آوردن به دينـدارى , جـوانمـرد و اصيل
لاتـرفع حــاجتك الا الـى احـد ثلاثه: الـى ذى ديـن, او مــروه او حسب .(9)
جز به يكى از سه نفر حاجت مبر: به ديندار, يا صاحب مروت, يا كسى كه اصالت خانوادگى داشته باشد.
10 ـ نشانه هاى مقبول و نامقبول انسانها
مـن دلائل علامات القبـول: الجلـوس الى اهل العقول. و مـن علامات اسباب الجهل الممـاراه لغيـر اهل الكفـر. و من دلائل العالم انتقاده لحديثه و علمه بحقـائق فنـون النظر.(10)
از دلائل نشــانه هـاى قبـول, همنشينـى بـا خـردمنــدان اسـت. و از نشانـه هاى مـوجبات نادانـى , مجادله با مسلمانان. و از نشانه هاى دانا ايـن است كـه سخـن خـود را نقـادى مـى كنـد وبه حقـايق فنـون نظر دانـاست.
11ـ نشانه هاى مومن
ان المومن اتخذ الله عصمته و قوله مرآته , فمره ينظر فى نعت المومنين وتاره ينظر فى وصف المتجبريـن , فهو منه فى لطائف و من نفسه فى تعارف و من فطنته فى يقين و من قدسه على تمكين.(11)
به راستى كه مومن خدا را نگهدار خود گرفته و گفتارش را آيينه خود,يك بار در وصف مـومنان مـى نگرد و بار ديگر در وصف زورگـويان, او از ايـن جهت نكته سنج و دقيق است و اندازه و قدر خود را مى شناسد واز هوش خود به مقام يقيـن مى رسد وبه پاكى خود استوار است.
12ـ بخل ورزى در سلام
البخيل من بخل بالسلام .(12)
بخيل كسى است كه به سلام كردن بخل ورزد.
13ـ نتيجه پيروى از گناهكار
مـن حـاول امـرا بمعصيه الله كـان افـوت لمـا يـرجـو و اسرع لما يحذر.(13)
كسى كه با نافرمانى خدا گرد كسى گردد,آنچه را اميد دارد از دست رفتنى تر است و از آنچه برحذر است زودتر دچارش گردد.
14ـ احترام به ذريه زهرا(س)
و الله لا اعطـى الـدنيه مـن نفسى ابدا و لتلقين فاطمه اباها شاكيه ما لقيت ذريتها امته و لا يـدخل الجنه احـد اذاهـا فـى ذريتها. (14)
به خدا قسـم من هرگز زير بار پستى و ذلت نخواهم رفت و در روز قيامت, فاطمه زهرا پـدرش را ملاقات خـواهـد كرد, در حالـى كه از آزارى كه فـرزنـدانـش ازامت پيامبر(ص) ديده اند به پدر خويـش شكايت خواهد برد و كسى كه ذريه فاطمه را آزار دهد داخل بهشت نخواهد شد.
15ـ فلسفه قيام
انـى لم اخرج و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جـدى (ص) اريـد ان آمـر بـالمعروف و انهى عن المنكـر و اسيـر بسيـره جــدى و ابى على بن ابيطالب.(15)
مـن از روى خود خواهى و خـوشگذارانى و يا براى فساد و ستمگرى قيام نكردم , بلكه قيام مـن بريا اصلاح در امت جدم مى باشد, مـى خـواهـم امربه معروف و نهى از منكر كنـم و به سيـره و روش جـدم وپـدرم علـى بـن ابيطـالب عمل كنــم.
16ـ مـا اهل بيت شـايسته حكـومتيـم
انـا احق بذلك احق المستحق علينـا ممـن تـولاه.(16)
ما اهل بيت به حكـومت وزمامـدارى ـ نسبت به كسانـى كه آن را تصـرف كرده اندـ سزاوارتريم.
17ـ امام كيست ؟
فلعمـرى ما الامام الا العامل بالكتاب والاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس نفسه على ذات الله.(17)
به جان خـودم سـوگند, امام و پيشـوا نيست, مگر كسـى كه به قرآن عمل كند و راه قسط و عدل را در پيـش گيـرد و تابع حق بـاشـد و خـود را در راه رضاى خـدا وقف سازد.
18ـ اهل بيت شايستگان حكومت
ايها الناس فانكـم ان تتقـوا الله و تعرفـوا الحق لاهله يكن ارضى لله و نحن اهل بيت محمـد (ص) اولـى بـولايه هذا الامـر مـن هـولاء المـدعيـن ما ليـس لهم و السائرين بالجور والعدوان.(18)
اى مردم ! اگر شما از خدا بترسيد و حق را براى اهلش بشناسيد, اين كار بهتر مـوجب خشنـودى خداوند خـواهد بـود و ما اهل بيت پيامبر, به ولايت و رهبرى , از ايـن مـدعيـان نـالايق و عاملان جـور و تجـاوز , شـايسته تـريـم.
19ـ قيام در مقابل ظالم
ايها الناس ان رسول الله (ص) قـال : من راى سلطانا جائـرا مستحلا لحرم الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنه رسول الله يعمل فـى عباد الله بـالاثـم و العدوان فلـم يغيـر عليه بفعل و لا قـول كـان حقـا علـى الله ان يـدخله مدخله. (19)
هان اى مردم ! پيامبر خدا فرموده است: كسى كه زمامـدارى ستمگر را بينـد كه حرام خدا را حلال مى سازد و عهدش را مى شكند وبا سنت پيامبر(ص) مخالفت مـى ورزد و در ميان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل مى كند, ولـى در مقابل او با عمل يا گفتار , اظهار مخالفت ننمايـد, بـر خـداونـد است كه او را با همان ظالم در جهنم اندازد.
20ـ خشنودى خالق, ملاك رستگارى
لاافلح قـوم اشتـروا مـرضـات المخلـوق بسخط الخـالق. (20)
رستگـار مبـاد مـردمـى كه خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خريدنـد.
21ـ بهترين ياران
انى لااعلم اصحابا اولى و لاخيرا من اصحابى و لا اهل بيت ابر و لا اوصل من اهل بيتى فجزاكم الله جميعا خيرا.(21)
در شب عاشورا فرمود: من اصحاب و يارانى بهتراز ياران خود نديده ام و اهل بيت و خاندانـى بهتر و با وفاتـر از اهل بيت خـود سراغ ندارم, خـداونـدبه همه شما جزاى خير دهاد.
22ـ آزمودگان استوار امام(ع)
و الله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الا الاقعس يستانسـون بالمنيه دونـى استيناس الطفل الى محالب امه.(22)
درباره اصحاب خود فرمود:
به خدا قسـم آنان را آزمودم , دلاور و استوارشان ديدم, به كشته شدن در ركاب من چنـان مشتـاق انـد كه طفل شيـرخـوار به پستـان مـادرش.!
23ـ بهترين سخن تسلى بخش
ان اهل الارض يموتون و اهل السماء لايبقون و ان كل شىء هالك الا وجه الله الذى خلق الارض بقـدرته و يبعث الخلق فيعودون و هـود فـرد وحــده. (23)
در مقام تسلى به خواهر بزرگوارش فرمود:
اهل زميـن مى ميرند واهل آسمان باقـى نمـى مانند و همه چيز رو به فناست, جز ذات پروردگارى كه زميـن را به قدرتـش آفريده, و خلق را برانگيزاند وهمه به سوى او باز مى گردند, و او تنها يگانه است.
24ـ شكيبايى, پل پيروزى
صبرا يا بنى الكرام فما الموت الا قنطره تعبر بكـم عن البـوس و الضراء الـى الجنان الواسعه والنعم الدائمه.(24)
به اصحـاب رزمنـده خـود در روز عاشـورا فـرمـود:
اى بزرگ زادگان صبر و شكيبايى ورزيد كه مرگ چيزى جز يك پل نيست كه شما را از سختـى و رنج عبـور داده و به بهشت پهنـاور و نعمتهاى هميشگـى آن مـى رسـانــد.
25ـ فرجام دنيا
عباد الله اتقوا الله و كونوا من الدنيا على حذر فان الدنيا لو بقيت على احد او بقـى عليها لكانت الانبياء احق بالبقاء و اولـى بالرضا و ارضـى بالقضاء غير ان الله خلق الـدنيا للفناء فجـديـدها بال و نعيمها مضمحل و سـرورهـا مكفهر و المنزل تلعه و الدار قلعه.فتزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقـوا الله لعلكـم تفلحـون.(25)
بنـدگان خدا! از خـدا بترسيد و از دنيا بر حذر باشيـد كه اگربنا بـود همه دنيا به يك نفر داده شـود و يا يك فـرد بـراى هميشه در دنيا بمانـد, پيامبران براى بقا سزوارتر بـودند و جلب خشنـودى آنان بهتر و چنيـن حكمـى خـوش آيندتـر بـود, ولـى هـرگز ! زيـرا خـداوند دنيا را بـراى فانـى شــدن خلـق نمــوده كه تازه هايش كهنه و نعمتهايـش زايل خواهد شد و سرور و شادىاش به غم و اندوه مبدل خواهـد گرديـد, منزلـى پست و خانه اى مـوقت است, پـس بـراى آخـرت خـود تـوشه اى برگيريد. و بهتريـن تـوشه آخرت تقـواست, از خدا بترسيد, باشد كه رستگار شويد.
26ـ مقاومت مردانه
لا و الله لااعطيهم بيـدى اعطـاء الذليل و لاافـر منهم فـرار العبيد (26)
نه به خـدا سـوگنـد, نه دست ذلت در دست آنان مـى گذارم و نه ماننـد بـردگان از صحنه جنگ در برابرشان فرار مى كنم.
27ـ آثار غذاى حرام
ويلكم ما عليكم ان تنصـوا الى فتسمعوا قولى و انما ادعوكم الى سبيل الرشاد فمن اطاعنى كان من المرشدين و من عصانى كان مـن المهلكين و كلكم عاص لامرى غير مستمع لقـولـى قـد انخزلت عطيـاتكـم مـن الحـرام و ملئت بطـونكـم مـن الحـرام فطبع الله على قلوبكم.(27)
در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمود :
واى بر شما چرا ساكت نمى شـويد, تا گفتارم را بشنويد؟ همانا مـن شما را به راه هدايت و رستگارى فرا مى خوانـم, هر كس از مـن پيروى كند سعادتمند است و هر كـس نافرمانى ام كند از هلاك شدگان است, شما همگى نافرمانى ام مى كنيد و به سخنـم گوش نمى دهيد, آرى در اثر هداياى حرامى كه به شما رسيده و در اثر غذاهاى حرامـى كه شكمهايتان از آنها انباشته شده, خـداوند اين چنيـن بر دلهاى شما مهر زده است.
28ـ هيهات كه زير بار ذلت روم
الا ان الدعى بن الدعى قد ركز بين اثنتين بين السله والذله و هيهات منا الذله يابى الله لنا ذلك و رسـوله و المـومنون و حجـور طابت و طهرت و اءنـوف حميه و نفـوس آبيه مـن ان نـوثـر طـاعه اللئام علـى مصـارع الكـرام.(28)
آگاه باشيـد كه فرومايه, فرزند فرومايه , مرا در بين دو راهـى شمشير و ذلت قـرار داده است و هيهات كه ما زير بار ذلت بـرويـم , زيـرا خـدا و پيامبـرش و مـومنان از ايـن كه ما ذلت را بپذيـريـم دريغ دارنـد, دامنهاى پـاك مـادران و مغزهاى با غيرت و نفوس با شرافت پدران , روا نمى دارند كه اطاعت افراد لئيـم و پست را بـر قتلگـاه كـريمـان و نيك منشـان مقـدم بـداريـم.
29ـ خشـم الهى بـر يهود, مجـوس و دشمـن اهل بيت (ع)
اشتـد غـضـب الله علـى اليهود اذجعلـوا له ولدا و اشتد غضبه على النصارى اذ جعلوه ثالث ثلاثه و اشتد غضبه على المجـوس اذ عبدوا الشمـس والقمر دونه و اشتد غضبه علـى قـوم اتفقت كلمتهم علـى قتل ابـن بنت نبيهم .(29)
خشم خداوند بر يهود آن گاه شدت گرفت كه براى او فرزندى قرار دادند, و خشمش برنصارى وقتـى شدت يافت كه براى او قائل به خـدايان سه گانه شدند, و غضبـش بر مجـوس آن گاه سخت شـد كه به جاى او آفتاب و ماه را پرستيدند, و خشمـش بر قـوم ديگرى آنگاه شـدت يافت كه بر كشتـن پسـر دختـر پيامبـرشان هماهنگ گـرديـدنـد.
30ـ اگـر ديـن نـداريـد, لااقل آزاد بـاشيـد
يـا شيعه آل ابـى سفيان ان لم يكـن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا فى دنياكم و ارجعوا الـى احسـابكـم ان كنتـم عربـا كمـا تزعمــون.(30)
اى پيروان خاندان ابوسفيان اگر دين نداريد و از روز قيامت نمى ترسيد لااقل در زندگـى دنياتان آزاد مرد باشيد, و اگـر خود را عرب مـى پنداريد به نياكان خـود بينديشيد.
31ـ پيشى گيرنده در آشتى
ايما اثنين جرى بينهما كلام فطلب احدهما رضـى الاخر كان سابقه الى الجنه.(31)
هر يك از دو نفـرى كه ميان آنها نزاعى واقع شـود و يكـى از آن دو رضايت ديگرى را بجـويـد , سبقت گيـرنـده ,اهل بهشت خـواهـد بــود.
32ـ ثواب سلام
للسلام سبعون حسنه تسع و ستـون للمبتـدء و واحـده للـراد.(32)
سلام كردن هفتاد حسنه دارد, شخت ونه حسنه از آن سلام كننـده و يكـى از آن جـواب دهنده است.
33ـ رضاى خدا نه هواى مردم
من طلب رضاءالله بسخط الناس كفاه الله امور الناس و مـن طلب رضا الناس بسخط الله و كله الله الى الناس .(33)
هركـس رضاى خدا را به غضب مردم بجويد, خدا او را از كارهاى مردم كفايت مى كند, و هـر كـس خشنـودى مردم را به غضب خدا بجـويـد, خـدا او را به مـردم واگذارد.
34ـ ويژگيهاى حضرت مهدى(عج)
تعـرفون المـهدى بـالسكينه والـوقار و بمـعرفه الحلال و بحاجه الناس اليه و لايحتاج الى احد.(34)
درباره حضرت مهدى (عج) فرموده:
شما مردم, آن حضرت را به داشتـن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مـردم به او و بـى نيـازى او ازمـردم مـى شنـاسيـد.
35ـ روياى دنيا
و اعلمـوا ان الـدنيـا حلـوهـا ومـرهـا حلـم و الانتبـاه فـى الاخره.(35)
بدانيد كه دنيا شيرينى و تلخى اش رويايى بيش نيست, و آگاهى و بيدارى واقعـى در آخرت است.
36ـ پرهيز از كلام پست و سبك
لاتقـولـوا بـالسنتكـم مـا ينقص عن قـدركــم .(36)
چيزى به زبـانتـان نيـاوريـد كه از ارزش شمـا بكـاهــد.
37ـ جاودانگى در مرگ با عزت
ليس الموت فى سبيل العز الا حياه خالده و ليست الحياه مع الذل الا الموت الذى لا حياه معه.(37)
مـرگ در راه عزت جز زنـدگى جاويد, و زنـدگـى بـا ذلت جز مـرگ بـى حيات نيست.
38ـ حرمت حيله و نيرنگ
و الخدع عندنا اهل البيت محرم.(38)
حيله و نيرنگ نزد مااهل بيت حرام است.
39ـ مرگ, پديده گريبانگير
خط الموت على ولـد آدم مخط القلاده على جيـد الفتاه و ما اولهنـى الى اسلافى اشتياق يعقوب الى يوسف.(39)
قبل از حـركت از مكه به سـوى عراق در ميـان جمعى از بنى هـاشـم فـرمود: مرگ گردنگير فرزندان آدم است; همچون گردن بند بر گردن دختر جوان, و مـن مشتاق ديـدن گذشتگـانـم هستـم مـاننـد اشتيـاقـى كه يعقـوب به ديـدن يـوسف داشت.
40ـ انديشه پايان كار
فان تكن الـدنـيا تعـد نـفيسـه
فدار ثـواب الله اعلـى و انبـل
و ان تكن الاموال للترك جمـعهـا
فما بال متروك به المـرء يبـخل
و ان تـكـن الارزاق قسمـا مقسما
فقلـه حرض المرء فى الكسب اجمل
و ان تكـن الا بدان للموت انشات
فقتل امرء بالسيف فى الله افضل
عليكم سلام الـلـه يـا آل احـمد
فانى ارانى عنكم سوف ارحل.(40)
در مسير حركت به جانب كوفه فرموده است:
زنـدگـى دنياگر چه نفيـس و پـربهاست,
ولـى پاداش خـدا در جهان ديگـر بالاتـر و پربهاتر است.
و اگر سرانجام جمع آورى مال و ثروت ترك نمـودن آن است,
پـس نبايد مرد براى آن بخل ورزد.
و اگـر زوريهاى بنـدگان, تقسيـم و مقـدر شـده است,
پـس كمـى حـرص مرد در كسب ,زيباتر.
و اگر بـدنها براى مرگ آفريده است,
پـس كشته شـدن مرد در راه خـدا چه بهتر.
درود بر شما اى خاندان پيامبر ,
كه مـن به زودى از ميان شما كوچ خواهـم كرد.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ
پى نوشت ها :
1 ـ تحف العقول , ص 237.
2 ـ تحف العقول, ص 243, چاپ اسلاميه.
3 ـ تحف العقول, ص 243 چاپ اسلاميه.
4 ـ تحف العقـول , ص 247و248, چـاپ اسلاميه.
5 ـ تحف العقول , ص 249ـ 250.
6 ـ تحف العقول , ص 250.
7 ـ همان, ص 250.
8 ـ همان,ص 251.
9 ـ تحف العقول , ص 251.
10 ـ همان, ص 252.
11 ـ تحف العقول, ص 253.
12 ـ همان, ص 253.
13 ـ همان,ص 253.
14 ـ لهوف سيد بن طاوس, ص 23.
15 ـ مقتل خوارزمى, ج 1,ص 188.
16 ـ تاريخ طبرى, ج 7,ص 240.
17 ـ كامل ابن اثيرج 3, ص 267.
18 ـ تاريخ طبرى, ج 7, ص 267و 298.
19 ـ همان, ج 4, ص 304.
20 ـ همان,ص 1,ص 239.
21 ـ تاريخ طبرى, ج 7,ص 322.
22 ـ مقتل مقرم , ص 262.
23 ـ مقتل خوارزمى, ج 1, ص 327.
24 ـ بلاغه الحسين,ص 190.
25 ـ مقتل خوارزمى , ج 1,ص 253.
26 ـ انساب الاشراف, ج 3, ص 188
27 ـ سخنان حسيـن بـن علـى از مدينه تا كربلا, ص 232.
28 ـ پيشين, ص 236.
29 ـ لهوف, ص 44, چاپ رضى.
30 ـ مقتل خوارزمى ,ج 2, ص 33.
31 ـ محجه البيصاء ج 4,ص 228.
32 ـ تحف العقول , ص 253, چاپ كتابچى.
33 ـ مشكات الانوار طبرسى, ص 86.
34 ـ يوم الخلاص, ص 52.
35 ـ نهج الشهاده, ص 169.
36 ـ جلاء العيون ج 2, ص 205.
37 ـ ادب الحسين و حماسته, ص 159.
38 ـ نـاسخ التـواريخ, زنـدگـانـى امـام حسيـن, ج 2,ص 158.
39 ـ لهوف , ص 26, چاپ نجف.
40 ـ مناقب ابن شهر آشوب ,ج4,ص 95.
برگرفته ازكتاب سيره وسخنان پيشوايان - تاليف محمدعلى كوشا
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۴۹ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام سجاد عليه السلام
1- يقين
الـرضـا بمكـروه القضـاء ارفع درجـات اليقيـن .(1)
خشنـودى از پيشـامـدهـاى خـويشـاينـد, بلنـدتـريـن درجه يقين است.
2ـ كرامت نفس
مـن كـرمت عليه نفسه هـانت عليه الـدنيـا.(2)
هـر كه كـرامت و بزرگـوارى نفـس داشته بـاشـد, دنيـا را پست انگـارد.
3ـ دنيا مايه ارزش نيست
اعظم النـاس خطـرا مـن لـم يـر الـدنيـا خطـرا لنفسه.(3)
پـر ارزش تـريـن مـردم كسـى است كه دنيـا را مـايه ارزش خـود نـدانـد.
4ـ پرهيز از دروغ
اتقـوا الكذب الصغيـر منه و الكبير فى كل جد و هزل فان الرجل اذا كذب فى الصغير اجترء على الكبير.(4)
از دروغ كوچك و بزرگ در هر جدى و شوخى اى بپرهيزيد, زيرا چون كسى دروغ كوچك گفت بـر دروغ بزرگ نيز جـرات پيـدا مـى كنـد.
5ـ صيانت از خود
الخير كله صيانه الانسان نفسه.(5)
همه خيـر ايـن است كه انسـان از خـود صيـانت كنـد.
6ـ با اينان منشين
اياك و مصاحبه الكذاب, فانه بمنزله السراب يقرب لك البعيد و يبعد لك القريب.
و ايـاك و مصـاحبه الفـاسق فـانه بـايعك بـاكله او اقل مـن ذلك.
و اياك و مصاحبه البخيل فانه يخذلك فى ماله احوج ما تكون اليه .
و اياك و مصاحبه الاحمق فانه يريد ان ينفعك فيضرك .
و اياك و مصـاحبه القـاطع لـرحمه, فـانـى و جـدته ملعونـا فـى كتاب الله.(6)
1 ـ مبادا با دروغگو همنشين شوى كه او چون سراب است, دور را به تو نزديك كند و نزديك را به دور نمايد.
2ـ مبادا با بـا فاسق و بدكار همنشين شـوى كه تـو را به يك لقمه و يا كمتـر بفرشد.
3ـ مبادا همنشيـن بخيل شوى كه او در نهايت نيازت بـدو , تو را واگذارد.
4ـ مبادا بـا احمق رفيق شـوى كه چـون خـواهـد سـودت رسانـد, زيانت مـى زنـد.
5ـ مبادا با آن كه از خويشان خـود مى بـرد, مصاحبت كنى كه مـن او را در قرآن ملعون يافتم .
7ـ ترك سخـن بى فايده و دورى از جدل
ان المعرفه و كمال دين المسلم تركه الكلام فيما لايعنيه و قله مرائه وحلمه و صبره و حسـن خـلقـه.(7)
معرفت و كمـال ديانت مسلمان , ترك كلام بى فايـده و كـم جـدل كردن, وحلـم و صبر و خوش خويـى اوست.
8ـ محاسبه نفس وتوجه به معاد
ابن آدم !انك لاتزال بخير ماكان لك واعظ من نفسك و ما كانت المحاسبه من همك, و ما كان الخوف لك شعارا و الحذر لك دثارا. ابـنآدم انك ميت و مبعوث وموقوف بيـن يـدى الله جل و عز, فاعد له جـوابا.(8)
اى فرزند آدم ! به راستى كه تو پيوسته روبه خيرى, تا خودت را پند دهى وحساب خودت را بـرسـى و تـرس از خـدا را روپـوش وپـرهيز را زيـرپـوش خـود سـازى .
اى فرزند آدم !تـو خواهى مرد و برآنگيخته خواهى شد و در حضور خداوند عز وجل قـرار خـواهـى گـرفت, پـس بـراى او جـوابـى را آمـاده كـن.
9ـ نتايج دعا
المومن مـن دعائه على ثلاث:اما ان يدخر له و اما ان يعجل له واما ان يدفع عنه بلاء يريد ان يصيبه.(9)
مومن از دعايش سه نتيجه مى گيرد:
الف ـ يابرايش ذخيره گردد,
ب ـ يا در دنيا برآورده شود,
ج ـ يـا بلايـى را كه خـواست به او بـرسـد, از او بگـردانـد.
10ـ مبغوضيت گداى بخيل
ان الله ليبغض البخيل السـائل المحلف.(10)
به راستـى كه خـداونـد, گـداى بخيلـى را كه سـوگند مى خـورد دشمـن دارد.
11ـ اسباب نجات
ثلاث منجيات للمومن : كف لسانه عن الناس و اغتيابهم. و اشتغاله نفسه بما ينفعه لاخـرته و دنيـاه وطـول البكـاء علـى خطيئته.(11)
سه چيز سبب نجات مومن است:
الف ـ باز داشتن زبان از غيبت مردم,
ب ـ مشغول كـردن خـودش به آنچه كه بـراى آخـرت و دنيـايـش سـود دهـد,
ج ـ و گريستن طولانى بر گناهانش.
12ـ به سوى بهشت
من اشتاق الى الجنه سارع الى الخيرات وسلا عن الشهوات و من اشفق من الناربادر بـالتـوبه الـى الله من ذنـوبه و راجع عن المحـارم.(12)
هر كه مشتاق بهشت است به حسنات شتابد و از شهوات دورى گزيند, هركه از دوزخ ترسـد براى تـوبه از گناهانـش به درگاه خـدا پيشى گيرد و از حرامها بـرگردد.
13ـ ثواب نگاه
نظر المـومـن فـى وجه اخيه المـومـن للمـوده والمحبه له عباده.(13)
نگـاه مهرآميز مـومـن به چهره بـرادر مـومنـش ومحبت به او عبـادت است.
14ـ پارسايى و دعا
مـا مـن شـىء احب الـى الله بعد معرفته و مـن عفه بطـن و فرج و ما من شـىء احب الى الله من ان يسئل.(14)
چيزى نزد خدا, پـس از معرفت او, محبوبتر از پارسايى شكم وشهوت نيست, وچيزى نزد خـدا محبـوبتـر از درخـواست كـردن از او نيست .
15ـ پذيرش عذر ديگران
ان شتمك رجل عن يمينك ثـم تحـول الـى يسـارك و اعتذر اليك فـاقبل عذره.(15)
اگر مردى از طرف راستت به تو دشنام داد و سپـس به سوى چپت گرديد و از تو عذر خواهى نمود عذرش را بپذير.
16ـ حق خدا بر بنده
فاما حق الله الاكبـر فانك تعبـده لايشرك به شيئا فاذا فعلت ذلك باخلاص جعل لك علـى نفسه ان يكفيك امـر الـدنيـا و الاخـره و يحفظ لك مـا تحب منها. (16)
حق خداوند بزرگ ايـن است كه او را بپرستـى و چيزى را شريكـش ندانـى و چون از روى اخلاص ايـن كار را كـردى, خـدا بـر عهده گرفته كه كار دنيا و آخرت تـو را كفـايت كنـد وآنچه از او بخـواهـى بـرايت نگهدارد.
17ـ حق پدر بر فرزند
و اما حق ابيك فتعلم انه اصلك و انك فرعه و انك لولاه لـم تكن ,فمهما رايت فى نفسك مما تعجبك فاعلـم ان اباك اصل النعمه عليك فيه و احمد الله و اشكره على قدر ذلك.(17)
و اما حق پدرت را بايد بـدانـى كه او اصل و ريشه توست و تو شاخه او هستـى, و بدانى كه اگر او نبود تـو نبـودى, پس هر زمانى در خود چيزى ديدى كه خوشت آمد بدان كه ( از پدرت دارى) زيرا اساس نعمت و خوشـى تـو, پدرت مى باشد, و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شكر كن.
18ـ تقدم طاعت خدا بر همه چيز
قدموا امر الله و طاعته و طاعه من اوجب الله طاعته بيـن يدى الامور كلها.(18) طـاعت خـدا و طـاعت هـر كه را خـدا واجب كـرده بـر همه چيز مقـدم بـداريـد.
19ـ حق مادر بر فرزند
فحق امك فان تعلم انها حملتك حيث لايحمل احد واطعمتك مـن ثمره قلبها ما لا يطعم احـد احـدا. و انها وقتك بسمعها و بصـرها و يـدها و رجلها و شعرها و بشـرها و جميع جـوارحها مستبشره بذلك , فرحه, مـوبله محتمله لما فيه مكروهها و المها و ثقلها و غمها حتـى دفعتها عنك يـدالقـدره و اخرجتك الـى الارض فرضيت ان تشبع و تجـوع هـى و تكسـوك و تعرى و تـرويك و تظما و تظلك و تصحـى و تنعمك ببـوسها و تلذذك بالنـوم بارقها و كان بطنها لك و عاء و حجرها لك حـواء و ثديها لك سقاء و نفسها لك وقاء , تباشر حر الـدنيا و بـردها لك و دونك , فتشكرها علـى قـدر ذلك و لا تقـدر عليه الا بعون الله و تـوفيقه.(19)
و اما حق مادرت ايـن است بدانى او تو را در شكـم خود حمل كرده كه احدى كسى را آن گـونه حمل نكنـد و از ميـوه دلـش به تـو خـورانيده كه كسـى از آن به ديگرى نخـورانـد, و اوست كه تـو را بـا گـوش و چشـم و دست و پا و مـو و همه اعضايـش نگهدارى كرده بديـن فداكارى شاداب شادمان و مواظب بـوده و هر ناگوارى و درد و سنگينـى و غمـى را تحمل كرده تا (توانسته) دست قـدرت (مكروهات) را از تـو دفع نموده و تو را ازآنها رهانده و به روى زميـن كشانده و باز هـم خوش بوده كه تو سير باشى و او گرسنه, و تو جامه پوشى و او برهنه باشد, تو را سيراب كند و خود تشنه بماند, تو را درسايه بدارد و خـود زير آفتاب باشد و با سختى كشيدن تـو را به نعمت رساند, و با بيخوابى خود, تو را به خواب كند, شكمـش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسايشگاه تو و پستايش مشك آب تو و جانـش فداى تو و به خاطر تو , و به حساب تـو, گرم و سرد و روزگار راچشيده است. به ايـن اندازه قدرش را بـدانـى و ايـن رانتـوانـى مگـر به يـارى و تـوفيق خـدا.
20ـ تـرغيب به علـم
لو يعلم الناس ما فـى طلب العلم لطلبـوه و لـو بسفك المهج وخـوض اللجج .(20)
اگر مردم بـدانند كه در طلب علم چه فايـده اى است, آن را مـى طلبنـد اگر چه با ريختـن خـون دل و فـرو رفتـن در گـردابها بـاشـد.
21ـ ارزش مجالس صالحان
مجـالـس الصـالحيـن داعيه الـى الصلاح و آداب العلماء زيـاده فـى العقل .(21)
مجلسهاى شـايستگـان , دعوت كننـده به سـوى شـايستگى است و آداب دانشمنـدان , فزونى در خرد است.
22ـ گناهانى كه مانع اجابت دعايند
الذنوب التى ترد الدعاء: سـوء النيه , و خبث السريره, و النفاق مع الاخوان, و ترك التصـديق بالاجابه و تاخـير الصلـوات المفـروضه حتى تذهب اوقاتها, و تـرك التقرب الى الله عزوجل بالبر و الصـدقه, واستعمال البذاء و الفحش فى القول(22)
گنـاهـانـى كه دعا را رد مـى كننـد , عبـارتنـد از:
1ـ نيت بد,
2ـ ناپاكى باطن,
3ـ نفاق با برادران,
4ـ عدم اعتقاد به اجابت دعا,
5ـ تاخير نمازهاى واجب از وقت خودش,
6ـ تـرك تقـرب به خـداونـد عزوجل به وسيله تـرك احسـان و صـدقه,
7ـ ناسزا گويى و بدزبانى .
23ـ تاركان جاودانگى
عجبـا كل العحب لمـن عمل لـدار الفنـاء و تـرك دار البقـاء. (23)
شگفتا از كسـى كه كار مى كند براى دنياى فانى وترك مـى كنـد سراى جاودانى را .
24ـ نتيجه اتهام
مـن رمـى النـاس بمـا فيهم رمـوه بمـا ليـس فيه.(24)
هـر كه مـردم رابه چيزى كه در آنهاست متهم كنـد, او را بهآنچه كه رد او نيست متهم كنند .
25ـ دنيا وسيله است , نه هدف
مـا تعب اولياءالله فـى الـدنيا للـدنيا, بل تعبـوا فـى الـدنيـا للاخـره,(25)
اولياى خـدا در دنيا بـراى دنيا رنج نمـى كشنـد, بلكه در دنيا بـراى آخـرت رنج مى كشند.
26ـ به خدا پناه مى برم
اللهم انـى اعوذ بك مـن هيجـان الحرص و سـوره الغضب و غلبه الحسـد... و سـوء الولايه لمن تحت ايدينا.(26)
خدايا به تو پناه مى برم از طغيان حرص و تندى خشم و غلبه حسد... و سرپرستى بد براى زير دستانمان.
27ـ پـرهيز از گنـاهكـاران, ظالمـان و فـاسقـان
اياكـم و صحبه العاصين, و معونه الظالمين و مجاوره الفاسقين و احذروا فتنتهم, و تباعدوا من ساحتهم .(27)
از همنشينـى با گنهكاران و يارى ستمگـران و نزديكـى با فاسقان بپرهيزيـد. از فتنه هـايشـان بـر حذر بـاشيـد و از درگـاهشـان دورى گزينيـد.
28ـ نتيجه مخالفت با اولياءالله
واعلمـوا انه مـن خالف اولياء الله و دان بغير ديـن الله, و استبد بامره دون امر ولى الله , فى نار تلتهب.(28)
بـدانيد هر كه با اولياى خدا مخالفت كند , و به غير از دين خدا دين ديگرى را پيروى نمايد و به راى خـويـش استبـداد ورزد, نه به فرمان ولى خدا , در آتشـى فروزان درافتد.
29ـ توجه به قدرت وقرب خدا
خف الله تعالـى لقـدرته عليك و استحـى منه لقـربه منك. (29)
از خـداى متعال به خاطر قـدرتـش بر تو بترس, و به خاطر نزديكى اش به تـو , از او شرم و حيا داشته باش .
30ـ پرهيز از دشمنى وتوجه به دوستى
لاتعاديـن احـدا و ان ظننت انه لايضـرك, و لاتزهـدن فى صـداقه احـد و ان ظـننت انه لا ينفعك... .(30)
حتما با هيچ كس دشمنى نكن, هرچند گمان كنى كه او به تو زيان نرساند, و حتما دوستى هيچ كس را ترك نكن هر چند گمان كنى كه او به تو سودى نرساند
31ـ بهترين ميوه شنوايى
لكل شـىء فـاكهه و فـاكهه السمع الكلام الحسـن .(31)
بـراى هـر چيزى ميـوه اى است و ميـوه شنـوايـى كلام نيكـوست.
32ـ فايده سكوت
كف الاذى رفض البذاء, و استعن علـى الكلام بـالسكـوت , فـان للقـول حـالات تضـر, فاحذر الاحمق.(32)
جلوگيرى از آزار و ترك كلام قبيح است, و در سخـن گفتـن از سكوت كمك بخواه, زير براى سخـن , حالاتـى است كه زيان مـى زنـد, بنابرايـن از سخـن احمق بـرحذر باش.
33ـ راستگويى و وفا
خيـر مفـاتيح الامـور الصـدق و خيـر خـواتيمها الـوفـاء.(33)
بهترين كليد گشايـش كارها, راستگـويـى, وبهتريـن مهر پايانـى آن وفادارى است.
34ـ غيبت
ايـاك و الغيبه فـانها ادام كلاب النـار.(34)
از غيبت كـردن بپـرهيز ,زيـرا كه خـورش سگهاى جهنـم است.
35ـ كريم و لئيم
الكـريـم يبتهج بفضله , واللئيـم يفتخـر بملكه.(35)
كريم و بخشنده به بخشـش خويـش خـوشحال است و لئيـم و پست به دارايى اش مفتخر است.
36ـ پاداش احسان
مـن كسـا مـومنـا كسـاه الله مـن الثيـات الخضـر.(36)
هـر كه مـومنـى را بپوشاند, خـداوند به او از جامعه هاى سبز بهشتى بپـوشانـد.
37ـ اخلاق مومن
مـن اخلاق المـومـن الانفاق علـى قـدر الاقتـار, و التوسع علـى قـدر التـوسع, و انصـاف النـاس, و ابتـداوه ايـاهـم بـالسلام عليهم.(37)
از اخلاق مـومـن , انفاق به قدر تنگـدستـى, وتوسعه در بخشـش, به قـدر تـوسعه و انصـاف دادن به مـردم , و پيشـى گـرفتـن سلام بـر مـردم است.
38ـ درباره عافيت
انـى لاكـره للـرجل ان يعافـى فـى الـدنيـا فلا يصيبه شـىء مـن المصـائب. (38) مـن براى كسى نمى پسندم كه در دنيا عافيت داشته باشد وهيچ مصيبتى به او نرسد.
39ـ ثواب و عقاب روزدرس
ان اسـرع الخيـر ثـوابـا البـر, و اسـرع اشـر عقـوبه البغى. (39)
به راستـى كه ثـواب نيكـوكارى , زودتر از هر كار خيرى خـواهد رسيد, و عقـوبت ستمگـرى, زودتـر از هـر بـدى دامنگيـر آدمـى شـود.
40ـ دعا, سپر بلا
ان الـدعاء ليـرد البلاء و قـد ابـرم ابـرامـا. الدعاء يدفع البلاء النازل و مالم ينزل.(40)
به راستـى كه دعا, بلا را برگرداند, آن هم بلاى حتمى را . دعا بلايى را كه نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع كند.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ تحف العقول, ص 278.
2 ـ همان,ص 278.
3 ـ همان,ص 278.
4 ـ همان, ص 278.
5 ـ همان,ص 278.
6 ـ تحف العقول , ص 279.
7 ـ تحف العقول, ص 279.
8 ـ همان, ص 280.
9 ـ همان, ص 280.
10 ـ تحف العقـول ,ص 282
11 ـ همـان,ص 282
12 ـ تحف العقـول , ص 281.
13 ـ همان, ص 282.
14 ـ همان,ص 282.
15 ـ همان, ص 282.
16 ـ تحف العقول, ص 256.
17 ـ همان, ص 263.
18 ـ تحف العقول ,ص 254.
19 ـ همان , ص 263.
20 ـ اصول كافى , ج 1, ص 43. 21 ـ تحف العقول , ص 204, چاپ بيروت.
22 ـ معانـى الاخبـار, ص 271, چـاپ جـامعه مـدرسيـن .
23 ـ بحـارالانـوار,ج 73, ص 127, چـاپ ايـران.
24 ـ همان,ج 75,ص 261.
25 ـ همان, ج 73, ص 93.
26 ـ صحيفه سجاديه, دعاى 8.
27 ـ تحف العقول , ص 254.
28 ـ همان,ص 254.
29 ـ بحارالانوار, ج 78, ص 160.
30 ـ همان ج 78,ص 160.
31 ـ بحارالانوار, ج 78,ص 160.
32 ـ همان, ج 78,ص 161.
33 ـ همان, ج 78,ص 161.
34 ـ همـان,ج 78, ص 161
35ـ بحـارالانـوار, ج 78,ص 161.
36 ـ اصول كافى, ج 3,ص 293.
37 ـ همان,ج3,ص 338.
38 ـ همان,ج 3,ص 355.
39 ـ اصول كافى, ج 4,ص 201.
40 ـ همان ,ج 4,ص 215ـ 216.
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۵۱ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام باقر عليه السلام
1ـ نافرجام و خوش انجام
فلرب حريص على امر من امور الدنيا قد ناله,فلما ناله كان عليه و بالا و شقى به و لـرب كـاره لامـر مـن امـور الاخـره قـد ناله فسعدبه.(1)
چه بسا حـريصـى بـر امـرى از امـور دنيا دست يافته و چـون بدان رسيده باعث نافرجامى و بدبختـى او گرديده است, و چه بسا كسـى كه براى امرى از امـور آخرت كـراهت داشته و بـدان رسيـده , ولى به وسيله آن سعادتمنـد گـرديـده است.
2ـ بهترين فضيلت و برترين جهاد
لا فضيله كـالجهاد, و لاجهاد كمجـاهــده الهوى.(2)
فضيلتـى چـون جهاد نيست , و جهادى چـون مبـارزه بـا هـواى نفـس نيست.
3ـ استقامت بزرگ
اوصيك بخمـس: ان ظلمت فلا تظلـم و ان خـانـوك فلا تخـن و ان كذبت فلا تغضب, و ان مدحت فلا تفرح و ان ذممت فلاتجزع.(3)
تو را به پنج چيز سفارش مى كنم:
1 ـ اگر مورد ستم واقع شدى ستم مكن,
2 ـ اگر به تو خيانت كردند, خيانت مكن,
3 ـ اگر تكذيبت كردند, خشمگين مشو,
4 ـ اگر مدحت كنند, شاد مشو,
5 ـ و اگر نكوهشت كنند بيتابى مكن.
4ـ پذيرش سخن پاك
خذوا الكلمه الطيبه ممـن قـالها و ان لم يعمل بها.(4)
سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيرد, اگر چه او خود , بدان عمل نكند .
5 ـ زيبايى حلم با علم
ما شيب شىء بشىء احسن من حلم بعلم.(5)
چيزى بـا چيزى نيـاميزد كه بهتـر از حلـم بـا علـم بـاشد.
6ـ كمال جامع انسانى
الكمال كل الكمال التفقه فى الدين و الصبر على النائبه و تقدير المعيشه.(6) همه كمال در سه چيز است:
1ـ فهم عميق در دين,
2ـ صبر بر مصيبت و ناگوارى,
3ـ و اندازه گيرى خرج زندگانى.
7ـ سه خصلت نيكو
ثلاثه من مكارم الدنيا و الاخره: ان تعفو عمـن ظلمك و تصـل مـن قطعك , و تحلم اذا جهل عليك.(7)
سه چيز از مكارم دنيا و آخرت است:
1ـ گذشت كنـى از كسـى كه به تـو ستـم كـرده است,
2ـ بپيوندى به كسى كه از تو بريده است,
3ـ و بـردبـارى ورزى در وقتـى كه بـا تـو به نـادانى برخـورد شود.
8 ـ اصرار در دعا
ان الله كره الحاح الناس بعضهم على بـعـض فـى الـمساله و احـب ذلـك لـنفسه, ان الله جل ذكـره يحب ان يسـال و يطلب مـا عنـده,(8)
خـدا را بـد آيد كه مردم در خواهش از يكديگر اصرار ورزند, ولى اصرار را در سوال از خـودش دوست دارد, همانا خداوند ـ كه يادش بزرگ است ـ دوست دارد كه از او سوال شود و آنچه نزد اوست طلب گردد.
9ـ فضيلت عالم بر عابد
عالـم ينتفع بعلمه افضل مـن سبعيـن الف عابـد.(9)
دانشمنـدى كه از علمـش استفـاده شـود, از هفتاد هزار عابـد بهتر است.
10ـ دو خصلت عالم
لايكون العبـد عالما حتـى لايكـون حاسـدا لمـن فوقه و لا محقرا لمن دونه.(10) هيچ بنده اى عالـم نباشد تا ايـن كه به بالا دست خود حسد نبرد و زير دست خود را خوار نشمارد.
11ـ سه پاداش
من صدق لسانه زكا عمله, و من حسنت نيته زيد فى رزقه, و من حسن بـره باهلـه زيد فى عمره.(11)
هر كه زبانش راست است كردارش پاك است, و هر كه خوش نيت است روزىاش فزون است, و هـر كه بـا اهلـش نيكـى مـى كنـد به عمـرش افزوده شـود.
12ـ پرهيز از كسالت
اياك و الكسل و الضجـر فـانهما مفتـاح كل شر, من كسل لم يـود حقا و مـن ضجر لم يصبر على حق.(12)
از كسالت و تنگـدلى بپرهيز كه اين دو كليد هر بدى باشند, هر كه كسالت ورزد حقـى را نپـردازد , و هـر كه تنگـدل شـود بـر حق شكيبـا نبود.
13ـ بدترين حسرت در روز قيامت
ان اشـد النـاس حسـره يـوم القيمه عبـد وصف عدلا ثـم خالفه الـى غيـره.(13) پر حسرت ترين مردم در روز قيامت,بنده اى است كه عدلى را وصف كند و خودش خلاف آن را عمل كند.
14ـ نتايج صله رحم صله
صله الارحام تزكى الاعمـال و تنمـى الامـوال و تـدفع البلوى و تيسـر الحساب و تنسى فى الاجل.(14)
صله ارحام, اعمال را پاكيزه گرداند و امـوال را بيفزايد و بلا را بگرداند و حسـاب را آسـان كنـد و اجل را به تـاخيـر اندازد.
15ـ نيكو گفتارى با ديگران
قـولـوا للناس احسـن مـا تحبـون ان يقـال لكـم.(15)
به مـردم بگـوييـد بهتر از آن چيزى كه خـواهيـد به شمـا بگـوينـد.
16ـ هديه الهى
ان الله يتعهد عبده المومن بالبلاء كما يتعهد الغائب اهله بـالهديه و يحميه عن الدنيا كما يحمى الطبيب المريض.(16)
همانا خـداوند بنده مومنش را با بلا مورد لطف قرار دهد, چنان كه سفر كرده اى بـراى خانـواده خـود هديه بفرستـد, و او را از دنيا پرهيز دهـد, چنان كه طبيب مريض را پرهيز دهد.
17ـ راستگويى و اداى امانت
عليكم بالورع و الاجتهاد و صدق الحديث و اداء الامانه الى من ائتمنكـم عليها بـرا كان او فاجـرا, فلـو ان قاتل على بـن ابى طالب عليه السلام ائتمننـى علـى امانه لاديتها اليه.(17)
بر شما باد پارسايى و كوشش وراستگويى و پرداخت امانت به كسى كه شمارا امين بر آن دانسته, نيك باشد يا بد.و اگر قاتل على بـن ابيطالب (ع) به مـن امانتـى سپـرد , هـر آينه آن را به او بـر خـواهـم گـرداند.
18ـ تعريف غيبت و بهتان
مـن الغيبه ان تقول فى اخيك ما ستره الله عليه , وان البهتان ان تقـول فـى اخيك ما ليس فيه.(18)
غيبت آن است كه درباره برادرت چيزى را بگويى كه خداوند بر او پوشيده و مستور داشته است . و بهتـان آن است كه عيبـى را كه در بـرادرت نيست به او ببندى.
19ـ دشنام گو , مبغوض خداست
ان الله يبغض الفاحش المتفحش.(19)
خـداونـد, دشنـام گـوى بـىآبـرو را دشمن دارد.
20ـ نشانه هاى تواضع
التـواضع الرضا بالمجلس دون شرفه, و ان تسلم على من لقيت و ان تترك المراء و ان كنت محقا.(20)
تواضع و فروتنى آن است كه(آدمى) به نشستن در آنجا كه شانش نيست راضى باشد, و ايـن كه به هـر كـس رسيـدى سلام كنـى, و جـدال را وانهى گـرچه بـر حق باشـى.
21ـ پاكدامني, بهترين عبادت
افضل العباده عفه البطن و الفرج.(21)
بالاترين عبادت, عفت شكم و شهوت است.
22ـ نشانه شيعه واقعى
مـا شيعتنـا الا مـن اتقـى الله و اطـاعه.(22)
شيعه مـا نيست مگـر آن كه تقـواى الهى داشته بـاشـد و خدا را فـرمان بـرد.
23ـ ريشه گناه , نشناختن خداست
ما عرف الله من عصاه .(23)
خدا را نشناخته آن كه نافرمانى اش كند.
24ـ عقل, بهترين مخلوق الهى
لما خلق الله العقل استنطقه ثـم قال له: اقبل فاقبل. ثم قال له ادبر فادبر ثـم قال: و عزتى و جلالى ما خلقت خلقا هو احب الى منك و لا اكملتك الا فيمـن احب امـا انى ايـاك آمر و اياك انهى و اياك اعاقب و اياك اثيب.(24)
چـون خداوند, عقل را آفريد از او بازپرسى كرد ,به او گفت: پيش آى! پيش آمد گفت: بازگرد. بازگشت. فرمـود: به عزت و جلالـم سـوگند , مخلـوقى راكه از او به پيشـم محبـوبتر باشد نيافريدم. و تـو را تنهابه كسانى كه دوستشان دارم به طور كـامل دادم همـانـا امـر و نهى وكيفـر و پـاداشـم متـوجه توست.
25ـ بر اساس عقل
انما يداق الله العباد فى الحساب يوم القيمه على قدر ما آتاهم مـن العقـول فى الدنيا(25)
خـداوند در روز قيامت در حساب بندگانش, به اندازه عقلى كه در دنيا به آنها داده است, دقت و باريك بينى مى كند.
26ـ مزد معلم و متعلم
ان الذى يعلم العلم منكم له اجر مثل اجر المتعلم و له الفضل عليه, فتعلموا العلـم مـن حمله العلـم و علمـوه اخـوانكـم كمـا علمكمـوه العلماء. (26)
آن كه از شما به ديگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجوست و از او هم بيشتر. از دانشمندان دانـش فراگيريد و آن را به برادران دينى خـود بياموزيد , چنان كه دانشمندان به شما آموختند.
27ـ گناه فتوا دهنده بى دانش
مـن افتى الناس بغير علم و لاهدى لعنته ملائكه الرحمه و ملائكه العذاب و لحقه وزر من عمل بفتياه.(27)
هركه بدون علم و هدايت به مردم فتوا دهد,فرشتگان رحمت و فرشتگان عذب او را لعنت كننـد وگنـاه آن كه به فتـوايـش عمل كنـد دامنگيـرش شود.
28ـ عالمان دوزخى
من طلب العلم ليباهى به العلماء او يمارى به السفهاء او يصرف به وجوه الناس اليه فليتبـوا مقعده مـن النـار ان الرئاسه لاتصلح الا لاهلها. (28)
هركه علم و دانش را جـويد براى آن كه بر علماء ببالد يا با سفهاء بستيزد يا مردم را متـوجه خود كند, بايد آتـش دوزخ را جاى نشستـن خود گيرد; همانا رياست جز براى اهلش شايسته نيست.
29ـ سرنگونان جهنمى
فـى قول الله عزوجل (( فكبكبـوا فيها هم و الغاون)) قال: هم قوم وصفوا عدلا بالسنتهم ثم خالفوه الى غيره.(29)
دربـاره آيه شـريفه (( فكبكبـوا فيها هـم و الغاون)) (30)
يعنـى: ((اينها و گمـراهـان در دوزخ سـرنگـون گـردنـد)) . فـرمـود: ايشان گـروهـى باشند كه عدالت را به زبان بستايند, اما در عمل با آن مخالفت ورزند.
30ـ غير خدا را تكيه گاه نگيريد
لاتتخذوا من دون الله ولـيجه فلا تكونوا مـومنين فان كل سبب و نسب و قرابه و وليجه و بـدعه وشبهه منقطع الا مـا اثبته القران.(31)
غير خدا را براى خود تكيه گاه و محرم راز مگيريد كه در آن صورت مومن نيستيد زيرا هر وسيله و پيـوند وخـويشى ومحرم راز و هر گـونه بدعت و شبهتى, نزد خدا, بريـده و بـى اثر است جز آنچه را كه قرآن , اثابت كرده است. (و آن ايمان و عمل صالح است.)
31ـ نشانه هاى فقيه پارسا
ان الفــقيه حـق الفقيه الزاهـد فـى الـدنيـا , الـراغب فـى الاخـره المتمسك بسنه النبى(ص).(32)
فقيه حقيقـى, زاهد در دنيا , مايل بـه آخـــرت و چنــگ زننده بــه سنــت پيامبر اكرم (ص) است.
32ـ شوخى بدون فحش
ان الله عزوجل يحب الملاعب فـى الجمـاعه بلا رفث.(33)
خداى عزوجل آن كـس را كه ميان جمعى شوخى وخوشمزگى كند دوست دارد, در صورتى كه فحشى در ميان نباشد.
33ـ عذاب زود رس سه خصلت
ثلاث خصـال لايمـوت صـاحبهن ابـدا حتـى يـرى وبـالهن : البغى, وقطيعه الـرحـم و اليميـن الكـاذبه يبــارز الله بها.(34)
سه خصلت است كه مـرتكبشـان نميـرد تـا وبـالشـان را بينـد: ستمكـارى و از خـويشـان بـريـدن و قسـم دروغ كه نبـرد بـا خـداست.
34ـ مطلوب خدا
مـا مـن شـىء افضل عنـد الله عزوجل مـن ان يسـال و يطلب ممـا عنــده. (35) چيزى نزد خـداونـد عزوجل بهتر از اين نيست كه از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود.
35ـ پافشارى در دعا
و الله لا يلح عبد مـومـن علـى الله عزوجل فـى حاجته الا قضـاهـا له.(36) به خدا سوگند هيچ بنده اى در دعا پافشارى و اصرار به درگاه خداى عزوجل نكند جز اين كه حاجتش را برآورد.
36ـ دعا كردن در سحر
ان الله عزوجل يحب من عباده المومنين كل عبد دعاء فعليكم بالدعاء فى السحر الى طلوع الشمـس فانها ساعه تفتح فيها ابـواب السماء , و تقسـم فيها الارزاق , و تقضى فيها الحوائج العظام.(37)
همانا خداوند عزوجل از ميان بندگان مومنش آن بنده اى را دوست دارد كه بسيار دعا كند, پـس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب , زيرا آن ساعتى است كه درهاى آسمان در آن هنگام باز گـردد و روزيها در آن تقسيـم گـردد و حاجتهاى بزرگ برآورده شود.
37ـ دعا براى ديگران
اوشك دعـوه و اسـرع اجـابه دعاء المـرء لاخيه بظهر الغيب . (38)
دعايـى كه بيشتر اميـد اجابت آن مـى رود و زودتـر به اجابت مى رسد, دعا براى برادر دينى است در پشت سر او.
38ـ چشمهايى كه نمى گريند
كل عيـن بـاكيه يـوم القيامه غير ثلاث: عيـن سهرت فـــى سبيل الله و عيـن فـاضت مـن خشيه الله, و عيـن غضت عن محــارم الله.(39)
هـر چشمـى روز قيـامت گـريـان است , جز سه چشــم:
1ـ چشمـى كه در راه خـدا شب را بيـدار بـاشـد,
2ـ چشمى كه از ترس خدا گرايان شود,
3ـ و چشمى كه از محرمات الهى بسته شود.
39ـ حريص همچون كرم ابريشم
مثل الحـريص علـى الـدنيا مثل دوده القز, كلما ازدادت مـن القز علـى نفسها لفـا كـان ابعد لها مـن الخـروج حتـى تمـوت غما.(40)
شخص حـريص به دنيا , مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشـم بر خـود مى پيچـد راه بيرون شـدنـش دورتر و بسته تر مـى گردد, تا ايـن كه از غم و اندوه بميرد.
40ـ دو رويى و دوزبانى
بئس العبد عبد يكـون ذاوجهين و ذالسانين, يطرى اخاه شاهـدا و ياكله غائبا, ان اعطى حسده و ان ابتلى خذله.(41)
بـد بنده اى است آن بنده اى كه دو رو و دو زبان باشد, در حضـور برادرش او را ستايـش كند, ودر پشت سـر, او را بخـورد! اگر دارا شـود بر او حسـد بـرد و اگر گرفتار شود, دست از يارى او بردارد.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ تحف العقول, ص 287.
2 ـ همان, ص 286.
3 ـ همان,ص 284.
4 ـ تحف العقول, ص 291.
5 ـ همان, ص 292.
6 ـ همان, ص 292.
7 ـ همان,ص 293.
8 ـ تحف العقول ,ص 293.
9 ـ همان,ص 294.
10 ـ تحف العقول , ص 294.
11 ـ همان, ص 295.
12 ـ همان, ص 295.
13 ـ همان,ص 298.
14 ـ تحف العقول, ص 299.
15 ـ همان,ص 300.
16 ـ همان,ص 300.
17 ـ تحف العقول , ص 299.
18 ـ همان, ص 308.
19 ـ همان, ص 296.
20 ـ تحف العقول, ص 296.
21 ـ همان,ص 296.
22 ـ همان,ص 295.
23 ـ همان,ص 294.
24 ـ اصول كافى جلد 1,ص 10.
25 ـ همان,ج 1,ص 12.
26 ـ همان, ج 1 ,ص 43.
27 ـ اصوف كافى ج 1,ص 52.
28 ـ همان,ج 1,ص 59.
29 ـ همان,ج 1,ص 60.
30 ـ سوره شعرا, آيه 94.
31 ـ اصـول كـافـى, ج 1,ص 76. مقـايسه شـود بـا آيه شـريفه 16 سـوره تـوبه.
32 ـ همان,ج 1 ,ص 89.
33 ـ همان, ج 4,ص 486.
34 ـ تحف العقول , ص 294.
35 ـ اصول كافى وج 4,ص 210.
36 ـ همان, ج 4,ص 224.
37 ـ همان,ج 4,ص 228.
38 ـ اصول كافى , ج 4, ص 269.
39 ـ همان, ج 3,ص 127.
40 ـ همان, ج 4,ص 4.
41 ـ اصول كافى, ج 4, ص 43. ايـن حديث از امام حسن عسكرى(ع) هم نقل شده است .
ویرایش توسط valayat : ۱۳۸۷/۰۹/۰۹ در ساعت ۲۱:۵۸
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۵۲ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام صادق عليه السلام
1ـ محاسبه روزانه نفس
حق على كل مسلم يعرفناان يعرض عمله فى كل يوم و ليله على نفسه فيكون محاسب نفسه, فـان راى حسنـه استزاد منها, و ان راى سيئـه استغفـر منها لئلا يخزى يوم القيمه.(1)
بر هر مسلمانى كه ما را بشناسد سزوار است كه درهر شبانه روز عملش را برخود عرضه دارد و خود حسابگر خـويـش باشـد, اگر حسنه ديد بر آن بيفزايد و اگر گناه ديـد از آن آمـرزش خـواهـد تـا ايـن كه روز قيـامت رسـوا نشـود.
2ـ استقامت
لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكه و لاظلـهم الغمام و لاشـرقوا نهارا و لاكلـوا مـن فـوقهم و مـن تحت ارجلهم و لما سـئلوا الله شيئا الا اعطاهـم.(2)
اگر شيعيان ما استقامت مى ورزيدند, هر آينه فـرشتگان با آنها دست مى دادند و ابر بر آنها سايه مى انداخت و در روز مـى درخشيدنـد و از فـراسر و زير پاى خـود روزى مى خـوردنـد و چيزى از خـدا نمـى خـواستنـد, مگـر ايـن كه به آنها مـى داد.
3ـ مفاسد نيرنگ و حسادت
مـن غش اخاه و حقره و ناواه جعل الله النار ماواه. و مـن حسد مـومنا انماث الايمان فى قلبه كما ينماث الملح.(3)
هر كه با برادرش نيرنگ ورزد و او را كوچك شمارد و با او در افتد,خداوندآتش را جايگاهش گرداند, و هر كه بر مومنى حسد برد, ايمان در دلـش آب شود, چنان كه نمك در آب حل شود.
4ـ پارسايى, كوشش و كمك به مومنان
لاتذهبـن بكم المذاهب فو الله لاتنال ولايتنا الا بالورع و الاجهاد فى الدنيا و مـواسـاه الاخـوان فـى الله, وليـس مـن شيعتنـا مـن يظلـم الناس .(4)
مسلكها و مذهبها شما را نبرند, به خدا سـوگند به ولايت ما نتوان رسيد جز با پارسايـى و كـوشـش در دنيا , و يارى دادن برادران براى خدا. و كسى كه به مردم ستم كند, شيعه مانيست.
5ـ نتيجه اعتماد به خدا
من يثق بالله يكفه ما اهمه مـن امر دنياه و آخرته ويحفظ له ما غاب عنه , و قد عجز مـن لـم يعد لكل بلاء صبـرا و لكل نعمه شكـرا و لكل عسـر يسرا.(5)
هر كه به خدا اعتماد ورزد, خدا مهم دنيا و آخرتش را كفايت كند و هر چه از او غايب است برايـش حفظ كند. درمانـده وناتـوان است هر كه براى هـر بلا صبرى , و بـراى هـر نعمت شكـرى و بـراى هـر دشـوارى آسـانـى اى ندارد.
6ـ دستورهاى اخلاق عملى
صل من قطعك,واعط من حرمك, و احسن الى من اساء اليك و سلم على من سبك.وانصف من خاصمك , و اعف عمن ظلمك كما انك تحب ان يعفى عنك, فاعتبر بعفو الله عنك.الا تـرى ان شمسه اشـرقت علـى الابـرار و الفجـار. و ان مطـره ينزل علـى الصالحيـن والخاطئيـن.(6)
با كسـى كه از تو بريده بپيـوند, و به آن كـه از تـو دريغ كرده بخشش كن, و با كسى كه به تو بدى كرده نيكى كـن. و به كسى كه به تو دشنام داده سلام كـن. و باكسى كه به تـو دشمنـى ورزيـده انصاف ورز. و كسـى كه تـو را ستـم ورزيده عفو كـن, همچنان كه دوست دارى كه از تـو گذشت شود. به عفو خدا از خودت عبرت گير, آيا نبينـى كه آفتابـش بر نيكان و بدان هر دو مـى تابـد و بارانـش بر شايستگان و ناشايستگان مى بارد؟
7ـ آهسته !
واخفض الصوت ,ان ربك الذى يعلم مـا تسـرون و ما تعلنون , قد علم مـا تريدون قبل ان تسالوه.(7)
صـدايت را فـرود آر, زيرا خـدايى كه نهان و آشكار را مى داند سـوال ناكـرده مى داند كه شما چه مى خواهيد.
8ـ بهشت و جهنم , خير و شر واقعى
الخيـر كله امامك , و ان الشـر كله امامك ,و لن تـرى الخير و الشـر الا بعد الاخـره, لان الله جل وعز جعل الخيـر كله فى الجنه و الشـر كله فـى النار لانهما الباقيان.(8)
تمام خير در برابر تو و تمام شر نيز در برابر توست. و خير و شر را نبينـى, مگر بعد از آخرت, زيرا كه خداوند عزوجل تمام خير را در بهشت و تمام شـر را در دوزخ قـرارداده , زيـرا كه ايـن دوانـد كه بـاقـى انـد.
9ـ جلوه و چهره اسلام
الاسلام عريان فلباسه الحياء وزينته الـوقـار و مـروته العمل الصالح و عماده الـورع و لكل شـىء اسـاس و اسـاس الاسلام حبنا اهل البيت.(9)
اسلام برهنه است, لباسش حيا و زيورش وقار وجوانمـردىاش عمـل صالـح و ستونـش پارسايى مى باشد , و براى هر چيزى پايه اى است و پايه اسلام دوستى , ما اهل بـيت است .
10ـ عمل بـراى آخرت
اعمل اليـوم الـدنيا بما ترجـوا به الفـوز فـى الاخره.(10)
امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن اميـد كـاميـابـى در آخـرت را دارى.
11ـ پاداش يارى دوستان اهل بيت
لايبقـى احـد ممـن اعان مـومنـا مـن اوليـائنا بكلمه الا ادخله الله الجنه بغير الحساب.(11)
در روز قيامت كسى نماند كه يك كلمه به مومنى از دوستان ما كمك كرده بـاشد, جز اين كه خـداونـد او را بـى حسـاب به بهشت داخل گـرداند.
12ـ پرهيز از ريا و جدال و دشمنى
اياك و المراء فانه يحبط عملك و اياك و الجدال فانه يوبقك و ايـاك و كثـره الخصومات فانهاتبعدك من الله.(12)
از ريا كارى بپرهيز كه عملت را از بين برد واز جدال بپرهيز كه هلاكت گرداند و از خصـومتها و دشمنيها بپـرهيز كه تـو را از خـدا دور كنـد.
13ـ پاكيزگى روح , ابزار تشخيص مومن
اذا ارادالله بعبد خيرا طيب روحه فلايسمع معروفا الا عرفه و لامنكرا الا انكره ثـم قذف الله فـى قلبه كلمه يجمع بها امره.(13)
چون خدا خير بنده اى را خواهد روحش راپاك گرداند, به طورى كه هيچ معروفى به گوشش نرسد, مگر آن كه آن را بفهمد و هيچ منكرى را نشنود, جز آن كه زشتـش داند و سپـس كلمه اى به دلـش الهام كنـد كه كـارش را بـدان فـراهـم آرد.
14ـ درخواست عافيت از خدا
فسئلـوا ربكـم العافيه و عليكـم بـالـدعه والوقار و السكينه و الحياء.(14)
از پـروردگارتان عافيت بخـواهيد و نرمش و وقار و آرامـش حيا را حفظ كنيـد.
15ـ نفس دعا, عمل است
اكثـروا من الدعاء, فان الله يحب مـن عباده الذين يدعونه , و قد وعد عباده المومنين الاستجابه والله مصير دعاء المـومنين يوم القيامه لهم عملا يزيدهـم به فى الجنه.(15)
زياد دعا كنيد, زيرا خداوند بندگان دعا كـن خود را دوست دارد و به بندگان مومنـش وعده اجابت داده است, وخداوند در روز قيامت دعاى مـومنان رااز كردارشان محسـوب دارد و ثـوابـش را بـا بهشت فزايد.
16ـ دوستى بينوايان مسلمان
و عليكم بحب المساكين المسلمين فان من حقرهم و تكبر عليهم فقد زل عن ديـن الله والله له حاقـر ماقت و قد قال ابـونا رسـول الله (ص) (( امرنـى ربـى بحب المساكين المسلمين منهم)).(16)
برشما باد به دوستـى مستمندان مسلمان, زيرا هر كس آنان را كوچك بدارد و بر آنها تكبر ورزد, به راستـى كه از ديـن خدا لغزيده و خـدا كـوچك كننده و زبـون كننده اوست, و پدر ما رسـول خدا(ص) فرمـوده: (( پروردگارم به مـن دستـور داده است كه مستمنـدان مسلمـان را دوست بـدارم. ))
17ـ ريشه كفر
ايـاكـم ان يحسـد بعضكـم بعضـا فـان الكفـر اصله الحسـد.(17)
از حسـد ورزى به يكـديگـر بپـرهيزيـد, زيـرا ريشه كفـر, حسـد است.
18ـ اعمال محبت آور
ثلاث تـورث المحبه: الـديـن و التـواضع والبذل.(18)
سه چيز است كه محبت آورد: قـرض دادن وفـروتنـى و بخشـش.
19ـ اعمال دشمنىآور
ثلاثه مكسبه للبغصـاء: النفـاق والظلم و العجب.
سه چيز است كه دشمنـى مـىآورد: دو رويـى , ستـم و خـودبينـى .
20ـ نشانه هاى سه كس
ثلاثه لا تعرف الا فـى ثلاثه مـواطن : لايـعرف الحليـم الا عنـد الغضب و لاشجاع الا عندالحرب, ولا اخ الا عند الحاجه.(20)
سه كس اند كه شناخته نشوند جز در سه جا:
بـردبار شناخته نشـود جز به هنگام خشـم, وشجاع شناخته نشـود جز به وقت نبـرد, وبـرادر و دوست شنـاخته نشـود جز به وقت نياز.
21ـ نشانه هاى نفاق
ثلاث من كن فيه فهو منافق و ان صام و صلى: من اذا حـدث كذب و اذا وعد اخلف. و اذا ائتمن خان.(21)
سه چيز است در هر كه باشد منافق است, اگر چه روزه بدارد ونماز بخواند: آن كه چون سخن گويد دروغ گويد, و چون وعده كند خلاف ورزد و چون امنيش دانند خيانت نمايد.
22ـ به سه كس اعتماد نكن !
لاتشـاور احمق, و لاتستعن بكذاب و لاتثق بمـوده ملوك.(22)
با احمق مشورت نكن, واز دروغگو يارى مجو,و به دوستى زمامداران اعتماد مكن.
23ـ نشانه هاى سرورى و بزرگى
ثلاث مـن كـن فيه كـان سيـدا: كظم الغيظ والعفـو عن المسيىء والصله بـالنفـس والمـال.(23)
سه چيز است كه در هـر كه بـاشـد آقـا و سـرور است:
خشـم فـرو خـوردن ,گذشت از بدكـردار, كمك و صله رحـم بـا جـان و مـال.
24ـ نشانه هاى بلاغت
ثلاثه فيهن البلاغه: التقـرب من معنى البغيه, والتبعد من حشوالكلام , والدلاله بالقليل على الكثير.(24)
سه چيز است كه در آن بلاغت و شيـوايـى است: معنى مقصود را رساندن, و از سخـن بيهوده دورى جستـن, و بـا لفظ كم, معنـى بسيـار را رسـانـدن.
25ـ نجات در سه چيز است
النجـاه فـى ثلاث: تمسك عليك لسـانك, ويسعك بيتك و تنـدم على خطيئتك.(25)
نجات در سه چيز است , زبانت را نگهدارى و در خانه ات بمانى ! و بـر خطايت پشيمان شوى.
26ـ انس وصفا در سه چيز است
الانـس فـى ثلاث: فـى الزوجه المـوافقه والـولد البار والصـديق المصافى.(26)
انـس در سه چيز است: زن مـوافق و فـرزنـد نيكوكار و دوست خالص و بـا صفـا.
27ـ نشانه هاى كرم و بزرگوارى
ثلاثه تـدل علـى كـرم المـرء : حسن الخلق , و كظم الغيظ و غض الطـرف.(27)
سه چيز است كه دليل بزرگوارى شخص است : خوشخويى, فرو بردن خشم , و فرو هشتن چشم
28ـ سه چيز , تباهى مىآورند
ثـلاثه تكدر العيش : السلطان الجائر, والجار السـوء و المراه البذيه.(28)
سه كس زندگى را تيره كنند: زمامدار ستمگر , وهمسايه بد وزن بى شرم و بدزبان
29ـ حق و ناحق
من طلب ثلاثه بغير حق حرم ثلاثه بحق: من طلب الدنيا بغير حق حرم الاخره بحق, و مـن طلب الرياسه بغيـر حق حرم الطاعه له بحق و مـن طلب المال بغيـر حق حـرم بقائه له بحق.(29)
هـر كه سه چيز را به ناحق خـواهـد از سه چيز به حق محـروم گردد:
1ـ هـر كه دنيـا را به نـاحق خـواهـد از آخـرت به حق محـروم گردد,
2ـ هـر كه به نـاحق ريـاست طلبـد از طـاعت به حق محـروم گردد,
3ـ هـر كه به نـاحق مـالـى را طلبـد از مـانـدگـارى به حق آن محـروم گردد.
30ـ پرهيز از سه چيز
ان يسلـم الناس مـن ثلاثه اشياء كانت سلامه شـامله: لسان السوء و يد السوء و فعل السوء.(30)
اگـر مـردم از سه چيز در سلامت بـاشنـد, سلامت كـامل خـواهنـد داشت: زبان بد ودست بد و كاربد.
31ـ كمال احسان به سه چيز
لايتـم المعروف الا بثلاث خصـال: تعجيله و تقليل كثيره و ترك الامتنان به.(31)
احسان و نيكى كامل نباشد, مگر با سه خصلت: شتاب در آن , كم شمردن بسيار آن و منت ننهادن بر آن.
32ـ ايمان سودمند
من لم تكن فيه ثلاث خصال لم ينفعه الايمان:حلم يرد به جهل الجاهل,و ورع يحجزه عن طلب المحـارم و خلق يـدارى به النـاس.(32)
هـركه سه خصلت در او نبـاشـد, ايمـان به او سـودى نـرسـاند:
1ـ حلمـى كه بـا آن ,نـادانـى نـادان را بـرطـرف كند,
2ـ پـارسـايـى اى كه از طلب حـرام بازش دارد,
3ـ و اخلاقـى كه به وسيله آن بـا مـردم مـدارا كنـد.
33ـ درباره دانش
اطلبوا العلم و تزينوا معه بالحلم و الوقار و تواضعوا لمن تعلمونه العلم و تـواضعوا لمـن طلبتـم منه العلـم , ولا تكـونـوا علماء جباريـن فيذهب بـاطلكـم بحقكـم.(33)
دانش بيـاموزيد و بـا آن خـود را بـه بردبارى و سنگيـنى بيـاراييد و بـا دانـش آمـوزان خود فروتـن باشيد, و در برابر استاد خـويـش تـواضع كنيـد, و از عالمان متكبـر , مستبـد نبـاشيـد كه رفتار ناحقتـان حق شمـا را از بيـن بـرد.
34ـ اعتماد بر حسب شناخت
اذا كان الزمان زمان جـور و اهله اهل غدر فالطمانينه الى كل احـد عجز.(34)
هـرگاه زمان, زمان جـور و ستم باشـد واهل زمانه اهل غدر و نيرنگ, اعتماد و دلبستگى به هر كسى عجز و درماندگى است.
35ـ نتيجه تمايل به دنيا واعراض از آن
الـرغبه فـى الـدنيـا تـورث الغم و الحزن والزهـد فـى الدنيا راحه القلب و البـدن.(35)
رغبت و تمايل به دنيا مايه غم و اندوه, و زهد و بـى ميلى بهeدنيا سبب راحتى قلب و بدن است.
36ـ صفات آمر به معروف و ناهى از منكر
انمـا يـامـر بـالمعروف و ينهى عن المنكر من كـانت فيه ثلاث خصال:
1ـ عالم بما يامر, عالم بما ينهى.
2ـ عادل فيما يامر, عادل فيما ينهى.
3ـ رفيق بما يـامـر , رفيق بما ينهى.(36)
كسـى امـر به معروف و نهى از منكـرمى كند كه در او سه ويژگى باشد :
1ـ به آنچه امـر كنـد دانـا بـاشـد و بـدانچه نيز نهى كنـد دانـا بـاشد,
2ـ در آنچه امـر كنـد عادل بـاشـد و در آنچه نيز نهى كنـد عادل بـاشد,
3ـ به آنچه امر كند با نرمش امر كند و بدانچه نيز نهى كند با نرمش نهى كند.
37ـ زمامدار ستمگر
مـن تعرض لسطـان جـائر فاصـابته منه بليه لم يوجـر عليها و لم يـرزق الصبر عليها.(37)
هر كه از زمامدار ستمگر, طالب فضل واحسانى شـود, از او بلايى بيند كه , بر آن پـاداش نيـابـد و صبـر بـرآن روزى او نشـود.
38ـ بهترين هديه
احب اخوانى الى من اهدى الى عيوبى.(38)
محبـوبتـرين بـرادرانـم نزد من, كسـى است كه عيبهايـم را به من اهدا كنـد.
39ـ برترى جوينده گمراه
مـن دعا النـاس الـى نفسه و فيهم مـن هـو اعلـم منه فهـو مبتـدع ضـال.(39)
هر كه با وجود داناتر از خود, مردم را به اطاعت از خود دعوت كند بدعت گزار و گمراه است.
40ـ صله رحم و آثار آن
ان صله الرحم و البر ليهونان الحساب و يعصمان من الذنوب فصـلوا اخـوانكم و بـروا اخـوانكـم ولـو بحسـن السلام و رد الجواب.(40)
به راستـى كه صله رحـم و نيكـوكارى , حساب را آسان كند واز گناهان جلوگيرى نمايد پـس با برادران خود صله رحم و نيكى كنيد گر چه به نيكو سلام دادن و جواب سلام باشد.
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ تحف العقول , ص 301.
2 ـ همان,ص 302.
3 ـ همان, ص 303.
4 ـ همان,ص 303.
5 ـ همان,ص 304.
6 ـ تحف العقول, ص 305.
7 ـ همان, ص 305.
8 ـ همان,ص 306.
9 ـ همان, ص 307.
10 ـ تحف العقول , ص 306.
11 ـ پيشن, ص 307.
12 ـ همان,ص 309.
13 ـ تحف العقول , ص 312.
14 ـ همان,ص 313.
15 ـ همان, ص 314.
16 ـ تحف العقول , ص 315.
17 ـ همان,ص 315.
18 ـ همان, ص 316.
19 ـ تحف العقـول ,ص 316.
20 ـ همـان, ص 316.
21 ـ پيشين,ص 316 .
22 ـ همان,ص 316.
23 ـ تحف العقول, ص 317.
24 ـ همان,ص 317.
25 ـ همان,ص 317.
26 ـ تحف العقول , ص 318.
27 ـ همان,ص 319.
28 ـ همان, ص 320.
29 ـ تحف العقول , ص 321.
30 ـ همان ,ص 321.
31 ـ همان ,ص 323.
32 ـ تحف العقول ,ص 324.
33 ـ صول كافى, ج 1,ص 44.
34 ـ همان,ص 357.
35 ـ حف العقول , ص 358.
36 ـ همان, ص 358.
37 ـ تحف العقول, ص 359.
38 ـ همان, ص 366.
39 ـ همان,ص 375.
40 ـ همان, ص 376.
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۵۳ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام كاظم عليه السلام
1ـ تعقل و معرفت
مابعث الله انبيائه و رسله الى عباده الا ليعقلوا عن الله, فاحسنهم استجابه احسنهم معرفه لله, واعلمهم بـامـر الله احسنهم عقـلا و اعقلهم ارفعهم درجه فى الدنيا و الاخره.(1)
خـداوندپيامبران وفرستادگانش رابه سوى بندگـاش بر نينگيخته , مگر آن كه از طرف خدا تعقل كنند. پـس نيكوترينشان از نظر پذيرش, بهترينشان از نظر معرفت به خداست, وداناترينشان به كار خدا, بهترينشان از نظر عقل است, و عاقلتريـن آنها بلند پايه ترينشان در دنيا و آخرت است.
2ـ حجت ظاهرى و باطنى
ان لله علـى الناس حجتيـن, حجه ظاهـره و حجه بـاطنه, فاما الظاهـره فالرسل والانبيـاء والائمه و امـا البـاطنه فـالعقـول.(2)
همانابراى خداوند بر مردم دو حجت است حجت آشكار و حجت پنهان,اما حجت آشكار عبارت است از: رسـولان و پيامبـران و امامان; و حجت پنهانـى عبارتنـد از عقـول مردمان.
3ـ صبر و گوشه گيرى از اهل دنيا
الصبر على الوحده علامه قوه العقل,فمن عقل عن الله تبارك و تعالى اعتزل اهل الـدنيا و الراغبيـن فيها و رغب فيما عنـد ربه و كان الله آنسه فـى الـوحشه و صـاحبه فى الوحده, وغنـاه فـى العيله و معزه فـى غير عشيره. (3)
صبر بـر تنهايـى و نشانه قوت عقل است و هر كه از طرف خداوند تبارك و تعالى تعقل كنـد از اهل دنيا و راغبيـن در آن كناره گرفته و بـدآنچه نزد پـرودرگارش است رغبت نموده,و خداوند در وحشت انيـس اوست ودر تنهايى يار او, و توانگرى او در نـدارى و عزت او در بـى تيـره و تبـارى است.
4ـ عاقلان آينده نگر
ان العقلاء زهـدوا فى الدنيا و رغبوا فى الاخره لانهم علموا ان الدنيا طالبه و مطلوبه و الاخره طالبه و مطلـوبه مـن طلب الاخره طلبته الدنيا حتى يستـوفى منها رزقه, و مـن طـلب الـدنيـا طلبته الاخـره فيـاتيه المـوت فيفسـد عليه دنيـاه و آخـرته.(4)
به راستـى كـه عـاقلان بـه دنيـا بـى رغبتنـد و به آخـرت مشتاق ; زيـرا مـى دانندكه دنيا خواهانست و خواسته شده و آخرت هـم خواهانست و خـواسته شده هر كه آخـرت خواهد دنيا او را بخواهـد تاروزى خـود را از آن دريافت كنـد, وهر كه دنيا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنيا و آخرتـش را بر او تباه كند.
5 ـ تضرع براى عقل
من اراد الغنى بلا مال و راحه القلب من الحسد والسلامه فى الدين فليتضرع الى الله فـى مسالته بان يكمل عـقـله, فمن عقل قنع بما يكفيه و مـن قنع بما يكفيه استغنـى و مـن لـم يقنع بمـا يكفيه لـم يـدرك الغنـى ابـدا.(5)
هركس بى نيازى خواهد بدون دارايى, و آسايش دل خواهد بدون حسد, و سلامتى دين طلبد, بايد به درگاه خدا زارى كند و بخواهد كه عقلش را كـامل كند, هـر كه خرد ورزد, بدانچه كفايتـش كند قانع باشد و هركه بـدانچه او را بـس باشد قانع شـود بى نـياز گـردد. هـر كـه بـدانـچه او را بـس بود قـانـع نشـود, هـرگـز به بـى نيازى نرسد.
6ـ ديدار با مومن براى خدا
مـن زار اخـاه المـومن لله لالغيره, ليطلب به ثواب الله و تنجز ما وعده الله عزوجل وكل الله عزوجل به سبعين الف ملك من حيـن يخرج مـن منزله حتى يعود اليه ينـادونه: الا طبت و طـابت لك الجنه, تبـوات مـن الجنه منزلا. (6)
هر كس ـ فقط براى خدا نه چيز ديگرـ به ديدن برادر مومنش رود تا به پاداش و وعده هاى الهى برسـد, خـداونـد متعال , از وقت خروجـش ازمنزل تا بـرگشتـن او , هفتاد هزار فرشته را بـر او گمارد كه همه ندايـش كننـد: هان پاك و خـوش باش و بهشت بـرايت پـاكيزه بـاد كه در آن جـاى گـرفتـى.
7ـ مروت , عقل و بهاى آدمى
لادين لمن لامروه له, ولا مروه لمن لا عقل له, و ان اعظم الناس قدرا الذى لايرى الـدنيا لنفسه خطـرا, امـا ان ابـدانكـم ليـس لها ثمـن الا الجنه, فلا تبيعوهـا بغيرها.(7)
كسـى كه جـوانمـردى نـدارد ديـن نـدارد , و هـر كـه عقل ندارد, جـوانمردى ندارد. به راستـى كه با ارزش تريـن مردم كسـى است كه دنيا را براى خـود مقامى ندانـد, بدانيدكه بهاى تـن شما مردم , جز بهشت نيست, آن را جز بـدان مفروشيـد.
8ـ حفظ آبروى مردم
مـن كف نفسه عن اعراض الناس اقاله الله عثرته يوم القيمه و مـن كف غضبه عن الناس كف الله عنه غضبه يوم القيمه.(8)
هـر كه خـود را از آبـروريزى مردم نگهدارد, (9)
خـدا در روز قيـامت از لغزشـش مـى گذرد, و هـركه خشـم خـود را از مـردم بـاز دارد,خـداونـد در روز قيـامت خشمـش را از او باز دارد.
9ـ عوامل نزديكى و دورى به خدا
افضل ما يتقرب به العبد الى الله بعد المعروفه به الصلاه و برالوالدين و ترك الحسد و العجب و الفخر.(10)
بهترين چيزى كه به وسيله آن بنده به خداوند تقرب مى جويد بعد از شناختن او, نماز و نيكى به پدر و مادر و ترك حسد و خودبينى و به خود باليدن است .
10ـ عاقل دروغ نمى گويد
ان العاقل لايكذب و ان كـان فيه هـواه.(11)
همـانـا كه عاقل دروغ نمـى گـويـد, گـر چه طبق ميل و خـواسته او بـاشـد.
11ـ حكمت كم گويى و سكوت
قله المنطق حكـم عظيـم, فعليكـم بـالصمت, فـانه دعه حسنه و قله وزر و خفه من الذنوب.(12)
كـم گويى, حكمت بزرگى است, بر شما باد به خموشى كه شيوه اى نيكو وسبكبار و سبب تخفيف گناه است.
12ـ هرزه گوى بى حيا
ان الله حـرم الجنه علـى كل فـاحـش قليل الحياء لايبـالى ما قال و لا ما قيل له.(13)
همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوى كـم حيا كه باكى ندارد چه مى گويد و يـا به او چه گـوينـد حـرام گـردانيـده است.
13ـ متكبر, داخل بهشت نمى شود
اياك و الكبـر, فانه لايدخل الجنه من كان فى قلبه مثقـال حبه مـن كبـر.(14)
از كبر و خودخواهى بپرهيز , كه هر كسى در دلش به اندازه دانه اى كبر باشد , داخل بهشت نمى شود.
14ـ تقسيم كار در شبانه روز
احتهدوا فى ان يكون زمانكم اربع ساعات: ساعه لمناجـاه الله , وساعه لامـر المعاش, و سـاعه لمعاشـره الاخـوان و الثقـاه الذيـن يعرفونكم عيوبكم و يخلصون لكم فى الباطـن , و ساعه تخلون فيها للذاتكم فـى غيـر محـرم و بهذه السـاعه تقـدرون علـى الثلاث سـاعات.(15)
بكـوشيـد كه اوقـات شبـانه روزى شمـا چهار قسمت بـاشد:
1ـ قسمتى براى مناجات با خدا,
2ـ قسمتى براى تهيه معاش,
3ـ قسمتى براى معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد كه عيبهاى شما را به شما مى فهمانند ودر دل به شما اخلاص مـى ورزنـد,
4ـ و قسمتى را هم در آن خلوت مى كنيد براى درك لذتهاى حلال ( تفريحات سالم) و به وسيله انجام ايـن قسمت است كه بـر انجـام وظايف آن سه قسمت ديگـر توانـا مـى شـويـد.
15ـ همنشينى با ديندار وعاقل خير خواه
مجالسه اهل الدين شرف الدنيا و الاخره,مشاوره العاقل الناصح يمن و بركه ورشد و تـوفيق مـن الله, فـاذا اشـار عليك العاقل النـاصح فـايـاك و الخلاف فان فى ذلك العطب.(16)
همنشينـى اهل ديـن, شرف دنيا وآخرت است, و مشورت با خردمند خيرخواه, يمن و بركت و رشد و توفيق از جانب خداست, چون خردمند خيرخواه به تـو نظر داد, مبادا مخالفت كنى كه مخالفتش هلاكت بار است.
16ـ پرهيز از انس زياد با مردم
اياك و مخـالطه الناس و الانس بهم الا ان تجد منهم عاقلا و مامونا فانـس به و اهـرب مـن سـايـرهـم كهربك مـن السبـاع الضـاريه.(17)
بپرهيزاز معاشرت با مردم و انس با آنان, مگر اين كه خردمند و امانت دارى در ميان آنهابيابى كه (در ايـن صورت) با او انـس گير و از ديگران بگريز, به مانند گريز تو از درنده هاى شكارى.
17ـ نتيجه حب دنيا
من احب الدنياذهب خوف الاخره من قلبه و ما اوتى عبد علما فازداد للدنيا حبا الا ازداد مـن الله بعدا و ازداد الله عليه غضبـا.(18)
هر كه دنيا را دوست بدارد, خوف آخرت از دلش برود, و به بنده اى دانشى ندهند كه به دنيا علاقـه مندتر شـود, مـگـر آن كـه از خدا دورتـر و مورد خشم او قرار گيرد.
18ـ پرهيز از طمع وتكيه بر توكل
اياك والطمع, وعليك بالياس مما فى ايدى الناس, و امت الطمع من المخلوقيـن, فـان الطمع مفتـاح للذل , و اختلاس العقل و اختلاق المـروات , و تـدنيـس العرض و الذهـاب بـالعلـم . و عليك بـالاعتصـام بـربك و التوكل عليه. (19)
از طمع بپرهيز و بر تو باد به نااميدى از آنچه در دست مردم است, طمع را از مخلـوقيـن ببر كه طمع, كليد خـوارى است, طمع, عقل را مـى ربايـد و مردانگـى را نابـود كنـد و آبرو را مىآلايـد و دانـش را از بيـن مـى برد. بـر تـو باد كه به پروردگارت پناه برى و براو توكل كنى.
19ـ نتايج امانتدارى و راستگويى
اداء الامـانه والصـدق يجلبـان الـرزق , و الخيـانه و الكذب يجلبان الفقر والنفـاق.(20)
امـانتـدارى و راستگـويـى, سبب جلب رزق و روزىانـد, و خيـانت و دروغگويى , سبب جلب فقر ودورويى.
20ـ سقوط برترى جوى
اذا اراد الله بـالذره شـرا انبت لها جنـاحيـن , فطـارت فـاكلها الطيـر.
هرگاه خـداوند بـدى مـورچه را بخواهد به او دو بال مـى دهد كه پرواز كند تا پرنده ها او را بخورند.
21ـ حقگويى و باطل ستيزى
اتق الله و قل الحق و ان كـان فيه هلاكك فـان فيه نجـاتك اتق.
از خـدا بترس و حق را بگو اگر چه نابودى تو در آن باشد. زيرا كه در واقع , نجات تـو در آن است.از خـدا بتـرس و بـاطل را واگذار, اگـر چه نجات تـو در آن بـاشـد, زيـرا كه در واقع نـابـودى تو در آن است.
22ـ تناسب بلا و ايمان
المـومـن مثل كفتـى الميزان كلما زيـد فـى ايمـانه زيـد فى بلائه.(21)
مـومن همانند دو كفه ترازوست هرگاه به ايمانش افزوده گردد, به بلايش افزوده گردد.
23ـ كفاره خدمت به حاكمان
كفـاره عمل السطـان الاحسـان الـى الاخوان.(22)
كفاره كـارمنـدى سلطـان احسـان به بـرادران دينـى است.
24ـ نافله وتقرب
صلاه النـوافل قـربـان الـى الله لكل مـومن... .(23)
نمـاز نـافله راه نزديك شـدن هـر مـومنـى به خـداونـد است... .
25ـ اصلاح و گذشت
ينادى مـناد يوم القيمه: الا من كان له على الله اجر فليقم, فلا يقوم الا مـن عفى و اصلح , فاجره على الله.(24)
ندا كننده اى در روز قيامت ندا مى كند: آگاه باشيد, هر كه را بر خدا مزدى است برخيزد , و بر نمى خيزد, مگر كسـى كه گذشت كرده و اصلاح بيـن مردم نمـوده باشـد, پـس پاداشـش با خـدا خـواهـد بـود.
26ـ بهترين صدقه
عونك للضعيف من افضل الصدقه.(25)
كمك كـردنت به نـاتـوان از بهتـريـن صـدقه است.
27ـ سختى ناحق
يعرف شده الجور من حكم به عليه.(26)
سختـى نـاحق را آن كـس شنـاسـد كه بـدان محكـوم گردد.
28ـ گناهان تازه , بلاهاى تازه
كلما احدث الناس من الذنوب ما لم يكونوا يعملون احدث الله لهم مـن البلاء ما لم يكونوا يعدون.(27)
هرگاه مردم گناهان تازه كنند كه نمى كردند, خداوند بلاهايى تازه به آنها دهد كه به حساب نمىآوردند.
29ـ كليد بصيرت
تفقهوا فى دين الله فان الفـقه مفتاح البصيره و تمام العباده و السبب الـى المنـازل الـرفيعه والـرتب الجليله فـى الـديـن و الـدنيـا و فضل الفقيه علـى العابـد كفضل الشمـس علـى الكـواكب و مـن لم يتفقه فـى دينه لـم يـرض الله له عملا.(28)
در ديـن خـدا دنبال فهم عميق باشيـد , زيرا كـه فـهـم عميق ديـن, كليـد بصيرت و بينايـى و كمال عبادت و سبب تحصيل درجات بلنـد و مراتب بزرگ در امـور ديـن و دنياست. و برترى فقيه بر عابد, مانند برترى آفتاب است بر كـواكب, كسـى كه در دينـش فهم عميق نجـويـد خـداونـد هيچ عملـى را از او نپسندد.
30ـ دنيا, بهترين وسيله
اجعلوا لانفسكم حظا من الدنيا باعطائها ماتشتهى من الحلال و ما لايثلم المروه و ما لا سرف فيه, و استعينوا بذلك على امور الدين فانه روى (( ليس منا مـن ترك دنياه لدينه او ترك دينه لدنياه)).(29)
براى خود بهره اى از دنيا برگيريد و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه درجوانمردى ايجاد نكند و اسراف نباشد منظور داريد, و به اين وسيله براى انجام امـور ديـن يارى جـوييد. زيرا كه روايت شـده است: (( از ما نيست كسـى كه دنيايـش را براى دينـش تـرك گـويـد و يـا دينـش را بـراى دنيـايـش رهـا سازد.))
31ـ انتظار فرج
افضل العبـاده بعد المعرفه انتظار الفـرج.(30)
بهتـريـن عبـادت بعد از شنـاخت خـداونـد, انتظار فـرج و گشـايـش است.
32ـ مهرورزى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.(31)
مهرورزى و دوستى با مردم نصف عقل است.
33ـ پرهيز از خشم
مـن كف غضله عن النـاس كف الله عنه عذاب يوم القيمه.(32)
هر كه خشـم خـود را از مردم باز دارد, خداوند عذاب روز قيامت را از او باز مى دارد.
34ـ قويترين مردم
مـن اراد ان يكـون اقـوى النـاس فليتـوكل علـى الله.(33)
هـر كه مـى خـواهـد كه قـويتـريـن مـردم بـاشـد بـر خـدا تـوكل نمـايـد.
35ـ ترقى, نه درجا زدن
من استـوى يوماه فهو مغبـون, و من كان آخر يوميه شر هما فهو ملعون و من لم يعرف الزياده فى انفسه فهو فـى نقصان, و مـن كان الـى النقصان فالمـوت خير له من الحياه.(34)
كسى كه دو روزش مساوى باشد, مغبـون است, وكسى كه دومين روزش , بدتر از روز اولـش باشد ملعون است, و كسى كه در خودش افزايـش نبيند در نقصان است, وكسى كه در نقصـان است مـرگ بـراى او بهتـر از زنـدگى است.
36ـ خير رسانى به ديگران
ان مـن اوجب حق اخيك ان لاتكتمه شيئا ينفعه لامـر دنياه و لامـر آخرته.(35)
همانان واجبتريـن حق برادرت بـر تو آن است كه چيزى كه سبب نفع دنيا و آخرت اوست, از او پنهان و پوشيده ندارى.
37ـ پرهيز از شوخى
ايـاك و المزاح فـانه يذهب بنـور ايمـانك.(36)
از شـوخـى (بـى مـورد) بپـرهيز, زيـرا كه شـوخى, نور ايمان تـو را مـى بـرد.
38ـ پند پديده ها
مـا مـن شـىء تـراه عينـاك الا و فيه مـوعظه.(37)
چيزى نيست كه چشمـانت آن را بنگـرد, مگـر آن كه در آن پنـد و انـدرزى است.
39ـ رنج ناديده, نيكى را نمى فهمد
مـن لـم يجـد للاسـائه مضضـا لـم يكـن عنـده للاحسـان مـوقع.(38)
كسى كه مزه رنج و سختى را نچشيده, نيكى و احسان در نزد او جايگاهى ندارد.
40ـ محاسبه اعمال
ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم فان عمل حسنا استزاد الله وان عمل سيئا استغفر الله منه و تاب اليه.(39)
از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند, پس اگر كار نيكى كـرده اسـت از خدا زيادى آن را بخـواهد, واگر در آن كـار بدى كرده, از خدا آمرزش طلب نمـوده و به سوى او توبه نمايد.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ تحف العقول ,ص 386.
2 ـ تحف العقول , ص 386.
3 ـ تحف العقول , ص 387.
4 ـ همان,ص 388
5 ـ تحف العقول ,ص 388.
6 ـ اصول كافى, ج 3,ص 258.
7 ـ تحف العقول, ص 389.
8 ـ تحف العقول, ص 391.
9 ـ يعنـى كـارى كنـد كه آبـروى كسـى رانريزد.
10 ـ همان,ص 391.
11 ـ همان, ص 391.
12 ـ همان, ص 394.
13 ـ تحف العقول, ص 394.
14 ـ همان, ص 396.
15 ـ همان, ص 409.
16 ـ تحف العقول,ص 398.
17 ـ همان,ص 398.
18 ـ تحف العقول, ص 399.
19 ـ همان,ص 399.
20 ـ تحف العقول , ص 403.
21 ـ تحف العقول, ص 408.
22 ـ همان ص 410.
23 ـ همان, جاپ بصيرتى, ص 301.
24 ـ همان,ص 412.
25 ـ تحف العقول ,ص 414.
26 همان, ص 414.
27 ـ همان, ص 410.
28 تحف العقـول,ص 410.
29 ـ پيشين, ص 410.
30 ـ تحف العقول,ص 403.
31 ـ همان,ص 403.
32 ـ وسائل الشيعه, ج 11,ص 289.
33 ـ بحارالانوار, ج 7,ص 143.
34 ـ بحارالانوار, ج 78,ص 327.
35 ـ همان, ج 78,ص 329.
36 ـ همان, ج 78,ص 321.
37 ـ همان, ج 78,ص 319.
38 ـ بحارالانوار, ج 78,ص 333.
39ـ اصول كافى, ج 4,ص 191.
ویرایش توسط valayat : ۱۳۸۷/۰۹/۰۹ در ساعت ۲۲:۰۰
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۹, ۲۱:۵۳ #10
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
گزيده سخنان امام رضا(ع)
1ـ سه ويژگى برجسته مومن
لايكـون المـومـن مـومنـا حتـى تكـون فيه ثلاث خصـال : 1ـ سنه من ربه .
2ـ وسنه من نبيه.
3ـ و سنه من وليه.
فـاما السنه مـن ربه فكتمان سـره. و امـا السنه من نبيه فمـداراه الناس . و امـا السنه مـن وليه فـاصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـومـن , مـومـن واقعى نيست, مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پيغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى است.
2ـ پـاداش نيكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــدى
الـمستتر بـالـحسنه يـعـدل سبعين حسنه, و المذيع بالسيئه مخذول, و المستتر بالسيئه مغفور له.(2)
پنهان كننده,كار نيك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشكار كننده كار بد سـر افكنـده است, و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.
3ـ نظافت
من اخلاق الانبياء التنظف.(3)
از اخلاق پيـامبـران, نظافت و پـاكيزگــى است.
4ـ امين و اميـن نمـا
لـم يخنك الاميـن و لكـن ائتمنت الخــائن.(4)
امين به تو خيانت نكرده(و نمى كند) و ليكن (تو) خائن را امين تصور نموده اى.
5 ـ مقام برادر بزرگتر
الاخ الاكبر بمزله الاب.(5)
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6ـ دوست ودشمن هر كس
صديق كل امرء عقله و عدوه جهله.(6)
دوست هركس عقل او, و دشمنش جهل اوست.
7ـ دوستى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.(7)
دوستى با مردم, نيمى از عقل است.
8ـ بدى قيل و قال
ان الله يبغض القيل والقـال واضـاعه المـال و كثـره السـوال.(8)
به درستى كه خداوند,داد وفرياد وتلف كردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.
9ـ ويژگيهاى دهگانه عاقل
لا يتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فيه عشر خصـال : الخيــر منـه مـامــول. و الشر منه مامـون. يستكثر قليل الخير من غيره, و يستقل كثير الخير مـن نفسه. لا يسام من طلب الخـوائج اليه, و لا يمل مـن طلب العلـم طول دهره. الفقرفى الله احب اليه من الغنى و الذل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى اليه من الشهره.
ثـم قال (ع) العاشره و ما العاشره؟ قيل له: ما هى؟ قال(ع): لايرى احدا الا قال: هو خير منى و اتقى.(9)
عقل شخص مسلمـان تمـام نيست, مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد:
1ـ از او اميد خير باشد.
2ـ از بدى او در امان باشند.
3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد.
4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد.
5ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7ـ فقـر در راه خـدايـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد.
8ـ خـوارى در راه خـدايـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد.
9ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.
10ـ سپس فـرمـود: دهمى چيست و چيست دهمى ؟ به او گفته شـد: چيست؟ فـرمـود:
احـدى را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيز كـارتـــر است.
10ـ نشانه سفله
سئل الـرضـا (ع) عن السفله فقـال (ع):
من كان له شىء يلهيه عن الله.(10)
از امام رضا(ع) سوال شد: سفله كيست؟
فـرمـود: آن كه چيزى دارد كه از (يـاد) خـدا بـازش دارد.
11ـ ايمان, تقوا و يقين
ان الايمان افضل من الاسلام بدرجه, والتقـوى افضـل مـن الايمان بدرجه و لم يعط بنوا آدم افضل من اليقين.(11)
ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فـرزنـد آدم چيزى بـالاتـر از يقيـن داده نشده است.
12ـ ميهمانى ازدواج
مـن السنه اطعام الطعام عند التزويج.(12)
اطعام و ميهمـانـى كـردن بـراى ازدواج از سنت است.
13ـ صله رحم با كمترين چيز
صل رحمك و لـو بشربه من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها.(13) پيوند خـويشـاوندى را بر قرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد, وبهترين پيوند خـويشـاونـدى ,خـود دارى از آزار خـويشـاونـدان است.
14ـ سلاح پيامبران
عن الـرضـا(ع) انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسلاح الانبياء فقيل: و ما سلاح الانبياء؟ قال: الدعاء.(14)
حضـرت رضا (ع) هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران, گفته شـد : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا.
15ـ نشانه هاى فهم
ان من علامات الفقه: الحلم و العلم , و الصمت باب من ابواب الحكمه ان الصمت يكسب المحبه, انه دليل على كل خير.(15)
از نشانه هاى ديـن فهمـى, حلـم و علم است, و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خـامـوشـى و سكـوت, دوستـىآور و راهنمـاى هـر كـار خيرى است.
16ـ گوشه گيرى وسكوت
ياتـى علـى الناس زمـان تكون العافيه فيه عشره اجزاء: تشعه منها فى اعتزال الناس و واحد فى الصمت.(16)
زمانى بر مردم خواهدآمد كه درآن عافيت ده جزءاست كه نه جزء آن دركناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.
17ـ حقيقت توكل
سئل الـرضـا(ع) : عن حـد التـوكل؟ فقـال(ع): ان لاتخـاف احـدا الاالله. (17)
از امام رضا (ع) از حقيقت تـوكل سـوال شـد. فرمـود: اين كه جز خدا از كسـى نترسى.
18ـ بدترين مردم
ان شـر النـاس مـن منع رفـده و اكل وحـده و جلـد عبـده.(18)
به راستـى كه بـدترين مردم كسى است ك يارىاش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زير دستش را بزند.
19ـ زمامداران را وفايى نيست
ليـس لبخيل راحه, و لا لحسـود لذه و لا لملـوك وفـاء ولا لكذوب مــروه.(19)
بخيل را آسايشى نيست و حسود راخوشى و لذتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروت و مردانگى نيست .
20ـ دست بوسى نه
لا يقبل الـرجل يـد الـرجل , فـان قبله يـده كـالصلاه له.(20)
كسى دست كسى را نمى بوسد, زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست
21ـ حسن ظن به خدا
احسـن الظن بالل, فان من حسـن ظنه بالله كان عنـد ظنه و من رضى بالقليل من الرزق قبل منه اليسير من العمل.
و من رضى باليسير من الحلال خفت موونته و نعم اهله و بصره الله دار الدنـيا و دواءهـا واخـرجه منها سـالما الى دارالسلام.(21)
به خداوند خوشبين باش, زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد, خدابا گمان خـوش او همراه است, و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد, خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد , و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد, بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد و خـداوند او را به دنيا و دوايـش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.
22ـ اركان ايمان
الايمان اربعه اركان: التـوكل على الله, و الرضا بقضاء الله و التسليم لامـر الله, والتفويض الى الله.(22)
ايمان چهار ركن دارد:
1ـ توكل برخدا
2ـ رضا به قضاى خدا
3ـ تسليم به امر خدا
4ـ واگذاشتن كار به خدا.
23ـ بهترين بندگان خدا
سئل عليه السلام عن خيـار العبـاد؟ فقــال(ع):
الذيـن اذا احسنوا استبشروا, و اذا اساووا استغفروا و اذا اعطوا شكـروا, و اذا ابتلو صبروا, و اذا غضبوا عفوا.(23)
از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـريـن بنـدگـان سـوال شـد.
فـرمـود: آنان كه هر گاه نيكـى كنند خـوشحال شوند, و هرگاه بدى كنند آمرزش خـواهند, و هر گاه عطا شـوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند, وهر گاه خشم كنند در گذرند.
24ـ تحقير فقير
مـن لقى فقيـرا مسلما فسلم عليه خلاف سلامه على الاغنياء لقى الله عزوجل يـوم القيامه وهو عليه غضبان.(24)
كسى كه فقير مسلمان را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كنـد, در روز قيامت در حالـى خـدا را ملاقات نمايـد كه بـر او خشمگيـن بـاشـد.
25ـ عيش دنيا
سئل الامام الرضا(ع): عن عيش الدنيا؟ فقال: سعه المنزل و كثره المحبين.(25)
از حضـرت امـام رضا (ع): دربـاره خـوشـى در دنيـا سـوال شـد. فـرمـــــود: وسعت منزل وزيادى دوستان.
26ـ آثار زيانبار حاكمان ظالم
اذا كذب الولاه حبس المطر, و اذا جار السلطان هانت الدوله,واذا حسبت الزكوه ماتت المواشى.(26)
زمانـى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد, و چون زمامدار ستم ورزد, دولت, خـوار گردد. و اگر زكات امـوال داده نشود چهار پايان از بين روند.
27ـ رفع اندوه از مومن
مـن فـرج عن مـومـن فـرج الله عن قلبه يـوم القيمه.(27)
هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
28ـ بهترين اعمال بعد از واجبات
ليـس شـىء مـن الاعمـال عنـد الله عزوجل بعدالفـرائض افضل من ادخـال السرور على المومن.(28)
بعد از انجام و اجبات, كارى بهتر از ايجاد خـوشحالى براى مومن, نزد خداوند بزرگ نيست.
29ـ سه چيز وابسته به سه چيز
ثلاثه موكل بها ثلاثه: تحامل الايام على دوى الادوات الكامله واستيلاء الحـرمان علـى المتقـدم فى صنعته, و معاداه العوام على اهل المعرفه. (29)
سه چيز وابسته به سه چيز است:
1ـ سختـى روزگـار بـر كسـى كه ابزار كـافـى دارد,
2ـ محـروميت زيـاد بـراى كسـى كه در صنعت عقب مـانـده بـاشـد,
3ـ و دشمنى مردم عوام با اهل معرفت.
30ـ ميانه روى و احسان
عليكم بالقصد فى الغنى و الفقر, و البر من القليل و الكثير فان الله تبارك و تعالـى يعظم شقه التـمره حتـى يـاتـى يـوم القيمه كجبل احـد. (30)
بر شما باد به ميانه روى در فقـر و ثروت, ونيكى كردن چه كم و چه زياد, زيرا خـداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايـد كه ماننـد كـوه احد باشد.
31ـ ديدار و اظهار دوستى با هم
تزاوروا تحـابـوا و تصـافحـوا و لا تحـاشمـوا.(31)
به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيدو دست يكديگر رابفشاريد و به هم خشم نگيريد.
32ـ راز پوشى در كارها
عليكـم فى اموركـم بالكتمان فـى امور الدين و الدنيا فانه روى (( ان الاذاعه كفر)) و روى (المذيع و القاتل شريكان) و روى (ما تكتمه مـن عدوك فلا يقف عليه وليك).(32)
بـر شمـا بـاد به راز پـوشـى در كـارهـاتـان در امـور ديـن و دنيـا. روايت شده كه (افشاگرى كفر است) و روايت شده (( كسى كه افشاى اسرار مـى كند با قاتل شـريك است)) و روايت شـده كه (( هـر چه از دشمـن پنهان مـى دارى, دوست توهم بر آن آگاهى نيابد)).
33ـ پيمان شكنى و حيله گرى
لا يعدم المـرء دائره السـوء مع نكث الصفقه , و لا يعدم تعجيل العقــوبه مع ادراء البغى.(33)
آدمى نمى تـواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد, و از چنگال عقـوبت رهـايـى نـدارد كسـى كه بـا حيله به ستمگـرى مـى پــردازد.
34ـ برخورد مناسب با چهار گروه
اصحب السلطان بـالحذر, و الصـديق بـالتـواضع,والعدو بـالتحـــرز و العامه بالبشـر.(34)
با سلطان و زمامـدار با تـرس و احتياط همراهى كن , وبا دوست با تواضع و با دشمـن بـا احتيـاط, و بـا مـردم بـا روى خـوش .
35ـ رضايت به رزق اندك
من رضى عن الله تعالى بالقليل من الرزق رضى الله منه بالقليل من العمل(35)
هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد, خداونداز عمل كم او راضى باشد.
36ـ عقل و ادب
العقل حباء مـن الله,والادب كلفه فمن تكلف الادب قدر عليه, و مـن تكلف العقل لـم يزدد بذلك الا جهلا.(36)
عقل , عطيه و بخششى است از جانب خدا, و ادب داشتن, تحمل يك مشقت است, و هر كـس با زحمت ادب را نگهدارد, قادر بر آن مى شود, اما هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بـرجهل او افزوده نمـى شود.
37ـ پاداش تلاشگر
ان الذى يطلب من فضل يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد فى سبيل الله.(37) به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود رااداره كنـد, پـاداشـش از مجـاهـد در راه خـدا بيشتر است.
38ـ به پنج كس اميد نداشته باش
خمـس مـن لـم تكـن فيه فلاتـرجـوه لشـىء مـن الـدنيـا و الاخـره: من لم تعرف الوثاقه فى ارومته,و الكرم فى طباعه, والرصانه فى خلقه, والنبل فى نفسه و لمخافه لربه .(38)
پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش:
1ـ كسى كه درنهادش اعتماد نبينى.
2ـ و كسى كه در سرشتـش كرم نيابـى,
3ـ و كسـى كه در آفرينشـش استـوارى نبينى,
4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نيابى,
5ـ و كسى كه از خدايش ترسناك نباشد.
39ـ پيروزى عفو و گذشت
مـا التقت فئتـان قط الا نصـر اعظمهمـا عفـوا.(39)
گروه با هم رو به رو نمى شوند , مگر اين كه نصرت و پيروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد.
40ـ عمل صالح و دوستى آل محمد
لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد : فى العباده اتكالا على حب آل محمد (ص) و لا تدعوا حب آل محمـد(ص) لامرهـم اتكـالا علـى العبـاده فـانـه لايقـبل احـدهـمـا دون الاخر.(40)
مبادا اعمال نيك را به اتكاى دوستى آل محمد(ص) رها كنيد , مبادا دوستى آل محمد(ص) را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهيد, زيرا هيچ كدام از ايـن دو , به تنهايى پذيرفته نمى شود.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
پى نوشت ها:
1 ـ اصـول كـافـى, ج 3,ص 339 و تحف العقـــول, ص 442.
2 ـ اصول كافى,ج 4,ص 160.
3 ـ تحف العقول, ص 442.
4 ـ همان, ص 442.
5 ـ همان, ص 442.
6 ـ همان, ص 443.
7 ـ همان, ص 443.
8 ـ همان,ص 443.
9 ـ تحف العقول , 443.
10 ـ تحف العقول, ص 442.
11ـ همان,ص 445.
12ـ همان,ص 445.
13ـ تحف العقول,ص 445.
14ـ اصـول كـافـى , ج 4,ص 214.
15ـ همـان,ص 445.
16ـ تحف العقول,ص 446.
17ـ همان,ص 445.
18ـ همان,ص 448.
19ـ همان,ص 450.
20ـ تحف العقول, ص 450.
21ـ همان, ص 449.
22ـ تحف العقول,ص 445.
23ـ همان,ص 445.
24ـ عيون اخبار الرضا,ج 2,ص 52.
25ـ بحارالانوار, ج 76,ص 152.
26ـ همان,ج 73,ص 373.
27ـ اصلو كافى, ج 3, ص 268.
28ـ بحارالانوار, ج 78,ص 347.
29ـ همان, ج 78,ص 345.
30ـ همان,ج 78,ص 346.
31ـ بحارالانوار,ج78,ص 347.
32ـ همان,ج 78,ص 347.
33ـ همان,ج 78, ص 349.
34ـ بحارالانوار,ج78,ص 356.
35ـ بحـارالانـوار,ج 78,ص 357
36ـ بحـارالانـوار,ج 78,ص 342.
37ـ بحارالانوار,ج 78,ص 339.
38ـ همـان,ج 78, ص339, و تحف العقـول, ص 446.
39ـ همان, ج 78, 339.
40ـ بحار الانوار,ج 78,ص 348.
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری