جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: قرآن كريم و نشانه هاي ظهور حضرت مهدي عجّـل الله تعالي فرجه
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۷:۳۸ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
قرآن كريم و نشانه هاي ظهور حضرت مهدي عجّـل الله تعالي فرجه
آنچه در قرآن كريم از طرف خداوند بزرگ به وسيله رسول اكرم صلّي الله عليه و آله به ما رسيده واجب الاطاعه است و كوچكترين ترديدي درباره ي آن نبايد داشت ، چرا كه از منبع علم خداوندي سر چشمه گرفته است .** از جمله بشارت هايي كه در قرآن مجيد در صمن آياتي داده شده مسأله قيام جهاني حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء و سيطره عدل و داد در عالم بعد از پر شدن آن از ظلم و جور است ، نه اينكه به خيال خام بعضي از نويسندگان ، عدالت در حكومت حضرت مهدي سلام الله عليه تغليبي باشد و همچنان افراد شرور ، كم يا زياد ، در اجتماع ديده شوند . خير ، طبق نصّ صريح آيات قرآن و تفاسير رسيده از اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين پس از پر شدن عالم از ظلم و جور ع قسط و عدل بر آن حاكميت خواهد يافت و همان كونه كه عرض شد در اين زمينه بزرگان مذهب و ديگران نيز دعواي تواتر نموده اند .
بنابراين ديگر جايي براي عدالت تغليبي و طرفداران آن نمي ماند .
نشانه هاي پيدايش اين حكومت
‹‹ بزودي آيات و نشانه هايي از قدرت خود را در صحنه گيتي و در [كشور] وجودشان بدانها نشان خواهيم داد ، تا بر آنها آشكار شود كه او حق است .››(فصّلت / 53)
ممكن است نشانه هاي آفاقي همان صيحه ي آسماني باشد و منظور از آيات انفسي همان رعب و ترس باشد كه در دلها جاي مي گيرد .
'' خوانندگان عزيز ! با توجه به اينكه خداوند خلف وعده نخواهد فرمود و حتماً بايد اين كار بشود ، غير از قيام آخرين نماينده و سفير اعظم او حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين له الفداء نشانه ديگري نخواهد بود . "
‹‹ و هر آينه شما را بوسيله ترس و گرسنگي و نقص در مالها و جانها و ميوه ها مي آزماييم ، و صبركنندگان را بشارت ده . ›› (بقره /156)
محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام روايت مي كند كه پيش از قيام مهدي ما سلام الله عليه مردم به انواع بلاها مبتلا مي شوند و موفقيت با صابران است .
بطور خلاصه علائم و نشانه هاي قبل از ظهور در اين روايات عبارت است از :
1-وحشت و اضطرابي كه در حال حاضر در ميان مردم بعضي از كشورهاي اسلامي ديده مي شود .
2-گرسنگي و قحطي كه در كشور هاي جهان مشهود است و به طور متوسط روزانه چندين هزار تن از گرسنگي مي ميرند ( مانند بعضي از قسمتهاي افريقا و هندوستان ) .
3-فساد در تجارت و بازرگاني و كمبود درآمد بعضي از اقشار جامعه كه به ويژه در ايران ما مشهود است .
4-تلفات جاني مانند تلفات در جنگ ايران و عراق و نقصان زراعت و ميوه جات ناشي از آفات و كمي بركت آنها .
اكنون به اصل روايت كه از امام صادق عليه السّلام كه سلام خداوند بر ايشان باد – نقل كرده اند ، توجه فرماييد :
« محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است كه امام فرمودند : پيش از قيام قائم نشانه هايي است جهت آزمايش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤمنش . عرض كردم : آن نشانه ها چيست ؟ فرمود : آن ، گفتار خداوند عزّ وجل است كه فرمودند : « و لنبلونكم بشي ءٍ » . فرمود « لـَـنـَبـلـُوَنـَّكـُم » يعني هر آينه بيازماييم شما مؤمنان را « بـِشـَييءٍ مِنَ الخَوفِ » به مقداري و چيزي از ترس از ملوك بني فلان (بني عباس) در پايان زمامداريشان وَ « الجُوع» و گرسنگي به خاطر بالا بودن قيمتها « وَ نـَقص ٍمِنَ الاموال ِ» و كاستي از مالها [ يعني ] كم شدن كشاورزي و كمبود بركت محصولات « وَ بـَشـِّرِ الصّابـِرينّ » [يعني ] بشارت ده صابران را در چنين وقت به خروج قائم عليه السّلام . سپس به من فرمود : اي محمد ! اين است تأويل قول خداوند عزّوجل كه مي فرمايد : « وَ ما يـَعلـَمُ تـَأ ويلَـَهُ ...» [يعني] نمي داند تأويل قرآن را جز خداوند و پايداران در دانش . »
‹‹ به درستي كه خداوند [تبارك و تعالي] قادر است كه نشانه اي فرو فرستد. ›› (انعام /37)
در تفسير اين آيه به چند نشانه از نشانه هاي ظهور حضرت ولي عصر عليه السّلام اشاره شده است.
« ابي الجارود مي گويد : امام محمد باقر عليه السّلام در تفسير آيه « اِنَّ الله َ قـادرٌ ...» فرمودند :
زود است كه در آخر الزّمان آيات و نشانه هايي از قدرت خداوند مي بيني :
1-دابة الارض .
2-دجّال.
3-نزول عيسي بن مربم از آسمان .
4-طلوع خورشيد از مغرب . » ( بحار الانوار ، ج 52 / ص 181 )
‹‹ بگو او تواناست كه بر شما عذابي از بالاي سر و زير پاهاي شما بر انگيزد يا اينكه شما را گروههاي غير متحد قرار دهد و آسيب برخي را به برخي ديگر بچشاند . ››(انعام /65 )
در اين آیه نيز به بعضي از نشانه هاي ظهور اشاره شده است و اما روايتي كه در اين باب رسيده است :
« از ابي جعفر (امام باقر ) عليه السّلام در فرموده ي خداوند متعال : ‹‹ قل هو القادر علي ... ›› منقول است كه فرمودند : آن دجّال و صيحه است ( عذاب آسماني و از بالا ) و مراد از « او من تحت ارجلكم » عبارت است از خسف و فرورفتگي زمين است و مراد از « او تلبسكم شيعاً » اختلاف در دين و طعن به يكديگر زدن است و منظور از « يذيق بعضكم باس بعض » كشتن بعضتان است بعضي ديگر را ، و تمام اين حوادث در ميان اهل قبله و مسلمانان به وقوع مي پيوندد . » (بحار الانوار ، ج 52 / ص 182 )
ویرایش توسط e.1_m : ۱۳۸۷/۰۹/۱۱ در ساعت ۱۷:۴۱
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۷:۵۸ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
قرآن و ظهور حضرت مهدي عليه السلام، آ
خداوند متعال مي فرمايد: (و انه لعلم للساعه فلا تمترن بها واتبعون هذا صرط مستقيم)،(1) «او سبب آگاهي در روز قيامت است، هرگز در آن ترديدي نيست و از من پيروي کنيد که اين راه مستقيم است».
در اين که ضمير «انه» به چه باز مي گردد دو احتمال وجود دارد:
الف- به قرآن بازگردد که با سياق آيات سازگاري ندارد.
ب- به حضرت عيسي عليه السلام بازگردد. اين احتمال صحيح است؛ زيرا:
اولاً: در آيات قبل و بعد از اين آيه سخن از حضرت عيسي عليه السلام است.در اين صورت معناي آيه اين خواهد بو.د: «نزول حضرت عيسي عليه السلام از آسمان به زمين که در عصر ظهور حضرت مهدي عليه السلام است علمي است که به وسيله ي آن آمدن قيامت معلوم مي شود، زيرا نزول او از اشراط و علائم قيامت است.
اين احتمال تأييد مي شود با قرائت ديگري که اينگونه آيه را قرائت کرده است: (و انه لعلم للساعه) که به معناي علامت و نشانه است. در اين صورت معناي آيه چنين مي شود: «نزول حضرت عيسي عليه السلام نشانه و علامت قيامت است».(2)
اکثر مفسرين همين معنا را قبول نموده اند.(3)
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «چگونه است حال شما هنگامي که فرزند مريم در ميان شما نازل شود در حالي که امام شما در ميان شماست».(4)
هيتمي از ابوالحسين آبري نقل مي کند: «اخبار متواتر و راويان فراوان از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل کرده اند: مهدي عليه السلام که از اهل بيت عليهم السلام پيامبر است خروج کرده و زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود. در همان زمان است که عيسي نزول کرده و به امام مهدي عليه السلام اقتدا خواهد نمود.(5)
صديق حسن بخاري نيز مي گويد: «همانا عيسي بعد از مهدي عليه السلام يا همراه با او نزول خواهد کرد و مهدي را در کشتن دجال کمک خواهد نمود، آن گاه در نمازهايش به مهدي اقتدا مي کند.»(6)
ابوسعيد خدري از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرده که فرمود: «از ما است کسي که عيسي بن مريم به او در نماز اقتدا خواهد نمود».(7)
محمد بن مسلم ثقفي مي گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «قائم از ما به ترس و رعب ياري شده و به نصرت تأييد شده است... و روح الله عيسي بن مريم مي آيد و پشت سر او نماز مي گذارد».(8)
پينوشت:
1-زخرف/ 61.
2- تفسير ابن کثير، ج3، ص294، تفسير جامع البيان، ج13، ص90، تفسير کشاف، ج4، ص269.
3- تفسير فتح القدير، ج4، ص672، صواعق المحرقه، ص73.
4- صحيح بخاري، ج4، ص143.
5- صواعق المحرقه، ص73.
6- الاذاعه، ص136.
7- الحاوي للفتاوي، ج2، ص222.
8- تفسير نورالثقلين، ج3، ص109.
ویرایش توسط e.1_m : ۱۳۸۷/۰۹/۱۱ در ساعت ۱۷:۵۹
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۹:۰۰ #3
يا الله
با سلام
جناب ايي - 1 -ام
ترجمه شما از آيه 61- زخرف متاسفانه صحيح نيست ؛ دقت كنيد:
ميفرمايد: بسم الله الرحمن الرحيم . ان هو الا عبد انعمنا عليه و جعلناه مثلا لبني اسرائيل ( 59) و لو نشاء لجعلنا منكم ملائكه في الارض يخلفون ( 60) و انه لعلم للساعه فلا تمترون بها و اتبعون هذا صراط مستقيم ( 61) -زخرف
نيست او ( منظور عيسي ) جز بنده اي كه نعمت بخشيديم بدو و گردانيديمش مثلي براي بني اسرائيل (59) و اگر ميخواستيم قرار ميداديم بجاي شما ملائكي كه در زمين جانشين شوند (60) و همانا آن علمي است براي ساعه ( يعني روز قيامت) پس شك نورزيد بدان و مرا پيروي كنيد اين است راه مستقيم ( 61)
در آيات قبل از اين 3 آيه ميفرمايد كه ما وقتي مثل عيسي را در قرآن بيان كرديم اي محمد قوم تو ستيزه گري كردند گفتند خدايان ما ( بت ها ) از عيسي بهترند ولي بدانند كه عيسي نه تنها خدا نيست كه ملك يا فرشته هم نيست و عيسي بنده اي است كه بر او نعمت بخشيديم ( پيغمبري ) و او را مثلي براي بني اسرائيل قرار داديم و اگر قرار بود فرشته باشد پس آنوقت ما به جاي بشر فرشته را در زمين جايگزين ميكرديم ؛ و همانا آن يك علم در ساعه ( روز قيامت) است ( يعني اين موضوع كه عيسي فقط يك بشر است نه فرشته يا خدا و او عبدي است كه بر او نعمت بخشيديم و مثلي براي بني اسرائيلي قرار داديم در روز قيامت بر شما معلوم ميشود ؛ بعد ميفرمايد : پس شك نورزيد بدان و مرا پيروي كنيد ؛ اين است راه مستقيم . )
و اما اگر بگوئيد ضمير ه در انه بر ميگردد به عيسي يعني اگر گفته شود : همانا عيسي براي ساعه ( روز قيامت) است و يا اينكه ضمير ه ترجمه شود به آن براي ساعه ( روز قيامت) هيچ فرقي به حال مفهوم و معنايي كه پروردگار مد نظرش ميباشد نميكند. چون با حضور عيسي در روز قيامت اين علم كه : عيسي يك بشر بوده نه خدا يا فرشته و نعمت پيغمبري بر بني اسرائيل به او عطاء شده ؛ بر همه مردم معلوم و ثابت ميشود . پس بهتر است همانطور كه پروردگار فرمان داده به بشر بودن و پيغمبر بودن عيسي شك نورزند چه مسيحيان باشند چه مشركان مرده پرست ... و برايش داستان و افسانه نبافند .
ویرایش توسط روشن بيان : ۱۳۸۷/۰۹/۱۱ در ساعت ۱۹:۱۴
بسم الله الرحمن الرحيم
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ
165- بقره
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۹:۵۶ #4
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
علمای شما هم قبول دارن چه برسه به ...!!!
در ضمن هرکی جز خدا رو خدا یا فرشته یا .... بدونه عاقل نیست چه برسه به ...!!!
وجود امام زمان(ع) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقيماً نمي توان از دليل عقلي بهره گرفت، بلكه با استخدام دليل عقلي در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمان ها و استناد به روايات و نقل هاي تاريخي که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدي(عج) می کند، می توان به مقصود نائل آمد.
ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهي در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است مثلا نبوت و امامت يك فيض معنوي از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف باید چنین لطفی همیشگی باشد.
روایاتی هم که دلالت می کنند آن انسان معصوم و کامل در وجود امام زمان (عج) منحصر گشته است به حدی زیاد است که قابل انکار نیست تا جایی که بسياري از دانشمندان نامدار اهل سنت پذيرفته و در كتاب هايشان متذكر شده اند که: مهدي موعود فرزند امام حسن عسكري(ع) است و در سامراء در سال 255 هجري متولد شده است و در پس پرده غيبت زندگي مي كند و روزي به امر خداوند ظهور خواهد كرد.
پذیرش طول عمر حضرت مهدی(عج) نیز هيچ گونه استبعادی ندارد. زیرا آن حضرت با دانش خدادادي و با استفاده از روشهاي طبيعي و علمي ميتواند برای مدتي بسیار طولانی و بدون اینکه آثار فرسودگي و پيري در او پديدار گردد، در این دنيا زندگی کند. علاوه بر اینکه استبعادي ندارد كه در عالم انساني خداوند حجت خود را به عنوان ذخيره و پشتوانه اجراي عدالت و نفي و طرد ظلم و ظالمان، به صورت استثناء و فراتر از عوامل طبيعي و ظاهري قرار دهد
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۲۰:۰۱ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
سوال از سنی ها
چرا عمر دستور داد مسجد غدیر را تخریب کنند؟ چرا معاویه این کار را کرد ؟مگر تخریب مسجد مجاز است ؟چرا عمر ابوهریره را از حدیث گفتن منع ساخت ؟ و چرا حالا بیشتر احادیث اهل سنت از همین ابوهریره و شاگردانش است ؟ چرا خالد که با همسر مالک زنا کرد حد نشد بلکه مقام هم گرفت ؟چرا او صحلبی رسول را به قتل رساند و مجازات نشد؟ چرا عمر احکام رسول را غصب کرد و خود گفت من دو چیز در زمان رسول حلال بود را حرام میکنم ؟ چرا علمای سنی هم حکم عمر را نقض کردند (حج تمتع)؟ چرا فاطمه تا آخر عمر از عمر و ابوبکر ناراحت بود ؟ مگر آن همه حدیث راجع به فاطمه نیامده بود ؟ چرا عایشه به جنگ با حضرت علی برخاست ؟ چرا دستور داد جسدامام حسن را تیر باران کنند ؟ چرا معاویه را که خال المونین میدانند دستور داد تا 70 سال حضرت علی را لعن کنند ؟ چرا عمر میگفت اگر علی نبود عمر هلاک شده بود ؟ چرا عمرو ابوبکر توسط حضرت رسول و قران در جریان سپاه اسامه لعن شدند ؟ چرا پیامبر هنگامی که میخواست وصیت کند و چیزی بنویسد عمر مخالفت کرد ؟ چرا پیامبر به آنها گفت دور شوید ؟ چرا اهل تسنن میگویند قران تحریف شده و آیاتی را درباره غرانیق در قران نیامده ؟ چرا سنیان که میگویند در کنار قبر نباید نماز خواند درمسجد الحرام که قبر پیامبر است نماز میگزارند ؟ چرا آنها سجده بر روی قالی و فرش را مباح میدانند ولی بر روی تربت را حرام و شرک میدانند ؟ مگر در آیه قران نیامده فامسحوا چرا آن ها در وضو مسح نمیکنند ؟ چرا آیه عترت و حدیث ثقلین را سعی میکنند جور دیگری تفسیر کنند ؟ چرا سنی ها معتقدند که خدا جسم دارد ؟ چرا سنی ها فکر میکردند حضرت رسول در نبوتش شک کرده ؟ چرا حادثه غدیر خم را جور دیگری تفسیر میکنند (خیلی تفسیرشان مضحک است )؟ چرا عایشه عثمان را به یهود تشبیه کرد ؟ چرا عثمان ابوذر را به یک جای دور افتاده تبعید کرد ؟ مگر او صحابی خاص رسول نبود ؟ چرا عثمان عبدالله مسعود صحابی بزرگ پیامبر را به حدی کتک زد که بیمار شد و از دنیا رفت ؟چرا عثمان با کعب الاحبار یهودی در امور مسلمانان مشورت میکرد ؟ چرا طلحه که میگفت با عایشه ازدواج میکنم و پیامبر را آزرد حالا در نزد سنی ها محترم است ؟ طلحه و زبیر که با علی (ع) جنگیدند چرا حالا مورد احترام سنی ها هستند ؟ چرا طلحه و زبیر در قتل عثمان شرکت کردند ؟ چرا سنی ها معتقدند که همه صحابه رسول خدا عادل هستند ؟ در حالیکه برخی برخی دیگر را لعن کردند و برخی برخی دیگر را کشته اند و با هم جنگیده اند ؟ چرا عثمان امور مسلمانان را میان بنی مروان تقسیم میکرد ؟ چرا همان سه نفری که در شورا به عثمان رای دادند از رای خود بازگشتند ؟ چرا ابوبکر میگفت من شیطانی دارم که پیوسته ملازم من است ؟ چرا زمانی که پیامبر میخواست بر جنازه عبدالله ابن ابی نماز گذارد عمر با درشتی بر پیامبر اعتراض کرد ؟ چرا انگاه که پیامبر دستور داد بین عمره تمتع و حج تمتع جدایی انداخته شود و اجازه داد که زن و شوهر بین عمره و حج نزدیک هم آیند عمر اعتراض کرد ؟ چرا عمر جمله کاملا زننده ( انحرم و مذا کیرنا تقطر منیا ) را به پیامبر به خاطر اعتراضش گفت ؟ چرا هیچ گاه عمر در مورد حکم پیامبر در مورد متعه زنان ایمان نیاورد و بالاخره آن را نقص کرد ؟ مگر حدیث مشهور نداریم که حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام او تا روز قیامت حرام است ؟ چرا در جریان صلح حدیبیه عمر با پیامبر مخالفت کرد ؟ چرا عمر خودش متعه میکرد و عبدالله ابن زبیر را بوجود آورد ؟ چرا باغ فدک را که پیامبر به فاطمه بخشیده بود را غصب کردند ؟ چرا سنی ها میگویند ابوطالب پدر علی (ع) مشرک از دنیا رفت ؟ چرا خانه علی را آتش زدند ؟ چرا فاطمه را تازیانه زدند ؟ چرا حضرت فاطمه (س) وصیت کرد که قبرش را مخفی نمایند ؟ چرا سنی ها حدیت : (جانشینان من دوازده نفرند به تعداد نقیبان بنی اسرائیل که همگی از قریش میباشند ) را قبول دارند ولی آن را جوردیگری تفسیر میکنند و روایتی را که در کتب خودشان درباره نام آنها آمده قبول ندارند !؟ چرا در کتابهای سنی از قول پیامبر وجود حضرت مهدی تایید شده ولی به آن عمل نمیکنند ؟ چرا عمر دستور داد نماز مستحبی را به جماعت بخوانند ؟ چرا عمر کلمه حی علی خیر العمل را از اذان برداشت و کلمه دیگری به جای آن گذاشت ؟ (کلمه اشهد ان علی ولی الله به قصد مستحبی خوانده میشود ولی کلمه عمری به قصد واجب !!) چرا عمر سهم مولفه القلوب را از زکات برداشت که پیامبر به آن توصیه کرده بود ؟ چرا سنی ها حدیث کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده را قبول دارند ولی به آن عمل نمیکنند و سعی میکنند آن را جور دیگری تفسیر کنند ؟ اصلا چرا سنی ها همش سعی میکنند همه چیز را جور دیگری ترسیم و تفسیر کنند ؟ چرا سنی ها معتقدند که عثمان قران را حمع آوری کرد درحالیکه در کتابهای خودشان حدیث از پیامبر آمده که هرکه قران را ختم کند فلان ثواب را دارد چگونه ممکن است به ختم قران دستور دهد در حالیکه هنوز قران جمع آوری نشده است ؟ چرا عمر گفت بیعت مردم با ابوبکر لغزشی از لغزشهای جاهلیت بود که خداوند مسلمانان را از شر آن حفظ نمود ؟ چرا ابوبکر گفت که مرا رها کنید آنگاه که علی در بین شما هست من بهترین شما نیستم ؟ چرا سنی ها چیزهایی به خدا نسبت میدهند که شایسته عظمت او نیست ؟چرا اهل سنت معتقدند که خداوند آنها را بر انجام گناهها مجبور میکند ؟ چرا آنها به عبدالقادر گیلانی که طبق کتب تاریخیشان هیچ ربطی به پیامبر ندارد را محترم میشمارند ؟ چرا آنها معتقدن که پیامبر عایشه را بر شانه هایش سوار کرد تا مطربان را بهتر ببیند و تفریح کند ؟ یک آدم عادی هم اینکار را نمیکند !
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۲۰:۳۴ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
روايات نزول حضرت عيسی (ع) از آسمان از اهل سنت و...
روايات دربارة نازل شدن حضرت عيسي(ع) در هنگام ظهور حضرت مهدي(ع) هم از طرق اهل سنت و هم از طرق، شيعه زياد و به اصطلاح «مستفيض»8 است.
در اينجا به عنوان مؤيد روايات تفسيري، به تعدادي از روايات اهل سنت در اين زمينه اشاره ميكنيم:
1. در سنن ترمذي از رسول خدا(ص) روايت شده است كه حضرت فرمود:
بشارت دهيد، همانا امت من مانند باران است كه مشخص نيست آخرش بهتر است يا اولش؛ يا مانند بوستاني است كه جمع زيادي از آن بهرهمند ميشوند. چگونه امتي كه من در ابتدا، مهدي در وسط و مسيح در انتهاي آن قرار دارد هلاك ميشود؟ لكن در اين بين [افرادي] بدخوي وجود دارند كه آنان از من نيستند و من از آنان نيستم.9
2.بخاري از رسول خدا روايت كرده كه حضرت فرمود:
چگونه هستيد هنگامي كه فرزند مريم در بين شما فرود آيد در حالي كه امام شما از خود شما باشد؟10
3. از عبدالله بن عمر روايت شده است كه:
مهدي كسي است كه عيسي بن مريم بر او نازل ميشود و پشت سر او نماز ميخواند.11
4.رسول خدا (ص) فرمود:
كسي كه عيسي بن مريم پشت سرش نماز ميخواند از ما است.12
5. رسول خدا (ص) فرمود:
مهدي متوجه ميشود كه عيسي(ع) فرود آمده گويي از مويش آب ميچكد؛ آنگاه مهدي به او ميگويد: جلو بايست و با مردم نماز بگزار. عيسي پاسخ ميدهد: نماز منحصراً توسط تو برپا ميشود پس عيسي پشت سر مردي از فرزندان من نماز ميخواند؛ هنگامي كه نماز اقامه شد [عيسي] ميايستد تا [مهدي] در جايگاه بنشيند و با او بيعت ميكند پس از آن [عيسي] چهل سال زندگي ميكند.13
3. آية 158 سورة انعام
خداوند متعال ميفرمايد:
هل ينظرون إلّا أن تأتيهم الملئكة أو يأتي ربّك أو يأتي بعض آيات ربك يوم يأتي بعض آيات ربّك لاينفع نفساً إيمانها لم تكن امنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيراً، قل انتظروا إنّا منتظرون.
آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پارهاي از نشانههاي پروردگارت بيايد؟ [اما] روزي كه پارهاي از نشانههاي پروردگارت [پديد] آيد، كسي كه قبلاً ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نميبخشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم] منتظريم».
روايات تفسيری شيعه
روايات تفسيري شيعه كه ذيل آية مورد بحث وارد شده به دو دسته كلي تقسيم ميشوند:
دستة يكم، نشانههاي قيامت: اين روايات تأويل عبارت «يوم يأتي بعض ايات ربّك... خيراً» را مربوط به دوران آخرالزمان دانسته و به ذكر اشراط الساعة (نشانههاي قيامت) پرداختهاند. در بعضي از اين روايات فقط به طلوع خورشيد از مغرب اشاره شده و در برخي ديگر نشانههاي ديگري همچون خروج دجال و خروج جنبندة زمين نيز مطرح شده است. به عنوان نمونه در تفسير عياشي روايت ذيل نقل شده است:
از زراره و حمران و محمد بن مسلم از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روايت شده كه در ذيل جملة «يوم يأتي بعض آيات ربّك لاينفع نفساً إيمانها» فرمودند: مقصود از اين آيات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبندة زمين و دجال است كه اگر انسان به گناه اصرار ورزد و عمل ايماني به جا نياورد و اين آيهها ظاهر شود، ايمانش سودي نخواهد داشت.14
دستة دوم، روز خروج قائم(ع): اين روايات آية مورد بحث را درباره امام مهدي(ع) تأويل كردهاند. شيخ صدوق در كتاب كمال الدين و تمام النعمة دو روايت در اين زمينه آورده كه به نقل يكي از آنها بسنده ميكنيم:
امام صادق(ع) دربارة آية «يوم يأتي بعض آيات ربّك...». فرمود: منظور روز خروج قائم منتظر(ع) است. سپس فرمود: اي ابا بصير، خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در دوران غيبتش منتظران ظهور او و در هنگام ظهورش مطيع او هستند؛ اينان اولياي خدا هستند كه برايشان بيمي نيست و غمگين نخواهند شد.15
روايات تفسيري اهل سنت
محتواي روايات تفسيري اهل سنت دربارة آيه مورد بحث، متضمن اين مطلب است كه خداوند متعال به وسيلة اين آيه خبر داده كه ايمان آوردن شخص كافر پس از وقوع نشانههاي قيامت (أشراط الساعة) مورد قبول نيست. البته نشانههاي قيامت در اين روايات به شكلهاي مختلفي نقل شده كه در مجموع اين نشانهها عبارتند از: طلوع خوشيد از مغرب، خروج جنبندة زمين، خروج يأجوج و مأجوج، خروج دجال و نمايان شدن دود.
طبري روايات تفسيري ذيل آيه مذكور را به دو دسته تقسيم كرده است:
دستة اول، يكي از نشانههاي قيامت: اين روايات منظور از «بعض آيات» در عبارت «يوم يأتي بعض آيات... خيراً» را فقط طلوع خورشيد از مغرب ميدانند. روايات متعددي در تفسير طبري از رسول خدا(ص) در اين زمينه نقل شده است كه به يكي از آنها اشاره ميكنيم:
ابو سعيد خدري از رسول خدا(ص) روايت كرده كه حضرت فرمود: منظور از «يوم يأتي بعض آيات ربّك لاينفع نفسا إيمانها» طلوع خورشيد از مغرب است.16
دستة دوم، نشانههاي قيامت: اين دسته از روايات، منظور از عبارت مذكور را علاوه بر طلوع خورشيد از مغرب، نشانههاي ديگري همچون خروج جنبندة زمين، خروج يأجوج و مأجوج، خروج دجال و دود نيز ميدانند. پنج روايت در اين زمينه در تفسير طبري نقل شده كه به عنوان نمونه روايت زير را نقل ميكنيم:
ابوهريره از رسول خدا(ص) روايت كرده است كه حضرت فرمود: وقتي سه نشانه، نمايان شود كسي كه قبلاً ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نميبخشد. اين سه نشانه عبارتند از: طلوع خورشيد از مغرب، دجال و جنبندة زمين.17
در الدر المنثور نيز روايات متعددي در ذيل آيه مورد بحث نقل شده است كه بسياري از اين روايات، تفسيري نيستند، اما آن رواياتي كه تفسيرياند همچون روايات نقل شده در تفسير طبري به دو دستة مذكور، تقسيم ميشوند.
بررسي تطبيقي روايات فريقين
روايات تفسيري فريقين اجماع دارند كه عبارت «يوم يأتي بعض آيات.. خيرا» در آية مورد بحث، مربوط به علايم آخرالزمان است. اين نشانهها كه در بعضي روايات، تعداد آنها به ده نشانه ميرسد عبارتند از: ظاهر شدن دود، خروج دجال، نزول عيسي(ع)، خروج يأجوج و مأجوج، خروج جنبندة زمين، طلوع خورشيد از مغرب، فرو رفتن زمين در مشرق، فرو رفتن زمين در مغرب، فرو رفتن زمين در جزيرة العرب و خروج آتش از عدن (يمن).
يكي از اين علايم كه در روايات تفسيري فريقين به طور مكرر از آن ياد شده، خروج دجال است. احاديث خروج دجال در صحيحين نيز وارد شده است.18 «نووي» در شرح صحيح مسلم تصريح كرده كه احاديث وارده در مورد دجال براي اهل حق، حجت است بدين معنا كه وجود دجال قطعي و صحيح است و او شخصي است كه خداوند متعال بندگانش را به وسيلة او امتحان و آزمايش ميكند؛ تا آنجا كه ميگويد: اين عقيده، مذهب اهل سنت و همة محدثان و فقيهان است.19
ارتباط احاديث دجال به امام مهدي(ع) از شهادت علماي اهل سنت به تواتر احاديث مهدي(ع) و ظهور آن بزرگوار در آخرالزمان و خروج حضرت عيسي(ع) به همراه او و ياري كردن او در كشتن دجال، ظاهر ميشود. از جمله كساني كه به اين تواتر تصريح كردهاند، ابن حجر عسقلاني است؛ وي در كتاب فتح الباري گفته است:
نماز گزاردن عيسي(ع) پشت سر مردي از اين امت در آخرالزمان و نزديك قيام قيامت، دلالت ميكند بر اقوال صحيحي كه ميگويند: «زمين از قيامكنندهاي الهي كه قيامش همراه با حجت و برهان است، خالي نميماند».20
ابن حجر همچنين در كتاب تهذيب التهذيب، مسئلة تواتر اخبار مهدي(ع) از قول ديگران را چنين آورده است:
اخبار و روايات مهدي(ع) به دليل كثرت راويانشان از محمد مصطفي(ص) به حد تواتر و استفاضه رسيده است. در اين روايات آمده كه مهدي(ع) از اهل بيت پيامبر است و هفت سال در زمين حكومت و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد و عيسي(ع) خروج ميكند و او را در قتل دجال ياري ميرساند. مهدي(ع) امام اين امت است و عيسي(ع) در همة دوران او پشت سر وي قرار دارد.21
آنچه كه موجب ارتباط روايات تفسيري فريقين با يكديگر ميشود، مسئلة دجال است. مسئلة دجال از مسايلي است كه شيعه و سني آن را به عنوان يكي از علايم آخرالزمان بر شمردهاند و احاديث فراواني در منابع فريقين وجود دارد كه كشته شدن دجال را به دست حضرت عيسي(ع) پس از فرود از آسمان در آخرالزمان نسبت ميدهند كه به بعضي از اين روايات در ذيل آيه 159 سوره نساء اشاره كرديم.
ظهور آية مورد بحث نيز منافاتي با روايات نقل شده ندارد و آنها را تأييد ميكند.
پينوشتها:
1. طبري، محمد بن جرير، جامع البيان، ج6، ص25، بيروت، دارالفكر، 1415ق.
2. همان، ج6، ص26.
3. همان، ج6، ص29.
4. سيوطي، جلال الدين عبدالرحمان، الدر المنثور، ج2، ص241، دارالمعرفة، الطبعة الاولي، 1365 ق.
5. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج5، ص144، همان.
6. همان، ج5، ص154.
7. به تعدادي از اين روايات در مبحث «روايات نزول عيسي» ـ كه به زودي ميآيد ـ اشاره شده است.
8. روايت مستفيض آن است كه تعداد روايان آن از سه نفر بيشتر باشد اما به حد تواتر نرسد.
9. سنن ترمذي، ج5، ص152، ب6 ، ح2869.
10. صحيح بخاري، ج4، ص205، كتاب بدء الخلق، باب نزول عيسي بن مريم.
11. ابن حماد، الفتن، 103؛ همچنين: ابن ابي شيبة، ج15، ص198، ح19495.
12. بيان الشافعي، ص500، ب7.
13. همان، ص497، ب7.
14. عياشي، تفسير عياشي، ج1، ص384، همان؛ همچنين نگاه كنيد به: نورالثقلين، ج1، ص780، ح354، همان، همچنين احاديث 352، 353 و 358 نيز مشمول دستة اول روايات تفسيري شيعه ميشوند.
15. صدوق، كمالالدين و تمام النعمة 358، ح9، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجامعة المدرسين: روايت دوم را ببينيد در همان منبع، ص336، ح54.
16. طبري، محمد بن جرير، جامع البيان، ج8، ص127، ح 11055، همان احاديث 11056 تا 11074 نيز مربوط به همين دسته از روايات است.
17. همان، ج135، ح 11077. همچنين احاديث 1075، 1076، 1078 و 1079 مربوط به دستة دوم ميباشد.
18. صحيح بخاري، ج8، ص101، كتاب الفتن، باب ذكر دجال، بيروت، دارالفكر، 1404 ق؛ نووي، صحيح مسلم بشرح النووي، ج18، ص78ـ58، كتاب الفتن و اشراط الساعة، بيروت، دارالكتب العربي، الطبعة الثانية، 1407ق.
19. نووي، صحيح مسلم بشرح نووي، ج18، ص58، همان.
20. ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب، ج6، ص359. بيروت، دارالفكر، الطبعة الثانية.
21. ابن حجر عسقلاني، تهذيبالتهذيب، ج6، ص359، بيروت، دارالفكر، الطبعة الاولي، 1404 ه ق. علاوه بر اين ساير علماي اهل سنت نيز عباراتي درباره تواتر احاديث مهدي (عج) دارند كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
الف ـ ابن حجر هيثمي در كتاب صواعق المحرقه، ج2، ص211 ميگويد:
احاديثي كه در آن اشاره به ظهور مهدي بسيار زياد به حد متواتر است.
ب ـ علامه مناوي در كتاب فيض القدير، ذيل حديث 9245 ميگويد: اخبار مهدي زياد و مشهور است به حدي كه جماعتي درباره اين احاديث تأليفات مستقلي دارند.
ج ـ تفتازاني در كتاب شرح مقاصد، ج2، ص62 ميگويد:
از جمله اموري كه ملحق به باب امامت ميشود خروج مهدي و نزول عيسي است كه اين دو از علايم قيامت بوده و در اين باره خبرهاي صحيحي رسيده است.
د ـ قرماني دمشقي در كتاب اخبار الدول و آثار الاول، (ج1، ص463) ميگويد:
علما بر اين امر اتفاق دارند كه مهدي همان قيام كننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت، يكديگر را تأييد ميكنند و روايات بر اشراق نورش تظاهر دارند.
ه ـ مباركفوري در كتاب تحفة الاحوذي بشرح جامع الترمذي (ذيل حديث 2331) ميگويد: بدان كه مشهور بين تمام مسلمانان در طول زمانها اين است كه به طور حتم در آخرالزمان شخصي از اهل بيت ظهور خواهد كرد كه دين را تأييد كرده، عدل را در ميان جامعه ظاهر ميكند و مسلمانان به دنبال او ميروند و او بر ممالك اسلامي تسلط پيدا خواهد نمود و او مهدي ناميده ميشود.
به همين مضامين در كلمات بزرگان ديگر از علماي اهل سنت نيز مطالبي مييابيم از جلمه:
و ـ شيخ منصور علي ناصف در كتاب التاج الجامع للاصول، ج5، ص310؛
ز ـ برزنجي در كتاب الاشاعه لاشراط الساعة، ص87؛
ح ـ ابن تيميه حراني در كتاب منهاج السنة النبوية، ج4، ص211؛
ط ـ سيد احمد زيني دحلان در كتاب الفتوحات الاسلامية، ج2، ص322؛
ي ـ ابوالاعلي مودودي در كتاب البيات، ص116؛
ك ـ ابوطيب قنوجي در كتاب الاذاعة، ص53؛
ل ـ دكتر عبدالعليم عبدالعظيم بستوي در كتاب المهدي المنتظر في الاحاديث الصحيحة، ص360.
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۲, ۱۱:۰۵ #7
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
به نام خداوند یکتا
سلام خدا بر دوستان خدا
نه تنها در قران و اسلام بلکه همه ی ادیان منتظر حضرت مهدی هستند پس بگو خودشان را اماده کنند که ...!!!
مهدى از ديدگاه اناجيل
انجيل لوقا
...در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين تنگى و حيرت از براى امتها روى خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش. دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مىشود، زيرا قوت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهيد ديد كه بر ابرى سوار شده با قوت و جلال عظيم مىآيد.
منظور از پسر انسان حضرت مسيح نيست، بلكه طبق نوشته مستر هاكس آمريكايى در قاموس كتاب مقدس اين عبارت 80 بار در انجيل و ملحقات آن، كتب عهد جديد آمده است و فقط سى مورد آن با حضرت عيسى مسيح قابل تطبيق است. پنجاه مورد ديگر از نجات دهندهاى سخن مىگويد كه در آخر الزمان و پايان روزگار، ظهور خواهد كرد و حضرت عيسىعليه السلامنيز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد بخشيد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال كسى اطلاع ندارد.
پسر انسان كسى جز حضرت مهدى - آخرين حجت خدا - نخواهد بود.(27)
انجيل متى
عيسى، ايشان (امت خود) را گفت: هر آيينه به شما مىگويم شما كه مرا متابعت نمودهايد در معاد - وقتى كه پسر انسان به كرسى جلال خود نشيند - شما نيز به 12 كرسى بسط اسرائيل داورى خواهيد نمود. و هر كه به خاطر اسم من، خانهها يا برادران، خواهران و يا مادر يا زن يا فرزندان يا زمينها را ترك كرد؛ صد چندان خواهد يافت و وارث حيات جاودانى خواهد شد.(28)
انجيل يوحنا
و بدو قدرت بخشيده كه داورى هم بكند. از اين تعجب نكنيم، زيرا ساعتى مىآيد كه در آن جميع كسانى كه در قبور باشند، آواز او را خواهند شنيد و برون خواهند آمد. هر كه اعمال نيكو كرد براى قيامت حيات و هر كه اعمال بد كرد به جهت قيامت داورى.(29)
انجيل مرقس
مثل كسى كه راهى سفر شده؛ خانه خود را واگذاريد، خادمان خود را قدرت داده هر يكى را به شغل خاص مقرر فرماييد و دربار را امر فرماييد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد، زير نمىدانيد كه چه وقت صاحب خانه مىآيد. در بانگ يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح، مبادا كه ناگهان آمده و شما را خفته يابد.(30)
حسن بن محبوب از عمربن ثمر و او از جابر روايت كرد كه گفت:
مردى خدمت امام محمد باقرعليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: خداوند شما را به سلامت دارد؛ اين 500 درهم را بگيريد كه زكات مال من است. امام باقر فرمود: نزد خودت باشد و به درماندگان - از برادران مؤمنت - بده. آنگاه فرمود: هنگامى كه قائم اهل بيت قيام كند مال را بطور مساوى تقسيم مىكند و در ميان رعيت به عدالت رفتار مىنمايد... .
همانا مهدى را مهدى ناميدند به خاطر اينكه او مردمان را به يك امرِ پوشيده راهنمايى مىكند و تورات و ديگر كتب آسمانى را بيرون مىآورد - از غارى در انطاكيه - و در ميان اهل تورات با تورات و در ميان اهل انجيل با انجيل و در ميان اهل زبور با زبور و در ميان اهل قرآن با قرآن حكم مىكند و تمام حكومتها در دست او قرار مىگيرد.
نقلى ديگر از انجيل: عبداللَّه بن سليمان مىگويد:
در اناجيل خواندم كه خداوند به عيسىعليه السلام فرموده است: من تو را به سوى بالا مىبرم، سپس تو را در آخر الزمان فرو مىفرستم تا از امت آن پيامبر شگفتىها ببينى، و آنها را در كشتن دجّال يارى دهى، و تو را در وقت نماز مىفرستم كه با آنها نماز بخوانى كه آنها امت مرحومه هستند.(31)
در بحار الانوار و كتاب مسيحيت شناسى نقل شده است كه پسر انسان در آخر الزمان نزول خواهد كرد، و در منابع مسيحى ذكر شده است كه اين فرد حضرت عيسىعليه السلام است كه به آل داود باز مىگردد. امّا برخى از راويان حديث شيعه معتقدند؛ منظور عيسايى است كه از نسل مادر خود نرجس - دختر قيصر دوم - به داود باز مىگردد (يعنى مهدى آل محمدعليهم السلام).
سخن آخر
ملتهايى كه دين خويش را بىآيينى اعلام كرده و به سوى باتلاق بىقيد و بندى در حركتند و آفرينش خويش را خود به خود و بىهدف تلقى مىكنند؛ در پى آنند كه اعتقاد و ايمان سايرين را به وجود خالقى دانا و توانا سست كرده و آنها را نيز پيرو تفكرات خويش نمايند. در اين ميان ما - يعنى پيروان اديان آسمانى - بايد دست به دست هم داده و به مبارزه با اين كافران بىايمان بپردازيم.
براى رسيدن به چنين يكپارچگى و همرنگىاى بايد حلقههايى را براى اتصال ميان خود و پيروان ساير اديان بيابيم. مسئله ظهور منجى در آخر الزمان از جمله باورهايى است كه ما مىتوانيم از آن بهره جسته و به اين وسيله نيك انديشى خويش را بر ديگران آشكار سازيم.
در يك جمع بندى كلى مىتوان بيان كرد از عقايد قطعى همه مسلمانان و تمام طوايف اسلامى اين است كه حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت بقية اللَّه الاعظم به روى زمين باز مىگردد.
در اين باره آيات قرآن و صدها حديث از شيعه و نصارا روايت شده كه از بازگشت آن حضرت سخن مىگويد.
اگر برخى از متعصبين مسيحيت به دلايلى در مورد حضرت مهدى ترديد مىكنند؛ ولى در مورد نزول حضرت عيسىعليه السلام ترديدى ندارند. البته در اين ميان رواياتى از قول حواريون در انجيل به نقل از مسيح وجود دارد كه به ظهور پسر انسان نجات بخش در آينده نويد مىدهد.
تمامى گروههاى مسيحى در انتظار مسيح پاك هستند تا عدالت را در آخر الزمان در پهنه گيتى استوار سازد. در اسلام نيز هيچ ترديدى در مورد ظهور حضرت مهدى نيست.
به اميد روزى كه آن حضرت در كالبد مرده و ستم زده بشر، با يارى همه انبياء و اولياء و صلحا، روح عدالت را بدمد و به آرزوى ديرينه انسانهاى وارسته كه همواره در پى عدالت بودهاند و در راه آن، جان باختهاند؛ جامه عمل بپوشاند
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۲, ۱۱:۰۶ #8
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
بررسي اعتقاد به مصلح آخرالزمان در آئين يهود و کتاب تورات
پيامبر دين يهود يا بني اسرائيل حضرت موسي (ع) مي باشد.يهود يکي ازسه دين بزرگ توحيدي جهان است.کتاب مقدس يهوديان تورات وهربخش آن به نام "سففَر"،و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است و تفسيري که علماي يهود بر آن نوشته اند"تلمود"نام دارد.حضرت موسي (ع)در1200 سال پيش از ميلاد قيام نمود.اسم خاص خداوند دراين دين"يَهفوَه"مي باشد.حضرت موسي(ع)در قرآن چهره بسيار روشني دارد و چندين بار داستان او(تولد،کودکي،پرورش نزد فرعون،قيام و رهبري و مشکلات)يادآوري شده است.نام آن حضرت در قرآن 136 بار آمده است.درقرآن کريم سوره اي به نام بني اسرائيل آمده و در آن از فرازونشيبها و از فسادها و گرفتاريهاي بني اسرائيل و سرکوبي آنان به وسيله ابرقدرتها به طور کلي ياد شده است که تطبيق آن موارد روشن،دچار مشکل تاريخي مي باشد.به هر حال اين آيات نشان دهنده اين است که اين قوم بارها با لطف خداوند ياري شدند،اما سرکشي نموده و دچار ذلت شده اند.در قرآن کريم سپس از يک سنت حاکم بر تاريخ ياد مي شود:"اگر بدي کنيد،پاداش بد نصيب شما مي شود".اين رمز سقوط و صعود امتها و تمدنها است.قوم يهود بعد از تفرقه بين خويش،زمينه سلطه روميان بر خود را فراهم مي کنند و اين ملت مغلوب و شکست خورده را به اميد پيدايش نجات دهنده غيبي انواع . شدايد و مظالم قوم غالب را تحمل مي کردند، و اعتقاد حازم داشتند که خداوند قوم برگزيده خود را چنين خوارو زار نخواهد گذاشت.
در آثار ديني يهود و اسفار تورات و ديگر کتابهاي انبياي آنان همواره،به موعود اشاره شده است که به پاره اي از اين کتابها اشاره خواهيم کرد.اگر به مطالب کتاب"نَبفوئفت هَيفلد"(وحي کودکي)استناد کنيم،به مطالب بسياري،درباره ظهور پيامبراکرم و به قسمتهايي از تاريخ و احوال پيامبرو حوادث مربوط به بعثت وپاره اي ازعلائم آخرالزمان و رجعت واشاراتي به شخصيت حضرت حجت بن الحسن المهدي(ع)و حتي اشاراتي درباره واقعه عاشورا دست خواهيم يافت.به هر حال چون يهوديان به حضرت مسيح ايمان نياوردند، به طبع موعود آنان هنوز ظهور :نکرده است.اگر در مجموع آنچه
درآثارمقدس يهودي آمده است تأمل شود،چهره سه موعود،در آنها ترسيم مي شود:
حضرت مسيح
حضرت محمد
حضرت مهدي
با اين حساب،انتظار در يهوديت،کيفيتي ويژه ميابد و چون اين قوم،نه به حضرت مسيح و نه بر حضرت محمد به هيچ کدام نگرويدند، بايد در برابر مسئله موعود و انتظار، بسيارحساس و نگران باشند و بايد از اين همه اشارات و بشارات که در کتابها و آيات خودشان آمده است به سادگي و غفلت نگذرند.آنان بايد از ديگر منتظران ، منتظرتر باشند و بيشتر به انتظار و آمادگي براي ظهور فکر کنند و از اين همه ظلم و خيانت و تجاوز وانسان کشي دشت بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند.آنان دو موعود خود، مسيح و محمد،را نپذرفتند، ليکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. اين است که در روايات آمده است که جماعتي از يهوديان کرد "دجال"را مي گيرند و با ظهور مهدي و فرود آمدن عيسي و کشته شدن دجال، آنان نيز قتل عام مي شوند و دامنه تاريخ و دامن بشريت از وجود آن جماعت پاک مي گردد
اينک نام چند کتاب از کتابهاي يهوديت و عهدعتيق که در آنها سخناني درباره موعود است :
کتاب دانيال پيامبر
کتاب حجّي(حکا)ي پيامبر
کتاب صفنياي پيامبر
کتاب اشعياي پيامبر
صحيفه"دانيال نبي"که مشتمل است بر ياد ايّام گذشته و تاريخ باستاني و از دوره اسارت بابلي سخن مي گويد:" بشارت مي دهد که دنياي پر از .آفت و شر،به پايان خواهد رسيد."
دورنماي از اين جهان نوين و ظهور مسيحا چنان که در آثار دانيال نبي و ديگر نويسندگان همفکر او مسطور است،عبارت است از ميان اين معنا که در آخرالزمان،حق تعالي جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و اين روزگار پر از ظلم و .جور به پايان خواهد رسيد.هر چند اين پيروزي در آثار يهود به رهبري مسيح با القابي مانند " فرزند منتخب داود"انجام مي شود.
بدين ترتيب انديشه ساده مسيحا از جنگاوري که قوم را در برابر بيگانه حفظ خواهد کرد،تحول يافت و به انتظار قيام پادشاهي بزرگ و شکوهمند از خاندان داود مبدل گشت و به فرمان الهي و با دميده شدن روح خدا در او حکومت شايسته اي را بر تپّه صهيون بر پا خواهد کرد.آن سرزمين در همه جهان نمونه خواهد شد و ملتها براي آموختن راههاي الهي به آنجا رهسپار خواهند شد.
در کتاب دانيال نبي مي خوانيم که خداوند خطاب به حضرت دانيال مي فرمايد:" و در زمان ميکائيل،امير عظيمي که براي پسران قوم تو "ایستاده" (قائم)است،خواهد برخاست و چنان زمان ننگي خواهد شد که از حَيني که امتي به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هريک از قوم تو که در دفتر مکتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسياري از آنان که در خاک زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد.آنانکه بسياري را به راه عدالت رهبري مي نمايند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد.اما تو اي دانيال!کلام را مخفي دار و کتاب را تا آن زمان مفهر کن.بسياري ".به سرعت ترددّ خواهند نمود...خوشا به حال آنانکه انتظار کشند."
در باب7 کتاب دانيال نبي نيز آمده است:" پسر انسان با ابرهاي آسمان آمد و سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شد تا جميع قومها و امتها و همه او را خدمت نمايند."
از کتاب اشعياي نبي باب دوم بندهاي 2-4 نقل شده:
"و در ايام آخر واقع خواهد شد...داوري ميان امتها به سوي آن روان خواهند شد. او امتها را داوري خواهد نمود.قومهاي بسياري را تنبيه خواهد نمود. امتي بر امتي شمشير نخواهد کشيد و بارديگر جنگ را نخواهند آموخت ."
در تمامي کوه مقدس من،ضرر و فسادي نخواهند کرد،زيرا :که جهان از معرفت خداون پر خواهد شد."
موارد ديگري نيز از کتاب اشعياي نبي در کتاب"مهدي از ديدگاه ديگران"آمده است که عبارتند از:
"بلکه مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند ميانش امانت."(اشعياي نبي-باب 11 بندهاي4و6)
"طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت.آنگاه انصاف در بيابان ساکن خواهدشد و عدالت در بوستان مقيم خواهد گرديد و عمل عدالت ،سلامتي و نتيجه عدالت ،آرامي و اطمينان خواهدبود تا قوم من در مسکن سلامتي و در ساکن مطمئن و در منزلهاي آرامي ساکن خواهند شد."(اشعياي نبي-باب11 بندهاي 8و9)
درسففَرپيدايش شماره 10و42 تورات آمده که:"عصاي قدرت وسلطنت يهود دور نخواهد شد و نه فرمانروايي ازميان پاهاي دي تا(شيلو)بيايد و او را اطاعت امتها خواهد بود ."(شيلو،کسي که داراي حق است و صلح و سلامتي مي آورد)
و در کتاب حيقوق نبي آمده است که: "اگر چه تأخير نمايد برايش منتظر باش زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود،بلکه امتها را نزد خود جمع مي کند و تمامي قومها را براي خويش فراهم مي آورد."
در کتاب صفنياي نبي فصل 3در آيه هاي6تا9 آمده است:"به منظور گردآوردن طوايف بشر بر يک دين حق،سلاطين دفوَل مختلفه را نابود کنم. آنوقت برگردانيم به قومها لب پاکيزه براي خواندن همه به نام خداي و عبادت کردن ايشان به يک روش ."
و هچمنين در کتاب زکرياي نبي نقل شده است:"اينک روز خداوند مي آيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد و جميع امتها را به ضدّاورشليم براي جنگ جمع خواهم کرد و شهر را خواهند گرفت و خانه ها راتاراج خواهند نمود و آن يک روز معروف خداوند خواهد بود."يَهفوَه"بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود.
در اينجا قسمتی ازبشارتهاي مذکوررا که در آثار مقدس يهود آمده بود را بيان کرديم.از اين اشارتها بعضي تحقق پيدا کرده و پاره اي تحقق خواهد يافت. ولي آنها حق را نپذيرفتند، نه اززبان مسيح و نه اززبان محمد. با اينکه بشارت آمدن اين دو پيامبر بزرگ، در کتابهاي خود يهود آمده است،اما از زمان شمشير مهدي (ع)خواهند پذيرفت .در هر حال، چه يهود حقپوش بپذيرد و چه نپذيرد، پس از حضرت موسي،حضرت عيسي آمد و او دين موسي را نسخ کرد و اکنون يهود دين نسخ شده و باطله است وپس از حضرت عيسي پيامبر اکرم(ص)ظهور کردو دين مسيح را نسخ کرد.دين مسيح منسوخ و شريعت باطله است و از هنگام طلوع اسلام،تاکنون و تا دامنه قيامت،تنها دين آسماني موجود در روي زمين ديني که مبتني بروحي و پيامبري است،دين مقدس اسلام است.و کتاب خدا در ميان خلق همواره قرآن است و موعود،اکنون مهدي است و بشارتها واشارتهايي که از پيامبران و ديگر بزرگان سلف رسيده است،در حق مهدي (ع) صادق است و به ظهور او ناظر است،واوست مصداق واقعي .آنها همه بررسي اعتقاد به مصلح آخرالزمان در آيين مسيحيت حضرت عيسي(ع)با تولدي معجزه آسا بدون پدر،از مادر باکره خويش حضرت مريم پا به جهان گذارد.محل تولد "بيت اللحم"است و در منطقه جليل از شهر "ناصريه"پرورش يافت. با انکه مسيحيت مثل ساير اديان زنده جهان از آسيا نشأت گرفت، اما از جهت
باز در همين کتاب آمده است: " مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد...گرگ با بره سکونت خواهد کرد، پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد...و
گسترش تاريخي و دايره نفوذ،اين دين به طور عمده،در مغرب زمين شيوع يافت.نام کتاب مقدس مسيحيان،"انجيل"مي باشد که توسط چهار نفر جمع آوري شده و :به نام نويسندگان آن مشهور گشته است.
انجيل کنوني ،مشتمل بر چهار انجيل مي باشد که عبارتنداز :
انجيل متي
انجيل لوقا
انجيل مرقس
انجيل يوحنا
البته انجيل ديگري نيزتحت عنوان "برنابا" وجود دارد که کمت راز اناجيل ديگر در دسترس مي باشد . حضرت مسيح چنانکه قرآن کريم مي فرمايد، به همراهي حواريون خويش به تبليغ مي پردازد . پيام وي به آساني مورد توجه مردم قرار گرفته و گروه گروه به وي مي پيوندند
بنا به تصريح قرآن،عيسي مسيح معجزاتي را همانند پيامبران گذشته به مردم ارائه نموده و به همين جهت به زودي پيروان چشم گيري مي يابد
از سويي ديگر رهبران کارکسته يهود، به او به عنوان يک انقلابي نگريسته و تعليماتش را خطرناک توصيف مي کنند،و چون فعاليت هاي وي را منافي اقتدار خويش مي بينند،ازدشمنان سرسخت او شده و سرانجام دادگاه عالي يهود او را به مرگ محکوم مي نمايد.از ديدگاه مسيحيان،حضرت مسيح به صليب کشيده شده وبه شهادت مي رسد،اما قرآن کريم چنين امري را نمي پذيرد وبا بيان"او به نزد خدا عروج نموده"از خاتمه ماجراي
مسيح روي زمين ياد مي کند.درباره موعود آخرالزمان در کتابهاي مقدس اين آيين نيز بشارتهاي بيشترو روشن تري آمده است و علت آن يکي .اين است که زمان در مقياس کلي، به ظهور حضرت مهدي نزديکتر شده و علت ديگر تحريف کمتري است که در اين آثار پديد آمده است
البته براي ظهور حضرت مهدي تاريخ مشخصي در بشارت انجيل نمي يابيم و از اين جهت شباهت دقيقي با اعتقاد اسلامي درباره زمان ظهور وجود دارد، در انجيل آمده است:"اما آن روز و آن ساعت را نمي داند کسي از بشرو فرشتگان آسمان،مگر پدر"اين انتظار در دين مسيح و مسيحيان عصر حاضر هنوز زنده است.در مصاحبه با يکي از رهبران مسيحي ايران از او سوال شده:"آيا شما ارامنه و مسيحيان منتظر شخص يا شخصيتي هستيد که بيايد و تغييراتي در اجتماع بشري به وجود آورد؟"پاسخ:"دين ما نيز مثل اکثر اديان ديگر که به آمدن فردي اعتقاد دارند،ظهور مجدد حضرت عيسي اعتقاد دارند."همه مسيحيان هم به اين معتقدند چون خود حضرت مسيح اعلام کرده اند و در انجيل هم آمده است که حضرت عيسي فرموده:"من اکنون مي روم و باز خواهم گشت."حتي کليساي ما يکي از يکشنبه هاي عيد خود را "يکشنبه .بازگشت"ناميده است
در مورد موعود آخرالزمان بيشتر نويدهاي انجيل به تعبير"پسر انسان"است که اين تعبير بيش از80بار در انجيل و ملحقات آن تکرار شده که
فقط 30 مورد آن با حضرت عيسي قابل تطبيق است و 50 مورد ديگرآن از نجات دهنده اي سخن مي گويد که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و :عيسي نيز با او خواهد آمدو او را جلال خواهد داد.و اينک قسمتهايي از متن انجيل
:انجيل متي-باب 25-آيه31تا34
و چون فرزند انسان درجلال خود خواهد آمد با جميع ملائکه مقدسه بر کسي خود قرار خواهد گرفت.همگي قبايل نزد وي جمع خواهند گشت
واو آنها را از يکديگر جدا خواهد نمود،چنانکه شباني ميشها را از بزها جدا نمايد.پس ميشها را بر راست و بزها را برچپ خود ايستاده خواهد نمود.آنگاه ملک با اصحاب دست راست خواهد گفت:اي برکت يافتگان خدا بياييد و آن مملکت را که از ابتداي عالم براي شما مهيا شده بود .تصرف کنيد
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۵, ۲۲:۳۷ #9
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا ( آیه ۱ سوره فرقان )
یعنی: تهنیت باد برکسی (خداوندی) که قرآن را بر بنده خود نازل فرمود تا همه مردمان گیتی را متذکر شود ( به آنان راه راست را بنمایاند )
وما هو الا ذکر للعالمین( آیه ۵۲ سوره قلم )
یعنی : قرآن ذکری است برای جهانیان
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۵, ۱۳:۱۹ #10
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
خداوند سوره ی انبیا ایه ی 1 :
روز حساب مردم بسیار نزدیک شده است اما اکثر مردم سخت غافلند !!!
e.1_m : روز ظهور حضرت مهدی بسیار بسیار بسیار نزدیک شده است اما اکثر مردم سخت غافلند !!!
در تایپیک هایم اثبات کرده ام اما اگر خواستید اینجا هم با همین ایه اثبات میکنم !!!!
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری