جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: رابطه نزول حضرت عيسى عليه السلام با ظهور حضرت مهدى

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    1,076
    مورد تشکر
    1,088 پست
    حضور
    1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    15

    رابطه نزول حضرت عيسى عليه السلام با ظهور حضرت مهدى




    امروزه در جهان به قدرى ظلم و ستم افزايش يافته است كه بشريت نمى‏تواند به آسانى از نظريه ظهور منجى و مصلحى جهانى بگذرد.
    اين مسئله به هيچ قوم و ملتى اختصاص ندارد. بلكه سر منشأ اين عقايد كهن و ريشه‏دار، يك امر ذاتى و فطرى است. در اين ميان افرادى هم هستند كه چشمهايشان را بر آفتاب حقيقت بسته‏اند. امّا دريغ از آن كه انوار پر تلالو خورشيد خاموشى پذير نيست.
    از اينرو براى يادآورى حقايق وعده داده شده، همواره مى‏بايست سخن پروردگار كه در كتب آسمانى به وسيله انبياء الهى، مورد تأكيد قرار گرفته است را يادآور شد.
    ما براى نوشتن اين مقاله به كتب مختلفى رجوع كرديم و اعتقادات و باورهاى متعددى را در مورد رابطه نزول حضرت عيسى‏عليه السلام با ظهور حضرت مهدى يافتيم. به طور كلّى اين مسأله را در سه باب مى‏توان مورد بحث و بررسى قرار داد:
    باب اول كسانى كه گمان كرده‏اند منجى موعود همان مسيح بن مريم است؛ احاديث و روايات اين نظريه بيشتر در اناجيل و اعتقادات مسيحيت و يهوديت گنجانده شده است. به طورى كه زمره‏اى از يهود تولد عيسى‏عليه السلام را نجات خويش و بشريت پنداشته، و هنوز هم برخى از آنها در انتظار ظهور دوباره آن حضرت به سر مى‏برند.
    اتفاقاً بسيارى از وقايع پيش بينى شده در كتب آنها مانند: سوار بر ابر بودن ياران مسيح‏عليه السلام، كشتن دجّال، داورى ميان مخلوقات و يك پارچه شدن آيين بشريت؛ شبيه به روايات مربوط به حضرت ولى عصر در منابع اسلامى ما است.
    باب دوم كسانى كه حضرت مهدى را يكتا منجى جهان مى‏پندارند و به نزول حضرت عيسى‏عليه السلام بى‏اعتقادند.
    باب سوم گروهى كه معتقدند نخست حضرت مهدى نزول مى‏كند و به دنبال وى عيسى‏عليه السلام بمنظور يارى ايشان خواهد آمد. اين نظريه در كتب اسلامى مشاهده مى‏شود، بطورى كه تنها 76 روايت در باب اقتداى حضرت مسيح به امام زمان ذكر شده است.
    عيسى‏عليه السلام و مهدى
    رابطه نزول عيسى با ظهور مهدى از ديدگاه قرآن
    قرآن كريم بازگشت حضرت عيسى‏عليه السلام را از علائم نزديك شدن قيامت دانسته است:
    »وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاَ تَمْتَرُنَّ...«؛ همانا آن ]نزول عيسى‏عليه السلام[نشانه‏اى بر ]نزديك شدن[ رستاخيز است، پس در آن ترديد نكنيد.(1)
    اكثر مفسران گفته‏اند:
    يعنى به درستى كه فرود آمدن عيسى‏عليه السلام از آسمان، از علامات قيامت است. پس در قيامت شك نكنيد.(2)
    »وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً«؛ و هيچ يك از اهل كتاب نيست، جز اينكه پيش از مرگ به او (حضرت عيسى‏عليه السلام) ايمان مى‏آورد.(3)
    پيش از آنكه درباره تفسير اين آيه شريفه سخنى بگوييم؛ لازم است نكته‏اى را يادآور شويم، و آن اينكه در مورد ضمير موته دو احتمال است: يكى اينكه به اهل كتاب بر مى‏گردد، و ديگر آنكه به حضرت عيسى‏عليه السلام.
    بنابر احتمال اول، معناى آيه شريفه اين است: احدى از اهل كتاب نيست جز آنكه پيش از مرگ، به حضرت عيسى‏عليه السلام ايمان آورد.
    و بنابر احتمال دوم معناى آيه چنين خواهد بود: احدى از اهل كتاب نيست جز آنكه پيش از مرگ عيسى‏عليه السلام، به او ايمان خواهد آورد.
    برخى از مفسران اهل سنت كه احتمال اول را برگزيده‏اند؛ ناچار شده‏اند توجيهات عجيب و غريبى را در مورد آيه شريفه ملتزم شوند. ولى بنابر احتمال دوم معناى آيه بسيار روشن است. چون طبق عقيده ما مسلمانان، حضرت عيسى‏عليه السلام هنوز زنده است و بعد از ظهور حضرت بقية اللَّه الاعظم، او نيز از آسمان نازل شده و از ياران و اصحاب آن حضرت خواهد بود.
    علامه قندوزى حنفى در تفسير آيه مزبور از محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقرعليه السلام روايت كرده كه حضرت فرمود:
    حضرت عيسى‏عليه السلام پيش از روز رستاخيز به دنيا فرود مى‏آيد. پس پيروان هيچ ملتى - نه يهودى و نه غير يهودى - باقى نمى‏مانند؛ مگر اينكه پيش از مرگشان به او ايمان مى‏آورند. و حضرت عيسى‏عليه السلام پشت سر حضرت مهدى‏عليه السلام نماز مى‏خواند.
    مانند اين روايت را، علامه ابن صباغ مالكى، و نيز ديگران در كتابهاى خود نقل كرده‏اند.
    بسيارى از دانشمندان بزرگ شيعه در ذيل آيه مزبور، در كتب تفسير و حديث از شهربن حوشب روايت كرده‏اند كه گفت:
    روزى حجّاج به من گفت: آيه‏اى در كتاب خداست كه مرا ناتوان ساخته است. گفتم: اى امير! كدام آيه است؟ گفت: »وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ«. اين آيه به صراحت مى‏گويد: احدى از اهل كتاب نيست جز اينكه پيش از مرگش به حضرت عيسى‏عليه السلام ايمان مى‏آورد. در صورتى كه من يهودى و نصرانى را مى‏آورم و گردن مى‏زنم و چشم به دهان او مى‏دوزم و مى‏بينم كه ديده از جهان فرو مى‏بندد و لبهايش را حركت نمى‏دهد و اعتراضى نمى‏كند.
    گفتم: اى امير! معناى آيه آن نيست كه شما تصور كرده‏ايد. گفت: پس چگونه است؟ گفتم: پيش از آن كه قيامت بر پا شود؛ حضرت عيسى به زمين باز مى‏گردد و در روى زمين هيچ يهودى و مسيحى باقى نمى‏ماند مگر اينكه به او ايمان مى‏آورد... او پشت سر حضرت مهدى نماز مى‏خواند.
    حجاج گفت: واى بر تو، اين معنا را از كجا به دست آوردى؟ گفتم: آن را محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب به من فرموده است.
    اين حديث در كتب اهل سنت نيز نقل شده است، ليكن در بسيارى از كتب آنها تصريح نشده كه ضمير موته به حضرت عيسى‏عليه السلام بر مى‏گردد.
    به هر حال حضرت عيسى‏عليه السلام پس از ظهور حضرت مهدى و پيش از قيامت، از آسمان فرود مى‏آيد و پشت سر حضرت مهدى نماز مى‏گذارد و به حضرتش اقتدا مى‏نمايد. نصارا به جهت اقتداى حضرت عيسى‏عليه السلام به حضرت صاحب الامر؛ به آن حضرت ايمان مى‏آورند و يهود نيز به آن حضرت مى‏گروند. زيرا حضرت مهدى، الواح تورات را كه در آنها علامات و نشانه‏هاى امامت و رهبرى موجود است؛ از فلسطين يا غارى در انطاكيه بيرون مى‏آورد، و پيروان ساير اديان نيز به سبب معجزاتى كه از آن حضرت مى‏بينند به حضرتش ايمان مى‏آورند.(4)

    رابطه نزول عيسى با ظهور مهدى‏عليهما السلام از ديدگاه روايات
    پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
    مژده باد شما را، و به ديگران نيز مژده دهيد كه مثل امت من چون باران است كه معلوم نيست آخر آن بهتر است يا اول آن، و مانند بوستانى است كه گروهى در مدت يك سال از آن استفاده مى‏كنند و سپس گروهى ديگر از آن بهره بردارى مى‏نمايند. كسى چه مى‏داند! شايد آخرين گروه مردم داناتر، كنجكاوتر و نيكوتر باشند.
    چگونه هلاك مى‏شود امتى كه من در اول آن، و مهدى در وسط آن، و مسيح در آخر آن باشد. لكن در اين ميان مردمانى كج و گمراه خواهند بود كه نه آنها از منند و نه من از آنها هستم.(5)
    اين روايت را بخارى در صحيح در باب فرود آمدن حضرت عيسى‏عليه السلام آورده است. و ابن حماد در نسخه خطى كتاب خود از صفحه 159 تا 162 حدود سى روايت را تحت عنوان فرود عيسى بن مريم و روش او و عنوان مدت زندگانى آن حضرت پس از فرود آمدن وى آورده است. از آن جمله روايتى كه در صحاح و بحار الانوار از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه فرمودند:
    سوگند به آنكه جانم در دست اوست، به طور يقين عيسى بن مريم به عنوان داورى عادل و پيشوايى دادگر درميان شما فرود خواهد آمد... .
    در همان مأخذ از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه:
    پيامبران با يكديگر برادرند، آئينشان يكى و مادرانشان مختلف است. سزاوارترين ايشان نسبت به من عيسى بن مريم است، چرا كه بين من و او پيامبرى نيست. او در ميان شما فرود خواهد آمد، پس او را بشناسيد. مردى چهار شانه و درشت اندام و سرخ و سفيد گونه است خوك را مى‏كشد، صليب را مى‏شكند و ماليات وضع مى‏كند و به جز اسلام آئينى را نمى‏پذيرد. دعوت او يك جهت دارد كه منحصر به پروردگار جهانيان است.
    در رواياتى از اهل بيت‏عليهم السلام آمده است كه:
    حضرت مهدى مراسم دفن حضرت عيسى‏عليه السلام را به طور آشكار و در برابر ديدگان مردم برگزار مى‏كند تا ديگر مسيحيان حرفهاى گذشته را به زبان نياورند، و پيكر او را با پارچه‏اى كه دستباف مادرش حضرت مريم‏عليها السلام است؛ كفن نموده و در كنار قبر مادر در قدس به خاك مى‏سپارد.
    پيرامون فرود آمدن حضرت عيسى‏عليه السلام، با توجه به گفتار خداوند متعال در قرآن كه مى‏فرمايد: هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او ايمان مى‏آورد؛ مى‏توان گفت همه ملل مسيحى و يهودى به او ايمان مى‏آورند، و فلسفه عروج به آسمان، و طولانى شدن عمر آن حضرت؛ اين است كه خداوند متعال او را براى ايفاى نقش بزرگ وى در مرحله حساس تاريخى كه امام مهدى ظهور مى‏كند و مسيحيان بزرگترين قدرت جهانى را تشكيل مى‏دهند - و اين خود بزرگترين مانع رسيدن پرتو اسلام به ملت‏هاى جهان و برپايى حكومت و تمدن الهى مى‏باشد - ذخيره نموده است.(6)
    ترمزى در سنن از مجمع بن جاريه انصارى و او از رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى‏كند:
    يقتل ابن مريم الدّجال بباب لدِّ؛ زاده مريم، دجّال را در جنب دروازه لدّ مى‏كشد.(7)
    ظهور عزيرعليه السلام و بازگشت عيسى‏عليه السلام و رجعت بهرام در اديان يهودى و مسيحى و زرتشتى با ظهور خاتم اوصياء حضرت حجت تحقق خواهد پذيرفت.
    تفسير 50 آيه قرآن و دهها حديث از پيامبر اكرم، و صدها روايت نقل شده از اهل بيت؛ همه با ظهور آن حضرت صورت تمام به خود مى‏گيرد. بيش از 657 حديث درباره مهدى موعود به تواتر نقل شده است.(8)
    علامه مجلسى مى‏نويسد:
    از طريق خاصه و عامه متواتر است كه حضرت عيسى‏عليه السلام در زمان مهدى آل محمد از آسمان به زمين خواهد آمد و پشت سر آن حضرت نماز خواهد كرد و از انصار آن حضرت خواهد بود.(9)
    در كتاب عقد الدّرر - باب دهم - در حديثى از ابو هريره نقل مى‏كند كه رسول خدا فرمود:
    كَيفَ اَنتُم اِذا نَزَلَ ابن مَريَمَ فيكُم وَاِمامَكُم مِنكُم؛ چگونه خواهيد بود هنگامى كه عيسى بن مريم در ميان شما نازل شود و پيشواى شما از ميان خود شما خواهد بود؟!
    در يك حديث ديگر جريان نزول حضرت عيسى چنين آمده است:
    عيسى در گردنه‏اى به نام افيق در سرزمين مقدس فرود مى‏آيد و وارد بيت المقدس مى‏شود، در حاليكه مردم براى نماز صبح صف كشيده‏اند. پس امام (حضرت مهدى) عقب مى‏رود، ولى عيسى او را جلو مى‏اندازد و خود به او اقتدا كرده پشت سرش طبق شريعت محمدى نماز مى‏خواند و مى‏فرمايد: شما از اهل بيتى هستيد كه احدى نمى‏تواند بر شما پيشى بگيرد.(10)
    پس از فتح بيت المقدس به دست سپاهيان مهدى، هنگام اقامه نماز صبح، مؤمنان نورى را كه از آسمان به زمين مى‏آيد مشاهده مى‏كنند. عيسى‏عليه السلام مى‏آيد و نماز صبح را به امامت حضرت مهدى به جاى مى‏آورد.

    اقتداى عيسى‏عليه السلام به حضرت مهدى در نماز
    در مورد اينكه حضرت عيسى‏عليه السلام در نماز به حضرت مهدى اقتدا مى‏كند؛ 29 حديث وجود دارد كه ما به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم.
    در بيان اينكه عيسى بن مريم با آن حضرت نماز مى‏گذارد؛ ابو هريره روايت كرده كه رسول خدا فرمود:
    چه حال مى‏شويد شما وقتى كه عيسى بن مريم در ميان شما فرود آيد؛ در حاليكه امام و پيشوا از شماست.
    صاحب كتاب گفته اين حديث حسن و صحيح است، اتفاق بر صحت آن هست و از جمله احاديث محمد بن شهاب زهريست كه بخارى و مسلم آن را در صحيح خود وارد كرده‏اند.
    جابر بن عبداللَّه روايت كرده كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
    هميشه طايفه‏اى از امت من بر سر حقّ قتال مى‏كنند و غالب مى‏آيند. آن وقت مى‏آيد عيسى بن مريم. پس بزرگ مردم به وى مى‏گويد: بيا با تو نماز بگذاريم. او مى‏گويد: آگاه باشيد كه بعضى از شما بر برخى ديگر امير است.
    ابو هريره گفته است كه اين حديث حسن و صحيح است و آن را مسلم در صحيح خود ايراد نموده. هر چند تأويل حديث اول ممكن است؛ لكن تأويل اين حديث ممكن نيست. زيرا صريح است در اينكه عيسى‏عليه السلام نزد اميرالمؤمنين مى‏آيد و آن امير - در اين روز - مهدى است.(11)
    محدثان بزرگ اسلام، طبق روايات متعددى كه از پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم نقل شده؛ اتفاق نظر دارند كه به هنگام قيام امام عصر حضرت عيسى از آسمان فرود مى‏آيد و در نماز به او اقتدا مى‏كند. تعداد اين روايات به اندازه‏اى زياد است كه گروهى آنها را متواتر دانسته‏اند. مقصود از روايات متواتر؛ رواياتى است كه به اندازه‏اى نقل كنندگان آن زياد باشد كه هيچ ترديدى در صحت و درستى آن باقى نماند.(12)
    برخى از اين روايات، در تفسير آيه 159 سوره نساء آمده است كه قبلاً آن را بيان كرديم.
    در بعضى از روايات آمده است كه او (عيسى بن مريم) پشت سر امام زمان نماز مى‏گذارد و هر سال به حج خانه خدا مشرف مى‏شود و مسلمانان به همراهى وى به نبرد با يهود، روم و دجّال مى‏پردازند.
    آن بزرگوار مدت چهل سال زندگى مى‏كند و آنگاه جان مى‏سپارد و مسلمانان وجود مقدس او را به خاك مى‏سپارند.

    مبارزه با سفيانى و دجّال
    سفيانى دشمن سر سخت و رو در روى حضرت مهدى مى‏باشد، هر چند امام‏عليه السلام در حقيقت با نيروهايى كه از سفيانى پشتيبانى مى‏كنند روبروست.
    روايات تصريح كرده است كه خروج سفيانى از رويدادهاى حتمى است. از امام زين العابدين‏عليه السلام روايت شده كه فرمودند:
    امر قائم از سوى خداوند حتمى است و امر سفيانى نيز از جانب خداوند قطعى مى‏باشد و قائم ظهور نمى‏كند مگر پس از آمدن سفيانى.
    محمد رسول برزنجى در آخر كتاب الاشاعة في اشراط الساعة يادآور شده است كه:
    منابع مسيحى نيز از دوران بزرگ و جنگ بين الملل در آخر الزمان به هنگام بازگشت مسيح خبر داده‏اند. اين مطالب بسيار شبيه به اخبار مربوط به قيام سفيانى - ستمگرى از نسل ابوسفيان - در منابع روايى ما است.(14)
    ز رسول اكرم نقل شده كه:
    خداوند عيسى بن مريم را مى‏فرستد - گويى به صورت عروة بن مسعود است - او دجّال را دنبال مى‏كند و او را به هلاكت مى‏رساند. مردم هفت سال بدين حال مى‏مانند، در حاليكه حتى ميان دو نفر كينه و عداوت يافت نمى‏شود.(15)
    حضرت عيسى‏عليه السلام قاتل دجّال، همان فتنه‏گرى است كه پيامبران پيشين خطرش را گوشزد كرده‏اند. عيسى‏عليه السلام پس از نزول از آسمان؛ حقيقت دين خدا را به مسيحيان خواهد شناساند، صليب را خواهد شكست و بر مسيحيت دروغين مهر ابطال خواهد زد.(16)
    درباره رواياتى كه مى‏گويند مسيح‏عليه السلام دجال را مى‏كشد؛ بايد دقت و بررسى بيشترى به عمل آيد. زيرا اين عقيده مسيحيان هم هست و در كتابهاى انجيل ذكر شده است.

    عروج و بازگشت حضرت عيسى‏عليه السلام
    حضرت عيسى‏عليه السلام ذخيره خدا براى گسترش عدالت در جهان بود. از اين رو خداوند وى را تا زمان فرا رسيدن روز موعود به نزد خويش فرا خواند. بر اساس گزارش منابع اسلامى، عيسى‏عليه السلام پس از ظهور منجى موعود حضرت مهدى به زمين باز خواهد گشت. مسيحيان تمام پيشگويى‏هاى مربوط به آخر الزمان را بر عيسى‏عليه السلام تطبيق كرده‏اند.(20)
    قرآن و روايات اسلامى مصلوب شدن عيسى‏عليه السلام را تأييد نمى‏كنند. بر اساس منابع اسلامى، خداوند رسول خود را قبل از عملى شدن توطئه قتل وى به آسمان برده است:
    »وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِيناً بَل رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً«؛ آنان او را نكشته و مصلوبش نكردند. ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه درباره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شك شده‏اند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مى‏كنند. يقيناً او را نكشته‏اند، بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خداوند توانا و حكيم است.(21)
    »إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا...«؛ ]ياد كن[ هنگامى را كه خدا گفت: اى عيسى، ما تو را بر گرفته و به سوى خويش بالا مى‏بريم و تو را از ]آلايش[ كسانى كه كفر ورزيده‏اند پاك مى‏گردانيم.(22)
    در ميان مسيحيان قرون اوليه هم، اعتقاد به نجات يافتن عيسى‏عليه السلام قبل از به صليب كشيده شدن وجود داشت:
    گويند جماعتى از ناستيك ]گنوسى‏ها[ تعليم مى‏دادند كه شمعون قيروانى در جاى مسيح مصلوب گرديد. اين فرقه مطابق نوشتجات آيرنيوس مى‏گفتند: وقتى كه شمعون اشتباها و از روى بى‏خبرى مصلوب شد شكلش توسط عيسى تبديل يافت تا مردم تصوّر كنند وى عيسى است. عيسى خود به شكل شمعون در آمده ايستاد و آنها را استهزا كرد.
    قرآن كريم يهوديان را متهم دريف اول در توطئه عليه عيسى‏عليه السلام معرفى كرده است:
    »وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَاناً عَظِيماً وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ...«؛ و (نيز) به سزاى كفرشان وآن تهمت بزرگى كه به مريم زدند، و گفته ايشان كه ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم... .(23)
    امير مؤمنان در يك خطبه مفصل و طولانى بعد از ذكر اسامى اصحاب قائم مى‏فرمايد:
    آنگاه به سوى كوفه عزيمت مى‏كند و بر تخت سليمان پيامبر مى‏نشيند، عصاى موسى را در دست مى‏گيرد و روح الامين (جبرئيل) و حضرت عيسى بن مريم همنشين او هستند... .(24)
    كسانى كه به قتل حضرت عيسى ايمان دارند نسبت به ظهور مجدد وى بى‏اعتقادند. اما افرادى مانند مسلمانان كه بر اين باورند كه حضرت عيسى به آسمان عروج كرده؛ در انتظار نزول ايشان از آسمان هستند.

    حكمرانى حضرت مسيح و حضرت ولى عصر در آخر الزمان
    مسيح در دو نوبت داورى خواهد كرد. داورى اول در ابتداى سلطنت هزار ساله بر روى زمين خواهد بود كه در اين داورى، تمام امتها جمع خواهند شد. براى صالحان حيات ابدى و براى بد كاران مجازات ابدى در نظر گرفته مى‏شود.
    داورى دوم همان قيامت است كه در آسمانها انجام خواهد شد و فقط به مردگان اختصاص دارد. زمانى كه نامه اعمال گشوده مى‏شود. در اين داورى فقط درياچه آتش وجود دارد. در اين دوره با نابودى زمين و آسمان و ايجاد زمين و آسمان جديد؛ حيات به شكل نوين ادامه خواهد يافت. در اين وضعيت جديد غم و اندوه وجود نخواهد داشت و شرارت و بى‏ايمانى ظهور پيدا نخواهد نمود.
    در اشعياى نبى در مورد اين زمان آمده است:
    گرگ با بره و پلنگ با بزغاله در صلح و آرامش به سر خواهند برد.(25)
    در برابر مسيح دادگاهى تشكيل مى‏گردد و نيكان از بدان جدا مى‏شوند. بدان به آتش دوزخ افكنده مى‏شوند و نيكان در بهشت جاودان آرام مى‏گيرند.
    در داورى اوّل مهدى موعود نيز در ميان هر امّت، به آئين خودشان حكم خواهد كرد. در ميان اهل تورات با تورات، و در ميان اهل انجيل با انجيل، و در ميان اهل قرآن با قرآن.

    آيا مهدى همان عيسى بن مريم است؟
    در پاسخ به كسانى كه گمان كرده‏اند مهدى عبارت است از مسيح بن مريم؛ به سخن على بن ابيطالب استناد مى‏نمائيم. ايشان فرمودند:
    خدمت رسول خدا عرض كردم آيا مهدى از ما آل محمد است، يا از غير ما است؟ آن حضرت فرمود: از ما است. خداى تعالى با او دين را تمام مى‏كند، چنانكه با ما آن را فتح نمود، با ما از فتنه نجات مى‏يابد چنانكه از شرك نجات يافتند، و با ما خداى تعالى دلهاى ايشان را بعد از عداوت فتنه به يكديگر مهربان مى‏گرداند و با هم برادر مى‏شوند چنانكه بعد از عداوت شرك با همديگر برادر دينى گرديدند.
    اين حديث حسن است و حافظين احاديث، آن را در كتب خود روايت كرده‏اند.
    همچنين در معجم اوسط و ابو نعيم در كتاب حلية الاولياء و عبد الرحمن بن حماد در عوالى از جابر روايت كرده كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
    عيسى بن مريم فرمود مى‏آيد. آنگاه مهدى - امير ايشان - به او مى‏گويد: بيا با ما نماز بگذار. او پاسخ مى‏دهد كه بعضى شما بر بعضى ديگر امير است، اين اكرامى است از خدا براى اين امّت.
    اين حديث حسن است. آن را حارث بن اسامه در مسند خود و حافظ ابو نعيم در عوالى نيز روايت كرده‏اند. اين روايات دلالت دارد بر اينكه مهدى غير از عيسى بن مريم است. على بن محمد بن خالد جندى از قول شافعى گفته است:
    اخبار در خصوص مهدى از رسول خدا به حدّ تواتر و استفاضه رسيده است. او هفت سال سلطنت مى‏كند و زمين را پر از عدل مى‏گرداند. او با عيسى بن مريم خروج مى‏كند، و عيسى در قتل دجّال - در باب الدور در سرزمين فلسطين - او را يارى مى‏كند. او امام اين امت مى‏شود و عيسى بن مريم در پشت سرش نماز مى‏گذارد. تا آخر قصه...
    شافعى اين حديث را در كتاب رساله ايراد نموده است.
    از سخنان پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم است كه فرمود:
    هرگز هلاك نمى‏شود قومى كه من در اول آن هستم و عيسى در آخرش و مهدى در وسطش.
    اين حديث نيز حسن است. آن را حافظ ابو نعيم در عوالى و احمد بن حنبل در مسند روايت كرده‏اند.
    معنى سخن آن حضرت كه آخر ايشان عيسى بن مريم است؛ اين نيست كه عيسى بن مريم بعد از مهدى زنده مى‏ماند. اين برداشت، به چند دليل جايز نيست. دليل اول سخن آن حضرت است كه فرمود: در حيات و زندگى بعد از مهدى خيرى نيست. دليل دوم اين است كه مهدى، امام آخر الزمان است و امامى بعد از او، در هيچ روايتى ذكر نشده است. بنابراين زندگى پس از مهدى ممكن نيست، زيرا در اين صورت مردم بى‏امام مى‏مانند. اگر بگويند كه عيسى بعد از او امام امت مى‏شود؛ مى‏گوييم اين هم جايز نيست. زيرا در حديث تصريح گرديده به اينكه در حيات و زندگى بعد از مهدى خيرى نيست. چگونه مى‏شود كه عيسى در ميان قومى باشد و در آن خير نباشد! و نيز جايز نيست كه گفته شود عيسى نايب مهدى است، و او پس از مهدى به امور امت مشغول شود. زيرا در اينصورت امّت محمديه به ملت عسويه انتقال يافته و اين هم كفر است.
    بنابراين بايد حديث را به معنى صحيح، تأويل نماييم و آن اين است كه: من اول داعى هستم به ملت اسلام و مهدى اوسط داعى، و مسيح آخر داعى است. احتمال دارد كه معنى حديث اين باشد كه مهدى اوسط اين امت است؛ يعنى بهترين ايشان و امام ايشان است، و بعد از او عيسى نازل مى‏شود. مهدى را تصديق مى‏كند و او را يارى مى‏نمايد و صحت گفتار مهدى را به امت بيان مى‏كند. بنابراين حضرت مسيح، آخر مصدّقين مى‏شود.
    على بن عيسى - ناقل احاديث مذكور - گفته:
    اين فقير مى‏گويد: آنچه در تأويل حديث ذكر شده مبنى بر اينكه مهدى از على بهتر و خير باشد؛ به اين قول كسى قائل نشده! چيزى كه به نظر من مى‏آيد اين است كه پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم اول داعى به اسلام است و مهدى به سبب اينكه در ملت پيغمبر است و تابع اوست، اوسط داعى است و عيسى به جهت اينكه صاحب مذهب ديگر است، آخر داعى است. زيرا در آخر الزمان به غير از شريعت خود داعى خواهد شد.(26)
    مهدى از ديدگاه اناجيل
    انجيل لوقا
    ...در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين تنگى و حيرت از براى امتها روى خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش. دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى‏شود، زيرا قوت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهيد ديد كه بر ابرى سوار شده با قوت و جلال عظيم مى‏آيد.
    منظور از پسر انسان حضرت مسيح نيست، بلكه طبق نوشته مستر هاكس آمريكايى در قاموس كتاب مقدس اين عبارت 80 بار در انجيل و ملحقات آن، كتب عهد جديد آمده است و فقط سى مورد آن با حضرت عيسى مسيح قابل تطبيق است. پنجاه مورد ديگر از نجات دهنده‏اى سخن مى‏گويد كه در آخر الزمان و پايان روزگار، ظهور خواهد كرد و حضرت عيسى‏عليه السلام‏نيز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد بخشيد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال كسى اطلاع ندارد.
    پسر انسان كسى جز حضرت مهدى - آخرين حجت خدا - نخواهد بود.(27)

    انجيل متى
    عيسى، ايشان (امت خود) را گفت: هر آيينه به شما مى‏گويم شما كه مرا متابعت نموده‏ايد در معاد - وقتى كه پسر انسان به كرسى جلال خود نشيند - شما نيز به 12 كرسى بسط اسرائيل داورى خواهيد نمود. و هر كه به خاطر اسم من، خانه‏ها يا برادران، خواهران و يا مادر يا زن يا فرزندان يا زمين‏ها را ترك كرد؛ صد چندان خواهد يافت و وارث حيات جاودانى خواهد شد.(28)

    انجيل يوحنا
    و بدو قدرت بخشيده كه داورى هم بكند. از اين تعجب نكنيم، زيرا ساعتى مى‏آيد كه در آن جميع كسانى كه در قبور باشند، آواز او را خواهند شنيد و برون خواهند آمد. هر كه اعمال نيكو كرد براى قيامت حيات و هر كه اعمال بد كرد به جهت قيامت داورى.(29)

    انجيل مرقس
    مثل كسى كه راهى سفر شده؛ خانه خود را واگذاريد، خادمان خود را قدرت داده هر يكى را به شغل خاص مقرر فرماييد و دربار را امر فرماييد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد، زير نمى‏دانيد كه چه وقت صاحب خانه مى‏آيد. در بانگ يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح، مبادا كه ناگهان آمده و شما را خفته يابد.(30)
    حسن بن محبوب از عمربن ثمر و او از جابر روايت كرد كه گفت:
    مردى خدمت امام محمد باقرعليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: خداوند شما را به سلامت دارد؛ اين 500 درهم را بگيريد كه زكات مال من است. امام باقر فرمود: نزد خودت باشد و به درماندگان - از برادران مؤمنت - بده. آنگاه فرمود: هنگامى كه قائم اهل بيت قيام كند مال را بطور مساوى تقسيم مى‏كند و در ميان رعيت به عدالت رفتار مى‏نمايد... .
    همانا مهدى را مهدى ناميدند به خاطر اينكه او مردمان را به يك امرِ پوشيده راهنمايى مى‏كند و تورات و ديگر كتب آسمانى را بيرون مى‏آورد - از غارى در انطاكيه - و در ميان اهل تورات با تورات و در ميان اهل انجيل با انجيل و در ميان اهل زبور با زبور و در ميان اهل قرآن با قرآن حكم مى‏كند و تمام حكومتها در دست او قرار مى‏گيرد.
    نقلى ديگر از انجيل: عبداللَّه بن سليمان مى‏گويد:
    در اناجيل خواندم كه خداوند به عيسى‏عليه السلام فرموده است: من تو را به سوى بالا مى‏برم، سپس تو را در آخر الزمان فرو مى‏فرستم تا از امت آن پيامبر شگفتى‏ها ببينى، و آنها را در كشتن دجّال يارى دهى، و تو را در وقت نماز مى‏فرستم كه با آنها نماز بخوانى كه آنها امت مرحومه هستند.(31)
    در بحار الانوار و كتاب مسيحيت شناسى نقل شده است كه پسر انسان در آخر الزمان نزول خواهد كرد، و در منابع مسيحى ذكر شده است كه اين فرد حضرت عيسى‏عليه السلام است كه به آل داود باز مى‏گردد. امّا برخى از راويان حديث شيعه معتقدند؛ منظور عيسايى است كه از نسل مادر خود نرجس - دختر قيصر دوم - به داود باز مى‏گردد (يعنى مهدى آل محمدعليهم السلام).

    سخن آخر
    ملت‏هايى كه دين خويش را بى‏آيينى اعلام كرده و به سوى باتلاق بى‏قيد و بندى در حركتند و آفرينش خويش را خود به خود و بى‏هدف تلقى مى‏كنند؛ در پى آنند كه اعتقاد و ايمان سايرين را به وجود خالقى دانا و توانا سست كرده و آنها را نيز پيرو تفكرات خويش نمايند. در اين ميان ما - يعنى پيروان اديان آسمانى - بايد دست به دست هم داده و به مبارزه با اين كافران بى‏ايمان بپردازيم.
    براى رسيدن به چنين يكپارچگى و همرنگى‏اى بايد حلقه‏هايى را براى اتصال ميان خود و پيروان ساير اديان بيابيم. مسئله ظهور منجى در آخر الزمان از جمله باورهايى است كه ما مى‏توانيم از آن بهره جسته و به اين وسيله نيك انديشى خويش را بر ديگران آشكار سازيم.
    در يك جمع بندى كلى مى‏توان بيان كرد از عقايد قطعى همه مسلمانان و تمام طوايف اسلامى اين است كه حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت بقية اللَّه الاعظم به روى زمين باز مى‏گردد.
    در اين باره آيات قرآن و صدها حديث از شيعه و نصارا روايت شده كه از بازگشت آن حضرت سخن مى‏گويد.
    اگر برخى از متعصبين مسيحيت به دلايلى در مورد حضرت مهدى ترديد مى‏كنند؛ ولى در مورد نزول حضرت عيسى‏عليه السلام ترديدى ندارند. البته در اين ميان رواياتى از قول حواريون در انجيل به نقل از مسيح وجود دارد كه به ظهور پسر انسان نجات بخش در آينده نويد مى‏دهد.
    تمامى گروههاى مسيحى در انتظار مسيح پاك هستند تا عدالت را در آخر الزمان در پهنه گيتى استوار سازد. در اسلام نيز هيچ ترديدى در مورد ظهور حضرت مهدى نيست.
    به اميد روزى كه آن حضرت در كالبد مرده و ستم زده بشر، با يارى همه انبياء و اولياء و صلحا، روح عدالت را بدمد و به آرزوى ديرينه انسانهاى وارسته كه همواره در پى عدالت بوده‏اند و در راه آن، جان باخته‏اند؛ جامه عمل بپوشاند.
    ************

    كتابنامه
    آشنايى با امام زمان، علامه سيد محسن امين.
    بحار الانوار، جلد 13، علامه مجلسى، سازمان انتشارات جاويدان.
    59 .3 نكته درباره امام زمان، سيد على حسينى و تقى متقى، انتشارات اسوه.
    تاريخ پيامبران به ويژه حضرت عيسى‏عليه السلام، علامه مجلسى.
    تاريخ جامع اديان، جان بى ناس.
    خلاصة اديان، دكتر محمد جواد مشكور.
    زندگى چهارده معصوم، آيت اللَّه سيد محمد تقى مدرس.
    ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسد اللَّه هاشمى شهيدى.
    عصر ظهور، على كورانى.
    قرآن مجيد.
    مهدى انقلاب بزرگ، ناصر مكارم شيرازى.
    مسيحت شناسى مقايسه‏اى، محمد رضا زيبايى نژاد.
    نهج البلاغه.
    مقاله بينش آخر الزمان اهل كتاب برگرفته از نشريه خيمه.
    ماه نامه الكتريكى پرسا.
    سايت اينترنتى www. Tebyan.net .
    *************

    1. سوره زخرف / آيه 61.
    2. كتاب مسيحيت شناسى مقايسه‏اى، محمد رضا زيبايى نژاد، ص 75.
    3. سوره نساء / آيه 159.
    4. ر.ك: ظهور حضرت مهدى(عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسد اللَّه هاشمى شهيدى، ص 254 - 252.
    5. زندگى چهارده معصوم، سيد محمد تقى مدرس.
    6. عصر ظهور، على كورانى، ص 342 - 341.
    7. آشنايى با امام زمان، علامه سيد محسن امين، ص 111 .
    8. زندگى چهارده معصوم، سيد محمد تقى مدرس، ص 979.
    9. تاريخ پيامبران به ويژه حضرت عيسى(ع)، علامه مجلسى، ص 128.
    10. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 348 و 349.
    11. بحار الانوار، ج 13، باب هفتم، ص 67.
    12. ر.ك: 59 نكته درباره امام زمان(ع)، سيد على حسينى و تقى متّقى، ص 33.
    13. 59 -13 نكته درباره امام زمان(ع)، ص 54 و 55.
    14. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسه‏اى، ص 75.
    15. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 349.
    16. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسه‏اى، ص 75.
    17. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسه‏اى، ص 75.
    18. خلاصة الاديان، دكتر محمد جواد مشكور، ص 137.
    19. تاريخ جامع اديان، جان بى ناس، ص 551.
    20. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسه‏اى.
    21. سوره نساء / آيه 157 و 158.
    22. سوره آل عمران / آيه 55.
    23. سوره نساء / آيه 156.
    24. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مظاهر و ملل جهان، ص 428.
    25. مسيحت شناسى مقايسه‏اى، ص 59.
    26. ر.ك: بحار الانوار، جلد 13، باب 11، ص 71.
    27. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 341.
    28. همان، ص 340.
    29. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 342.
    30. همان، ص 341.
    31. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 347.

    هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)

    و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:

    همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود مي‌رسد

  2. تشکر


  3. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۷
    نوشته
    1,076
    مورد تشکر
    1,088 پست
    حضور
    1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    15



    عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
    هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)

    و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:

    همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود مي‌رسد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود