جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: رابطه نزول حضرت عيسى عليه السلام با ظهور حضرت مهدى
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۸:۳۱ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
رابطه نزول حضرت عيسى عليه السلام با ظهور حضرت مهدى
امروزه در جهان به قدرى ظلم و ستم افزايش يافته است كه بشريت نمىتواند به آسانى از نظريه ظهور منجى و مصلحى جهانى بگذرد.
اين مسئله به هيچ قوم و ملتى اختصاص ندارد. بلكه سر منشأ اين عقايد كهن و ريشهدار، يك امر ذاتى و فطرى است. در اين ميان افرادى هم هستند كه چشمهايشان را بر آفتاب حقيقت بستهاند. امّا دريغ از آن كه انوار پر تلالو خورشيد خاموشى پذير نيست.
از اينرو براى يادآورى حقايق وعده داده شده، همواره مىبايست سخن پروردگار كه در كتب آسمانى به وسيله انبياء الهى، مورد تأكيد قرار گرفته است را يادآور شد.
ما براى نوشتن اين مقاله به كتب مختلفى رجوع كرديم و اعتقادات و باورهاى متعددى را در مورد رابطه نزول حضرت عيسىعليه السلام با ظهور حضرت مهدى يافتيم. به طور كلّى اين مسأله را در سه باب مىتوان مورد بحث و بررسى قرار داد:
باب اول كسانى كه گمان كردهاند منجى موعود همان مسيح بن مريم است؛ احاديث و روايات اين نظريه بيشتر در اناجيل و اعتقادات مسيحيت و يهوديت گنجانده شده است. به طورى كه زمرهاى از يهود تولد عيسىعليه السلام را نجات خويش و بشريت پنداشته، و هنوز هم برخى از آنها در انتظار ظهور دوباره آن حضرت به سر مىبرند.
اتفاقاً بسيارى از وقايع پيش بينى شده در كتب آنها مانند: سوار بر ابر بودن ياران مسيحعليه السلام، كشتن دجّال، داورى ميان مخلوقات و يك پارچه شدن آيين بشريت؛ شبيه به روايات مربوط به حضرت ولى عصر در منابع اسلامى ما است.
باب دوم كسانى كه حضرت مهدى را يكتا منجى جهان مىپندارند و به نزول حضرت عيسىعليه السلام بىاعتقادند.
باب سوم گروهى كه معتقدند نخست حضرت مهدى نزول مىكند و به دنبال وى عيسىعليه السلام بمنظور يارى ايشان خواهد آمد. اين نظريه در كتب اسلامى مشاهده مىشود، بطورى كه تنها 76 روايت در باب اقتداى حضرت مسيح به امام زمان ذكر شده است.
عيسىعليه السلام و مهدى
رابطه نزول عيسى با ظهور مهدى از ديدگاه قرآن
قرآن كريم بازگشت حضرت عيسىعليه السلام را از علائم نزديك شدن قيامت دانسته است:
»وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاَ تَمْتَرُنَّ...«؛ همانا آن ]نزول عيسىعليه السلام[نشانهاى بر ]نزديك شدن[ رستاخيز است، پس در آن ترديد نكنيد.(1)
اكثر مفسران گفتهاند:
يعنى به درستى كه فرود آمدن عيسىعليه السلام از آسمان، از علامات قيامت است. پس در قيامت شك نكنيد.(2)
»وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً«؛ و هيچ يك از اهل كتاب نيست، جز اينكه پيش از مرگ به او (حضرت عيسىعليه السلام) ايمان مىآورد.(3)
پيش از آنكه درباره تفسير اين آيه شريفه سخنى بگوييم؛ لازم است نكتهاى را يادآور شويم، و آن اينكه در مورد ضمير موته دو احتمال است: يكى اينكه به اهل كتاب بر مىگردد، و ديگر آنكه به حضرت عيسىعليه السلام.
بنابر احتمال اول، معناى آيه شريفه اين است: احدى از اهل كتاب نيست جز آنكه پيش از مرگ، به حضرت عيسىعليه السلام ايمان آورد.
و بنابر احتمال دوم معناى آيه چنين خواهد بود: احدى از اهل كتاب نيست جز آنكه پيش از مرگ عيسىعليه السلام، به او ايمان خواهد آورد.
برخى از مفسران اهل سنت كه احتمال اول را برگزيدهاند؛ ناچار شدهاند توجيهات عجيب و غريبى را در مورد آيه شريفه ملتزم شوند. ولى بنابر احتمال دوم معناى آيه بسيار روشن است. چون طبق عقيده ما مسلمانان، حضرت عيسىعليه السلام هنوز زنده است و بعد از ظهور حضرت بقية اللَّه الاعظم، او نيز از آسمان نازل شده و از ياران و اصحاب آن حضرت خواهد بود.
علامه قندوزى حنفى در تفسير آيه مزبور از محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقرعليه السلام روايت كرده كه حضرت فرمود:
حضرت عيسىعليه السلام پيش از روز رستاخيز به دنيا فرود مىآيد. پس پيروان هيچ ملتى - نه يهودى و نه غير يهودى - باقى نمىمانند؛ مگر اينكه پيش از مرگشان به او ايمان مىآورند. و حضرت عيسىعليه السلام پشت سر حضرت مهدىعليه السلام نماز مىخواند.
مانند اين روايت را، علامه ابن صباغ مالكى، و نيز ديگران در كتابهاى خود نقل كردهاند.
بسيارى از دانشمندان بزرگ شيعه در ذيل آيه مزبور، در كتب تفسير و حديث از شهربن حوشب روايت كردهاند كه گفت:
روزى حجّاج به من گفت: آيهاى در كتاب خداست كه مرا ناتوان ساخته است. گفتم: اى امير! كدام آيه است؟ گفت: »وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ«. اين آيه به صراحت مىگويد: احدى از اهل كتاب نيست جز اينكه پيش از مرگش به حضرت عيسىعليه السلام ايمان مىآورد. در صورتى كه من يهودى و نصرانى را مىآورم و گردن مىزنم و چشم به دهان او مىدوزم و مىبينم كه ديده از جهان فرو مىبندد و لبهايش را حركت نمىدهد و اعتراضى نمىكند.
گفتم: اى امير! معناى آيه آن نيست كه شما تصور كردهايد. گفت: پس چگونه است؟ گفتم: پيش از آن كه قيامت بر پا شود؛ حضرت عيسى به زمين باز مىگردد و در روى زمين هيچ يهودى و مسيحى باقى نمىماند مگر اينكه به او ايمان مىآورد... او پشت سر حضرت مهدى نماز مىخواند.
حجاج گفت: واى بر تو، اين معنا را از كجا به دست آوردى؟ گفتم: آن را محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب به من فرموده است.
اين حديث در كتب اهل سنت نيز نقل شده است، ليكن در بسيارى از كتب آنها تصريح نشده كه ضمير موته به حضرت عيسىعليه السلام بر مىگردد.
به هر حال حضرت عيسىعليه السلام پس از ظهور حضرت مهدى و پيش از قيامت، از آسمان فرود مىآيد و پشت سر حضرت مهدى نماز مىگذارد و به حضرتش اقتدا مىنمايد. نصارا به جهت اقتداى حضرت عيسىعليه السلام به حضرت صاحب الامر؛ به آن حضرت ايمان مىآورند و يهود نيز به آن حضرت مىگروند. زيرا حضرت مهدى، الواح تورات را كه در آنها علامات و نشانههاى امامت و رهبرى موجود است؛ از فلسطين يا غارى در انطاكيه بيرون مىآورد، و پيروان ساير اديان نيز به سبب معجزاتى كه از آن حضرت مىبينند به حضرتش ايمان مىآورند.(4)
رابطه نزول عيسى با ظهور مهدىعليهما السلام از ديدگاه روايات
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
مژده باد شما را، و به ديگران نيز مژده دهيد كه مثل امت من چون باران است كه معلوم نيست آخر آن بهتر است يا اول آن، و مانند بوستانى است كه گروهى در مدت يك سال از آن استفاده مىكنند و سپس گروهى ديگر از آن بهره بردارى مىنمايند. كسى چه مىداند! شايد آخرين گروه مردم داناتر، كنجكاوتر و نيكوتر باشند.
چگونه هلاك مىشود امتى كه من در اول آن، و مهدى در وسط آن، و مسيح در آخر آن باشد. لكن در اين ميان مردمانى كج و گمراه خواهند بود كه نه آنها از منند و نه من از آنها هستم.(5)
اين روايت را بخارى در صحيح در باب فرود آمدن حضرت عيسىعليه السلام آورده است. و ابن حماد در نسخه خطى كتاب خود از صفحه 159 تا 162 حدود سى روايت را تحت عنوان فرود عيسى بن مريم و روش او و عنوان مدت زندگانى آن حضرت پس از فرود آمدن وى آورده است. از آن جمله روايتى كه در صحاح و بحار الانوار از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه فرمودند:
سوگند به آنكه جانم در دست اوست، به طور يقين عيسى بن مريم به عنوان داورى عادل و پيشوايى دادگر درميان شما فرود خواهد آمد... .
در همان مأخذ از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه:
پيامبران با يكديگر برادرند، آئينشان يكى و مادرانشان مختلف است. سزاوارترين ايشان نسبت به من عيسى بن مريم است، چرا كه بين من و او پيامبرى نيست. او در ميان شما فرود خواهد آمد، پس او را بشناسيد. مردى چهار شانه و درشت اندام و سرخ و سفيد گونه است خوك را مىكشد، صليب را مىشكند و ماليات وضع مىكند و به جز اسلام آئينى را نمىپذيرد. دعوت او يك جهت دارد كه منحصر به پروردگار جهانيان است.
در رواياتى از اهل بيتعليهم السلام آمده است كه:
حضرت مهدى مراسم دفن حضرت عيسىعليه السلام را به طور آشكار و در برابر ديدگان مردم برگزار مىكند تا ديگر مسيحيان حرفهاى گذشته را به زبان نياورند، و پيكر او را با پارچهاى كه دستباف مادرش حضرت مريمعليها السلام است؛ كفن نموده و در كنار قبر مادر در قدس به خاك مىسپارد.
پيرامون فرود آمدن حضرت عيسىعليه السلام، با توجه به گفتار خداوند متعال در قرآن كه مىفرمايد: هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او ايمان مىآورد؛ مىتوان گفت همه ملل مسيحى و يهودى به او ايمان مىآورند، و فلسفه عروج به آسمان، و طولانى شدن عمر آن حضرت؛ اين است كه خداوند متعال او را براى ايفاى نقش بزرگ وى در مرحله حساس تاريخى كه امام مهدى ظهور مىكند و مسيحيان بزرگترين قدرت جهانى را تشكيل مىدهند - و اين خود بزرگترين مانع رسيدن پرتو اسلام به ملتهاى جهان و برپايى حكومت و تمدن الهى مىباشد - ذخيره نموده است.(6)
ترمزى در سنن از مجمع بن جاريه انصارى و او از رسول اكرمصلى الله عليه وآله وسلم نقل مىكند:
يقتل ابن مريم الدّجال بباب لدِّ؛ زاده مريم، دجّال را در جنب دروازه لدّ مىكشد.(7)
ظهور عزيرعليه السلام و بازگشت عيسىعليه السلام و رجعت بهرام در اديان يهودى و مسيحى و زرتشتى با ظهور خاتم اوصياء حضرت حجت تحقق خواهد پذيرفت.
تفسير 50 آيه قرآن و دهها حديث از پيامبر اكرم، و صدها روايت نقل شده از اهل بيت؛ همه با ظهور آن حضرت صورت تمام به خود مىگيرد. بيش از 657 حديث درباره مهدى موعود به تواتر نقل شده است.(8)
علامه مجلسى مىنويسد:
از طريق خاصه و عامه متواتر است كه حضرت عيسىعليه السلام در زمان مهدى آل محمد از آسمان به زمين خواهد آمد و پشت سر آن حضرت نماز خواهد كرد و از انصار آن حضرت خواهد بود.(9)
در كتاب عقد الدّرر - باب دهم - در حديثى از ابو هريره نقل مىكند كه رسول خدا فرمود:
كَيفَ اَنتُم اِذا نَزَلَ ابن مَريَمَ فيكُم وَاِمامَكُم مِنكُم؛ چگونه خواهيد بود هنگامى كه عيسى بن مريم در ميان شما نازل شود و پيشواى شما از ميان خود شما خواهد بود؟!
در يك حديث ديگر جريان نزول حضرت عيسى چنين آمده است:
عيسى در گردنهاى به نام افيق در سرزمين مقدس فرود مىآيد و وارد بيت المقدس مىشود، در حاليكه مردم براى نماز صبح صف كشيدهاند. پس امام (حضرت مهدى) عقب مىرود، ولى عيسى او را جلو مىاندازد و خود به او اقتدا كرده پشت سرش طبق شريعت محمدى نماز مىخواند و مىفرمايد: شما از اهل بيتى هستيد كه احدى نمىتواند بر شما پيشى بگيرد.(10)
پس از فتح بيت المقدس به دست سپاهيان مهدى، هنگام اقامه نماز صبح، مؤمنان نورى را كه از آسمان به زمين مىآيد مشاهده مىكنند. عيسىعليه السلام مىآيد و نماز صبح را به امامت حضرت مهدى به جاى مىآورد.
اقتداى عيسىعليه السلام به حضرت مهدى در نماز
در مورد اينكه حضرت عيسىعليه السلام در نماز به حضرت مهدى اقتدا مىكند؛ 29 حديث وجود دارد كه ما به برخى از آنها اشاره مىكنيم.
در بيان اينكه عيسى بن مريم با آن حضرت نماز مىگذارد؛ ابو هريره روايت كرده كه رسول خدا فرمود:
چه حال مىشويد شما وقتى كه عيسى بن مريم در ميان شما فرود آيد؛ در حاليكه امام و پيشوا از شماست.
صاحب كتاب گفته اين حديث حسن و صحيح است، اتفاق بر صحت آن هست و از جمله احاديث محمد بن شهاب زهريست كه بخارى و مسلم آن را در صحيح خود وارد كردهاند.
جابر بن عبداللَّه روايت كرده كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
هميشه طايفهاى از امت من بر سر حقّ قتال مىكنند و غالب مىآيند. آن وقت مىآيد عيسى بن مريم. پس بزرگ مردم به وى مىگويد: بيا با تو نماز بگذاريم. او مىگويد: آگاه باشيد كه بعضى از شما بر برخى ديگر امير است.
ابو هريره گفته است كه اين حديث حسن و صحيح است و آن را مسلم در صحيح خود ايراد نموده. هر چند تأويل حديث اول ممكن است؛ لكن تأويل اين حديث ممكن نيست. زيرا صريح است در اينكه عيسىعليه السلام نزد اميرالمؤمنين مىآيد و آن امير - در اين روز - مهدى است.(11)
محدثان بزرگ اسلام، طبق روايات متعددى كه از پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم نقل شده؛ اتفاق نظر دارند كه به هنگام قيام امام عصر حضرت عيسى از آسمان فرود مىآيد و در نماز به او اقتدا مىكند. تعداد اين روايات به اندازهاى زياد است كه گروهى آنها را متواتر دانستهاند. مقصود از روايات متواتر؛ رواياتى است كه به اندازهاى نقل كنندگان آن زياد باشد كه هيچ ترديدى در صحت و درستى آن باقى نماند.(12)
برخى از اين روايات، در تفسير آيه 159 سوره نساء آمده است كه قبلاً آن را بيان كرديم.
در بعضى از روايات آمده است كه او (عيسى بن مريم) پشت سر امام زمان نماز مىگذارد و هر سال به حج خانه خدا مشرف مىشود و مسلمانان به همراهى وى به نبرد با يهود، روم و دجّال مىپردازند.
آن بزرگوار مدت چهل سال زندگى مىكند و آنگاه جان مىسپارد و مسلمانان وجود مقدس او را به خاك مىسپارند.
مبارزه با سفيانى و دجّال
سفيانى دشمن سر سخت و رو در روى حضرت مهدى مىباشد، هر چند امامعليه السلام در حقيقت با نيروهايى كه از سفيانى پشتيبانى مىكنند روبروست.
روايات تصريح كرده است كه خروج سفيانى از رويدادهاى حتمى است. از امام زين العابدينعليه السلام روايت شده كه فرمودند:
امر قائم از سوى خداوند حتمى است و امر سفيانى نيز از جانب خداوند قطعى مىباشد و قائم ظهور نمىكند مگر پس از آمدن سفيانى.
محمد رسول برزنجى در آخر كتاب الاشاعة في اشراط الساعة يادآور شده است كه:
منابع مسيحى نيز از دوران بزرگ و جنگ بين الملل در آخر الزمان به هنگام بازگشت مسيح خبر دادهاند. اين مطالب بسيار شبيه به اخبار مربوط به قيام سفيانى - ستمگرى از نسل ابوسفيان - در منابع روايى ما است.(14)
ز رسول اكرم نقل شده كه:
خداوند عيسى بن مريم را مىفرستد - گويى به صورت عروة بن مسعود است - او دجّال را دنبال مىكند و او را به هلاكت مىرساند. مردم هفت سال بدين حال مىمانند، در حاليكه حتى ميان دو نفر كينه و عداوت يافت نمىشود.(15)
حضرت عيسىعليه السلام قاتل دجّال، همان فتنهگرى است كه پيامبران پيشين خطرش را گوشزد كردهاند. عيسىعليه السلام پس از نزول از آسمان؛ حقيقت دين خدا را به مسيحيان خواهد شناساند، صليب را خواهد شكست و بر مسيحيت دروغين مهر ابطال خواهد زد.(16)
درباره رواياتى كه مىگويند مسيحعليه السلام دجال را مىكشد؛ بايد دقت و بررسى بيشترى به عمل آيد. زيرا اين عقيده مسيحيان هم هست و در كتابهاى انجيل ذكر شده است.
عروج و بازگشت حضرت عيسىعليه السلام
حضرت عيسىعليه السلام ذخيره خدا براى گسترش عدالت در جهان بود. از اين رو خداوند وى را تا زمان فرا رسيدن روز موعود به نزد خويش فرا خواند. بر اساس گزارش منابع اسلامى، عيسىعليه السلام پس از ظهور منجى موعود حضرت مهدى به زمين باز خواهد گشت. مسيحيان تمام پيشگويىهاى مربوط به آخر الزمان را بر عيسىعليه السلام تطبيق كردهاند.(20)
قرآن و روايات اسلامى مصلوب شدن عيسىعليه السلام را تأييد نمىكنند. بر اساس منابع اسلامى، خداوند رسول خود را قبل از عملى شدن توطئه قتل وى به آسمان برده است:
»وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِيناً بَل رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً«؛ آنان او را نكشته و مصلوبش نكردند. ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه درباره او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شك شدهاند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آنكه از گمان پيروى مىكنند. يقيناً او را نكشتهاند، بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خداوند توانا و حكيم است.(21)
»إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا...«؛ ]ياد كن[ هنگامى را كه خدا گفت: اى عيسى، ما تو را بر گرفته و به سوى خويش بالا مىبريم و تو را از ]آلايش[ كسانى كه كفر ورزيدهاند پاك مىگردانيم.(22)
در ميان مسيحيان قرون اوليه هم، اعتقاد به نجات يافتن عيسىعليه السلام قبل از به صليب كشيده شدن وجود داشت:
گويند جماعتى از ناستيك ]گنوسىها[ تعليم مىدادند كه شمعون قيروانى در جاى مسيح مصلوب گرديد. اين فرقه مطابق نوشتجات آيرنيوس مىگفتند: وقتى كه شمعون اشتباها و از روى بىخبرى مصلوب شد شكلش توسط عيسى تبديل يافت تا مردم تصوّر كنند وى عيسى است. عيسى خود به شكل شمعون در آمده ايستاد و آنها را استهزا كرد.
قرآن كريم يهوديان را متهم دريف اول در توطئه عليه عيسىعليه السلام معرفى كرده است:
»وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَاناً عَظِيماً وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ...«؛ و (نيز) به سزاى كفرشان وآن تهمت بزرگى كه به مريم زدند، و گفته ايشان كه ما مسيح، عيسى بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم... .(23)
امير مؤمنان در يك خطبه مفصل و طولانى بعد از ذكر اسامى اصحاب قائم مىفرمايد:
آنگاه به سوى كوفه عزيمت مىكند و بر تخت سليمان پيامبر مىنشيند، عصاى موسى را در دست مىگيرد و روح الامين (جبرئيل) و حضرت عيسى بن مريم همنشين او هستند... .(24)
كسانى كه به قتل حضرت عيسى ايمان دارند نسبت به ظهور مجدد وى بىاعتقادند. اما افرادى مانند مسلمانان كه بر اين باورند كه حضرت عيسى به آسمان عروج كرده؛ در انتظار نزول ايشان از آسمان هستند.
حكمرانى حضرت مسيح و حضرت ولى عصر در آخر الزمان
مسيح در دو نوبت داورى خواهد كرد. داورى اول در ابتداى سلطنت هزار ساله بر روى زمين خواهد بود كه در اين داورى، تمام امتها جمع خواهند شد. براى صالحان حيات ابدى و براى بد كاران مجازات ابدى در نظر گرفته مىشود.
داورى دوم همان قيامت است كه در آسمانها انجام خواهد شد و فقط به مردگان اختصاص دارد. زمانى كه نامه اعمال گشوده مىشود. در اين داورى فقط درياچه آتش وجود دارد. در اين دوره با نابودى زمين و آسمان و ايجاد زمين و آسمان جديد؛ حيات به شكل نوين ادامه خواهد يافت. در اين وضعيت جديد غم و اندوه وجود نخواهد داشت و شرارت و بىايمانى ظهور پيدا نخواهد نمود.
در اشعياى نبى در مورد اين زمان آمده است:
گرگ با بره و پلنگ با بزغاله در صلح و آرامش به سر خواهند برد.(25)
در برابر مسيح دادگاهى تشكيل مىگردد و نيكان از بدان جدا مىشوند. بدان به آتش دوزخ افكنده مىشوند و نيكان در بهشت جاودان آرام مىگيرند.
در داورى اوّل مهدى موعود نيز در ميان هر امّت، به آئين خودشان حكم خواهد كرد. در ميان اهل تورات با تورات، و در ميان اهل انجيل با انجيل، و در ميان اهل قرآن با قرآن.
آيا مهدى همان عيسى بن مريم است؟
در پاسخ به كسانى كه گمان كردهاند مهدى عبارت است از مسيح بن مريم؛ به سخن على بن ابيطالب استناد مىنمائيم. ايشان فرمودند:
خدمت رسول خدا عرض كردم آيا مهدى از ما آل محمد است، يا از غير ما است؟ آن حضرت فرمود: از ما است. خداى تعالى با او دين را تمام مىكند، چنانكه با ما آن را فتح نمود، با ما از فتنه نجات مىيابد چنانكه از شرك نجات يافتند، و با ما خداى تعالى دلهاى ايشان را بعد از عداوت فتنه به يكديگر مهربان مىگرداند و با هم برادر مىشوند چنانكه بعد از عداوت شرك با همديگر برادر دينى گرديدند.
اين حديث حسن است و حافظين احاديث، آن را در كتب خود روايت كردهاند.
همچنين در معجم اوسط و ابو نعيم در كتاب حلية الاولياء و عبد الرحمن بن حماد در عوالى از جابر روايت كرده كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
عيسى بن مريم فرمود مىآيد. آنگاه مهدى - امير ايشان - به او مىگويد: بيا با ما نماز بگذار. او پاسخ مىدهد كه بعضى شما بر بعضى ديگر امير است، اين اكرامى است از خدا براى اين امّت.
اين حديث حسن است. آن را حارث بن اسامه در مسند خود و حافظ ابو نعيم در عوالى نيز روايت كردهاند. اين روايات دلالت دارد بر اينكه مهدى غير از عيسى بن مريم است. على بن محمد بن خالد جندى از قول شافعى گفته است:
اخبار در خصوص مهدى از رسول خدا به حدّ تواتر و استفاضه رسيده است. او هفت سال سلطنت مىكند و زمين را پر از عدل مىگرداند. او با عيسى بن مريم خروج مىكند، و عيسى در قتل دجّال - در باب الدور در سرزمين فلسطين - او را يارى مىكند. او امام اين امت مىشود و عيسى بن مريم در پشت سرش نماز مىگذارد. تا آخر قصه...
شافعى اين حديث را در كتاب رساله ايراد نموده است.
از سخنان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم است كه فرمود:
هرگز هلاك نمىشود قومى كه من در اول آن هستم و عيسى در آخرش و مهدى در وسطش.
اين حديث نيز حسن است. آن را حافظ ابو نعيم در عوالى و احمد بن حنبل در مسند روايت كردهاند.
معنى سخن آن حضرت كه آخر ايشان عيسى بن مريم است؛ اين نيست كه عيسى بن مريم بعد از مهدى زنده مىماند. اين برداشت، به چند دليل جايز نيست. دليل اول سخن آن حضرت است كه فرمود: در حيات و زندگى بعد از مهدى خيرى نيست. دليل دوم اين است كه مهدى، امام آخر الزمان است و امامى بعد از او، در هيچ روايتى ذكر نشده است. بنابراين زندگى پس از مهدى ممكن نيست، زيرا در اين صورت مردم بىامام مىمانند. اگر بگويند كه عيسى بعد از او امام امت مىشود؛ مىگوييم اين هم جايز نيست. زيرا در حديث تصريح گرديده به اينكه در حيات و زندگى بعد از مهدى خيرى نيست. چگونه مىشود كه عيسى در ميان قومى باشد و در آن خير نباشد! و نيز جايز نيست كه گفته شود عيسى نايب مهدى است، و او پس از مهدى به امور امت مشغول شود. زيرا در اينصورت امّت محمديه به ملت عسويه انتقال يافته و اين هم كفر است.
بنابراين بايد حديث را به معنى صحيح، تأويل نماييم و آن اين است كه: من اول داعى هستم به ملت اسلام و مهدى اوسط داعى، و مسيح آخر داعى است. احتمال دارد كه معنى حديث اين باشد كه مهدى اوسط اين امت است؛ يعنى بهترين ايشان و امام ايشان است، و بعد از او عيسى نازل مىشود. مهدى را تصديق مىكند و او را يارى مىنمايد و صحت گفتار مهدى را به امت بيان مىكند. بنابراين حضرت مسيح، آخر مصدّقين مىشود.
على بن عيسى - ناقل احاديث مذكور - گفته:
اين فقير مىگويد: آنچه در تأويل حديث ذكر شده مبنى بر اينكه مهدى از على بهتر و خير باشد؛ به اين قول كسى قائل نشده! چيزى كه به نظر من مىآيد اين است كه پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم اول داعى به اسلام است و مهدى به سبب اينكه در ملت پيغمبر است و تابع اوست، اوسط داعى است و عيسى به جهت اينكه صاحب مذهب ديگر است، آخر داعى است. زيرا در آخر الزمان به غير از شريعت خود داعى خواهد شد.(26)
مهدى از ديدگاه اناجيل
انجيل لوقا
...در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين تنگى و حيرت از براى امتها روى خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش. دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مىشود، زيرا قوت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهيد ديد كه بر ابرى سوار شده با قوت و جلال عظيم مىآيد.
منظور از پسر انسان حضرت مسيح نيست، بلكه طبق نوشته مستر هاكس آمريكايى در قاموس كتاب مقدس اين عبارت 80 بار در انجيل و ملحقات آن، كتب عهد جديد آمده است و فقط سى مورد آن با حضرت عيسى مسيح قابل تطبيق است. پنجاه مورد ديگر از نجات دهندهاى سخن مىگويد كه در آخر الزمان و پايان روزگار، ظهور خواهد كرد و حضرت عيسىعليه السلامنيز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد بخشيد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال كسى اطلاع ندارد.
پسر انسان كسى جز حضرت مهدى - آخرين حجت خدا - نخواهد بود.(27)
انجيل متى
عيسى، ايشان (امت خود) را گفت: هر آيينه به شما مىگويم شما كه مرا متابعت نمودهايد در معاد - وقتى كه پسر انسان به كرسى جلال خود نشيند - شما نيز به 12 كرسى بسط اسرائيل داورى خواهيد نمود. و هر كه به خاطر اسم من، خانهها يا برادران، خواهران و يا مادر يا زن يا فرزندان يا زمينها را ترك كرد؛ صد چندان خواهد يافت و وارث حيات جاودانى خواهد شد.(28)
انجيل يوحنا
و بدو قدرت بخشيده كه داورى هم بكند. از اين تعجب نكنيم، زيرا ساعتى مىآيد كه در آن جميع كسانى كه در قبور باشند، آواز او را خواهند شنيد و برون خواهند آمد. هر كه اعمال نيكو كرد براى قيامت حيات و هر كه اعمال بد كرد به جهت قيامت داورى.(29)
انجيل مرقس
مثل كسى كه راهى سفر شده؛ خانه خود را واگذاريد، خادمان خود را قدرت داده هر يكى را به شغل خاص مقرر فرماييد و دربار را امر فرماييد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد، زير نمىدانيد كه چه وقت صاحب خانه مىآيد. در بانگ يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح، مبادا كه ناگهان آمده و شما را خفته يابد.(30)
حسن بن محبوب از عمربن ثمر و او از جابر روايت كرد كه گفت:
مردى خدمت امام محمد باقرعليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: خداوند شما را به سلامت دارد؛ اين 500 درهم را بگيريد كه زكات مال من است. امام باقر فرمود: نزد خودت باشد و به درماندگان - از برادران مؤمنت - بده. آنگاه فرمود: هنگامى كه قائم اهل بيت قيام كند مال را بطور مساوى تقسيم مىكند و در ميان رعيت به عدالت رفتار مىنمايد... .
همانا مهدى را مهدى ناميدند به خاطر اينكه او مردمان را به يك امرِ پوشيده راهنمايى مىكند و تورات و ديگر كتب آسمانى را بيرون مىآورد - از غارى در انطاكيه - و در ميان اهل تورات با تورات و در ميان اهل انجيل با انجيل و در ميان اهل زبور با زبور و در ميان اهل قرآن با قرآن حكم مىكند و تمام حكومتها در دست او قرار مىگيرد.
نقلى ديگر از انجيل: عبداللَّه بن سليمان مىگويد:
در اناجيل خواندم كه خداوند به عيسىعليه السلام فرموده است: من تو را به سوى بالا مىبرم، سپس تو را در آخر الزمان فرو مىفرستم تا از امت آن پيامبر شگفتىها ببينى، و آنها را در كشتن دجّال يارى دهى، و تو را در وقت نماز مىفرستم كه با آنها نماز بخوانى كه آنها امت مرحومه هستند.(31)
در بحار الانوار و كتاب مسيحيت شناسى نقل شده است كه پسر انسان در آخر الزمان نزول خواهد كرد، و در منابع مسيحى ذكر شده است كه اين فرد حضرت عيسىعليه السلام است كه به آل داود باز مىگردد. امّا برخى از راويان حديث شيعه معتقدند؛ منظور عيسايى است كه از نسل مادر خود نرجس - دختر قيصر دوم - به داود باز مىگردد (يعنى مهدى آل محمدعليهم السلام).
سخن آخر
ملتهايى كه دين خويش را بىآيينى اعلام كرده و به سوى باتلاق بىقيد و بندى در حركتند و آفرينش خويش را خود به خود و بىهدف تلقى مىكنند؛ در پى آنند كه اعتقاد و ايمان سايرين را به وجود خالقى دانا و توانا سست كرده و آنها را نيز پيرو تفكرات خويش نمايند. در اين ميان ما - يعنى پيروان اديان آسمانى - بايد دست به دست هم داده و به مبارزه با اين كافران بىايمان بپردازيم.
براى رسيدن به چنين يكپارچگى و همرنگىاى بايد حلقههايى را براى اتصال ميان خود و پيروان ساير اديان بيابيم. مسئله ظهور منجى در آخر الزمان از جمله باورهايى است كه ما مىتوانيم از آن بهره جسته و به اين وسيله نيك انديشى خويش را بر ديگران آشكار سازيم.
در يك جمع بندى كلى مىتوان بيان كرد از عقايد قطعى همه مسلمانان و تمام طوايف اسلامى اين است كه حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت بقية اللَّه الاعظم به روى زمين باز مىگردد.
در اين باره آيات قرآن و صدها حديث از شيعه و نصارا روايت شده كه از بازگشت آن حضرت سخن مىگويد.
اگر برخى از متعصبين مسيحيت به دلايلى در مورد حضرت مهدى ترديد مىكنند؛ ولى در مورد نزول حضرت عيسىعليه السلام ترديدى ندارند. البته در اين ميان رواياتى از قول حواريون در انجيل به نقل از مسيح وجود دارد كه به ظهور پسر انسان نجات بخش در آينده نويد مىدهد.
تمامى گروههاى مسيحى در انتظار مسيح پاك هستند تا عدالت را در آخر الزمان در پهنه گيتى استوار سازد. در اسلام نيز هيچ ترديدى در مورد ظهور حضرت مهدى نيست.
به اميد روزى كه آن حضرت در كالبد مرده و ستم زده بشر، با يارى همه انبياء و اولياء و صلحا، روح عدالت را بدمد و به آرزوى ديرينه انسانهاى وارسته كه همواره در پى عدالت بودهاند و در راه آن، جان باختهاند؛ جامه عمل بپوشاند.
************
كتابنامه
آشنايى با امام زمان، علامه سيد محسن امين.
بحار الانوار، جلد 13، علامه مجلسى، سازمان انتشارات جاويدان.
59 .3 نكته درباره امام زمان، سيد على حسينى و تقى متقى، انتشارات اسوه.
تاريخ پيامبران به ويژه حضرت عيسىعليه السلام، علامه مجلسى.
تاريخ جامع اديان، جان بى ناس.
خلاصة اديان، دكتر محمد جواد مشكور.
زندگى چهارده معصوم، آيت اللَّه سيد محمد تقى مدرس.
ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسد اللَّه هاشمى شهيدى.
عصر ظهور، على كورانى.
قرآن مجيد.
مهدى انقلاب بزرگ، ناصر مكارم شيرازى.
مسيحت شناسى مقايسهاى، محمد رضا زيبايى نژاد.
نهج البلاغه.
مقاله بينش آخر الزمان اهل كتاب برگرفته از نشريه خيمه.
ماه نامه الكتريكى پرسا.
سايت اينترنتى www. Tebyan.net .
*************
1. سوره زخرف / آيه 61.
2. كتاب مسيحيت شناسى مقايسهاى، محمد رضا زيبايى نژاد، ص 75.
3. سوره نساء / آيه 159.
4. ر.ك: ظهور حضرت مهدى(عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسد اللَّه هاشمى شهيدى، ص 254 - 252.
5. زندگى چهارده معصوم، سيد محمد تقى مدرس.
6. عصر ظهور، على كورانى، ص 342 - 341.
7. آشنايى با امام زمان، علامه سيد محسن امين، ص 111 .
8. زندگى چهارده معصوم، سيد محمد تقى مدرس، ص 979.
9. تاريخ پيامبران به ويژه حضرت عيسى(ع)، علامه مجلسى، ص 128.
10. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 348 و 349.
11. بحار الانوار، ج 13، باب هفتم، ص 67.
12. ر.ك: 59 نكته درباره امام زمان(ع)، سيد على حسينى و تقى متّقى، ص 33.
13. 59 -13 نكته درباره امام زمان(ع)، ص 54 و 55.
14. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسهاى، ص 75.
15. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 349.
16. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسهاى، ص 75.
17. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسهاى، ص 75.
18. خلاصة الاديان، دكتر محمد جواد مشكور، ص 137.
19. تاريخ جامع اديان، جان بى ناس، ص 551.
20. ر.ك: كتاب مسيحت شناسى مقايسهاى.
21. سوره نساء / آيه 157 و 158.
22. سوره آل عمران / آيه 55.
23. سوره نساء / آيه 156.
24. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مظاهر و ملل جهان، ص 428.
25. مسيحت شناسى مقايسهاى، ص 59.
26. ر.ك: بحار الانوار، جلد 13، باب 11، ص 71.
27. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 341.
28. همان، ص 340.
29. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 342.
30. همان، ص 341.
31. ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص 347.
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۱, ۱۸:۴۵ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,076
- مورد تشکر
- 1,088 پست
- حضور
- 1 روز 7 ساعت 22 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
15
عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
هنگامي كه عذاب بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل صبح به درگاه الهي "ضجه" و "گريه" كردند. پس خداوند به موسي و هارون وحي كرد كه آنها را از ظلم فرعون نجات دهند. پس [به واسطه اين دعا] خداوند 170 سال از دوران عذاب آنها را از بين برد (و در فرجشان تعجیل شد)
و سپس حضرت صادق سلام الله عليه فرمودند:
همينگونه شما (شیعیان) نيز اگر عمل نمائيد، خداوند فرج ما را خواهد رسانيد و اگر چنين نكنيد، امر به انتهاي خود ميرسد
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری