-
۱۳۸۷/۰۹/۱۳, ۱۰:۰۰ #1
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
يوم غدير خم افضل اعياد امتي
به نام خالق غدير
ترديدي نيست كه حادثه ي غدير يكي از حادثه هاي بزرگ تاريخ است و عيد غدير عيدي بزرگ و يكي از مهم ترين عيدهاي مسلمانان است. غدير تنها نام يك سرزمين نيست. بلكه يك تفكر است، نشانه و رمزى است كه از تداوم خط نبوّت حكايت مى كند. در اين روز بزرگ اولين امام مؤمنين و خليفةالله بلافصل بعد از رسول الله خاتم الأنبياء(ص)، برادر، پسر عمو، وزير و داماد او مولي الموحدين سيدالوصيين اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب(ع) به فرمان خدا، به جانشيني پيامبر عظيم الشان اسلام انتخاب و معرفي مي شود.
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۸۹/۱۱/۰۹ در ساعت ۱۸:۲۱
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۰, ۱۷:۱۶ #2
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۸
- نوشته
- 11,936
- مورد تشکر
- 35,179 پست
- حضور
- 33 روز 7 ساعت 39 دقیقه
- دریافت
- 406
- آپلود
- 94
- گالری
-
278
در اين روز آتش بر ابراهيم خليل سرد و گلستان شد
و موساي كليم در چنين روزي بر ساحران چيره گشت
در اين روز به يكديگر بسيار درود و تهنيت گوييد.چرا
در نزد اهل اسمان و زمين بسيار عزيز و نيكوست
ماهی ها از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند
و
چون دریا آرام شد خود را اسیر تور صیادان یافتند.
تلاطم های زندگی حکمتی از جهان هستی است...
پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد نه اطرافمان
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۴, ۱۵:۳۹ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
متن كامل خطبه ي غدير كه در واقع آخرين خطابه و وصيت نامه ي رسول گرامي اسلام حضرت محمد (صلی الله عليه وآله) برای تمامي نسل انسان ها تا نهايت تاريخ است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آنکه او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست. بزرگوار و بردبار و بخشنده ایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند. بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آنکه به دیدهها مشهود گردد و لیکن او هر دیدهای را در مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است. به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم: او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است. فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست. موجودات را بی آنکه نمونهای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز میگردد.
و گواهی میدهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سر افکنده و تسلیم است. اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و ارادهاش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو میبرد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ میدهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است. کاری بر او دشوار نیست و ناله فریاد خواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمیسازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم. فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابندهام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیلهاش، ایمن نتوان نشست با آنکه از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف میکنم که بنده اویم و گواهی میدهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: " اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی، در حقیقت ، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای " و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ
ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکردهام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا – جبرئیل u - سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابیطالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیهای دیگر از قرآن را نازل فرموده:
" إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ"
علی بن ابیطالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را میجوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم؛ همانها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:
یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَ اللهِ عَظیمً
هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبردهام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا زود باور که هر چه میشنود، بیاندیشه میپذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:
وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ
من هم اکنون میتوانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و میکنم. ولی اینها همه خدای را از من راضی نمیسازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه :
"یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ..."
یافتهام، به انجام برسانم. ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابیطالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزادهای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (ع) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود. مؤمن کسی است که به علی (ع) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار میکنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.
خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (ص) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن میگویم سپس بعد از من علی(ع) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(ع) هستند، قرار خواهد داشت.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(ع) آموختهام.
ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفتهام به علی(ع)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموختهام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(ع) تعلیم کردهام و اوست امام و راهنمای آشکار.
ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از نا پسندیدهها بازتان میدارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمیکند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامهها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت میکرد.
ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.
ای مردم! علی(ع)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسان که از فرمان علی(ع) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد. پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.
ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت دادهاند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمانها و زمینها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.
ای مردم! خداوند متعال با این فضیلتها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.
ای مردم! علی(ع) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: " هر کس با علی(ع) به عداوت و دشمنی بر خیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است" ؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(ع) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.
ای مردم! علی(ع) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان "جنب الله" از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: "یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله."
ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی می نمایید.
به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیدهام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفتهام و به شما اعلام میکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(ع) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابیطالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.
ای مردم! علی(ع) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر میدهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق میکند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمیناند. به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.
ادامه دارد.
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۵, ۱۰:۴۵ #4
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ادامه ي خطبه ي غدير
رسول خدا (ص) در این هنگام، بازوی علی(ع) را گرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر (ص) میرسید و پس از آن، به سخن ادامه داد:
ای مردم! این علی(ع) ، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(ع) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت میکند و اوست که به هرچه موجب رضا و خوشنودی خداست، عمل کننده است.
اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سخت کوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نا فرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل ((ناکثین)) و ((قاسطین)) و ((مارقین)) است.
ای مردم! آنچه میگویم به فرمان پروردگارم میگویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال میگویم: خداوندا! هرکس که علی(ع) دوست میدارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(ع) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز. خداوندا! اگر اکنون، علی(ع)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اگمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیدهای برای ایشان و فرمودی: (( وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرۀِ مِنَ الخاسِرینَ))
خداوندا! تو را گواه میگیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.
ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(ع) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.
ای مردم! این علی(ع) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامیتر است.
خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خوشنودیم. آیهای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(ع) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره (( هَل أتی علی الانسان یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.
ای مردم! علی(ع)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته. پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند. ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(ع) هستند.
ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی u حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.
ای مردم! جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی u کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(ع) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(ع) ایمان نخواهند آوردو به خدا سوگند سوره/ وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ... در شأن علی(ع) نازل شده است.
ای مردم! خدا را گواه میگیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفهای دیگر نیست. ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.
ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.
ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(ع) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.
ای مردم! به شما اعلام خطر میکنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفتهاند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز میگردید؟! ولی هر آنکس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگذاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد ای مردم! بدانید که علی(ع) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگذاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.
ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.
ای مردم! چیزی نمیگذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود. ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.
ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پستترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییدهاند. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد بردهاند). ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفهای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عدهای) این امر را با غصب و ستم، از آن خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کندو از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:
سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران
ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد. ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است:
وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمَۀٌ
و این علی(ع) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعدهها کرده و خدا وعدههای خود را انجام خواهد داد.
ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههائی که از این پس میآیند، همچنانکه فرمود: /ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ ¤ .
ای مردم! خداوند، مرا به پارهای از امور امر کرده و از پارهای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(ع) را به آن امور، امر و نهی کردهام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که گوش به فرمان او کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی میکند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدان گونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.
ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شدهاید و پس از من، علی(ع) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت میکنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.
(پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت
ای مردم! این سوره (= حمد) در شأن من و علی(ع) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان میگردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا میکنند.
ای مردم! دوستداران علی(ع) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:
لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ...(سوره مجادله، آیه 22)
دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که نوشته شده در دلهایشان ایمان، و مدد نموده خداوند ایشان را بوسیله فرشتهای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهائیکه جاریست از زیر آنها نهرهائی برای همیشه در آنجا میمانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خوشنودند. ایشان حزب خدا و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!
خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:
الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ
و نیز میفرماید: ((اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزهاید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید)).
آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید: ((ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد میشوند)).
و در مورد دشمنان ایشان فرموده است: ((آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در میافتند و غریو جهنم را که میجوشد و میخروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن بر میخیزد، میشنوند)).
و نیز در قرآن آمده:
کُلَّما دَخَلَت أمَّۀٌ لَعَنَت أختَها
همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:
کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ
آگاه باشید که دوستداران علی(ع) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.
ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است. دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است. ای مردم! من، منذر و ترسانندهام و علی هادی و رهنماست. ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.
آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ ((مهدی)) است. آگاه باشید او یاری کننده دین خداست. آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است. آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعههای مستحکم است. آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است. آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست. آگاه باشید او حامی دین خداست. آگاه باشید او جرعه نوش دریای ژرف حقایق و معانی است. آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است. آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است. آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است. آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است. آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است. آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت دادهاند. آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد. آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمیشود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.
آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.
ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(ع) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما میخواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(ع)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.
بدانید که من به خداوند تعهّد سپردهام و علی(ع) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما میخواهم که با علی(ع) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است:
فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ
ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است.
فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما
ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به ان خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانوادهای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشم پوشی میکند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز میکند.
ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت میشوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود. ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.
ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(ع) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیدهاند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمیدانید آگاهتان خواهد کرد.
آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک بر شمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام میگویم که به حلالها امر میکنم و از حرامها نهی مینمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شدهام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(ع) و امامانی که از نسل من و علی(ع) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید. و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.
ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمیگردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دیگرگون سازید.
آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید میکنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سر آغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.
ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(ع) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:
وَ جَعَلَها کَلِمَۀً باقِیَۀً فی عَقِبِهِ
و من نیز گفتم: ((تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زدهاید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد)).
ای مردم! تقوی را پیشه خود کنید و از قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:
إِنَّ زَلزَلۀَ السّاعَۀِ شَیءٌ عَظیم
ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهرهای از بهشت نخواهد داشت.
ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است ک بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(ع) قرار دادهام پذیرفتهاید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(ع) میباشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(ع) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خوشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت میکنیم و پیمان میبندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود بر نخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(ع) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(ع) به جهان آیند، فرمان بریم.
ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و پی از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(ع)، منصب امامت خواهند داشت.
و (ای مردم!) بگویید: در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(ع)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.
ای مردم! چه میگویید؟ خداوند، هر آوازی را میشنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.
ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(ع) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیهاند، استوار نمایید. هر که در ین امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آنکس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند.
فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.. .
ای مردم! آنچه به شما گفتم، باز گویید و بر علی(ع)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: ((پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهرهمند شویم که بازگشت همه به توست)) و بگویید:
((سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمیکرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمییافتیم))
ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان بر شمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.
ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(ع) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.
ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(ع) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.
ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد:
فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً
خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۶, ۰۹:۵۹ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
منابع و اسناد خطبه غدیر خم
نوشته زير خلاصه اي است از سند حديث غدير که در کتب معتبر شيعه و سني و به اسناد مختلف نقل شده است و ما آن را از کتاب اسرار غدير نقل مي کنيم:
واقعه عظیم غدیر شامل مراحل مقدماتی قبل از خطبه و متن خطبه و وقایعی که همزمان با خطبه اتفاق افتاد و آنچه پس از خطبه بوقوع پیوست بصورت یک روایت واحد و متسلسل به دست ما نرسیده است و تنها خطبه غدیر به طور کامل در کتب حدیث حفظ شده است.
در کتاب عوالم العلوم(ج15/3 صفحات 493-508) فهرستی از راویان حدیث غدیر به ترتیب زمانی چهارده قرن را آورده و اثبات کرده چنین اتصال سند و نقل خلف از سلف دلیل بر ریشه محکم و سلسله بدون انقطاع اسناد در نقل حدیث غدیر است.
در صفحه 509-517 راویان غدیر به ترتیب الفبا آورده شده است.
در صفحه 522 مولّفینی که حدیث غدیر را ثبت کرده اند ذکر کرده و در صفحات 529-534 به وثاقت صحابه و تابعین و سایر ناقلین حدیث غدیر پرداخته است. به همین جهت در بین قاطبه مسلمین هیچ حدیثی به اندازه «حدیث غدیر» روایت کننده ندارد و از لحاظ علم رجال و درایت اسناد آن در حدّ فوق العاده ای است.
در اینجا به معرفی چند کتاب درباره سند حدیث غدیر می پردازیم:
تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت نظیر: بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر، تفتازانی، ابن اثیر، جاحظ و... حدیث غدیر را به عنوان یکی از مسلمات روایی، روایت کرده اند و در میان بزرگان شیعه کتب زیادی در زمینه حدیث غدیر تالیف شده است که در اینجا چند کتاب به عنوان راهنمایی و برای آگاهی از مباحث مربوط به سند حدیث غدیر معرفی می شود:
1.عبقات الانوار: میر حامد حسین هندی:جلد های مربوط به غدیر.
2.الغدیر: علامه امینی:ج1ص12-151و294-322.
3.نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار: علامه سید علی میلانی :ج6-9.
4.عوالم العلوم: شیخ عبدالله بحرانی:ج15/3ص 307-327.
5.بحار الانوار: علامه مجلسی:ج37ص181-182.
6.اثبات الهداة: شیخ حر عاملی:ج2ص200-250.
7.کشف المهم فی طریق خبر غدیرخم: سید هاشم بحرانی.
8.الطرائف: سید ابن طاووس:ص33.
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۶, ۱۳:۲۳ #6
غوصی در اقیانوس بیکران
«مباحثی از جلد اول الغدیر»
باغ مبين
مرحوم علامه امينى اعتلاى اسلام، ايمان آورندگان به دين حنيف را به وحدت و تمسك به حبل الله المتين «فرا مى خواند» و كتاب خودش را با دو حديث شريف، از پيامبر صلى الله عليه و اله عظيم الشان اسلام، (كه متفق عليه بين شيعه و سنى است) شروع مى كند.
حديث اول «عنوان، صحيفة المؤمن، حب على بن ابى طالب»(1)
(سرآغاز نامه عمل مؤمن، دوست داشتن حضرت على ابن ابى طالب عليه السلام است).
حديث دوم «من سره ان يحيى حياتى و يموت مماتى و يسكن الجنة عدن غرسها ربى، فليوال عليا من بعدى، و ليوال وليه، وليقتد بالائمة من بعدى فانهم عترتى، خلقوا من طينتى رزقوا فهما و علما، و ويل المكذبين بفضلهم من امتى، القاطعين فيهم صلتى، لاانالهم شفاعتى»(2)
(هر كس خشنود گردد به اينكه زندگانى او با زندگانى من هماهنگ باشد، مرگ وى همانند مرگ من باشد و در بهشت آراسته و جاودانى كه نهال آن را مولاى من بدست خود نشانده مسكن گزيند بايد على عليه السلام را دوست بدارد، پس از من پيروى كند و به امامان بعد از من اقتدا نمايد، زيرا ايشان عترت من هستند و از سرشت من خلق شده اند و از زلال فهم و علم كاملا بهرهمند هستند.
واى بر گروهى كه فضائل آنها را انكار كند و رشته ميان من و ايشان را قطع نمايد خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نفرمايد.)
داستان غدير
در سال دهم هجرى، رسول خدا عازم سفر حج شدند، و جمعيت كثيرى همراه ايشان بودند تعداد جمعيت را 90 هزار و تا بيش از 120 هزار نفر در تاريخ ثبت كرده اند، علاوه بر اين جمعيت افراد بسيارى نيز از بلاد ديگر به سوى سرزمين مكه شتافتند.
پس از انجام مناسك حج در راه بازگشت از مكه و وادى غدير خم (محل جدا شدن راههاى مدينه - مصر و عراق)
جبرئيل وحى آورد كه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»(3)
(اى رسول خدا، آن چيزى كه از سوى خدا (درباره على) به تو نازل شده به مردم ابلاغ كن، و اگر چنين نكنى رسالتخداى را ابلاغ نكردهاى».
حضرت در آن وادى فرود آمدند و تمامى مردم را در آن گرماى سوزان برگرد خويش جمع نمودند و پس از اقامه نماز ظهر به ايراد خطبه اى طولانى پرداختند، و در ضمن آن چنين فرمودند:
«خداى مولاى من است و من مولاى تمامى مؤمنين ... هر كس كه من بر او ولايت دارم، على نيز مولاى اوست»
بعد پيامبر دعا مى فرمايند «خدايا دوستان على را دوستبدار، و دشمنانش را دشمن باش ...»
پيامبر بعد دستور دادند: تمامى كسانى كه در اين جا حضور دارند بايد، اين خبر را به غائبين ابلاغ كنند، و پس از آنكه
حضرت خطبه خويش را تمام كردند جبرئيل از جانب خدا وحى آورد «اليوم اكملت لكم دينكم» (4) امروز دين شما را كامل نموديم ...
مرحوم علامه از طريق اهل سنت (حدود 60 سند) نقل مى كند كه از جمله بيعت كنندگان با على عليه السلام در روز غدير عمر و ابوبكر بودند كه آمدند پيش على ابن ابى طالب و اين ولايت و امامت را برايشان تبريك گفتند و با ايشان بيعت نمودند»(5)
بعد پيامبر فرمودند «الولاية لعلى من بعدى»(ولايت و امامت بعد از من با على است) و سپس مردم آمدند و با على- عليه السلام- به عنوان جانشين پيامبر بيعت نمودند.
اين بود اجمال واقعه غدير خم كه از مهمترين وقايع تاريخ و يكى از اعياد اسلامى مى باشد.
بررسى سند حديث غدير
واقعه غدير را بايد از دو جنبه بررسى نمود،
جنبه اول در صحت وقوع ماجراى غدير، و جنبه دوم بحث و بررسى حديث از حيث دلالت، اما در مرحله اول مرحوم علامه مى فرمايد:
حديث غدير را صد و ده نفر از صحابى پيامبر نقل نموده اند كه از جمله آنها، ابوهريره دويسى، ابوبكر ابن ابى قحافه، ابوذر غفارى، زبير، سلمان فارسى، طلحة ابن عبيدالله، عايشه (دختر ابوبكر و زوجه پيامبر)، عثمان ابن عفان، عمار بن ياسر، عمر بن خطاب، عمر و العاص، و 84 نفر از تابعين نيز اين حديث را نقل نموده اند.
و حضرات علماى اهل سنت «از جمله برخى از صاحبان صحاح، حديث غدير را در كتب خويش نقل كرده اند، و آن را تا ابد در پهنه تاريخ اسلامى جاودانه نموده اند. تعداد علماء 360 نفر مى باشد كه اسامى آنها با مصادر مربوطه در الغدير درج شده است.(6)
و بسيارى از علماى طراز اول اهل سنت از جمله ترمذى (صاحب جامع الصحيح) طحاوى، حاكم نيشابورى، و چهل تن ديگر بعد از نقل حديث غدير، آن را از احاديث صحيحه قلمداد كرده اند.(7)
معلوم شد كه، قضيه غدير از جمله مسائل مسلم تاريخى است، كه اگر قضيه غدير مسلم و قطعى نباشد ما در اسلام هيچ امر مسلمى نخواهيم داشت.
غدير در آيات قرآنى
در خصوص واقعه غدير سه آيه نازل شده است عبارتند از:
1 -« يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس»(8)
«اى پيامبر آنچه از طرف خدا بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر اين كار را نكنى رسالتخدا تبليغ نكردهاى و خدا تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد».
احاديث متواترى وارد شده كه اين آيه در روز غدير در وادى غدير خم در مورد وصايت و جانشينى حضرت امير عليه السلام نازل شده است.(9)
2 - آيه الاكمال «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا»(10)
امروز دين شما را كامل نمودن و نعمت خود را بر شما تمام كردم... به استناد احاديث و تاريخ اين آيه بعد از ابلاغ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وصايت خود را به مردم و تعيين خلافت حضرت امير عليه السلام نازل شده است. و كمال دين همان ولايت عليه عليه السلام مى باشد.(11)
3 - آيه:« سال سائل بعذاب واقع × للكافرين ليس له دافع × من الله ذى المعارج»(12)
اجمال شان نزول آيه اين است كه:
بعد از اينكه پيامبر در غدير خم وصايت حضرت امير را ابلاغ كرد. شخصى بنام جابر بن نضر (و برخى نوشته اند حارث بن نعمان) آمد پيش حضرت رسول و به حضرت عرض كرد. همانا تو ما را امر كردى كه شهادت به يكتائى خدا و رسالت تو بدهيم و ما از تو پذيرفتيم و تو ما را امر كردى كه پنج بار در شب و روز نماز كنيم رمضان را روزه بداريم و خانه خدا را زيارت كنيم و مال خود را دادن زكاة پاك كنيم و ما اينها را از تو قبول كرديم، به اينها اكتفا نكردى تا بازوان پسر عمويت را گرفتى و بلند نمودى و او را بر مردم برترى و فضيلت دادى و گفتى:
«من كنت مولاه فعلى مولاه» آيا اين امرى بود از طرف خودت و يا از جانب خدا؟؟؟!
رسولخدا در حاليكه چشمانش سرخ شده بود فرمود: قسم بخدائى كه جز او معبودى نيست، اين از طرف خدا بوده.
در اين هنگام اين شخص برخواست درحاليكه مى گفت: خداوند اگر آنچه محمد مى گويد حق است، پس سنگى از آسمان بر ما بفرست يا عذابى دردناك بر ما نازل كن.
هنوز اين شخص نزديك شتر خود نرسيده بود كه سنگ ريزى از آسمان فرود آمده و به سرش اصابت نمود و فرو رفت و از دبر او خارج شد، و هلاك شد آن وقت اين آيه «سال سائل ...» (13) نازل شد.
پى نوشت ها:
(1)نقل مى كند از: تاريخ حافظ خطيب بغدادى ج 4 صفحه 410
(2)نقل مى كند از: حلية الاولياء ج 1/80
(3)مائده 67
(4)مائده 3
(5)الغدير ج 1/270/الى 283
(6)الغدير ج 1 ص 73 الى 152
(7)الغدير ص 294/311
(8)مائده 67
(9)الغدير ج 1 ص 214 الى 229
(10)مائده /3
(11)الغدير ج 1، ص 230 الى 239
(12)معارج آيه 1 - 3
(13)الغدير ج 1 ص 136 الى 139
007
-
۱۳۸۷/۰۹/۲۶, ۱۳:۳۱ #7
واقعه غدیر خم( اسناد، مدارک و اعترافات)
سلام، دراین بخش به واقعه غدیر و اسناد ان از کتب معتبر علمای اهل سنت اشاره کرده و برای شما نشان می دهیم که در این روز بزرگ تاریخی رسول خدا (ص)، جانشین خود را تعیین کرد. در بخش بعدی با استفاده از قراین، معنی « ولی» را مشخص می کنیم تا برادران محترم اهل سنت متوجه شوند « ولی » به معنای دوست و یاور نیست ! با استفاده از دلایل عقلی و صحبت های علمای اهل سنت نشان می دهیم «ولی» به معنای « اولی به تصرف » و « سرپرست و زمامدار» است.
منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت
- با توجه به اینکه در تمامی منابع معتبر شیعه واقعه غدیر به طور کامل همراه با وقایع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شیعه در زمینه سند واقعه غدیر خودداری کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کردیم.
- برای جستجوی بیشتر می توانید به کتاب" الغدیر" علامه امینی مراجعه کنید.
- اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227.
- اخبارالدول وآثارالاول:ص102.
- أربعین الهروی:ص12.
- أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 .
- الارشاد: ص420.
- أسباب النزول:ص135.
- أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و2 74و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208.
- الامامه و السیاسه:ج1 ص109.
- أنساب الاشراف:ج1 ص156.
- البدایه و النهایه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349.
- بلاغات النساء:ص72.
- تاریخ بغداد:ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236.
- التاریخ الکبیر:ج1ص375-ج2قسم2ص194.
- تاریخ الخلفاء:ص114و158و179.
- تفسیر الثعلبی:ص78و104و181و235.
- تفسیر الطبری:ج3ص428.
- تفسیر فخر الرازی:ج3ص636.
- التمهید(باقلانی):ص171.
- الجمع بین الصحاح:ص458.
- حیاه الصحابه:ج2ص769.
- حلیه الاولیاء:ج5ص26و363-ج6ص294.
- الخصائص:ص4و49و51.
- خصائص النسائی:ص21و40و86و88و93و94و95و100و 104و124.
- الخصائص(السیوطی):ص18.
- الخطط والآثار(مقریزی):ص220.
- الدر المنثور:ج2ص259و298.
- دول الاسلام(ذهبی):ج1ص20.
- ذخائرالعقبی:ص67و68.
- روضات الجنات(زمجی):ص158.
- سر العالمین(غزالی):ص16.
- سنن الترمذی:ج5ص591 .
- سنن ابن ماجه:ج1 ص43.
- سنن النسائی:ج5 ص45.
- سنن المصطفی صلی الله علیه و آله:ج1ص45.
- السیره النبویه(زینی):ج3 ص3.
- شرح نهج البلاغه(ابن أبی الحدید):ج1ص317و362-ج2ص288-ج3ص208-ج4ص221-ج9ص217.
- الشرف الموبد(نبهانی):ص58و113.
- شواهد التنزیل:ج1ص158و190.
- صحیح الترمذی:ج1ص32-ج2ص298-ج5ص633.
- صحیح مسلم:ج4ص1873.
- الصواعق المحرقه:ص25و26و73و74.
- طبقات ابن سعد:ج3ص335.
- العقد الفرید:ج5ص317.
- عمده الاخبار:ص191.
- الفصول المهمه:ص23و24و25و27و74.
- الفضائل(ابن حنبل):ج1ص45و59و77و111-ج2ص560و563و569و592و599-ج3ص27و35.
- فضائل الصحابه:ج2ص610و682.
- الکفایه:ص151.
- کفایه الطالب:ص13و17و58 و62 و153و285و286.
- کنز العمال:ج1ص48-ج6ص397-405-ج8ص60-ج12ص210-ج15ص209.
- الکوکب الدری:ج1ص39.
- مجمع الفوائد:ج9ص103-108و163.
- مختلف الحدیث(ابن قتیبه):ص52و276.
- مروج الذهب:ج2ص11.
- مستدرک الحاکم:ج3ص109و110و118و371و631.
- مسند ابن حنبل:ج1ص84و119و180-ج4ص241و281و368و370و372-ج5ص347و366و370و419-494-ج6ص476.
- مسند الطیالسی:ص111.
- مصابیح السنه:ج2ص202و275.
- معارج النبوه:ج1ص329.
- المعارف(ابن قتیبه):ص58.
- معالم الایمان(دباغ):ج2ص299.
- المعتصرمن المختصر:ج2ص301و332.
- معجم البلدان:ج2ص389.
- المعجم الصغیر:ج1ص64و71.
- المعجم الکبیر(طبرانی):ج1ص149و157و390-ج5ص196.
- مقاصد الطالب:ص11.
- مقتل الحسینعلیه السلام(خوارزمی):ص47.
- مقصد الراغب:ص39.
- المنار:ج1ص463.
- مناقب الائمه(باقلانی):ص98.
- المناقب(ابن جوزی):ص29.
- المناقب(ابن مغازلی):ص16و18و20و22و23و24و25و224و2 29.
- المناقب(عبدالله شافعی):ص106و107و122.
- منتخب کنز العمال:ج5ص30و32و51.
- المواقف:ج2ص611.
- موده القربی:ص50.
- نزهه الناظرین:ص39.
- النهایه(ابن الأثیر):ج4ص346.
- نهایه العقول:ص199.
- الوفیات(ابن خلکان):ج1ص60-ج2ص223.
- ینابیع الموده:ص29-40و53-55و81و120و129و134و154و155و179-187و206و234و284.
- الاصابه:ج1ص372و550-ج2ص257و382و408و509-ج3ص512-ج4ص80.
- الاستیعاب:ج2ص460.
- أشعه اللمعات فی شرح المشکاه:ج4ص89و665و676.
- تفریح الأحباب:ص31و32و307و319و367.
- التمهید و البیان(أشعری):ص237.
- الفتوح(ابن الأعثم):ج3ص121.
- التمهید البیان(أشعری):ص237.
- ثمار القلوب(ثعالبی):ص511.
- الأعتقاد(بیهقی):ص182.
- تاریخ دمشق:ج1ص370-ج2ص5و85و345-ج5ص321.
- الجمع بین الصحاح:ص458.
- الشفاء(قاضی عیاض):ج2ص41.
- أسنی المطالب:ص4و221.
- انسان العیون:ج3ص274.
- الأنوار المحمدیه:ص251.
- بلوغ الأمانی:ج1ص213.
- البیان والتعریف:ج2ص36.
- التاج الجامع:ج3ص296.
- تجهیز الجیش:ص135و292.
- ذخائرالعقبی:ص67و68.
- الحاوی للفتاوی:ج1ص79و122.
- الریاض النضره:ج2ص169و170و217و244و348.
- السیره الحلبیه:ج3ص274و283و369.
- شرح المقاصد:ج2ص219.
- فرائد السمطین:ج1ص56و64و65و67و68و69و72و75 و76و77.
- العثمانیه:ص145.
- مرقاه المفاتیح:ج1ص349-ج11ص341و349.
- مصابیح السنه:ج2ص202و275.
- المورود فی شرح سنن أبی داود:ج1ص214.
خوب دوستان من ، این گوشه بود از نام مورخین و محدثین و مولفین بزرگ اهل سنت که این واقعه بزرگ تاریخی را در کتاب هایشان ثبت و ضبط نموده اند تا بعضی از دوستان نگویند (( غدیر خم افسانه است یا واقعیت !!))
---
محکم ترین حدیث از نظر تواتر در نزد علمای اهل سنت
1- محمد بن جریر طبری مفسر و مورخ قرن چهارم متوفی سال 310 در کتاب (( الولایه)) که مستقلا در حدیث غدیر نوشته ، این حدیث را از 75 طریق روایت می کند.
2- حافظ ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید بن عبدالرحمن کوفی معروف به « ابن عقده» متوفی سال 324 هجری قمری در کتاب (( الولایه)) خود این حدیث شریف را به 125 طریق از 125 تن از صحابه با تحقیقات بلیغه نقل نموده است
3- ابن حداد حافظ ابوالقاسم حسکانی متوفی سال 492 نیز در کتاب (( الولایه)) خود مشروحا واقعه ی غدیر را با نزول آیات نقل نموده است.
4- ابن حجر مکی در ص 25 باب اول کتاب خود یعنی (( صواعق المحرقه)) می گوید: انه حدیث لا مریه فیه و قد اخرجه جماعه کالترمذی و النسائی و احمد و طرقه کثیره جدا.(( این حدیث صحیحی است که شکی در صحت آن نیست، به تحقیق که روایت نموده اند این حدیث را جماعتی مانند ترمذی و نسائی و احمد و طرق ان بسیار است جدا.))
5- امام فخر رازی در کتاب « الاربعین» می گوید: اجماع نمودند تمام امت بر این حدیث شریف و مورد قبول در احادیث متواتر است.
-------------------------------------------------------------------------------- --------
-------------------------------------------------------------------------
اسامی بعضی از صحابه ای که این واقعه تاریخی را نقل نمودند.
راویان غدیر از صحابه:
1- ابوبکر بن ابی قحافه 2- سعد بن عباده انصاری 3- خالد بن ولید مخزومی 4- عمر بن خطاب 5- ابی بن کعب انصاری 6- ابوذر غفاری 7- عبدالرحمن بن عوف 8- عباس بن عبدالمطلب 9- عبدالله بن مسعود 10 - مقداد بن عمرو کندی 11- عثمان بن عفان 12 - حذیفه بن یمان یمانی 13- زبیر بن عوام 14-سلمان فارسی 15- طلحه بن عبیدالله 16- خزیمه بن ثابت انصاری 17- عمار یاسر 18- عمرو بن عاص 19- زید بن ثابت انصاری 20- ابو ایوب انصاری 21- سعید بن زید قرشی 22- عمرو بن حمق خزاعی 23- عمران بن حصین خزاعی 24- اسامه بن زید بن حارثه 25- سعد بن ابی وقاص 26- عایشه 27- سمره بن سعد انصاری 28- قیس بن سعد انصاری 29- ابو سعید خدری 30- زید بن ارقم 31- عبدالله بن عباس 32- عدی بن حاتم 33- براء بن عازب 34- عبدالله بن عمر 35 - جابر بن عبدالله انصاری 36- سلمه بن عمرو اسلمی 37- مالک بن حویرث لیثی 38- سهل بن سعد ساعدی 39- انس بن مالک 40- ابوالطفیل عامر بن واثله
راویان غدیر از تابعان:
1- سعید بن وهب کوفی 2- ابومریم بن حبیش اسدی 3- ابوسلمه بن عبدالرحمان بن عوف 4- سعید بن مسیب 5- سعید بن جبیر 6- ابوصالح مدنی 7-عامر بن سعد بن ابی وقاص 8- ضحاک بن مزاحم هلالی 9-سالم بن عبدالله بن عمر 10-طاووس بن کیسان یمانی 11- ابو نجیح یسار ثقفی 12- حکم بن عتیبه کوفی 13- عدی بن ثابت انصاری 14- عمرو بن مره کوفی 15- حبیب بن ابی ثابت اسدی 16- سلمه بن کهیل حضرمی 17- ابواسحاق سبیعی 18- علی بن زید بصری 19- یزید بن ابی زیاد کوفی 20- ابوبکر مخزومی
راویان حدیث غدیر از علما و محدثان اهل سنتبرای آگاهی از نام کلیه محدثان اهل سنت که حدیث غدیر را در کتب خود ذکر کرده اند به کتاب الغدیرمراجعه نمایید)
1- عمرو بن دینار جمحی مکی 2- حافظ ابوهشام ضبی کوفی 3- حافظ عبدالملک عرزمی 4- حافظ محمد بن اسحاق (صاحب سیره نبوی )5- حافظ ابن لهیمه مصری 5- حافظ ابن لهیعه مصری 6- حافظ وکیع بن جراح کوفی 7- محمد بن ادریس شافعی 8- حافظ عبدالرزاق صنعانی9- حافظ ابو عبید هروی 10- حافظ ابن راهویه مروزی 11- احمد بن حنبل شیبانی 12- حافظ محمد بن اسماعیل بخاری (صاحب صحیح) 13- حافظ احمد بن منصور بغدادی (صاحب مسند) 14- حافظ ابن ماجه قزوینی (صاحب سنن) 15- حافظ ابو عیسی ترمزی (صاحب صحیح) 16- حافظ ابو عبدالرحمان نسایی (صحاب سنن)17- حافظ ابویعلی موصلی 18- محمد بن جریر طبری 19- حافظ علی دارقطنی 20- حافظ ابن زولاق مصری 21- قاضی ابوبکر باقلانی 22- حافظ محمد حاکم نیشابوری (صاحب المستدرک علی صحیحین) 23- ابواسحاق ثعلبی 24- حافظ ابوبکر خطیب بغدادی 25- ابوالحسن واحدی نیشابوری 26- حافظ ابو محمد فراء بغوی 27 - حافظ ابن عساکر دمشقی 18- فخرالدین رازی 29- ابوعبدالله یاقوت حموی 30- حافظ ابوالحسن ابن اثیر جزری و...
دوستان خوبم همانطور که ملاحظه می کنید هیچ گونه شک و تردیدی در صحت واقعه عظیم غدیر نیست... این را برای این می گویم تا بعضی از برادران خوب سنی نگویند « غدیر ، افسانه یا واقعیت ! »
----------------------------------------------------------------------
اولین افرادی که بیعت کردند چه کسانی بودند؟
ان گونه که علمای شیعه و سنی نوشته اند: اول من بای ذلک الیوم علیا کان عمر ثم ابابکر ثم عثمان ثم طلحه ثم زبیر و کانوا یبایعون ثلاثه ایام متواتره
یعنی: اول کسی که ان روز بیعت کردعمر و پس از ان ابوبکرو بعد عثمان سپس طلحه و زبیر بودند و این پنج نفر هر سه روزی که پیامبر در ان بیابان توقف کرد، متوالیا بیعت نمودند.
در ان روز عمر بن الخطاب خیلی خوشحالی می کرد، دست ان حضرت را گرفت و گفت: بخ بخ لک یا علی اصحبت مولای و مولی کل مومن و مومنه.(( به به، یا علی ! صبح کردی در حالتی که اقا و مولای من و هر مومن و مومنه شدی))
--------------------------------------------------------------------------
روایت جالب میر سید علی همدانی فقیه شافعی اهل سنت
میر سید علی همدانی شافعی که از علما و فضلای اهل سنت و جماعت در قرن هشتم بوده در مودت پنجم از کتاب (( موده القربی)) نوشته است که جمعیت بسیاری از صحابه در مکان های مختلفی از خلیفه عمر- رضی الله عنه- نقل نموده اند که گفت:
نصب رسول الله (ص) علیا علما: نصب نمود رسول خدا، علی را مهتر و بزرگتر و راهنمای قوم. و بعد اورا به مولائی به جامعه معرفی نمود و بعد از دعا درباره ی دوستان و دشمنان او، عرض کرد : اللهم انت شهیدی علیهم. خدای! تو گواه منی بر ایشان( که وظیفه ام را انجام دادم)
در ان حال جوان زیبایی با حسن صورت و بوی خوش پهلوی من نشسته بود، به من گفت: لقد عقد رسول الله عقدا لا یحله الا المنافق فاحذر ان تحله: پیامبر عهد محکم بست که نقص این عهد نکند مگر منافق، و توای عمر حذر کن که باز کنند ی این گره محکم نباشی...
من به رسول خدا عرض کردم، وقتی شما در باره ی علی سخن می راندید، پهلوی من جوانی زیبا و خوشبویی نشسته بود و با من چنین گفت. حضرت فرمود: انه لیس من ولد ادم لکنه جبرئیل اراد ان یوکد علیکم ما قتله فی علی : ( او از اولاد آدم نبود ، بلکه جبرئیل امین بود که به این صورت جلوگر شد که تاکید نماید به شما انچه من گفتم درباره ی علی...
--------------------------------------------------------------------------
اعترافات یک عالم سنی به یک حقیقت انکار ناپذیر! حتما بخوانید
امام محمد غزالی ، یکی از علمای اهل سنت و جماعت در کتاب خود (( سرالعالمین)) در قسمتی از مقاله چهارم چنین می نویسد:
نسبت به خلافت اتفاق فریقین است بر اینکه حجاب از صورت دلیل برداشته شده،همه چیز واقع و حقیقت را با کمال وضوح و آشکارا فهمیده است و از این رو هر گونه شک زائل و تردید مرتفع و به طور قطع و یقین علی ( رضی الله عنه) جانشین و خلیفه بلافصل شناخته شده است،چه انکه اجماع دسته جات مختلف و جماهیر مسلمین بر صحت وقوع قضایای غدیر خم و شمول خطبه آن روز نسبت به مورد بحث منعقد است و به این ملاک، هر اشکالی بی مورد و هر اعتراضی لغو وباطل است، زیرا همین که رسول خدا (ص) سخن فرسایی خود را به پایان اورد، فوری عمر مبادرت به تظاهر نمود، تبریکات لازمه را ضمن بیان عبارت(( بخ بخ لک یا علی ....))تقدیم نمود. بدیهی است این نحوه ی تبریک گفتن، تسلیم در مقابل صدور فرمان جدید و رضایت به وقوع خلافت علی (رضی الله عنه) است.و لکن مع الوصف با اینکه با کمال طوع و رغبت و یک دنیا بشاشت و شادمانی سرتسلیم پیش اورد، تشریفات تبرکی را فراهم نمود،سپس نفس اماره بر انها غالب، حب ریاست و جاه طلبی ، عواطف و مزایای انسانیت را از انها سلب،خرگاه خلافت سازی را بالا برده، سازمان سیاست، مذموم خلیفه تراشی را در سقیفه بنی ساعده تهیه نمودند. چرا که شهوتشان به حرکت امده، اشتیاق مفرط پیدا نمودند که پرچم های نیرو را در احتراز و صفوف سواره و پیاده را زیر فرمان خویش مشاهده نمایند. توسعه کشور و فتح بلاد بنمایند تا نام خود را به صفحات تاریخ به ودیعه بگذارند، و لذا جام شراب هواهای نفسانی را نوشیدند و به قهقرا برگشتند،قران را پشت سر ، احکام و سنت پیامبر را ملعبه ی خود نموده، دین را به دنیا فروختند. چه زشت معامله ی باطلی با خدا کردند که جزء اخفاء حق و ورشکستگی اخرت، نتیجه دیگری نداشت، اگر چنین نبود پس چرا در مرض موت پیامبر (ص)، برای نوشتن دستور جامع وقتی کاغذ و دوات طلبید در پاسخ ان الرجل لیهجر شنید( یعنی این مرد هذیان می گوید).پس خلافت ابابکر فاقد منطق و دلیل است. اگر حربه اجماع را به منظور تصحیح به کار برید که البته منقوض است زیرا عباس و پسرانش و علی ( رضی الله عنه ) با زن و فرزندانش هیچ کدام شرکت در اجماع نداشتند و هچنین بعضی از حاضرین سقیفه نیز متمرد و مخالفت با ان اجماع نموده وبیعت با خزرجی نکرده و از سقیفه خارج شدند، پس از ان انصار هم مخالفت نمودند...
والسلام علی من اتبع الهدی
منبع :
http://movlaali.mihanblog.com/post/11
ویرایش توسط reza007 : ۱۳۸۷/۰۹/۲۶ در ساعت ۱۳:۳۲
007
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۳۰, ۱۴:۲۶ #8
قال رسول الله(ص):
يوم غدير خم افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى الله تعالى ذكره فيه بنصب اخى على
بن ابى طالب علما لامتى، يهتدون به من بعدى و هو اليوم الذى اكمل الله فيه الدين و اتم
على امتى فيه النعمة و رضى لهم الاسلام دينا
***
رسول خدا(ص) فرمود:
روز غدير خم برترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كه خداوند بزرگ دستور داد
آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب كنم، تا بعد
از من مردم توسط او هدايتشوند، و آن روزى است كه خداوند در آن روز دين را تكميل و
نعمت را بر امت من تمام كرد و اسلام را به عنوان دين براى آنان پسنديد.
***
امالى صدوق: 125، ح 8.
عن الصادق(ع) قال:
هو عيد الله الاكبر،و ما بعث الله نبيا الا و تعيد فى هذا اليوم و عرف حرمته و اسمه فى السماء
يوم العهد المعهود و فى الارض يوم الميثاق الماخوذ و الجمع المشهود.
***
امام صادق(ع) فرمود:
روز غدير خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد
گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان
محكم و حضور همگانى است.
***
وسائل الشيعه، 5/224
-
۱۳۸۷/۰۹/۳۰, ۲۰:۳۸ #9
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
بنام تو اي قرار هستي
با سلام و عرض ادب و احترام
سنديت واقعه غدير خم
مرحوم علامه امينى در کتاب الغدير خود نام راويان حديث غدير را به ترتيب زمان زندگى ذكر كـرده اسـت:
در ميان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر،
در ميان تابعين 84 نفر،
در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر،
در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر،
در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر،
در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر،
در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر،
در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر،
در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر،
در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر،
در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر،
در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر،
در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر،
در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر،
در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
حديث غدير در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرك» حافظ ابن عبداللّه حاكم نيشابورى به مضامين مختلف ذکر شده است.
-
۱۳۸۸/۱۱/۲۹, ۲۲:۲۸ #10
غدير خم در يک نگاه
بيشتر تاريخ نويسان روايت كردهاند كه حضرت رسول(ص) در هنگام برگشت از اَعمال حج در مكه، وقتي به سرزمين "رابع" كه در سه ميلي جحفه قرار دارد رسيد و در نقطهاي به نام غدير خم فرود آمد، دستور توقف معيت را صادر كرد. ظهر روز هيجدهم ذي حجه بود، هوا به شدّت گرم بود و مردم قسمتي از عباي خود را بر سر و قسمتي را زير پا ميافكندند. براي پيامبر سايباني به وسيله چادري كه روي درخت انداخته بودند، درست كردند و پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند، سپس به ايراد خطبه و سخنراني پرداخت. آن گاه پس از مراسم معرفي امام علي(ع) به عنوان امير و جانشين بعد ازخود، حضرت دستور داد خيمهاي كنار خيمه خود برپا كنند. ابتدا مردان، گروه گروه و پس از آن زنان با امام علي(ع) بيعت كردند.(1) مراسم بيعت تا پاسي از شب به طول انجاميد و همان روز تمام شد.(2)بنام یگانه ذات هستی بخش
بنابر اين هدف از توقف جمعيت به فرمان رسولبيشتر تاريخ نويسان روايت كردهاند كه حضرت رسول(ص) در هنگام برگشت از اَعمال حج در مكه، وقتي به سرزمين "رابع" كه در سه ميلي جحفه قرار دارد رسيد و در نقطهاي به نام غدير خم فرود آمد، دستور توقف معيت را صادر كرد. ظهر روز هيجدهم ذي حجه بود، هوا به شدّت گرم بود و مردم قسمتي از عباي خود را بر سر و قسمتي را زير پا ميافكندند. براي پيامبر سايباني به وسيله چادري كه روي درخت انداخته بودند، درست كردند و پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند، سپس به ايراد خطبه و سخنراني پرداخت. آن گاه پس از مراسم معرفي امام علي(ع) به عنوان امير و جانشين بعد ازخود، حضرت دستور داد خيمهاي كنار خيمه خود برپا كنند. ابتدا مردان، گروه گروه و پس از آن زنان با امام علي(ع) بيعت كردند.(1) مراسم بيعت تا پاسي از شب به طول انجاميد و همان روز تمام شد.(2)
بنابر اين هدف از توقف جمعيت به فرمان رسول خدا در غدير خم به خاطر انتخاب امام علي(ع) و بيعت گرفتن براي حضرت بود، و توقف آنان يك روز بود.
اصل داستان غدير متواتر است و براي اطلاع كامل از آن ميتوانيد به كتاب پر ارج الغديرمراجعه فرماييد. منتظر نقطه نظرات سایر دوستان هستیم .
پينوشتها:
1. آيت الله سبحاني، فروغ ابديت، ج 2، ص 473؛ فروغ ولايت، ص 140.
2. محمد دشتي، غديرشناسي، ص 29. خدا در غدير خم به خاطر امامت علي(ع) و بيعت گرفتن براي حضرت بود، و توقف آنان يك روز و در روایتی سه روز بود.
اصل داستان غدير متواتر است و براي اطلاع كامل از آن ميتوانيد به كتاب پر ارج الغديرمراجعه فرماييد
پينوشتها:
1. آيت الله سبحاني، فروغ ابديت، ج 2، ص 473؛ فروغ ولايت، ص 140.
2. محمد دشتي، غديرشناسي، ص 29.
ویرایش توسط مطهر14 : ۱۳۸۸/۱۱/۲۹ در ساعت ۲۲:۳۰
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری