-
۱۳۸۷/۰۹/۱۵, ۱۲:۴۷ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 125
- مورد تشکر
- 251 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
حدیث منزلت
حدیث منزلت
منابع مقاله:
دایرة المعارف تشیع، ج 6، فریدنی، مشایخ؛
صفحه: 1
از جمله براهین برتری امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت آن حضرت حدیثی است که نزد علمای اسلام به نام حدیث منزلت معروف است. رسول الله (ص) به مناسبتهای مختلف علی (ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده و بدو فرموده است: انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی. یعنی : تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود و با این سخن به همه خاطر نشان کرد که مانند هارون برای موسی، علی هم برادر و وزیر و معتمد و معاون و خلیفه من است و هیچ یک از خویشان و یاران من به قدر علی به من نزدیک نیستند (صحیح ترمذی، 2/301؛ مسند، ابن حنبل، 1/179 و 3/338؛ مناقب، ابن حنبل، حلیة الاولیاء، حافظ ابو نعیم اصفهانی، 7/195؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 1/324، 4/204، 9/292؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، متقی هندی، 12/1155 به بعد) .
ذیلا چند صورت از حدیث منزلت با اشاره به موارد و مناسبات صدور آن نقل میگردد: 1) رسول الله (ص) بعد از ورود به مدینه برای تحکیم وحدت در امت اسلامی و ایجاد انس و الفت بین مهاجرین و انصار مسلمانان را با یکدیگر برادر ساخت و علی را به برادری خویش اختصاص داد . عبدالله بن عباس حدیث ذیل را در این باره روایت کرده است: «لما آخی النبی بین اصحابه من المهاجرین و الانصار فلم یواخ بین علی بن ابی طالب علیه السلام و بین احد منهم خرج مغضبا حتی اتی جدولا فتوسد ذراعه... الی ان قال له: قم فما صلحت ان تکون الا ابا تراب . اغضبت علی حین واخیت بین المهاجرین و الانصار و لم اواخ بینک و بین احد منهم؟ اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لیس بعدی نبی. الا من احبک حف بالامن و الایمان و من ابغضک اماته الله میتة الجاهلیة و حوسب بعمله فی الاسلام. یعنی: وقتی که پیامبر (ص) بین اصحاب خود از مهاجرین و انصار پیوند برادری بست و علی بن ابیطالب (ع) را با هیچ یک از ایشان برادر نساخت علی خشمگین از مسجد بیرون رفت تا به جدولی (نهری خشک) رسید ذراع (آرنج) خود را زیر سر گذاشته (استراحت نمود. رسول الله (ص) وقتی او را نیافت در پی او رفت تا علی را در جدول روی خاک خفته یافت) پس بدو فرمود: برخیز که شایستهترین نام برای تو آن است که ابوتراب باشی. آیا بر من خشمگین شدی که بین مهاجرین و انصار پیوند برادری بستم و ترا به هیچ کدام از ایشان برادر نساختم؟ آیا خشنود نیستی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و جانشین) جز این که بعد از من پیغمبری نخواهد بود؟ هان ای علی! هر کس ترا دوست بدارد امن و امان از هر سو او را فرا میگیرد و هر کس دشمن تو باشد خدا او را به مرگی چون مرگ بتپرستان بمیراند و به عملش در اسلام حسابرسی و بازجوئی خواهد شد. این حدیث را طبرانی در المعجم الکبیر (به نقل سید مرتضی فیروزآبادی در فضائل الخمسة فی الصحاح الستة، 1/311) محب طبری مشروحا در الریاض النضرة (1/13)، نورالدین هیثمی در مجمع الزوائد (9/110) و علی متقی در کنز العمال (12/1175) روایت کردهاند؛ 2) حدیث ذیل از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که ترجمه آن چنین است: «رسول الله (ص) اراده فرمود با او برای جهاد عازم یکی از غزوات شویم. پس جعفر را پیش خواند و امر کرد در مدینه به جای او باقی بماند. جعفر گفت: ای فرستاده خدا. من هرگز بعد از تو نمیتوانم در مدینه بمانم. پس مرا پیش خواند و پیش از اینکه سخنی بگویم سوگند داد در مدینه به جانشینی او بمانم. من به گریه افتادم. فرمود چرا گریه میکنی ای علی؟ گفتم: ای فرستاده خدای سه امر است که مرا میگریاند. تنها یک سبب نیست. نخست آنکه فردا قریش میگویند: علی چه زود از همراهی پسر عمش سرباز زد و او را تنها گذاشت. دیگر این که میخواستم در جهاد فی سبیل الله حاضر باشم. خدای میفرماید: و لا یطؤن موطئا یغیظ الکفار الخ (توبه، 120)، یعنی: اهل مدینه و اعرابی که در اطراف ایشانند نباید که همراه رسول الله نروند و نباید جان خود را از جان او عزیزتر بشمرند. زیرا هیچ تشنگی و ماندگی و گرسنگی در راه خدای به ایشان نمیرسد و پای بر زمینی که موجب غیظ کفار گردد نمیگذارند و هیچ گزندی به دشمن نمیرسانند مگر آن که خدای در برابر هر یک از آنها عمل صالحی مینویسد... میخواستم به اجر جهاد برسم. موجب دیگری که مرا میگریاند آن است که میخواستم در این غزوه از فضل خدا (غنیمت) بهرهور گردم ـ رسول الله (ص) فرمود: اما این که گفتی قریش خواهد گفت : علی چه زود از یاری پسر عم خود باز ایستاد و او را خوار گذاشت، همانا تو به من تأسی کردهای قریش مرا هم ساحر و کاهن و کذاب خواندند. اما این که گفتی خواستار اجر جهادی «اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؟ آیا خشنود نمیشوی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و خلیفه) جز اینکه بعد از من
دنباله دارد........
http://hojjate-khoda.blogfa.com/
روزی تو خواهی امد
از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران ....
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۵, ۱۲:۴۹ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 125
- مورد تشکر
- 251 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
حديث مزلت 2
پیغمبری نیست. و اما این که گفتی فضل (غنیمت) خدا را میجوئی این دو بهار فلفل است که از یمن برای ما آوردهاند. آن را بفروش و تو و فاطمه از بهای آن بهرهمند شوید تا خداوند فضل و نعمت خود را به شما برساند. به هر صورت امور مدینه جز با من یا تو به صلاح نمیانجامد» . این حدیث را بزاز و ابوبکر عاقولی و ابن مردویه اصفهانی و حاکم نیشابوری روایت کرده و حاکم آن را صحیح دانسته است. همچنین سیوطی در الدر المنثور تفسیر آیه «ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب (توبه، 120) که ترجمه آن گذشت، نقل کرده است. ابن حجر در اتحاف المهرة باطراف العشرة گوید: وزن هر بهار سیصد رطل عراقی است. هر رطل عراقی برابر است با دوازده اوقیه یا صد و سی درهم یا نود و یک مثقال. چون جعفر بن ابیطالب یکسال قبل از غزوه تبوک به شهادت رسیده بود و سردار دیگری به نام جعفر در بین صحابه نبود این حدیث شریف باید مربوط به زمانی قبل از غزوه تبوک باشد (کنزالعمال، 12/1173 به بعد؛ خصائص امیرالمؤمنین، نسائی، 84؛ فضائل الخمسة، 1/302 و سایر مآخذ) ؛ 3) در مناقب ابن حنبل (خطی ورق 125) از سعد بن ابی وقاص روایت شده است که پیغمبر فرمود: یا علی. اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؟ متقی هندی این حدیث را در کنز العمال (13/1126 به بعد، 15/432) از مسند ابن حنبل و سنن ابن ماجه قزوینی نقل کرده است؛ 4) ابن عباس از رسول الله (ص) حدیث کرده است که آن حضرت به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انک لست بنبی. انه لا ینبغی لی ان اذهب الا و انت خلیفتی. یعنی آیا تو راضی نیستی که برای من در مقام هارون برای موسی باشی جز این که تو پیغمبر نیستی؟ همانا شایسته نیست که من بروم مگر این که تو خلیفه من باشی. این حدیث را علی متقی در کنز العمال (12/1171) به روایت از احمد بن محمد بن حنبل در مسند و حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین و با مختصر اختلاف لفظی بخاری در صحیح در بدء الخلقه باب مناقب علی بن ابیطالب و مسلم بن حجاج در صحیح در باب فضائل علی بن ابیطالب و ابن ماجه در سنن (به روایت فضائل الخمسة، 1/299) و ابو داوود طیالسی در مسند (1/28) و حافظ ابونعیم در حلیة الاولیاء (7/194) روایت کردهاند؛ 5) عبدالله بن احمد بن محمد بن حنبل از پدرش و او از ابوسعید و او از سلیمان بن بلال و او از جعید بن عبدالرحمان و او از عایشه دختر سعد بن ابی وقاص و عایشه از پدرش چنین آورده است: «علی با پیغمبر (ص) تا ثنیة الوداع بیرون رفت و گریه میکرد. او میگفت: مرا با زنان بر جای میگذاری؟ پیغمبر فرمود: اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا النبوة؟ آیا نمیخواهی برای من به جای هارون برای موسی باشی مگر در پیغمبری؟ این حدیث در مناقب ابن حنبل (ورق 126) تاریخ بغداد (8/52) خصائص نسائی و تفسیر سیوطی (فضائل الخمسة، 1/303) نقل شده است؛ 6) سعد بن ابی وقاص چنین حدیث کرده است: «علی را سه برتری و امتیاز است که اگر یکی از آنها را من میداشتم برایم از شتران سرخ موی (ثروت بسیار) محبوبتر بود: رسول الله بعد از نزول وحی (آیه تطهیر) علی و فاطمه و دو پسر ایشان را زیر بالاپوش خود برد و گفت: خدایا اینها اهل من و اهل بیت منند. و علی را در یکی از غزوات در مدینه به خلیفتی گذاشت. گفت: یا رسول الله آیا مرا با زنان و کودکان بر جای میگذاری؟ رسول الله به او گفت: آیا خشنود نیستی که برای من به جای هارون برای موسی باشی «اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبوة بعدی؟ و سخن او در روز خیبر که سوگند میخورم فردا این رایت (درفش) را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد و خدای به دست او فتح را روزی خواهد کرد. پس مهاجران همه به سوی او گردن کشیدند تا خود را به نظر رسول الله (ص) درآورند ولی آن حضرت فرمود: علی کجاست؟ گفتند به درد چشم مبتلی است، فرمود او را بخوانید. پس علی را نزد رسول الله (ص) آوردند . او آب دهان در چشم علی چکانید (و فورا بهبود یافت) پس خدای خیبر را به دست علی گشود» این حدیث از کنز العمال (15/411) و اعیان الشیعة (1/352) نقل شده است؛ 7) حدیث ذیل را عمر بن الخطاب از رسول الله روایت کرده است: «انما علی منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی این است و جز این نیست که علی برای من به جای هارون برای موسی است (برادر و خلیفه) جز این که بعد از من پیامبری نیست» این حدیث را علی متقی در کنز العمال (12/1174 به بعد) به روایت از ابن عباس و اسماء بنت عمیس آورده است؛ 8) اسماء بنت عمیس چنین حدیث کرده است: «هبط جبرئیل علیه السلام علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم فقال: یا محمد ان ربک یقرئک السلام و یقول لک: علی منک بمنزلة هارون من موسی لکن لانبی بعدک همانا خدایت سلام میرساند و به تو میگوید: علی برای تو به جای هارون برای موسی است. لکن بعد از تو پیغمبری نیست» این حدیث را محب طبری در الریاض النضرة (3/154) به نقل از ابن عساکر و او از ابوذر غفاری روایت کرده است؛ 9) حدیث ذیل را ابن عباس روایت کرده است : «عمر بن الخطاب گفت: از علی به بدی یاد میکنید زیرا من از رسول الله سه خصلت (امتیاز) درباره او شنیدم که اگر یکی از آنها را من داشتم برایم از هر چه آفتاب بر آن تافته است گرامیتر بود. من و ابوبکر و ابوعبیده جراح و چند تن دیگر از صحابه همراه رسول الله (ص) بودیم. او تکیه بر علی بن ابیطالب داشت... تا این که دست بر شانه علی زد و گفت : ای علی تو از همه مؤمنان زودتر ایمان آوردی و زودتر مسلمان شدی. سپس گفت:
ادامه دارد........
.
http://hojjate-khoda.blogfa.com/
روزی تو خواهی امد
از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران ....
-
۱۳۸۷/۰۹/۱۵, ۱۲:۵۱ #3
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 125
- مورد تشکر
- 251 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
حديث منزلت 3
انت منی بمنزلة هارون من موسی، تو برای من به جای هارون برای موسی (برادر و خلیفه) هستی. و فرمود: بر من دروغ میبندد کسی که ادعا میکند دوست من است ولی ترا دشمن میدارد» این حدیث را حسن بن بدر در مارواه الخلفا حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، شیرازی در الالقاب و ابن النجار و جمعی دیگر از محدثین روایت کردهاند؛ 10) پیشوای حنبلیان امام احمد در مسند (1/331) به اسناد خود از عمر بن میمون چنین حدیث کرده است: «من نزد ابن عباس نشسته بودم که یک گروه نه نفری پیش او آمدند و بدو گفتند: ای پسر عباس، یا همراه ما به گوشه خلوتی بیا و یا مجلس را از این جمع که نزد تواند بپرداز. ابن عباس گفت: من با شما میآیم . او در آن وقت هنوز کور نشده بود و چشمش سالم بود. پس به کناری رفتند و شروع به سخن کردند و چندی با هم حرف زدند که ما نمیشنیدیم چه میگویند. پس ابن عباس نزد ما بازگشت و در حالی که گرد و خاک جامه خود را تکان میداد گفت: اف و تف. اینها از کسی بدگوئی کردند که ده و اند فضیلت دارد. سپس فضائل علی (ع) را که به ایشان گفته بود برای ما شمردن گرفت... گفت: پیغمبر خدای با مردم به غزوه تبوک بیرون شد. علی گفت: آیا من هم با تو خواهم آمد؟ فرمود: نه. پس علی (ع) بگریست. پیغمبر (ص) بدو گفت: آیا خشنود نیستی که از برای من مقام و منزلت هارون را نزد موسی داشته باشی جز این که تو پیغمبر نیستی؟ همانا شایسته نیست که من بروم مگر این که تو خلیفه من باشی. این حدیث را امام نسائی در خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) (64)، حاکم نیشابوری در المستدرک (3/132)، محب طبری در الریاض النضرة (2/203) و هم او در ذخائر العقبی (85)، ابن کثیر در البدائة و النهایة (7/337)، نورالدین هیثمی در مجمع الزوائد، (9/108) ؛ ابن حجر عسقلانی در الاصابة فی معرفة الصحابة (2/509) و امینی در الغدیر، (1/50) و سایر محدثین شیعی و سنی این حدیث را روایت کردهاند؛ 11) حدیث ذیل را مأمون عباسی از هارون الرشید روایت کرده است: «سفیان ثوری نزد من آمد. او را گفتم بهترین حدیثی را که از فضائل علی (ع) میدانی برای من روایت کن. سفیان گفت: سلمة بن کهیل از حجبة بن عدی از علی علیه السلام روایت کرده است که پیغمبر (ص) مرا گفت: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» (کنزالعمال به روایت از ابن النجار، 6/402؛ الریاض النضرة، 2/162؛ تاریخ بغداد، 4/71) ؛ 12) در صحیح باب فضائل صحابه از سعید بن مسیب از عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش سعد روایت شده که پیغمبر (ص) به علی (ع) فرمود: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» سعید آورده است که خواستم این حدیث را از زبان سعد بشنوم. پس نزد او رفتم و حدیث عامر را بازگو کردم. سعد وقاص گفت: آری من خود این حدیث را از رسول الله (ص) شنیدم. سپس انگشتهایش را در دو گوشش نهاد و گفت با این گوشهایم شنیدم و اگر خلاف گفته باشم بیمار و ناشنوا شوند. این حدیث را ابن اثیر در اسد الغابة (4/26)، امام نسائی در خصائص (79) فیروزآبادی در فضائل الخمسة (1/300) خطیب در تاریخ بغداد (10/43، 12/323) و ابن عبدالبر در الاستیعاب (2/459) ... روایت کردهاند؛ 13) خطیب در تاریخ بغداد (7/452) چنین آورده است: «عمر بن الخطاب مردی را دید که به علی دشنام میدهد. به او گفت: تو مردی منافقی زیرا من خود از رسول الله (ص) شنیدم که میفرمود: «انما علی منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی» این حدیث را محب طبری نیز در الریاض النضرة (2/163) روایت کرده است. ابن حجر عسقلانی در فتح الباری فی شرح صحیح البخاری (8/76) بعد از نقل حدیث منزلت از صحیح مسلم و صحیح ترمذی گوید: «این حدیث را علاوه بر سعد وقاص و ابوهریره و ابن عباس و جابر بن عبدالله و براء بن عازب و زید بن ارقم و انس بن مالک و جابر بن سمره و حبشی بن جناده و معاویه و اسماء بنت عمیس ... گروه دیگری هم از صحابه روایت کردهاند (فضائل الخمسة، 1/301) ؛ 14) محمد بن اسحاق راوی احادیث سیره و مغازی رسول الله در اخبار غزوه تبوک آورده است که: «... رسول الله علی بن ابیطالب را در مدینه به خلیفتی گذاشت... پس منافقان به بدگویی پرداختند و گفتند: او را بدان سبب با خود نبرده که بر وی ثقیل آمده و خواسته است خود را از او سبک سازد... علی سلاح خود را برگرفت و به دنبال رسول الله شتافت تا در جرف بدو رسید. عرض کرد ای پیغمبر خدای، منافقین گمان بردند که وجود من بر تو سنگینی کرده و خواستهای خود را از من سبک سازی. پیغمبر فرمود: دروغ گفتهاند، افلا ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی؟ (سیره ابن هشام، 2/310؛ تاریخ طبری، 2/368؛ طبقات ابن سعد، 3ـ 1/15) ؛ 15) پیشوای حنبلیان امام احمد بن محمد بن حنبل روایت کرده است که: مردی نزد معاویة بن ابی سفیان آمد و از او مسألهای پرسید. گفت برو از علی بن ابی طالب بپرس که او آن را از من بهتر میداند. مرد گفت: ای امیرالمؤمنین پاسخ تو را از جواب علی بیشتر دوست دارم. معاویه گفت: چه حرف زشتی زدی و چه سخن ناشایستی بر زبان آوردی. تو مردی را دوست نمیداری که رسول الله (ص) او را به خاطر علمش بسیار گرامی میداشت . به تحقیق که آن حضرت به علی فرمود: انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی، و من شاهد بودم که مسأله مشکلی برای عمر پیش آمد اما او گفت (باکی نیست) علی اینجا هست (و هر مشکلی را حل میکند) سپس به آن مرد گفت برخیز که خدا پاهایت را از حرکت باز دارد و قائم و استوار ندارد. این حدیث را علاوه بر مناقب ابن حنبل (ورق 116 نسخه عکس) الریاض النضرة (2/195) نیز به روایت از ابوحازم نقل کرده است.
حدیث منزلت که قطعیت صدور آن مورد اعتراف بزرگان علمای اسلام و ثقات محدثین شیعی و سنی است از لحاظ صحت اسناد و اثبات دلالت بر تقدم و افضلیت علی بر سایر صحابه از مدارک ثابت و مسلم شیعیان شمرده میشود (الاستیعاب به نقل سید محسن امین در اعیان الشیعة، 1/371) . به اسناد معتبر از امیرالمؤمنین (ع) و عمر بن الخطاب و سعد بن ابی وقاص و معاویه و ابوسعید خدری و ام سلمه و اسماء بنت عمیس و سایر یاران رسول الله (ص) روایت شده و در صحاح و مسانید عمده چون صحیح بخاری و صحیح مسلم و صحیح ابن ماجه و سنن بیهقی... ثبت است. دلالت حدیث بر مطلوب نیز صحیح است. استثناء و تخصیص یعنی استثناء کردن مقام نبوت و تخصیص سایر صفات هارون به علی (ع) ثابت میکند که آن حضرت نزدیکترین و محبوبترین و معتمدترین صحابه برای پیغمبر بوده است. شیخ مفید در الارشاد (اعیان الشیعة، 1/371) آورده است که این حدیث متضمن نص رسول الله (ص) بر امامت علی (ع) و اختصاص او به خلافت و برتری و امتیاز او بر همه کسانی است که خصوصیات هارون را برای موسی نداشتهاند. این امتیازات از زبان موسی بدین شرح آمده است: «... و اجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی. اشدد به ازری . و اشرکه فی امری. کی نسبحک کثیرا و نذکرک کثیرا (طه، 34) خدایا برای من وزیری از خاندان من تعیین فرما. او برادرم هارون است. خدایا پشت مرا با وجود او محکم کن و او را در کار پیغمبری شریک من ساز تا ترا به پاکی یاد کنیم و ترا فراوان در یاد داریم. وظایف هارون نیز باز از زبان موسی چنین بوده است: «و قال موسی لاخیه هارون: اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین (اعراف، 142) و موسی به برادرش هارون گفت: خلیفه من باش در قوم من و کار بنیاسرائیل را اصلاح کن و راه تباهکاران را مپوی. پس به موجب این حدیث غیر قابل انکار جمیع آنچه درباره هارون برای موسی ثابت شده ـ غیر از مقام نبوت ـ آن همه برای علی (ع) نیز ثابت شده است. میر حامد حسین کنتوری نیشابوری همه اسامی رجال و صور و الفاظ حدیث منزلت و اسناد صحت آن را در مجلد دوم از منهج دوم عبقات الانوار جمع آورده است و این مجلد را به حدیث منزلت اختصاص داده است.
http://hojjate-khoda.blogfa.com/
روزی تو خواهی امد
از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران ....
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری