اثبات علم و شعور موجودات در داستان حضرت سلیمان با هدهد

[طیب]

هُدهُد نیز به سلیمان علیه السلام نسبت عدم احاطة علم و دانش را داد و گفت که : من برای تو از شهر سبا خبر یقینی و حتمی را می آورم . وَ تَفَقدَ الطیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لاَ´ أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَآئبِینَ * لاَعَذبَنهُ و عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لاَاذْبَحَنهُ و ´ أَوْ لَیَأْتِیَنی بِسُلْطَـ'نٍ مُبِینٍ * فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِن سَبَإِ بِنَبَاءٍ یَقِینٍ. (نمل/22-20) «سلیمان از حال پرندگان جویا شد، و چون همه حاضر شدند گفت : من هدهد را نمی بینم ! آیا عذر موجهی دارد، یا بدون عذر غیبت کرده است ؟! من او را به عذاب شدیدی تعذیب میکنم ، و یا او را سر می بُرم ، و یا او باید برای من حجتی قاطع و برهانی استوار بیاورد! چندان زمان زیادی درنگ نکرد که هدهد آمد و گفت : ای سلیمان ! من احاطة علمی پیدا کرده ام به آنچه را که علم تو بدانجا احاطه ننموده است ! من از شهر سَبا برای تو خبر حتمی و یقینی آورده ام !»

«انی وجدت امراة تملکهم و اوتیت من کل شی ء و لها عرش عظیم، وجدتها و قومها یسجدون للشمس من دون الله و زین لهم الشیطان اعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لایهتدون» (نمل /23 تا 24) «من در آنجا چنین یافتم که زنی ، پادشاهی و سلطنت آنجا را به عهده دارد، و از هر چیز از قدرت و مکنت به او داده شده است و دارای تخت بزرگی است . من چنین یافتم که آن زن و تمام اقوام و پیروانش خورشید را سجده می کنند و خدا را سجده نمی نمایند، و شیطان بر آنها چیره گشته و کردارشان را برای آنها زینت داده است و در نتیجه از سلوک راه خدا به دور افتاده اند، و آنان هدایت نیافته اند.»


قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَـ'ذِبِینَ * اذْهَب بِکِتَـ'بِی هَـ'ذَا فَأَلْقِهْ إلَیهِمْ ثُم تَوَل عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ. (نمل/27 و 28) «سلیمان گفت : ما در این گفتار تو تأمل و تفحص خواهیم نمود که آیا راست می گوئی ، و یا از دروغگویانی !؟ این نامة مرا بردار و نزد آنها بیفکن و سپس از آنها روی گردان ! و نظر کن که آنها در برابر این نامه چه عکس العملی دارند؟!»

''باری در این داستان نیز از احوال هدهد مطالبی است :''
اول : آنکه هدهد در نزد سلیمان در وهلة اول حاضر نبود، و سپس حاضر شد؛ پس هدهد که از شهر سبا آمده است و خبر آورده است ، از احضار سلیمان خبر داشته و در باطن مطلع بوده است ، ولی تأخیر آمدن را مُستند به عذر موجهی که خبر تازه برای سلیمان آوردن است ، قرار داده است .
دوم : آنکه می دانسته است در شهر سبا زنی پادشاه است ، فرق بین زن و مرد را می گذاشته است و به علاوه از قدرت و عظمت او با خبر بوده است .
سوم : آنکه از ذهن سلیمان خبر داشته و می دانسته است که سلیمان اطلاعی در این موضوع ندارد.
چهارم : آنکه می دانسته است که آن زن که بلقیس است با پیروانش خورشید پرست هستند و خدا پرست نیستند. و نیز می دانسته است که این بواسطة تسویلات شیطان است که آنان را از راه خدا باز داشته است ؛ و راه حق و سبیل واضح راه خداست . و سلیمان کلام او را نفی نکرد، بلکه عجیب آنکه گفت : ما باید تو را امتحان کنیم که آیا راست می گوئی یا نه !؟ و در اینجا سلیمان برای تشخیص صدق هدهد، نیازمند به امتحان و ارسال نامه شد. باری ، منظور آنست که اینها حقائقی است از عالم حیوانات ، و انسان باید حقاً این گفتار خداوند که : أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ (اینها امت های مانند شما هستند ) می باشد را، به دیدة اعجاب و اعجاز بنگرد.

http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=6152

[بهلول2]

سلام

در اینجا نکته ای هست و آن اینکه حضرت سلیمان غیب نمیدانسته و بهمین دلیل هم گفته اگر غذر موجهی ناشته باشد او را تنبیه میکنم !

البته راجع به ملکه سبا هم خبری نداشته !

ولی هدهد راجع به خودش و ملکه سبا به او خبر داده است !!!!

[طیب]

سلام فرهاد جان

ممنون از پاسخت.

در اینجا نکته ای هست و آن اینکه حضرت سلیمان غیب نمیدانسته و بهمین دلیل هم گفته اگر غذر موجهی ناشته باشد او را تنبیه میکنم !

البته راجع به ملکه سبا هم خبری نداشته !

این اثبات نمی کنه که از غیب خبر نداشته بلکه اثبات میکنه هر غیبی را که سلیمان میتونسته با خبر بشه ازش به اذن خداست. و بقول شما میتونه ثابت بکنه علم سلیمان محدود هست نه اینکه بی علم هست.

ولی هدهد راجع به خودش و ملکه سبا به او خبر داده است !!!!

خیلی واضح هست که هر کسی راجب خودش خبر داره و اون چیزی که با چشمش میبینه.

طیب

[بهلول2]

سلام

البته علم غیب مخصوص خداست ولی وقتی بخواد یه چیزی رو وسیله میکنه !

[(bidel)]

سلام علیکم

مطلب بسیار جالب و قابل تاملی بود

ممنون و متشکرم

فی سلام آمنین باشید