اگر يه كاغذ سفيد بهت بدهند روش چي مي نويسي يا نقاشي مي كني ؟

[rana_]

روح آدم مثل يه كاغذ سفيد مي مونه كه ما روي آن چيزهايي مي نويسيم و به مرور گاهي درخشان تر مي شه براي بعضي ها براي بعضي ديگر تيره و تار
حالا بياييد تصور كنيد اين فرصت را دوباره به ما داده اند روي روح خودمون نقاشي كنيم و چيزهايي بنويسيم

اگر روح را يه كاغذ سفيد فرض كنيد
روي اون چي مي كشيد يا نقاشي مي كنيد ؟

[سید بصیر]

تصویری از انسانهای مظلوم فلسطین و عراق و افغانستان که از دست کشتار اشغالگران صهیونیست و امریکا به تنگ امده، و زندگی خود را ادامه میدهند و میمیرند.

فلسطین همیشه در قلب مائی

[rana_]

تصويري از گذشت را بايد مي نوشتيم

[سرباز اسلام]

یه توپ دارم قلقلیه!

[دختر خوب]

من شاید پدرم رو می کشیدم......

[.:MONTAZER:.]

من می نوشتم
روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای توکرده بگو چه چاره کنم؟
..................
نقاشی؟!
یه تخته سنگ لب یه ساحل که امواج آب احاطش کردن...یه مرد مشکی رنگ در غروب آفتاب که چشم به افق دور دست دوخته است!

[دختر خوب]

نوشته: ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟.........منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟..........هر سر موی مرا با تو هزاران کار است.........ما کجائیم و ملامت گر بیکار کجاست؟

[قطره]

دفعه قبلی که نوشتم و نقاشی کردم کلی خط و خطوط کج و کوله و رنگای کدر وکهنه روی سفیدیها را پوشوند .اگر خدا از زبونتون بشنوه و یک روح سفید ؛ تمیز و پاک شده بهم بده . دیگه ایندفعه میسپرمش دست خودش هر عکس و نقاشی که میخواهد روش بکشه . میخواد نقش عشق بکشه نقش غم و تنهایی و انتظار بکشه .نقش غصه های پر درد بکشه .نقش محبت و شادابی و زیبایی بکشه . دربست میپذیرم و ازش ممنونم .

[مستسقی]

من کاغذ نمیخواهم
ایینه میخواهم
میخواهم سراسر او باشم.

[unas120]

من مي نوشتم
شيعه مرتضي علي عمر هدر نمي دهد
از لحظات فرصتش صرفه نظر نمي كند
راه امير مؤمنان راه خداست بي گمان
شيعه ز راه ديگران هيچ گذر نمي كند
در سفر ار براي تو توشه راه لازم است
بار سفر چه بسته اي مرگ خبر نمي كند
تا نرسيده مرگ تو توبه كن از گناه خويش
چونكه اجل فرا رسد توبه اثر نمي كند.