-
۱۳۸۷/۰۹/۲۹, ۲۱:۱۷ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بدا چيست ؟
1- بدا چيست ؟
2- بدا درقرآن وروایات؟
3- و آيا بدا با محو و اثبات فرق ميكند؟(بدا درمورد خداوند
4- نظر اهل سنت دراین باره چیست؟
5- فائده اين بداءها چيست؟6- آیا نسخ همان بداست؟
اول: تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟
بداء در لغت به معناى ظاهر و آشكار شدن است و در اصطلاح،به دگرگونى مسير طبيعت و سرنوشت انسان در برابر انجام رفتار صالح و پسنديده اطلاق مى شود. این بدا درمورد انسان است .
دوم : بدا درقرآن وروایات:
الف) بدا واژهاي است كه در قرآن و روايات از آن ياد شده و در 6 آيه قرآن آمده است از جمله :
البته درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت.
1- «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتِ ما كَسَبُوا..(1)
در روز قيامت اعمال بدي را كه مشركان، انجام داده اند، برايشان آشكار خواهد شد.
2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ.(2)
براي ستمكاران در روز قيامت، اموري آشكار مي شود كه هرگز گمان نمي كردند.
3- «وَ بَدا لَهُمْ ما كانوا يُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)
روز قيامت، هنگامي كه كفار در برابر آتش جهنم قرار مي گيرند، اعمال و نياتي را كه پيشتر پنهان مي كردند، در برابر آنها آشكار مي شود.
4- وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقيقت] بديهايى كه كردهاند بر آنان پديدار مىشود و آنچه را كه بدان ريشخند مىكردند آنان را فرو مىگيرد
5- قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ .(5) قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مىپرستيد بيزاريم به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد جز [در] سخن ابراهيم [كه] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست
6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ.(6) آنگاه پس از ديدن آن نشانهها به نظرشان آمد كه او را تا چندى به زندان افكنند
بدا درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت.
در روايت هم مي فرمايد: «ما بَدَالله عَزَّوَجَلَّ شَئٌ اًِّلاّ كانَ في عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ يَبْدُوا لَهُ.(7) هيچ چيزي براي خداوند ظاهر نمي شود، جز آن كه پيش از وجود و ظهورش، براي خداوند آشكار بوده است.
از اين روايات به خوبي روشن مي شود كه تقدير خداوند بيماري اين سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به اين بيماري ها براي خداوند بدا حاصل شده است.
3- و آيا بدا با محو و اثبات فرق ميكند؟
واژه محو و اثبات نيز كه هم معناي واژه بداست، در قرآن آمده است
اما بدا درمورد خداوند:
حقیقت بداء تعبیر دیگری است از "یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می کند آن چه را که می خواهد و نزد او است امّ الکتاب".
توضيح: نزد خداوند دو لوح قرار دارد: لوح محو و اثبات و ديگري لوح محفوظ. آنچه كه "بداء" و تغيير آن واقع ميشود كه "اجل معلق" نيز از آن جمله است، در لوح محو و اثبات است، اما در لوح محفوظ هيچ گاه بداء واقع نمي شود.
هم چنين گاه پيامبر يا امام از "لوح محو و اثبات" آگاهي مي يابد كه طبعاً قابل تغيير و دگرگوني است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت شرايط تحقق نمي پذيرد. در تواريخ اسلامي آمده، كه حضرت مسيح (ع) درباره عروسي خبر داد كه در شب زفاف مي ميرد، ولي عروس برخلاف پيش بيني مسيح (ع) سالم ماند. هنگامي كه از وي جريان را پرسيدند فرمود: آيا صدقهاي در اين راه داده ايد؟ گفتند: آري، فرمود: صدقه بلا را دفع مي كند. در اين جا روح پاك مسيح (ع) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنين حادثه اي خبر داد، در حالي كه اين واقعه مشروط بود (مشروط به اين كه مانعي همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد كرد، نتيجه چيزي ديگري شد. در چنين مواردي گفته مي شود "بداء" حاصل شد، يعني حادثه اي كه به حسب ظاهر مي بايست واقع مي شد، واقع نشد. (9)
حضرت فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند.
اما لوح محفوظ لوحی است که تمام حوادث ممکنات درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ .(10)
صدرالدين سپس مانند برخي از قدما براي علم خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحلهاي كه همان لوح محفوظ است كه دگرگوني نميپذيرد، و مرحلهاي كه مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطي دگرگوني ميپذيرد و تحقق اين دگرگوني مشروط به تحقق آن شروط است. علم نبي و ولي منحصر در اين مرحله اخير است. يعني نفس آنها به بعضي از الواح محو و اثبات اتصال مييابد و براساس دانشي كه از اين طريق حاصل شده، از چيزي خبر ميدهند؛ و ممكن است زماني ديگر بر الواحي ديگر مطلع شوند و خبري مخالف اخبار نخستين بدهند. به عبارت ديگر انسان كاملي كه وحدت ذاتي وجود و كثرت عنواني شئون در وي منطوي است، داراي علم و عالميت خاصي است و اين عالميت در حيطه لوح محو و اثبات مقرر است كه حوادث ثبت شده در آن مشترط به شروط و مقدماتي است .(11) كه اگر تحقق نيابد، رويدادها نيز حادث نميشوند؛ و همين است كه از آن به بداء تعبير ميگردد.
دانشمندان شيعه گفته اند: هنگامى كه «بداء» به خداوند نسبت داده مى شود به معنى «ابداء» است. يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلاً ظاهر نبوده و پيش بينى نمى شد. (12)چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟
راوى سليمان مى گويد: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرموده: هيچ عاملى نمى تواند قضاى الهى را برطرف كند، مگر دعا و چيزى بر عمر انسان نمى افزايد، مگر احسان و نيكى به مردم».(13)
ثوبان مى گويد كه رسول خدا فرمود: «چيزى عمر انسان را زياد نمى كند، مگر احسان و نيكى و هيچ عاملى تقدير الهى را تغيير نمى دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از نعمت هاى الهى محروم مى كند».(14)
در روايات اهل سنت نيز اين واژه به كار برده شده است، چنان كه در صحيح بخاري از ابوهريره روايت شده: «أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ الله يَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ في بَني اًّسرائيل أَبْرَصَ وَ أعمي وَ أَقْرَعَ بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ يَبْتَليهِمُ فَبَعَثَ اًّلَيهِمْ مَلَكاً فَأَتي الأَبْرَصَ قالَ أَي شَئٍ أَحَبُّ اًِّلَيْكَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَني النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطي لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتي الأَقْرَعَ فَقال أي شئٍ أَحَبُّ اًِّليكَ قالَ شَعْرٌ حَسَنٌ وَ يُذْهَبُ عَنّي قَدْ قَذَرَني النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطي شَعْراً حَسَناً وَ أَتَي الأعمي فَقالَ أَي شَئٍ أَحَبُّ اًِّليكَ قالَ يَرَدُّ الله اًّلي بَصَري فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله اًِّليهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود : سه نفر از بني اسراييل بودند كه به بيماري پيسي، كوري و بيمويي مبتلا بودند؛ آنگاه براي خداوند بزرگ بدا حاصل شد كه آنان را به اين بيماري ها آزمايش نمايد؛ پس فرشته اي را به سوي آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد كسي آمد كه به بيماري پيسي گرفتار بود و به او گفت: چه چيزي نزد تو با ارزشتر است؟ گفت رنگ و پوست زيبا، چون اكنون مورد نفرت مردم هستم. آنگاه فرشته به بدن او دست كشيد و او سالم شد. سپس نزد فرد بي مو آمد و به او گفت: چه چيزي را بيشتر دوست داري؟ گفت موي زيبا را، مرا شفا ده كه مردم مرا پست ميشمارند، فرشته دستي بر سر او كشيد و او نيز سالم شد. سپس نزد نابينا آمد و گفت: چه چيزي نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: اين كه خداوند به من بينايي را برگرداند . فرشته با دست كشيدن بر چشمان نابينا، او را بينا كرد.
نمونه اى از بداء:
در تواريخ آمده: حضرت مسيح(عليه السلام) درباره عروسى خبر داد كه او در همان شب زفاف مى ميرد، ولى عروس برخلاف پيش بينى مسيح(عليه السلام) سالم ماند!، و هنگامى كه از او جريان را پرسيدند، فرمود: آيا صدقه اى در اين راه داده ايد؟نسخ پایان یافتن امد حکمی است. نسخ همان بداست ولکن نسخ دراحکام استعمال میشود وبدا درامور تکوینی.
گفتند: آرى، فرمود: صدقه بلاهاى مبرم را دفع مى كند.
در حقيقت روح پاك حضرت مسيح(عليه السلام) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات، از حدوث چنين واقعه اى خبر داد، در حالى كه اين حادثه مشروط بود (مشروط به اين كه مانعى همچون «صدقه» بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد كرد نتيجه چيز ديگر شد.
پنجم: در اين جا اين سؤال پيش مى آيد كه: فائده اين بداءها چيست؟
پاسخ اين سؤال با توجه به آنچه ذكر شد، ظاهراً پيچيده نيست; چرا كه گاهى مسائل مهمى همانند آزمايش يك شخص، يا يك قوم و ملت، و يا تأثير توبه و بازگشت به سوى خدا و يا تأثير صدقه و كمك به نيازمندان و انجام كارهاى نيك در برطرف ساختن حوادث دردناك و مانند اينها، ايجاب مى كند كه، صحنه حوادث آينده، قبلاً طورى تنظيم شود، سپس با دگرگونى شرائط طور ديگر، تا مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغيير مسير و روش، قادرند سرنوشت خود را تغيير دهند و اين بزرگ ترين فائده بداء است.
اما نسبت دادن اين مطلب به شيعه كه آنها معتقدند: خدا گاهى از كار خود پشيمان مى شود، يا از چيزى با خبر مى شود كه قبلاً نمى دانست اين از بزرگترين جنايات و نابخشودنى ترين تهمت ها است.(16)
ششم : آیا نسخ همان بداست؟
پي نوشت:
1- سوره زمر، آيه 48
2- سوره ، آيه 47
3- سوره انعام ، آيه 28
4- سوره جاثیه آيه 32
5- سوره ممتحنه آيه 4
6- سوره یوسف آيه 35
7- بحار الانوار ، مجلسي ، باب بدا ، ج 4 ، ص 111
8-سوره رعد آيه 39
9- تفسير نمونه، ج 10، ص 247 تا 248
10 - تفسیر نمونه ج 21 ص 9
11- ر.ك . الاسفار، الهيات
12- تفسیر نمونه .جلد 10، صفحه 287.
13- صحيح ترمذى، ترمذى، ج 3، ص 305، دارالفكر، دوم، 1403 هـ ق.
14 سنن، ابن ماجه، ج 1، ص 35، درالفكر، بيروت.
15- صحيح، بخاري ، ج 4 ، باب 147 ، ما ذكر عن بني اسرائيل
16- تفسیر نمونه:1 جلد 10، صفحه 287.
ویرایش توسط hoseintabar : ۱۳۸۸/۰۶/۲۶ در ساعت ۲۰:۰۰
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۹/۳۰, ۱۸:۳۳ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
خلاصه:
1- بدا در مورد انسان : آشكار شدن چيزي است كه قبلا نميدانسته.
درمورد خدا بمعني ابدا ست .يعني آشكار كار امري در گذر زمان وتفصيل ..
2-بدا همان محو و اثبات است.
3-اهل سنت بدا را درحديثشان دارند. اما با عدم درك صحيح از مفهوم بدا ؛ خيال ميكنند شيعه قائل به بداي انساني در حق خداست. ولذابدا را شرك ميدانند. درحالي كه اين فهم ايشان كاملا غلط واين نسبت شان به شيعه كاملا نادرست است.
4-فائده اين بداءها : ايجاد بارقه اميد وباز بودن درتوبه و ودعاست..
5-نسخ همان بداست ولي نسخ در احكام است وبدا در امور تكويني..
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۰/۲۱, ۱۰:۰۳ #3
بداء چیست
بداء یکی از عقاید مهم تشیع می باشد که یک معنی وسیع دارد و ظاهر ان به گونه ایست که خیلی معنی سوءی از برداشت کرده اند ..به هرحال بهتر است اول معنی بداء را از جهت لغوی و اصطلاحی شیعه بررسی کنیم :
البداء هو الظهور بعد الخفاء
بداء یعنی ظاهر شدن بعد مخفی بودن ..مثلا اگر یک مسئله ای نزدم مردم مخفی باشد و سپس این مسئله آشکار شود می گویند بداء حاصل شد
یا مثلا انسانی راهی را می رفته سپس متوجه می شود این راه اشتباه است سپس بداء برایش حاصل می شود و مسیر را عوض میکند
در قرآن هم آیاتی هست که لفظ بداء در آن بکار برده شده مانند :
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
(آنها در واقع پشيمان نيستند،) بلکه اعمال و نياتي را که قبلا پنهان ميکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالي که از آن نهي شده بودند بازميگردند؛ آنها دروغگويانند.«الأنعام/28»
ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآياتِ لَيسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ
و بعد از آنکه نشانههاي (پاکي يوسف) را ديدند، تصميم گرفتند او را تا مدتي زنداني کنند!«يوسف/35»
طبق مثال دومی که برای بداء ذکر شد تنها در مورد بندگان خداوند ممکن است . چون لازمه بداء به این معنی جهالت است که جهالت به هیچ عنوان در مورد خداوند صادق نیست
لکن شعیه معتقد است برای خداوند هم بداء وجود دارد اما این بداء به معنی روشن شدن بعد از مجهول بودن نیست بلکه به معنی ظاهر ساختن بعد از مخفی بودن است .
همانطور که در بالا گفتیم بداء یعنی ظاهر شدن بعد از مخفی بودن حال اگر بداء برای شخصی حاصل گردید که اول آن مسئله بر او مخفی بوده و به خاطر جهالت خودش بود و پس از آن برایش روشن شود این بداء در مورد خداوند محال است
اما اگر مخفی بودن به خاطر جهالت دیگران است و شخص آنرا ظاهر می سازد این بداء در مورد خداوند ممکن است که این از اعتقادات شیعه هست و خداوند گاهی اموری را به مردم نشان میدهد که در قبل برای آنان مخفی بوده
بعنوان مثال :
عن اباعبدالله ع : ما بدا لله في شيء كما بدا له في إسماعيل ابني
بداءی برای خداوند به مانند بداء او در مورد اسمائیل فرزند من نیست.
– كتاب كمال الدين وتمام النعمة لأبن بابويه القمي ج1 ص69 طبعة طهران 1395 ، فرق الشيعة للنوبختي ص 64 ، كتاب المقالات والفرق لسعد بن عبدالله القمي ص78 طبعة طهران 1963 ، الأنوار النعمانية ج1 ص 359 طبعة ايران .
ظاهرا در زمان امام صادق علیه السلام امر بر همه مردم مخفی بوده و همگان تصورمیکردند که امام بعد از امام صادق ع اسماعیل فرزند امام صادق ع است درحالیکه خداوند با انتصاب حضرت موسی بن جعفرع بعنوان امام این بداء را برای مردم انجام داد.
در اینجا برای خداوند مخفی نبوده که حضرت موسی بن جعفر ع امام می شود چراکه از زمان پیامبر ص احادیثی بوده که تصریح مشد امام بعد از حضرت صادق ع حضرت موسی بن جعفر ع هستند ولی این امر نزد مردم مخفی بوده و خداوند این مسئله مخفی را بر مردم آشکار نموده
روایاتی از این قبیل در کتب روایی ما موجود است که همگی تصریح بر این معنی که گذشت دارد
البته یعنی معارفی که در قرآن موجود است مسئله محو و اثبات است :
يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَيثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات ميکند؛ و «ام الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد اوست!«الرعد/39»
خلاصه اینکه قضا و قدر الهی دو گونه است .
1- امور حتمی 2- امور غیر حتمی
بعضی از مسائلی که در قضاء هر کس یا زمانه و جامعه ثبت گردیده از امور غیر حمتی است که ملائکه و بعضا اولیاء الهی به آن دسترسی دارند .
مثلا قضاء یک شخصی عمر 30 ساله هست که این مسئله را بعضا ملائکه و اولیاء الهی دسترسی دارند اما این قضاء امکان دارد به خاطر عملکرد خوب یا بد هرکس تغییر کند مثلا همین شخص اگر صدقه بدهد یا صله رحم زیاد داشته باشد عمرش 10 سال افزوده می شود
لکن خداوند می داند این شخص بالاخر صدقه و صله رحم را انجام میدهد یا نمی دهد ولی ممکن است ملائکه یا اولیاء این مورد را ندانند
به هرحال هرچیزی که در عالم محو واثبات همین مرحله است یعنی قضاء غیر حمتی که به این قضاء ملائکه و اولیاء الله دسترسی دارند ولی آنچیزی که نزد خدا محفوظ است همان قضاء حتمی است که گاهی این قضاء حتمی توسط خداوند آشکار می شود که به این اصطلاحا بداء نامگذاری می شود
البته در باب بداء روایاتی هست که این مسئله را خیلی مهم نمایان می سازد و قدرت خداوند را بیشتر برای ما روشن میسازد :
امام باقر (ع)
"ما عبد الله بشيء مثل البداء"
خداوند به چیزی مانند بداء عبادت نشده
الكافي في الأصول ج1 ص146، كتاب التوحيد باب البدء
امام صادق (ع)
"ما عظم الله بمثل البداء"
خداوند بزرگ نشمرده شده به مانند بداء
که ظاهرا علت اینکه این اندازه بداء بزرگ شمرده شده به این خاطر است که ما فکر نکنیم امور همانی است که در دست ماست و خداوند قدرت هرچیز در دستش هست و می تواند اموری را بر ما روشن سازد که برای ما آشکار نبوده
اخیرا وهابیون خرده بر این عقیده گرفته اند بکه بداء نزد شیعه همان بداء محال در مورد خداوند است و تمسک کرده اند به همان روایاتی که ذکر شد درحالیکه ما بیان داشتیم معنی بداء در مورد خداوند اظهار است نه ظهور .
در قرآن هم نسخ آیات ذکر شده که اگر بخواهیم مانند آنان خرده بگیریم باید بگوییم برای خداوند هم تبدل رای حاصل شده که آیه ای را نسخ میکند چون یک آیه ای را نازل کرده بعد این آیه را منسوخ میکند و سپس آیه جدید می آورد !!
در حالیکه در مورد نسخ آیات هم باید گفت نسخ به معنی قطع کردن زمان یک حکم است .هرچند مردم تصور میکرده اند حکم این آیه مانند دیگر آیات ابدی است ولی خداوند با نسخ بیان میکند این حکم چنانی که شما تصور میکرده اید نیست بلکه موقت هست که این چیزی شبیه بداء مورد اعتقاد شیعه است
http://www.al-mobin.com/kalam/index....ic,1600.0.html
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۰۷:۱۹ #4
. در تواريخ اسلامي آمده، كه حضرت مسيح (ع) درباره عروسي خبر داد كه در شب زفاف مي ميرد، ولي عروس برخلاف پيش بيني مسيح (ع) سالم ماند. هنگامي كه از وي جريان را پرسيدند فرمود: آيا صدقهاي در اين راه داده ايد؟ گفتند: آري، فرمود: صدقه بلا را دفع مي كند. در اين جا روح پاك مسيح (ع) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنين حادثه اي خبر داد، در حالي كه اين واقعه مشروط بود (مشروط به اين كه مانعي همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد كرد، نتيجه چيزي ديگري شد. در چنين مواردي گفته مي شود "بداء" حاصل شد، يعني حادثه اي كه به حسب ظاهر مي بايست واقع مي شد، واقع نشد.
2- منهم پیش بینی میکنم فردا در تهران زلزله خواهد شد و اگر نشد میگویم یکی از مومنین صدقه داد و خدا بخاطر ایشان جلو زلزله را گرفت ! این که نشد که .
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۰۷:۲۶ #5
[: «ما بَدَالله عَزَّوَجَلَّ شَئٌ اًِّلاّ كانَ في عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ يَبْدُوا لَهُ.(7) هيچ چيزي براي خداوند ظاهر نمي شود، جز آن كه پيش از وجود و ظهورش، براي خداوند آشكار بوده است.
2- آیا این حدیث یعنی خدا دانا ست ؟
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۰۷:۳۱ #6
اما لوح محفوظ لوحی است که تمام حوادث ممکنات درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ .(10)
صدرالدين سپس مانند برخي از قدما براي علم خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحلهاي كه همان لوح محفوظ است كه دگرگوني نميپذيرد، و مرحلهاي كه مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطي دگرگوني ميپذيرد و تحقق اين دگرگوني مشروط به تحقق آن شروط است.
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۸:۴۲ #7
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با درود واحترام... جناب عليجوهر....
در بحث علم معصومين به اثبات رسيد كه علم پيامبران وامامان معصوم ان شاءي هست . يعني اگر بخواهند بدانند ميدانند. دليلش هم لياقت وشايستگي اونها در اثر بندگي خالصانه شان هست. شايد آنحضرت قبلا نخواسته بداند كه درباطن امر چه چيز سبب نجات آن زن شده.
مشكل شما وامثال شما در دوري از خداست اگر شايستگيتان را نشون بديد به مقام كرامات ميرسيد.
ليك : ره رو چنانكه رهروان رفتند......
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۱۸:۵۰ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,957
- مورد تشکر
- 3,494 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 28
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
[QUOTE] علم خدا به همه هستي از نوع علم حضوري است ...
جهت اطلاع تفصيلي به لينك زير بخش علم خدا مراجعه بفرما....
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=3021&page=10
تلاش صدرالدین برای حل تناقضات قابل تحسین است ؛ ولی "دگرگونی " در علم خدا دیگر چه صیغه ای است ؟! و اگر آن شروط هم در علم خداست پس دیگر چه دگرگونی ؟ اینست تناقضات بدا و ابدا و ...
درحقيقت دگرگوني د رعلم خدا نيست در عمل انسان مختار است.
الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۱, ۲۱:۰۱ #9
به نام خداي حكيم"بدا" يكي از صفات الهي، بلكه يكي از مهم ترين آن ها است، به گونه اي كه در روايات آمده است: "خداوند به چيزي مانند بداء، پرستش نشده است."; يعني بالاترين عبادت، آن است كه بنده اعتراف كند صفت "بداء" براي خداوند وجود دارد; و نيز در روايت ديگري وارد شده است كه: "آن كس كه خدا را با "بداء" نشناسد، اورا درست نشناخته است."
هم چنين اين روايت مي فرمايد: "خداوند متعال به هيچ صفتي مانند صفت "بداء" تعظيم نشده است."
مقصود از "بداء" آن است كه خداوند، هر روز مشغول كاري است; يكي را مي ميراند، يكي را زنده مي كند، يكي را مريض كرده، يكي را شفا مي دهد و آنچه در لوح محو و اثبات مقرر فرموده را، طبق مشيت خود تغيير مي دهد و بر حوادثي كه در هر شب و روز رخ مي دهد، قادر است و هر چه بخواهد انجام مي دهد و هر گونه كه بخواهد در خلق خود تصرف مي نمايد: "يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِت;(رعد،39) خداوند هر چه را بخواهد "محو" و هر چه را بخواهد اثبات مي كند."
به همين جهت، بسيار مي شود كه ما بر اساس ظواهر علل و اسباب، احساس مي كنيم كه حادثه اي به وقوع مي پيوندند و يا حتّي پيامبري از وقوع حادثه اي خبر مي دهد، ولي آن حادثه واقع نمي شود; در اينجا مي گويند "بداء" حاصل شده است; يعني چيزي را كه ما در ظاهر، قطعي مي پنداشتيم، ثابت شد كه يقيني نبوده است، و يا آن چيزي كه پيامبر وقوع آن را از "لوح محو و اثبات" خبر داده، ولي ـ چون آن چه در آن لوح است به طور طبيعي قابل دگرگون شدن است ـ به طور اتفاق، تحقق آن حادثه از آن لوح، محو شده، چيز ديگري ثبت گرديده است. داستان معروف حضرت عيسي - علي نبينا و آله و عليه السلام - را شنيده ايد كه خبر داد، عروس خانمي در شب زفاف مي ميرد; امّا شب زفاف او پايان گرفت و نمرد، وقتي به عيسي - علي نبينا و آله و عليه السلام - خبر دادند كه عروس، سالم است فرمود: آيا صدقه اي در راه خدا داده است؟ گفتند: آري! فرمود: صدقه، بلاهاي حتمي را دفع مي كند."
البته برخي به جهت بي اطلاعي و يا از روي غرض، بداء را با معاني ديگري به شيعه نسبت مي دهند، مانند آن كه مي گويند: بداء به معناي پشيماني و جهل است و شيعه معتقد است كه گاهي خداوندـ العياذبالله ـ از احكام خود پشيمان مي شود و يا آن كه پس از صادر شدن حكمي مي فهمد كه صدور آن اشتباه بوده، از آن بر مي گردد. اين معاني باطل را نه شيعه و نه هيچ مسلماني، اعتقاد ندارد امام صادق(عليه السلام) در ردّ اين معاني باطل مي فرمايد: "كسي كه گمان مي كند براي خدا چيزي امروز آشكار مي شود كه ديروز نمي دانست، از او تنفر و بيزاري بجوييد."
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۲, ۰۷:۰۳ #10
1- برای شما چطوری ثابت شد من و "امثال من " ؛ از خدا دوریم ؟
2- آیا اگر کسی با شما و امثال شما مخالف باشد ؛ از خدا دور است ؟
3- ایا شما معیار و ملاک تشخیص حق از باطلید ؟
4- آیا به یقین رسیده بودید این فرمایش را کردید یا یک ظن بود.
5- آیا این درست است که بگوییم "همه باید دین را مثل من و امثال من بفهمند و اگر مثل من و امثال من نفهمیدیند پس از خدا دورند و یا کافرند و احیانا اگر لازم باشد خونشان مباح است؟ بل واجب ؟ "
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری