نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: میزان قانع کننده بودن برهان های معروف فلسفی مانند نظم
- رأی دهندگان
- 2. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۱, ۰۲:۰۰ #1
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 7
- مورد تشکر
- 3 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دلایل نیازمند بودن هستی به خدا
در موضوع حادث یا قدیم بودن هستی بحث می شد که آیا هستی حادث است یا قدیم خواستم در انجا مطلبی بنویسم ولی بسته شده بود برای هیمن موضوعی جدید باز کردم . بحث و سوال من در این موضوع این است که به نظر من این بحث ثمره چندانی ندارد زیرا مسئله اصلی که باعث طرح ان بحث می شد این است که آیا هستی نیاز به خدا دارد یا نه و برای حل همین مسئله می گویند چون نبوده و بعد بود شده پس نیازمند است . حال سوال من در همان مسئله اصلی است نه در این فرعی اینکه این زمین خورشید ماه و کل هستی دارد به کار خود می رسند چه نیازی به خدا دارد مدتی است که این مسئله فکر مرا مشغول کرده است که چه میشود بگوییم این نظم یک اتفاق و تصادف است و خدا هم هست و با توجه به این هستی روابط صحیح ما و هستی را با توجه به علمی که دارد به ان برای برنامه ریزی کرده است مگر چه میشود بگوییم این هستی نیز واجب الوجود بوده و دو واجب الوجود داریم اینکه گفته می شود لازمه اش فساد در جهان است در صورت اعتقاد به دو خالق است نه دو واجب الوجود به عبارت دیگر همان طوری که می گوییم خدا واجب الوجود است هستی نیز هست و در عرض همدیگر هستند فقط یکی بی اراده و دیگری با اراده هست و بر تمام جوانب صحیح زندگی کردن در هستی اشنا است و اسلام نیز از این منظر است
خلاصه اینکه دلایل نیازمند بودم زمین خورشیدماه اسمان / چزا هستی بدون خدا دوام ندارد
مشکل من این است که وقتی نظم های جهان را میینم تا می خواهم با خود بگویم عجب حکمتی دارد خدا یه چیزی به من می گوید شاید این خودش بوده راستیش من حلقه اتصال خودم و هستی را با خدا گم کردم
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۴, ۲۲:۵۹ #2
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۱, ۱۷:۳۵ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿انبیاء/۲۲﴾
اگر در آنها [=زمين و آسمان] جز خدا خدايانى [ديگر] وجود داشت قطعا [زمين و آسمان] تباه مىشد پس منزه استخدا پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند.
دليلى كه براى توحيد و نفى آلهه در آيه فوق ، آمده است ، در عين سادگى و روشنى ، يكى از براهين دقيق فلسفى در اين زمينه است كه دانشمندان از آن ، به عنوان ((برهان تمانع )) ياد مى كنند.
خلاصه اين برهان را چنين مى توان بيان كرد:
ما بدون شك نظام واحدى را در اين جهان حكمفرما مى بينيم ، نظامى كه در همه جهات هماهنگ است ، قوانينش ثابت و در آسمان و زمين جارى است ، برنامه هايش با هم منطبق ، و اجزايش متناسب است .
اين هماهنگى قوانين و نظامات آفرينش از اين حكايت مى كند كه از مبدء واحدى سرچشمه گرفته است چرا كه اگر مبدءها متعدد بود و اراده ها مختلف ، اين هماهنگى هرگز وجود نداشت و همان چيزى كه قرآن از آن تعبير به ((فساد)) مى كند در عالم به وضوح ديده مى شد.
ما اگر كمى اهل تحقيق و مطالعه باشيم ، از بررسى يك كتاب به خوبى مى توانيم بفهميم آن را يك نفر نوشته يا چند نفر؟ كتابى كه تاليف يك نفر است ، هماهنگى و انسجام مخصوص در ميان عبارات ، جمله بنديها، تعبيرات مختلف ، كنايات و اشارات ، عناوين و تيترها، طرز ورود و خروج در بحثها، خلاصه تمام قسمت هايش يكپارچه و همصدا است چرا كه زائيده يك فكر و تراوش يك قلم است .
اما اگر دو يا چند نفر - هر چند همه دانشمند باشند و صميمى و داراى روح همكارى نزديك - هر كدام تاليف بخشى از آن را بر عهده گيرد، باز در اعماق عبارات و الفاظ، طرز بحثها، آثار اين دوگانگى و چندگانگى نمايان است .
دليل آن هم روشن است ، زيرا دو نفر هر قدر همفكر و هم سليقه باشند بالاخره دو نفرند، اگر همه چيز آنها يكى بود، يك نفر مى شدند، بنابراين بطور قطع بايد تفاوتهائى داشته باشند تا بتوانند دو نفر باشند و اين تفاوت سرانجام كار خود را خواهد كرد، و اثرش را در نوشته هاى آنها خواهد گذاشت .
حال هر قدر اين كتاب ، بزرگتر و مفصلتر باشد و در موضوعات متنوعترى بحث كند زودتر اين ناهماهنگى احساس مى شود.
كتاب بزرگ عالم آفرينش كه عظمتش بقدرى است كه ما با تمام وجودمان در لابلاى عباراتش گم مى شويم ، نيز مشمول همين قانون است .
درست است كه ما حتى در تمام عمر نمى توانيم تمام اين كتاب را مطالعه كنيم اما با همين اندازه كه توفيق مطالعه نصيب ما و كل دانشمندان جهان شده است ، آنچنان هماهنگى دارد كه از وحدت مؤ لف به خوبى حكايت مى كند، ما هر چه اين كتاب عجيب را ورق مى زنيم در همه جا آثار يك نظم عالى و انسجام و هماهنگى غير قابل توصيف در ميان كلمات و سطور و صفحاتش نمايان است .
اگر در اداره اين جهان و نظامات آن ، اراده ها و مبدءهاى متعددى دخالت داشت اين هماهنگى امكانپذير نبود.
راستى چرا دانشمندان فضائى مى توانند سفينه هاى فضاپيما را با دقت كامل به فضا بفرستند، و قايق ماه نشين آن را دقيقا در همان محلى كه از نظر علمى پيش بينى كرده اند فرود آورند، سپس آنرا از آنجا حركت داده در محل پيش بينى شده در زمين پائين بياورند؟! آيا اين دقت محاسبات به خاطر اين نيست كه نظام حاكم بر كل هستى كه پايه محاسبات اين دانشمندان است دقيق و منسجم و هماهنگ است كه اگر يك ذره ناهماهنگى (از نظر زمان يكصدم ثانيه ) كم و زيادى در آن بود تمام محاسباتشان به هم مى خورد.
كوتاه سخن اينكه : اگر دو يا چند اراده در عالم حاكم بود، هر يك اقتضائى داشت و هر كدام اثر ديگرى را خنثى مى كرد و سرانجام جهان به فساد مى گرائيد.
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۱, ۱۷:۳۹ #4
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
در مورد استدلال گفته شده در پست قبل ممکن است این سوال مطرح شود که :
تعدد خدايان در صورتى منشا فساد در جهان مى شود كه آنها به مبارزه با يكديگر برخيزند، اما اگر قبول كنيم آنها افرادى حكيم و آگاهند، حتما با كمك هم جهان را اداره مى كنند.
پاسخ اين سؤ ال چندان پيچيده نيست ، حكيم بودن آنها، تعدد آنها را از بين نمى برد.
هنگامى كه بگوئيم آنها متعددند، مفهومش اين است كه از هر نظر يكى نيستند، چرا كه اگر از تمام جهات يكى بودند، يك خدا مى شدند، بنابراين هر جا تعدد است حتما تفاوتها و اختلافاتى وجود دارد، كه خواه ناخواه در اراده و عمل اثر مى گذارد و جهان هستى را به هرج و مرج و فساد مى كشاند. (دقت كنيد).
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۱, ۱۷:۴۷ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
هشام بن حكم از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده چنين مى خوانيم : كه امام ( عليه السلام ) در پاسخ مرد بى ايمانى كه سخن از تعدد خدايان مى گفت : فرمود: اين دو خدائى كه تو مى گوئى يا هر دو قديم و ازلى و نيرومندند و يا هر دو ضعيف و ناتوان ، يا يكى قوى و ديگرى ضعيف ؟
اگر هر دو قوى باشند چرا هر كدام ديگرى را كنار نمى زند و تدبير جهان را به تنهائى بر عهده نمى گيرد،
و اگر چنين گمان كنى كه يكى قوى و ديگری ضعيف است ، توحيد خدا را پذيرفته اى ، زيرا دومى ضعيف است و ناتوان ، بنابراين خدا نيست .
و اگر بگوئى آنها دو هستند، از دو حال خارج نيست ، يا از تمام جهات متفقند يا مختلف ، اما هنگامى كه ما آفرينش را منظم مى بينيم و كواكب آسمان هر كدام در مسير ويژه خود سير مى كنند و شب و روز با نظم خاصى جانشين يكديگر مى شوند و خورشيد و ماه هر يك ، برنامه ويژه خود را دارند، اين هماهنگى تدبير جهان و انسجام امورش دليل بر اين است كه مدبر يكى است .
از اين گذشته ، اگر ادعا كنى خداوند دو تا است لابد در ميان آنها بايد فاصله اى (امتيازى ) باشد تا دوگانگى درست شود، در اينجا آن فاصله (امتياز) خود موجود سومى ، ازلى خواهد بود، و به اين ترتيب خدايان ، سه مى شوند، و اگر بگوئى سه هستند، بايد ميان آنها دو فاصله (امتياز) باشند، در اين صورت بايد به پنج وجود قديم ازلى قائل شوى ، و به همين ترتيب ، عدد ، بالا مى رود و سر از بينهايت در مى آورد)).
تفسير نمونه جلد 13 صفحه 384-385
آغاز اين حديث ، اشاره به برهان تمانع است ، و ذيل آن اشاره به برهان ديگرى است ، كه آن ((برهان فرجه )) يا ((تفاوت ما به الاشتراك ، و ما به الامتياز)) مى گويند.
در حديث ديگرى مى خوانيم كه هشام بن حكم از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيد : ما الدليل على ان الله واحد؟ قال : اتصال التدبير و تمام الصنع ، كما قال الله عز و جل : لو كان فيهما الهة الا الله لفسدتا.
هشام مى گويد: عرض كردم چه دليلى بر يگانگى خدا وجود دارد؟
فرمود: پيوستگى و انسجام تدبير جهان ، و كامل بودن آفرينش ، آنگونه كه خداوند متعال فرموده : لو كان فيهما الهة الا الله لفسدتا (اگر در آسمان و زمين ، خدايانى جزاو بودند جهان به فساد كشانده مى شد).
تفسير نمونه جلد 13 صفحه 385-386
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری