جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: تفاوت آشکار در یک مسئله از دو عارف جدا
-
۱۳۸۷/۱۰/۰۱, ۰۲:۴۳ #1
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۷
- نوشته
- 7
- مورد تشکر
- 3 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تفاوت آشکار در یک مسئله از دو عارف جدا
چرا گاهی در بین عرفا در یک مسئله خاص که در کشف و شهود های خودشان ادعا می کنن آن را دیدند اختلاف وجود دارد مانند اختلاف در مورد مولوی که شیخ رجبعلی خیاط می گوید ایشان در عالم برزخ گرفتار هستند ولی حضرت آیت اله حسن زاده آملی نظری متفاوت دارند ؟ درست است که نباید به کشف و شهود دیگران به عنوان استدلال نگاه کرد ولی باعث شده تا من به به بخش عظیمی از عرفان موجود شک کنم و بگویم که این ها بدلیل غرق شدن در تفکرات خودشان یک سری صحنه های توهمی را میبینند که زایده فکر غرق شده انها هست که با تمرین به دست امده که البته این تفکر من خطر ناک است زیرا دیگر به هیچ چیز نمی شود اطمینان کرد حتی دیدن حضرتات معصومین علیهم السلام و غیره
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۶, ۰۰:۲۰ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
ببينيد دوست عزيز ؛
كسب و فهم معارف ماورائي براي افراد مختلف ، به يك شكل صورت نمي گيره. بنا به مقام وجودي و قربش نسبت به خدا ، به شكلي با عوالم بالا مرتبط ميشه.اين نكته در قرآن هم به طور كلّي اشاره شده ، مثلا به آيه ي زير از قرآن كريم دقّت بفرماييد :
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيدهكار
شوري /51
پس در آيه سه قسم كلي صحبت با خدا و ارتباط هاي معنوي معرّفي شده :
1. وحي
2. صحبت با واسطه
3. از طريق پيامبران
******************************************
البته اين تقسيم بندي كلّي است . تقسيم بندي جزئي تر آن در فلسفه و عرفان بيان ميشه.( كه البته اين قاعده ي دين ماست كه در احاديث ائمه اشاره كردند و تاكيد كه بر ماست كليات را بگوييم و بر شماست كه جزئيات را از آن كليات استخراج كنيد و اين در تمام علوم اسلامي از جمله فقه و اصول ؛ عرفان ، فلسفه و تفسير و غيره جاري است.) خود وحي مراتبي داره. و دريافت هاي پيامبر و ائمه ي معصومين جزو دسته ي اوّل محسوب ميشه كه چون بي واسطه است و حاوي برنامه ي هدايت بشر است ، هيچ اشتباه و خللي در آن راه نمي افته. پس مقوله ي بيانات معصومين جداست. ايشان براي همين كه هيچ خطايي از ايشان چه در گفتار و چه در رفتار سر نمي زند ، معصوم هستند. و دليل ارتباط بي واسطه ي ايشان با خداوند هم به بيان فلسفي اين است كه ايشان صادر اوّل با به عبارتي اولين مخلوق بي واسطه از ذات خداوند هستند و پس از معصومين همه ي موجودات به وساطت اين بزرگواران به وجود آمده اند.
قرآن و احاديث معصومين هم كه از پيام آور خداوند به ما رسيده جزو دسته ي سوم اشاره شده در آيات محسوب مي شود. يعني بيان خدا از طريق رسولش صورت گرفته و به ما رسيده.
حال مي ماند دسته ي دوم يعني تكلم با خدا يا به تعبيري ارتباط با عوالم بالا با حجاب و واسطه كه كشف و شهود هم به نظر در اين دسته قرار مي گيرند. براي توضيح كشف و شهود يك توضيح خيلي كوتاه ولي لازم و صرفا خبري از جهان شناسي الهي بايد عرض شود ولي هيچ دليل و اثباتي براي اينها اينجا نمي آورم ريا، چون اثبات اين مطالب به جلسات آموزش فلسفه نيازمند است آنهم با كسب مقدمات و جلساتي مستمر. و اما توضيح :
(لطفا توضيح ذيل را با دقّت و كامل و با حوصله بخوانيد ، خيلي مهم است.)
ببينيد يكي از موضوعات مهم بحث شده در مكاتب فلسفي و هم عرفاني ، بحث جهان شناسي است . اينكه اين عالم كه از خداوند شروع شده و انبياء و اولياء و فرشتگان و ابرار و غيره تا انسان و اجنه و ديگر موجودات چه سلسله مراتب و چه طبقات وجودي را داراست . خوب نظرات با كمي تفاوت تقريبا به كليات مشتركي اشاره دارد . گرچه به طور كلي جهان شناسي مشائي و جهان شناسي اشراقي و جهان شناسي صدرايي متفاوت و هر كدام از مكتب قبلي ، كامل تر است ؛ ولي همه در يك سري كليات توافق و بعضي هم رفته رفته اصلاح و كامل شده.
ببينيد مراتب وجودي از جهت مقام (نه از جهت مكان) به اين ترتيب است :
ذات احديت - عالم جبروت - عالم عقل - عالم مثال - عالم مادّه
(( اين تقريبا آخرين نظر و مي شود گفت صحيح ترين نظر است علامه طباطبايي بيا كرده اند. اين تقسيمات هم البته كاملا منطبق با حقيقت و كاملا جزيي نيست ، ولي مبيّن كليات است. ولي بعضي در اين ترتيب علاوه بر اينها به عالم مثل افلاطوني هم اشاره داشتند كه البته به نظر علامه طباطبايي قبول نداشتند.))
خوب معلوم است كه از اين سو كه ذات خداوندي كه منشاء تمام موجودات است و والا ترين مقام وجودي شروع تا به پست ترين عالم يعني عالم ناسوت يا همان عالم ماديات ميرسه. حالا وقتي فردي شروع به بندگي حقيقي و انجام واجبات و ترك محرمات و عرفان و سلوك به معني صحيح قرآني و شرعي مي كنه ، در واقع مقام تنزل يافته اش را از ناسوت ارتقاع ميده تا به ذات خداوند نزديك بشه . هر چه بيش تر حركت كنه و بندگي كنه ، مقرّب تر ميشه. و به خدا نزديك تر ميشه. براي همين عده اي از عرفا مقامشان در حد عالم مثال ، عده اي عقل و عده اي از خواص كه واقعا مقامات عجيبي دارند به مراتبي از عالم جبروت مي رسند. اين عوالم كه گفتم خودشون تقسيم بندي دارند ها . مثلا عالم مثال يا ملكوت خودش تقسيم ميشه به ملكوت عليا و ملكوت سفلي . يا عالم جبروت خودش مراتبي داره كه بالاترين مرتبه اش مقام صادر اول هست كه مختص ائمه ي اطهار است و بس. حالا فرد از لحظه اي كه شروع به حركت مي كنه به خاطر ارتقاء مقام ، اتفاقات و مسائلي رو شهود مي كنه. ولي نكته اينجاست كه هر چه مقامش ارتقا پيدا كنه ، شهوداتش دقيق تر و صحيح تر و واضح تر ميشه. حالا وقتي هنوز در ابتداي مسير هست ، شياطين و اجنه ي خبيث مي توانند در شهودات فرد تاثير بگذارند و او را در شهوداتش به اشتباه بيندازند. براي گفته اند كه كسي كه وارد اين طريق ميشه يا بايد استاد به مقصد رسيده داشته باشه كه در صحت شهودات و صحت حركتش كمكش كنه و يا اين علوم كتابي رو دقيق ياد بگيره تا با تطبيق شهوداتش به قرآن و علوم عقلي به صحت يا كذب اون ها پي ببره. براي همين فردي كه مقامش بالاتر باشه ، شهوداتش دقيق تره .تا فرد به يك جايي ميرسه كه خطا نمي كنه در شهودات ان شا الله . اونم مقام فناء في الله هست. يعني ارتباط مستقيم با ائمه ي اطهار و ارتباط با يك واسطه (منظور ائمه ي اطهار هستند يا همون صادر اول) با خداوند. چون به مقام ائمه ي اطهار كسي نمي رسه. براي همين در آيه كه دسته ي دوم را گفته با حجاب ، منظور از حجاب ، واسطه است . ما هميشه با واسطه با خداوند مرتبطيم . براي همين ممكنه بعضي عرفا در شهوداتشون اشتباه برداشت كرده باشند يا درست شهودات را فهم نكرده باشند و اشتباه برداشت كرده باشند. در بالاترين مرتبه كه كم تر كسي در اثر بندگي و رعايت شرع و عمل به دستورات قرآن به اون مي رسه اين هست كه فرد فقط با يك واسطه يعني ائمه ي اطهار با خداوند مرتبط است.
براي همين اينكه عارفي در شهوداتش اشتباه كنه يا اشتباه برداشت كنه يا نه ،در انتقالش اون حقايق را با عبارات زبان دنيوي نتواند درست بيان كند ، محتمل است. در بيان معصومين هم كه هيچ شكي نيست ، چون در اثر ارتباط بي واسطه با خداوند حال ميشه. و دسته ي سوم حاصل دسته ي اول است . يعني خود معصوم با وحي يا ارتباط بي واسطه كلام خداوند را دريافت و به طور صحيح و كامل به ما منتقل مي كند كه مي شود ارسال رسل.
در ضمن چون توضيحات بالا را عرض كردم باز لازم است تاكيد كنم تنها راه مطمئن و صحيح براي حركت به سوي خدا و سير و سلوك كردن و عرفان ، بندگي خداست و انجام دستورات شرع و انجام دستورات اخلاقي كه در قرآن آمده و تفكّر .(و همين راه ها و دستوراتي كه علمايي مثل علامه طباطبايي و آيت الله بهجت داده اند.) راه هاي ديگر يا غير شرعي است يا انسان را مطمئمنا و كامل به مقصد نمي رساند و نبايد طرف آنها رفت.
موفق و سربلند باشيد.
******************************************
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسّكين بولاية اميرالمومنين
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
ویرایش توسط طارق : ۱۳۸۷/۱۲/۲۶ در ساعت ۰۰:۳۵
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۶, ۰۱:۵۱ #3
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام من با نظر جناب طارق كاملا موافقم از جواب خوب به جا وسنجيدشون ممنونم.
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۶, ۱۰:۲۸ #4
من با نظر جناب رجبعلی خیاط موافقم.
چون سخن ایشون رو اقای دولابی هم تایید می کنن که می گویند:روزی برای خرید کتاب مولانا رفتم.
شب در عالم رویا فردی گفت که بهتر این کتاب ها را نخوانی.
مولانا بزرگترین عیبش این بوده که عاشقی انسانی شد و نخواست از اون به خدا پی ببره بلکه فقط به خدای شمس پی برد.
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۶, ۱۵:۴۳ #5
سلام دوست عزیز
از توضیحات اموزنده تون سپاسگزارم
حال بگویید قدم اول را چگونه برداریم؟ غیر از انجام واجبات دیگر چه کنیم ؟مرشد وراه بلد را چگونه انتخاب کنیم؟
باتشکر
-
-
۱۳۸۷/۱۲/۲۶, ۱۹:۴۷ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
*******************************
1. در مورد جناب مولوي :
يك نكته كه بايد به آن توجّه داشته باشيم اينكه افراد الهي دو دسته اند .دسته ي خود به تقرب خدا و مقامات الهي رسيده اند و افراد نوراني هستند و بايد از حضورشان و وجودشان بهره ي معنوي برد . ولي اين دسته از عرفا كه معمولا تحصيلات ديني هم نداشته اند ، قابل تبعيّت و تقليد و پيروي در مسائل علمي و حتي در بحث هايي از عرفان و اخلاق نيستند . تنها نظرات آن دسته از بزرگان قابل تبعيّت و تقليد است كه ضمن مقامات الهي ، تحصيلات ديني به معني همين كتاب و دفتر ي خودمان داشته باشند. اين سخني است كه خود بزرگان هم تاكيد كرده اند. الان در مورد مولوي اگر واقعا آقاي دولابي هم چنين سخني گفته باشند( كه البته سندش بايد ذكر شود و تحقيق گردد.) جالب است مي بينيد كه دو نفري كه چنين گفته اند هر دو يعني هم شيخ رجبعلي خياط و هم آقاي دولابي جزو عرفايي هستند كه تحصيلات رسمي ديني نداشته اند. و لذا به دليلي كه در پست قبل ذكر شد ، تشخيص صحت شهودات و درك صحيح از آنها به علوم ديني نياز دارد .
اين را هم بگويم اينها از مقرّبان درگاه الهي بوده اند و امثال ما بايد سال ها خاك پاي اين اولياء خدا را طوطياي چشممان كنيم. ولي قاعده اين است . حال از آن طرف افرادي كه هم عارف واصل و هم عالم مجتهد و محصل علوم ديني بوده اند ، مثل آيت الله قاضي طباطبايي ، علامه طباطبايي ، امام خميني ، آيت الله محمد حسن الهي طباطبايي (برادر علامه) ، علامه حسن زاده ، شهيد مطهري ، آيت الله شهيد بهشتي ، حضرت آيت الله خامنه اي ، آيت الله جوادي آملي ، آيت الله مصباح يزدي ، آيت الله امجد و آيت الله فاطمي نيا و بسياري ديگر از بزرگان چگونه مهر تاييد بر كارنامه ي عمل جناب مولوي ، اين شاعر عارف واصل والا مقام زده اند .گفته شده آيت الله قاضي كه شايد كم تر كسي در مقامات عرفاني به پاي ايشان برسد ، در تشيّع مولوي شك نداشته اند . در مورد مقام حضرت علي ، شهيد مطهري فرموده اند كسي مثل مولوي نتوانسته حقيقت امر را منتقل كند . ما چه مي دانيم كه مولوي كيست ؟ البته بله اشكالاتي در مورد ملوي طرح مي كنند .مثلا مي روند از ميان تقريبا صد و پنجاه هزار بيت شايد هم بيشتر از اشعار مولوي ، جمعا حدود دويست ، سيصد بيت پيدا مي كنند كه مثلا مدح ابوبكر را گفته . بدون اينكه شرايط خفقان زمان مولوي كه تشخيص تشيع فرد و كشتنش چيزي طول نمي كشيده را بدانند و مطالعه كنند كه امر خود اهل بيت (ع) بوده براي حفظ جان تقيّه كنيد و از صد و پنجاه هزار بيت چشم پوشيده و به دويست بيت تمسّك مي كنند. نمي دانم تا به حال اشعاري كه مستقيم و غير مستقيم مولوي در مدح حضرت علي و ائمه گفته ديده ايد يا خير. او در غزليات شمس شعري دارد كه نام تك تك ائمه را آورده مدح مي كند تا خود حضرت حجّت (عج) . آن شعر معروف الله ، مولانا علي .خدا يا ما معترفيم كه مولاي ما علي است به امر تو . يا شعر ( اي پس از سوء القضا ، حسن القضاء ) اين غير مستقيم در مورد بحث خلافت هاست كه به حضرت امام علي مي گويد اي كسي كه بهترين قضا بودي بعد از بدترين قضا . ما چهع مي دانيم مولوي كيست؟ ما چه مي دانيم منظور او از شمس آيا فقط محدود در يك انساني بنام شمس بوده يا نه شمس را كه نمونه ي يك انسان الهي بوده نمادي گرفته و نشاني و وليي از خداي يكتا . مولوي محدود در عشق دنيوي شده ؟ انساني كه يك مطلب عميق و طولاني فكري ، فلسفي ، عرفاني ، اخلاقي را در نهايت لطافت و هنر در چند بيت مطرح كرده؟ يك فرد مقيّد و فهيم . بايد مطالعه كنيم ، بعد نظر دهيم . مثلا مي گويند سماع يعني نوعي رقص و مولوي مي رقصيده . اين رقص معني تحريف شده ي امروزي سماع است . سماع را ما چه ميدانيم كه چيست ؟ آيت الله امجد مي فرمودند كه سماع در عرفان يعني شنيدن آهنگ هاي باطن . عالم آهنگ است. حال فرق از كجاست تا به كجا. تحقيق كنيم وبعد بگوييم . من نمي دانم شهود و تحقيق و تاييد اين همه از مراجع و علما و بزرگان را بايد قبول كرد يا شهود دو عارف بزرگوار و نوراني كه البته تحصيلات ديني نداشته اند. (در ضمن جمله شرطيه است كه اگر واقعا چنين گفته باشند.)
*********************************************
2. و امّا در مورد سوال شما جناب پاكي ؛
ببينيد اگر انسان در هر لحظه وظيفه اش را درست انجام دهد ، پله هاي بعدي را خداوند برايش روشن مي كند. اين از اين مطلب . و امّا اينكه استاد را چگونه بيابيم قبلا در جواب دوستي اين را عرض كرده ام لطفا توضيح بنده در تاپيك زير را مطالعه بفرماييد.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=5459
و البتّه اگر واقعا طالب حركت جدي به سوي خداوند هستيد علاوه بر انجام واجبات و ترك محرّمات ، به آدرس زير تشريف ببريد و نامه ي علامه طباطبايي در پاسخ يك جوان را مطالعه بفرماييد . اين نامه دستوراتش عمومي است . ولي نامه ي دومش كه بعدا به جوان مي نويسند ديگر مختص اوست . ولي يان نامه را اگر واقعا شروع به عمل كنيد بعيد است نتيجه نگيريد .ان شاء الله
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=41401
اگر عامل باشيد اين دستور العمل علامه طباطبايي كافي است براي رسيدن به والاترين مقام ها. اگر بيست روز طبق گفته ي علامه و حالا نه صرفا بيست روز مدتي عمل كرديد و نكته اي پيش آمد چون علامه الان نيستند ، به بنده پيغام بزنيد تا معرفي كنم تا خدمت شاگردان برجسته ي عارف واصل ايشان بفرماييد . ان شا الله موفق باشيد.
************************************
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسّكين بولاية اميرالمومنين
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری