جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: برخي سکوتها از هر تشويش اذهاني بدتر است
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۴, ۱۴:۰۸ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 223
- مورد تشکر
- 402 پست
- حضور
- 32 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
برخي سکوتها از هر تشويش اذهاني بدتر است
با سلام
محمد مطهري، در گفتوگو با «تابناک» با انتقاد از برخي سياستها و عملکردها گفت: اگر پيش از پيروزي انقلاب از ما ميپرسيدند که «در زمان جمهوري اسلامي اگر کسي پس از يک سال تلاش بيحاصل براي اجراي عدالت، فرياد دادخواهي و «يا للمسلمين» سر دهد مسئولان چه خواهند کرد؟»، فکر ميکنم اکثريت قريب به اتفاق ما ميگفتيم که اگر چنين اتفاقي بيفتد همه از روحاني و غير روحاني به خروش خواهند آمد و تلويزيون تا به نتيجه رسيدن دادخواهي، مردم را در جريان قرار خواهد داد. اما امروز به چه نقطهاي رسيدهايم؟ نامه استمداد خانواده دکتر زهرا بني يعقوب ـ يک خانم پزشک جوان (دختر يک پاسدار و از زندانيان سياسي پيش از انقلاب) که در پارکي در همدان دستگير شده و دو روز بعد در بازداشتگاه جان داد ـ را حتما خواندهايد. حتي اگر نصف آن نامه هم راست باشد، واقعا واي به حال ما. (فريادهاي شهيد مطهري در آخرين روزهاي حيات در پاي تلفن خطاب به دادستان وقت انقلاب هنوز در گوشم است که مبادا در جريان تعيين مجازات مقامات رژيم طاغوت ظلمي صورت گيرد).
محمد مطهري، آخرين فرزند شهيد آيت الله مطهري، تنها فرزند استاد است كه همچون پدر راه يادگيري علوم ديني را برگزيده و البته جز به کار علمي نپرداخته است. برخي معتقدند علاوه بر كسوت روحانيت، شباهتهاي ديگري نيز به پدر دارد. اما قطعا يكي از ميراثهاي او از پدرش را بايد دردمندي و دغدغه او نسبت به جامعه و اقدام در اين زمينه دانست. او با درك برخي معضلات دردناك جامعه تلاش ميكند تا از بطن فرهنگ اسلامي راه حلهاي فراموش شده را يادآوري كند.
او ميگويد از همان کودکي قصد ورود به كسوت روحانيت داشته، هرچند سالها پس از شهادت پدر، پي نوشت پدر را بر نامه عذرخواهي خود – كه وقتي از ترس معلم كلاس اول دبستان به مدرسه نرفته به او نوشته - ميبيند كه آرزو كرده او نيز روحاني شود.
گرچه حجت الاسلام محمد مطهري ـ که علاوه بر تحصيلات حوزوي داراي مدرک مهندسي برق از دانشگاه شريف، کارشناسي ارشد فلسفه از دانشکده ادبيات دانشگاه تهران و دکتراي فلسفه دين از دانشگاه تورنتوي کاناداست ـ همواره از مصاحبه و ظاهر شدن در رسانهها گريزان بوده است، اما اشتياق بينندگان تابناك پس از چند ماه همراهي مباحث او در نقد پارهاي سياستها در کشور و نيز رفتار اجتماعي ايرانيان با بيش از 330 هزار بازديد از سيزده مقاله او در اين سايت، وي را متقاعد كرد تا براي اولين بار در گفتوگويي با اين سايت به شرح دغدغههاي خود بپردازد. مقالات اول تا هشتم وي در نقد رفتار مسئولان و مابقي در نقد رفتار اجتماعي ايرانيان است.
وي در معرفي خود ميگويد: نامم محمد است. اين را از اين جهت ميگويم که بعضي از خوانندگان هنوز من را با برادرم (علي آقا) که نماينده مجلس است اشتباه ميگيرند. هفتمين و آخرين فرزند شهيد مطهري هستم. هنگام شهادت پدر سيزده ساله و کلاس دوم راهنمايي بودم. درسهاي حوزوي را به طور جدي بعد از ديپلم در سال 63 آغاز کردم و در سال 73 به کسوت روحانيت درآمدم و فقط به کار علمي اشتغال داشته و دارم.
وي درباره انگيزه خود از نوشتن مقالات اجتماعي سايت «تابناک» گفت: انگيزه من در بخش نقد رفتار مسئولان با انگيزهام در بخش رفتار اجتماعي متفاوت بود. در بخش نقد برخي سياستها در کشور، راستش را بخواهيد نه براي مردم اينها را نوشتم و نه خالصانه براي خدا؛ بلکه از ترس عذاب آخرت سکوت را جايز ندانستم.
مطهري با اشاره به آنچه در بازداشتگاه همدان براي دکتر زهرا بني يعقوب اتفاق افتاد گفت: تقريبا همه افرادي کهتريبوني در اختيار دارند راحتترين راه را انتخاب ميکنند: «سکوت». اما اين در واقع از سختترين راههاست. شما قرآن که ميخوانيد، ميبينيد خيلي از عتابها و مجازاتها نه به خاطر عمل کردنها بلکه به خاطر عمل نکردنها و واکنش نشان ندادنهاست. در زيارت هم صحبت از «سمعت بذلک فرضيت به» شده است. (شنيدند و به آن راضي بودند يعني عکس العملي نشان ندادند).
وي افزود: بعضي فکر ميکنند «تشويش اذهان» فقط به اين معناست كه يک نفر سخنان تندي عليه مسئولان مطرح کند و دستاوردهاي انقلاب را زير سؤال ببرد. در عصر اينترنت و ماهواره، آنقدر حرف نامربوط به گوشها آشناست که با سخنان هتاکانه، غير منصفانه و بي مبنا، ذهن کمتر کسي مشوش ميشود. آنچه بارزترين مصداق تشويش اذهان است، «سکوت» کساني است که نبايد در مورد اينگونه وقايع سکوت کنند و اين منحصر به مقامات قضايي نيست. البته از نظر حقوقي اين سکوتها تشويش اذهان به حساب نميآيد ولي از نظر کارکرد و تأثير منفي بر مردم صدبار از هر تشويش اذهان ديگري بدتر است. اين سکوتها در حقيقت غوغاهايي است که خيلي براي مردم معنا دارد.
مطهري اضافه کرد: طبق فرمايش امام حسين (ع) اين ظلم است – نگفتهاند يک مورد يا صد مورد - که يک حکومت را از پاي در ميآورد، کاري که از کفر هم برنمي آيد. همان طور که رهبر انقلاب به تازگي اشاره کردند اين نظام آسان به دست نيامده است. پس هر فرد، نهاد، دسته و سازماني که براي انقلاب زحمت بيشتري کشيده، در مقابل بي عدالتي بايد بلندتر و بيشتر فرياد بزند و اين امر، بسياري از قهر کردهها با انقلاب را به آغوش آن باز خواهد گرداند. به نظر من اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» انجام ميشود سقوط نکند گمان نميکنم هيچ عامل ديگري بتواند روزي خداي ناکرده اين نظام را از بين ببرد. ظاهرا بعضي «حفظ نظام» را با «حفظ موقعيت خود در نظام» اشتباه گرفتهاند. اين بدترين توهين به يک نظام مردمي است که بگوييم اجراي عدالت در يک پرونده خاص باعث تضعيف آن نظام ميشود.
وي تأکيد کرد: اصولا هر جا بوي ظلم ولو در موارد نادر استشمام شود همه امور مثبت ديگر هر قدر بزرگ هم باشند تحت الشعاع قرار ميگيرند. فرض کنيد من بگويم و شما هم باور کنيد که شهيد مطهري چند بار به چند انسان بيگناه سيلي زده بود. همين امر به ظاهر کوچک و گذرا، خيل عظيم خوانندگان آثار شهيد را از آثار ايشان دور ميکند. هر چقدر هم که از علم و تقوي و هزاران خدمت و ميليونها برکت كتابهاي ايشان گفته شود وجهه ايشان اصلاح نخواهد شد. وقتي ميگوييم ظلم ويرانگر است فرقي نميکند مظلوم که باشد؛ در مکتب ما حتي در برخورد با قاتل امير المؤمنين(ع) که «اشقي الاشقياء» است بر رعايت عدالت تأکيد شده است*. وي تـأكيد كرد: البته انگيزه من فقط مربوط به جان انسانها نبود، مسائل ديگري هم بود. مثلا وقتي - به گفته رئيس اداره آگاهي - آمار گزارشات تعرض به بانوان در سال 86 افزايش يافته اما صدايي از کسي بلند نميشود چه بايد کرد؟
مطهري در بخش ديگري از اين مصاحبه در مورد بحث رفتار اجتماعي ايرانيان يادآور شد: در مورد رفتار ما ايرانيان، عليرغم بسياري ويژگيهاي خوب و گاهي منحصر به فرد، هر کس کمي دقت کند ميفهمد که وقتي در صفهاي شلوغ مرتب دعوا ميشود، پيچيدن با خودرو جلوي ديگري زرنگي محسوب ميشود، کسي به خاطر نداشتن مو مورد تمسخر قرار ميگيرد يا بانوان هنگام رانندگي تحقير ميشوند حتما يک يا چند اشکال فرهنگي وجود دارد. طرح مکرر دغدغه هايم با آقاي لاريجاني در زمان رياستشان در صدا و سيما در مورد ضرورت پرداختن به رفتار اجتماعي در تلويزيون، باعث شد که ايشان تهيه کنندهاي را به من معرفي کند. من طراحي برنامهاي را به عهده گرفتم که حدود دوازده سال پيش به نام «ما و ما» از تلويزيون پخش شد.
وي بازخوردهاي دريافت شده از خوانندگان مقالات را بسيار مثبت دانست و گفت: من در انتخاب نظرات درج شده در سايت که غالبا حدود بيست درصد کل نظرات بود نقشي نداشتم ولي تمام نظرات درج شده و نشده را که براي من فرستاده ميشد به دقت ميخواندم. جالب اين بود که افراد با گرايشهاي متضاد از قشرهاي گوناگون در دغدغههاي اين مقالات اظهار همدلي ميکردند.
البته گاهي با خواندن بعضي نظرات متأثر ميشدم چون احساس ميکردم که گويي برخي از مردم خود را بي پناه احساس ميکنند و پناهي براي مطرح کردن درد دلهايشان پيدا کردهاند. مخصوصا در مورد مقاله دوم که درباره تعرض به بانوان بود جريانات وحشتناکي از آنچه براي عزيزانشان اتفاق افتاده بود برايم ارسال کردند. چندين بار در اين مدت من به شدت تحت تأثير قرار گرفتم. در مورد مقاله آخر «ايرانيان و خلوت اينترنتي» هم ايميلهاي بسيار تأثير گذاري دريافت کردم و بر پاکي برخي جوانان غبطه خوردم. برخي با خواندن اين مقاله مطالبي را که بوي گناه اينترنتي ميداد از وبلاگهايشان برداشته بودند.
او در اين گفتوگو مجموع سيزده مقاله خود را چنين خلاصه کرد: نکته مبنايي اين بود که حل بسياري از مشکلات کشور بدون اصلاح نظام اطلاع رساني ناممکن است. بگذاريد يک مثال بزنم. برخي افراد با اينکه موبايل پيشرفتهاي در اختيار دارند، ميگويند ما فقط بلديم با آن شماره بگيريم و به تماسها پاسخ دهيم. اما از يک موبايل چندين کار ديگر هم بر ميآيد: هم دوربين است و هم ضبط صوت، وسيله تماس با اينترنت، ساعت زنگ دار، تقويم، وسيله دريافت و ارسال پيامک، دفترچه تلفن، دفترچه يادداشت، چراغ قوه و وسيلهاي براي دريافت، ارسال، ضبط و مشاهده فيلم. متاسفانه استفاده از رسانه ملي در کشور ما چيزي شبيه به استفاده نوع اول است. اين مقالات تلاشي بود براي بيان برخي کارکردهاي فراموش شده نظام اطلاع رساني در اموري مثل تأمين امنيت مردم، رساندن صداي مظلومان به مسئولان، آگاه ساختن مستمر جامعه از آمار دقيق نابسامانيها، معرفي کارگزاران متخلف و ارتقاي رفتار اجتماعي. چنانکه چند بار تأکيد کردم تنها به نيمه خالي ليوان نظر داشتم.
در اين گفتوگو فرزند استاد مطهري به پرسشهاي ديگري چون علت انتخاب سايت «تابناك» براي طرح اين دغدغهها، برخي تلاشهاي نافرجام وي براي عملي ساختن چند پيشنهاد، ريشه تسامح در مبارزه با تخلفات، نقش تجربه حضور وي در غرب در طرح دغدغههاي اجتماعي و ... پاسخ داده است.
منبع
http://tabnak.ir/pages/?cid=30302
متن کامل
http://www.tabnak.ir/pages/?cid=30301
* ایکاش فقط به همین یک جمله عمل میشد در این جامعه اسلامی ولی دریغ
لطفا کمی تفکر کنیدحتی برای هر خط ان
ویرایش توسط oomiidd : ۱۳۸۷/۰۹/۰۴ در ساعت ۱۴:۱۰
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۹/۰۴, ۱۶:۳۰ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 223
- مورد تشکر
- 402 پست
- حضور
- 32 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
فکر کنم سایت مشکلی داره چون من این مطلب رو امروز 23 دسامبر ارسال کردم ولی تاریخ اون 24 نوامبر درج شده
در گذر از جادهء زندگي آموختم :
ــ كه، ميتوان به رفتن ادامه داد خيلي بعد از آنكه تصور كني ديگر نميتواني .
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری