-
۱۳۸۶/۰۸/۱۶, ۲۱:۵۰ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
خطرات تفسير به راي
تفسير به راي يکي از خطرناکترين برنامه ها در مورد قرآن مجيد است که در روايات اسلامي،يکي از گناهان کبيره شمرده شده،و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار است،در حديث آمده است که خداوند ميفرمايد:«ما آمن بي من فسر برايه کلامي1»،آن کس که سخن مرا به ميل خود (و بر طبق هواي نفس خويش) تفسير کند به من ايمان
نياورده است. بديهي است اگر ايمان صحيحي داشت کلام خدا را آنچنان که هست ميپذيرفت نه آن گونه که مطابق ميل اوست.
در بسياري از کتب معروف (از جمله صحيح ترمذي و نسايي و ابي داود) اين حديث از پيامبر اکرم (ص) نقل شده است: « من قال في القرآن برايه او بما لا يعلم فليتبوء مقعده من النار2»،کسي که قرآن را به ميل خويش تفسير کند يا ناآگاهانه چيزي درباره آن بگويد بايد آماده شود که در جايگاه خويش در دوزخ قرار گيرد.
منظور از تفسير به راي آن است،قرآن را مطابق تمايلات و عقيده شخصي يا گروهي خويش معني کند،و بر آن تطبيق نمايد،بي آن که قرينه و شاهدي بر آن باشد،چنين کسي در واقع تابع قرآن نيست،بلکه ميخواهد قرآن را تابع خويش گرداند،و اگر ايمان کاملي به قرآن داشت هرگز چنين نميکرد. به يقين اگر باب«تفسير به راي»در قرآن گشوده شود،قرآن مجيد به کلّي از اعتبار خواهد افتاد،و هر کس آن را مطابق ميل خويش معني ميکند و هر عقيده باطلي را بر قرآن تطبيق مينمايد.
بنابراين تفسير به راي يعني تفسير قرآن بر خلاف موازين علم لغت و ادبيات عرب و فهم اهل زبان و تطبيق دادن آن بر پندارها و خيالات باطل و تمايلات شخصي و گروهي،موجب تحريف معنوي قرآن است.
تفسير به راي شاخه هاي متعددي دارد،از جمله برخورد گزينشي به آيات قرآن است،به اين معني که انسان مثلا در بحث«شفاعت»و«توحيد»و«امامت »و غير آن،تنها به سراغ آياتي برود که در مسير پيشداوريهاي اوست،و آيات ديگري را که با افکار او هماهنگ نيست،و ميتواند مفسر آيات ديگر باشد،ناديده بگيرد،و يا بي اعتنا از کنار آن به سادگي بگذرد.
1- وسايل،جلد 18،صفحه 28،حديث 22.
2-کتاب مباحث في علوم القرآن،نوشته مناع الخليل القطان از دانشمندان معروف رياض،صفحه 304.
منبع : http://oloomequran.parsiblog.com/318678.htm
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۴:۲۵ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
الفاظ قرآن را بايد بر همان مفاهيم عرفى و لغوى آن حمل كرد،مگر اين كه قرينهاى از عقل يا نقل،در درون يا بيرون آيات وجود داشته باشد كه دلالتبر معانى ديگرى كند، (ولى از تكيه كردن بر قرائن مشكوك بايد پرهيز كرد،و آيات قرآن را با حدس و گمان تفسيرننمودتا گرفتارتفسير به رأي نشد) .
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۱۲, ۲۱:۰۴ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
آيت الله جوادي آملي ميفرمايد: كلام هيچ متكلمي را نميتوان به رأي خود تفسير و سپس آن را به متكلمش اسناد داد و در اين جهت نيز فرقي بين كلام ديني و غيرديني نيست، گرچه تفسير به رأي متون ديني با خطر عقوبت الهي همراه است.
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۸, ۱۰:۵۰ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 974
- مورد تشکر
- 1,077 پست
- حضور
- 1 روز 6 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
درود بر askari110
1. فرموده اید که " به يقين اگر باب«تفسير به راي»در قرآن گشوده شود،قرآن مجيد به کلّي از اعتبار خواهد افتاد،و هر کس آن را مطابق ميل خويش معني ميکند و هر عقيده باطلي را بر قرآن تطبيق مينمايد."
در طول اعصار و قرون باب تفسیر به رای باز بوده است ولی قران به هیچ وجه از اعتبار نیفتاده است ، به اصطلاح قران بیدی نیست که از این بادها بلرزد. فوقش این است که یکی آمده و نظر قبلی را با دلیل و منطق بی اعتبار ساخته است نه کلام الله را.
2. معیارهای چندی برای تمییز تفسیر به رای آورده اید ، از جمله : برخورد گزینشی با آیات قران و غیره. اگر امکان داشته باشد برای کسب آگاهی از مجموعه این معیارها منبعی معرفی فرمایید و یا خودتان بنویسید تا بتوان با این معیارها به سراغ تفاسیر رفت ومشخص کرد که کدام تفسیر به رای است.
3. ضمنا جایگزین تفسیر به رای چیست ؟ یعنی معیارهای تفسیر مورد قبول کدام است؟
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۹, ۰۶:۰۱ #5
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 2,042
- مورد تشکر
- 4,148 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام و عرض ادب
معیارهای تفسیر معتبر عبارتند از:
1 . مفسر دارای شرایط آن تفسیر را بیان كند:
یعنی فردی متخصص در علم تفسیر میتواند نظر دهد، كه مراد هر آیه قرآن چیست. همانطور كه در جهان امروز بیان هر غیرمتخصص در یك رشته علمی را نمیپذیرند، و حتی در بعضی موارد جرم محسوب میشود (مثل این كه شخصی كه پزشك نیست اگر اقدام به معالجه و یا عمل جراحی بنماید مجرم است، اگر چه اتفاقاً عمل او منجر به بهبودی بیمار شود) اما شرایط مفسر را در مبحث آینده ذكر میكنیم.
2 . پیروی از روش صحیح در تفسیر قرآن:
چون روشهای تفسیری گاهی ناقص و گاهی كامل است و بعضی روشها صحیح و موجب كشف مراد آیه است و بعضی روشها نادرست و حتی موجب انحراف در تفسیر قرآن است (مثل تفسیر به رأی) كه این موضوع را در مبحث روشهای تفسیر مورد بررسی كامل قرار خواهیم داد. پس یك تفسیر وقتی معتبر است، كه از كانال صحیح گذشته و با روش صحیح استخراج شده باشد و به دست ما برسد.
3 . رعایت عناصر مطلوب در تفسیر:
چنانچه در نتیجهگیری از معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر بیان كردیم؛ تفسیر مطلوب باید دارای این عناصر باشد:
الف) كشف و پردهبرداری از ابهام یك لفظ یا آیه بكند.
ب) مقاصد كلام وگوینده آن را واضح نماید.
ج) تفسیر بیان است پس قرائت قرآن یا علم تجوید و صحیح خوانی قرآن و ترجمه كلمه به كلمه قرآن (تحتاللفظی) و حتی تدبر و تفكر در آیات كریم (فهم قرآن)، تفسیر محسوب نمیشود، چون هیچكدام بیان نیستند پس لازم است كه فهم ما از آیات قرآن (كه كشف از مقاصد آن میكند) به صورت نوشتار یا گفتار درآید تا تفسیر بر آن اطلاق شود.
نكته:
عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار دادهاند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره میكنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند.
4 . تفسیر قرآن نباید منافات با سنت قطعی
(خبر متواتر یا خبر واحد محفوف به قرائن) داشته باشد، چون پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ مبین قرآن هستند.
در مورد این شرط علماء تفسیر تعبیرات مختلفی دارند، كه برای نمونه چند عبارت از آنها میآوریم:
مرحوم شیخ طوسی(ره) (وفات 460 ه.ق) میفرماید: «واعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن التفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و ان القول فیه بالرأی لایجوز.[1]
بدان كه طبق ظاهر روایات كه اصحاب (از پیامبر و ائمه) نقل كردهاند، تفسیر قرآن جایز نیست، مگر به وسیله روایات صحیح از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و از ائمه ـ علیهم السلام ـ كه قول آنها حجت است مثل قول پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و گفتار در مورد قرآن طبق نظر شخصی جایز نیست.
دركلام شیخ طبرسی در مجمعالبیان كلمه نص صریح دارد[2] (لایجوز الا بالاثر الصحیح و النص الصریح) و همین مطلب را صاحب قاموس القرآن تأكید میكند، بعد از آنكه فرمود تفسیر به معنی ایضاح و تبیین است گوید: «تفسیر قرآن نیز از این معنی است كه مراد خدا را بیان و روشن میكند، و آن اگر مبتنی بر قرآن و سنت قطعی باشد یعنی قرآن را با قرآن و حدیث مقطوع تفسیر كند درست و صحیح است»[3]
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۹, ۰۶:۰۱ #6
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 2,042
- مورد تشکر
- 4,148 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نكات:
اولاً آیا خبری كه قرآن را تفسیر میكند میتواند واحد صحیح باشد، كما این كه ظاهر كلام تبیان و مجمع همین است، یا حتماً باید قطعی (متواتر یا محفوف به قرائن باشد) این مطلب مورد نزاع و بحث است كه بعداً متعرض آن خواهیم شد[4] ثانیاً بحث مهم در اینجا این است كه آیا كدام یك از این دو جمله صحیح است؟
الف) تفسیر قرآن باید موافق روایات معتبر باشد.
ب) تفسیر قرآن نباید مخالف روایات معتبر باشد.
ظاهر كلام مرحوم شیخ طوسی در تبیان و شیخ طبرسی در مجمع[5] (كه عین كلام تبیان را آورده است) همان جمله اول (الف) است چنانچه میگوید: «و اعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن تفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ.[6] لكن با تأمل در كلام ایشان ظاهر میشود، كه منظور آنها ردّ تفسیر به رأی بوده است لذا در ذیل كلام میفرماید: «بل ینبغی أن یرجع الی الادله الصحیحه اما العقلیه او الشرعیه من اجماع علیه او نقل متواتر به عمن یجب اتباع قوله...»[7]
پس در نظر ایشان منبع تفسیر مختص به روایت نیست تا بگوئیم تفسیر قرآن حتماً باید موافق روایات معتبر باشد بلكه قرآن نباید مخالف روایت معتبر قطعی باشد هر چند روایات در كنار عقل و... از منابع تفسیر است.
5 . تفسیر قرآن بدون پیشداوری (و پیشفرضهای غیرضروری)
: در تفسیر هر كلامی احتیاج به پیشفرضهای ضروری است كه غالباً كسی به آنها توجهی ندارد، مثل اینكه «این كلام گوینده عاقل بوده است و از گفته خود هدفی داشته است و ظهور آن حجت است مگر آن كه قرینهای بر خلاف آن آورده شود».[8]
لكن بعضی پیشفرضها هستند كه ممكن است در معنی اثر گذارد، در حالی كه گوینده سخن با توجه به اصاله الظهور (فهم عرفی از الفاظ و تركیبهای زبان رایج) سخن گوید، ولی ممكن است مفسر آن را بدون هیچگونه قرینهای یه یك معنی كه موافق پیشفرضهای خاص اوست تفسیر كند.
لذا در شرایط مفسر بیان شد كه مفسر باید افكار و عقاید شخصی و تمایلات خود را بر معنی كلام تحمیل نكند؛ به عبارت دیگر نباید كلام دیگران برخواسته خود تطبیق كند، زیرا این تفسیر به رأی است كه شرعاً حرام است و در نظر عقلاء هم مذموم است، لذا تفسیری معتبر است كه با ظهور و نصوص كلام گوینده هماهنگ باشد (مگر آن كه بوسیله یك قرینه قطعی یا روایت قطعی، معنی خلاف ظاهری را به گوینده نسبت دهند.) و اگر یك مفسر اعتقادات مذهبی خاص خود و یا نظریهای علمی كه مورد پسند اوست را بر آیهای تحمیل كند، و سعی در تطبیق آنها (بدون شاهد و موافقت ظاهر لفظ بماید) این تفسیر معتبر نخواهد بود.[9]
6. تفسیر یك آیه نباید مخالف با آیات دیگر قرآن باشد؛
در این مورد لازم است كلمه مخالف را توضیح دهیم كه منظور چیست؟
الف. مخالف گاهی به معنای ناهماهنگ میآید كه با اصل مطلب قابل جمع عرفی است مثلاً یك معنی خاص با یك معنی عام با هم مخالف هستند، لكن قابل جمع عرفی هستند به این صورت كه عام را با خاص تخصیص بزنیم (و تقلید نیز چنین است).
مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند، همه مریضها نباید روزه بگیرند...
جمع این دو جمله ناسازگار و مخالف به این است كه بگوئیم: همه انسانهای غیر مریض باید روزه بگیرند.
ب. مخالف گاهی بمعنی متناقض و متضاد میآید كه دو جمله طوری با هم مخالف باشند كه قابل جمع عرفی نباشد، در این صورت ناچاریم یكی را قبول و دیگری را رد كنیم چون از لحاظ منطقی در دو جمله متناقض، صدق یكی مستلزم كذب دیگری است.
مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند ـ همه انسانها نباید روزه بگیرند.
اكنون آنچه در عنوان مخالف قرآن ملحوظ است همان معنی دوم (متناقض) است و الا تخصیص آیات قرآن با همدیگر یك امر طبیعی است كه در همه زبانهای دنیا رایج است و لذا در روایات زیادی وارد شده كه حتی اگر روایتی مخالف قرآن بود آن را قبول نكنید (و یترك ما خالف حكمه حكم الكتاب و السنه).
و اگر حال روایات اینگونه باشد حال تفسیر روشن است كه آنچه مخالف نصوص و ظواهر قرآن است مخدوش است. و اعتبار ندارد چون تفسیر قرآن نمیتواند ناقض و تكذیب كننده خود قرآن باشد.
7. تفسیر قرآن نباید مخالف حكم قطعی عقل باشد.
چون پیامبران حجت ظاهری و عقل حجت باطنی است پس اگر عقل انسان یك حكم قطعی داد كه تمام عقلاء آن را بپذیرند شرع هم آن را میپذیرد و از همین روست كه میگویند: كلما حكم به العقل حكم به الشرع (هر چه را عقل به آن حكم كند دین هم آن حكم را میكند) البته بالعكس این قاعده هم صحیح است چون هر چه را شارع مقدس حكم میكند، عقل هم حكم میكند (البته در مورد این قاعده معانی دیگری هم شده است) لكن گاهی عقل انسان نمیتواند آن مطلب را درك كند، چون عقل انسان در حال رشد و تحول است و ممكن است با پیشرفت علوم بشری آن را دریابد، و لذا بسیاری از دستورات بهداشتی اسلام و قرآن با گذشت زمان مورد قبول همه دانشمندان علم پزشكی قرار گرفت با این كه در محیط جاهلیت عرب كه این احكام در آن عصر نازل شد عقل انسان آن روزگار از درك آنها عاجز بود.
پس تفسير قرآن نميتواند نتيجهاي بدهد كه مخالف حكم قطعي عقل باشد، چون خداوند حكيم و عاقل است و شخص عاقل حكم خلاف عقل نميدهد.
تذكر اين مطلب لازم است كه حكم مخالف عقل با حكم مخالف علم فرق ميكند، چون علوم انسان و خصوصاً علوم تجربي بر اساس نظريات و تئوريهايي استوار است كه ممكن است با گذشت زمان متحول شود يا از اعتبار ساقط شود، پس حكم قطعي عقل را به دنبال ندارد، و لذا اشكالي ندارد كه يك كلام قرآني با يك مطلب علمي رايج سازگار نباشد، و تجربه هم در طول اعصار قرون گذشته ثابت كرده است كه بسياري از نظريات علمي كه ما آنها را قطعي و غيرقابل تزلزل فرض ميكنيم ب كشفيات جديد دانشمندان از اعتبار ساقط ميشود.
براي نمونه قرآن در چهار ده قرن قبل سخن از حركت خورشيد ميكند (و الشمس تجري لمستقر لها[10]... خورشيد در جريان است با به محل استقرار خود برسد.)
و لكن علوم كيهانشناسي در دوره بطلميوسي خورشيد را متحرك ميدانستند و سپس از كپلر و كپرنيك از قرن هفدهم ميلادي به بعد آن را ثابت و زمين را متحرك فرض بعد ميكردند.. لكن با كشفيات جديد هر دو را متحرك ميدانند ولي قرآن يك حقيقت ثابت را بيان ميكند، و بر آن نظر با استواري ميايستد و اين است كه ميگوييم اسلام حكم مخالف عقل ندارد و اگر ظاهر آيهاي با مطلب علمي ناسازگار بود دليل مخالفت علم و دين نيست. بلكه اين عقل و علم بشر است كه هنوز رشد كافي و نهايي را نكرده است تا همه حقايق طبيعت و معارف الهي را درك كند.
8 . تفسير قرآن بايد براساس منابع صحيح تفسير باشد.
يعني تفسيري معتبر است كه براساس دليل عقلي يا نقلي معتبر و يا آيات محكم خود قرآن بيان شود، والا اگر تفسير بر اساس نظر شخصي و بدون مراجعه به منابع معتبر باشد آن تفسير به رأي است كه در روايات مذموم شناخته شده و از آن نهي شده است. (منابع صحيح و معتبر تفسير و نيز روش تفسير به رأي را بعداً بررسي خواهيم كرد).
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۹, ۰۶:۰۲ #7
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 2,042
- مورد تشکر
- 4,148 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پی نوشتها
[1] . تفسیر تبیان، ج اول، ص 4.
[2] . مجمع البیان، ج اول، ص 13.
[3] . قاموس قرآن، ج 5، ماده فسر، ص 175، نوشته سیدعلیاكبر قرشی.
[4] . در مبحث منابع تفسیر، منبع سوم مفصل بحث خواهیم كرد.
[5] . تفسیر مجمعالبیان، ج اول، ص 13.
[6] . مقدمه تفسیر تبیان، شیخ طوسی(ره)، ص 4، ج اول.
[7] . مقدمه تفسیر تبیان شیخ طوسی(ره)، ج اول، ص 4.
[8] . به علاوه تفسیر قرآن با فرض وحی بودن قرآن و قابل تفسیر و فهم بودن آن ممكن است.
[9] . برای توضیح بیشتر به كتابهای تفسیر آیات مشكله ص 293 و مبانی و روشهای تفسری ص 209 مراجعه شود.
[10] . سوره يس، آيه 38.
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۹, ۱۴:۵۹ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 974
- مورد تشکر
- 1,077 پست
- حضور
- 1 روز 6 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
درود بر جناب پاسخگوی مباحث اخلاقی
اگر بخواهیم گام به گام پیش برویم تفسیر مورد قبول که در نقطه مقابل تفسیر به رای است باید دارای ویژگیهای به شرح زیر باشد :
1. مفسر باید مسلط به زبان عربی و به ویژه زبان عربی کلاسیک یعنی زبان عربی رایج در عصر نزول قران باشد.
این ویژگی یکی از الزامات و بایدهای تفسیر قران است و اصلا قابل تصور نیست که کسی که به زبان عربی مسلط نباشد قران را تفسیر کند. به عنوان مثال کسی که به زبان ایرانی تسلط ندارد چگونه می تواند اشعار حافظ را تفسیر نماید؟ پس این ویژگی مشترک میان تفسیرهای قابل قبول و تفسیرهای به رای است. آیا شما مفسری را سراغ دارید که به زبان عربی مسلط نباشد و قران را تفسیر کرده باشد. البته منظورم تفسیر کل قران است. با این حال ما برخی از این مفسران را متهم می کنیم که بخشی از قران را تفسیر به رای کرده اند.
منظورم این است که همه تفسیرهای موجود به رای هستند و اصلا نمی توانند به رای نباشند. ادامه دارد . . .
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۵/۰۹, ۲۲:۴۵ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 974
- مورد تشکر
- 1,077 پست
- حضور
- 1 روز 6 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
2. اگر زبان اول ( mother tongue ) یا دوم ( second language )مفسر عربی نباشد و یا به عبارت دیگر زبان عربی برای مفسر زبانی خارجی ( Foreign Language )باشد در اینصورت مفسر باید علاوه بر تسلط به زبان عربی با اصول و روش و نظریه های مختلف در خصوص ترجمه متون از زبان مبدا به زبان مقصد و همچنین مفاهیم بنیادین زبانشناسی آشنایی کافی و وافی داشته باشد.
3. به علت اینکه مفسران قران به یکی از زیرشاخه های اسلام از جمله شیعه و سنی وابسته اند از آنها انتظار نمی رود که به هنگام تفسیر قران این باورها را به دور بریزند جون انتظاری عبث است ولی این انتظار از آنها می رود که قران را مقدم بر باورهای فرقه ای خود بدانند چرا که کلام تحریف نشده الله است ولی باورهای فرقه ای بر پایه احادیثی است که الله ضمانت نفرموده اند که آنها را هم همانند قران حفظ خواهند فرمود.
4. مفسر باید به این حقیقت اشراف داشته باشد که هیچ دو واژه کاملا مترادف در قران وجود ندارد ولی برخی واژه ها در قران هست که دارای بیش از یک معنا و مفهوم هستند.
5. مفسر باید به این حقیقت باور داشته باشد که کلیه واژه های قرانی با دقتی فرابشری انتخاب شده اند چرا که الله آن را نازل فرموده اند.
6. مفسر هنگامی که واژه ای و یا آیه ای و یا موضوعی را تفسیر می کند باید در کل قران موارد تکرار شده این واژه و یا آیه و یا موضوع را مورد ملاحظه قرار دهد و به گونه ای آن را تفسیر نماید که هیچ تناقضی باهم نداشته باشند.
7. اگر مفسری دارای ویژگیهای فوق باشد در اینصورت پس از مطالعه نظرات پیشینیان در موردی خاص اگر مخالف این نظریات بود اول آنها را نقد و دلایل مخالفت خود را بیان و سپس نظر خود را اعلام می نماید و در پایان می نویسد : " والله اعلم" یعنی این که این نظر من است و احتمال دارد درست نباشد.
8. پس نتیجه می گیریم که همه تفاسیر موجود نظرات و آرای مفسران را منعکس می نمایند و به عبارت دیگر به رای هستند که طبیعی است ولی آنچه مهم است درست یا نادرستی این تفسیرها و میزان صداقت و حق گرایی و پوشیده نگاه نداشتن حقایق است.
9. بتابر این سخن در خصوص تفاسیر قابل قبول و غیرقابل قبول و معیارهای تمییز میان این دو تفسیر است.
10 . البته معیارهای دیگری نیز وجود دارد که ذکر آنها باعث تخصصی شدن بحث می شود.
-
تشکر
-
۱۳۹۰/۰۲/۱۲, ۱۵:۵۵ #10
ما اول باید ببینیم قران را میفهمیم . . .
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری