جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: تا حالا تپه نورالشهدا (کولکچال)رفتین. چی گفتین؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    352
    مورد تشکر
    756 پست
    حضور
    15 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    8
    آپلود
    0
    گالری
    0

    تا حالا تپه نورالشهدا (کولکچال)رفتین. چی گفتین؟




    بنام نامی هستی بخش

    باز دلم گرفت اومدم بالای کوه، کنار عزیزان. آخه می گم شما چرا باید اینجا باشید. کسی که گمنام شد باید هر جا خواستند ببرندش. چه چشم به راههایی هنوز اشک می ریزند.... هنوز هم آواز حقیقت عشق در گوشم می پیچد که از کودکی زمزمه می کردند: گفتند تنها این مردان خدا بودند که به عشق خدا رسیدند مردانی که رفتن را بر ماندن ترجیح دادند و برای همیشه ی تاریخ جاودانه شدند. گفتند عشق یعنی از خود گذشتن و به خدا رسیدن، بی تعلق رَستَن... در زمان ما تنها شهیدان بودند که عشق را مفهومی جاودانه دادند. ما هم پی عشق دویدیم تا سهمی از بودن را نصیب وجود خویش کرده باشیم، کودک دلم عطش دیدن داشت نه بهشت می خواست و نه جهنم، فقط خود خدا را می خواست؛ ولی رفتن در این مسیر پر سنگلاخ، ایمان او را هم به شبهه انداخت. آیا عشق وجود دارد؟! پس چرا شهیدان ناله ها را نصیب ماندگان کردند، ... گریه ها را نصیب مادران کرد و کودک دل من به درد آمد از این همه سال گریه و درد و رنج،... از خدا خواستم حقیقت را نشان دهد تا کودک بی تاب دلم آرام گیرد. کودک از درد ناله های مادر بی تاب است. گفتند پاسخت را از جنگ مانده ها بپرس که شهیدان را دیده اند و راه عروجشان را، در این جنگل پر وحشت، قدمها به اشتیاق این عزیزان می دوید. گفتند هر یک از این عزیزان عشقی در دل نهان دارند که دستانت خالی نخواهد ماند. رفتم مرغانی در قفس، هر کدام پرپر زدن بی حاصل نصیبشان بود از درد و هر روز شاهد رجعت مرغی از قفس... رفتم ولی کاش نمی رفتم و یا ...؟!!! کودک دلم در بزرگ شدنش چه ها می کشید هر روز در خود فرو غلطیده و ساکت، که چرا زخم دل این عزیزان چون زخم دل مادر مرحم نداشت. رو به خدا فریاد زد، ای خدا هستی؟! یا که بر دل ما غریبی؟! عشق خدا کجاست؟ شهیدی که می رود و خواهری را اسیر هجرش می کند و زخمها بر دل عزیزانش.
    من این زندگی را نمی خواهم که قرصها مرحم زخم مادر شد. اصلا برای چه این عزیزان رفتند که جامعه بتازد به ایمانها؛ عصیان زیر پلاس خیابانها چه می گوید؛ چرا زیور دنیا زینت زشتیها می شود؛ پس اگر این زشتی نیست مرزها چه مفهومی دارد؛ ...صداقت و پاکی را کجا می توان یافت؟ ...
    کجاست حقیقت؟ حقیقت زیبایی واقعی را کجا می توان یافت. کجاست زندگی؟ و چرا اکنون تکرار افسانه ها را بر ما زمزمه می کنند...جوانی ما را هم به ستم می کشد نامردیهای زمان... و چه کسی لایق زیستن با جوانی ماست که هدیه ی صداقت و پاکی اش کنیم و چه حضوری، حضور باوقار ما را به دعا می طلبد تا لطف الهی شده بر دستانشان نازل آییم. در این دنیای پر غوغا، اعتبار آینه ها شکسته است. در این هجر افسانه ها، گُنگی آینه ها، شرم را به فنا داده است.. درد از وجود که باید بودن را مفهومی روشن از عشق الهی کرد در این دنیای رنگارنگ صورتها...
    ای خدا! عشق خودت را، فقط عشق خودت را توان شناختن در این سیر هستی پر آشوب بر قلب من ده!

    یارب
    ای خدا با تو سخن می گویم:
    ***
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو .... شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
    ***

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    813
    مورد تشکر
    2,274 پست
    حضور
    1 روز 37 دقیقه
    دریافت
    165
    آپلود
    14
    گالری
    6



    به نام خدا
    تا حالا به تپه نور الشهدا نرفتم ولي هر وقت سر مزار شهداي گمنام شهرم مي رم بهشون مي گم
    سلام ، شهداي گمنام دلم براتون تنگ شده . براي ما زميني ها هم دعا كنيد . تا صداشون مي زنم غم از دلم پر مي زنه و مي ره .
    ياد همشون بخير . براي شادي روح مطهرشان


  4. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    352
    مورد تشکر
    756 پست
    حضور
    15 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    8
    آپلود
    0
    گالری
    0



    گمنامی را ما خود دیکته کردیم و خود گمنامیم.
    عزیزان چشم به راه این به ظاهر گمنامان را دریابیم و از چشم انتظاری برهانیم.

    تا حالا تپه نورالشهدا (کولکچال)رفتین. چی گفتین؟
    ویرایش توسط تاری : ۱۳۸۷/۱۰/۱۴ در ساعت ۱۰:۴۵
    یارب
    ای خدا با تو سخن می گویم:
    ***
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو .... شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
    ***

  5. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    352
    مورد تشکر
    756 پست
    حضور
    15 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    8
    آپلود
    0
    گالری
    0



    تقدیم به همه تون

    تا حالا تپه نورالشهدا (کولکچال)رفتین. چی گفتین؟

    ویرایش توسط تاری : ۱۳۸۷/۱۰/۱۲ در ساعت ۲۲:۰۸
    یارب
    ای خدا با تو سخن می گویم:
    ***
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو .... شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
    ***

  6. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    352
    مورد تشکر
    756 پست
    حضور
    15 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    8
    آپلود
    0
    گالری
    0



    زندگی دو طرفه نیست که برگشتی داشته باشد پس تفکر کنیم به عنوان بنده ی خدا خوب باشیم.
    خوبی را دلیل بر چیست فقط عبادات یا در میان مردم چگونه باشیم.

    خود ما هم گمنامیم، اگر اعمالمان را به ریا آلوده نکنیم.
    ما هم گمنامیم، اگر آشفته بازاری نگنیم....


    تا حالا تپه نورالشهدا (کولکچال)رفتین. چی گفتین؟
    یارب
    ای خدا با تو سخن می گویم:
    ***
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو .... شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
    ***

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود