-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۱۴ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۵
- نوشته
- 742
- مورد تشکر
- 1,784 پست
- حضور
- 9 روز 5 ساعت 34 دقیقه
- دریافت
- 21
- آپلود
- 0
- گالری
-
119
دانستنی های قرآن
در این بخش سعی داریم اطلاعات و آماری كه به قرآن مرتبط است , در دسترس كاربران عزیز قرار دهیم
امیدواریم كه بتوانیم با این كار خدمتی در راه قرآن انجام داده باشیم
-
تشکرها 7
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۱۶ #2
نام های پیامبران درقرآن1
1. آدم؛ اين كلمه عبري و غير منصرف است و به معناي خاك سرخ مي¬باشد. اصل آن «آدام» بوده كه براي تعريب الف وسط آن حذف شده است. 25 بار در قرآن تكرار شده است. وي نخستين انسان از نسل كنوني است؛ از اين روي او را ابوالبشر مي¬نامند و نخستين پيغمبر است.
2. ادريس؛ اين كلمه غير عربي است؛ از اين روي غير منصرف مي¬باشد. دو بار در قرآن آمده است. ميان شيث (جانشين آدم) و او چهار نسل فاصله است.
3. نوح؛ اين كلمه عربي است. چون بسيار گريه مي¬كرده به او نوح گفته¬اند. 43 بار در قرآن تكرار شده است. عمرش از همه پيامبران بيش¬تر بوده و دوران نبوت او 950 سال بوده است؛ از اين روي به او شيخ الانبيا لقب داده¬اند.
4. هود؛ اين كلمه عربي است. وي پس از نوح – با چند واسطه – آمده است. وي در سرزمين احقاف و ميان قوم عاد زندگي مي¬كرد. در تورات به نام «عابر» خوانده شده است. اين كلمه ده بار در قرآن آمده كه سه مورد آن به معناي يهودي است.
5. صالح؛ اين كلمه عربي است و وي از پيامبران عرب مي¬باشد. وي در سرزمين حجر (ميان شام و حجاز) مبعوث شد. معجزه او شتري بود كه از درون كوه بيرون آمد كه او را پي¬كردند و دچار عذاب صيحه آسماني شدند. اين كلمه 43 بار در قرآن تكرار شده است كه در7 مورد حضرت صالح مراد است.
6. ابراهيم؛ اين كلمه غير عربي و سرياني است و به معناي پدر مهربان مي¬باشد. وي از پيامبران اواالوالعزم مي¬باشد كه داراي كتاب و شريعت است. وي در شهر بابل در عراق به دنيا آمد و به پيامبري رسيد و در دوره جواني بت¬ها را شكست و نمرود دستور داد او را در آتش افكنند كه خداي متعال آتش را بر او گلستان كرد. اين كلمه 68 بار در قرآن تكرار شده است.
7. اسماعيل؛ اين كلمه غير عربي است و در زبان عبري «اسما» و «ئيل» به معناي بشنو، خدا بوده است. وي فرزند بزرگ ابراهيم است و مادرش هاجر مي¬باشد كه در نوجواني ابراهيم او را به قربانگاه برد. اين كلمه 12بار در قرآن تكرار شده است كه در آيه 54 سوره مريم اختلاف است كه منظور از اسماعيل كيست.
ادامه دارد...
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۱۸ #3
نام های پیامبران درقرآن2
8.اسماعيل بن حزقيل؛ طبق روايات و نظر بخشي از تفاسير، اسماعيل در آيه 54 سوره مريم اسماعيل بن حزقيل است كه او را اسماعيل صادق الوعد لقب داده¬اند. در روايتي كه از امام صادق عليه السلام نقل شده مي¬فرمايد: اين اسماعيل، اسماعيل بن ابراهيم نيست. او پيامبري از پيامبران است.
9.اسحاق؛ اين كلمه عربي نيست و غير منصرف مي¬باشد. وي فرزند دوم ابراهيم است كه مادرش ساره مي¬باشد. اين كلمه 15 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
10.لوط؛ ظاهراً اين كلمه عربي است. وي در زمان حضرت ابراهيم مي¬زيست و با آن حضرت خويشاوند بود. وي پيامبر مردم شهر سدوم بود. مردم اين شهر به جهت عمل زشت هم¬جنس¬بازي دچار زلزله شديد شده و نابود گشتند. اين كلمه 27 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
11.يعقوب؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است و غير منصرف مي¬باشد. وي فرزند اسحاق است. لقب وي «اسرائيل» است كه به معناي عبد خدا مي¬باشد. (اسرا = عبد و ئيل = خدا) كلمه يعقوب 16 بار در قرآن تكرار شده و كلمه اسرائيل 43 بار در قرآن تكرار شده است.
12.يوسف؛ اين كلمه عبري است. يعقوب دوازده پسر داشت كه يوسف زيباترين و محبوب¬ترين آنان بود. داستان زندگي او به صورت يكپارچه در سوره يوسف آمده است. كلمه يوسف 24 بار در قرآن تكرار شده است.
13.ايوب؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است و غير منصرف مي¬باشد. خداي متعال براي امتحان او را سال¬ها به مرضي مزمن دچار كرد و او صبر و مقاومت كرد؛ از اين روي صبر ايوب ضرب المثل شده است. كلمه ايوب 4 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
14.شعيب؛ ظاهراً اين كلمه عربي است. وي در شهر مدين (شهري در كنار درياي سرخ) زندگي مي¬كرد. كلمه شعيب 11 بار در قرآن كريم آمده است.
15.موسي؛ اين كلمه معرب «موشه» (از آب كشيده شده) در زبان عبري است. وي از پيامبران الواالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني است و نام كتاب وي تورات مي¬باشد. يه پيروان وي يهودي مي¬گويند. داستان زندگي موسي و بني¬اسرائيل در سوره¬ها و آيه¬هاي متعددي آمده است، مانند سوره بقره، اعراف، طه، قصص، شعراء و... نام پدر موسي عمران و نام مادرش يوكابد است. كلمه موسي135 بار در قرآن كريم تكرار شده است.ادامه دارد....
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۱۹ #4
نام های پیامبران درقرآن3
16.هارون؛ اين كلمه عبري و به معناي محبوب است و غير منصرف مي¬باشد. وي برادر موسي است و در كنار او بود و موسي از خدا خواست كه او را وزيرش قراردهد و خدا درخواست او را اجابت كرد و او را در نبوت شريك موسي قرارداد؛ از اين روي هر دو با هم به سوي فرعون رفتند. كلمه هارون 20 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
17.الياس؛ اين كلمه عبراني است و تعريب شده است. در قرآن كريم دو بار اين كلمه آمده است و زندگاني او توضيح نداده است. گفته¬اند كه او همانند خضر هم¬اكنون زنده است.
18.يسع؛ ظاهراً اين كلمه عبري و معرب ايشاع است. اين كلمه در قرآن كريم دو بار تكرار شده است.
19.ذوالكفل؛ اين كلمه عربي است و غير منصرف مي¬باشد و دو بار در قرآن كريم آمده است. چون سرپرستي بازماندگان يسع را برعهده گرفت او را به ذاالكفل لقب دادند.
20.داود؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً عبري است. در چند جاي قرآن كريم به داستان زندگي داود اشاره شده كه از آن موارد داستان جنگ جالوت و طالوت است كه جالوت به دست داود كشته شد. (سوره بقره، آيه¬246-251) اين كلمه 16 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
21.سليمان؛ اين كلمه غير عربي و معرب شلومه و غير منصرف است. و فرزند داود است. وي علاوه بر مقام نبوت داراي مقام پادشاهي هم بود و زبان حيوانات را مي¬فهميد و باد و جنيان مسخر او بودند و تخت او به وسيله باد حركت مي¬كرد. اين كلمه 17 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
22.يونس؛ اين كلمه غير عربي و ظاهراً از يوناني ايونس گرفته شده است و غير منصرف مي¬باشد. قرآن كريم او را «ذا النون» و «صاحب الحوت» لقب داده است. وي در نينوا مبعوث گرديد. از اعجايب زندگي او اين است كه پس از اين¬كه قومش را نفرين به عذاب كرد و از ميان قومش به سوي دريا فراركرد و بر كشتي سوار شد طبق قرعه به سوي نهنگ پرتاب شد و او را بلعيد و در شكم آن زنده ماند و بر اثر ذكر «لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين» خداي متعال او را نجات داد و اگر اين ذكر را نگفته بود تا روز قيامت در شكم نهنگ زندان بود. اين كلمه بار در قرآن كريم تكرار شده است.
ادامه دارد...
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۰ #5
نام های پیامبران در قرآن 4
23.زكريا؛ اين كلمه معرب و اصل آن عبري است. وي كه از متوليان بيت¬المقدس بود طبق قرعه سرپرستي مريم، مادر عيسي را بر عهده گرفت. وي مأموران حكومت جبار به درون درختي مخفي شد كه مأموران درخت را با اره دو نيم كردند. اين كلمه 7 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
24.يحيي؛ اين كلمه هم مي¬تواند عربي باشد، برگرفته از واژه حيات و مي¬تواند عبري باشد (معرب يوحنّا) وي پسر زكريا است و با عيسي پسر خاله مي¬باشند. وي شباهت¬هايي به امام حسين عليه السلام دارد، از آن جمله كه در شش ماهگي به دنيا آمد و به دست حاكم عياشي سر از تنش جدا شد. اين كلمه 5 بار در قرآن كريم آمده است.
25.عُزَير؛ اين كلمه معرب عزرا است. يك¬بار در قرآن كريم سوره توبه آيه 30 آمده است و مفسران گفته¬اند آن شخصي كه آيه 259 سوره بقره مي¬گويد كه خداي متعال او را صد سال ميراند و سپس زنده كرد، عزير است.
26.عيسي؛ اين كلمه معرب كلمه «ايشوع» در زبان عبري است و به معناي مرد بزرگ و مبارك است. وي از پيامبران اولواالعزم است و كتاب او تورات مي¬باشد. به پيروان وي مسيحي مي¬گويند. مادر وي مريم از چهار زن بزرگ بهشتي است كه بدون شوهر و با تمثل فرشته الهي (جبرئيل) برابر او باردار شد و در مدتي كوتاه عيسي را به دنيا آورد. و عيسي در گاهواره به سخن آمد و خود را عبدالله، پيامبر و صاحب كتاب معرفي كرد. يهوديان مخالف او مي¬خواستند او را به دار بياويزد، ولي خداي بزرگ او را نجات داد و فردي مشابه او را به دار آويختند. اين كلمه 25 بار در قرآن كريم تكرار شده است.
27.محمد؛ اين كلمه عربي و به معناي ستوده است. و از پيامبران اواالعزم و صاحب شريعت اسلام و كتاب آسماني او قرآن است. وي آخرين پيامبر الهي و پس از او پيامبري نخواهد آمد و هر كس پس از ايشان ادعاي پيامبري كند دروغگو است. اين كلمه 4 بار در قرآن كريم آمده است و يك¬بار به عنوان «احمد» از او يادشده است.
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۳ #6
نام های فرشتگان در قرآن
1. جبريل؛ اين كلمه در زبان عبري «گبريل» به معناي قهرمان و مرد خدا است. وي از فرشتگان بزرگ الهي است كه نام او سه بار در قرآن كريم آمده است. (بقره، آيه98 و99 و تحريم، آيه4) البته در آيه¬هايي هم بي¬آن¬كه به صراحت نام او را ذكر كند به او اشاره دارد؛ مانند: تكوير، آيه19؛ مريم، آيه17. در فارسي جبرئيل نوشته مي¬شود. وي فرشته وحي است كه آيات قرآن را بر پيامبر اكرم صلي الله و عليه و آله را مي¬آورد.
2. ميكال؛ اين كلمه غير عربي و غير منصرف است. اين كلمه يك¬بار در قرآن كريم (بقره، آيه99) آمده است و به صورت ميكائيل و ميكاييل نيز تلفظ مي¬شود. و فرشته روزي است.
3. رَعْد؛ برخي گفته¬اند كلمه رعد در آيه «وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَهُمْ يُجادِلُونَ فِي اللهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ» نام فرشته¬اي است كه مأمور ابرهاست و ابرها را به مكان¬هايي كه بايد باران در آن¬جا ببارد هدايت مي¬كند؛ ولي با توجه به اين¬كه تسبيح خداي سبحان عمومي است و همه مخلوقات خدا را تسبيح مي¬كنند كلمه رعد در اين آيه صدايي است كه از برخورد ابرها توليد مي¬شود.
4. قعيد؛ اين كلمه عربي است و يك¬بار در قرآن كريم آمده است. «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ» گفته¬اند مراد از قعيد در اين آيه فرشته¬اي است كه گناهان انسان¬ها را مي¬نويسد. برخي ديگر گفته¬اند كلمه قعيد در اين آيه صفت است نه اسم و وصف فرشتگاني است كه موكل انسان¬ها هستند.
5. مالك؛ نام فرشته¬اي كه گماشته بر جهنم است و به اذن خداي متعال داخل و خارج كردن جهنميان به دست اوست در سوره زخرف آيه77 در اين باره مي¬فرمايد:«وَنادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ»
6. روح؛ اين كلمه 25 بار در قرآن كريم تكرار شده است كه مراد از آن، فرشته و غير فرشته است. مانند اين آيه¬ها: «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِينُ» «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِكَةُ صَفًّا»
در روايتي كه از امام صادق عليه السلام نقل كرده¬اند آن حضرت مي¬فرمايد: روح فرشته¬اي است بزرگ¬تر از جبرئيل و ميكائيل. در روايتي از ابن عباس نقل كرده¬اند كه منظور از روح فرشته بزرگي از فرشتگان است.
7. سكينه؛ چون در قرآن كريم آمده خدا سكينه را نازل كرد؛ برخي گفته¬اند او از فرشتگان الهي است؛ ولي اين¬گونه نيست و به معناي لغوي آن است.
8. هاروت؛ 9. ماروت؛ اين دو كلمه در آيه102 سوره بقره آمده است (وَما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَمارُوتَ) اين¬ها دو فرشته¬اي هستند كه خداي متعال به شهر بابل فرستاد كه به مردم شهر مطالبي آموختند و مردم از آن آموخته¬ها در راه ناصحصح استفاده كردند.
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۵ #7
نام های مردم در قرآن 1
1.زيد؛ وي پسرخوانده رسول خدا بود كه در جنگ موته به شهادت رسيد. نام وي در سوره احزاب آيه 37 آمده است.
2. عمران؛ اين كلمه سه بار در قرآن آمده است (سوره آل¬عمران، آيه33و35 و سوره تحريم، آيه12) كه مراد پدر حضرت مريم است. نام پدر حضرت موسي هم عمران است كه در قرآن كريم ذكر نشده است. برخي احتمال داده¬اند كه وي پيامبر بوده است.
3. تُبّع؛ اين كلمه در دو آيه آمده است. (دخان، آيه37 و ق، آيه14) وي پيش از اسلام مي¬زيسته است. از برخي كلمات استفاده مي¬شود كه وي از شاهان قبيله حمير بوده كه در يمن پادشاهي مي¬كرده است و به جهت كثرت پيروانش او را «تُبّع» گفته¬اند؛ ولي ظاهراً واژه تبع لقب پادشاهاني بوده كه در دوران جاهليت در يمن حكومت مي¬كردند.
4. لقمان؛ اين كلمه دو بار در قرآن كريم در سوره لقمان آمده است. وي مردي حكيم، عالم و عابد بود كه خداي متعال به او عنايت داشته، توفيقاتي را نصيبش كرده بود؛ ولي پيامبر نبود.
5. جالوت؛ اين كلمه 3¬ بار در قرآن كريم (بقره، آيه250، 251 و252) آمده و غير منصرف است. وي يكي از پادشاهان ستمگر ميان بني¬اسرائيل است كه در جنگي كه به فرماندهي طالوت با صورت گرفت به دست داود كشته شد.
6. طالوت؛ اين كلمه 2 بار در قرآن كريم (بقره، آيه248 و250) آمده و غير منصرف است. وي به دست پيامبري پس از حضرت موسي، به فرماندهي براي مبارزه با سپاه جالوت برگزيده شد و در نبرد پيروز شد. داستان طالوت و جالوت در سوره بقره آيه247-252 آمده است.
7. قارون؛ اين كلمه غير عربي و غير منصرف است و در چهار آيه قرآن كريم(قصص، آيه76، 79؛ عنكبوت، آيه39؛ غافر، آيه24) آمده است. از قرآن كريم استفاده مي¬شود كه وي از قوم حضرت موسي و داراي ثروت هنگفتي بوده است به گونه¬اي ضرب المثل براي ثروتمندي شده است. وي طغيان كرد و خداي متعال او را با ثروتش در زمين فروبرد.
ادامه دارد...
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۶ #8
نام های مردم در قرآن 2
8. آزر؛ اين كلمه غير عربي و غير منصرف است و يك¬بار در قرآن كريم (انعام، آيه74) آمده است. در مورد اين¬كه آيا آزر پدر حضرت ابراهيم بوده يا نه اختلاف نظر است. قرآن كريم كلمه ابيه را به كار برده است. و با توجه به آيات ديگر معلوم مي¬شود كه وي پدر واقعي ابراهيم نبوده است؛ بلكه يا عموي او بوده و يا پدر خوانده او بوده است. آن آيات چنين است. «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَإِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ وَإِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» در اين آيه به اسماعيل كه عموي يعقوب است عنوان اب گفته شده است.
«إِذْ قالَ لأَِبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاًيا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لأََرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا
قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا» از اين آيات استفاده مي¬شود كه آزر بت¬پرست بوده و گفت¬وگوي ابراهيم با آزر در دوره جواني و پيش از شكستن بت¬ها بوده است.
«وَما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لأَِبِيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ للهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لأََوَّاهٌ حَلِيمٌ» در همان دوره جواني هنگامي كه ابراهيم فهميد كه آزر دشمن خداست از او بي¬زاري جست.
« رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ» در دوره پيري و هنگامي كه خداي متعال اسماعيل و اسحاق را به او هديه كرد و به كمك اسماعيل كعبه را ساخت از خداي رحمان مي¬خواهد پدرش و مؤمنان را بيامرزد. از اين آيات نتيجه مي¬گيريم كه آزر پدر ابراهيم نبوده است.
9. هامان؛ اين كلمه معرب «هومان» عبري و به معناي ستوده و غير منصرف مي¬باشد و در قرآن كريم 6 بار تكرار شده است. از قرآن كريم استفاده مي¬شود كه وي مقام بلندي نزد فرعون داشته و به گفته برخي وزير فرعون بوده است.
10. مريم؛ اين كلمه معرب «ميريوم» عبري يا «ماريه» يوناني است و غير منصرف مي¬باشد و 34 بار در قرآن كريم تكرار شده است. وي مادر حضرت عيسي مي¬باشد و از زنان والا مقام و برتر جهان است.
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۷ #9
نام های قبایل و اقوام درقرآن
1. يأجوج و مأجوج؛ اين دو كلمه عجمي و معرب گاگ مگاگ است. اين دو كلمه دو بار در قرآن كريم تكرار شده است. (كهف، آيه94 و انبياء، آيه96) ذوالقرنين به مردمي برخورد كرد كه زبانشان را كسي نمي¬فهميد، ولي آن¬ها به گونه¬اي به او فهماند كه از دست يأجوج و مأجوج در امان نيستند؛ زيرا آن¬ها در روي زمين كاري جز فساد نمي¬كنند و از او خواستند بين آن¬ها و يأجوج و مأجوج سدي بسازد و اين كار را كرد، ولي تا كنون به طور دقيق روشن نشده كه اين سد در كجا بوده است.
2. ثمود؛ اين كلمه غير عربي است و 25 بار در قرآن كريم تكرار شده است. ثمود قوم حضرت صالح هستند كه در سرزمين حجر (ميان شام و حجاز) مي¬زيستند و زندگي مرفهي داشتند. دعوت صالح را نپذيرفتند و شتري كه معجزه او بود پي¬كردند تا اين¬كه صيحه آسماني و زلزله¬اي ويرانگر آنان را نابود كرد.
3. عاد؛ اينان قومي بودند كه در سرزمين احقاف (بين يمن و حضرموت) با ثروت و مكنت و عمر طولاني زندگي مي¬كردند. خداي متعال براي هدايت آنان حضرت هود در ميانشان مبعوث كرد، ولي آنان دعوت او را نپذيرفتند و به فساد و بت¬پرستي ادامه دادند تا خداي متعال با باد صرصر آنان را نابود كرد.
4. مدين؛ اين كلمه نام شهر و قوم حضرت شعيب است. اين شهر در كنار درياي سرخ و بين راه اردن به مكه قرارداشته است. از صفات بد آنان كم¬فروشي و راه¬زني بوده است. به رهنمودهاي شعيب گوش نداند و در نتيجه به زلزله¬اي شديد گرفتار شده، نابود گشتند.
5. قريش؛ اين كلمه يك¬بار در قرآن در سوره قريش آمده است. قريش قبيله¬اي بود كه در آغاز طلوع اسلام در مكه زندگي مي¬كردند و پيامبر اسلام از اين قبيله است.
6. روم؛ اين كلمه يك¬بار در سوره روم آيه دوم آمده است. هر چند اين كلمه نام مملكت روم است، ولي در قرآن كريم مقصود از آن مردم اين مملكت است.
قوم نوح، قوم لوط، قوم ابراهيم، اصحاب اخدود، اصحاب فيل، اصحاب ايكه و اصحاب الرس در قرآن كريم آمده است.
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۶/۰۸/۲۰, ۰۷:۲۸ #10
نام بت ها در قرآن
1. بَعْْل؛ نام بتي كه قوم الياس مي¬پرستيدند. (صافات، آيه125)
2. جِبْت؛ نام يكي از بت¬هاي قريش است. (نساء، آيه51)
3. سٌُواع؛ نام بتي كه به شكل زني زيبا ساخته شده بود.
4. نَسْر؛ نام بتي به شكل كركس است.
5. يَعوق؛ نام بتي به شكل اسب است.
6. يَغوث؛ نام بتي به شكل اسب است و در لغت به معناي پناه دادن مي¬باشد. (نام اين چهار بت در سوره نوح آيه23 آمده است.)
7. وَدّ؛ بتي است كه به شكل زني زيبا و با موهاي افشانده ساخته شده و خداي دوستي و محبت بوده است.
8. عُزّي؛ از بت¬هاي كفار قريش است كه بين مكه و يمن زندگي مي¬كردند و خداي صبر بوده است.
9. لات؛ بتي كه قبيله ثقيف مي¬پرستيدند و به شكل خورشيد بوده است.
10. مَنات؛ بتي كه قبيله خزرج، اوس و بني¬خراعه مي¬پرستيدند و به شكل زن و از سنگ بوده است. (نام اين سه بت در سوره نجم آيه20 آمده است.)
كتاب آسماني
http://alihashemiii.parsiblog.com/
-
تشکرها 5
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری