دیدگاه اهل سنت به عاشورا از لحاظ تاریخی

حجت الا‌سلا‌م ناصری داوودی، مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکده‌ء سیره، با اشاره به پیامدها و حوادث خارق العاده همزمان وبعد از عاشورا گفت: " اهل سنت، بیش‌تر، به آثار و پیامدهای خارق‌العاده شهادت امامحسین(ع) و یارانش در منابع تاریخی،‌ روایی، رجالی و مقاتل آنها پرداخته اند، در حالیکه شیعیان نپرداخته اند یا به صورت محدود و پراکنده از منابع اهل سنت استفاده کردهاند". وی خاطرنشان کرد: "حوادثی وجود دارند؛ مانند ظاهر شدن حمره آسمانی بعد ازشهادت حضرت به مدت ۶ماه؛ حتی در بعضی بیابان های عراق و شام و بصره خون باریدن از آسمان و پر شدنخیمه ها از خون که شیعیان آنها را مطرح نکرده اند ولی اهل سنت در منابع خود آوردهاند یا مسأله قرائت قرآن توسط رأس بریده سیدالشهدا(ع) در کربلا‌ و کوفه و شام، اززیر سنگ‌های بیت المقدس همزمان و بعد از عاشورا خون جوشیدن ، یا ابتلا‌یتمسخرکنندگان و قاتلا‌ن امام حسین(ع) به عقوبت های دردناک دنیوی، صداها و مرثیه هاو اشعار حتی رثایی شنیدن از جاها و مناطقی که افراد خواننده معلوم نیست و نیزمسلمان شدن تعدادی از مسیحیان با مشاهده‌ء تلا‌وت قرآن توسط سر بریده و خواب هایعجیب که از که از اصحاب مورد پذیرش اهل سنت نسبت به عاشورا نقل شده است. نمونه هایزیادی از این قبیل وجود دارند که عظمت شخصیت امام حسین(ع) را نشان می دهد و دیدگاهاهل سنت را از لحاظ تاریخی نسبت به عظمت این شخصیت بیان می کند؛ بیش‌تر راویان اینگونه حوادث که پیامدهای عاشورا را بیان کرده اند بصری‌یا شامی بوده‌اند.
دو رویکرد عاطفی و تحلیلی ـ اجتهادی اهل سنّت به عاشورا
وی حادثه‌ء عاشورا را از دیدگاه دانشمندان اهل سنت نیز بررسی نمود و اظهارداشت: " اهل سنت با توجه به منابع شان با دو رویکرد عاطفی و تحلیلی، اجتهادی بهعاشورا نگریسته‌اند؛ نقطه‌ء عطف رویکرد عاطفی توجه به نفس مظلومیت است. حادثهءعاشورا با توجه به مقام سیدالشهدا(ع) و یارانش و با توجه به این که فرزندانپیامبرند و بعد از نیم قرن چگونه در صحرای کربلا‌ شهید می‌شوند، با چه جرمی کشتهمی‌شوند؟ پیام آنها چیست؟ بر سر فرزندان و زنان آنها چه می آید؟ بر سر اجسادشان چهمی آید؟ اینها بعد رثایی حادثه‌اند که مورد توجه اهل سنت قرار گرفته و به اتفاقعوامل حادثه را محکوم کرده‌اند و نسبت به آن اظهار اندوه نموده‌اند".
وی در تبیین جنبه اجتهادی، تحلیلی گفت: " اکثریت اهل سنت، نسبت به حادثهء عاشوراوقتی با رویکرد تحلیلی و اجتهادی هم برخورد کرده اند، موضع روشنی گرفته اند، بهطوری که آن بعد عاطفی را نیز تکمیل کرده اند و جالب است که نقطه‌ء عزیمت وبیت‌العزال این موضع گیری اهل‌سنت مسأله‌ء جواز لعن و عدم جواز لعن یا وجوب لعنیزید و عدم وجوب آن است. دیدگاه بیش‌تر اهل سنت این است که یزید بعد از واقعهعاشورا و ارتکاب این جنایت بی مانند تاریخی، کافر و واجب اللعن شد". ناصری داوودیدر دایره‌ء آرای اکثریت کسانی که با لعن یزید موافق‌اند سخن گفت و خاطرنشان کرد: " قبل از این که صاحب نظران اهل سنت وارد معرکه شوند اصلا‌ً لعن بر یزید و محکومنمودن او و این که به عنوان فرد شماره‌ء یک در جنایت عاشورا متهم شود از داخلخاندان اموی بروز پیدا کرد".
مسأله لعن یزید از دیدگاه اهل سنّت
وی افزود: "بنابر گزارش های اهل سنت، یزید اعتراف می کند که شایستگی حکومت راندارد و معاویه خلا‌فت را از دست کسی گرفته که نسبت به او شایسته تر بود. پدر وینیز به ناحق خلا‌فت را غصب کرد و کسی را که نسبت به خلا‌فت شایسته بود به شهادترساند. در میان امویان نیز عمربن عبدالعزیز، خوش نام ترین خلیفه‌ء اموی در میان اهلسنت است. وقتی در حضورش یکی از افراد اهل سنت یزید را امیرالمؤمنین خطاب می‌کند،ایشان دستور می‌دهد به او ۴۰ تا ۸۰ ضربه شلا‌ق بزنند. در میان خانواده‌ی اموی،ابوالفرج اصفهانی، یزید را لعن می کند. بعد از او جاحز و قبل از جاحز، از حسن بصریاین مسأله‌ء لعن آغاز می شود. میان بزرگان اهل سنت کسانی مثل حسن بصری، ابوحنیفه،عبدالحمید جعفر، ابن عجلا‌ن،‌عمربن جاحز، عبدالقاسم سلیمان طبرانی، قاضی ابوالعلا‌یحنبلی، ابوالقاسم شافعی، محمدبن طلحه دمشقی، عبدالفرج بن جوزی،‌ابومظفر شمس الدینسبط جوزی،‌سعدالدین تفتازانی، شمس الدین ذهبی،‌جلا‌ل الدین محمد مولویبلخی،‌حمدالله مستوفی، عبدالرحمن بن خلدون،‌علی بن محمد مالکی، ابن صباغ، عبدالرحمنجامی، ‌فضل‌الله روزبهانی، خونجی، شمس الدین،‌ابن حجر و سیوطی از مهم‌ترین شخصیت هاییهستند که لعن یزید را مطرح کرده اند و به صورت علنی یزید را واجب اللعن دانستهاند".
مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکده‌ء سیره درباره‌ء اقلیت مخالفان با لعن یزید اضافهکرد: "عده ای به طور غیر مستقیم مسأله‌ء لعن یا عدم لعن را در قالب تاریخ نگاریمطرح کرده اند. در تاریخ طبری مسأله‌ء لعن به صورت مبهم مطرح شده است. به این صورتکه روایات متعددی آورده است؛ صحیح و ضعیف، راست و بلا‌واسطه یا دروغ و غیر قابل باور. همین طور در طبقات ابن سعد که سردسته‌ء تاریخ نگارانی است که در مورد حادثه‌ءعاشورا دچار انحراف، و تحریف و بدعت هایی شده است. همین ابن سعد مسأله لعن یا عدملعن یزید را در قالب تاریخ نگاری با بافتن روایات جعلی و متناقض و ارائه این روایاتغیر قابل باور مطرح کرده است".
وی ـ در ادامه ـ افزود: " ابن کثیر نیز در البدایه و النهایه در قالب تاریخ نگاریاز قرن پنجم و ششم به بعد مشهور است. اولین شخصی که مسأله عدم جواز لعن یزید رامطرح کرده ست،‌ابوحامد غزالی است.
بعد از او ابوبکر بن عربی مالکی در العواصم من القواصم به صورت بسیار جدی عدمجواز لعن یزید را مطرح کرده است.
ابن خلدون نیز با همهء این که امام حسین(ع) را عادل و امام می‌داند در عین حالمسأله‌ء شوکت در خلا‌فت را مطرح و به نحو غیر مستقیم از یزید طرفداری می کند".
دیدگاه معاصر و عزاداری اهل سنّت
ناصری داوودی، در پایان، به طرح نظریات معاصران پرداخت و اظهار داشت: "در دورانمعاصر نیز همین اکثریت و اقلیت وجود دارند. در میان اقلیت تعدادی را می‌بینیم کهشخصیتی با عنوان استاد دانشگاه کویت کتابی نوشته است به نام برائه یزید بن معاویهمن دم الحسین یا کتابی دیگری را یکی از اساتید مصری نوشته است با عنوان: اباطیلیجب ان طمح من التاریخ یا کتابی... مثل تاریخ اسلا‌م دوره‌ء اموی، دوره‌ء عباسی وامم اسلا‌می را نوشته است و طرفداری از یزید را به عنوان تاریخ نگاری یا حتیبحث‌های جامعه شناسی و روان شناسی مطرح کرده است".
وی خاطرنشان ساخت: «ولی در میان معاصران اهل سنت بازهم اکثریت بیش از گذشتهطرفدار لعن یزید و طرفدار شهادت امام حسین(ع) و تجلیل از وی می‌باشند. در رأس آنهاسید جمال الدین را جزو اهل سنت یا پذیرفته شده از سوی اهل سنت بدانیم در این بارهنظراتی بسیار ظریف دارد که اصلا‌ً اسلا‌م را محمدی الحدوث و حسینی البقا می داند. همین طور مرثیه‌ء بسیار زیبای مصلح دیگر اهل سنت، اقبال لا‌هوریرا داریم که اصلا‌ًحادثه‌ء عاشورا را به عنوان جریانی می داند که به حق ریشه در دوران آدم داشته و اززمان آدم تا خاتم(ص) ادامه دارد. او حادثهء عاشورا را از جهات گوناگونی قابلالگوگیری و تاخاتم ادامه دار می داند".
مدیر گروه تاریخ تشیع پژوهشکده‌ء سیره ، درباره‌ء برخورد عملی اهل سنت با حادثهعاشورا، گفت: "در گذشته، اهل سنت نسبت به عاشورا با تجلیل و قدردانی برخورد کردهاند و این می‌تواند از عواملی مؤثر برای گفتمان بین المذاهب درباره‌ء عاشورای حسینیباشد. امروزه نیز اهل سنت در جنوب شرقی آسیا، اندونزی،‌مسأله‌ء تابوت کشان را دارندکه کاملا‌ً با فرهنگ ملی‌شان آمیخته است و آنها را سوگوار نشان می دهد. همچنین استمسأله‌ء نذر، نیت و روزه داری. همین طور در آسیای میانه عملا‌ً سوگواری در گذشته باعنوان عاشورا و عاشوری در میان آنها با عنوان علم‌هایی مطرح می باشد که نشان می دهدآنها سوگوار هستند". وی افزود: " در قفقاز، شمال آفریقا و در جهان عرب، خاورمیانه وحتی کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان در میان اهل سنت و استان های کاملا‌ً سنی نشین، عزاداری موجود است. حتی در دهه های اخیر دشمنان خارجی و بعضی متحجّران در صددهستند که با این مسأله مبارزه کنند و عزاداری اهل‌سنت را زیر سؤال ببرند و با آنمبارزه نمایند".

منبع : مجله ‏پژوهه (حوزه علمیه)، شماره 10